موضوع برنامه: يادي از امام عصر(عليهالسلام)
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين عالي
تاريخ پخش: 24/01/93
بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
زن رشك حور بود و تمناي خود نداشت *** چون آسمان نظر به بلنداي خود نداشت
اسمي عظيم بود كه چون راز سر به مهر *** در خانهي علي سر افشا شدن نداشت
امالبنين كنايهاي از شرم عاشقي است *** كز حجب تاب نام دلآراي خود نداشت
در پيش روي چهار جگر گوشهي بتول *** آيينه بود و تماشاي خود نداشت
زن نه، همان عرش نشيني كه آشيان *** جز كربلا به وسعت پرهاي خود نداشت
عمري به شرم زيست كه عباس وقت مرگ *** دستي براي ياري مولاي خود نداشت
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. امروز متبرك و مزين به نام حضرت امالبنين هست. در نقلها آمده كه امروز سالروز وفات آن حضرت است. به همهي شما تسليت ميگويم. خوشحاليم كه اين لحظات و دقايق با سمت خدا مهمان خانههاي شما هستيم. حاج آقاي عالي سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عالي: سلام عليكم و رحمة الله، بنده هم خدمت حضرتعالي و همهي بينندگان بزرگوار عرض سلام دارم و من هم امروز را كه سالروز وفات ام الشهدا، امالبنين(س) تسليت ميگويم. ايشان مادر چهار شهيدي است كه افتخار مادران شهداي ما است و امروز روز تكريم و تجليل از مادران شهدا هم هست. انشاءالله محضور با اين زن بزرگ و با عظمت باشند و انشاءالله دعايد همهي اينها شامل حال همهي ما باشد.
آقای شریعتی: انشاءالله حضرت امالبنين و فرزندان شهيدش دست همهي ما را در دنيا و آخرت بگيرند. بحث ما هفتهي گذشته كه خدمت حاج آقاي عالي و مهمان مردم كرمان بوديم، اشاره كردند كه همهي ائمه رحمت خداوند متعال در آنها متجلي است. اما از مختصات و ويژگيهاي حضرت وليعصر رحمت واسعه است. من فكر ميكنم اين رحمت گشترده و فراگير حضرت در عصر ظهور و الآن هم متجلي است و شامل حال ما است، همين بحث را اين هفته هم ادامه ميدهيم. حاج آقای عالي: بسم الله الرحمن الرحیم. همينطور كه فرموديدما اين ويژگي را شروع كرده بوديم ه رحمت واسعه و مهر بيكران حضرت كه در عين حال اين خصوصيت، خصوصيت همهي حجج الهي و همهي امامان معصوم بوده است، همهي آنها معدن رحمت خدا بودند، و رحمت متصل خدا كه در همهي عوالم برقرار است و در هيچ جا و هيچ عالمي قطع نميشود، يك ويژگي كه امام زمان(ع) دارد، اين است كه آن رحمت وسيع و گسترده در زمان حضرت به ظهور و به فعليت ميرسد. يعني همانطور كه عدالت در زمان امام زمان گسترش پيدا ميكند، با اينكه همهي معصومين كساني بودند كه توان اين را داشتند كه عدالت را در همهي عالم گسترش بدهند، اما موقعيت براي آنها فراهم نبود. در زمان وجود وليعصر(ع) اين خصوصيت براي حضرت است كه عدالت گستردهي پروردگار عالم به دست با كفايت حضزرت به فعليت و عينيت ميرسد، رحمت خداوند متعال است كه به وسيلهي اين ولي الهي آن رحمت گسترده در عالم به فعليت و ظهور ميرسد.
الآن خصوصيتي كه حضرت دارند، مثل بقيهي ائمه است. ولي در زمان ظهور چون يك حيات برتري براي همهي موجودات است، به واسطهي همان عدالتي كه حضرت به عينيت و فعليت ميرساند، در بستر عدالت دلها به هم نزديك ميشود. مهربانيها ظهور ميكند و حضرت ورق را برميگردانند به گونهاي كه انقلابي در افكار و در دلها رخ ميدهد، يعني انقلاب جهاني حضرت فقط در بيرون انسانها نيست، در درون انسانها است. يك تغييري در درون انسانها و در همهي موجودات به وجود ميآيد. يعني واقعاً يك جلوهاي از بهشت است، همينطور كه در بهشت موجودات بهشتي يك حيات برتر دارند. موجوداتي هم كه در زمان حضرت وليعصر(ع)، با ظهور ايشان و تحقق عدالت و آن رأفت و رحمت گسترده خواهند بود، تمام آن موجودات يك تكاملي در وجودشان رخ ميدهد. زندگي انساني تازه آن موقع شروع ميشود و همهي موجودات ديگر هم ارتقاء حيات پيدا ميكنند. حكومت وليعصر(ع) حكومتي است كه قبل از اينكه بر معيشت انسانها، بر اجتماع جهانيان باشد، بر دلهاست. آن خصوصياتي كه حضرت دارد، مهربانيهاي او، رحمت او، عدالت او، صافت او، اينقدر گرايش پيدا ميكنند كه دلها ابتدا نسبت به ايشان يك خصوصيتي پيدا ميكند كه همه نسبت به ايشان گرايش دارند.
يك روايتي به نام حديث لوح فاطمه است. در روايات ما، در اصول كافي آمده است، وقتي كه امام حسين(ع) متولد شد، حضرت زهرا(س) روضهي امام حسين را توسط جبرئيل شنيد. يعني شهادت حضرت اباعبدالله(ع) هم با آن خصوصيات براي مادرش نسبت به دل مهربان حضرت زهرا(س) كاري كرد كه ايشان خيلي محزون شد. خداوند متعال يك لوحي را فرستاد كه در اين لوح سرگذشت فرزندان حضرت زهرا تا امام زمان(ع) در آنجا ثبت شده بود كه اين لوح را جبرئيل از طرف خدا براي پيغمبر آورد. پيغمبر اكرم اين لوح را به حضرت زهرا هديه كرد و گفت: زهرا جان اگر حسين تو به آن صورت به شهادت ميرسد، اما آخر تاريخ به گونهاي است كه مهدي تو محصول آن زحمات را، به نتيجه خواهد رساند و در دست او هست كه تمام زحمات بچههاي تو به بار خواهد نشست.
آنوقت در اين لوح كه جابربن عبدالله انصاري ميگويد: من آن لوح را در دست حضرت زهرا(س) ديدم كه لوح سبزي بود، گويي زمرد سبز بود كه بر روي او نقشها و خطوط سفيد و نوراني نگاشته شده بود كه در واقع اين را خداوند متعال به گونهي يك نامهاي به پيغمبرش داده بود كه به حضرت زهرا داده شود. جابر بن عبدالله انصاري ميگويد: من ديدم وقتي به آخرين امام، يعني امام مهدي(ع) رسيد، آنجا اين نوشته شده بود كه «أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ محمد رَحْمَةً لِلْعَالَمِين» (كافي/ج1/ص527) رشتهي امامت و فرزندان حضرت زهرا(س) و اميرالمؤمنين را با فرزند عسگري تمام ميكنم و تكميل ميكنم. به كار بردن «م ح م د» براي امام زمان اشكالي ندارد. منتهي در بعضي روايات احتياط شده كه به هر حال اين اسم را به اين صورت نبريد. در مورد اين عبارت و به كار بردن آن مفصل توضيح خواهم داد.
خداي متعال مي فرمايد: به او و آخرين امام ما رشتهي امامت را تمام ميكنيم. وصف «رَحْمَةً لِلْعَالَمِين» برايش آمده است. يعني براي هر كدام از امامها يك وصف و خصوصيت آمده است، براي امام زمان(ع) «رَحْمَةً لِلْعَالَمِين» آمده است. همان چيزي كه براي پيغمبر اكرم است، منتهي با اين ويژگي كه همان خصوصيت پيغمبر و ساير ائمه در دست مبارك امام زمان به فعليت و به كمال ميرسد. گسترش براي همهي جهانيان خواهد بود.
حكومت امام زمان(ع) بر دلهاست. پيغمبر اكرم در يك روايتي فرمود: «يفرح به أهل السماء و الأرض» (دلايل الامامه/ص250) آسمانيان و زمينيان با آمدن امام مهدي(ع) خشنود ميشوند. «وَ الطَّيْرُ وَ الْوُحُوشُ وَ الْحِيتَانُ وَ دَوَابُّ الْبَحْر» (بحارالانوار/ج14/ص17) پرندهها، حيوانات وحشي در بيابان و ماهيهاي دريا. يك ارتقاء حيات و يك حيات برتري در زمان او ايجاد ميشود كه شامل حال حتي حيوانات خواهد بود. در يك روايت ديگري هست كه پيغمبر فرمود: «يَرْضَى عَنْهُ سَاكِنُ السَّمَاءِ وَ سَاكِنُ الْأَرْضِ» (بحارالانوار/ج51/ص104) همه از او راضي هستند. «حَتَّى يَتَمَنَّى الْأَحْيَاءُ الْأَمْوَات» (بحارالانوار/ج51/ص104) تا آنجايي كه زندگان آرزو ميكنند اي كاش اموات بودند و اين زمان را ميديدند.
در روايات ما هست كه حتي اموات كه از دنيا رفتند، در عالم قبر، در عالم برزخ با آمدن امام زمان و ظهور حضرت وليعصر(ع) يك سرور گستردهاي به آنها دست ميدهد. يعني به تعبير ديگر حتي اين عالم به گونهاي تأثير در مؤمنين آنها هم ميگذارد. اين همان مسألهاي است كه در تعقيبات نمازهاي ماه مبارك رمضان ميگوييم. «اللهم ادخل علي اهل القبور السرور».
روايتي از امام صادق(ع) است. فرمود: گويي ميبينم كه فرزند ما، مهدي ما در كوفه است. «وَ قَدْ لَبِسَ دِرْعَ رَسُولِ اللَّهِ ص» كه زره پيغمبر را پوشيده است، «وَ لَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَبْرِهِ» (بحارالانوار/ج52/ص328) هيچ مؤمني نخواهد ماند، مگر آنكه آن سروري كه در زمينيان هست كه در تمام موجودات زميني سرور و خوشي و رضايت خاطري پيدا ميشود، اين سرور در عالم قبر هم بر مؤمنيني كه در عالم قبر هستند وارد ميشود. «وَ ذَلِكَ حَيْثُ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِم» آن زمان كه اينها در قبر و عالم برزخ همديگر را ملاقات ميكنند و همديگر را بشارت ميدهند كه حضرت مهدي(ع) آمد. اين همان دعاي تعقيبات ماه مبارك رمضان است. در ماه مبارك رمضان بعد از نمازها گفته شده اين دعا را بخوانيد. «اللهم ادخل علي اهل القبور السرور» خدايا بر همه اموات خوشي و سروري قرار بده. امواتي كه مؤمن هستند، آنهايي كه اهل عذاب و جهنم هستند، «اللهم اغن كل فقير» خدايا هر فقيري را غني كن. «اشبع كل جائع» هر گرسنهاي را سير كن. «اللهم اقض دين كل مدين» خدايا قرض هر قرض داري را ادا كن. بعضيها متأسفانه معناي اين دعا را نفهميدند و اشكال كردند. گفتند: اصلاً اين دعا شدني نيست. بيخود ما اين دعا را ميكنيم. مگر امكان دارد كه همهي گرسنگان سير شوند. همهي برهنگان پوشيده شوند. قرض همهي قرضا داران ادا شود. همهي مريضها خوب شوند. دنيا، دنياست و اين چيزها هست. فقر هست، اسارت هست، مريضي هست، قرض هست، مگر آخرت و بهشت باشد كه اين پيدا باشد و الا دنيا، دنياست و چنين چيزي تحقق پذير نيست و اشكال كردند. غافل از اينكه اتفاقاً ما در اين دعا ميخواهيم كه يك بهشت غير از بهشت آخرت بيايد. در همين دنيا قبل از بهشت آخرت بهشتي خواهد آمد كه اين اتفاقات بيفتد. در واقع اين دعا، دعاي فرج است. منتهي با اين بيان كه تفصيلاً اتفاقات زمان فرج را بيان كرده است. به صورت تفصيلي بيان شده كه چه اتفاقاتي در آنجا رخ ميدهد. خوشي و سروري بر همهي اموات دست ميدهد. چون چيزي كه در دنيا همه چشم به راه آن هستند، ظهور حضرت وليعصر است. كدام مؤمن هست كه چشم به راه حضرت وليعصر(ع) نبوده است؟ اين تحقق پيدا كرده و خبرش به آنها مي رسد. قرض، قرضدارها ادا ميشود. همهي اتفاقاتي كه در دنيا ميافتد، به واسطهي آن حيات برتر مشكلات مسلمين برطرف ميشود. بنابراين جواب آن اشكال اين است كه اين دعا، دعاي فرج هست كه تمام اين اتفاقات در زمان حضرت وليعصر(ع) رخ خواهد داد.
