بسم الله الرحمن الرحیم همان طور که فرمودید اولین مصداق ادب نسبت به ساحت مقدس حضرت ولی عصر علیه السلام این است که ادب محضر حضرت را ما حفظ بکنیم بدانیم که تمام عالم زیر نظر این بزرگوار است و او شاهد و ناظر بر ما است هم رقیب و مراقب است و هم رفیق است که این رقیب رفیق است و بیش از آن که رقیب باشد رفیق است و مراقبت دلسوزانه را دارد و طبیعتاً کارهای ما همهاش زیر نظر این بزرگوار صورت میگیرد. اصلاً اگر خاطر شریفتان باشد در بحث شهود قیامت این را مطرح میکردیم که یک دسته از شهود قیامت معصومین هستند که این جا ناظر هستند و در قیامت شاهد هستند شهادت میدهند که در آیهی قرآن است در سورهی نساء آیهی 41 که خدای متعال میفرماید «فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَـؤُلاء شَهِيدًا» چه طور خواهد بود آن زمانی که از هر امتی یک گواهی میآوریم که مقصود پیغمبر آن امت است از هر امتی یک گواهی و یک شهیدی میآوریم که شاهد بر اعمالشان در دنیا بودهاستدر قیامت میآید شهادت میدهد و رسول ما تو شاهد بر همهی شهود خواهی بود یعنی در رأس و در قله نظارت بر همه خواهی داشت که وجود مقدس امیرالمومنین در ذیل همین آیه فرمود پیغمبر هُوَ شَهیدٌ عَلی الشُّهداء شاهد بر همهی شهود قیامت است و برتر از همهی آنها و البته شکی نیست که فوق همه وجود مقدس خداوند متعال است که اولین شاهد است ما نه دسته از شهود را آن جا ذکر میکردیم اول خدای متعال بعد پیامبران پیغمبر اکرم و ائمه علیهم السلام بعد ملائکه هستند که شهود بر اعمال هستند بعد زمین است زمان است که هر پارهای از زمان هر ساعتی از زمان خودش یک جعبه ای است که عمل ما را در آن حفظ میکند و نگاه میدارد و آن جا باز میدارد و ارائه میدهد اعضاء و جوارح ما است وجدان ما است قرآن است اینها همه موجوداتی هستند که در این عالم ناظر و شاهد هستند آن جا شهادت میدهند پس ما هیچ جا خلوت نداریم در این عالم و واقعاً هر جایی که گمان میکنیم خلوت است دهها چشم ناظر بر ما است که اگر خود همین مطلب باور ما شود لازم نیست در رابطه با این مسئله یعنی مسئلهی اعتقاد به شاهد بودن اهل بیت، لازم نیست کار خاصی انجام بدهیم این باید جزء باورهایمان شود باید در قلبمان وارد شود باید آن قدر به خودمان این را بگوییم که دارند نگاهت میکنند و آنها را به عنوان شئون آنها بپذیریم که اگر من او را نمیبینم او من را میبیند خود این گفتن این مطلب ارزشمند است که هیچ خلوتی نیست خدا رحمت کند یکی از مراجع بزرگ قم شیخ ابوالقاسم قمی بود میگفتند ایشان به فرماندار قم در آن زمان مثلاً شصت هفتاد سال پیش گفت هر روز صبح به صبح با خودت تکرار بکن بگو این جا قم است، خود همین بازدارندهی خیلی چیزها است خود این که این جا قم است خود این که آدم وقتی مثلاً فرض کنید شما در حرمهای یکی از معصومین وارد میشوید همان خودش یک محافظتی برای آدم میآورد این جا حرم است یک حفاظی دارد یک حریمی دارد یک محضری است در هر حال هیچ خلوتی نیست و خود این را اگر آدم در قلبش وارد بکند خیلی ارزشمند است ابوبصیر یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام بود، تعلیم قرآن میداد و درس قرآن میداد به یک خانمی و یک شوخی با این خانم کرد هم شاگرد امام صادق بود هم شاگرد امام باقر علیه السلام بود خدمت امام باقر علیه السلام بود تا رسید حضرت فرمود آن چه کاری بود که کردی؟ ابوبصیر میگوید من از خجالت دستم را روی صورتم گذاشتم حضرت فرمود که مگر نمیدانی که اگر کسی در خلوت توجه نداشته باشد به خداوند متعال و خدا را مراعات نکند خدا هم به او اعتنا نمیکند، توبه بکن و دیگر آن کار را تکرار نکن که ابوبصیر میگوید من گفتم چشم این خیلی ارزشمند است که آنهایی که با معرفت بودند خیلی این را مراعات میکردند این یک باور که در جلسهی قبل گفته شد که خود این یکی از اعمال است منتها از اعمال قلبی است، قلب آدم باید این عمل را انجام دهد که در آن وارد شود و به خودش بباوراند و قبول بکند که در محضر امام زمان علیه السلام است و در محضر کسی است که خدای نکرده اگر خطایی داشته باشد او شرمنده میشود پیش خدا در عین حال که برای ما دعا میکند ولی در عین حال نخواهیم حضرت را شرمنده کنیم پیش خدا. یکی دیگر از مصادیق ادب نسبت به وجود مقدس حضرت ولی عصر علیه السلام ادب و احترام نسبت به نامها و اسامی مقدس حضرت است، به طور کلی آدم وقتی یک بزرگی را عزیز میدارد محترم میدارد هر چیزی که متعلق به او است آن را هم محترم میدارد این به طور طبیعی است خدا رحمت کند امام راحلمان را ایشان میگفتند نسبت به استادشان آیت الله شاه آبادی فوق العاده احترام میگذاشت بعد از مرگ ایشان تا آخر عمر حضرت امام پشت عکس ایشان نمینشست هر موقع اسم ایشان را میبرد چه در سخنرانیها چه در نوشتههایشان و کتابهایشان با احترام بیان کردهاست روحی فداه جانم فدای او عارف کامل در چهل حدیث زیاد میبینیم کاملا زیاد در جاهای دیگر در سخنرانیها آدم وقتی کسی را بزرگ میدارد هر چیزی که منسوب به او است، عکس او، اسم او هر چه که مربوط به او است محترم میشمارد در حضور امام صادق علیه السلام اسم پیغمبر برده شد به نام محمد صلی الله علیه و آله و سلم تا امام صادق این اسم را شنیدند آن قدر سرشان را به علامت تعظیم خم کردند که راوی میگوید در مقابل صورتشان نزدیک به زمین رسید صورتشان به احترام اسم مبارک پیغمبر اکرم همهمان این را شنیدهایم این روایت معروف است در وسائل شیعه آمدهاست که یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام چند روز خدمت آقا نرسیده بود وقتی آمد خیلی گرفته و غمگین بود، امام صادق علیه السلام فرمود چرا این قدر گرفتهای؟ غمگینی؟ گفت خدا به ما یک فرزند دختری داده یا فرزند زیاد نمیخواست حس میکرد که سخت است درآمدها کم است و روزیشان در نمیآید یا روی آن دیدی که بعضیها دارند فرزند دختر را چون درآمد زا نمیدانستند از این جهت ناراحت بود. امام صادق علیه السلام فرمود این چه جای غمی است ثِقلُها عَلَی الارض و رِزقُها عَلَی الله سنگینیاش که روی زمین است روی دوش تو که نیست رزقش هم که با خداست با خودش برکت و روزیاش را میآورد جای غم نیست بعد امام صادق علیه السلام فرمود اسمش را چه گذاشتی؟ گفت فاطمه. امام تا این اسم را شنید شروع کرد تکرار کردن فاطمه فاطمه فاطمه بعد حضرت فرمود که لا تصبها و تلعنها و لا تضربها مبادا مثلاً فرض کنید نفرین او را بکنی دشنامی به او بدهی بزنی او را این اسم محترم است مبادا این کارها را بکنی ببینید،چون این اسم اسم آن بزرگ بودهاسترضوان خدا و رحمت خدا بر علامهی امینی ایشان پر از ولایت بود پر از محبت اهل بیت به خصوص امیرالمومنین و همهی اهل بیت بود ایشان آخر عمر بیماری سنگینی داشت یکی از علمایی که الآن زنده است، ایشان میگفت من رفتم برای عیادتش ایشان دراز کشیده بود خوابیده بود بیماریاش سنگین بود من خدمت ایشان یک مقدار که نشستم گفتم آقا یک سوالی از شما دارم میخواستم یک چیزی بپرسم حالش را دارید؟ گفت بفرمایید راجع به چه است؟ گفت راجع به حضرت زهراء سلام الله علیها تا این آمدگفت من را بلند کنید خیلی سنگین بود حالش گفت اسم حضرت زهراء سلام الله علیها و حرف او آمد مگر میشود من پایم دراز باشد بخوابم، از پشت پرده ایشان میگفتند دیدم که خانمی که وابسته به بیت ایشان است یا خانمشان بود یا فامیلشان بود اشاره کرد که بلند نشوند حالشان سنگین است، برایشان خوب نیست من گفتم حاج آقا بخوابید حالا همین طور من میپرسم گفت نه اسم خانم حضرت زهرا سلام الله علیها آمد دیگر نمیشود پا دراز باشد، چه ادبی داشت با زور و زحمت نشست من سوالم را از او کردم که یک حدیثی است که لولا فاطمه لما خلقتکما این سندش کجاست که ایشان سندش را ذکر کردند با همین ادب هایشان بود به خیلی جاها میرسیدند. باید خیلی مراقب باشیم اسامی اهل بیت علیهم السلام که میآید سعی کنیم با احترام همین طور علی، فاطمه، حسن حسین نگوییم این طور بیان نشود خدا رحمت کند امام راحلمان را با لقب میگفتند حضرت امیر، حضرت سیدالشهداء علیه السلام اگر حالا با اسم هم گفته میشود علیه السلامش درودش صلواتش بگوییم. مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا در اواخرش میگوید شخصی از صالحان پیغمبر اکرم را در خواب دید از پیغمبر سوال کرد که یا رسول الله من میخواهم زیارت بعضی از فرزندان شما بروم زیارت کدامشان بروم پیغمبر فرمود زیارت آن کسی برو که در همسایگی شما است. آن فرد ایرانی بود این فرد گفت آقا رضا را میگویید؟ با همین تعبیر، پیغمبر فرمود قل صلی الله علیه سه مرتبه بگو درود خدا بر او خیلی خوب است که آدم این اسامی را که به هر حال به کار میبرد یا حتی مینویسد صلواتش را هم بنویسد حتی اگر میتواند صلوات را یا سلام کامل بنویسد این صاد نوشتن یا عین نوشتن عیب ندارد مخفف است، ولی چه اشکال دارد که آدم صواب صلوات را ببرد کامل هم بگوید هم بنویسد، صواب سلام و صلوات را میبرد که خدا شاهد است اگر ما بدانیم ثوابش چهاستآن وقت میفهمیم که هر موقع این اسامی برده شد باید به طور کامل بگوییم و هر موقع هم که این اسامی مقدس را روی بچه هایمان هم میگذاریم سعی کنیم نشکنیم احترام این اسم را آدم حفظ کند اسم بچهای اگر محمد باشد ممد نگوییم یا فاطمه میگذاریم فاطی نگذاریم به او این اسم را بتوانیم نشکنیم و حرمت این اسم محفوظ بماند در هر حال امام زمان علیه السلام هم اسامی و القابی دارند که اگر خاطر شریفتان باشد عرض میکردیم در کتاب نجم الثاقب مرحوم حاجی مینویسد 180 اسم لقب حضرت را آورده است و بعضیها تا 500 تا گفتهاند که حضرت ولی عصر علیه السلام اسامی و القاب دارد که آدم وقتی اینها را به کار میبرد با احترام به کار بگیرد این جزء ادب است به خصوص بعضی از القاب که سفارش شده انشاء الله که ما را میبخشند ما این اسم را به کار میبریم نشستهایم وصل به میکروفون هستیم نمیتوانیم کاری بکنیم لقب قائم صلوات الله علیه که وقتی میآید مستحب است ایستادن و بلند شدن که در سیرهی عملی اهل بیت بوده است، امام صادق علیه السلام هر موقع که این لقب میآمده است، امام صادق علامهی عالم وجود بلند میشد تمام قامت و احترام میکرد ذعبل خزاعی که اشعار معروفی دارد که قصیدیهی تائیهاش کنار امام رضا علیه السلام شروع کرد این اشعار را خواندن به یک بیتی رسید راجع به امام زمان زمان علیه السلام که خروج امام لا محالطه خارج لقول علی اسم الله ببرکاته آن امامی که قیام میکند در آخر الزمان تا این اسم آمد و این اشاره آمد به قیام امام زمان علیه السلام حضرت رضا علیه السلام بلند شدند به تمام قامت و کف دستشان را روی سر گذاشتند فرمودند اللهم عجل فرجه و سهل مخرجه که در روایات است در بعضی از روایات فلسفهی این بلند شدن با این لقب و استحباب بلند شدن با این لقب قائم از این جهت است فلسفهی قشنگی در روایتی از