94-04-06- حجت الاسلام والمسلمين میرباقری - تفسیر آیاتی از جزء 10
موضوع برنامه: تفسیر آیاتی از جزء 10
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 06-04-94
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد *** راز شب تار برملا خواهد شد
تو آیهی وحدتی که با آمدنت *** هر قطب نما قبله نما خواهد شد
شریعتی: اللهم عجل لولیک الفرج سلام میگویم به همهی شما همراهان همیشگی خانمها و آقایان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز طاعات و عبادات شما قبول باشد وفات ام المومنین حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها را به همهی شما تسلیت میگویم افتخار این را داریم به رسم شنبهها در محضر حضرت حجة الاسلام والمسلمین حاج آقای میرباقری عزیز باشیم که بنده خدمتشان سلام عرض میکنم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و همهی بینندگان و همکاران عرض سلام و ادب و احترام دارم.
شریعتی: خوشحالیم خدمت شما و دوستان هستیم در بخش دوم گفتگویمان با حاج آقای میرباقری در مورد حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها خواهد بود در بخش ابتدایی گفتگویمان به رسم این روزهای برنامهی سمت خدا با محوریت آیات قرآن کریم مباحث را میشنویم و امروز هم با محوریت آیات جزء ده قرآن کریم خدمت حاج آقای میرباقری هستیم
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک در جزء دهم قسمتی از سورهی مبارکهی انفال است قسمت پایانی سوره و بعد عمدهی سورهی برائت سورهی برائت سورهی مستقلی است یا این که ادامهی سورهی انفال است محل بحث بین مفسرین است اگر این سوره مستقل باشد تنها سورهای است که با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز نشده و نکته اش هم مفسرین فرمودند چون اعلام برائت با مشرکین است این قدر مسئله مهم است خدای متعال در آغاز این سوره دستور به اعلام برائت با مشرکین میدهد بحث از عهد شکنی مشرکین است که «فَقَاتِلُواْ أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَيْمَانَ لَهُمْ» (توبه/12) نه این که اینها ایمان ندارند اینها پیداست ائمهی کفرند اینها عهد هم ندارند پای عهد نمیایستند پایبندی ندارند اینها اهل وفای به عهد نیستند دستور داده میشود که اعلام برائت کنید و اعلام مقاتلت و درگیری و جنگ و آداب و احکام جنگ و جهاد است فقط هم در این سوره بحث از مشرکین و کفار نیست جریان دیگری هم معرفی میشود که جریان نفاق است که بسیار هم مهم است این داستان در قرآن و شناختنش همان اول سورهی بقره در آغاز قرآن خدای متعال مردم را سه دسته کرده متقین کفار منافقین آن قدر منافقین جریانشان عجیب است «وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ، أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَـكِن لاَّ يَشْعُرُونَ » (بقره/13-12) داعی اصلاح گری حتی خودشان هم متوجه نیستند افساد میکنند این بیان نورانی قرآن است این جریان در دل دنیای اسلام نفوذ کرده این نفوذ به شکل تاریخی مانده قرآن هم در جاهای مختلف صحبت میکند در همین سورهی مبارکهی توبه «وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الأعْرَابِ مُنَافِقُونَ» (توبه/101) اینهایی که اطراف مدینه هستند یک عده شان منافق اند قبائل افراد اشخاص یعنی ظاهرشان اسلام است باطنشان اسلام نیست ظاهرشان طرفداری از دین است باطنشان در جبههی اسلام نیست «وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ» (توبه/101) از خود اهل مدینه اند ولی مردوا یعنی تمهروا مهارت پیدا کردند تمرنوا تمرین کردند آموختند شیوههای نفاق را «لاَ تَعْلَمُهُمْ» این قدر پیچیده عمل میکنند که شما نمیشناسید «نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ» ما میشناسیم یا گاهی در سورهی منافقون میفرماید «إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ» (منافقون/1) میآمدند محضر پیغمبر «قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ» (منافقون/1) میگفتند ما شهادت میدهیم شاهدیم شما پیغمبری «وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ» (منافقون/1) خدا میداند شما پیغمبرش هستید و همین خدای متعال شهادت میدهد این منافقین دروغ میگویند پس یک جریان پیچیدهای بوده آنها هم پیچیده بودند هم پیچیده عمل میکردند در دنیای اسلام و هنوز هم عمل میکنند به نظر میآید اگر کسی بخواهد جریان نفاق را بشناسد شاید این سوره کلید مهمی باشد آیاتش ما نمیرسیم بررسی کنیم ولی فقط به عنوان یک اشاره عرض میکنم آیاتش در معرفی جریان نفاق و احوالشان و رفتارشان و عقبه شان و اهدافشان خیلی لطیف است حقایقی در این سوره است کلید شناخت منافقین شاید سورهی توبه است حضرت مامور به جهاد با آنها هم میشوند نبی اکرم با دو جریان جهاد میکنند که این جهاد میماند در تاریخ نبی اکرم بر تنزیل میجنگیدند و امیرالمومنین یُقاتِلُ عَلَى التَّأْویلِ همین سوره را جلوی خودشان میگذارند من نمیخواهم بگویم خصوص این سوره یُقاتِلُ عَلَى التَّأْویلِ بر تاویل همین سور و آیات حضرت میجنگیدند شاید وجود مقدس امام زمان علیه السلام که تشریف میآورند بر اساس کتاب میجنگند به ما کمک میکند این سوره در شناخت این جریان و فاصله گرفتن از این جریان خدای متعال دستور به تبری و فاصله