94-08-09- حجت الاسلام والمسلمين میرباقری - واقعه کربلا در قرآن
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: واقعه کربلا در قرآن
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين میرباقری
تاريخ پخش:94/08/09
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان محترم و حاج آقا میرباقری
حاج آقا میرباقری: سلام علیکم و رحمة الله
شریعتی: امروز هم برنامهی ما رنگ و بوی امام حسین و محرم را خواهد داشت
حاج آقا میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک یکی از آیاتی از قرآن که تاویلش به اهل بیت ارجاع شده است آیات سورهی مبارکهی کهف و داستان اصحاب کهف است که همه شنیده اند ملاحظه فرموده اند مرحوم شیخ مفید این ماجرا را نقل کردند سید بن طاووس ابن شهر آشوب نقل کردند که زید از صحابه است میگوید من در کوفه بودم در منزل و حجرهی خودم صدای تلاوت قرآن لطیفی را شنیدم که این آیه را تلاوت میکرد «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا» (کهف/ 9) که آیهی اولی است که داستان اصحاب کهف در قرآن با آن شروع میشود. دنبال کردم دیدم سر مطهر سیدالشهدا است بالای نیزه و این آیه را تلاوت میکنند در حالی که سرهای دیگری به دنبال این سر و همراه کاروان اسرا وارد کوفه شده است. میگوید عرض کردم بله داستان شما واقعا عجیب تر است. ان شاء الله داستان اصحاب کهف را عرض میکنم و کهفی که آنها به آن پناه برده بودند چه بود. قبلا اشاره بکنم در معارف ما در ادعیه در به خصوص زیارات معصوم و در روایات از ائمه علیهم السلام تعبیر به کهف شده است. مثل صلوات شعبانیه که همه آشنا هستید بعد از نافلهی ظهر هم خوانده میشود مستحب است این شش صلوات خوانده شود آن جا دارد کَهفٌ حَصِین ائمه کهفی هستند که خود این کهف در پناه و حصن است و در باب حضرت علی در زیارات خیلی آمده است كَهْفِ الْوَرَى (زیارت جامعه کبیره) این تعابیر بلند برای امام علی است در خصوص سیدالشهدا هم این تعابیر مکرر شده از پیغمبر اکرم در امالی صدوق مرحوم مجلسی از امالی صدوق نقل کرده که وجود مقدس نبی اکرم گریستند بر مصیبتهای سیدالشهدا و اهل بیت بعد از توجه به آن صحنهها خطاب به سیدالشهدا فرمودند أمّا الحُسَينُ فَإنَّهُ مِنّي وَ هُوَ ابني وَ وَلَدي وَ خَيرُ الخَلقِ بَعدَ أخيهِ وَ هُوَ إمامُ المُسلِمينَ وَ مَولى المُؤمِنينَ وَ خَليفَةُ رَبِّ العالَمينَ وَ غياثُ المُستَغيثينَ وَ كَهفُ المُستَجيرينَ (امالی، ص 112) تا میرسد به این جا که فرمودند كَهفُ المُستَجيرينَ امام حسین کهف آن کسانی هستند که پناه به حضرت بگیرند یعنی آنهایی که در مخاطراتی که آنها را تهدید میکند پناه به حضرت میبرند حضرت کهف امت است یک تعبیری را هم مرحوم سید بن طاووس نقل کردند در سعد السعود از امام باقر علیه السلام که ایشان در تفسیر یکی از آیات قرآن این طوری فرمودند نَحنُ کَهفُکُم کَاَصحَابِ الکَّهف (بحارالانوار، ج 22،ص 218) این خیلی مهم است ما کهف شما هستیم مثل اصحاب کهف که کهفی داشتند پناه بردند و در حفظ ماندند. یک دعوت هم است ما آماده هستیم به شما پناه ببریم نَحنُ سَفِینَتُکُم کَسَفِینَةِ نُوح وَ نَحنُ بَاب حِطّتُکُم کَباب حِطة بَنِی اِسرَائیل (همان) یک سفینهای بود طوفان و دریایی و هر کس سوار سفینه نشد غرق شد ما سفینهی شما هستیم مثل سفینهی نوح. ظواهر قرآن یا عالم همه مثل هستند که ما بتوانیم پشت صحنه را ببینیم همان طور که دریایی است و اگر طوفانی شد ما باید به کشتی پناه ببریم و کشتی نباشد دیگر با شناگری نمیشود از این گردابها نجات پیدا کرد واقعا یک دریای عمیق طوفانی است که باید به سفینهای پناه برد که فرمود ما سفینهی شما هستیم ما بابی که از آن باب وارد شدند و خدای متعال او را میآمرزید هر کس از آن باب وارد میشد خطایاش را خداوند پاک میکرد فرمود ما آن باب هستیم که اگر از وادی ولایت ما پاک شوید خدای متعال شما را پاک میکند گذشته هایتان با شما نمیآید از گذشتهها جدا میشوید. مقداری من داستان اصحاب کهف و سیدالشهدا را مقایسه میکنم. چطوری ائمه کهف ما هستند داستان اصحاب کهف چیست کهف این اصحاب چه بود تا ما ببینیم که ائمه کهف ما هستند یعنی چه و حالا سیدالشهدا که کهف بود چطور بود خدای متعال داستان اصحاب را در سورهی کهف شروع میکند پنج آیهی اول