امام صادق علیه السلام بیان شده در منتخب الاثر است که وقتی که این لقب ذکر میشود که اشاره به قیام امام زمان است حضرت ولی عصر علیه السلام یک عنایتی به این شخص میکند یک توجهی به این شخصی که اسم او را و اشاره به دولت حضرت کرده است میکند در هنگامی که حضرت دارد به شما عنایت میکند بلند شوید. البته این بلند شدن اشاره به چیز دیگری هم است آمادهی قیام بودن است که ما هم آمادهی بلند شدن هستیم ما هم آمادهی قیام هستیم ولی علاوه بر آن این اسم را که ما میآوریم چون حضرت عنایت میکند ما حواسمان جمع باشد آن موقع آدم بلند شود که در زیر سایهی عنایت حضرت ادب را رعایت بکنیم. یکی دیگر از مواردی که در رابطه با اسامی حضرت است و جزء آدابش است این است که آن اسم اصلی حضرت که هم نام پیغمبر اکرم بود این را احتیاطاً آدم این اسم را نبرد میم حاء میم دل را، حالا چرا؟ این واقعاً سرّش برای ما خیلی روشن نیست اما روایات بسیار داریم متعدد روایات داریم که این اسم را نبرید
شریعتی: یک وقت خاطرم است اوایل بحثمان بود این اسم را شما هم همین طور بیان کردید.
حاج آقا عالی: بله همین طور به همین شکل آمده است، من دو سه تا روایت را تبارکاً میخوانیم البته خیلی نمیخواهم روی این بحث بمانیم اما چون فضای روایات مهدوی را میخواهیم در اختیار دوستان قرار دهیم از امام صادق علیه السلام یک روایتی است که یَغیبُ عَنکُم شَخصُه و لا یَحِلّ لَکُم تَسمیته او شخصش از شما غائب میشود ولی جایز نیست که اسم او را ببرید اسم اصلیاش که هم نام پیغمبر اکرم است در یک توقیعی از خود امام زمان علیه السلام است که فرمود مَلعونٌ مَلعون مَن سَمّانی فِی مَحفل مِنَ النّاس اگر کسی من را به نام ببرد در یک محفلی و در جمعی از مردم در یک روایت دیگر از امام هادی علیه السلام که به یکی از اصحابش ابوهاشم جعفری فرمود لاتَرون شَخصُه و لا یَحِلّ لَکُم ذِکرُه باسمه شخصش را نمیبینید و برای شما جایز نیست که او را با اسم ذکر بکنید بعد ابوهاشم جعفری میگوید خب او را چطور بنامیم؟ امام هادی علیه السلام فرمود بگوید الحجة با آن القاب و اسامی دیگرش الحجة من آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم. البته این یک بحث فقهی دارد که نمیخواهم واردش شوم هر کسی فتوای مرجع تقلیدش را ببیند بودهاند خیلی از فقهای من از جمله معمول فقهای این زمان که میگویند این حکم که حرمت نام حضرت را بردن یا حتی کراهت آن اسم اصلی حضرت را بردن مال زمان غیبت صغرا بوده است آن زمان چون خیلی. روایت مال همان زمان است روایت مال اهل بیت است
شریعتی: روایت بر ناظر به همان غیبت صغرا است؟
حاج آقا عالی: بعضیها این طور برداشت کردهاند که آن زمان چون زمان خوف شدید بوده و باید حضرت شناسایی نمیشدهاستدر زمان غیبت صغری که هنوز ارتباط برقرار بودهاستاین مال آن زمان است که به اسم نبرید ولی بعضیهای دیگر گفتهاند نه این حکم عام است ولی در هر حال احتیاطش این است که این همه اسامی و القاب حضرت دارند با این اسم اصلی ایشان را نام نبریم این یکی از مصادیق ادب و احترام نسبت به امام زمان است که ادب و احترام نسبت به اسم حضرت است سومین ادب و احترام را من عرض میکنم اگر فرصت شد بعدی. سومین مصداق ادب نسبت به امام زمان احترام کردن به منسوبین به امام زمان است آن افرادی که به گونهای منسوباند از خاندان حضرتاند یعنی یا از جهت جسمی منسوب به حضرتاند یعنی سادات از خاندان اهل بیتاند و یا از جهت معنوی مثل علمای صالح و بزرگ و حتی مومنین که به گونهای منسوبین به حضرت هستند این را ما یک توضیحی بعد از تلاوت قرآن خواهیم داد.
