94-03-02-حجت الاسلام والمسلمین میر باقری-( ذکر)
موضوع برنامه: ذکر
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 94/03/02
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس *** مرغ دل خانه در ایوان تو دارد عباس
در حریمت نه فقط دل شدگان حیران اند *** عشق هم دست به دامان تو دارد عباس
شب از آن لحظه که چشمان تو خاموش شده است *** رنگ گیسوی پریشان تو دارد عباس
ابر هرگاه که میبارد از اندوهی بغض *** شرم از تشنگی جان تو دارد عباس
طور عشق است نگاه تو و موسای دلم *** بهره از مشرب عرفان تو دارد عباس
خیمهها تشنهی آب اند و لب دشنهی رنگ *** صحبت از شام غریبان تو دارد عباس
شریعتی: سلام میگویم به همهی شما هم وطنان عزیزم خانمها و آقایان عید میلاد با سعادت حضرت ابا الفضل عباس باب الحوائج مبارک باشد خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز بهترینها را در این روزهای بسیار نورانی و شبهای پر خیر و برکت برای شما آرزو میکنم حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمة الله
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همهی بینندگان ارجمند و همکاران گرامی عرض ادب و سلام و احترام دارم و این اعیاد را تبریک عرض میکنم
شریعتی: سلامت باشید خیلی خوشحالیم در این روز فرخنده خدمت شما هستیم بحث ذکری که داشتیم در هفتههای گذشته با توجه به پیامهایی که دوستان خوب برای ما ارسال کردند بسیار بسیار مورد استقبال قرار گرفت این هفته هم ادامهی بحث جلسات گذشته را خواهیم داشت خدمت شما هستیم
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک در جلسهی گذشته یا جلسات گذشته به تناسب بحث ما به ذکر رسید منتها فرمودید نکات را بگوییم و الا دوست داشتیم برمی¬گشتیم به موضوع اصلی مان که تفسیر جزء سی ام بود. عرض کردیم که آن چه عمده است این است که ما بتوانیم به حقیقت ذکر راه پیدا کنیم که وجود مقدس نبی اکرم است و راهش هم این است که وارد بیت حضرت شویم«فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» (نور/ 36) وقتی وارد بیت النور حضرت در این عالم شدیم وارد عالم ذکر شدیم بعد میشویم جزء کسانی که دائم الذکر اند «رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ» (نور/ 37) و دائم الذکر شدیم در واقع دائم الصلوة هستیم این در روایت است از امام صادق علیه السلام هست فرمودند اگر کسی دوام ذکر داشت ایستاده نشسته خوابیده این دائما در صلوة است بعد همین آیه را خواندم «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» (آل عمران/ 191) وقتی کسی وارد این بیت شد قاعدتا دیگر سیرش در وادی ذکر شروع میشود تا برسد به سرچشمهی ذکر که مقام نورانیت نبی اکرم و حقیقت ذکر است که در ایشان محقق است آن وقت طبیعتا میشود اهل الذکر این را عرض کردیم اصل ذکر این است منتها اذکاری که گفتند «أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه/ 14) بقیهی عبادت و ترک معاصی اینها ذکر اند و مقدمات اند یکی از مقدماتی که در رسیدن به این مقام ذکر و ورود به وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت راه یافتن به آستان امام بسیار کمک میکند در رسیدن به وادی توحید کمک میکند همین اذکار زبانی و قلبی است که در قرآن فراوان است در روایات اهل بیت هم فراوان است منتها باید بیشتر مقید باشیم همان ذکرهایی که دستور دادند به همان کیفیت و عددی که معصومین فرمودند بگوییم و یک روایتی از امام صادق علیه السلام گویا نقل شده بود در یکی از کتب میدیدم که حضرت فرمودند آن اسمائی که شما باید به آن برسید مثل گنجهایی است این اعدادی که گفته میشود مثل شبر و وجب و اندازه گیری است اگر کم و زیاد شد از آن محیط گنج یا نمیرسید یا عبور میکنید مختصات آن حقیقتی که باید به آن برسیم در ذکر است لذا در مثل تسبیحات حضرت زهرا تاکید شد اگر عدد از دست رفت شک کردید از اول تکرار کنید تسبیحات را یعنی عدد باید محفوظ باشد حتی المقدور و خصوصیات ذکر حالا بعضی از آن اذکاری که خیلی موثر اند و زیاد در روایات بر آن تاکید شده من اشاره میکنم عبور میکنم مهم اش این است که رجوع شود به کتب روایات و مجامع روایی و کتب ادعیه و امثال اینها یکی از آن اذکار که خیلی رویش تاکید شده و به عنوان ذکر کثیر از آن یاد شده «اذْكُرُوا اللَّـهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» (احزاب/ 41) که عرض کردیم خدای متعال برای ذکر حد قرار نداده امام صادق فرمودند ذکر بی حد این گویا ذکر بی حد به حساب آمده ذکر کثیر است تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها است که در روایت دیدید حضرت فرمودند من اگر بعد از همهی نمازهای واجب یعنی پنج نماز مداومت بر این تسبیحات حضرت زهرا بکنم بیشتر دوست میدارم تا هزار رکعت نماز مستحبی بخوانم که در هزار رکعت نماز لا اقل هزار سورهی حمد است حدا قلش ولی این ذکر را بیشتر دوست میدارم این برای فضیلت همین ذکر کافی است در روایت است تعبیر شده از آن به ذکر کثیر فرمودند مصداق ذکر کثیر مصداق «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» (بقره/ 152) است اگر کسی تسبیحات حضرت زهرا را بگوید و با این تسبیحات متوجه شود به خدای متعال حتما خدای متعال به او عنایت میکند در یک روایتی دیدم حضرت فرمودند ما این ذکر را به سبیان خودمان تعلیم میکنیم و آنها را وادار میکنیم سبی یعنی طفلی که هنوز نابالغ است وقت واجبات نیست فرمود ما همین طور که اطفال خودمان را وادار میکنیم به این که