بحث قرآن و انذار و تبشیرهای قرآن است بعد میفرماید «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَـذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا» (کهف/ 6) اگر اینها به این قرآن ایمان نیاورند گویا آن قدر غصه میخورید که میخواهید خودتان را هلاک کنید این طوری نیست «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» (کهف/ 7) میفرماید ما آن چه در زمین است زینت زمین قرار دادیم تا اینها امتحان شوند آوردیم در عالم دنیا زینتهای قدرت ثروت امکانات عالم زینتهای دنیا است برای این است که آنها را با این زینتها مورد ابتلا قرار دهیم بعد میفرماید «أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» صف آنهایی که بهترین عمل را انجام میدهند جدا شود بعد میفرماید «وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا» (کهف/ 8) هر چه روی زمین است ما جمع میکنیم مثل بیابانی که در بهار خرم است در پاییز میبینید خشک میشود صعید یعنی زمینی که خشک است گیاهی سبز نشده روی زمین پیدا است جرز هم همین طور است سرزمینی است که گیاهانش خشکیده اند و بوتهای نیست این گیاهان خس و خاشاک میشوند و تمام میشود بنابراین دنیایی است و زینت هایش و تمام میشود این دنیا موضوعیت ندارد عدهای در این دنیا به حکومت میرسند جای نگرانی ندارد این دنیا عالم امتحان است یک عدهای هم ممکن است در متاع دنیا غرق هم شوند این آیه را چندین بار مکرر خواندیم «وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى» (طه/ 131) آن چه زینت است قدرت و ثروت و شکوفههای دنیا فتنهی آنها است داستانی این دنیا دارد فتنه است این بساط بعد هم جمع میشود یک عده ایمان میآورند یک عده نمیآورند جریان کفری است که این جریان ایمان نمیآورند به راه حق نمیروند شما خیلی نگران احوال اینها نباشید بعد وارد اصحاب کهف میشود داستان را این طوری شروع میکند «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا» بعد میفرماید «إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا» (کهف/ 10) داستان از این جا شروع میشود جوانانی بودند پناه به غار بردند دو چیز را از خدای متعال وقتی به آن غار پناه بردند از دشمنان خواستند که پروردگارا از ناحیهی خودت رحمتی را به ما عطا بکن ما منتظر رحمت تو هستیم و در این ماجرا خودت راه رشد را برای ما مهیا بکن ما در مسیر رشد قرار بگیریم صلاح و رشد ما را تو قرار بده ما کار خودمان را کردیم بنابراین منتظر رحمت تو و داستان ارشاد و رشد تو هستیم میفرماید ما اینها را در غار مدت طولانی نگه داشتیم بعد اینها را برانگیختیم حالا از این جا داستان را قرآن شروع میکند «نَّحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى» (کهف/ 13) داستان اینها چیست اینها جوانانی بودند که فتیهای بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند البته این فتیه جمع فتی به معنی جوان است اما یک مفهوم ارزشی هم است یعنی جوانمرد یعنی جوانمردانی بودند لذا در بعضی روایات نقل شده خیلیها مسن بودند ولی جوانمرد و جوان دل بودند اینها ایمان به پروردگار آوردند ما هم به ایمانشان افزودیم آنها یک قدم آمدند ما ده قدم به طرفشان رفتیم «وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَـهًا لَّقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا» (کهف/ 14) قلبشان را هم تقویت کردیم که در این صحنهها بتوانند استقامت و پایداری بکنند و از سختیها به راحتی عبور بکنند چرا؟ برپا خواستند قیام کردند فضایی را که قرآن ترسیم میکند یک جامعهی کفرآمیزی بود که متولیانش دقیانوس هر کسی که بود مردم را دعوت به کفر و استکبار و خدا و بت پرستی میکردند فرهنگ فرهنگ بت پرستی بود و کسی اجازهی ایمان و اظهار ایمان نداشت اگر مومن هم میشدند مواخذه میشدند عرصهی ایمان عرصهی تنگی بود فضای بت پرستی چوب و سنگ پرستی بود عرصه بر مومنین بسیار تنگ است داستان اینها از این جا شروع میشود که «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّـهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» (سبا/ 46) از سر سفرهی دنیا به این بساط آله و بتهای مادی برخواستند رو به پروردگاری آوردند که رب زمین و آسمانها است همهی عالم را آفریده و هدایت میکند این طور نیست که رب ما فرق بکند همهی عالم یک رب دارد همه را آفریده و همهی عالم را هدایت میکند از این جا داستان آنها شروع میشود که موحد میشوند در فضایی که فضای اقامهی کفر هست موحد میشوند خدای متعال میفرماید ما هم قلب هایشان را محکم کردیم که وقتی ایمان آوردند بتوانند سختیهای مسیر را طی بکنند «هَـؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً» (کهف/ 15) ما غیر از خدای متعال اله دیگری را نمیخوانیم یکی از خصوصیتی که در قرآن مکرر در باب پرستش غیر خدا آمده خواندن است کما این که این طرف الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ (بحارالانوار، ج 93، ص 300) است آن طرف هم خواندن به دیگران اعتماد به دیگران از آله از بتها از دنیا خواستن علامت شرک است اله دیگری را مورد سوال و درخواست قرار نمیدهیم خدای دیگری را نمیخوانیم اله آن حقیقتی است که همهی اسماء حسنی را دارد در همهی عالم هم اسماء حسنایش حاکم است بِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْ ءٍ (دعای کمیل) بخواهند یا نخواهند هو الذی «وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَـهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَـهٌ» (زخرف/ 84) ما بقی هم اله نیستند اسماء هستند نام گزاری است غیر از حضرت حق اله دیگری را ما نمیخوانیم «رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَـهًا لَّقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا» که اگر کسی غیر خدا را بخواند از مسیر حق بسیار فاصله گرفته است انحراف زیاد از حق خواهد داشت «هَـؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً» اینها قوم ما هستند که از غیر خدا آلهای برای خودشان گرفتند و بر این ادعایشان هم هیچ برهان روشنی ندارند چه کسی ستم کار تر از آن کسی است که دروغ بر خدای متعال ببندد و برای خدای متعال شریک قرار بدهد و دیگران را هم ارز آنها قرار بدهد قرآن میفرماید ما دستور دادیم «وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا» (کهف/ 16) شما موحد شدید قومشان هم بت پرست هستند از آنها حاشیه گرفتند عزلت گزیدند از خود آنها و از خدایشان از این جا حرکتشان شروع میشود پناه به کهفی ببرید به حسب ظاهر غار را میگیرند یا فضایی است که در کوه است از غار بزرگ تر است همان پناه گاهی که در کوه است پناه آوردند به غار «وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا» پروردگار شما رحمتش را بر شما میگستراند و سهولت در کارتان مهیا میکند کارتان را به آسایش و سهولت میرساند پس فضا فضای بت پرستی و اقامهی کفر است و نه فقط خودشان کافر هستند دیگران را هم وادار به کفر میکنند اگر کسی زیر بار کفرشان نرود تهدید میکنند منتها اقامه کفر اقسامی دارد یک موقع چوب و سنگ به پا میکنند میگویند بپرستید اصل در کفر اولیای طاغوت اند آنها محور هستند اگر آنها باشند چوب و سنگها را هم که برداری یک نوع دیگر بت دیگری درست میکنند تمدن مادی یک چیزی درست میکنند آدم مشغول شود شکل هایش را عوض میکنند و کفر به پا میکنند یک عدهای هستند در فضای کفر آمیز قیام لله کردند ایمان آوردند از فرهنگ کفر فاصله گرفتند در روایت است مدتی تقیه کردند یعنی ایمانشان را پنهان نگه داشتند مومن بودند در باطن آرام آرام هم دیگر را پیدا کردند شدند یک جمعی تا موقع اش فرا رسیده در یک زمان معینی که فرصت فرا رسیده و قبل از وقت اگر اقدام کنیم صلاح نیست بعد از دوران تقیه که در روایات خیلی از تقیه شان مدح شده فرمودند مثل حضرت ابوطالب بودند یکی از روایاتی که دلالت میکند برای این که حضرت ابوطالب مومن بود و ایمانش را پنهان میکرد برای این که در جبههی دشمن برای حضرت کار بکند همین روایت است پدر وجود مقدس حضرت علی. از اینها خیلی تعریف شده میگویند اینها در تقیه مثل حضرت ابوطالب بودند یا در درون جبههی دشمن بودند کار را پیش میبردند به نفع جبههی حق تا موقع اش رسید بعد دوران اعتزالشان است بعد پناه به کهف است پس سه دوران است تقیه اعتزال و پناه بردن به کهف اعتزال یعنی دورهای که از آنها فاصله گرفتند از آن جامعه جدا شدند بعد خدای متعال فرمود حالا که جدا شدید هم از فرهنگ آنها جدا شدید زندگی تان را پناه ببرید حالا پناه ببرید به کهف. این داستان همهی دورانها است