شریعتی: انشاء الله خیلی نکات خوبی را شنیدیم حاج آقای عالی مشرف میشویم به محضر قرآن دعوت میکنم در بخش بعدی هم همراه ما باشید و انشاء الله یاد بگیریم ادب کردن در مقابل حضرت را که قطعاً ادب ما در مقابل حضرت عنایات خاص حضرت را هم شامل حال ما خواهد کرد. امروز صفحهی 169 قرار روزانهی سمت خدایی هاست آیات 150 تا 155 سورهی مبارکهی اعراف در سمت خدا تلاوت میشود باز میگردیم همراه شما و در کنار شما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل و سلم علی رسول و آل النبی العظیم
وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَام إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿١٥٠﴾ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿١٥١﴾ إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ ﴿١٥٢﴾ وَالَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿١٥٣﴾ وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ ﴿١٥٤﴾ وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِيَ إِلَّا فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاءُ وَتَهْدِي مَن تَشَاءُ أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ﴿١٥٥﴾
ترجمه:
و هنگامی که موسی [پس از آگاهی از آن پیش آمد خطرناک] خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا [با پرستش گوساله] بر فرمان پروردگارتان [که در تورات آمده] پیشی گرفتید [و صبر نکردید تا من بیایم و فرمان خدا را به شما ابلاغ کنم؟] و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [وبا خشم] او را به سوی خود می کشید. [هارون] گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزدیک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و [هم طراز] باگروه ستمکاران قرار مده. (۱۵۰) [موسی] گفت: پروردگارا! مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمتت درآور، که تو مهربان ترین مهربانانی. (۱۵۱) بی تردید کسانی که گوساله را [به پرستش] گرفتند، به زودی خشمی سخت از پروردگارشان، و خواری و ذلتی در زندگی دنیا به آنان خواهد رسید؛ و این گونه دروغ بافان را کیفر می دهیم. (۱۵۲) و آنان که مرتکب بدی ها شدند، سپس بعد از آن توبه کردند، وایمان آوردند [امیدوار باشند که] یقیناً پروردگارت پس از آن [توبه وایمان] بسیار آمرزنده و مهربان است. (۱۵۳) وهنگامی که خشم موسی فرو نشست، الواح را برگرفت، و در نوشته هایش برای کسانی که از [مخالفت بافرمان های] پروردگارشان میترسند، هدایت ورحمت بود. (۱۵۴) موسی از میان قومش هفتاد مرد را برای میعادگاه ما بر گزید؛ پس هنگامی که [به سبب درخواست نابجایشان] آن زلزله شدید نابود کننده، آنان را فرا گرفت، گفت: پروردگارا! اگر میخواستی میتوانستی همه آنان و مرا پیش از این هلاک کنی [ای کاش پیش از این هلاک می کردی تا بنی اسرائیل گمان نکنند که مرا در این حادثه توطئه و مکری بوده] آیا ما را به خاطر گناهی که سبک مغزانمان مرتکب شدند، هلاک می کنی؟ این [حادثه] چیزی جز آزمایش تو نیست، هر که را بخواهی [به آزمایشت] گمراه می کنی، و هر که را بخواهی هدایت می نمایی، تو سرپرست و یاور مایی، ما را بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین آمرزندگانی. (۱۵۵)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: انشاء الله زندگی همهمان منور به نور قرآن باشد منور به نور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد
ای که یک گوشهی چشمت غم عالم ببرد * * *حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
خیلیها گفتهاند که محزونیم غمگینیم به خاطر بیماریهایی که وجود دارد، بعضی از مریضها گفتهاند برای شفای ما دعا بکنید خیلیها در تخت بیمارستان هستند در بستر بیماری هستند من خواهش میکنم از حاج آقای عالی به برکت نام و یاد امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف دعا بکنند و بینندههای خوب ما برای شفای همهی مریضها مخصوصا آنهایی که التماس دعای ویژه گفتند دعا بکنند و دوستان خوبمان آمین بگویند.