گرفتن از آنها اعلام برائت میکند بعد هم اعلام جنگ با مشرکین بعد هم جریان نفاق «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ» (تحریم/9) آیات بسیار شدیدی هم در باب منافقین است گاهی اینها را مقایسه میکند با منافقین جریانشان را عاقبت کارشان را خیلی لطیف است نحوهی موالات و ارتباطات اجتماعی شان را و نتایج کارشان به صورت لطیفی در سوره آمده در ضمن همین سوره به پیامبر گرامی اسلام وعدهی قطعی غلبه بر جریان نفاق و هر دو را میدهد در آیهی 33 همین سورهی مبارکه به پیغمبر گرامی میفرماید که «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (صف/9) میفرماید خدای متعال این پیامبر گرامی را با دو چیز فرستاده یکی هدایت یکی دین حق که این دین حق را بر همهی دینهای دیگر غالب بکند بعضی گفتند قبلا واقع شده ولی آن چه بر اساس تحقیق است و معارف قطعی اهل بیت این واقع نشده وقوعش در دورهی ظهور امام زمان است مشرکان بخواهند یا نخواهند وقتی دید این دین حق هم تفسیر شده به ظهور حضرت هم دین حق را در روایت کافی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که دین حق اَمَرَ رَسُولَهُ بِالوِلايَةِ لِوَصِيِّهِ وَالوِلايَةُ هِىَ دِينُ الحَقِّ (نورالثقلين ، ج 5 ، ص 317) دین حق همان ولایت امیرالمومنین علیه السلام است بنابراین این دو جریان جریانی که با اصل اسلام مخالفند جریانی که با دین نبی اکرم به این معنا درگیرند هر دو مغلوب واقع میشوند این دین یعنی دینی که نبی اکرم آوردند که ولایت حق است باطنش ولایت الله است و در ولایت نبی اکرم و اهل بیتش تجلی پیدا میکند این دین غالب میشود یعنی ولایت الله ظاهر میشود در عالم «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» (صف/9) یعنی هم جریان کفر هم جریان شرک هم جریان نفاق معرفی شده دستور مجاهده با آنها داده شده با آدابی که دارد و پیچیدگیهای تاریخی که پیدا میکند و پایانش یک وعدهی قطعی به پیروزی داده شده است نکاتی که در این سوره است که بر آن تاکید شده عواملی است که مانع همراهی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در این درگیری و مجاهده میشود و صف ما را جدا میکند در چندین آیه به این اشاره شده من یکی دو تا از این آیات را فقط ترجمه میکنم که به ما کمک میکند اگر بخواهیم در این درگیری تاریخی در کنار حضرت باشیم جبهه مان با حضرت باشد باید این خصوصیات در ما وجود داشته باشد و این موانع از وجود ما رفع شود یکی در آیهی 23 و 24 این سوره است که در آیات قبلش بحث مقامات مجاهدینی است که در راه خدا جهاد میکنند با مال و جان «يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَةٍ مِّنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَّهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُّقِيمٌ، خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» اینها در نزد خدای متعال مزد بزرگی دارند که به تعبیر مرحوم فیض این تعبیر میخواهد همهی مزدهای دیگر را تحقیر بکند هیچ چیز پیش این مزد به حساب نمیآید «عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» بعد میفرماید خطاب به مومنین است هم این آیه هم آیهی 38 ام که موانع همراهی رسول گرامی اسلام را در مجاهدهی تاریخی که دارند در این درگیری تاریخی با جریان کفر و نفاق چیزی که مانع میشود آدم در جبههی نبی اکرم قرار بگیرد و گاهی نا خود آگاه آدم در جبههی مقابل میرود توضیح داده میفرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ» اگر حتی برادران شما پدران شما کفر بر ایمان انتخاب کردند آنها را اولیاء خودتان نگیرید «وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُوْلَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ» ظالمون اگر کسی این طور حتی پدر و برادر را به عنوان ولی و دوست خودش انتخاب بکند این اهل به ظلم است ظلم به حق کرده از مسیر حق فاصله گرفته این ظلم را هم مفسرین توضیح دادند بعد میفرماید «قُلْ إِن كَانَ آبَاؤُكُمْ» این تعلق این تولی به غیر خدای متعال این دوستیهای طبیعی اینها مانع همراهی رسول میشود اگر پدرانتان «وَأَبْنَآؤُكُمْ » فرزندانتان «وَإِخْوَانُكُمْ» و برادرانتان و «وَأَزْوَاجُكُمْ» و همسرانتان «وَعَشِيرَتُكُمْ»، عشیره و فامیل و نزدیکان شما «وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا» یک دسته آن کسانی هستند که انسان به آنها تعلق دارد شاید مهم ترین تعلقات انسان هم همینها است اینها از تعلق به مال مهم تر هستند حتی در این دورهای که این روابط تضعیف شده باز هم تعلق به آنها از تعلق به مال مهم تر است آدم مالش را میدهد برای حفظ فرزند و اهلش اگر تعلق به اشخاص پدران مادران عشیره برادر و اموالی که به زحمت گرد آورده اید آدم تلاش کرده طبیعتا تعلق خاطر پیدا میکند «وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا» تجارتی که نگران کسادی این تجارت هستید «وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا» این مساکنی که به آنها راضی شدید دل بستید قانعید به اینها اینها را داشته باشید بس است برای شما اگر اینها «أَحَبَّ إِلَيْكُم مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ» در نزد شما محبوب تر از خدا و رسول شدند و از جهاد در راه خدای متعال محبوب