و مهم تر از هم داستان دوران وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که بعد از حضرت همان طور که فرموده بودند من در رویای صادقه دیدم بنی امیه و دیگران بر منبر من بالا رفتند جامعه را به قهقرا یعنی بت پرستی برمیگردانند این بت پرستی لازم نیست شکلش مثل بت پرستی دوران قبل از بعثت باشد چوب و سنگ بپرستند یک جریان دیگری است. قرآن در باب اهل کتاب میفرماید «اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّـهِ» (توبه/ 31) اینها را رب خودشان گرفتند علمای خودشان را رب گرفتند حضرت فرمودند اینها آنها را نمیپرستیدند سجده به حسب ظاهر نمیکردند ولی آن چه آنها میگفتند ولو میدانستند خلاف فرمان خداست تبعیت میکردند گفت پس تکلیف ما چیست فرمودند اگر شما از عالمی تبعیت میکنید که میدانید خلاف حرف خدا میزند همان داستان است پس یک جریانی آمده این جریان اقامهی بت پرستی میکند اقامهی کفر و شرک میکند. این جریان یک دفعه که شروع نشده این را مورخین و فریقین نقل کردند خیلی محل خلاف نیست که سر مطهر سیدالشهدا که مقابل یزید قرار گرفت آن اشعار کفر آمیز را خواند لَعِبَتْ هاشِمُ بِالْمُلْکِ فَلاَ *** خَبَرٌ جاءَ وَ لاَ وَحْىٌ نَزَلْ (مقتل خوارزمي، ج 2، ص 58) با قدرت بازی میکردند وحی چیزی در کار نیست بعد هم به اجداد خودش میگویدای کاش بودید میدیدید چطور انتقام بدر را از نبی اکرم گرفتم این یک خبری است که آرام آرام به این جا رسانده که میگوید وحیای در کار نیست این جریان کفر و بت پرستی هم یک طوری است که همه را به آن دعوت میکنند. یعنی اگر کسی هم از این مسیر فاصله بگیرد واقعا تحت فشار است این را مورخین نقل کردند سلیم بن قیس نقل کردند معاویه در بخش نامههایی که صادر کرده چندین بخش نامهی مهم دارد یکی این است میگوید اگر کسی فضائل آل ابی طالب را نقل کرد خونش هدر است بعد میگوید محبین آل ابی طالب هم همین طور ذمه را از آنها برداشتم همه کانه باید بیایند این طرف دقیقا همان ماجرا است تفاوتی نیست شکل عوض کرده ماجرایی که جریان بت پرستی احیا میشود «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللَّـهِ أَندَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّـهِ» (بقره/ 165) شریکهایی برای خدا قرار میدهند آنها را مثل خدا دوست میداند مثل خدا تبعیت میکنند که در روایت توصیف کرده تفسیر به همین جریانها شده پس یک چنین جریانی در راه است تا برسد به دورهای که دورهی ظهور است و اقامهی توحید کلی است در قبل از ظهور واقعا چنین جریان در ادوار مختلف است تا میرسیم به دوران معاصر الآن هم همین طور است در قبل از ظهور واقعا چنین جریانی است در ادوار مختلف تا میرسد به دوران مختلف الآن هم همین طور است اقامهی دنیا پرستی و بت پرستی میکند اقامهی غیر توحید میکند یک موقع عرض کردیم توحید امری است که فراگیر است باید همهی زندگی انسان آهنگ توحید پیدا بکند هر کجا زندگی آهنگ غیر خدا پیدا کرد بت پرستی است منتها بت پرستی اشکال مختلفی دارد من هیچ وقت یادم نمیرود اصل حملهی غرب به سرکردگی آمریکا به دنیای اسلام یک طرف حملهی نظامی که در آغاز قرن بیست و یک شروع کردند و آن بیانهای که متفکرین آمریکایی دادند و امضا کردند و از بوش حمایت کردند یک طرف در آن بیانیه حرفی داشتند این بود که ایدولوژی آمریکایی باید جهانی شود یعنی فرهنگ عالم باید فرهنگ ما باشد حالا به چه دلیل میگوید به خاطر این که این ایدئولوژی میتواند جهان بشری را اداره بکند ادعا است مدعیاتشان است کار با مدعیات نداریم دعاوی باطلشان این است که باید ایدئولوژی ما تفکر ما فرهنگ تجدد جهانی شود که در آمریکا تبلور پیدا کرده است. کل جهان تحت این سیطرهی این فرهنگ قرار بگیرد بعد میگوید اگر فرهنگهای دیگر این سیادت این فرهنگ را نپذیرفتند باید با آنها جنگید این جنگ برای حاکمیت فرهنگ آمریکایی و فرهنگ تجدد جنگ اخلاقی است ولو شما مجبور شوید در درگیری با رقبا از سلاحهای غیر متعارف استفاده بکنید یعنی سلاحهای میکروبی سلاحهای هستهای و از این قبیل. الآن که میبینیم از تروریسم در منطقه حتی از بیو تروریسم که سخت تر از آن است حمایت میکنند ریشه اش همین است یعنی معتقد هستند به هر طریقی شده ما باید ایدئولوژی آمریکایی را گسترش بدهیم ولو با همین فجایعی که در منطقه راه