نماز واجب را بخوانند ولو قبل از بلوغشان آنها را وادار میکنیم به تسبیح حضرت زهرا بعد فرمودند اگر کسی ملازم این ذکر شد هیچ کس به شقاوت نخواهد شد یعنی دائما با این ذکر باشد مانوس باشد فرمودند هرگز شقی نخواهد شد یکی از اسباب عاقبت بخیری که خیلی مهم است این است که خاصیت دارد این ذکر مداومت داشته باشیم از آثارش برکت عمر است حتما جزء آثار مهم اش برکت عمر و حل شدن کارهای سخت و دشوار است چون خیلی اوقات یک اذکاری است یک عباداتی است که زندگی انسان را روی روال میاندازد مثلا در روایات دارد اگر کسی بین الطلوعین بیدار باشد مشغول ذکر و تعقیبات باشد در جلب روزی اعم از روزی مادی و معنوی از سفرهای طولانی خاصیتش بیشتر است یعنی واقعیت دارد این ذکر هم همین طور است فرمود یکی از آثارش برکت عمر است که در آن اصل ذکری هم که حضرت به صدیقهی طاهره سلام الله علیها دادند استفاده میشود یادم است مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب وسائل در باب تعقیبات وقتی ذکر میکنند تسبیحات حضرت زهرا را میفرمایند بهتر است این را ما انتخاب کنیم به جای همهی اذکار دیگر و بعد استشهاد میکنند به همین روایت در روایات است اگر چیزی بهتر از این بود نبی اکرم آن را هدیه میدادند به حضرت زهرا سلام الله علیها خیلی ذکر فوق العادهای است معانی اش هم که دیگر در جای خوش دیده اید معانی تسبیح حمد تکبیر در روایات مفصل معنا شده اگر خواستند مراجعه بفرمایند که تکبیر یعنی چه در تکبیر یک روایتی دارد در معانی الاخبار که از امیرالمومنین امام حسن نقل میکنند که در محفلی بودیم موذن اذان گفت حضرت اشک ریختند فرمودند اگر میدانستید که معانی این اذکار چیست بیشتر گریه میکردید کمتر میخندیدید یعنی آن حال باطنی که مال اولیاء خداست بعد حضرت شروع کردن به معنا کردن تکبیر را هفت معنا گفتند معانی هر کدام فوق العاده است الله اکبر را و بقیهی اذکار را حالا اذکار معانی دارند تسبیح تکبیر حمد اینها معانی دارند باید توجه شود روایاتی هم ذیلش داریم در همان معانی الاخبار در باب تکبیر چندین روایت نقل کرده که حضرت گفت الله اکبر حضرت فرمودند الله اکبر از چه؟ گفت من کل شیء حضرت فرمودند خدا را محدود کردی اگر خدا را مقایسه با غیر کنی که قابل اندازه گیری باشد بعد بگویید خدای متعال بزرگ تر است خدا را محدود کردید فرمود بگویید اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ (اصول کافی، ج1، ص117) اصلا قابل درک نیست یا قریب به این روایت. در یک روایت دیگر فرمود اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ حضرت فرمودند گویا شئی برای خدا قائلی که خدا را با او مقایسه میکنی همه هر چه هستند از آن کمتر اند که با نام او نام هستی برند این حداقل توحید است نمیشود خدا را مقایسه کنید با بقیهی حقایق بگویید خدا بزرگ تر است تسبیح هم همین طور است امیرالمومنین از حضرت سوال شد در معانی الاخبار است فرمودند تسبیح یعنی این که از هر چه مشرکین خدا را توصیف میکنند خدا منزه است این شاید ناظر به این آیهی قرآن است «سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ» (صافات/180) اگر یادم بیاید آیه «إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (ص/83) خدایا تو منزهی از توصیف الا توصیف بندگان خالص تو آنهایی که مخلَص اند نه مخلِص یعنی خدای متعال آنها را خالص کرده هیچ چیز غیر از خدا در وجودشان نیست آنها وقتی صحبت میکنند زبانشان زبان خدا است لسان الله اند معصومین این طوری اند مخلَص اند وقتی حرف میزنند آنها میتوانند توصیف کنند آنهایی که از اغیار خالی شدند میتوانند خدای متعال را توصیف کنند و الا توصیف دیگران در حد خدای متعال نیست خدای متعال منزه است از هر توصیفی که بشود لذا ما وقتی خدا را توصیف میکنیم بعد از همهی توصیفها باید یک سبحان الله بگوییم علیای حال معانی این اذکار مورد توجه قرار بگیرد و با اقبال قلب هم گفته شود این از آداب ذکر است با اقبال قلب گفته شده در احوالات بعضی از بزرگان نقل شده یک ساعت تسبیحات حضرت زهرا طول میکشید یک عزیزی که تشرفی داشتند از علمای مشهد بودند یک موقعی نقل کردند در آن تشرف تسبیحات حضرت زهرا را نقل میکند که حضرت بعد از نماز چطور تسبیحات میگفتند با کمال توجه هر ذکری مستقل کامل با این کیفیت باید گفته شود هم توجه هم این که خود ذکر هم خوب ادا شود معمولا حق تسبیحات حضرت زهرا خوب ادا نمیشود این تسبیحی که این قدر عظمت دارد رعایت نمیشود بعد نمازها و یکی از اذکارش با یک تنفس گفته شود با توجه گفته شود یادم است یک عزیزی یک موقعی همهی تسبیحات را در عرض سی ثانیه میگفت گفتم گفت چون در دستورش وارد شده با یک نفس بگویید عرض کردم هر یکی را با یک نفس بگویید او همه را با یک نفس میگفت حالا ما هم که مقید نیستیم که همه را با یک نفس بگوییم همین طوری میگوییم معمولا این رعایت شود و بعد یک ذکر لا اله الا الله بعد از تسبیحات حضرت زهرا وارد شده سبحان الله 33 ام را که گفتیم یک لا اله الا الله وارد شده و بعدش چون در روایت دارد اگر کسی این تسبیحات را بگوید استغفار بکند خدای متعال او را میامرزد این است که خوب است بعدش ذکر استغفار هم انسان مداومت داشته باشد به این اختصاص بعد از نماز هم ندارد هر کجا انسان میخواهد برکت در عمرش پیدا شود وقتش کم است فرصتش کوتاه است از این تسبیحات کمک بگیرد هر کجا احساس میکند سنگین شده کدورتی در دلش آمده این تسبیحات را بگوید بعد یک لا اله الا الله بعد چند مرتبه استغفار بکند.