تر شدند اینها را بیشتر از مجاهده دوست میدارید «فَتَرَبَّصُواْ» حتی امره منتظر بمانید تا خدای متعال فرمانش را جاری بکند اینها مانع همراهی رسول میشود معنی اش این است آدم وقتی محبت را پیدا کرد دیگر در راه خدا جهاد نمیکند بحث این است که ما باید در راه خدا با همهی وجود با مال و جان جهاد کنیم اگر اینها را بیش از خدا و رسول دوست داشتیم دیگر آن وقت نمیتوانید در راه خدا مجاهده کنید آنها موانع میشوند باید از اینها ببرید ولو اخوانتان باشند اگر همراه دین شما هستیند به تعبیر دیگر تعلقاتتان باید حب فی الله بغض فی الله باشد اگر محبتتان به اینها تعلق گرفت که غیر از محبت خدا و رسول بود آن وقت اینها مزاحم شما هستند دیگر نمیتوانید همراهی رسول بکنید آن وقت درنگ بکنید تا خدای متعال امرش را فرمانش را در باب شما جاری کند که گفتند تهدید به عذاب است «وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» اگر این طوری شدید میشوید فاسق دیگر خدا هدایتتان نمیکند نمیتوانید در صف مومنین و موحدین و مدافعین به اسلام قرار بگیرید دیگر نمیتوانید جان و مالتان را در راه خدا خرج بکنید خدا در این راه شما را نمیبرد آنهایی را خدای متعال هدایت میکند که از فسق فاصله بگیرند اگر بخواهید از فسق فاصله بگیرید باید تعلقتان به خدا و رسول اصل باشد این است که مرحوم فیض یک تعبیری دارند اول یک حدیثی ایشان نقل کردند لَا یَجِدُ أَحَدَکُم طَعمَ الإِیمَانِ (اصول کافی، ج 2، ص 58) ایمان را نمیچشید حتی حُبّ فِی الله وَ یَغبِضُ فِی الله تا همهی محبتتان در راه خدا باشد بغضتان در راه خدا باشد هیچ چیز را مستقل از خدا و رسول دوست ندارید بنا نیست ما دوست نداشته باشیم باید دوستیها در طول دوستی خدا باشد لذا أوثَقُ عُرَى الإِيمانِ الحُبُّ فِي اللهَ وَ البُغضُ فِي اللهِ (الفقیه، ج 4، ص 362) مهم ترین رشتهی ایمان حب در خدا و بغض در خدا است دوستی در راه خدا دشمنی در راه خدا است اگر دوستیها در راه خدا نبود کم کم رقیب دوستی خدا میشود ما محبتمان را باید هدایت کنیم همهی محبتهای دیگر ذیل محبت خدا و رسول شد مزاحم نمیشود ولی اگر ذیل نشد هم ارز شد آرام آرام ممکن است غلبه بکند احبّ شود یک موقع آدم آنها را دوست دارد در عرض خدا و رسول و مشرک در محبت است ولی محبت اصلی اش نسبت به خدا و رسول است آنها را میدهد که محبت خدا و رسول بماند یک موقعی نه خدای نکرده آنها رقیب میشوند احبّ میشوند پیداست آدم دیگر نمیتواند در را خدا و رسول پس در این درگیری اگر کسی میخواهد موفق باشد باید رشتهی محبتش را اصلاح بکند محبت انسان حب و بغضش فی الله باشد و الا حب و بغضی که در راه خدا نیست آرام آرام مزاحم راه خدا میشود اول مزاحم ضعیف است بعد کم کم دیدی یک جایی غلبه میکند آدم وقتی پای محبوب هایش پیش میآید از خدا و رسول فاصله میگیرد وقتی پای دنیای انسان پیش میآید که دنیای انسان گرو میافتد آرام آرام میبینی کم کم از کوفه راه میافتد میگوید میرویم ان شاء الله جنگ نمیشود بعد هم که جنگ شد اول که دعوت حضرت را زیر پا میگذارد بعد هم کم کم میآید در کربلا بعد هم کم کم میبینی همه کاری میکند بعد یک دفعه میبینی سر غنائم سبقت میگیرند آدم را از صف خدا و رسول جدا میکند این اولین هشداری که خدای متعال داده در سورهی مبارکهی نساء خدای متعال ذیل این آیه که «وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم» (نساء/69) کسی که خدا و رسول را اطاعت بکند طوع رسول در وجودش باشد گردنش زیر بار حضرت باشد مطیع باشد « فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ» اینها با چه کسانی هستند «أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم» با آنهایی که خدا به آنها نعمت داده «مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ» که در بعضی روایت ذیل این آیه دارد فرمود نبیین این جا مقصود منم اگر کسی مطیع من باشد با من است ذیل این جا یک روایتی را مرحوم طبرسی در مجمع البیان نقل کردند اولش این است که حضرت یک مولای آزاد شدهای داشتند خیلی به حضرت علاقه داشت اگر حضرت را یک روز نمیدید به شدت دلتنگ نمیشد حضرت دیدند نحیف و لاغر شده گفتند چه شده گفت هیچ چیز محبت شما من را این طور کرده چون من از شما که دور میافتم دلتنگ میشوم خوشحالم فردا میآیم شما را میبینم ولی نگرانم چون در عالم آخرت شما در درجهی انبیا و فوق انبیا هستید ما به آن درجات راه نداریم بنابراین ما نمیتوانیم شما را ببینیم اگر جهنم هم برویم دیگر هیچ چیز همهی نگرانی ام این است که از شما دور میشوم این من را بیچاره کرده این بدحالی من بیماری من ضعف جسمانی من ناشی از این است این آیه نازل شد « وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم» اگر کسی طاعت رسول را به گردن بگیرد در آخرت هم با پیامبر است آن وقت حضرت ذیلش یک جملهای فرمودند که آن جمله نشان میدهد که چطور آدم به طاعت و معیت رسول میرسد از طریق طاعت به معیت میرسد این را مکرر گفتیم این معیت معیت قیومی است خیال نکنیم ما یکی میشویم نه حضرت اصل اند معیت سایه و اصل است ما همراه هستیم او اصل است ما سایه هستیم میشود شیعه یعنی شعاع وجود او هستیم او خورشید است ما شعاع او هستیم همیشه هم با او هستیم اگر هم جدا شویم دوباره برمیگردیم به او بعد حضرت ذیلش فرمودند وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِه قسم به آن کسی که جان من در دست اوست فرمود که لا يُؤْمِنُ اَحَدُكُمْ احدی ایمان حقیقی را به کف نمیآورد حَتَّي اَكُوْنَ اَحَبَّ اليه تا من در نظر او محبوب تر باشم مِنْ نَفْسِه حالا و والدین و ابویه الآن تعبیر یادم نیست و وَلَدِه و الناس اَجْمَعِيْن تا من در دل او در نزد او محبوب تر از خودش پدر و مادرش برادرش و اهلش و همهی مردم نباشم مومن نیست ایمان حب الرسول است حبّ علیّ إیمان کما این که ایمان خود نبی اکرم حب الله است کما این که اخلاق نبی اکرم حب الله است أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ قال وَ إِنَّک لَعَلی خُلُقٍ (کافی، ج 1، ص 266) عظیم آن وقت لذا حقیقت ایمان چیزی جز محبت نبی نیست حقیقت اخلاق هم این است خلق حسن توکل و یقین و رضا همه اش فرع محبت نبی اکرم است چون این از فروع ایمان اند اصلا اینها فروع اند الْإِيمَانُ أَرْبَعَةُ أَرْكَانٍ: الرِّضَا بِقَضَاءِ اللَّهِ وَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ وَتَفْوِيضُ (کافی، ج2، ص56) تسلیم و رضا اینها از فروع ایمان اند اخلاق حمیده اند اوج اخلاق کریمه اند ایمان اگر حب نبی اکرم شد کما این که ایمان نبی اکرم حب الله است پس این آیهی اول در این درگیری تاریخی و عظیمی که بین جبههی نبی اکرم جبههی نفاق و کفر است یکی داخل دنیای اسلام و یکی بیرون این دو همداستان اند این سوره را به دقت ببینید هم داستانی و هم دستی اینها را همراهی حضرت و جدا نشدن با صف و نفاق و کفر هم داستان نشدن منوط به این است که انسان حب و بغضش فی الله باشد و خدا و رسول را لا اقل بیش از تعلقات دیگر دوست بدارد اگر نگوییم فقط خدا و رسول را دوست بدارد تعلقات دیگر ذیل و سایهی تعلق به خدا و رسول شوند لا اقل اگر غیر از این شد جایی جدا میشود لذا خطاب به مومنین است «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ» شما مومنین حواستان را جمع کنید مبادا پدر و برادری را که از رسول خدا و خدا جدا شدند دوست انتخاب بکنید که این مانع همراهی میشود شما را از مجاهده در راه خدا باز میدارد این یک آیه یک آیهی دیگر هم اگر مجال است سریع میخوانم آن آیه هم در همین سیاق است آیهی 38 ام سوره است باز خطاب به مومنین است آیهی 38 و 39 همین است این در ظاهرا جنگ تبوک نقل شده که نازل شده جنگ تبوک بعد از برگشتن از طائف بود و جنگ سخت و راهش هم بسیار دور و دشمن هم دشمن عظیم و روم و بعد هم سال گرسنگی و قحطی خیلی این جنگ سخت بود لذا خیلیها سختشان بود شرکت کنند در این جنگ خدای متعال میفرماید «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ»خطاب به مومنین است «مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ» (توبه/38) شما چه منفعتی به دست میآورید که وقتی به هر طرف شما را صدا میزنند با سر میروید ولی به شما میگویند در راه خدا کوچ کنید «انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ» سنگین میشوید شما مثل یک وزنهای شما را به طرف زمین میکشد چه چیز شما را سنگین کرده نمیگذارد سبک بال پرواز کنید در راه خدا کوچ کنید بعد میفرماید که نکته این جاست «أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا» خدای متعال آن بیماری که در انسان است توضیح میدهد آیا راضی به حیات دنیا هستید اگر انسان دلبسته به دنیا شد همان آیهی قبل خواندیم «وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا» راضی بود که دنیا را دارد بسش است اگر کسی به دنیا راضی شد سنگین میشود مومن هم باشد سنگین میشود باید قانع به دنیا نباشد اگر دنیا برای ما کوچک بود دلمان را پر نکرد سیرمان نکرد قانع به دنیا نبودیم آن وقت وقتی میگویند به طرف خدا بیایید داعی الله ما را صدا میزند خدا خودش ما را در این ماه رمضان صدا میزند سبک بال بلند میشویم اگر راضی به دنیا بودیم آن جایی که باید جانمان مالمان خوابمان را در راه خدا بدهیم آن جا سبک بال نیستیم.
شریعتی: خطبههای حضرت امام حسین را که در ذهنم مرور میکنم تازه متوجه میشوم که حضرت کجا را نشانه گرفته بودند همه اش دنیا دنیا دنیا.
حاج آقا میرباقری: آدم اگر راضی به حیات دنیا شد صفش از خدا و اولیاء خدا اول سنگین میشود بعد که سنگین شد زمین گیر میشود بعد شروع میکند به عذرتراشی بعد قرآن میفرماید بیخودی عذر میآورند «وَلَوْ أَرَادُواْ الْخُرُوجَ لأَعَدُّواْ لَهُ عُدَّةً» (توبه/46) اگر میخواستند بیایند عده هم فراهم میکردند نمیخواهند بیایند که بهانه میآورند میگویند اسب نداریم اسلحه نداریم اگر آدم بخواهد راه خدا را برود چطور آدم راه دنیا را که میخواهد برود از زیر سنگ هم امکاناتش را فراهم میکند میخواهد برود سفر خارج همین طور سعی میکند فراهم میکند فرمود پس بنابراین بعد عذرتراشیها درست میشود قرآن بعد توضیح میدهد یک عدهای عذر میآورند میگوید آنهایی که مومن اند هیچ وقت عذر نمیآورند نه اجازهی فرار میگیرند نه عقب نشینی میکنند نه بهانه میکنند پس آن چه که مانع میشود این است که انسان راضی به دنیا باشد رضای به دنیا رضای به تجارت به همسر به خانه به ملک اینها را داشته باشد قانع است بیشتر نمیخواهد وقتی آدم بیشتر خواه نشد وقتی دعوتش میکنند به خدا سبک بال نیست
شریعتی: بیشتر یعنی آخرت را نمیخواهد.