انداختند خیمه شب بازی درست کردند از این طرف حمایت میکنند از آن طرف میگویند باید مقابله کرد این جریان جریان تاریخی است در امت حضرت و حضرت نگران این هستند ربط داستان کهف و آیات قبلش از همین است «فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَـذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا» شما خیلی غصه میخورید که چرا ایمان نمیآورند «إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَّهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» این امتحان است بعد هم این بساط جمع میشود و اما اصحاب کهف داستان مومنین امت تو داستان اصحاب کهف است اینها ایمان آوردند یک مدت تقیه کردند بعد پناه آوردند به کهف خدای متعال اینها را حفظ کرد هم عبرت برای دیگران شدند هم میمانند تا در رجعت برمیگردند داستان اصحاب کهف تمام شده نیست آدمهای فوق العادهای هستند از اهل رجعت هستند در برخی نقلها است که از اصحاب خاص امام زمان هستند پس جای نگرانی نیست یک جامعهی کافری هستند اقامهی کفر میکنند در این اقامهی کفر جامعهی مومنینی پیدا میشوند تکالیفی دارند از تقیه تا اعتزال تا پناه بردن و پایان این پناه بردن به کهف این است که اینها مایهی عبرت میشوند بعد هم خودشان دوباره برمیگردند و رجعتی دارند. من گمان میکنم این داستان مومنین امت نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که اینها دورانهای مختلفی دارند من خصوص اصحاب سیدالشهدا را میگیرم اصحاب امام زمان هم همین طور است اینهایی که با امام حسین بودند کسانی هستند که دوران تقیهی معاویه امام حسین حفظشان کرده است. هر کسی دم از فضائل حضرت میزد و جوری حرکت میکرد که بوی دفاع از مکتب اهل بیت و بسط مکتب اهل بیت از رفتارش از کلامش فهمیده میشد خونش هدر بود. اقامهی یک مکتب و فرهنگ و درگیری کامل با جبههی مقابل به قصد حصر مطلق داشتند در این دوره حبیب بن مظاهر مسلم بن عوسجه خیلی از اصحاب حضرت که از کوفه هستند در همین دوران در کوفه بودند در دوران زیاد بن حبیب در کوفه بودند او حاکم کامل الاختیار مبسوط الید بود اینها حفظ شدند دوران تقیه شان بود حضرت اینها را حفظ کرده تا آن دوران تمام شده وقتی این دوران تقیه شان تمام شد حالا دوران اعتزال آنها است بعد از دوران اعتزال هم دوران پناه بردن به سیدالشهدا است که در ذیل سایهی سیدالشهدا هستند پس یک جریان بت پرستی است میخواهد اینها را ببرد داخل امت خودش لذا قرآن نقل میکند در اصحاب کهف که وقتی اینها بعد سی صد و اندی از خواب برخواستند و بنا شد بروند شهر خریدی بکنند بیایند نمیدانستند چقدر خوابیدند «كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ» (کهف/ 19) یکی را فرستادند گفتند مواظب باشید اینها متوجه نشوند اگر متوجه شوند یا شما را وادار میکنند برگردید به پرستش بتها یا برخورد سختی با شما میکنند این واقعا داستان همینها است جریان این است که یک جریان بت پرستی است اینها پناه بردند به پناه گاهی که بتوانند دین خودشان را حفظ بکند موحد باشند ایمانشان در معرض خطر قرار نگیرد داستان اهل بیت و سیدالشهدا این است در فضایی که اقامهی کفر میشود در این فضا اگر پناه به اهل بیت بردیم اینها پناهی هستند که ایمان ما را حفظ میکنند و هیچ پناه گاه دیگری نیست چارهای نیست باید پناه ببریم به اینها در دوران بنی امیه در دوران بنی عباس و بعدش و امپراطوریهایی که در ادامهی او شکل گرفته امپراطوی غرب امروز هم ادامهی همان جریان است که واقعا میخواهند کفر را اقامه بکنند هیچ کسی هم در امان نیست حالا داستان سیدالشهدا را ببینید که این اصحابی که به حضرت پناه بردند حضرت آنها را حفظ کرده و آنها را از این وادی عبور داده است امام این طوری است امام سفینهای است که اگر با او سیر بکند آدم از وسط دریا عبور میکند کف پایش هم تر نمیشود آدم را از وسط دنیا عبور میدهد گرد دنیا بر دلش نمینشیند امام این طوری است شما زهیر را ببینید زهیر در این دنیا آمده رفته ولی واقعا آخر کار که نگاه میکنید غبار دنیا در دلش ننشسته به سیدالشهدا عرض کرد دنیا جاودانه بود همه اش اگر عیش بود ما شهادت در رکاب شما را به این عیش ترجیح میدهیم پس کهف بودن سیدالشهدا یعنی این که اینها به وادی ولایت امام وارد میشوند البته امام دعوت میکند بعد که