واقعاً ظلم كردند آن كساني كه حضرت وليعصر(ع) را يك چهرهي خشني نشان دادند. جفا كردند و گناه بزرگي مرتكب شدند كه مظهر رحمت وسيع خدا را به عنوان غضب خدا نشان دادند. اين واقعاً ظلم به اين وجود مقدس و مبارك هست.
از امام باقر(ع) روايت است كه وقتي وليعصر (ع) مي آيد، آنچنان تربيت ميكند و موانع رشد انسانها را برمي دارد، نسبت به همان انسانهايي كه گنهكار و آلوده هستند، به گونهاي با آنها برخورد ميكند، كه همان آدمها به مؤمنيني تبديل ميشوند كه در ركاب حضرت خواهد بود. در جلسهي قبل عرض كردم كه به واسطهي جهالتها، به واسطهي عدم معرفتهاي لازم و بد معرفي كردنها باعث شده بعضي افراد كه در خودشان حس ميكنند گناهكار و آلوده هستند، تمايلي براي دعا كردن جهت فرا رسيدن ظهور را ندارند. ميگويند: با آمدن ظهور حضرت با ما برخورد ميكند.
امام باقر(ع) اين مطلب را نقل كردند. فرمود: «يُجْمَعُ إِلَيْهِ أَمْوَالُ الدُّنْيَا» (بحارالانوار/ج52/ص350) وقتي كه حضرت بر همهي ثروتهاي جهان تسلط پيدا ميكند، آن زمان كه حضرت بر جهان حاكميت پيدا ميكنند، «مِنْ بَطْنِ الْأَرْضِ وَ ظَهْرِهَا» همهي ثروتهاي زميني و زير زميني، «فَيَقُولُ لِلنَّاسِ» امام زمان(ع) به مردم ميگويند: «تَعَالَوْا إِلَى مَا قَطَعْتُمْ فِيهِ الْأَرْحَامَ» اين همان چيزهايي است كه به خاطر آن با هم قطع رحم كرديد و كينه داشتيد، بياييد برداريد. «وَ سَفَكْتُمْ فِيهِ الدِّمَاءَ الْحَرَامَ» خونريزيهايي كه به واسطهي اين صورت گرفت، «وَ رَكِبْتُمْ فِيهِ مَا حَرَّمَ اللَّهُ» چقدر براي رسيدن به اين ثروتها مرتكب حرامهايي شديد. «فَيُعْطِي شَيْئاً لَمْ يُعْطِهِ أَحَدٌ كَانَ قَبْلَهُ» اينقدر به آنها ميدهد كه قبل از او كسي به آنها نداده بود. اينجا خطاب حضرت به چه كسي است؟ خطاب حضرت به انسانهاي خيلي متعالي درجه يك نيست. خطاب به مردم خيلي عادي است كه اشتباهات و لغزشهايي در اثر تربيتهاي ناصحيح و غير الهي مرتكب شدند و خطاها و لغزشها و حتي حرامخواريها و حقالناسها دينها و مظالمي بر گردنشان است.
امام باقر(ع) در روايت ديگري ميفرمايند: وقتي حضرت ميآيد، اصلاً به گونهاي برخورد و كمك ميكند كه آن حقالناسها و ديوني كه بر گردن مردم نسبت به همديگر بوده است را بپردازند. لغزشهايشان را جبران كنند. چون حقالناس يك غل و زنجير و مانعي جدي براي رشد است كه نميگذارد آدم رشد كند. غيبت، تهمت، خوردن مال ديگران، ريختن آبروي ديگران، اينها چيزهايي است كه مثل بند ما را به زمين چسبانده است و باعث ميشود كه آدم حال دعا نداشته باشد، حال عبادت نداشته باشد، لذت عبادت را نچشد. باعث ميشود آن پروازي كه انسان بايد به سمت آسمان داشته باشد و روحش پرواز كند، از بين برود. حقالناس آدم را در بند ميكند. گفت:
ني صفا ميماندش، ني لطف و فرّ *** ني به سوي آسمان راه سفر
فردي كه دهها حقوق مردم بر گردنش است، اين نميتواند بالا برود. نميتواند رشد كند. در عصر ظهور حضرت وليعصر(ع) ميآيد كمك ميدهد كه اينها رفع شود. اگر رفع نشود، حتي در زمان ظهور هم كه باشد رشد نميكند. چون حقالناس حق مردم است. كسي نمي تواند بگذرد. آنهايي كه صاحبان حق هستند، بايد بگذرند. منتهي حضرت وليعصر(ع) كمك ميدهد.
