94-08-30- حجت الاسلام والمسلمين میرباقری - تفسیر جزء سی
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تفسیر سور جزء سی قرآن کریم
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 30/08/94
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها *** مترس از موج، بسم الله مجریها و مُرسیها
اگر این ساحران اطوار میریزند طوْری نیست! *** عصا در دست اینک میرسند از کوه موسی ها
زمین آسمان جُل را به حال خویش بگذارید *** کسی چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بیاید هر که از فرهاد شیرین عقل تر باشد *** نیاید هیچ کس جز ما و مجنونها و لیلاها
همین از سر گذشتن سرگذشت ماست پنداری *** همین سرها... همین سرهای سرگردان صحراها
شب قدری رقم زد خون ما تقدیر عالم را *** که همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
شریعتی: سلام عرض میکنم خدمت شما بینندگان عزیز و حاج آقای میرباقری عزیز خیلی خوش آمدید
حاج آقا میرباقری: سلام علیکم و رحمة الله خدمت شما و بینندگان و همکاران عرض سلام و ادب و احترام دارم
شریعتی: خوشحالیم در محضر شما و دوستان خوب هستیم در ذیل بحث تفسیر جزء سی ام قرآن کریم در جلسهی گذشته از نکات تفسیری سورهی مبارکهی ماعون به ما گفتید قرار شد ساهی عن الصلوة را بفرمایید.
حاج آقا میرباقری بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة علی اعدائهم اجمعین اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل الساعة ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتی تسکنه ارضک طوعاً و تمتعه فیها طویلاً و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره ما ننال به سعة من رحمتک و فوز عن عندک عرض کردیم در این سورهی مبارکه آغاز این است که خطاب به پیغمبر گرامی میفرماید «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّين، فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» (ماعون/ 3-1) که پیامبر ما آیا دیدی آن کسی را که دین را تکذیب میکند اگر ساده معنا کنیم بعضیها دقیق تر هم معنا کردند ولی همین ترجمهی ساده باشد کسی که تکذیب به دین میکند در این آیه استفهام است که میگویند اگر همراه با اثبات باشد به معنی نوعی تعجب و تاثر است أَرَأَيْتَ نه اَلَم تَرَا یک صحنهی تاسف آور است گویا یک چیزی است که مشهود پیغمبر است و برای دیگران هم پنهان است امر آشکاری نیست جریان تکذیب به دین است که به دنبال این تذکیب به دین چند مطلب اتفاق میافتد این همانی است که یتیم را با قهر میراند و بر طعامی که حق مسکین است دیگران را ترغیب نمیکند برنامه ریزی نمیکند که این طعام به اهلش برسد این قسمت اول سوره بود که اجمالا توضیح دادیم یک مفهوم یتیم و مفهوم مسکین را که معنای گسترده تر از یتیمی که پدر مادر خود را به حسب ظاهر است داده است یا مسکینی که در امکانات مادی زمین گیر است یک مفهوم واسع تری دارد انسانها همه یک نوع مسکنت و یتمی دارند حتی نسبت به معصوم هم یک جایی اطلاق شده یک جریان ابوتی است که تکریم میکند یتیمها را اینها احتیاج به تکریمی دارند که تکریم پدرانه است تکریم این ایتام و به فکر مساکین بودن یک جریان و دستگیری و شفاعت است که نیاز به عهد الهی دارد و هر کسی این کاره نیست این جریان جریانی است آنهایی که عهد شفاعت داشتند نبی اکرم محورشان و بعد معصومین علیهم السلام جریان ابوت دارند نسبت به همه و توجه به ایتام و مساکین دارند این هم برمیگردد به عهدشان با خدا و توجه و محبتی که نسبت به حضرت حق دارند عبودیتشان در قدم بعد عهد عبودیتشان همراه میشود با عهد شفاعت و دستگیری و ابوت و سرمایه گذاری یک چنین جریانی است و آن کسانی هم که ذیل این دستگاه قرار میگیرند و تولی به معصوم پیدا میکنند به تبع معصومین میتوانند به این مقام برسند کسی که در معیت و همراهی با معصوم بود آرام آرام میتواند به مقام محمود آنها که مقام شفاعت و دستگیری و محبت نسبت به مخلوقات و فداکاری برای رساندن مخلوقات به خدا است هستند شعاعی از این مقام در آنها پیدا میشود در زیارت عاشورا هم بعد از این که از خدا میخواهیم ما را به معیت معصوم برساند « وَأنْ يُثَبِّتَ لي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْق في الدُّنْيا وَالآخِرَةِ» یک درخواست دیگری است وَأسْألُهُ أنْ یُبَلِّغَنِی الْمقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللهِ که رسیدن به مقام محمود معنایش این است که ما این مقام را درک کنیم و شعاعی از این مقام در ما پیدا شود وقتی پیدا شد همین طوری که معصوم شفاعت میکند ما غیر از این که خودمان همراه با معصوم میشویم دیگران را هم به این همراهی دعوت میکنیم و بار دیگران را برای این همراهی کردن و نجات برمیداریم پس جریان دستگیری از ایتام و مساکین و سرپرستی و ابوت و پدری نسبت به آنها و تکریم آنها و حقوق آنها را رساندن جریانی است که نیاز به عهد شفاعت دارد و کسی که نیاز به تکریم دین دارد او طبیعتا دیگر نمیتواند این کار را انجام بدهد ولو مدعی هم باشد این طور نیست که با حرف و حدیث و تحریک روانی اتفاق بیفتد یک بستر و زمینهای میخواهد این طور نیست هر کسی بخواهد شفاعت بکند کسی که اهل تکذیب به دین است چه دین را به معنی قیامت بگیرید یعنی فقط به دنیا میاندیشد او نمیتواند در دنیا ایثار بکند چه تکذیب به دین را به معنی تکذیب جریان هدایت الهی بگیرید و آن نوری که قلب انسان را روشن میکند آنهایی که در تاریکی هستند اهل این کارها نیستند و آنهایی که با نفس خودشان راه میروند نه با هدایت الهی و چه تکذیب را به معنی تکذیب به ولایت و امامت و سرپرستی بگیرید که چندین روایت داریم که فرمود مراد از این جا تکذیب به ولایت حضرت علی است کسی که این جریان را تکذیب میکند او نمیتواند یک جریان پنهانی است که تکذیب به دین میکند بعد هم این جریان ایتام و مساکین را رها میکند این جریانی است که گویا پیغمبر میبینند برای حضرت هم جریان تاسف باری است نکتهی دوم این است که این سوره چطوری منتقل میشود به این جا که «فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ» چه ارتباطی به ماقبل دارد مفسرین ابتدائا این طوری فرمودند بزرگوارانی مثل مرحوم فیض که کانه خدای متعال بفرماید اگر بی اعتنایی به یتیم و راندن یتیم و اگر ترک اطعام مسکین و دعوت نکردم مردم به این که حق آنها را به آنها را بدهند این تکذیب به دین است و سهو از نماز و رویگردانی از نماز است که عمود دین است پیداست این به طریق اولی به تکذیب دین ختم میشود بنابراین این هم ادامهی همان تکذیب است یکی از علائم مکذبین این است که مصلی هستند که «هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» هستند عمدتا این طوری توضیح داده اند من نکتهای را عرض میکنم که مصلی این جا مقصود چه کسی است یک معنای اولیه مصلی دارد یعنی نمازگزار که چند دسته هستند در قرآن اوصافی دارند دو دسته اش که خیلی واضح است یکی مصلینی هستند که «هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» آنهایی که از نماز خودشان غفلت میکنند سهو به معنی غفلت است با تفاوتهای جزئی غافل از نماز هستند روایتش را هم خواندیم که این غافل از نماز یعنی گاهی نماز را به جا میآورد گاهی به جا نمیآورد گاهی به وقت نماز اهتمام ندارد به تاخیر میاندازد این وقتی با عن وقتی متعدی میشود یعنی مشغول به یک کار دیگری است که آن کار او را از نماز و ذکر و توجه به خدا غافل میکند مشغول به دنیا و نفس خودش است رویگردانی میکند از نماز اینها کسانی هستند که نسبت به ذکر خدای متعال غافل هستند نسبت به مردم که میرسد دنبال این هستند که چشم دیگران را متوجه خودشان بکنند طبیعتا اهل این هستند که برای خدا نماز نمیخوانند یک روایتی از حضرت علی است من این روایت را خدمت شما تقدیم میکنم که حضرت این «الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ» (ماعون/ 6) را معنا کردند در مجمع البیان از حضرت علی نقل کرده روایات ساهون را در جلسهی قبل خواندیم اما در مورد مرائی فرمود يُريدُ بِهِمُ المُنَافِقِين الذين لَا يَرجُونَ لَهَا ثَوابًا إن صَلُّوا، وَلَا يَخَافُونَ عَلَيها عِقَابًا إن تَرَكُوا، فَهُم عَنهَا غَافِلُون حَتى يذهب وقتها، فإذا كَانوا مَعَ المُؤمنين صَلُّوها رِيَاءاً، وإذَا لَم يَكُونُوا مَعَهُم لَم يُصَّلوا وهو قوله: «الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ» (مجمع البيان، ج 9 - 10، ص 547) مقصود از مرائون منافقین هستند اگر نماز بخوانند امید به ثواب ندارند و اگر ترک بکنند نگران عقوبتی نیستند بنابراین توجهی به ثواب و عقاب خدا ندارند در صفت منافقین هم میفرماید « يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّـهَ إِلَّا قَلِيلًا» (نساء/ 142) نماز که میخوانند اهل ریا هستند اهل ذکر