حاج آقا عالی: واقعاً این یک مطلب بسیار مهم است من تقاضا میکنم دوستان بزرگوار اهل بیت روی تشریفات و عادت این دعا را نکنند ما اگر یک موقع خودمان بیمارستان برویم یا خودمان مبتلا باشیم یا مریضی داشته باشیم از اقوام و بستگان آدم میبیند که آن وقت چقدر درد دارد، چقدر مشکل دارد، چقدر آن زمان در غم و ناراحتی و اندوه و گرفتاری است، خودش را بگذارد جای خود آنهایی که بعضی هایشان حتی مدتها مبتلا هستند خدا را قسم میدهیم به حق مادر حضرت ولی عصر علیه السلام هم حضرت زهراء سلام الله علیها و هم خانم حضرت نرگس سلام الله علیها تمام مرضای اسلام را به خصوص منظورین را شفای عاجل کرم بفرماید.
شریعتی: الهی آمین خیلی ممنون اشارهی امروز قرآنی را بفرمایید.
حاج آقا عالی: آیهی 150 سورهی اعراف، حضرت موسی بعد از این که کوه طور فرمود سی روز برود که آن الواح مقدسهی تورات را از خدا دریافت کند اما سی روز شد چهل روز ده روز اضافه شد، که در جای دیگری خدا فرموده این ده روز که تاخیر افتاد یک عدهای از کسانی که منحرفینی که بودند یک گوسالهای را درست کردند گوساله پرستی را باب کردند و یک انحرافی در امت حضرت موسی درست کردند حضرت موسی وقتی برگشت و این انحراف بزرگ را دید در امت خودش، خیلی ناراحت شد، وقتی برگشت به سمت قومش، متاسف و ناراحت، فرمود که خیلی بد جانشینانی بودید بعد از من و بعد عمل کردید، نسبت به امر پروردگارتان که ده روز تاخیر انداخت این قدر شتاب کردید و جلو افتادید و کار دیگری را بدون این که تسلیم باشید انجام دادید و الواح مقدس را کنار گذاشت و سر برادرش را گرفت هارون را که جانشین خودش بود کشید و او را شروع به توبیخ کردن کرد این رفتار حضرت موسی یک درس است که آدم وقتی یک انحراف فرهنگی را در جامعه میبیند غیرت داشته باشد غیرت دینی اقتضاء میکند که این طور نباشد که بی تفاوت باشد بگوید شده دیگر مهم نیست نه حضرت موسی آمد الواح مقدسه را کنار انداخت برادرش را گرفت کنار و یک برخوردی که یک شوکی در جامعه وارد بکند که ببینم چقدر مهم است ببینم مسئله کوچک نیست این درس غیرت دینی است برای همه به خصوص آنهایی که مسئولیتی در مسائل فرهنگی دارند که بی تفاوت نباشند.
شریعتی: خیلی ممنون. ادب در محضر حضرت را گفتیم و ادب نسبت به اسماء و القاب حضرت را هم اشاره کردیم و قبل از تلاوت قرآن حاج آقای عالی فرمودند که ادب نسبت به منسوبین حضرت که همان سادات باشند.
حاج آقا عالی: آن کسانی که از جهت جسمی به پیغمبر اکرم برسند و از خاندان اهل بیت هستند اینها یک ارتباط ویژهای دارند با امام زمان علیه السلام و یک ارتباط خونی به تعبیری دارند از سادات که هم اینها احترام خاص دارند و مومنین باید اینها را رعایت بکنند و هم آن کسانی که منسوب به حضرت هستند از جهت معنوی ولو از جهت جسمی نه علمای صالح و اهل عمل اینها شاگردان مکتب امام زمان و حوزهی امام زماناند و حتی مومنین شیعیان امام زمان علیه السلام اینهایی که منسوباند احترام به اینها گذاشتن احترام به آن بزرگشان است این یک چیز فطری است شما وقتی یک کسی را بزرگ بشمارید همان طور که عرض کردم متعلقین و منسوبینش را هم بزرگ میشمارید خدا را وقتی ما با عظمت میدانیم که میدانیم، کعبه را و پردهی کعبه هم برای ما میشود محترم آن شتری را هم که برای قربانی میبرند حدی که در قرآن دارد این جزء شعائر الهی است که قرآن میفرماید این را هم باید تعظیم کرد یعنی احترام گذاشت، چون منسوب شده به قربانی در راه خدا برای مسئلهی حج حالا شما نگاه بکنید پیغمبر اکرم که هدایت همهی ما تا قیامت مدیون زحمات این بزرگوار است شکی نیست یکی از مصادیق احترام به او این است که بچههایش را نسل اولادش را دوست داشته باشد آدم و محترم بشمارد احترام گذاشتن به بچههای پیغمبر در واقع احترام گذاشتن به خود آن بزرگ است
شریعتی: در مناسبات عادی این خیلی روشن است در همین زندگی روزمره مان.