شریعتی: یعنی 34 مرتبه الله اکبر 33 مرتبه الحمدلله 33 مرتبه سبحان الله این همه آثار و برکات فراوان دارد.
حاج آقا میرباقری: بله به خصوص برای قبل از خواب هم توصیه شده البته در بعضی روایات دارد قبل از خواب اول تکبیر است بعد تسبیح است بعد حمد است خوب است هر دو آن گفته شود و بلکه در بعضی نقلها دارد تسبیح، حمد، تکبیر؛ 33 مرتبه تسبیح، 33 مرتبه حمد، 34 مرتبه تکبیر قبل از خواب بله هر سه کیفیت گفته شود ولی البته ترتیبش چنانچه فقها فرمودند و از روایات استنباط کردند همین ترتیب معمولی است که بعد از نماز گفته میشود ولی قبل از خواب اگر سه کیفیت هم گفته شود اشکال ندارد و موجب برکت در عمر میشود آثار فراوانی دارد یکی اش این است صلوات کثیر است چون ذکر شدید اگر شد« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّـهَ ذِكْرًا كَثِيرًا، وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا، هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (احزاب/ 43-41) نتیجه اش سیر در وادی نور با صلوات و رحمت خدای متعال است بنابراین آدم خوب است قدر این را بداند این یک ذکر ذکر دیگری که باز خیلی رویش تاکید شده ذکر لا اله الا الله است که در روایت دارید ثَمَنُ الْجَنَّةِ لا إِلهَ إلّااللّهُ (بحار الأنوار، ج90، ص 201، باب 5، ح 33) ذکر لا اله الاه الله است این ذکر به عنوان ثمن بهشت در روایات مختلف در توحید صدوق است کافی و دیگران نقل کرده اند که در روایت دارد اگر کسی صد مرتبه در روز این ذکر را بگوید کسی در فضیلت بر او سبقت نمیگیرد الا این که بیشتر این ذکر را گفته باشد البته این را باید معنا کرد منتها یکی دیگر از اذکاری که آثار فراوان برایش ذکر شده ذکر لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم است که روایات دارد هفتاد بیماری را اقلا دفع میکند یکی اش غم و غصه است برای کسی که در فقر شدید هستید گرفتار کرده تحت فشار قرار داده این ذکر را بگویید البته با توجه به معنایش. معنایش این است که هیچ قوه و توانی در عالم نیست الا تکیه به خدای متعال هیچ گردش و حول و تحولی نیست از منزلی به منزلی از حالی به حالی هیچ موجودی متحول نمیشود الا با تکیه به خدای متعال که بعضی بزرگان گفته اند این همان مقام توحید افعالی است اگر کسی به حقیقت لا حول و لا قوة الا بالله رسید این درک توحید افعالی است کسی که در مقام درک توحید افعالی است و میفهمد همهی افعال برمیگردد به حضرت حق هیچ مخلوقی اثر استقلالی از خودش ندارد این ذکر اگر درک شود در واقع درکش درک توحید افعالی است لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم نفی حول و قوه از غیر است نه فقط از خود یک موقعی آدم متکی به قدرت خود است ثروت خود است و امکانات خود است یک موقع متکی به دیگران است این نفی حول و قوه از همهی عالم است هم خودش هم دیگران همهی حول و قوهها متکی به حضرت حق است بنابراین استقلالی در حول و قوه نیست آن وقت یک معنایی که در چندین روایت است یادم است برای لا حول و لا قوة الا بالله شده یک معنای اختصاصی است این معنا این است که از امیرالمومنین علیه السلام نقل شده از سایر ائمه از امام باقر هم جابر جوفی نقل میکند که از حضرت سوال کردم از معنای لا حول و لا قوة الا بالله فرمودند لاَ حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعْصِیَةِ اللّه ِ اِلاَّ بِحَوْلِ اللّه ما چرخش از معصیت نمیتوانیم داشته باشیم وقتی نفس به طرف آن حرکت میکند شیطان وسوسه میکند رویگردانی از آن چه معصیت است ممکن نیست اِلاَّ بِعَوْنِ اللّه این معنی لا حول است حول یعنی چرخش لا حول الا بالله یعنی چرخش از آن چه رضای خدا نیست روی گردانی ممکن نیست اِلاَّ بِعَوْنِ اللّه در روایات امیرالمومنین علیه السلام است إِلاّ بِعِصْمَتِهِ مگر این که خدای متعال انسان را نگه دارد حفظ خدای متعال لَا حَوْلَ مِنَّا عَن مَعَاص اللّه إِلاّ بِعِصْمَتِ اللهِ (الإحتجاج، ج2، ص 451) در روایت جابر جوفی این است لاَ حَوْلَ لَنَا عَنْ مَعْصِیَةِ اللّه ِ اِلاَّ بِعَوْنِ اللّه (شيخ صدوق، معاني الاخبار، ص21) به کمک خدا عصمتی در ما ایجاد بکند نگهبانی در ما ایجاد بکند وَلا قُوَّه لَنَا عَلَى طَاعَه اللَّهِ یعنی قوة بر طاعت چرخش از معصیت و رویگردانی از آن چه مورد رضای خدا نیست جز با حول و قوه و عون و عصمت الهی ممکن نیست و طاعت ممکن نیست اِلاَّ بِعَوْنِ اللّه در روایت جابر است إِلا بِتَوْفِيقِ اللَّهِ این معنی این است هیچ طاعتی ممکن نمیشود الا به توفیق و کمک الهی و هیچ معصیتی ممکن میشود الا با عصمت و نگهبانی خدای متعال ترک معصیت میشود و با عون و کمک خدای متعال این معنی از این دست اذکار زیاد هستند تسبیحات اربعه از آن اذکاری است که خیلی تاکید شده روایاتش را ببینید فرمود هر ذکری که از این تسبیحات اربعه گفته میشود شجرهای برای انسان در بهشت غرث میشود.