نیستند حضرت فرمود مرائین منافقین هستند امید به ثواب ندارند نگران عقاب خدای متعال نیستند از نمازشان غافل هستند یعنی کسی غافل از نماز نیست که امید به ثواب الهی دارد و نگران عقوبت است و میداند این نماز موجب رسیدن به درجات میشود ترکش موجب زمین گیر شدن انسان میشود بنابراین تا پایان وقت هم غافل از نماز هستند اگر با مومنین باشند ریائا میخوانند پس بنابراین یک جریان مصلی است که نماز میخواند ولی ساهی عن الصلوة است اهتمام به نماز ندارد حدود و ارکان و وقتش را حفظ نمیکند و بالاتر مرائی فی الصلوه است برای چشم دیگران میخواند نه برای خدای متعال نگران ثواب و عقاب حضرت حق نیست یک جریان مصلین هم داریم که در سورهی معارج آمده که « إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا» (معارج/21-19) انسان این طوری آفریده شده که حریص و کم صبر است اگر او را امتحان بکنیم در سختی قرار بدهیم جزع میکند و اگر به او نعمت بدهیم سد نعمت میشود بنابراین نمیتواند در هیچ حالی رشد بکند از او بگیریم رشد نمیکند بدهیم هم رشد نمیکند اهل داد و ستد با خدا نیست که در سختی و خوشی در هر دو رشد بکند یک عده را استثناء میکند مگر مصلین بعد مصلین را توضیح میدهد که این مصلینی که استفاده از شرایط میکنند و اهل جزع نیستند چه صفاتی دارند میفرماید «الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ، وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ، لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» (معارج/ 25-23) آنهایی که بر نمازشان مداومت دارند یکی از صفات مصلینی که آنها اهل جزع نیستند اهل منع خیرات نیستند و از این صفات نجات پیدا میکنند این است که اینها اهل دوام بر صلوة هستند بعد چندین صفت ذکر میکند تا میرسد به این جا که « وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ، لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» « وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ» (معارج/ 34) دو از خصوصیاتی که برای این دسته گفته شده این است که اینها بر نماز خودشان محافظت میکنند مداومت و محافظت در روایات مداومت و محافظت معنا شده من چند روایتی که نقل شده را عرض میکنم در تفسیر علی بن ابراهیم است که از امام باقر علیه السلام نقل میکند خدای متعال مصلین را مستثنی کرده فرموده اینها این طوری نیستند با بقیهی انسانها فرق میکنند آنها را به بهترین اعمالشان توصیف کرده « الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» بر نماز خودشان مداومت میکنند إذَا فَرَضَ عَلَى نَفسِهِ شيئا مِنَ النَّوافل دَامَ عَليه (تفسير القمي، ج 2، ص 386) آن کسی بر نماز خودش دائمی است که اگر بر خودش واجب میکند نافلهای را بخواند نوافل 51 رکعتی را میگوید مداومت میکند اگر تصمیم میگیرد نماز شب بخواند مداومت بر نافلهی شب میکند در حالی که اینها فی نفسه واجب نیست تصمیم میگیرد نافلهی صبح بخواند مداومت میکند بر نوافل باز در یک روایت دیگری که مرحوم کلینی نقل کردند از امام باقر علیه السلام که حضرت این طوری معنا کردند « وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ» فرمود محافظت بر نماز فرائض است محافظ بر نماز هستند یعنی آن نمازهای پنج گانهای که واجب است محافظت میکنند که ترک نشود هم محافظت میکنند برای این که ترک نشود هم این که در بعضی از روایات محافظت بر نماز یعنی حدودش را حفظ میکنند یک کاری میکنند که نماز نماز شود گاهی آدم اگر بخواهد نمازش نماز شود بیست و چهار ساعته باید در ذکر خدا باشد پس مصلینی که این صفت رذیله در آنها نیست کسانی هستند که محافظت بر نماز دارند یعنی بر واجباتشان محافظت میکنند این پنج نماز هم از نظر وقت هم ارکان و خصوصیات یک کاری میکنند این نماز نماز شود از دست نرود محافظت بر نماز دارند اما « الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» قال هی النافله مقصود این است که بر نوافلشان مداومت میکنند باز در روایت دیگری که مرحوم صدوق از حضرت کاظم نقل کردند همین آیه را حضرت معنا کردند « الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» قال اولئک والله اصحاب خمسین من یعتنا مقصود از این آیه آن شیعیانی هستند که در شبانه روز 51 رکعت نماز میخوانند یکی از علائم شیعه این است که نماز 51 رکعت میخوانند که 17 رکعت واجب است 34 رکعت مستحب و