پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

94-05-31- حجت الاسلام والمسلمين میرباقری - تفسیر سور جزء سی

موضوع برنامه: تفسیر سور جزء سی
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 94/05/31

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


شریعتی: سلام می‌گویم به همه تان سلام به شما و ایمان همیشگی تان سلام به شما و دل‌های آرامتان خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید تنتان سالم باشد و قلبتان سلیم خیلی خوشحالیم همراه شما هستیم ایام دهه‌ی کرامت مبارکتان باشد حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمةالله
حاج آقا میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله خدمت شما و بینندگان و همکاران عرض سلام دارم
شریعتی: سلامت باشید هفته‌ی گذشته در ذیل بحث تفسیر جزء سی قرآن کریم آیات سوره‌ی مبارکه‌ی ناس را برای ما تفسیر کردید ادامه‌ی فرمایشات ایشان را می‌شنویم
حاج آقا میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک دو سه نکته را می‌گویم در فضیلت قرائت سوره‌ی ناس و فلق که دو سوره‌ی آخر قرآن هستند از سوره‌های کوچک روایت فراوانی وارد شده مثلا فرض کنید قبل از خواب اگر کسی سه مرتبه هر یک از این دو سوره را بخواند و صد مرتبه توحید اگر نشد پنجاه مرتبه در بعضی روایات داریم فضائل فراوانی ذکر شده دوره‌ی نوجوانی هم تاکید شده خوانده شود تا در سلامت و عافیت تا آخر عمر به سر ببرد برکات فراوانی است از جمله تاکید شده که این دو سوره در نماز وتر خوانده شود وتر در روایات گاهی به سه رکعت بعد از نافله‌ی شب که مجموعه شفع و وتر است گفته می‌شود در این سه رکعت تاکید شده معوذتین خوانده شود روایت اول را مرحوم شیخ طوسی در تهذیب نقل کردند از یعقوب بن یقطین که از موسی بن جعفر سوال کرده در باب سوره‌ای که در نماز وتر خوانده می‌شود همان شفع و وتر بعضی گفته اند در هر سه رکعت توحید خوانده شود کما این که روایاتی داریم حضرت فرمود توحید ثلث قرآن است اگر در این سه رکعت سوره‌ی توحید را بخوانی بعد از حمد ثواب ختم قرآن را دارد آن هم در نماز بعضی‌ها گفته اند در شفع معوذتین فلق و ناس خوانده شود کدام را بخوانیم حضرت فرمودند اِعمَل بِمَعُوذَتَین و توحید در شفع معوذتین بخوان در وتر توحید را بخوان روایت دیگر از امام باقر علیه السلام مرحوم صدوق در ثواب الاعمال نقل کردند مَن اَوتَرَ بِالمَعُوذَتَین کسی که وترش را به معوذتین بخواند احتمالش همین سه رکعت است یا وتر را توحید و معوذتین را در شفع بخواند که در امام رضا هم نقل شده کسی که همراه حضرت بوده از مدینه تا مرو بیست و چهار ساعت حضرت را نقل می‌کند به نافله‌ی شب می‌رسد می‌گوید حضرت در سحر در رکعت نافله‌ی شب در هر رکعت سی مرتبه توحید می‌خواندند تاکید شده در روایات که اگر کسی در دو رکعت نافله‌ی شبش در هر رکعت سی توحید بخواند گناهی بین او و خدا نمی‌ماند در رکعت سوم و چهارم و پنجم و ششم دو رکعت دوم و سوم نافله‌ی شب نماز جعفر را می‌خواندند هم ثواب نماز شب داشته باشند هم نماز جعفر طیار در رکعت هفتم و هشتم تبارک و هل اتی در دو رکعت شفع در هر رکعت سه مرتبه توحید و در وتر سه مرتبه توحید و فلق و ناس می‌خواندند و قنوت هفتاد مرتبه استغفار امام باقر فرمودند هر کس وترش را با معوذتین و توحید بخواند احتمال است که دو رکعت شفع معوذتین وتر هم توحید که با روایت شیخ طوسی یکی می‌شود به او گفته می‌شود ابشر فقد قبل الله وترک خدای متعال نماز وتر تو را قبول کرده نکته‌ی مهمی است که خدا قبول بکند عمل زیادش اگر قبول نشود هیچ ارزشی ندارد کمش اگر قبول شودکم نیست اگر خدا بپذیرد کم نیست چیزی که خدا پذیرفت بخشنده است در مقابل کمترین عمل بیشترین پاداش را می‌دهد در روایت دارد دو رکعت نماز مقبول داشته باشید جایتان در بهشت است این فضیلت‌هایی که برای این دو سوره برای قرائتش ذکر شده قبل از خواب در نافله‌ی شب و اوقات دیگر به خصوص در نافله‌ی شب که بهترین اوقات و عبادات است تاکید شده آن هم در بهترین رکعاتش که نماز وتر است معوذتین خوانده شود و موجب قبولی نماز می‌شود در سوره‌ی ناس یک نکته‌ای را اول عرض کردیم که ظاهر این سوره خطاب به وجود مقدس نبی اکرم است که «قُلْ أَعُوذُ بِرَ‌بِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلَـهِ النَّاسِ» (ناس/ 3-1) شما بگو من پناه می‌برم «مِن شَرِّ‌ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ» (ناس/ 4) پناه بردن حضرت معنایش چیست؟ بنا شد عرض بکنیم دوم این که ما هم ظاهرا مخاطب به این سوره به تبع نبی اکرم هستیم و ما هم باید پناه ببریم «بِرَ‌بِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلَـهِ النَّاسِ» از شر وسواس خناسی که وسوسه در سینه‌ی انسان‌ها می‌کنند که اعم از جن و انس است «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» (ناس/ 6) این نگاه را ترجمه کردیم عرض کردیم ظاهرا از قرآن و معارف استفاده می‌شود که زندگی ما در این دنیا هم به یک نوعی مخلوط با ملائکه از یک طرف و شیاطین از یک طرف است ما در این جهان که می‌آییم با دو عالم مواجه هستیم یکی عالم انبیا بر محور نبی اکرم و یکی هم عالم شیاطین یک طرف شیاطین و قوای شیطان و جنود شیطان یک طرف هم عالم نبی اکرم و ملائکه که این طرف عالم نور است آن طرف عالم ظلمت این طرف پایانش جنه است آن طرف پایانش نار و جهنم است ظاهرا ما با این‌ها مخلوط هستیم در این دنیا از آن طرف «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَ‌بُّنَا اللَّـهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُ‌وا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ، نَحْنُ أَوْلِيَاؤُكُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَ‌ةِ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَشْتَهِي أَنفُسُكُمْ وَلَكُمْ فِيهَا مَا تَدَّعُونَ» (فصلت/ 31-30) ملائکه به آن‌هایی که پای بندگی خدا ایستادند و استقامت کردند می‌گویند ما در دنیا هم با شما بودیم دوست شما بودیم پس در دنیا هم مومنین آن‌هایی که در راه توحید و نبی اکرم قدم برمی دارند هم نشین با ملائکه هستند ملائکه محافظ آن‌ها هستند در تفسیر علی بن ابراهیم است کُنَّا نَحنُ مَعَ الشَّیَاطِین ما از طرف خدای متعال مامور بودیم شما را از شیاطین حفظ می‌کردیم یک طرف با شیاطین یک طرف ملائکه که شیاطین به آدم تصرف می‌کند همان طور که خون در رگ و اندام انسان جاری است قوای شیطان قدرت نفوذ دارد با ما می‌آیند می‌نشینند برخواست می‌کنند بعضی‌ها را «وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ‌ الرَّ‌حْمَـنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِ‌ينٌ» (زخرف/ 36) شیطان اگر کسی خودش را از ذکر رحمن برگرداند به کوری حضرت رحمن و چشم پوشی از او گرایید شیطانی را برمی انگیزیم که قرین او می‌شود «وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ» (زخرف/ 37) آن‌ها را از راه باز می‌دارند اگر کسی همنشین با شیطان شد این زندگی با شیطان را هدایت می‌بیند نگاهش عوض می‌شود این آیه را برمی گردم نکاتی در آن است هم این طرف شیاطین هم آن طرف ملائکه و تصرفاتی هم می‌کنند تصرفات شیاطین فراوان است کما این که تصرفات ملائکه قلب هر مومنی دو گوش دارد در یکی ملک می‌دمد در یکی شیطان وقتی نیت گناه می‌کند ملک باز می‌دارد شیطان وسوسه می‌کند یکی از کارهایشان هم وسوسه است یک روایت را می‌خوانم برای همین جهت که ببینید شیاطین چقدر با ما و هم چنین ملائکه نزدیک اند این روایت از کتاب شریف کافی است روایت فراوان است یک بابی مرحوم مجلسی در کتاب السماء و العالم باز کردند باب ذکر ابلیس و قصصه خیلی باب خواندنی است 177 روایت آوردند یک نکاتی را هم تذکر دادند خیلی مفید است این روایت هم جالب است بیشتر روایت سعی می‌کنم از کافی بخوانم که به لحاظ سند تقریبا قابل مناقشه نیست در این حدیث از امام صادق نقل کرده قَالَ مَا اجْتَمَعَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَصَاعِداً إِلَّا حَضَرَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مِثْلُهُمْ فَإِنْ دَعَوْا بِخَيْرٍ أَمَّنُوا وَ إِنِ اسْتَعَاذُوا مِنْ شَرٍّ دَعَوُا اللَّهَ لِيَصْرِفَهُ عَنْهُمْ وَ إِنْ سَأَلُوا حَاجَةً تَشَفَّعُوا إِلَى اللَّهِ وَ سَأَلُوهُ قضاهَا وَ مَا اجْتَمَعَ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْجَاحِدِينَ إِلَّا حَضَرَهُمْ عَشَرَةُ أَضْعَافِهِمْ مِنَ الشَّيَاطِينِ فَإِنْ تَكَلَّمُوا تَكَلَّمَ الشَّيْطَانُ بِنَحْوِ كَلَامِهِمْ وَ إِذَا ضَحِكُوا ضَحِكُوا مَعَهُمْ وَ إِذَا نَالُوا مِنْ اولياء اللَّهِ نَالُوا مَعَهُمْ فَمَنِ ابْتُلِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ بِهِمْ فَإِذَا خَاضُوا فِى ذَلِكَ فَلْيَقُمْ وَ لَا يَكُنْ شِرْكَ شَيْطَانٍ وَ لَا جَلِيسَهُ فَإِنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَقُومُ لَهُ شَيْءٌ وَ لَعْنَتَهُ لَا يَرُدُّهَا شَيْءٌ ثُمَّ قَالَ ص فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَلْيُنْكِرْ بِقَلْبِهِ وَ لْيَقُمْ وَ لَوْ حَلْبَ شَاةٍ أَوْ فُوَاقَ نَاقَةٍ (اصول کافی، ج 3، ص 269) هیچ جمعی از مومنین سه به بالا دور هم جمع نمی‌شود از ملائکه هم مثل آن‌ها حاضر می‌شوند سه مومن اند سه ملک حاضر می‌شوند همراهی شان می‌کنند مومن است دعای خیر می‌کنند برایشان آمین می‌گویند از شری پناه به خدا ببرند دعا می‌کنند خدا از آن شر محفوظ بدارد اگر حاجتی بخواند ملائکه شفاعت می‌کنند همراهشان می‌کنند از آن طرف می‌فرماید از منکرین نبی اکرم و توحید جاحد یعنی منکرین توحید و ولایت از این منکرین سه نفر که جمع می‌شوند ده برابر شیطان در مجالسشان حاضر می‌شود با آن‌ها همراهی می‌کنند بخندند با آن‌ها می‌خندند متعرض اولیا خدا شوند پشت سرشان بدگویی بکنند مشارکت می‌کنند بنابراین اگر شما یک موقعی در این مجلسی گیر افتادید سعی کنید برخیزید ننشینید شما هم نشین شیطان نشوید اگر یک موقعی هم نتوانستید اگر با آن‌ها نشستید خدای متعال به آن‌ها غضب می‌کند و اگر خدا غضب بکند هیچ چیز با غضب خدا مقابله نمی‌کند نماز و روزه و عباداتتان به باد می‌رود در این مجلسی که می‌نشینند ذکر دشمنان اولیاء خدا و ذکر علیه آن‌ها می‌کنند ننشینید اگر نمی‌توانید فرمود با قلبتان انکار کنید و اگر به اندازه‌ی فرصت کوتاه هم پیدا کردید باز هم برخیزید این طور با ما آمیخته اند این هم نکته‌ی دوم که شیاطین در زندگی ما حضور پیدا می‌کنند اگر کسی در وادی انبیا بود هم نشینش ملائکه هستند در وادی شیاطین بود هم نشینش شیاطین هستند مومن وقتی می‌نشیند ملائکه هم می‌آید دائما مخیر هستیم کدام عالم را انتخاب بکنیم ممکن است گاهی انسان مومن هم باشد ولی بعضی از رفتارهایش شیاطین را تحریک وسوسه بکند اگر در خانه‌ای موسیقی باشد شیاطین می‌آیند روایات متعدد داریم اگر تلاوت قرآن باشد شیاطین می‌روند چطور حشرات از مزلبه خوششان می‌آیند از گلستان بلبل خوشش می‌آید نکته‌ی دوم این است که مواجهه با این شیاطین که می‌آیند در زندگی ما وسوسه می‌کنند این شیاطین وسوسه ه می‌کنند راه توحید را می‌بیندند نمی‌گذارند انسان سالک الی الله شود از کوچکترین عملی که انجام می‌دهی وسوسه می‌کنند تا سخت ترین مقامات سلوک وسوسه شان هم پنهانی است در قلب و روح و صدر است آدم می‌خواهد یک نماز جماعت بخواند وسوسه می‌کنند تا آن اولیاء خدایی هم که مراقبه‌های قلبی سنگین دارند در آن مقامات وسوسه‌های خودشان است هیچ کجا رها نمی‌کنند همین باب یک روایتی را نقل کرده فرمود حضرت عیسی مسیح پیغمبر اولوالعزم خداست بر سر قله‌ی کوهی نشسته بود علی جبل کوه اریحا بود صَعِدَ عيسى عليه السلام عَلَى جَبَلٍ بالشامِ يُقالُ لَهُ : أريحا ، فَأتاهُ إبليسُ في صُورَةِ مَلِكِ فلسطينَ فقالَ لَهُ : يا روحَ اللّه ِ ، أحيَيتَ المَوتى و أبرَأتَ الأكمَهَ و الأبرَصَ ، فاطرَحْ نفسَكَ عنِ الجَبَلِ ، فقالَ عيسى عليه السلام : إنَّ ذلكَ اُذِنَ لي فِيهِ و هذا لَم يُؤذَنْ لي فِيهِ شیطان در قالب ملک فلسطین آمد فقال له یا روح الله گفت درست است مرده‌ها را زنده می‌کنی کور را شفا می‌دهی آدم ابرص را شفا می‌دهی این معجزات شماست اگر این طوری است که حیات از نفست می‌جوشد خود را از بالای کوه بینداز اگر نمردی به حضرت ابراهیم هم ور می‌رود آن کار را خدا به من اجازه داده من عبد هستم اگر به من اجازه می‌داد این کار را هم می‌کردم می‌دیدی که هیچ اتفاقی نمی‌افتاد ولی در این کار ماذون نیستم در روایت دیگر دارد جاءَ إبليسُ إلى عيسى عليه السلام فقالَ : أ لَيسَ تَزعُمُ أنّكَ تُحيِي المَوتى ؟ قالَ عيسى عليه السلام : بَلى ، قالَ إبليسُ : فاطرَحْ نفسَكَ مِن فَوقِ الحائطِ ، فقالَ عيسى عليه السلام : وَيلَكَ ! إنَّ العَبدَ لا يُجَرِّبُ رَبَّهُ ، و قالَ إبليسُ : يا عيسى ، هل يَقدِرُ رَبُّكَ على أن يُدخِلَ الأرضَ في بَيضَةٍ و البَيضَةُ كَهَيئَتِها ؟ فقالَ : إنّ اللّه َ عَزَّ و جلَّ لا يُوصَفُ بِعَجزٍ ، و الذي قُلتَ لا يَكونُ به حضرت گفت خودت را از دیوار بینداز ببین می‌بینی یا نه حضرت فرمود نه من ماذون در این کار نیستم اگر اجازه داشتم این کار را می‌کردم هیچ اتفاقی هم می‌افتاد در روایت دارد که به حضرت عرض کرد شروع کرد وسوسه کردن خدای تو می‌تواند که زمین را در یک تخم مرغ قرار بدهد تخم مرغ بزرگ نشود زمین کوچک نشود حضرت جواب دادند فرمودند خدای متعال توصیف به عجز نمی‌شود این کار نشدنی است ربطی به عجز و قدرت خدا ندارد می‌آمد سر به سر می‌گذاشته با انبیا از این جنس منتها در مقابل انبیا گاهی ظاهر می‌شده می‌دانسته آن جا که جای پنهان کاری نیست آشکار می‌آمده حضرت وقتی داشت اسماعیل را می‌برد برای قربانی کردن خودش مستقیم آمد مجسم شد برای حضرت عیسی حضرت موسی مجسم می‌شد نصیحت می‌کرده از چیزهایی که در روایات زیاد است پس شیاطین هستند وسوسه می‌کنند با همه هم کار دارند می‌خواهند همه را گرفتار بکنند حاصل وسوسه شان این است که انسان راه توحید را نرود در وادی ولایت قدم برندارد هرکجای دیگر رفت با او همراهی می‌کنند انسان‌ها در مواجهه با شیطان چند دسته می‌شوند یک دسته هستند که به تعبیر روایات شیطان قرین آن‌ها می‌شود هم نشین با شیطان می‌شوند آیه‌ی قرآن است «وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ‌ الرَّ‌حْمَـنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِ‌ينٌ» اگر کسی از ذکر رحمن روی بگرداند که این ذکر هم قبلا اشاره کردیم که در سوره‌ی طه است «وَمَنْ أَعْرَ‌ضَ عَن ذِكْرِ‌ي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُ‌هُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى» (طه/ 124) اعراض از ذکر اعراض از ولایت است روایات تفسیر کرده ذکر در این جا یعنی امیرالمومنین یعنی نبی اکرم پیغمبر ذکر الله است کسی که رویش را از پیغمبر برگرداند از خدا برگردانده فمن عن ذکر الرحمن وادی ولایت نبی اکرم وادی ذکر است کسی روی برگرداند از وادی خدا روی برگردانده این‌ها را درست معنا کنیم کلی و مبهم معنا نکنیم کسی روی از پیغمبر برگرداند او از امام زمان برگرداند از وادی ولایت حضرت يَعْشُ عَن ذِكْرِ‌ است کسی که رویش را از امام برگرداند از حصن امام آمد بیرون کلمهة الا اله الا حصنی ولایت حصنی ما خودمان شیطان را مقارن او قرار می‌دهیم بارکش غول بیابان شود «وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ» این شیاطین راه را بر آن‌ها می‌بندند خیال می‌کنند در وادی ولایت قدم برمی دارند نکته‌ی جالبی است پس یک عده این طوری اند قرین شیطان اند یک عده‌ای هستند که شیطان ولی آن‌ها هستند می‌شوند ولی شیطان دوست شیطان شیطان هم می‌شود سلطان آن‌ها رابطه دو طرفه است این‌ها دوست هستند شیطان هم سلطان است در آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی نحل است « فَإِذَا قَرَ‌أْتَ الْقُرْ‌آنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّ‌جِيمِ» (نحل/ 98) آن‌هایی که مومن به خدا هستند و تکیه شان به خداست تکیه به مخلوق ندارند شیطان سلطه‌ای بر آن‌ها ندارد « لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَ‌بِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ، إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِ‌كُونَ» (نحل/ 100-99) بر آن کسانی است که دوست شیطان اند شیطان را به دوستی می‌گیرند شاید هم شیطان را دوست بدارد ظاهرا می‌شود این دشمن را دوست می‌گیرد دوستش می‌دارند وقتی دوست داشتند ولایت پیدا می‌کنند ولایت ریشه‌ی اصلی اش در محبت است ولایت به معنی محبت فقط نیست ولایت به معنی سرپرستی است ولی ریشه اش در محبت است کسی محبت داشته باشد تحت سرپرستی قرار می‌گیرد بالاترین درجه‌ای که انسان ارتباط با ولی خدا پیدا می‌کند ولایت تام است. چه طور می‌شود شیطان را آدم دوست می‌دارد چه سیری اتفاق می‌افتد «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِ‌كُونَ» آن‌هایی که شرک می‌ورزند در بعضی جاها داریم مشرک بالله اند در بعضی نقل‌ها یعنی این که شیطان را شریک خدا قرار می‌دهند درست است دیگر هم عرض خدای متعال شیطان را می‌پرستند چطور می‌شود انسان با شیطان دوست می‌شود در سوره‌ی مبارکه مریم از زبان حضرت ابراهیم می‌گوید که به آذر عموی پیامبر می‌گوید «يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّ‌حْمَـنِ عَصِيًّا» (مریم/ 44) شیطان معصیت پروردگار کرده گردن کشی در برابر خدای رحمن کرده خدا رحمتش فراگیر است شیطان هم تحت رحمانیت خداست ولی معصیت کرده گردن کشی کرده تو او را عبادت می‌کنی او که عاصی در برابر خدای رحمن است بعد فرمودند «يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّ‌حْمَـنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا» (مریم/ 45) اگر عبادت او را بکن او را شریک خدا قرار دادی بپرستی اش دل بدهی حرفش را گوش کنی امید به او ببندی اگر این کار را بکنی می‌ترسم گرفتار عذاب شوی عذاب الهی تو را مست کنی حاصل مست عذاب چیست؟ آن وقت ولی شیطان می‌شوی دوستی با شیطان حاصل مست عذاب است تا خود آدم را عذاب نکند با دشمن خودش دوست نمی‌شود رحمت خدا می‌رود عذاب الهی می‌آید کسی که عاصی بر رحمان است شیطان او را دوست گرفت عبادت کرد رحمت خدا می‌رود عذاب می‌رود عبادت شیطان موجب می‌شود خدا آدم را عذاب بکند آن عذاب که آمد انسان شیطان را دوست خودش می‌داند ولی شیطان می‌شود شیطان را دوست می‌دارد شیطان هم روز قیامت اعراض می‌کند در سوره‌ی مبارکه‌ی ابراهیم است می‌گوید من دعوت کردم می‌خواستی نیایی بی خود من را ولی خود انتخاب کردی یک دسته‌ای هستند شیطان را ولی خودشان دوست می‌گیرند یک عده قرین شیطان می‌شوند این‌ها که با شیطان همراه اند استعاذه‌ای ندارند این‌ها سالک الی الله نیستند شیطان وسوسه می‌کند این‌ها هم همراه شیطان اند اما عمده‌ی وسوسه به آن کسانی اند که می‌خواهند راه خدا را بروند سالک الی الله اند آن‌ها را شیطان وسوسه می‌کند آن‌ها باید چه کار کند که می‌خواهند راه خدا را بروند طالب راه خدا هستند قرین و ولی شیطان نیستند این‌ها باید استعاذه داشته باشند شیطان هم عمدتا با این‌ها کار دارد ذیل آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی اعراف است که شیطان به خدا عرضه داشته «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَ‌اطَكَ الْمُسْتَقِيمَ، ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَ‌هُمْ شَاكِرِ‌ينَ » (اعراف/ 17-16) من سر راه مستقیم می‌ایستم از پیش رو پشت سر و سمت راست و سمت چپ به این‌ها هجوم می‌آورم خواهی دید که اثر این‌ها شاکر نخواهند بود ذیلش چند روایت است یکی از امام باقر علیه السلام است زراره از حضرت در مورد این آیه سوال کرد که شیطان چه کار می‌کند این آیه یعنی چه حضرت فرمودند اِنَّمَا صَمَد لَکَ وَ لِاولِیَائِکَ (بحارالانوار، ج 65، ص 94) در این آیه مقصدش شما و محبین و دوستان شماست با شما سر و کار دارد که در حصن توحید و ولایت هستید آن‌هایی که از حصن توحید و ولایت نیستند نیاز به این‌ها ندارد از آن‌ها فارغ است از جنس شما آدم‌هایی که در حصن اند می‌خواهد اغوا کند از چهار جانب می‌آید روایت متعددی است در مجمع در علی بن ابراهیم مشابهش را دارد پیش رو یعنی از ناحیه‌ی آخرت آن‌ها را نسبت به آخرت به تردید می‌اندازند آدمی که مومن به آخرت شد در دنیای دیگری زندگی می‌کند با تردید است می‌گوید آخرتی نیست بهشتی نیست جهنمی نیست حشوری نیست وسوسه شان می‌کند می‌دانید اثر هم می‌کند از پشت سر یعنی از طرف دنیا آخرت پیش روی ماست دنیا پشت سر ماست اموال را در نظرشان زینت می‌دهم تحریک می‌کنم به جمع اموال حالا جمع اموال و این که حقوقم را ادا نکنم و مال را جمع بکنم از جانب راست یعنی از جانب دین انسان از جانب ولی خدا و ارتباطش با امام و ارتباطش با دین وسوسه می‌شود روز قیامت مومنین کتابشان به دست راست داده می‌شود اَیمان طریق ارتباط با امام و ارتباط با دین است از طریق دین شان وارد می‌شوند اگر در مسیر ضلالت باشم زینت می‌دهد دنیا را اگر در مسیر هدایت باشم تلاش می‌کند که از مسیر هدایت منحرف بکند آخرت را در نظرشان متزلزل می‌کند دنیا را در نظرشان زینت می‌دهد نمی‌گذارد مال را در مسیر صحیح استفاده بکند نسبت به دینشان اگر در مسیر باطل اند تزیین می‌کنم در مسیر حق اند تلاش می‌کنم از دین جدا بکنم از جانب چپ یعنی از جانب لذات و شهوات که این‌ها هیچ چیزی نیست اگر جلوه‌های شیطانی برود کنار در نظرشان جلوه می‌دهم و تلاش می‌کنم تلاش شیطان نسبت به این دسته‌ای است که در مسیر حق هستند و در مسیر حق حرکت می‌کنند
شریعتی: نسبت به پیغمبر و نبی اکرم چه شیطان چه کار می‌کند