شریعتی: در غیر نماز؟
حاج آقا میرباقری: بله حتی دارد صبح سی مرتبه شب سی مرتبه یا ده مرتبه صبح ده مرتبه شب هر چه انسان بتواند بعد از نمازها تاکید شده سی مرتبه این ذکر از اذکار فوق العاده است این هم از آن اذکاری است که خیلی پر اثر است و به خصوص مداومت بر آن عنایت بکنید در اذکار آن چیزی که بزرگان فرموده اند مداومت بر آن خیلی مهم است یک بار و دو بار هم اثر دارد ولی اثر وقتی در نفس انسان رسوخ میکند ملکه میشود که مداومت بر این اذکار باشد اینها را که گفتم یکی از اذکار مهم هم که دیگر میدانید وارد میدان حضرت آقای فرحزاد شویم صلوات است افضل اذکار است فقط یک نکتهای را از وسائل عرض بکنم مرحوم شیخ حر در کتاب وسائل الشیعه که کتاب دست فقها است کتب اربعه را به نحو لطیفی جمع آوری کردند در این کتاب یک جایی ایشان فتاوای فقهی خودش را هم در عنوان باب آن جایی که برایش روشن است بیان میکند ایشان دو عنوان در همین باب ذکر دارند در جلد هفتم در کتاب الصلوة یک باب این است میگویند مستحب است صلوات بر نبی اکرم هر وقت خدا یاد میشود این روایت امام رضا علیه السلام را آوردند که یکی از اصحاب امام رضا حضرت از او سوال کردند این «وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» (اعلی/ 15) یعنی چه در سورهی اعلی «قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّى، وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» (اعلی/ 15-14) هر کس تزکیهی نفس بکند و یاد پروردگار متوجه به اسم الله شود توجه بکند و ذکر اسامی الهی را داشته باشد و به دنبالش صَلَّی حضرت فرمودند این یعنی چه گفت هر وقت یاد خدا میکند یاد اسماء الله میافتد نماز بخواند حضرت فرمودند این که خیلی تکلیف سنگینی است آدم یک یا الله میگوید بلند شود دو رکعت نماز بخواند فرمودند ذکرَ اسْمَ رَبِّهِ صَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِه (کافی، ج2، ص 495، ح 18) فلاح مال آن کسی است که تزکی و ذکر اسم ربع و صلی علی محمد و آل محمد ایشان از این استفادهی استحباب کردند یک باب بعدی ذکر میکنند میگویند وجوب صلوات بر نبی اکرم و اهل بیتش هر وقت خود ایشان یاد شود روایاتی که آوردند بعضی هایش تند است البته فقها معمولا فتوا نمیدهند به وجوب دیده اید میگویند مستحب است حتی در حال نماز چند بار هم یاد حضرت شد مثلا وسط نماز اذان میگویند چند بار هم که نام حضرت را شنید چند بار صلوات بفرستد نمازش را قطع کند صلوات بفرستد دوباره ادامه بدهد حالا آن استحبابشان را فتوا به وجوب دادند این قدر روایت محکم است که ایشان محدث جلیل القدری هستند کسی در عظمت ایشان در صحت فهم ایشان جودت فهمشان کسی تردید ندارد فقهای دیگر این طوری نفهمیدند ولی ایشان این طور استنباط کردند علیای حال این یکی از اذکاری است که خیلی با برکت است و آثار و برکاتی هم دارد فرمود اگر شما یک صلوات بفرستید خدای متعال هزار صلوات بر شما میفرستد که «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» (احزاب/ 43) روایاتش فراوان هستند اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم وقتی دیدید کیفیت خاصی از صلوات است که مال اوقات خاص است مال روز جمعه است یا دارای فضیلتهای خاصی است یک صلواتی است مرحوم محدث قمی این را در اعمال روز عرفه آوردند در عصر روز عرفه در مفاتیح آن صلوات را ذکر کردند آن وقت بعد دارد خیلی عجیب است فرمود اگر کسی این صلوات را بفرستد نبی اکرم و اهل بیت از او راضی و خوشنود میشوند آن صلوات را اگر کسی بتواند بگوید مرحوم محدث قمی آن جا گفتند در مجامع روایی ما فراوان است اما این که دم دست است این جا است حالا اینها را گفتم مقدمهی یک نکتهای بود که یکی از کارهایی که خوب است ما برای اذکار بکنیم رجوع به اذکار قرآنی است به خصوص آن اذکاری که ائمه علیهم السلام هم ما را به آن ارجاع دادند از بعضی روایات ائمه علیهم السلام استفاده میشود که خیلی از این اذکار مختص نیست یعنی آدم یک دور قرآن را به همین نیت بخواند آن اسماء حسنایی که در قرآن ذکر شده اسماء الهی که انسان خدا را به آن اسماء یاد بکند آن دعاهایی که انبیاء و اولیاء در مواقف خاص میخواندند دیده اید دعاهای متعدد ادعیهی قرآنی به خصوص ادعیهای که مال انبیاء و اولیاء بوده و اذکاری که قرآن رویش تأکید کرده مال اولیاء و انبیاء خدا بوده و آثاری بر آن مترتب شده در قرآن آن اذکار را انسان تعلم بکند و مداومت بکند مثلا ذکر یونسیه من یک چند روایت میخوانم غرضم این بود که روایات را بخوانم این روایات گویا است که کجا انسان میتواند از قرآن استفاده بکند ولی یک دور قرآن را انسان به این نیت بخواند این اذکار قرآنی را به دست بیاورد و به این اذکار متمسک باشد قرآن سراسر ذکر است اینها ذکر اندر ذکر نور علی نور اند یکی اش همین روایت معروفی است که مکرر خواندیم مرحوم صدوق در خصال نقل کردند در عمالی شان مجلس دوم نقل کردند این حدیث نورانی را مرحوم مجلسی هم در کتاب الذکر و الدعا جلد 93 این را آوردند در چاپ لبنان میشود جلد 90. روایت