نوافل است یازده رکعت نافلهی شب دو رکعت نافلهی صبح هشت رکعت ظهر هشت رکعت عصر چهار رکعت مغرب یک دو رکعتی نشسته نافلهی عشا مداومت بر این نمازها میکنند پس مداومت بر نماز یعنی حفظ این 51 رکعت. واجب و مستحب که عمده اش همین مستحبات است یعنی 51 رکعت میخواند واجبات را که میخواند ولی مداومت بر نوافل مستحب هم میکند که در روایات آمده است از علائم شیعه است در روایت اربعین که از امام حسن عسکری نقل شده که علائم شیعیان ما پنج تا است یکی زیارت اربعین یکی هم 51 رکعت نماز در روایات متعدد دیگری هم آمده ذیل آیهی شریفه « وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ» (صافات/ 83) من در بحار دیدم که خدای متعال انوار نبی اکرم حضرت علی و چهارده معصوم را به حضرت ابراهیم نشان داد حضرت شیفتهی این انوار شدند دیدند گرد این انوار ستارههای درخشانی طواف میکنند سوال کردند اینها چه کسانی هستند فرمودند اینها شیعیان این چهارده معصوم هستند شعاع وجود آنها هستند دور آنها طواف میکنند از نور آنها خلق شدند دائم با آنها هستند پرسیدند علائم این شیعیان چیست که پنج علامت است و کمی با روایات زیارت اربعین امام حسن عسکری متفاوت است آن جا هم یکی این است خواندن 51 رکعت اهل این 51 رکعت نماز هستند در روایات متعددی این طوری معنا شده « الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» یعنی غیر از این که بر فرائض محافظت میکنند مداومت بر نوافل دارند باز در روایت دیگری که از امام صادق علیه السلام نقل شده است از خصال مرحوم صدوق است آن جا حضرت فرمودند البته روایت احکام فقهی دیگر هم دارد که منظور نظر نیست فرمودند الَّذِينَ يَقْضُونَ مَا فَاتَهُمْ مِنَ اللَّيْلِ بِالنَّهَارِ وَ مَا فَاتَهُمْ مِنَ النَّهَارِ بِاللَّيْلِ (خصال، ج 2، ص 628) مداومت بر صلوات دارند اگر نافلهی شبشان قضا شد در روز قضا میکنند نمیگذارند بگذرد اگر نافلهی روزشان قضا شد در شب قضا میکنند انجام میدهند اگر در وقت هم نشد قضا نشد نافلهی شب را در روز و نافلهی روز را در شب قضا میکنند این هم خیلی تاکید شده تاکید فراوان شده که بر نوافل مداومت بکنید اگر قضا هم شد قضا بکنید اگر قضایش را هم انجام ندادید در مقابل هر دو رکعت صدقه بدهید تاکید دارد اگر در شب قضا شد روز بخوانید اگر روز قضا شد در شب بخوانید به تاخیر نیفتد این قضای نوافل پس این قدر اهمیت میدهند به نوافل و مهم هم است واقعا این نوافل در روایات دارد که نواقص فریضه با نوافل جبران میشود پس این آیه یعنی این یعنی کسانی که بر نوافلشان مداومت میکنند و « وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ» بر فریضه محافظت میکنند که هم انجام شود هم وقت و آداب و مناسکش باطن و ظاهرش نماز تحویل خدای متعال داده شود نوافل را جدی میگیرند به خصوص نوافل یومیه که 34 رکعت است معنای ظاهری که آیه دارد بعضی از مفسرین همین معنا را گرفتند که معنای بدی نیست یعنی حالت نمازشان دائم با آنها است یعنی هیچ گاه از نماز خودشان بیرون نمیآیند یک عدهای هستند اصلا ورود به نماز نمیکنند نماز هم که میخوانند در زندگی شان هستند یک عدهای هم در نماز هم که بیرون میآیند واقعا از معراج و آن حالت خارج نمیشوند و در آن حالت هستند به تعبیر حضرت علی قُلُوبِهِم فِي الجِنَانِ وَ اَبدَانِهِم فِي العَمَل (نهج البلاغه، خطبه قاصعه) دائم در نماز هستند ولی مشغول به زندگی شان هم هستند با آن روحی که متعلق به عالم بالاست در این دنیا زندگی میکنند پس دو دسته مصلین داریم یک مصلی که ساهون اند یک مصلی که بر نماز دائمون هستند حالا این « إِلَّا الْمُصَلِّينَ، هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ» (معارج/ 23-22) دائمون یا ساهون یک احتمال دیگری هم دارد آن احتمال ذیل این آیات نیامده ذیل آیهی سورهی مبارکهی مدثر آمده روایتش را مرحوم کلینی نقل کرده روایت خوبی است که میگویند «مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ، قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ، وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ» (مدثر/ 44-42) چه چیز موجب شد سلوک شما سلوک در سقر باشد و جهنمی شده باشید گفتند ما مصلی نبودیم و اطعام مسکین هم نمیکردیم آن جا روایتی از کافی نقل شده من این روایت را خدمت شما تقدیم میکنم مرحوم کلینی نقل کردند از امام صادق علیه السلام که ابلیس بن