حاج آقا میرباقری: از آخرت تا خود قرب الهی محبت به معنی خاصش که برای اولیای خدا آخرت خداست يَا نَعِيمِي وَ جَنَّتِي وَ يَا دُنْيَايَ وَ آخِرَتِي (مناجات خمس عشر/مناجات هشتم) ظاهرا در مناجات المریدین است از امام سجاد علیه السلام حداقلش آخرت خواهی است که آدم را سبک بال میکند در هجرت از دنیا بعد خدای متعال چارهی این بیماری انسان را که هم راضی به حیات دنیا شده و سنگین شده را میگوید یکی این که میفرماید «أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ» شما از دنیا نسبت به آخرت راضی شدید «فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ» (توبه/38) همهی کالای دنیا در آخرت هیچ چیز به حساب نمیآید یک اندکی بیشتر نیست کم شما است شما را برای بیشتر از دنیا ساخته اند معبر شما است باید بردارید اگر به خودش قانع شدید از دار آخرتی که این اندک است باید این توشه را بردارید برای آن عالم خدا این را زیاد میکند اگر انسان با خدا معامله کرد از دنیا برداشت کرد برای آخرت خدای متعال زیادش میکند اگر برای دنیا برداشت کرد نه مثل مزد دنیا را میدهند ... من کان یرید حرث الدنیا... نزد له فی حرثه از همین دنیا برداشت میکند اما حرث آخرت را میخواهد میکارد برای آخرت کسی که برای آخرت میکارد خدا زیاد میکند کسی که برای دنیا میکارد «نُؤْتِهِ مِنْهَا» (آل عمران/145) از همین دنیا به او میدهند پس دنیا کم است ما باید در این دنیا تجارت کنیم کشت کنیم تا خدا زیادش کند در آخرت آن آیات انفاق را هم میخواندیم همین بود اگر کسی مال خودش را بدهد خدا خودش را رشد میدهد خودش را بزرگ میکند چارهی دومی که هست تهدید است «إِلا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» (توبه/39) خیال نکنید اگر شما در دنیا نشستید آرام میمانید دنیا جای قرار نیست رنجها میآید به سراغ شما تنها کسانی از رنج دعا آزادند که مهاجر الی الله اند و الا خود دلبستگی به دنیا ریشهی همهی رنج هاست «إَنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيَا» (یونس/7) آنهایی که طالب لقاء ما نیستند یعنی آخرت و لقاء الله را نمیخواهند راضی به دنیا هستند «وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا» بها آرامند کنار سفرهی دنیا «وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ» ما زنگ هشدارها را میدهیم باز هم گوششان نمیشنود که بانگ رحیل زدند نمیشود این جا بمانی این جا قرارگاه خوبی نیست «أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ» (یونس/8) همین تکیه گاهشان پناه گاهشان آتششان است خیال نکنید اگر ماندید سنگین شدید به طرف خدا حرکت نکردید نجات پیدا میکنید بدانید اگر نرفتید خدا عذابتان میکند.
شریعتی: ریشهی دنیا زدگی ما چیست.
حاج آقا میرباقری: یک سری غرائز در ما است و نفس که ما را به طرف دنیا میکشد یک طرف هم خدا و دعوتهای خداست ما این وسط ایستادیم ما باید انتخاب بکنیم از اولین انتخابی که میکنیم میدان درگیری است اگر خوب انتخاب کردیم پایش ایستادیم این در نفس ما است یعنی گرایش به دنیا در نفس ما است مجاهده همین جا شروع میشود اصلا همهی امتحانهای دنیا برای این است که انسان مجاهده کند از تعلقات آزاد شود حالا این تعلقات آزاد شدنش آن وقت با مواعظ الهی است با هدایت خداست.