این است که مکرر خواندیم یک بار سریع عبور میکنیم روایت از امام صادق علیه السلام نقل میکند هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام ظاهرا سندش هم سند خوبی است عَجِبْتُ لِمَنْ فَزِعَ مِنْ أَرْبَعٍ کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى أَرْبَعٍ تعجب میکنم کسی که از چهار چیز نگران است چرا به چهار چیز پناه نمیبرد از چهار چیز به فزع به سختی آمده چرا به چهار چیز پناه میبرد عَجِبْتُ لِمَنْ خَافَ تعجب میکنم به کسی که مبتلا به خوف است از یک چیزی نگران است میترسد از دشمنی خطری خوف پیدا کرده کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ- حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ چرا به این آیه پناه نمیبرد قول خدای متعال که فرمود «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» (آل عمران/ 173) یعنی خدای متعال کافی است برای ما و خوب وکیلی است اگر ما امور خودمان را با او واگذار کنیم او خوب وکالت میکند آدم اگر وکیل خوبی داشته باشد خیالش راحت است نعم الوکیل است هم دانا است هم حکیم است هم مهربان است هم امین است هم قادر است همه جوره است هم خیر ما را میخواهد چرا؟ چون فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا- فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ شنیدم که خدای متعال بعد از این جملهای که در قرآن آمده در آل عمران آیهی 174 «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» برگشتند همراه با نعمت الهی و فضل علاوه بر نعم یک فضل الهی اضافات هم مشمول فضل الهی شدند که بیش از عدل است هیچ سوئی هم به ایشان نرسید در مورد جنگ حمراء الاسد است بعد از احد وقتی مشرکین به اصطلاح فاتحانه داشتند میرفتند تصمیم گرفتند برگردند دوباره حملهی جدیدی بکنند در فضای ضعف نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همین لشکر مجروح را به ظاهر شکست خورده را تجهیز کردند یک عدهای از همینها که مجروح بودند هر کدامشان یک نوعی مجروح شده بودند آماده شدند دوباره برای میدان جنگ حرکت کردند دشمن وقتی خبر رسید به او برگشت ولی پیغام برای قبیلهای که داشتند میآمدند به سمت مدینه داد اینها را تحریک کرد گفت بروید به مردم مدینه به حضرت بگویید که مشرکین قریش دارند با یک لشکر فراوانی دوباره بازسازی کردند خودشان را برمیگردند میآیند که ایجاد رعب شود وقتی خبر به این مجروحینی رسید که آماده شده بودند برای جنگ مجدد و یک مبارزهی جدید به جای این که بترسند گفتند «حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ» تعبیر قرآن این است وقتی به اینها گفتند «الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا» گفتند «وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّـهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ» بعد خدا میفرماید خدا هم وقتی کار را به خدا واگذار کردند «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» البته این معنایش این است که آدم واقعا واگذار بکند آن جایی که صحنه صحنهی مخاطره آمیزی است دل به دریا بزند به خدا واگذار بکند تکلیفش را انجام بدهد خدا هم از آن طرف میشود حمایت میکند «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ» آن جایی که انسان خطری او را تهدید میکند از خودش هم کاری ساخته نیست این خطر نباید موجب عقب نشینی شود که آدم از تکلیفش کنار بیاید باید تکلیفش را انجام بدهد کار را واگذار به خدای متعال بکند خودش سرنوشت خودش را واگذار بکند این یک آیه آیهی دومی که هست همین است که حضرت فرمودند وَ عَجِبْتُ لِمَنِ اغْتَمَّ تعجب میکنم از کس که غصه دار است کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى- لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ چطور پناه نمیبرد به این بیان خدای متعال قول حضرت حق که «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» (انبیاء/ 87) ذکر یونسیه است وقتی مبتلا به تاریکی شد «وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ» (انبیاء/ 87) که در روایت دارد ظلمات شب بود، دریا بود، شکم ماهی هم بود، سه روز در شکم ماهی در نقل دارد بوده یک ترک اولایی کرد، این ترک اولا را کرد در آن جا گفت «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ» که معنایش این است هیچ الهی جز تو نبود که من به او دل ببندم کسی نبود من برای چه کاری کردم که تو از من گلایه مند شدی تو منزه هستی هر ظلمی بوده من به خودم کردم این سه چیز در این ذکر است توحید و تسبیح و استغفار حضرت فرمود من تعجب میکنم که پناه نمیبرند فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا- فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ ما او را از غصه نجات دادیم و هر مومنی هم این طوری به ما متوسل شود ما او را نجات خواهیم داد لذا در باب جناب یونس است که در سورهی قلم است «ن وَالْقَلَمِ» (قلم/ 1) اتفاقا آغازش هم عجیب است ایشان و ذَا النّون است نون دیگر