عبدالله میگوئید عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الْحَسَنِ الْقُمِّیِ عَنْ إِدْرِیسَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیَةِ- ما سَلَكَكُمْ فِی سَقَرَ. قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ قَالَ عَنَى بِهَا لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ الْأَئِمَّةِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِیهِمْ- وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولئِكَ الْمُقَرَّبُونَ أَ مَا تَرَى النَّاسَ یُسَمُّونَ الَّذِی یَلِی السَّابِقَ فِی الْحَلْبَةِ مُصَلِّی فَذَلِكَ الَّذِی عَنَى حَیْثُ قَالَ- لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ لَمْ نَكُ مِنْ أَتْبَاعِ السَّابِقِینَ (کافی، ج 1، ص 419)مصلین که مقصود از این آیه چیست ما مصلی نبودیم یعنی از اتباع و پیروان ائمه علیهم السلام نبودیم ائمه چه کسانی هستند؟ آنهایی که سابق هستند در همه چیز بر همهی اهل سبقت سبقت گرفته اند یا معانی دیگری هم شده آن سابقونی که مقربون هستند ائمه هستند ما پیرو اینها نبودیم گویا اگر پیرو آنها شوید میشوید مصلین بعد حضرت شاهد آوردند که مصلی یعنی کسی که پیرو امام است پیرو سابقین است چرا؟ مصلی ندیدید که مردم آن کسی را که در مسابقه اسبش پشت سر آن کسی است که برنده شده گردن به گردن اوست میگویند مصلی یعنی کسی که پشت سر سابق است بعد حضرت میفرماید این را خدای متعال اراده کرده است که فرموده « لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» یعنی ما از سابقین بودیم نه پیرو سابقین البته این روایت ذیل این آیه است ولی شاید بشود این را تسری داد به سورهی معارج و ماعون در سورهی معارج انسان کسی است که هلوع است الا آن کسی که پیرو سابقین و ائمه علیهم السلام است آنهایی که پیرو هستند « الَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ، وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ، لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» « وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ» اند اما مصلی در این جا هم شاید مقصود آن کسی است که دنبال همان مکذب است آنهایی که به دنبال اینها حرکت میکنند مصلین را این جا بگوییم یعنی دنباله رو همان مکذبین هستند یعنی او مکذب است این هم گردن به گردن او است نمیخواهم نسبت بدهم این هم یک احتمالی است که از این روایت گرفته میشود بنابراین کسی که پیرو مکذبین است آنها امام اند این پیشرو این آدم نماز هم میخواند ممکن است کسی پیرو مکذبین شود نماز هم بخواند ولی فرقش این است که «هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» اگر کسی مقتدی به سابقین شد مقتدی به امام شد این خاصیتش این است که مداومت بر نماز دارد و « فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ، لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ» که در روایت دیدید فرمود این مقصود زکات و حقوق واجب نیست بلکه در ورای حقوق واجب خودش در مال خودش سهمی معین میکند با آن صله رحم میکند به فقرا میرسد زمین گیری را دستگیری میکند فرمود منتها شرطش مداومت است ممکن است هر روز هر هفته یا هر ماه سهمی را برایشان قرار بدهد ولی مداومت میکند یعنی حدود معینی که مداومت بر آن میکند و غیر از واجبات است پس آن کسی که پیرو سابقون است مصلی است یعنی به معنی پیرو سابقون است ممکن است یک مصلی هم داشته باشیم که پیرو مکذبین است یا نه اگر این طوری هم معنا نکردید معنایش این است که یک مکذبینی هستند و یک کسانی هستند که دنباله رو این مکذبین هستند ولی نماز خوان هستند مصلین هستند مصلینی که ذیل آن مکذبین هستند لازم نیست خودشان ابتدائا مکذب باشند یعنی از دستگاه تکذیب امام از دستگاه تکذیب دین یک چنین مصلینی بیرون میآید این جا هم روایتی را مکرر تقدیم کرده ایم که در روضهی کافی است را میخوانم فرمودند حْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِرٍّ وَ مِنَ الْبِرِّ التَّوْحِيدُ وَ الصَّلَاةُ وَ الصِّيَامُ وَ كَظْمُ الْغَيْظِ وَ الْعَفْوُ عَنِ الْمُسِيءِ وَ رَحْمَةُ الْفَقِيرِ وَ تَعَاهُدُ الْجَارِ وَ الْإِقْرَارُ بِالْفَضْلِ لِأَهْلِهِ وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَةٍ فَمِنْهُمُ الْكَذِبُ وَ النَّمِيمَةُ وَ الْبُخْلُ وَ الْقَطِيعَةُ وَ أَكْلُ الرِّبَا وَ أَكْلُ مَالِ الْيَتِيمِ بِغَيْرِ حَقِّهِ وَ تَعَدِّي الْحُدُودِ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رُكُوبُ الْفَوَاحِشِ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ مِنَ الزِّنَا وَ السَّرِقَةِ وَ كُلُّ مَا وَافَقَ ذَلِكَ مِنَ الْقَبِيحِ وَ كَذَبَ مَنْ قَالَ إِنَّهُ مَعَنَا وَ هُوَ مُتَعَلِّقٌ بِفَرْعِ غَيْرِنَا. (بحار الأنوار ج24 ص304) ما اصل هر خیر هستیم همهی نیکیها فرع بر ما است و نه حقیقت توحید نه یعنی دین داری مردم موحد بودن مردم همه از فروع امام است نماز روزه فروخوردن خشم از فروع ما است از نیکیها است کسی بدی به انسان کرده انسان ببخشد این از خیرات و برّ است به فقیر انسان محبت بکند این از خیرات است و نسبت به همسایه حقوقش را ادا بکند متعهد به حقوق همسایگی باشد از خیرات است اگر کسی صاحب فضل است آدم انکار نکند حسد نورزد اقرار بکند اینها خیراتی است که همه فرع بر ما هستند اینها از فروع امام هستند دشمن ما اصل هر بدی است و از فروعش همهی زشتیها و فواحش است و کذب از آنها ناشی میشود و نمامی کردن و بین مردم را به هم زدن و محبتها را از بین بردن از آنها است محبتها را تبدیل به کینه کردن کار اینها است بخل یعنی انسان دست بسته باشد از آنها است و قطع ارتباط با مومنین با ارحام بکند و ربا بخورد و مال یتیم را به غیر حق بخورد مکذبین نه فقط خودشان این طوری هستند پیروانشان هم این طوری میشوند از حقوق مردم تعدی میکنند از حدودی که خدای متعال امر کرده تعدی میکند فحشای ظاهری و باطنی میکند زنا و دزدی و از این قبیل همهی قبایح را انجام میدهد اگر شما دو جریان در نظر بگیرید یک جریان جریان ولایت حقه است این جریان مبدا همهی خیرات است اصل کل خیر است و این خیر را در عالم جاری میکند و شفاعت میکند همه را به خیرات میکند اگر خودش مصلی حقیقی است همه را اهل صلوة میکند اگر إِقَامِ الصَّلَاةِ پیروانش میشوند «يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ» (نمل/ 3) او خیمهی کلی نماز را در تاریخ به پا میکند اینها هم برایشان خیمهی نماز به پا میکنند زیر خیمهی نماز اگر إِيتَاءِ الزَّكَاةِ دارند پیروانشان « وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ» (همان) اند. یک جریان هم جریان باطلی است که جریان تکذیب قیامت است تکذیب به دین است حالا خیلی هم برای خودشان این مدعیان تکذیب به دین ادعای روشن فکری میکنند حالا کمتر شده این دین را افسانه و اسطوره میدانستند میگفتند دورهی دین قبل از دورهی فلسفه است ما دورهی اسطوره و فلسفه و دورهی علم داریم ما به دوران علم رسیدیم دوران دین تمام شده این طوری برخورد با دین میکردند و ادعای روشن فکری میکردند این جریان مکذب دین که محور هم دارد حضرت شاید ناظر به این هستند که ممکن است شخص باشد شخص خاصی باشد «أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّين، فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ،فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ، الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ» (ماعون/ 5-1) وای بر آنهایی که پیرو او هستند یا نه وای بر کسانی که دنبال او میروند و نماز میخوانند اگر مصلی را به معنی نماز خوان بگیریم امام نماز خوانهایی که ذیل این تکذیب نماز میخوانند نه این که خودشان مکذب اند ذیل این مکذب حرکت میکنند جریان که ذیل مکذب به دین قیامت و توحید و ولایت حقه شکل میگیرد این جریان جریانی است که ممکن است مصلی هم داشته باشید ولی مصلی اش ساهی عن الصلوة است از ذکر الله غافل است نسبت به مردم که میرسید مرائی است همین نماز را برای نشان دادن به مردم میخواند و نه فقط خیرش به دیگران نمیرسد نمیگذارد دیگران هم خیر برسانند سد خیرات میشود که این جریان را باید توضیح داد که مدعی خیلی است در عالم پس این جریان نماز هم شاید نکته اش این است نسبت تکذیب دین با سهو عن الصلوة این است کسی که تکذیب میکند خودش هم ساهی عن الصلوه میشود یعنی خود ساهی عن الصلوة جزء مکذبین است پس دو جریان است یک جریان دین است که جریان توحید و هدایت الهی و ولایت حضرت حق است که بعد میشود ولایت امام و ولایت حضرت علی و ولایت نبی اکرم و اهل بیت با همهی فروعش یک جریان تکذیب این ولایت و تکذیب دین و توحید و معاد است این جریان در مقابل نبی اکرم صف آرایی