حاج آقا عالی: بله خیلی واضح است آن آیهی قرآن که در سورهی شورا است آیهی 23 سورهی شوری که پیغمبر به مردم بگو من از شما اجر نمیخواهم برای رسالتم مگر این که فقط ذوی القربای من را و آن کسانی که منسوب من هستند بچههای من هستند که دوست داشته باشید که در وهلهی اول معصومین اهل بیت اینها مورد نظر در این آیه هستند و بعد شمول آیه تمام بچههای پیغمبر را میگیرد پیغمبر اکرم فرمود کسی که بچههای من را اکرام بکند من را اکرام کرده است یک روایتی است خیلی زیباست از امام صادق علیه السلام است که از قول پیغمبر اکرم که پیغمبر فرمود من چهار دسته را روز قیامت شفاعت میکنم ولو این که گناهان زیادی هم داشته باشند یک کسی کمک بدهد به بچههای من دوم اگر سیدی در مذیقه بود در فشار بود در سختی بود کمک مالی به او بدهد سوم آن کسی که بچههای من را با دل و با عمل دوست داشته باشد عملاً و قلباً دوست داشته باشد چهارم آن کسی که حاجات بچههای من را برآورده بکند آن موقعی که تحت فشارند تحت فرار هستند به خصوص در دورههای قبلی به قدری از سادات و علویین را میکشتند در لای دیوارها و جرز دیوارها میگذاشتند در زمان بنی العباس و بنی امیه عجیب بود که اگر این توصیههای پیغمبر نبود که شاید هیچ کدام از نسل پیغمبر باقی نمیماند پیغمبر اکرم میدانست که چه دورههایی خواهد آمد لذا اشارههای زیادی کردهاند، به حساب همین توصیهها بود امام صادق علیه السلام فرمود در قیامت که مردم در آن هول و تکانهای قیامت هستند ندایی میرسد که ساکت باشید پیغمبر اسلام صحبتی دارند پیغمبر بلند میشوند میفرماید که هر کسی که منتی بر من دارد یا خدمتی بر من کرده یا خیری بر من رسانده است بلند شود همه میگویند یا رسول الله ما چه منتی به شما داریم تمام منت و خیر را شما بر ما دارید میفرماید نه آن کسی که به بچههای من اکرام کرده منت بر من گذاشته است، آنها بلند شوند یک عده بلند میشوند خطاب میرسد که یا رسول الله هر جای بهشت را که میخواهی اینها را جا بدهد پیغمبر میفرماید که اینها را همسایهی خودم جایشان میدهم واقعاش همین است مرحوم مجلسی در جلد 96 بحار از شخصی به نام عبدالله بن مبارک که از صالحان کوفه بوده آن جا نقل کرده که این شخص عبدالله بن مبارک هر یکی دو سال یک مرتبه مکه میرفته شاید حدود چهل سال این روند زندگیاش بوده است آدم متمولی بوده است یک مرتبه باز برای این که میخواسته سفر مکه را تهیه ببیند شترانی را میخواهد بخرد که یک کاروانی را راه بیندازد به سمت مکه وقتی رفته بود در بازار شتر فروشها پول زیادی هم با خودش برده بود چشمش میفتد در خانمی که در زباله دان یک مرغابی مردهای را برداشته و پرش را دارد میکند این عبدالله بن مبارک میرود جلو میگوید مگر نمیدانی خوردن گوشت مردار حرام است آن زن گفت به آن چیزی که مربوط به شما نیست و نمیدانی در آن دخالت نکن ایشان باز اصرار میکند میگوید این مردار حیوان است حیوان مرده است، لاشه است، خوردنش جایز نیست او میگوید من از بچههای حضرت زهراء سلام الله علیها از علویین هستم چهار بچهی یتیم دارم پدرشان مدتی است از دنیا رفته است، سه چهار روز است هیچ غذایی نخوردیم بچههای من در حال مرگاند برای آن کسی که در حال مرگ است گوشت مردار خوردن جایز است حلال است در هنگام اضطرار است یک مرتبه زانوهای این عبدالله بن مبارک میلرزد میآید جلو میگوید خانم گوشهی چادرت را بگیر هر چه پول و سکهی طلا و به اصطلاح دینار بود میریزد در دامن او که مقدارش هم خیلی زیاد بود و میگوید اینها را خرج زندگیات کن و خودش برمی گردد آن سال هم حج