رفتید حمایت خاص میکند همه را دعوت میکند آنهایی که قبول میکنند را تحت حمایت قرار میدهد «وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّـهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا» کسی وارد وادی کهف شد در این کهف هم رحمت خدا گسترده است آن جا وادی وادی رحمت خاص است هم این که به آسایش و آسانی در امر میرسد این نکته قابل توجه است که ضرورتا هیچ لزومی ندارد که وقتی انسان به امام پناه میبرد حتما آن راحتیهایی که دیگران برای آدم فراهم میکنند آن راحتیها هم باشد بلکه باید از آنها هجرت کرد. پناه بردن به امام ممکن است به قیمت اسارت تمام شود کهف از این کفر نجات میدهد با خودش سیر میدهد حفظ میکند در پناه خودش در این پناه یک موقعی میبینی سرها باید به نیزه برود ولی در کهف امام حسین است و کل دستگاه کفر ذرهای به اینها نمیتواند آسیب برساند در نقل است یکی از این فرماندهانی که بر یزید وارد شد و گزارش این جریان کربلا و بعد هم اسارت اهل بیت را میداد داستان را توضیح داد که ما این طوری در کمتر از یک نیم روز دروغ هم بود به اندازهی نحر یک شتر کار را تمام کردیم بعد هم این طوری اینها را اسیر کردیم در راه این طوری برخورد کردیم پرسید پس چرا این قدر افسرده هستید گفت از دست این اسرا ما هر چه سخت گرفتیم بر اینها یک آه آخ بگویند نگفتند یعنی کمترین آسیبی نتوانستند به اینها با همهی صدمه هایشان وارد بکنند خیال نکند همیشه این طوری میشود تا انسان به کهف پناه نبرد کمترین لطمهها انسان را از میدان به در میکند هجوم شیطان خیلی هجوم سنگینی است شیطان با همهی وجودش میآید سرمایهای هم که میخواهد بگیرد سرمایهی ایمان ما است «فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى» (بقره/ 197) شیطان دنبال زاد ما است میخواهد ما را بی زاد بی توشه بکند بساط دنیا که «وَإِنَّا لَجَاعِلُونَ مَا عَلَيْهَا صَعِيدًا جُرُزًا» است این داستان دنیا است آنهایی که از دستگاه دنیا عبور میکنند اگر دوران توحیدشان است بعد هم تقیه و اعتزال و پناه به کهف و این ادوار را داشتند اینها سالم از دار دنیا عبور میکنند کما این که آنها سالم عبور کردند
شریعتی: چرا کم بودند آنهایی که کهف را دیدند و پناه بردند
حاج آقا میرباقری: به خاطر این که واقعا فتنه سخت بود و دیگران جاهای دیگر رفته بودند به طرف دنیا رفته بودند دل کندن از دنیا دل بریدن از آن سخت بود بساطی که شیطان پهن میکند بساط بت پرستی بساط شهوات است
شریعتی: آمدند و رفتند یا اصلا نیامده بودند
حاج آقا میرباقری: یک عدهای به طمع آمدند یک عدهای هم آمدند دیدند سختیهای راه را نمیتوانند تحمل بکنند حضرت کسی را هم به زور با خودشان نمیبرند این همراهی تحمل میخواهد اول دعوت است بعد اجابت ما است بعد همراهی بعدی امام است که آن همراهی کار ما را حل میکند پس داستان این است که یک جریان بت پرستی است که اقامه شده و اقامه میشود خیلی هم این جریان سنگین است بت پرستی در امت نبی اکرم سخت تر از بت پرستی در امم قبلی است این که در روایت است میگویند یهود هذه الامه به بعضی اطلاق شده بعضیها خیال میکنند اگر گفته یهود هذه الامة مثلا در داستان سیدالشهدا دارد که این قتل سیدالشهدا به یهود نسبت داده شده بعضی خیال میکنند همان یهود امت حضرت موسا هستند این طوری نیست یهود امت حضرت موسی این ظرفیت را ندارند همهی طرفداران حضرت موسی که یهودی نیستند طرفداران حضرت موسی کلیمی اند آنهایی که دنبال یهودا رفتند و هیچ دینی ندارند میشوند یهودی که جبههی غالب شدند در امت حضرت اکرم هم یهودی امت داریم نه این که یهودی که یهود امت حضرت موسی است آنها که زیر دست یهود این امت هستند یهود این امت نسبت به آن یهود اصل است بله با هم مرتبط هستند بنابراین یک جریان یهود امت شما دارید که در روایات آمده از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده فریقین هم نقل کردند چیزی نیست که فقط امامیه نقل کرده باشند جریان یهود امت که به دنبال احیا بت پرستی به شکل جدید هستند این بت پرستی به شکل جدید که اقامه میشود همه را هم میخواهند تحت این سیطره قرار بدهند و تا دوران آخرالزمان هم ادامه پیدا میکند در این نیاز به یک کهفی است که خدای متعال قرار داده باشد منتها جوانمردهایی میخواهد که وقتی حجت بر آنها تمام شد بایستند پای این کار اگر این طوری شدند خدای متعال این کهف را قرار داده اگر میخواهند با همان جریان زندگی بکنند که اصلا اقبالی به این کهف ندارند این کهف است دعوت هم است آن موقع هم اصحاب کهف اندک بودند «ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ» (کهف/ 22) اندک بودند خیال نکنیم آنهایی که آن موقع در مقابل آن جریان ایستادند زیاد بودند اندک بودند بنابراین اصحاب سیدالشهدا کسانی هستند «إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» منتها فرقشان این است که آنها بعد از دوران تقیه و اعتزالشان به غار پناه بردند آن کهف را باید معنا کرد که چیست باطن آن کهف برمیگردد به امام و الا غار که محافظ آدم نمیشود ولی اصحاب سیدالشهدا کاملا واضح است کهفی که به آن پناه بردند سیدالشهدا است اصحاب کهف تا سی صد سال به خواب رفتند بعد هم در رجعت برمیگردند اصحاب سیدالشهدا سرهایشان روی نیزه رفته اهل بیتشان هم اسیر شدند ولی در کهف امام حسین هستند و با کهف امام حسین سیر میکنند هیچ خطری آنها را تهدید نمیکند داستان امام زمان هم همین است همیشه این جریان ادامه دارد آن کهفی که باید به آن پناه برد که ما را از فتنههای دوران عبور میدهد ما را به دوران رجعت و روشنایی میرساند که این بساط جمع میشود.
شریعتی: خیلی ممنون مشرف میشویم محضر قرآن کریم صفحهی 19 آیات 120 تا 126 سورهی مبارکهی بقره را تلاوت میکنیم.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّـهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿١٢٠﴾ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَـئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَن يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَـئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿١٢١﴾ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿١٢٢﴾ وَاتَّقُوا يَوْمًا لَّا تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿١٢٣﴾ وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿١٢٤﴾ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿١٢٥﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿١٢٦﴾
ترجمه:
یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. (۱۲۰) کسانی که کتاب آسمانی به آنان عطا کرده ایم، آن را به طوری که شایسته آن است قرائت می کنند [و آن قرائت نمودن با تدبر و به قصد عمل است] اهل ایمان به آن [کتاب] هستند و کسانی که به آن کفر می ورزند فقط آنان زیانکارند. (۱۲۱) ای بنی اسرائیل! نعمت های مرا که به شما عطا کردم و اینکه شما را بر جهانیان [زمان خودتان] برتری دادم، یاد کنید. (۱۲۲) و از روزی پروا کنید که نه کسی از کسی عذابی را دفع می کند، و نه از کسی [در برابر گناهانش] فدیه و عوضی می گیرند، و نه کسی را شفاعتی سود دهد، و نه [برای رهایی از آتش دوزخ] یاری می شوند. (۱۲۳) و [یاد کنید] هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به اموری [دشوار و سخت] آزمایش کرد، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانید، پروردگارش [به خاطر شایستگی ولیاقت او] فرمود: من تو را برای همه مردم پیشوا و امام قرار دادم. ابراهیم گفت: و از دودمانم [نیز پیشوایانی برگزین]. [پروردگار] فرمود: پیمان من [که امامت و پیشوایی است] به ستمکاران نمی رسد. (۱۲۴) و [یاد کنید] هنگامی که ما این خانه [کعبه] را برای همه مردم محل گردهمایی و جای امن وامان قرار دادیم، و [فرمان دادیم:] از مقام ابراهیم جایگاهی برای نماز انتخاب کنید. و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه ام را برای طواف کنندگان و اعتکاف کنندگان و رکوع کنندگان وسجده گذاران [از هر آلودگی ظاهری و باطنی] پاکیزه کنید. (۱۲۵) و [یاد کنید] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! این [مکان] را شهری امن قرار ده و اهلش را آنان که به خدا و روز قیامت ایمان آورده اند از هر نوع میوه و محصول روزی بخش. خدا فرمود: [دعایت را درباره مؤمنان اجابت کردم، ولی] هر که کفر ورزد بهره اندکی به او خواهم داد، سپس او را به عذاب آتش می کشانم و آن بد بازگشت گاهی است. (۱۲۶)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: وقت در اختیار شماست.