هر چه که هست به معنی ماهی است هر چیز که هست این را باید دقت شود رویش ذَا النّون یعنی صاحب حوت با نون شروع میشود که نون به نبی اکرم تفسیر شده میفرماید اسماء نبی اکرم چند تا است یکی در قرآن نون است یس و نون اینها اسامی حضرت اند، عبدالله، احمد، محمد، صلی الله علیه و آله و سلم با نون شروع میشود و در آخر سوره میفرماید « وَلَا تَكُن كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ» (قلم/ 48) اگر نعمت الهی او را فرا نمیگرفت و آن ضعفش را تدارک نمیکرد وقتی آن تسبیح را گفت نعمت الهی او را فرا گرفت او را میانداختیم در بیابان توبه اش را هم قبول میکردیم میانداختیم در بیابان کویر ولی این طوری نشد نعمت الهی او را فرا گرفت این چه بوده داستانش گاهی بزرگ تر از دهان ما است ترک اولی انبیا همه در موضوع ولایت است در موضوع توحید و ولایت است بازگشتشان هم بازگشت به وادی ولایت است «لَّوْلَا أَن تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ» (قلم/ 49) که عرض کردیم نعمت در قرآن ولایت است اگر یک جوری رجوع نمیشد از حضرت آدم هم همین است دیگر ترک اولایشان نسبت به عظمت الهی و ولایت است که در عیون اخبار الرضا آمده استغفار حضرت هم «فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ» (بقره/ 37) خدای متعال آن کلمات را به ایشان القا کرد ایشان هم تلقی کرد کلمات همان خمسهی طیبه هستند ایشان تلقی کرد «فَتَابَ عَلَيْهِ» (همان) قصه همین است خلاصه رجوع به توحید ولو در مقام ترک اولا رجوع به وادی ولایت نبی اکرم و اهل بیت است این هم دومی اش است سومی اش را وَ عَجِبْتُ لِمَنْ مُکِرَ بِهِ تعجب میکنم از کسی که مکری با او شده در صدد مکر با او هستند حیلهی با او هستند کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى- وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا- فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا به دنبال این آیه خدای متعال میفرماید «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا» (غافر/ 45) خدای متعال از بدیهای مکر دشمن ایشان را حفظ کرد در مورد مومن آل فرعون است داستانش مفصل در سورهی غافر آمده در یکی از مراحل کلماتش وقتی اظهار ایمان کرد آنها بنا گذاشتند بر این که بساط ایشان را جمع بکنند ایشان هم بخدا پناه برد خدای متعال «فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا» از بدی مکر در امان ماند این را شاید یک بار اشاره کردیم در نقل دارد آنها او را با مقراض قطعه قطعه کردند ولی مکرش به آنها نرسید ایمانش محفوظ بود گوهرهی وجودش مورد تعرض قرار نگرفت. شیطان کارش همین است شیطان میخواهد گوهر ایمان ما را بگیرد با بقیه که کاری ندارد وقتی گوهر ایمان ما را گرفت زیر دست و پایش لگد مال میشویم ارزشی هم نداریم مهم این است نتواند با همهی توانایی و مکری که شیطان دارد و دستگاهش نتواند آن گوهر وجودی انسان را بگیرد اگر کسی تفویض بکند حقیقا «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ» (غافر/ 44) اهل تفویض بشود کار خودش را واگذار بکند بندگی بکند و میدانید اگر انسان تفویض نکند بندگی هم نمیتواند بکند آدمی که کار خودش را تفویض نمیکند قاعدتا مشغول به خودش میشود مشغول بالله نیست اگر تفویض کرد خدای متعال حفظش میکند چهارمی اش این است که فرمود وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَرَادَ الدُّنْیَا وَ زِینَتَهَا کسی که دنیا و زینتش را میخواهد کَیْفَ لَا یَفْزَعُ إِلَى قَوْلِهِ تَعَالَى- ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ چرا به این جمله پناه نمیبرد که خدای متعال در قرآن فرموده عین آیهی قرآن است «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» این موجب رسیدن به زینتهای دنیا میشود بعد فَإِنِّی سَمِعْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ بِعَقِبِهَا إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالًا وَ وَلَداً فَعَسى رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ الْآیَةَ وَ عَسَى مُوجِبَة (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 392) به دنبال این آیه خدای متعال فرموده «قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّـهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّـهِ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنكَ مَالًا وَوَلَدًا فَعَسَىٰ رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ» (کهف/ 40-39) داستان این است که دو نفری را قرآن ذکر میکند که یکی باغستانهای فراوانی داشت در سورهی مبارکهی کهف است و باغستانهای بسیار زیبا نهر جاری و همهی امکانات برایش فراهم بود به جای این که اینها را از خدا ببیند اینها را از خودش میدید موجب بود تفاخر میکرد وقتی وارد باغش شد تعبیر قرآن تعبیر عجیبی است اجازه بدهید عین آیهی قرآن را بخوانم چون بد نیست یک نکتهی توحیدی در آن است در سورهی کهف از آیهی 35 شروع میشود خدای متعال بهشت داده بود همه چیز را برایش تمام کرده بود هیچ کمبودی برایش نگذاشته بود «وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ» (کهف/ 35) وقتی وارد باغستانش شد به خودش ظلم میکرد چه طوری؟ «قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِيدَ هَذِهِ أَبَدًا» (همان) گمان نمیکنم این ملک از بین برود غفلت اتکاء به ملک اتکاء به آن چه که هست و احساس بکند این ملک ماندنی است که آدم اگر عادت به دنیا کرد این طوری میشود «وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً» (کهف/ 36) اصلا گمان نمیکنم قیامتی باشد هر چه هست همین دنیا است و سهم ما در این دنیا خیلی خوب است حتی اگر خدایی هم باشد خدای متعال سهم ما را داده خدا ما را دوست داشته «وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَى رَبِّي لَأَجِدَنَّ خَيْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا» (همان) اگر به طرف پروردگارم برگردم همین طور که دنیا به من رحم کرده آخرت هم همین است آخرتی که نیست ولی اگر باشد هم این یک تفکر غلطی است که به خصوص در غرب هم بعد از رنسانس پیدا شد برای این که مردم را به سمت توسعه به اصطلاح امروزی اش سوق بدهند گرایش بدهند به سمت تمدن مادی آمدند یک تحول اندیشهی ایجاد کردند که بهشت نمودش همین دنیا است هر کس در این دنیا دستش بیشتر به این دنیا میرسد در آخرت هم مقرب تر است یک تفکر ایجاد کردند یعنی آدمهایی که در این دنیا دستشان کوتاه است در آخرت هم کوتاه است اگر کسی آخرتی دارد همین اهل دنیا هستند این همان تفکر است که آخرتی که نیست اگر باشد هم آن دنیای ما هم بیشتر باشد «قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ يُحَاوِرُهُ» (کهف/ 37) رفیق مومنش با او گفتگو میکرد «كَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ » (همان) آن کسی که تو را از تراب آفرید قبل از این که نطفه شوید «ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ» (همان) همهی ما این طوری هستیم یک خلقتی از تراب داریم قبل از این که نطفه شویم از نطفه به بعد را همه میفهمیم قبلش از تراب بودیم خدای متعال ما را خلق کرده آن مخلوقی که تقریبا هیچ بود من تراب بود او را بعد در قالب نطفه آفرید نطفه چیزی به حساب نمیآید قبلش دیگر از تراب بوده دیگر. آن کسی که تو را از تراب آفرید «ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلًا» (همان) تو را در قالب انسان کامل آفرید نسبت به او کفر ورزیدی «لَّكِنَّا هُوَ اللَّـهُ رَبِّي وَلَا أُشْرِكُ بِرَبِّي أَحَدًا» (کهف/ 38) پروردگار من اوست نه فقط کفر نمیورزم هیچ چیزی را هم شریک او قرار نمیدهم این مُلک و مِلک شریک خدا نیستند که آدم خیال بکند اینها آدم را اداره میکنند به اینها دل خوش شود اینها را داشت خیال کند همه چیز را دارد بود و نبود اینها علی السویه است آن کسی که من را از هیچ رسانده او من را دارد اداره میکند این امکانات هم موضوعیت ندارند در دست قدرت او هستند این دو نگاه است در برخورد با امکانات آیه این جا است «لَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَكَ» (کهف/ 39) وقتی وارد باغستان شدی چرا گفتی ما اظن ابدا به خود این تکیه کردی خیال کردی این ملک باقی است آن چیزی که باقی است قوه الهی است چرا نگفتی «مَا شَاءَ اللَّـهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّـهِ» (همان) این آن چیزی است که خدا خواسته چرا قدرت و قوة خدا را ندیدی چرا لا قوة الا بالله نگفتی چرا به خود این امکانات تکیه کردی این دو نگاه است یک بار انسان امکانات ثروت دارد میگوید دارم دیگر به خودش تکیه میکند میگوید اینها هم که مخلدند «يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ» (همزه/ 3) یک بار نه وقتی امکانات را میبیند میگوید «مَا شَاءَ اللَّـهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّـهِ» این دومی فرمود این دومی مهم است این کیفیت برخورد پس این ذکر که گفتیم«مَا شَاءَ اللَّـهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّـهِ» یعنی این یعنی این طوری بگوید همه چیز را به مشیت خدای متعال و حول و قوهی الهی برگزار بکند و این ذکر را مداومت بکند ماشاء الله لا قوة الا بالله بعد میفرماید نمیبینی مال و فرزند من از تو کمتر است ولی »فَعَسَى رَبِّي أَن يُؤْتِيَنِ خَيْرًا مِّن جَنَّتِكَ» (کهف/ 40) چه بسا خدا بیش از این به من بدهد. البته عدد اذکار در این روایت نیست این چیزی که مهم است از این روایت استفاده میشود این اذکار قرآنی که به این کیفیت بیان شده انسان میتواند از آن برای خودش استفاده بکند و بهره مند شود.
شریعتی: خیلی ممنون ان شاء الله قرار روزنامه مان را خودشان به جا بیاورند و سر قرار حاضر شوند تلاوت آیات صفحهی 455 مصحف شریف قرار امروز اهالی خوب سمت خداست ان شاء الله تلاوت این آیات حسن ختام برنامهی امروز خواهد بود در این دو دقیقهی باقی مانده خواهش میکنیم اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید و خداحافظی بکنیم.