شریعتی: دنیا را نقد میبینیم
حاج آقا میرباقری: یک نکته اش همین است این هم جزء اوهام شیطان است هرگز دنیا نقد نیست آن چیزی که نقد است وعدهی خدا است دنیا هم که خودش کارهای نیست ضیافت الله است وعدهی خدا نقد است وعدهی خدا همه جوره اش نقد است هم دنیایش نقد است هم آخرتش نقد است اگر خدا را هم برداری هیچ وعدهی نقدی نیست انسان کار میکند ممکن است هزار سال کار کنی به هیچ نتیجهای نرسی در دنیا هم خدای متعال است که کار را به نتیجه میرساند ما خیال میکنیم کارهای دنیایی خودش به نتیجه میرسد بنابراین آن چیزی که نقد است وعدهی خداست و در نفس ما تعلق به دنیا است شیطان هم همین را تزئین میدهد «لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» (اعراف/16) یعنی نمیگذارم برای خدا کار کنند برای نفسشان راحت کار میکنند همین که میخواهند برای خدا کار کنند من میآیم مانع میشوم خدای متعال تهدید میکند «إِلا تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا» اول بدانید خدا به رنجتان میاندازد اگر در دنیا قرار گرفتید معذب خواهید بود دنیا جای قرار نیست اگر مهاجر از دنیا شدید رنج هایتان کم میشود همهی سختیهای دنیا برای شما هموار میشود اگر قرارگاهتان را دنیا گرفتید رنجهای دنیا بیچاره تان میکند «يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ» (محمد/38) بعد هم شما را برمیدارد بنا بود شما مهاجر الی الله باشید شما مدافع از نبی اکرم باشید شما به معیت از حضرت برسید که این معیت شفاعت حضرت است شما این فوز بنا بود به شما برسد شما را برمیدارد « وَلاَ تَضُرُّوهُ شَيْئاً» (توبه/39) هیچ ضرری هم به خدای متعال نمیزند شما باخته اید خدای متعال که به شما احتیاج ندارد این که گفته به من کمک کنید میخواهد شما رشد کنید این که میگوید به من قرض بدهید میخواهد شما رشد کنید خدای متعال چه احتیاجی دارد مال را به ما بدهد بعد بگوید به من قرض بدهید هر چیزی که خودش داده خزائنش نزد خودش است یک قطرهای را نازل کرده بعد میگوید همین را به من قرض بدهید خب میخواهد در این قرض دادن ما رشد کنیم دست ما به دست خدا بخورد تطهیر شویم «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ» (توبه/103) جان هم همین طور است میخواهد ما تطهیر شویم جان ما برسد به دست خدای متعال به دست ولی خدا تطهیر شود اگر این کار را نکردید شما را برمیداریم دین خودمان را رها نمیکنیم پیغمبران را که تنها نمیگذاریم شما را برمیداریم یک گروه دیگر میآیند آنها میرسند شما ضرر میکنید پس اولا اگر در دنیا ماندید رنج میبرید خیال نکنید در دنیا ماندید راحتید جهاد در راه خدا رنج است نه در دنیا ماندید گرفتار عذاب میشوید ثانیا دیگر میبازید بنا بود شما مومنین برسید به مقصد در همراهی رسول شما بهره میبرید شما میمانید یک عدهای جای شما میآیند خدا هم ضرر نمیکند رسول هم ضرر نمیکند شما ضرر میکنید بعضی از آیات دیگر هم از همین دست است که خیلی در این سوره تهریج میکند ما را به این که در این درگیری و صف و قتالی که بین حضرت و منافقین و مشرکین و کفار است و این تاریخی هم است صف مان را از نبی اکرم جدا نکنیم و در این درگیری همه جا با حضرت باشیم
شریعتی: خیلی ممنون دو ملاک برای این که صف خودمان را مشخص کنیم و نکات خوبی را هم از جزء دهم از سورهی مبارکهی توبه شنیدیم بسیار ممنون در بخش بعدی قرار است با حاج آقای میرباقری در مورد وفات حضرت خدیجهی کبری و شأن و منزلت این بانوی آسمانی صحبت کنیم دعوت میکنم بعد از تلاوت قرآن همراه ما باشید و چقدر خوب است در سالروز وفات حضرت ام المومنین خدیجهی کبری سلام الله علیها ثواب تلاوت آیات امروز را هدیه بکنیم به روح بلند و آسمانی آن حضرت ان شاء الله صفحهی 490 قرار امروز اهالی خوب سمت خداست آیات 11 ام تا 22 ام سورهی مبارکهی زخرف در سمت خدای امروز تلاوت میشود لحظه لحظهی زندگی تان در بهار قرآن منور باشد به عطر صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: یک اتفاق خوبی که در برنامهی سمت خدا در ماه مبارک امسال افتاد طرح خانههای نورانی بود که الحمدلله خیلی هم مورد استقبال دوستان خوب قرار گرفت این طرح مزین بود و متبرک بود به نام بانوی آسمانی حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها و الحمدلله از این جهت یک تکریمی اتفاق افتاد یک اتفاق دیگری هم که افتاد بحث اهداء پلاکهای طلا بود هدیهی ارزشمندی که امروز صبح سحر هم حاج آقای فرحزاد به آن اشاره کردند به دخترانی که امسال تازه به سن تکلیف رسیدند و دخترانی که امسال متولد شدند یعنی متولدین سال 85 آنهایی که امسال به سن تکلیف رسیدند و دختر خانمهایی که از ابتدای بهار امسال تا پایان ماه مبارک رمضان متولد شدند یک هدیهی ارزشمندی را برنامهی سمت خدا اهداء خواهد کرد دوستان خوب ما ان شاء الله به سایت مراجعه بکنند samtekhoda3.ir دختر خانمهایی که هم نام حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها هستند هر کسی هر جایی که هست هر چقدر که توان دارد نام این بانوی ارزشمند را تکریم بکند و آن گونه که باید و شاید ما حق این بانوی غریب را ادا بکنیم خدمت شما هستیم