خدا مرحوم ملكي تبريزي را رحمت كند. عارف با عظمت و بزرگ كه مدتي استاد حضرت امام هم بودند. ايشان در يك مجلسي بود كه يك شبههي غيبتي شد. بلند شد بيرون آمد. ايشان گفت: اين شبههي غيبت مرا چهل شب عقب انداخت. خوب ببينيد آن روح لطيف ميفهمد كه اگر حقي بر گردن آدم باشد، چقدر ميتواند به آدم لطمه بزند.
مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائري يزدي، مؤسس حوزهي علميهي قم هستند. ايشان آنقدر روح لطيفي داشت، ميگفت: هر زمان اگر من يك غذايي كه شبهه ناك است، بخورم حالم به هم ميخورد. چون غذاي آلوده، لقمهي آلوده، حقوقها و درآمدهاي آلوده و حرام با جسم و روح پاك سنخيت ندارد. او را تاريك ميكند. چون لقمههاي حرام كه از دست رسول خدا و واسطههاي فيض به ما نميرسد. از دست شيطان به ما ميرسد. آدم را تاريك ميكند. «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات» (بقره/257)
مرحوم آيت الله شيخ عبدالكريم حائري يزدي منزل كسي مهماني رفته بود. آن بندهي خدا به پسرش گفته بود: برو از باغ مقداري ميوه بچين و بياور. پسر رفته بود و مقداري ميوه آورده بود، ايشان دست دراز كرد كه يك ميوه را بردارد، يك مرتبه دستش را كشيد. طوري كه ميزبان هم متوجه شد. گفت: آقا بفرماييد، گفت: نه، خيلي ممنون! خيلي اصرار كرد، بعد آقا فرمود: من نميتوانم اين را بخورم.هر موقع دستم به سمت يك لقمهاي ميرود كه لقمه نابجا است، نبايد وارد بدن من شود. شبههناك است، خداي نكرده حرام است، ناراحتي در بدن من ايجاد ميكند و حالت تهوع در من ايجاد ميشود. الآن آن حالت به من دست داده است. ميزبان دنبال كرد و از پسرش پرسيد: اين ميوهها را از كجا آوردي؟ مگر نگفتم از باغ بچين. گفت: بعضي از ميوههايش خوب نبود، از باغ همسايه چيدم. البته قصدم اين بود كه بعد به آنها بگويم. پولش را به آنها بدهم. منتهي فعلاً اين كار را نكرده بود. روحها و جسمهاي پاك حقالناس و ظلم و مظالم را درك ميكنند.كدورت و ناراحتيهايش را ميفهمند.
حضرت وليعصر(ع) چون ميخواهد تربيت كند و رشد بدهد و آن حيات برتر انساني را ايجاد كند، طبيعتاً اين موانع را بايد كنار بزند. اينها مانع رشد است. لذا حضرت كمك ميدهد كه انسانهاي آلوده و گناهكار، اينهايي كه حقالناس بر گردنشان است، اين حقوق را بپردازند.
آقای شریعتی: يك بخشي از اين اتفاقات خيلي خوب كه شايد نمونهي خيلي كوچكي از بهشت است، يك بخشي از اين به دست خود ما اتفاق ميافتد. البته به كمك حضرت، يعني اينطور نيست كه حضرت نگاهي كنند و همه چيز گلستان شود.
حاج آقاي عالي: خود ظهور حضرت به واسطهي اعمال و كارهاي ماست كه زمينهي ظهور را فراهم كنيم. «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم» (رعد/11) اين يكي از محكمات قرآني است كه خداوند متعال سرنوشت يك قوم و ملتي را تغيير نميدهد، مگر كه آنها در خودشان يك تغييراتي ايجاد كنند. ما خودمان هستيم كه بايد به سمت آن ظهور برويم و آمادگي آمادن ولي خدا را داشته باشيم. اين آمادگيها بايد در ما ايجاد شود. انشاءالله بعدها در قسمت وظايف خواهيم گفت كه وظايف كساني كه در اين زمان هستند نسبت به وليشان چيست و چه انتظاراتي از ما دارند و بايد چه كار كنيم؟ ولي وقتي ما اين تغيير را در خودمان ايجاد كرديم و آمادگي را در جامعهمان ايجاد كرديم كه حضرت تشرف بياورند، آنوقت با آمدن حضرت وتربيت الهي، يك زندگي انساني و يك حيات برتري ايجاد ميشود. ما فعلاً آن دوره و رفتار امام زمان با مردم را ميگوييم. رفتار، رفتار استبدادي و خشونت با مردم نيست. حضرت نسبت به افراد لجوج و عنودي كه به همه شكلي حق براي آنها ثابت شده، حجت بر آنها تمام شده و آگاهي به آنها داده شده، اما باز در مقابل امام زمان(ع) مقاومت ميكنند، حضرت در مقابل آنها محكم ميايستد و با آنها برخورد ميكند. اما با مردم معمولي كه به خاطر تربيتهاي ناصحيح، و آلودگيهايي كه از قبل به شكل يك فرهنگ شيطاني در جهان گسترش پيدا كرده و دچار لغزش شدند و حقي را ضايع كردند و گناهي را مرتكب شدند، حقالناسي بر گردن دارند، حضرت دست اينها را ميگيرد.
حالا ما بعد خواهيم گفت كه اينطور نيست كه ما فكر كنيم ياران امام زمان 313 نفر هستند. نخير! در روايات ما هست كه انبوه مردم ياران حضرت خواهند بود. انبوده مردم از آسمان نميآيند. ملائكه نيستند، همين مردمي هستند كه به هر حال خطاها و اشتباهاتي داشتند. در اثر تربيتهاي ناصحيح و حكومتهاي غير الهي كه دنيا را گرفته بودند، فرهنگ شرك آلودي كه دنيا را گرفته بود، دچار لغزش شدند. حضرت به اينها دستگيري و كمك ميكند.