حاج آقا میرباقری: یک آیهی دیگری هم است عرض میکنم این آیات سورهی مبارکهی آل عمران که پنج آیه هستند که در وقت سحر وقتی بیدار میشوند خوانده میشود به آسمان نگاه میکنند به ستارهها «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (آل عمران/ 191) پنج ربنا در آن آیات است این را هم از امام صادق نقل شده فرمودند اگر کسی حاجتی دارد پنج بار ربنا بگوید حاجتش را خدای متعال میدهد عرض کرد چطوری خدا خوفش را از او برمیدارد حاجتش را به او میدهد گفت این پنج تا ربنایی که در این آیات آمده بخواند و حضرت فرمودند نکته اش این است چون خدای متعال میفرماید، دیدید آن پنج آیه تقریبا از آیهی 191 شروع میشود تا آیهی 194 پنج ربنا است «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّـهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ، رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ، رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ، رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ» (آل عمران/ 194-191) خدای متعال میفرماید «فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ» (آل عمران/ 195) وقتی خدا را این طوری صدا زدند خدا را این طوری صدا بزند پس ذکر قرآنی است اگر میخواهید هر مشکلی دارید خواستههای بزرگی هم داشتند «رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ» حاجتها حاجتهای بزرگی بود این را برای این عرض کردم که اذکار قرآنی امکان این که انسان از آنها ذکر بگیرد هست بر اساس روایاتی که از معصومین علیهم السلام نقل شده آن جایی که خدای متعال نتیجهی عامی برای ذکر گفته ما هم میتوانیم آن ذکر را استفاده کنیم.
شریعتی: خیلی ممنون خیلی استفاده کردیم از محضر شما. حاج آقا دعا بکنند و همه آمین بگوییم.
حاج آقا میرباقری: اللهم صل علی محمد و آل محمد خدای متعال ان شاء الله این ماه را ماه تقرب همهی ما قرار بدهد و ماه پیروزی قطعی مسلمین و مومنین و دوستان اهل بیت علیهم السلام در هر کجای عالم که هستند خدا ان شاء الله مومنین و مسلمین را بر دشمنان خودشان پیروز بکند و ماه را ماه ظهور حضرت قرار بدهد.
شریعتی: ان شاء الله بهترینها را برای همهی شما آرزو میکنم حسن ختام برنامهی امروز ما تلاوت آیات صفحهی 455 مصحف شریف خواهد بود. تا سلامی دوباره.
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿٢٧﴾ أَمْ نَجْعَلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَالْمُفْسِدِينَ فِي الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِينَ كَالْفُجَّارِ ﴿٢٨﴾ كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿٢٩﴾ وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿٣٠﴾ إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿٣١﴾ فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿٣٢﴾ رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿٣٣﴾ وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿٣٤﴾ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿٣٥﴾ فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَيْثُ أَصَابَ ﴿٣٦﴾ وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿٣٧﴾ وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ ﴿٣٨﴾ هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿٣٩﴾ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿٤٠﴾ وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ ﴿٤١﴾ ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿٤٢﴾
ترجمه:
و ما آسمان و زمین و آنچه را که میان آنهاست، بیهوده نیافریده ایم، این پندار کافران است، پس وای بر آنان که کافرند از آتش دوزخ. (۲۷) آیا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند مانند مفسدان در زمین قرار می دهیم یا پرهیزکاران را چون بدکاران؟! (۲۸) این کتاب پربرکتی است که آن را بر تو نازل کرده ایم تا آیاتش را تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند. (۲۹) و سلیمان را به داود بخشیدیم، چه نیکو بنده ای بود به راستی او بسیار رجوع کننده [به خدا] بود. (۳۰) [یاد کن] هنگامی را که در پایان روز اسب های چابک و تیزرو بر او عرضه کردند. (۳۱) پس گفت: من دوستی اسبان را بر یاد پروردگارم [که نماز مستحب پایان روز است] اختیار کردم [زیرا می خواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده کنم و همواره به آنها نظر می کرد] تا [خورشید] پشت پرده افق پنهان شد. (۳۲) [اسب ها چنان توجه او را جلب کرده بودند که گفت:] آنها را به من بازگردانید. پس [برای نوازش آنها] به دست کشیدن به ساق ها و گردن های آنها پرداخت؛ (۳۳) و به راستی سلیمان را [درباره فرزندش] آزمودیم، و [آزمون این بود که] بر تختش جسدی [بی جان از فرزندش] افکندیم [فرزندی که سلیمان به زنده بودن او بسیار امید داشت]، آن گاه به درگاه خدا رجوع کرد [و همه امورش را به خدا واگذاشت.] (۳۴) گفت: پروردگارا! مرا بیامرز و حکومتی به من ببخش که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد؛ یقیناً تو بسیار بخشنده ای. (۳۵) پس باد را برای او مسخّر و رام کردیم که به فرمان او هر جا که می خواست نرم و آرام روان می شد. (۳۶) و هر بنّا و غواصی از شیاطین را [مسخّر و رام او نمودیم،] (۳۷) و دیگر شیاطین را که با غل و زنجیر به هم بسته بودند [در سلطه او درآوردیم تا نتوانند در حکومت او فتنه و آشوب برپا کنند.] (۳۸) [و به او گفتیم:] این عطای بی حساب ماست، [به هر کس خواهی] بی حساب ببخش و [از هر کس خواهی] دریغ کن. (۳۹) بی تردید او نزد ما تقرب و منزلتی بلند و سرانجامی نیکو دارد. (۴۰) و بنده ما ایوب را یاد کن، هنگامی که پروردگارش را ندا داد که شیطان [به سبب رنج و شکنجه ای که دچارش هستم] مرا سرزنش و شماتت می کند [تا از رحمت تو دلسردم کند.] (۴۱) [به او گفتیم:] با پایت به زمین بکوب، این آبی است برای شسشتو، آبی سرد و آشامیدنی. (۴۲)