حاج آقا میرباقری: شیطان سراغ آن‌ها می‌آید اما خودش می‌داند برای آن‌ها راهی ندارد می‌آید چرا می‌آید پیچیدگی‌هایی دارد کار شیطان در روایت است نود و نه راست می‌گفت تا یک دروغ بفهمد البته پیغمبران دروغ را می‌فهمند سراغ نوح و پیغمبران آمده می‌خواهم موعظه بکنم می‌گفتند ما احتیاج به موعظه‌ی شما نداریم مگر این که خدا اجازه می‌داد که حرفش درست است و الا پیغمبر پای حرف شیطان نمی‌نشیند یک کسی التماس کرده بود به خدا به من نشان بده که «إِنَّهُ يَرَ‌اكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَ‌وْنَهُمْ» (اعراف/ 27) از یک جایی که شما او را نمی‌بینید او شما را می‌بیند یعنی چه در روایت داریم موضع غفلت است هر کجا غافل شویم آن جایی است که توجه به شیطان نداریم انسانی که متوجه به خداست در پناه خداست متوجه به شیطان است در موضع غفلت شما از شیطان غافل هستید گفت می‌خواهم بدانم یعنی چه نقل شده شیطانی که مرکب خودش بود آمد پیش این آقای عابد زاهد زحمت کش نشست گفت بنشین با هم بحث کنیم ببینیم تو راست می‌گویی در مورد حقایق عالم یا نه شیطان متکبر حالا که آمدی بگویی من می‌آیم یا تو حالا که می‌خواهی بحث کنی تو بیا بنشین دو سه ساعتی بحث کردند گفت مغلوب شد گفت دیدی مغلوب شدی گفت من می‌خواستم وقت تو را تلف بکنم انبیا نتوانستند من را آدم بکنند تو می‌خواهی من را آدم کنی این طوری است می‌آید می‌نشیند با آدم به انواع مختلف آن‌هایی که اهل طریق اند در پیچ و خم‌های سخت آن جاها می‌آید وسوسه می‌کند
شریعتی: حتی نبی اکرم
حاج آقا میرباقری: در آن جاها که به یک معنا راه ندارد باید این‌ها را معنا کنیم که خدا می‌فرماید «فَاسْتَعِذْ بِاللَّـهِ» (نحل/ 98) شیطان خیلی قوی است منتها مقابل نبی اکرم «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا» (نساء/ 76) این در مقابل نبی اکرم است و الا در مقابل ما که این طوری نیست این جاها قصه این نیست لذا بزرگان این آیات را جور دیگری معنا کردند این استعاذه شاید استعاذه نسبت به امت است حضرت قرآن می‌خواند شیطان وسوسه می‌کند امت را به استعاذه‌ی حضرت حجاب را از ما بردارد باید معنا شود که یعنی چه استعاذه‌ی حضرت از شیطان که شیطان که نمی‌تواند کاری بکند در مقابل نبی اکرم مقام عصمت کلیه ولی شاید این استعاذه همین سوره هم عرض می‌کنم حضرت پناه می‌برند یعنی چه حالا ما چه کار باید بکنیم نبی اکرم پناه بردند به خدا پناهی که حضرت می‌کنند پناه برای کل امت است هر کسی بیاید در حصن حضرت در امان است وقتی حضرت به خدا پناه می‌برند خدای متعال حصنی درست می‌کند برای حضرت و به حضرت می‌گیرد هر کس می‌آید در حصن شما از شر شیطان در امان است ما هم به تبع حضرت باید پناه ببریم این تبع پناه بردن به تبع است در روایات است وقتی این سوره را می‌خوانید در دلتان اعوذ برب الناس بگویید به نیت تبعیت اصل این قول قول نبی اکرم است قل اعوب برب الناس و پناه می‌برم پس ما باید پناه ببریم و این یک راه است پناه بردن به خدای متعال است که پناه به رب و ملک و اله است این سه را بزرگان توضیحاتی دادند یکی از توضیحاتی که دادند این است که این‌ها مال مقام سالکین است در یک مقام پناه به رب است در یک مقام پناه به ملک است در یک مقام پناه به اله است یعنی آن‌هایی که در عالی ترین مقام هستند حتی آن‌هایی که دیگر شیطان از عالم قلب هم به قول بزرگان عبور کرده اند و قبل از عالم قلب یک وسوسه‌هایی دارد درعوالم مختلف شیطان می‌آید وسوسه می‌کند در هر مقام پناهگاهی انسان دارد بعضی‌ها فرموده اند نه این برای همه است همه باید هم به رب هم ملک هم اله پناه ببرند از شر وسواس وقتی پناه می‌بری او خودش را عقب می‌کشد خنوس دارد راه مقابله با شیطان پناه بردن است راه مقابله با شیطان مراقبه است لذا در روایت داریم اگر کسی به خدا پناه برد و توجه به حضرت حق کرد او خودش را پنهان می‌کند عقب می‌کشد کسی نمازش را اول وقت بخواند شیطان از او حذر می‌کند در کتاب مواعظ مرحوم آیت الله حق شناس دیدم کتاب خواندنی است ایشان آن جا می‌فرمایند در جلد کتاب هم زده این را شیطان می‌فهمد که آدم مشغول مراقبه است یا نیست به اهل مراقبه خیلی نزدیک نمی‌شود آن‌هایی که در پناه خدا هستند جرئت نمی‌کند آن‌هایی که در پناه نبی اکرم قرار می‌گیرند حضرت در پناه خدا است جرئت نمی‌کند به او نزدیک شود کسی وارد وادی ولایت شد وادی ایمن است شیطان در آن وادی قدم برنمی دارد آن جا شیطان می‌آید که ما قدممان را از وادی ولایت بیرون می‌گذارم غافل می‌شویم اگر نگاه آدم تحت فرمان آمد بیرون آن نگاه از وادی ولایت بیرون است او دیگر ایمن نیست فرمود نگاه سهمی از سهام ابلیس است تیر را از آن جا به قلب آدم می‌زند نفوذ می‌کند گناه یک نکته‌ی تاریک در قلب ایجاد می‌کند پس بنابراین مراقبه‌ی کامل و استعاذه باید باشد دو سه حدیث می‌خوانم در کافی شریف است از جابر از امام باقر علیه السلام إِنَّ إِبْلِیسَ إِنَّمَا یَبُثُّ جُنُودَ اللَّیْلِ مِنْ حِینِ تَغِیبُ الشَّمْسُ إِلَى مَغِیبِ الشَّفَقِ وَ یَبُثُّ جُنُودَ النَّهَارِ مِنْ حِینِ یَطْلُعُ الْفَجْرُ إِلَى مَطْلَعِ الشَّمْسِ وَ ذَكَرَ أَنَّ نَبِیَّ اللَّهِ ع كَانَ یَقُولُ أَكْثِرُوا ذِكْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ وَ تَعَوَّذُوا بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ شَرِّ إِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ عَوِّذُوا صِغَارَكُمْ فِی هَاتَیْنِ السَّاعَتَیْنِ فَإِنَّهُمَا سَاعَتَا غَفْلَةٍ (من‌لا‌یحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۵۰۱ و ۵۰۲) شیطان لشکر فراوانی دارد لشکر شب خودش را منتشر می‌کند از وقت غروب شمس تا طلوع شمس به خصوص در این دو وقت که لشکرش را جمع و پهن می‌کند در این دو ساعت از شر ابلیس و لشکرش که دارند منتشر می‌شوند پناه ببرید شما را رها بکنید می‌رود یک جای دیگر حتی کودکانتان را در پناه خدا قرار بدهید که این دو ساعت ساعت غفلت هستند و وقت غفلت است روایت دیگری که در همین باب نقل شده روایت خوبی است از وجود مقدس نبی اکرم این طرفش را بخوانم که مرحوم کلینی نقل کردند از امام صادق أَنَّ النَّبِیَّ قَالَ لِأَصْحَابِهِ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِشَیْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ فَعَلْتُمُوهُ تَبَاعَدَ الشَّیْطَانُ مِنْکُمْ کَمَا تَبَاعَدَ الْمَشْرِقُ‏ مِنَ‏ الْمَغْرِبِ‏ قَالُوا بَلَى قَالَ الصَّوْمُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَکْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ یَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ یَقْطَعُ وَتِینَهُ‏ وَ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ زَکَاةٌ وَ زَکَاةُ الْأَبْدَانِ الصِّیَامُ (کافی، ج 4، ص 62) خبر بدهم کاری را که اگر انجام بدهید شیطان از شما دور می‌شود به فاصله‌ی مشرق و مغرف حضرت چند دستور دادند فرمودند روزه چهره‌ی او را تیره می‌کند صدقه‌ی در راه خدا کمرش را می‌شکند قدرت مقاومتش در مقابل شما گرفته می‌شود این دیگر از همه بهتر است در راه خدا دوستی کردن و هم دیگر را کمک کنید در عمل صالح دنباله‌ی او را قطع می‌کند همه‌ی جنود و لشکرش از شما بریده می‌شوند استغفار رگ دلش را وتین رگ قلب است که اگر زده شود حیات انسان زده می‌شود را می‌زند این‌ها راه‌هایی است که ما داریم در این سوره هم دستور داده استعاذه است یک روایت دیگر می‌خوانم در این حدیث از روایت شنیدنی است در کافی شریف است که از امام صادق علیه السلام نقل می‌کند قـَالَ رَسـُولُ اللَّهِ بـَيْنَمَا مُوسَى جَالِساً إِذْ أَقْبَلَ إِبْلِيسُ وَ عَلَيْهِ بـُرْنـُسٌ ذُو أَلْوَانٍ فـَلَمَّا دَنـَا مـِنْ مـُوسـَى ع خَلَعَ الْبُرْنُسَ وَ قَامَ إِلَى مُوسَى فَسَلَّمَ عَلَيْهِ فـَقـَالَ لَهُ مـُوسـَى مـَنْ أَنْتَ فَقَالَ أَنَا إِبْلِيسُ قَالَ أَنْتَ فَلَا قَرَّبَ اللَّهُ دَارَكَ قَالَ إِنِّى إِنَّمَا جـِئْتُ لِأُسـَلِّمَ عـَلَيـْكَ لِمـَكـَانِكَ مِنَ اللَّهِ قَالَ فَقَالَ لَهُ مُوسَى ع فَمَا هَذَا الْبُرْنُسُ قَالَ بِهِ أَخـْتـَطـِفُ قـُلُوبَ بـَنـِى آدَمَ فـَقـَالَ مـُوسـَى فـَأَخـْبِرْنِى بِالذَّنْبِ الَّذِى إِذَا أَذْنَبَهُ ابْنُ آدَمَ اسـْتـَحـْوَذْتَ عـَلَيـْهِ قـَالَ إِذَا أَعْجَبَتْهُ نَفْسُهُ وَ اسْتَكْثَرَ عَمَلَهُ وَ صَغُرَ فِى عَيْنِهِ ذَنْبُهُ وَ قـَالَ قـَالَ اللَّهُ عـَزَّ وَ جـَلَّ لِدَاوُدَ ع يـَا دَاوُدُ بـَشِّرِ الْمـُذْنـِبِينَ وَ أَنْذِرِ الصِّدِّيقِينَ قَالَ كَيْفَ أُبـَشِّرُ الْمـُذْنـِبـِينَ وَ أُنْذِرُ الصِّدِّيقِينَ قَالَ يَا دَاوُدُ بَشِّرِ الْمُذْنِبِينَ أَنِّى أَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ أَعـْفـُو عـَنِ الذَّنـْبِ وَ أَنـْذِرِ الصِّدِّيـقـِيـنَ أَلَّا يـُعـْجَبُوا بِأَعْمَالِهِمْ فَإِنَّهُ لَيْسَ عَبْدٌ أَنْصِبُهُ لِلْحِسَابِ إِلَّا هَلَكَ