میکند خودش را هم پنهان میکند پیغمبر این جریان را میشناسند دیگران نمیشناسند این جریان ممکن است یک جائی با این که به نمازی معتقد نیست کسی که منکر دین منکر حقیقت ولایت الله است اهل نماز و ذکر و خشوع نیست اگر جایی روی بیاورد این روی آوردن برای ریا است بنابراین ساهی ان الصلوة است آن یکی دائم علی الصلوة است بنابراین آن کسی که ذیل امام قرار میگیرد میشود «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ، رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّـهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» وارد خانههای نبی اکرم میشود میشود هیچ چیز زندگی شان اهل تجارت و بیع هستند اهل زندگی هستند ولی زندگی شان آنها را غافل نمیکند از ذکر خدا و اقامهی نماز و ایتاء زکات ذکر الله و اقامهی نماز که همان برپا داشتن این ذکر است همهی زندگی اش زیر خیمهی صلوة و ذکر الله است و ایتاء الزکات. یعنی اهل ایتاء الزکات است کسی که در این خانهها میآید به عکس کسی هم که ذیل مکذبین قرار میگیرد نه مثل آنها میشود «فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ، وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ» اگر مصلی هم باشد با مردم ریا میکند سد راه خیر میشود نه این که از دستش آب نمیچکد دیگران را هم منع میکند اگر میبینید در جاهای دیگر هم این است این ریشه اش در ادیان الهی است و الا آنهایی که مکذب به دین هستند کسی که پیرو دنیا است میشود فلسفهی نیچه انسان به اصطلاح نیچهای انسان گرگ صفت اگر کسی چیزی میبخشد از یک دین برمیخیزد.
شریعتی: خیلی ممنون صفحهی 40 را امروز تلاوت میکنیم آیات 246 تا 248 سورهی مبارکهی بقره
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ وَاللَّـهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿٢٤٦﴾ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّـهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّـهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاءُ وَاللَّـهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٤٧﴾ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٢٤٨﴾
ترجمه:
آیا [با دیده عبرت] آن گروه از سران و اشراف بنی اسرائیل را پس از موسی ندیدی که به پیامبرشان گفتند: برای ما زمامدار و فرمانروایی برانگیز تا در راه خدا جنگ کنیم؟ گفت: آیا احتمال نمی دهید، اگر جنگ بر شما مقرّر و لازم شود، جنگ نکنید [و سر به نافرمانی بزنید؟] گفتند: ما را چه هدف و مرادی است که در راه خدا جنگ نکنیم، در حالی که از میان خانه ها و فرزندانمان بیرون رانده شده ایم؟! پس چون جنگ بر آنان مقرّر و لازم شد، همه جز اندکی از آنان روی گرداندند؛ و خدا به ستمکاران داناست. (۲۴۶) و پیامبرشان به آنان گفت: بی تردید خدا طالوت را برای شما به زمامداری برانگیخت. گفتند: [شگفتا!] چگونه او را بر ما حکومت باشد و حال آنکه ما به فرمانروایی از او سزاوارتریم، و به او وسعت و فراخی مالی داده نشده [پس ما کجا و زمامداری انسانی تهیدست کجا!؟] [پیامبرشان] گفت: خدا او را بر شما برگزیده و وی را در دانش و نیروی جسمی فزونی داده؛ و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا می کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. (۲۴۷) و پیامبرشان به آنان گفت: یقیناً نشانه فرمانروایی او این است که آن صندوق [که موسی را در آن گذاشتند و به دریا انداختند] نزد شما خواهد آمد، در آن آرامشی از سوی پروردگارتان است، و باقی مانده ای از آنچه خاندان موسی و هارون به جا گذاشته اند [چون الواح تورات، عصای موسی و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل می کنند، البته در آن نشانه ای برای شماست اگر مؤمن باشید. (۲۴۸)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: وقت در اختیار شماست