امام باقر(ع) برخورد حضرت با آلودگيهاي مردم، لغزشها، ديون، مظالمي كه بر گردن مردم بوده را اينطور توصيف ميكنند. امام باقر(ع) ميفرمايند: «ثُمَّ يُقْبِلُ إِلَى الْكُوفَة» (بحارالانوار/ج52/ص224) مهدي ما به كوفه خواهد آمد. يكي از منزلهاي امام زمان در كوفه است. «فَيَكُونُ مَنْزِلُهُ بِهَا» منزل حضرت آنجاست. «فَلَا يَتْرُكُ عَبْداً مُسْلِماً إِلَّا اشْتَرَاه» هيچ غلام و برده و بندهاي كه در اسارت هست، نيست مگر اينكه حضرت او را آزاد كند. «وَ لَا غَارِماً إِلَّا قَضَى دَيْنَه» هيچ بدهكاري نيست مگر اينكه كمك ميكند كه بدهياش داده شود. اينها موانع رشد است. البته اينها براي آن كساني است كه دوستي حضرت را داشتند. در دايرهي مؤمنين بودند. كساني بودند كه لجوج و عنود نيستند. كساني نيستند كه با خدا، اهلبيت، قرآن، دين، حق و حقيقت عنودانه و لجوجانه برخورد كنند. حتي به صاحبان اديان ديگر هم كاملاً مهلت داده ميشود. تا مدتي به آنها مهلت داده ميشود، اين موضوع را در بحثهاي آينده كم كم بايد مطرح كنيم. مسيحيت به طور گسترده خواهند ديد كه حضرت عيسي(ع) آمدهاند و خود حضرت عيسي به عنوان وزير امام زمان(ع) هست و ديگر دليلي ندارد كه گرايشي پيدا نكنند. وقتي يهوديهايي كه در آموزههايشان و در تعاليمشان اين است كه مسيح خواهد آمد و او منجي است. وقتي ببينند مسيح آمده و كاملاً اثبات شده كه او مسيح است و در خدمت وليعصر(ع) است، دليلي ندارد كه گرايش پيدا نكنند مگر اينكه عناد داشته باشند. تمام حجتها بر افراد تمام ميشود و آگاهي داده ميشود، در اين فضا آن كساني كه دوست حضرت هستند، اهل عناد و لجاج نيستند، حق را دوست دارند، ولي در عين حال بر گردن آنها ظلمهايي است و حق الناس است، حضرت به اينها كمك ميدهد. «وَ لَا غَارِماً إِلَّا قَضَى دَيْنَه» بدهكاري نيست مگر اينكه كمك ميدهد و دين او را ادا ميكند. «وَ لَا مَظْلِمَةً لِأَحَدٍ مِنَ النَّاسِ إِلَّا رَدَّهَا» مظالمي كه بر گردن مردم بوده است، حضرت رد ميكند. اين همان است كه باز در دعاي تعقيبات ماه رمضان ميخوانيم. «فك كل اسير»، «اللَّهُمَّ اقْضِ دَيْنَ كُلِّ مَدِينٍ»، اين اتفاقات رخ ميدهد. اين همان بندهاي نامرئي است كه به دست و پا زده شده و آدمها را گرفتار كرده است.
آقای شریعتی: شما اشاره كرديد كه اين دعايي كه در تعقيبات نماز در ماه رمضان ميخوانيم، «اللهم ادخل علي اهل القبور السرور» اين دعاي ظهور حضرت است. يعني اهلبيت(ع) و پيامبر اعظم(ص) براي عصر ظهور دعا ميكردند؟
حاج آقاي عالي: شكي نيست، همهي آنها دعا ميكردند. از دعاهاي مهم اهلبيت همين بوده كه فرج امام زمان فرج الله است. درواقع گشايش اسماء و صفات خدا در اين عالم است. حكومت الهي در اين عالم است. امام زمان دستگاهي غير از دستگاه خدا ندارد. همان حكومت است. لذا تمام انبياء و اولياء در طول تاريخ چشماندازشان ظهور بوده است. اين دعايي هم كه مؤمنين در ماه مبارك رمضان ميكنند، درست است كه تحقق اين در زمان ظهور است، ولي مؤمنين بايد اين كارها را آرام آرام ياد بگيرند و تمرين كنند. يك تمريني هم هست كه در عين حال كه داريم مثلاً فرض كنيد ميگوييم: خدايا، «اللهم اصلح كل فاسدٍ من امور المسلمين» در زمان ظهور همهي مفاسد و مشكلات مسلمين را برطرف كنم. خودت هم در اينجا گامي بردار كه ميتواني. شما هم در تحقق آن ظهور نقشي داشته باش. اگر اين دعاها را ميكنيد، آن مقداري كه ميتوانيد.