(اصول كافى، ج 3، ص 429) از وجود مقدس نبی اکرم است فرمودند موسای کلیم نشسته بود دید شیطان رو به او می‌آید کلاهی که رنگارنگ است کلاه متصل به لباس و لباس مزینی پوشیده این‌ها معنا باشد جاذبه‌هایی است که با آن مردم را دعوت به دنیا می‌کند وقتی به حضرت نزدیک شد کلاه را از سرش برداشت ادب کرد موسی آمد محضر حضرت و سلام کرد به حضرت حضرت گفت چه کسی هستی گفت ابلیس حضرت می‌شناخت خدا خانه‌ی تو را نزدیک خانه‌ی ما قرار ندهد خدا تو را دور بکند نفرینش کرد که خدا تو را از من دور بکند گفت آمدم سلام بر تو بکنم چون دیدم خدا تو را دوست دارد عرض ادبی بکنم بعضی این‌ها را باور کردند گفتند شیطان آدم بدی هم نیست فقال له موسی فماهذا کلاه چیست سرت گذاشتی گفت قلوب بنی آدم را همین طوری می‌برم با خودم جلوه‌هایی است که می‌کنم این جلوه‌ها زینتی است که در پوشش ظاهری اش است غیر از این نیست پوشش ظاهری به دنیا می‌دهد لباس شیطان است همه‌ی عالم یک صبغة الله دارد یک صبغه‌ی شیطان موسای کلیم از او سوال کرد آن گناهی را که اگر فرزند آدم گناه را بکند بر او تسلط می‌کنی چیست آن جایی که بنده به نفس خودش معجب شود یک موقع آدم هیچ نمی‌بیند در خودش عالم است احساس می‌کند هیچ چیز ندارد همه چیز ازت خداست عابد است خیال کرد ثروت مال و قدرت و زیبایی و جمال مال من است خودش را دید در این‌ها عملش را زیاد دید گناهش در نگاهش کوچک شد عملش زیاد شد من دیگر بر او تسلط می‌شوم از این دست روایت فراوان است پس شیطان حضور دارد می‌آید یک راه‌هایی را هم طی می‌کند یک مقدار را وسوسه‌ها را باید باز کنیم وسوسه در دل است حتی در روایت دارد خرطومی دارد می‌دمد این مجاز نیست واقعیت است روایت دارد هر کسی شب چند بار از خواب بیدار شود اگر بیدار شدید و بلند نشدید شیطان عذر می‌خواهم تعبیر روایت است عذر می‌خواهم هم ندارد بول در گوش می‌کند واقعا این کار را می‌کند مجاز نیست معنا ندارد منتها یک کسی می‌بیند یک کسی نمی‌بیند وقتی بلند می‌شوید خسته هستید کسل هستید این کسالت مال همان است بعضی‌ها خیال می‌کنند این‌ها مجاز است اصلا مجاز نیست حقیقت است معصوم چشم دارد می‌بیند عوالم را می‌بیند به ما توضیح می‌دهد پس با ما مانوس هستند وسوسه در قلب می‌کنند که باید توضیح بدهیم
شریعتی: ان شاء الله صفحه‌ی 546 در سمت خدای امروز تلاوت می‌شود آیات 4 ام تا نهم سوره‌ی مبارکه‌ی حشر لحظه لحظه‌ی زندگی تان منور به نور قرآن کریم و نور اهل بیت باشد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

شریعتی: خیلی خوشحالیم همراه شما هستیم این ایام را ایام دهه‌ی کرامت را به فرد فرد دوستان خوب تبریک می‌گویم وقت در اختیار شماست
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم شیطان وسوسه می‌کنند عده‌ای همراه و ولی و قرین اند هیچ می‌آید سراغ آن‌هایی که در وادی ولایت توحید اند این وسوسه گاهی وسوسه‌های شخصی است برای نماز شب وسوسه می‌کند توجیه می‌کند نماز نخوان نماز اول وقت را تاخیر بینداز ولی این وسوسه‌های توسعه پیدا می‌کند حتی در حد یک تمدن یعنی شیاطین انس و جن امداد می‌شوند تمدن می‌سازند همه جای تمدن وسوسه است وسوسه یعنی غفلت از خدا و راه خدا را می‌بندد این توسعه‌ای که در غرب است هیچ دینی به اندازه‌ی اسلام دعوت به پیشرفت و تفکر و علم و تعقل نکرده کسی با عقلانیت این‌ها مخالف نیست آن چه که غرب اسمش را ترقی و توسعه می‌کند و با این ایده نفوذ در دنیای اسلام کرده واقعا حجاب کلی بر نبی اکرم و ولایت آن است یکی از مهم ترین حجب حجاب تجدد است کل این تمدن در مجموع وسوسه است مگر الآن غرب از چه طریق در این قرن‌ها مردم را به بی دینی کرده تمدن‌های لائیک مگر حاصل هاروارد و سوربن و آکسفورد نیستند؟ مگر بیگانه کردن انسان‌ها با هویت و تمدن خودشان با فرهنگ خودشان با فرهنگ دینی نیست مگر الآن طرفداران توسعه‌ی غربی در کشور ما محققین ننوشتند البته در چاپ جدید پاک کردند که تا صد سال دیگر هم با این وضعیت مذهبی ما توسعه در ایران تحقق یافتنی نیست همین طور است توجه به خدا مانع تمدنی است که سراسر دعوت به دنیا می‌کند کسی با تمدن با پیشرفت مخالف نیست ولی بحث الگوی پیشرفت اسلامی و تمدن اسلامی غیر از تمدن مادی است گاهی وسوسه در بیرون است ولی قلب انسان‌ها را هدف قرار می‌دهد از طریق یک تمدن پیچیده هر کجایش دست می‌گذاری علمش تکنولوژی اش فلسفه اش روابط اجتماعی اش غفلت زاست و دعوت به دنیاست یعنی همه اش مظاهر غفلت اند و بنابراین کما این که آن طرف صبغة الله است همه‌ی مظاهر توحید دعوت به خدای متعال است
شریعتی: ان شاء الله این بحث را ادامه خواهیم داد خیلی ممنون حاج آقا دعا بکنند
حاج آقا میرباقری: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خدایا به محمد و آل محمد همه‌ی ما را در پناه نبی اکرم و اهل بیت قرار بده ما را از شر وسوسه‌ی شیاطین محفوظ بدار

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group