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم در مورد این شخصیت بزرگ صحبت کردن کار دشواری است به خصوص در این فرصت کوتاه در مقامات ایشان روایات مختلفی وجود دارد روایتی است که صریحا مقام ایشان را بیان کرده مثل این که کَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ کَثِیرٌ وَلَمْ یَکْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا أَرْبَعٌ این از وجود مقدس نبی اکرم نقل شده فرمودند از بانوان چهار تا هستند که به کمال توحید رسیدند آسیه همسر حضرت فرعون مریم صدیقه و وجود مقدس خدیجهی کبری و حضرت زهرا سلام الله علیهم البته بعضی از نساء محل بحث نبودند مثل حضرت معصومه سلام الله علیها که امام صادق فرمودند و تَدخُلُ بِشَفاعَتِها شِيعَتي الجَنَّةَ بِأجمَعِهِم (بحار الأنوار ، ج ۶۰، ص ۲۲۸) همهی شیعیان به شفاعت ایشان به بهشت میروند پیداست این چه مقامی است بنابراین این بزرگواران محل بحث نبودند چهار نفر یکی اش ایشان است در کمال توحید است ایشان مقام اصطفا دارند مقام فوق العادهای است در روایت که امالی مرحوم شیخ صدوق است از امام رضا نقل شدند فرمودند در باطن قرآن که هیچ در ظاهر قرآن دوازده جا دوازده خصوصیت برای اصطفا گفته شده حضرت یکی یکی ذکر میکند یکی آیهی تطهیر است در روایت است که وجود مقدس نبی اکرم به یکی از همسرانشان فرمودند این را یادم نیست بحار از کدام مصادر نقل کرده بود نمیدانی خدای متعال چه کسانی را برگزیده «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آَدَمَ وَنُوحاً وَآَلَ إِبْرَاهِيمَ وَآَلَ عِمْرَانَ» (آل عمران/33) که در قرآن است «عَلَى الْعَالَمِينَ» حضرت اضافه کردند وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً وَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ عَلَى الْعالَمِينَ (بحارالانوار، ج 37، ص 63) در عدات اینها قرار گرفته حضرت خدیجه مصطفی است اصطفا هم عرض کردم خدا وقتی میخواهد برگزیند یک خصوصیاتی دارند مصطفین مثلا میگوییم نجبا اینها صفاتی دارند نقبا صفاتی دارند این طور نیست همین طور اسمی گذاشتند روی کسی به نام نقی به نام نجیب انْتَجَبْتَهُ سَيِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَيْتَهُ این خصوصیاتی که در مورد نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است هر کدام مقاماتی است آن مقامات بماند این هم یک روایت که میفرماید حضرت جزء مصطفین است مقام اصطفا دارد ما وقتی خواستیم بگوییم برگزیدگان خیلی ساده میکنیم دارای مقام اصطفا است جزء سادات است در روایات در بعضی از نقلها است که مثلا حضرت مریم سیدهی عالم خودش بوده حضرت خدیجه سیدهی عالم خودش بوده در عالم خودشان سیادت دارند و فاطمهی زهرا سید العالمین است در بعضی روایات است این هم یک مقام مقام سیادت در بعضی روایات مقامهای دیگری هم برای حضرت گفته شده این هم جزء مقامات مهم است از بعضی روایات استفاده میشود جزء شخصیتهایی است که علی الاعراف اند یعنی وَ عَلَي الاعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ (اعراف/46) کلا جزء متوسمین اند همه را در سیما میشناسند آن وقت حضرت فرمود امیرالمومنین علیه السلام در کافی است نَحْنُ الْأَعْرَافُ الّذِي لَا يُعْرَفُ اللّهُ عَزّ وَ جَلّ إِلّا بِسَبِيلِ (اصول کافی، ج 1، ص 260) معرفته اعراف آنهایی هستند که خدای متعال جزء از راه معرفت آنها شناخته نمیشود در بعضی روایات است که در اعراف ایشان در کنار نبی اکرم و امیرالمومنین و فاطمهی زهرا و امام حسن و امام حسین اند در کنار این شخصیتها ذکر شدن این مهم است و الا ابتدائا ممکن است این مقامات این اندازه گویا نباشد کسی در کنار امیرالمومنین در کنار نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جزء اصحاب اعراف به حساب بیاید اینها مقامات استثنائی است هر کدام از این آیات اگر توضیح داده شود معلوم میشود که در مقام اعراف بودن یعنی چه مصطفی بودن یعنی چه یک مقامات دیگر هم است که مثلا این بسیار مهم است کسی که اول مومنه به نبی اکرم است معما چو حل گشت آسان شود بعد فتح مکه « يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (نصر/2) لذا یکی از همسران پیامبر وقتی عرض کرد خدا بهترش را به شما داده چرا این قدر یاد حضرت خدیجه میکنید فرمود بهتر از او نیست اول مومن به من است وقتی همه به من کافر بودند او به من مومن بود وقتی همه من را تکذیب میکردند آنهایی که الآن همه شان مدعی اند من را تکذیب میکردند او به من ایمان آورد در روایات وقتی حضرت از غار حرا برگشتند مبعوث شدند به حضرت عرض کرد نوری در شما میبینم نور نبوت است حضرت فرمودند مبعوث شدم عرض کرد من این را از قبل میدانستم این آدم معمولی نیست نور نبوت دیدن که کار هر کسی نیست که ایشان یک شخصیتی است که خدای متعال ایشان را مادر حضرت زهرا قرار داده حضرت زهرا سلام الله علیها جزء اسرار الهی است لیلة القدر خداست دست کسی هیچ کسی به او نمیرسد مِنْها اَنْوار الاَئمة (تحفه الزائر، علامه مجلسی) انوار ائمه از ایشان ساطع میشود وقتی میخواست در عالم دنیا بیاید نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از مجرای اصلاب طاهره و ارحام مطهره آمدند پدران پاک مادران پاک ولی حضرت زهرا این طوری نیست نبی اکرم در بالاترین مقامات معراج نور حضرت به ایشان منتقل شده با خودشان مستقیم آوردند در دنیا این نور میخواهد منتقل شود به یک دامنی به رحمی کدام رحم وجود مقدس حضرت خدیجه سلام الله علیها بعد هم گفت بلافاصله این نور را در خودم احساس کردم اینها حرف و حدیث که نیست گفتنش آسان است وقت تولد حضرت زنان قریش نیامدند نباید هم بیایند گفتند ما به شما گفتیم ازدواج نکن آن