يك تعبيري مقام معظم رهبري داشت كه ما نميتوانيم خورشيد را به سادگي روشن كنيم. ولي ميتوانيم يك شمع روشن كنيم. به همان اندازهي خودت يك شمع روشن كن. به همان اندازهي خودت يك شمع روشن كن و يك روشنايي ايجاد كن و ظلم را برطرف كن. هم در خودت و هم در اطرافيانت، هر مقدار كه ميتواني. حضرت كه تشريف ميآورند، كامل آن مظالم و ديون و غل و زنجيرها را برميدارد. اين همان است كه در جلسهي قبل گفتيم: خداوند متعال وقتي به حضرت آدم نور اهلبيت و آخرين نور حضرت مهدي را به او نشان داد، پروردگار عالم فرمود: به اين بندهي سعادتمندم، «أَفُكُّ عَنْ عِبَادِيَ الْأَغْلَالَ وَ أَضَعُ عَنْهُمُ الْآصَار» (بحارالانوار/ج21/ص311) غل و زنجيرها را از جهانيان برميدارم. حالا حضرت بخواهند چنين كاري كنند، كار او كار تربيت است، اصلاح است، اين كار دلسوزانهترين كار براي مردم است. اين چهره، چهرهاي است كه ميخواهد فق برخورد كند و از بين ببرد، اين چهرهاي كه اينطور دستگيري ميكند، را ما ستختگير معرفي كنيم؟ اين ظلم به حضرت نيست؟
در اين بحث شما يك صفحهي ديگري باز كنيد.يك ورق ديگري به اين بحث بزنيد. در دعاهاي حضرت وليعصر(ع) كه مرحوم مجلسي در بحار نقل كرده است، در جاهاي ديگر هم نقل شده است كه اصل اين براي سيد بن طاووس است. مرحوم سيد بن طاووس ميفرمايند: ميخواستم در سرداب سامرا وارد شوم، روي پلههاي اول كه بودم، يك صدايي از داخل سرداب شنيدم. دقت كردم فهميدم صداي مناجات حضرت امام زمان(ع) است. صدا را ميشناخت. اينقدر محرم بود كه از صدا تشخيص داد كه حضرت وليعصر است. همانجا روي پلهها نشستند و پايينتر نرفتند. ديدند امام زمان(ع) براي شيعيانشان دعا ميكنند كه خدايا شيعيان ما، دوستان ما، مؤمنين، اينها با ما سنخيت دارند. اينها از طينت ما هستند. «فقد فعلوا ذنوباً كثيراً» گناهاني مرتكب شدند و دچار لغزش شدند. خدايا اگر آن گناهانشان حقاللهي بوده، آنها را به ما ببخش. «بينك و بينهم» بين تو و بين خودشان بوده است. «و ما كانت فيما بينهم» اگر حقالناسي بوده، خودشان به همديگر يك ظلمي كردند، خدايا دلهاي اينها را از همديگر راضي كن، و از خمس ما اينقدر به صاحبان حق بده، كه مالشان بركت پيدا كند و بگذرند. چنين كسي كه الآن در زمان غيبت، اينچنين دعا ميكند، در زمان ظهور كه دستش باز ميشود، و فرج رخ ميدهد كمك نميدهد براي آنكه آن ديون ادا شود. آن مظالم برطرف شود. گيرها و گرفتاريها و غل و زنجيرها از دست و پاها باز شود تا بتوانند رشد كنند.
تعبيري در ديوان شمس است و خيلي زيباست. به اين صورت شروع ميشود.
ملولان همه رفتند، در خانه ببنديد *** بر آن عقل ملولان همه جمع بخنديد
به معراج درآييد، چو از آل رسوليد *** رخ ماه ببوسيد، چو بر بام بلنديد
همان يار بيايد، در دولت بگشايد *** كه آن يار كليد است و شما جمله كلنديد
امام زمان(ع) قفلها را باز ميكند. گرههايي را باز ميكند كه شايد ما نميدانيم. گاهي اين گرهها كور شده است.حضرت با دست مباركشان باز ميكنند. اين چهره، چهرهي رحمت واسعهي خداست. ما اينها را در مباحث ياد مرگ گفتيم. در قيامت دستگيري و شفاعت معصومين حتي نسبت به حقالناس هم خواهد بود. منتهي به چه صورت است؟ نسبت به حق الناس به اين صورت خواهد بود كه اهلبيت براي كساني كه زمين خوردند و دچار لغزش شدند، از مؤمنيني كه حق بر گردنشان هست، آنجا ميآيند نسبت به صاحبان حق پا درمياني و وساطت ميكنند. از آنها درخواست ميكنند كه ما از خدا ميخواهيم اينقدر به شما بدهد، كه شما بگذري و حلال كني. آنجا به كسي ظلم نميشود. آنجا صاحبان حق بالاخره صاحب حق هستند. اينطور نيست كه ناديده گرفته شوند. اما اهلبيت از آنها درخواست ميكنند، شما بگذريد، ما از خدا ميخواهيم كه خدا عوضش را به شما بدهد.
آقاي شريعتي: همانجا هم خاطرم هست كه شما اشاره كرديد و در اين زمينه صحبت شد كه اهلبيت بايد هزينهاي را بپردازند، اين هزينه را ما زياد و زيادتر نكنيم.
حاج آقاي عالي: هم در دنيا و هم در آخرت اين دستگيريهاي اهلبيت براي افرادي كه اهل گناه و لغزش هستند، محتاج به يك سرمايهگزاري و ريش گرو گذاشتن و هزينه پرداختن است. درست است آنها سپر بلا ميشوند، در همين دنيا هم همينطور است اما با صدمات و غصهها و ناراحتيهايي كه بر آنها ايجاد ميشود. يك پدر مهربان وقتي ميبيند بچهاش در برف ميلرزد، كت خودش را درميآورد و روي بچهاش مياندازد. اما صدمهاش را پدر ميخورد. سپر بلا ميشود اما صدمه ميخورد. امام زمان(ع) بايد گريههايش را بكند، آنهايي كه دچار لغزش هستند. آنهايي كه دچار گناهاني هستند. حضرت وليعصر بايد پيش خدا شرمنده باشد. وقتي يك پدر ميبيند بچهاش بازيگوشي ميكند، شيطنت ميكند، ديگران را اذيت ميكند، آن بچه شايد متوجه نباشد، اما آن پدر خيلي غصه ميخورد. دعا هم ميكند كه خدايا بچهي ما بازيگوش است. بچهي ما شيطنت ميكند، بچهي ما اذيت ميكند، اما بالاخره آن پدر شرمنده ميشود. اين همان هزينههاست. اين هزينهها را بايد كم كنيم.لذا اهلبيت فرمودند: ما دست شما را ميگيريم ولي «أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد» (بحارالانوار/ج32/ص473) ولي خودتان به ما كمك بدهيد كه كمتر هزينه شود. روايتي هست كه در دستگيري اهلبيت نسبت به حقالناس در عالم قيامت است كه اگر فرصتي شد عرض خواهم كرد.