حاج آقا میرباقری بسم الله الرحمن الرحیم بعد از این که این دو جریان را توضیح دادیم که یک جریانی است پیرو نبی اکرم و اهل بیت میشوند پیرو امام میشوند اینها وقتی وارد بیت الامام و بیت ولایت شدند و آرام آرام همراه امام شدند به عهد شفاعت میرسند هم خودشان اهل نماز هستند هم دیگران را به نماز دعوت میکنند هم به فکر زمین خوردهها هستند یک جریان هم جریان مقابل است این یک قاعدهی کلی است که یک بار تکرار کردیم که حضرت فرمودند قرآن ثُلثَهُ فِینَا وَ فِی مَن اَحَبُّنَا وَ ثُلثَهُ فِی عَدُوِّنَا قرآن یک قسمتش از سه قسمت در مورد ما و محبین ما است یک قسمت هم در مورد دشمنان ما و دشمنان انبیا است یک سوالی مطرح میشود میگویند واقعا خدای متعال این روزها هم زیاد گفته میشود اسلام رحمانی مطرح میشود واقعا خدای متعال به خاطر این که آدم یک عدد خدای نکرده دروغ گفت میبرد جهنم هزار سال و به خاطر این که روسری ام عقب بوده و چهار تا موی من معلوم بوده هزار سال خدا من را عقوبت میکند؟ من دیده ام بعضیها گفته اند این که از داعش هم بدتر میشود در کلیپها آمده ممکن است آدم یک عمر هم العیاذ بالله حجابش را رعایت نکند ولی خدا ببرد بهشت ممکن است به خاطر یک تار مو هم آدم را ببرد جهنم ممکن است خدای نکرده آدم ده سالش هم نمازش قضا شده باشد آدم را ببرد بهشت ولی به خاطر یک عدد غفلت از نماز آدم را ببرد جهنم نکته اش یک کلمه است در روایت آمده که نعیم ولایت امام است آنهایی که با امام و دین درگیر هستند اینها نماز هم بخوانند میروند جهنم خدای متعال از اینها نماز نمیخواهد که کسی که با دین خدا درگیر هست نماز بخواند دو رکعتش را ابلیس خوانده چهار هزار سال طول کشیده این آدم همهی صفات خوب هم داشته باشد دروغ نگوید فایده ندارد چون اصل دین را تکذیب میکند از آن طرف هم اگر کسی واقعا دنبال امام و دین است البته این را مکرر عرض کردیم که پذیرش ولایت امام و پذیرش دین با بی مبالاتی سازگار نیست آدم دین دار بی مبالات نیست نسبت به فروع دین نمیتواند بی مبالات باشد نسبت به نماز نسبت به محرمات نسبت به واجبات بی مبالات نیست ولی ممکن است یک جایی زمین گیر شوند نمازش هم قضا شود ممکن است یک جایی این آدم نمازش را هم یک روز اول وقت نخواند یک بار دروغ هم بگوید بله این در روایت است میشود ممکن است مرتکب گناهی شود فحشایی از او سر بزند ممکن است ولی بی مبالات نیست اگر کسی در صف نبی اکرم و اهل بیتشان و طرف دار دین و اولیاء دین است یک جایی هم شیطان همینها را مقصد قرار داده تلاش میکند یک نقطه ضعفی از آدم میگیرد علامتش این است که قرآن میفرماید «وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّـهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّـهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ» (آل عمران/ 135) یک گناهی سر بزند بلافاصله به ذکر الله روی میآورند بعد استغفار میکنند جز خدا کسی اینها را نمیآمرزد این تهدید شیطان است یعنی همهی تلاشهای شیطان بر باد است این آدم بله بخشیده میشود ممکن است ده سال هم بدون این که قصد عناد و درگیری داشته باشد توجه نداشته دین خدا را قبول داشته انبیا را قبول داشته ائمه و معاد را قبول داشته ولی شیطان ده سال غافلش کرده ممکن است کارش در یک لحظه درست شود ولی اگر کسی اهل عناد شد این که مثلا میگویم یک فرع را رعایت نمیکند حجابش را رعایت نمیکند چرا؟ چون میگوید دین چیست اینها خرافات است دستورات اسطورهای مال دوران فلان است مال دوران روابط قبیلهای جزیرة العرب است از این حرفهایی که روشن فکرها میزنند یک تار موی این را هم خدا نمیبخشد این در صف مکذبین است خدای متعال نسبت به نعمت ولایت رها نمیکند عرض کردیم همهی امکانات را سورهی هل اتی خدای متعال به انسان داده « هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُن شَيْئًا مَّذْكُورًا» (انسان/ 1) « إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» سبیل وقتی به امام رسیدی مردم دو دسته میشوند یا شاکر یا کفور اگر شاکر نعمت امام بودی اما اگر کفران کردی « إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ سَلَاسِلَ وَأَغْلَالًا وَسَعِيرًا» این همه عذابهای سخت در قرآن مال آنهایی هستند که در صف دشمنان نبی اکرم هستند و الا اگر خدای نکرده کسی غفلتی کرد این عقوبت مال آنها نیست مال معاندین است ولو یک فرع را از سر تکذیب انجام نمیدهد پس این سوره داستان این است داستان مکذب دین است مکذب امام است مکذب رسول است کسی که تکذیب میولی را که خدا قرار داده این نه آب از دستش میچکد و اگر دنبالش جریان مصلی هم شکل بگیرد جریان ریا و نفاق است و هیچ جریان خیری از او سر نمیزند این مرائی و ساهی عن الصلوة است اما کسی دوست حضرت علی است البته دوست حضرت علی ساهی عن الصلوة نمیتواند باشد نمیشود ولی یک جا اگر نماز اول وقتش هم فوت شد این را خدای متعال برایش جبران میکند.