حاج آقا میرباقری: پس امام به خصوص وجود مقدس سیدالشهدا کهفی هستند که ما باید در فتنههایی که در دوران امت حضرت است تا قبل ظهور به این کهف پناه ببریم و الا ایمان ما در معرض خطر است.
شریعتی: پناه بردن ما چطوری است.
حاج آقا میرباقری: یک نمونه اش همین توجه به حضرت اقامهی عزاداری حضرت و توجه به بلاء حضرت است الآن غرب تلاش میکند که فرهنگ ما را از طریق امکانات و برنامه ریزیها و مدیریت و از جنگ نرم و سختی که میکند فرهنگ ما را منحل میکند یک دههی محرم که میآید همان جوانهایی که تحت هجوم هستند در کهف امام حسین قرار میگیرند تطهیر میشوند به حیات قلب به معیت با امام میرسند آثاری که برای بکاء ذکر شده حیات القلوب طهارت النفس است کَانَ مَعَنَا فِی دَرَجاتِنَا (امالی، 68) به امام رسیدن به کهف رسیدن است پس راه رسیدن به کهف که امام است از بلاء امام شروع میشود امام با بلاء خودش شده کهف ما از این جا شروع کنیم به این کهف میرسیم در این کهف مقاماتی است به معیت ثبات قدم و به حیات و ممات میرسیم همهی زندگی ما در این کهف زندگی دیگری خواهد بود. بنابراین ما باید تلاش کنیم از این کهف هیچ وقت بیرون نیاییم همیشه در کهف امام حسین باشیم که شروع ورود ما به کهف امام حسین با توجه به بلائشان است حضرت با بلائشان ما را شفاعت و دعوتم میکنند همهی ما را دعوت کردند در عاشورا خودشان رفتند به وسط بلا بعد فرمودند هل من ناصر ینصرنی. اگر ورود پیدا کنیم معصوم کاری که میکند این است اگر با معصوم سیر انسان شروع شد اول به آدم شرح صدری میدهند «وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ» قلب آدم را استوار میکنند که بتواند پای سختیها بایستد وقتی شرح صدر آمد سختی آسان میشود نه این که بلا نیست ولی بلاها آسان است روح به وسعتی میرسد که تحمل آسان میشود دوم این که اگر کسی با امام حرکت کرد خدای متعال سریع الحساب است همهی مزدهایش نقد است بعضیها میگویند آخرت نسیه است این طوری نیست معامله با خدا نقد ترین معامله است هر کسی پای دین خدا میایستد مزد نقد نقد به او میرسد اگر کسی با امام حرکت کرد این مزدهای نقد خدا را در متن بلا احساس میکند و بعد شیرینی پایداری در راه خدا را میچشد میشود مثل اصحاب سیدالشهدا که مزدشان را نقد دریافت میکردند این طور نیست که سختیها را تحمل میکردند تا در قیامت مزد بگیرند نکتهی سوم این که اگر ما با سیدالشهدا سیر کردیم در کهف سیدالشهدا رفتیم یک دورانی میرسد که این دوران میگذرد دوران کهف ما میگذرد مثل دوران کهف اصحاب کهف است وقتی هم بیدار شدند گفتند چقدر خوابیدیم گفتند روزی یا کمتر از روزی این دوران کهف میگذرد میرسیم به دوران ظهور و رجعت دورانی است که فتنه تمام میشود دورانی است که «وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا» هم در این دوران ما در رفق و آسایش قرار میگیریم کسی که با امام سیر میکند در متن بلاست اما شرح صدر و نقد شدن مزدها کار را آسان میکند همان مرفق و رفق حقیقی آن است که در دوران رجعت و ظهور پیدا میشود ما باید در این دوران سنگین فتنه «أَوْ كَظُلُمَاتٍ» (نور/ 40) باید با کهف امام سیر بکنیم تا به دورانی که گشایش کلی برای ما شود برسیم اول امامی که رجعت میکند وجود مقدس سیدالشهدا است.