آقاي شريعتي: بسیار خوب، آقا خيلي ممنون و متشكرم. انشاءالله توجهات حضرت وليعصر شامل حال همهي ما شود.
اي كه يك گوشهي چشمت غم عالم ببرد *** حيف باشد كه تو باشي و مرا غم ببرد
چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات امروز را به روح بلند حضرت امالبنين هديه كنيم. آيات 71 تا 77 سورهي مباركهي آل عمران در سمت خداي امروز تلاوت ميشود. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«يَأَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنتُمْ تَعْلَمُونَ(71) وَ قَالَت طَّائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ ءَامِنُواْ بِالَّذِى أُنزِلَ عَلىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَ اكْفُرُواْ ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ(72) وَ لَا تُؤْمِنُواْ إِلَّا لِمَن تَبِعَ دِينَكمُْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَن يُؤْتىَ أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكمُْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ(73) يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ(74) وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَّا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائمًا ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فىِ الْأُمِّيِّنَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ(75) بَلىَ مَنْ أَوْفىَ بِعَهْدِهِ وَ اتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ(76) إِنَّ الَّذِينَ يَشْترَُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَيْمَانهِِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فىِ الاَْخِرَةِ وَ لَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا يَنظُرُ إِلَيهِْمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ لَا يُزَكِّيهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(77)»
ترجمه آيات:
«اى اهل كتاب، با آنكه از حقيقت آگاهيد، چرا حق را به باطل مى آميزيد و حقيقت را كتمان مىكنيد؟ (71) طايفهاى از اهل كتاب گفتند: در اول روز به آنچه بر مؤمنان نازل شده است ايمان بياوريد و در آخر روز انكارش كنيد، تا مگر از اعتقاد خويش باز گردند. (72) و گفتند: جز پيروان دين خود را تصديق مكنيد. بگو: هدايت، هدايت خدايى است. و اگر گويند كه به ديگران همان چيزهايى ارزانى شود كه به شما ارزانى شده است، يا اگر گويند كه فردا در نزد پروردگارتان با شما به حجت مىايستند، بگو: فضيلت به دست خداست، به هر كه خواهد آن را عطا مىكند، كه او بخشاينده و داناست. (73) هر كه را بخواهد خاص رحمت خود مىكند و خدا صاحب كرمى است بس بزرگ. (74) از ميان اهل كتاب كسى است كه اگر او را امين شمرى و قنطارى به او بسپارى آن را به تو باز مىگرداند، و از ايشان كسى است كه اگر امينش شمرى و دينارى به او بسپارى جز به تقاضا و مطالبت آن را بازنگرداند. زيرا مىگويد: راه اعتراض مردم مكه بر ما بسته است و كس ما را ملامت نكند. اينان خود مىدانند كه به خدا دروغ مىبندند. (75) آرى هر كس كه به عهد خويش وفا كند و پرهيزگار باشد، خدا پرهيزگاران را دوست مىدارد. (76) كسانى كه عهد خدا و سوگندهاى خود را به بهايى اندك مى فروشند در آخرت نصيبى ندارند و خدا در روز قيامت نه با آنان سخن مىگويد و نه به آنان مىنگرد و نه آنان را پاكيزه مىسازد. و برايشان عذابى دردآور است. (77)»
آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي همه ما منور به نور قرآن باشد. تلاوت آيات را از مسجد مقدس جمكران ديديم و شنيديم. انشاءالله زيارت مسجد مقدس جمكران نصيب همهي ما بشود. اداي احترام ميكنيم از مقام شامخ مادران صبور شهدا و آنهايي كه به رحمت خدا رفتند، انشاءالله با حضرت امالبنين محشور شوند و خداوند به آنهايي كه هستند را هم عافيت و سلامت بدهد. اشارهي قرآني را امروز را بفرماييد و بعد هم انشاءالله خدمتشان باشيم.
حاج آقاي عالي: آيهي 75 سورهي آلعمران ميفرمايند: بعضي از اهل كتاب كساني هستند كه اگر شما ثروت فراواني به عنوان امانت به آنها بسپاري، به شما برميگردانند. اما بعضي از آنها كساني هستند كه اگر يك دينار هم به آنها بدهيد، به شما برنميگردانند. اينقدر خساست و بخل و امانتخوري در آنها زياد است. يك نكته اين است كه پروردگار عالم در ملاك خوبي و بدي دست روي امانتداري گذاشته است كه درست برگرداندن امانت يا برنگرداندن، ملاك اين است كه شخص خوب و درست باشد يا نه!
بعد در ادامهي آيه خداوند متعال ميفرمايد: آنهايي كه امانت را ميخورند و ادا نميكنند، توجيهي هم براي اين گناه خودشان ميكنند. چون خدا در مورد اهل كتاب صحبت ميكنند. يهوديان و بني اسرائيل گناهشان را توجيه ميكنند. «لَيْسَ عَلَيْنَا فىِ الْأُمِّيِّنَ سَبِيلٌ» نسبت به آدمهاي بيسواد و بيفرهنگ چيزي بر ما نيست، اگر حق اينها را بخوريم و ظلمي كنيم. خداوند ميفرمايد: «وَ يَقُولُونَ عَلىَ اللَّهِ الْكَذِب» اين دروغ بستن به خداست. توجيه گناه از خود گناه بدتر است. ادم يك گناهي مرتكب ميشود، بد توجيه ميكند، ميگويد: خوب كاري كردم. حق بود كه اين كار را كردم. يك مبنا درست ميكند، يك تئوري درست ميكند. خدا ميفرمايد: اين دروغ بستن بر خداست كه نه ما گناهي نداريم. خدا ما را مؤاخذه نميكند. بنابراين اولاً خداي نكرده گناهي آدم مرتكب نشود، ثانياً اگر مرتكب شد، اين گناه را توجيه نكند. توجيه گناه، از خود گناه بدتر است. آدم بپذيرد كه اشتباه كرده است. خداوند متعال از او ميگذرد.