وقت زنان بهشتی آمدند مکاشفه نیست ولادت که در مکاشفه اتفاق نمیافتد این چه مقامی است که زنان بهشتی بیایند در مقام مشاهده خدمتش را بکنند اینها گفتنش آسان است حضرت مردم قرآن خیلی که میخواهد اوج مقامش را بگوید میگوید «أَنَّى لَكِ هَذَا» برایش طعام میآمد از بهشت « قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» (آل عمران/37) حضرت زکریا شگفت زده شد پیغمبر خدا که این کیست برایش از ناحیهی خدا طعام بهشتی میآید بحث طعام نیست بحث خدمه است مقربان بهشت باید بیایند خادم این وجود مقدس شوند چیز عادی نیست حالا بعضی مقامات حضرت این است این که همسر نبی اکرم باشد سالها و حضرت تا آخر عمر یادشان کنند ممکن است بگویید ایشان همسر زیاد داشتند ولی خدیجهی کبری چیز دیگری بود مکرر حضرت میفرمود مثل او پیدا نمیشود ام سلمه میگوید در ماجرای عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها یادی کردیم از حضرت خدیجه ایشان اشکشان جاری شد گفتند کی مثل خدیجه پیدا میشود وقتی همه به من کافر بودند ایمان آورد من را کمک کرد مبادرت با من کرد با مالش من یک آیه بخوانم خدای متعال به پیامبر میفرماید پیغمبر ما راجع به بعضی از همسران پیامبر که میفرماید «وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَیْهِ» اگر پشت به پشت بدهید بخواهید پیغمبر را ضربه بزنید «فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» (تحریم/4) ملائکه اگر بخواهید با پیغمبر درگیر شوید در خانهی پیامبر بودند در سورهی مبارکهی تحریم است خدا پشتیبانش است جبرئیل است ببینید چه فتنهای به پا کردند که خدا تهدیدشان میکند به جبرئیل و به صالح المومنین امیرالمومنین و ملائکه بعضی دیگرشان خوب ترهایشان را خدای متعال در قرآن میفرماید نمیخواهم بگویم همه این طوری بودند میفرماید «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زِينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَمِيلاً» (نور/28) به آنها بگو اگر دنیا میخواهید بیایید به شما مطاع دنیا میدهم راحت بروید با احترام رهایتان میکنم ذیلش نقل شده همسران پیامبر سر غنائم جنگی با حضرت درگیر شدند خدای متعال غیرت به خرج داد فرمود نرو نزدیکشان نشو مدتی از آنها دوری کرد نوزده روز بعد این آیه نازل شد حالا به آنها بگو اگر میخواهید طلاقتان بدهم با احترام دنیا میخواهید بروید به تعبیر مرحوم فیض تحقیر میکند همه چیز را مقابل پیامبر کسی که پیغمبر دارد که دنیا نمیخواهد حالا بروید حضرت خدیجه را با اینها مقایسه کنید حضرت خدیجه مهرش را هم از مال خودش قرار داد همه گفتند کی زن مهر خودش را هم از مال خودش قرار میدهد حضرت ابوطالب فرمود اگر چنین دامادی پیدا کردید زن مهرش را هم از مال خودش باید بدهد هر چه داشت در راه پیغمبر داد شما فقط تفاوت را ببینید اینها سر مال درگیر شدند این شاید اکثرشان هم بودند مورخین اهل سنت نوشتند عامه نوشتند خاصه نوشتند درگیر شدند حالا بعد برگشتند به طرف پیامبر پیامبر را انتخاب کردند ولی قدم اول مال میخواستند سر مال بعضی به حضرت عرض کردند شما خیال کردی اگر ما را طلاق بدهی ما تنها میمانیم بزرگان اقوام ما میآیند با ما ازدواج میکنند هم عامه نوشتند هم خاصه ولی حضرت خدیجه همهی اموالش را داده شعب ابی طالب را تحمل کرده سه سال رفته در شعب حامی پیامبر بوده داستان شعب بماند بعد موقع وفات حضرت که میشود دو وصیت به حضرت کرده سومی اش این است میگوید خجالت میکشم بگذارید به فاطمه بگویم حضرت رفتند بیرون فرمود دخترم من از قبر میترسم به پدرتان بگویید آن عبایی را که موقع وحی روی دوش میانداختند کفن بکنند خجالت میکشیده که بگوید آقا عبایتان را کفن من بکنید این تفاوت است حالا شما خودتان بسنجید بعد آن وقت وقتی حضرت دارند تجهیز میکنند حضرت خدیجه سلام الله علیها را جبرئیل آمد برای حضرت فرمود خدا میفرماید کفن حضرت خدیجه با ماست همهی مالش را در راه ما داده کفن بهشتی آمد حضرت دو کفن کرد یکی کفن بهشتی هم عبای خودشان کجا؟ بعد رفتند در قبرشان کجا بقیه این طوری اند و بقیهی خصلتهای وجود مقدس که بسیار بسیار فوق العاده است امروز طبق نقل بعضی از محققین شاید از مرحوم مفید هم نقل شده روز رحلت این وجود مقدس است بعضی نقلها هم در شعب ابی طالب در همان دوران حصر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است
شریعتی: خیلی ممنون برای آشنایی با شخصیت حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها آنهایی که اهل تحقیق هستند این کتاب را معرفی بکنیم ملیکهی بطحا بسیار کتاب خوبی است سلوک محمدی ام المومنین خدیجهی کبری سلام الله علیها ان شاء الله دوستان این کتاب را تهیه بکنند حاج آقا دعا بکنند خدا حافظی بکنیم
حاج آقا میرباقری: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خدایا ما را از برکات این ماه بهره مند بفرما این ماه را ماه ظهور امام زمان و پیروزی مومنین و مسلمین بر دشمنانشان قرار بده خدایا خاری دشمنان اسلام شکست آنها را به دست یاران و دوستان خودت در این سال مقدر بفرما آن چه در این شب قدر به اولیائت عنایت میکنی تفضلا به همهی ما مرحمت بفرما
حاج آقا میرباقری: الهی آمین خیلی ممنون در روز دهم ماه مبارک رمضان از خدا میخواهیم که ما را جزء متوکلین قرار بدهد و با همین توکل برسیم به درک حقیقت شب قدر قدم به قدم و گام به گام والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.