آقاي شريعتي: خيلي ممنون و متشكرم. خيلي خوشحاليم كه روزهاي يكشنبهي ما مزين و منور به نام حضرت وليعصر(عج) است، انشاءالله در مسير اضطراري كه جلسهي اول با حاج آقاي عالي صحبت كرديم، بتوانيم گام برداريم. اگر نكتهاي هست، بفرماييد.
حاج آقاي عالي: اهلبيت كساني هستند كه در قيامت خيلي فرصتها گذشته است، جاي جبران گذشته است، باز آنجا پا درمياني و وساطت ميكنند. روايت اين است كه سماعة ابن مهران ميگويد: شبي با امام كاظم(ع) در مسجد الحرام نشسته بوديم، طواف مردم را نگاه ميكرديم. امام كاظم(ع) فرمود: «يَا سَمَاعَةُ إِلَيْنَا إِيَابُ هَذَا الْخَلْقِ وَ عَلَيْنَا حِسَابُهُم» (كافي/ج8/ص162) حساب و كتاب اين مردم با ما است. «فَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ ذَنْبٍ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» آن گناهاني كه بين خودشان و خدا انجام دادند، حق اللهي بوده است، «حَتَمْنَا عَلَى اللَّهِ فِي تَرْكِهِ لَنَا» ما از خدا ميخواهيم كه خداوند متعال اين را به ما ببخشد. «فَأَجَابَنَا إِلَى ذَلِكَ» خدا هم جواب ما را ميدهد و ما را مي بخشد. «وَ مَا كَانَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ النَّاسِ» آن گناهان حقالناسي كه مردم انجام دادند، «اسْتَوْهَبْنَاهُ مِنْهُمْ» ما از صاحبان حق درخواست ميكنيم كه از هم بگذرند. به صاحب حق ظلم نميشود. ناديده گرفته نميشود. بالاخره او صاحب حق است. او طلبكار است. او بايد حلال كند. اهلبيت از او درخواست كنند كه بگذرد. «وَ أَجَابُوا إِلَى ذَلِكَ» آنها هم قبول ميكنند، «وَ عَوَّضَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» خدا به آنها عوض ميدهد.
من فقط يك نكته بگويم. البته امثال اين روايت، روايت ديگر هم داريم كه اهلبيت در رابطه با حقالناس وساطت ميكنند ولي اين نبايد باعث جرأت ما شود و بگوييم: الآن ديگر اهلبيت وساطت ميكنند و ديگر هركاري كنيم. خداي نكرده گناهان و آلودگيها چه بسا آدم را از زمرهي اهل ايمان بيرون ببرد كه ديگر آنها وساطت نكنند. ثانياً بعد از مدتها باشد، ثالثاً هزينه روي دوش اهلبيت داريم.
نتيجهاي كه من ميخواهم بگيرم، اين است. اهلبيتي كه در آخرت فرصتها گذشته است، فرصت جبران گذشته است، اينطور ميآيند و وساطت ميكنند و سيرهشان اين بوده، اينجايي كه در دنيا هستند و ميتوانند بيايند وساطت كنند، يك كاري كنند كه هنوز فرصتها نگذشته و قابل جبران است، اين كار را نميكنند. امام زمان(ع) در زمان خودشان ميآيند و به افراد مديون كه بدهكار هستند، كمك ميدهند كه الآن ميتوانيد برويد و حلاليت بطلبيد. شما برويد ما هم به كمك شما ميآييم.
كسي از ياران امام صادق(ع)، علي بن ابي حمزه بطائني ميگويد: من يك رفيقي داشتم در بني اميه بود كه دفتردار بود، به من گفت: يك وقتي از امام صادق بگير، من خدمتشان برسم. ميگويد: من يك وقتي گرفتم، با اين رفيقم خدمت امام صادق رسيديم. گفت: آقا من دفتردار بني اميه بودم، الآن ديگر نيستم، ولي اموال زيادي از آن زمان در مال من هست. حضرت فرمود: اگر بني اميه مثل شما را پيدا نميكردند، اينقدر ظلم نميكردند. شما نردبان ظلم آنها شدي كه بالا رفتند. آن طرف گفت: آقا راهي براي من هست، چه كنم؟ حضرت فرمود: من بگويم انجام ميدهي؟ گفت: آقا شما بفرماييد، من انجام ميدهم. حضرت فرمود: تمام اموالي كه از آن راه بدست آوردي، آنهايي كه ميشناسي مردانه به آنها برگردان. آنهايي كه نميشناسي از طرف آنها صدقه بده. من هم براي تو بهشت را تضمين ميكنم و تو را دعا ميكنم. علي بن ابي حمزه ميگويد: چون در كوفه زندگي ميكرديم با رفيقم به كوفه برگشتيم. بعد از مدتي ديدم اين رفيق ما تمام اموالش را برگرداند، حتي لباسهاي تنش را هم داده بود. سريع از بين دوستان و شيعيان پول جمع كرديم و براي او لباس تهيه كرديم و برديم. بعد از يك مدتي مريض شد، نزديك مرگش بود، كنارش نشستم. تا مرا ديد، گفت: يا علي! «وفاء لي والله صاحبك» به والله صاحب تو امام صادق به من وفا كرد. آن قولي كه به من داده بود، پايش ايستاد و از دنيا رفت. علي ابن ابي حمزه ميگويد: بعد از مدتي كه او را دفن كرديم، من خدمت امام صادق رسيدم، تا حضرت مرا ديد، گفت: علي! ما به آنچه به رفيق تو گفته بوديم، وفا كرديم. اهلبيت اينگونه هستند. بنابراين امام زمان(ع) همين سيره را خواهد داشت. وقتي كه حضرت ميآيند، كمك ميكند كساني كه لغزشي، گناهي، حتي حقالناس بر گردنشان بوده بتوانند ادا كنند.