نمیرود چون دیگر چیزی نداشته که حج برود وقتی که ایام حج تمام میشود و حاجیها میروند و بر میگردند عبدالله بن مبارک میرود برای دیدن بعضی از حاجیانی که همسایه هایش بودند به آنها قبول باش و زیارت قبول میگویند آنها هم به او میگویند زیارت شما هم قبول ما شما را فلان جا دیدیم یکی میگوید ما تو را فلان جا در آن موقف دیدیم تعجب میکرد یکی از آن شبها خواب دید پیغمبر اکرم را، پیغمبر اکرم فرمود که عبدالله تعجب نکن آن موقعی که تو آن کمک را به فرزند من دادی به بچهی من دادی من دعا کردم به درگاه خداوند متعال که پروردگار عالم فرشتهای را به صورت تو خلق بکند که تا قیامت هر سال برای تو حج انجام بدهد تا قیام قیامت حالا خودت هم هر سال میخواهی مکه بروی میخواهی نروی ولی میخواهم بروم اهل بیت مدیون کسی نمیشوند اگر شما به یکی از بچههای پیغمبر اکرم و اهل بیت اکرام بکنید دهها برابر جبرانش میکنند البته وظیفهی مومنین احترام کردن به سادات است اما این معنایش این نیست که سادات خودشان یک احساس مصونیت در خودشان ببینند خودشان را مثلاً این طور ببینند نه هر کسی یک وظیفهای دارد، وظیفهشان این است که بیشتر مراقب باشند چون منسوب به حضرت هستند مسئولیت بیشتری دارند. امام صادق علیه السلام به یکی از اصحابش فرمود کار خوب از هر کسی خوب است از تو که منسوب به ما هستی دو برابر خوب است و کار بد از هر کسی بد است و از تو که منسوب به ما هستی دو برابر بدی دارد. قرآن راجع به زنان پیغمبر در سورهی احزاب میفرماید اگر یکی از شما همسران پیغمبر گناه آشکاری بکند دو برابر چوب میخورد چون حرمت او را از بین بردید بزنطی از اصحاب امام رضا علیه السلام بود میگوید ما در مجلس امام رضا علیه السلام نشسته بودیم حرف از سادات پیش آمد من به امام رضا علیه السلام عرض کردم که آن منحرفین از سادات آنها هم مثل بقیه هستند آنها هم چوب میخورند یا چون از سادات هستند نه؟ امام رضا علیه السلام فرمود خوبان از ما دو برابر اجر میبینند بدان از ما هم دو تا چوب میخورند دو برابر چوب میخورند چون یک حرمتی را شکستهاند از اهل بیت چون منسوب به اهل بیت هستند، امام رضا علیه السلام یک برادری داشت معروف است در تاریخ به نام زید النار زید جهنمی آدم خوبی نبود آن زمانی که حضرت در خراسان بود امام رضا علیه السلام آمد وارد مسجد شد دید این گوشهی مسجد یک جمعی را جمع کرده معرکه گرفته میگوید ما سادات، ما بچههای پیغمبر، چنینایم چنانایم افتخار میکند امام رضا علیه السلام بلند به نوعی که همه صدا را شنیدند فرمود که زید حرفهای بقالهای کوفه تو را فریب ندهد خیال نکنی یک تافتهی جدا بافته هستی هر کسی عملش را باید در نظر بگیرد بعد امام رضا علیه السلام فرمود اگر قرار باشد که تو بدون عمل قربی پیش خدا داشته باشی پس از پدرت موسی بن جعفر بالاتری چون پدرت موسی بن جعفر با زحمت با عبادت با تهجد با سختی کشیدن قرب خدا را به دست آورد تو بدون سختی کشیدن میخواهی قرب به دست بیاوری پس تو بهتر از اویی این حرفها چه است؟ عمل باید داشته باشی. خود سادات خود منسوبین به اهل بیت باید به این توجه داشته باشند اما در عین حال هر کس یک وظیفهای دارد، دیگران وظیفهشان احترام کردن است حتی پیغمبر اکرم فرمود بدان از سادات آنهایی که بد هم هستند به خاطر من درست است عملشان بد است حتی به آنها تذکر هم بدهید اما در عین حال ذاتشان خوب است به خاطر من احترام بگذارید عملشان را تذکر بدهید ولی محترمانه. وظیفهی آنها هم خودشان را حفظ کردن است البته اگر یادتان باشد یک موقعی هم ما گفتیم سادات کسانی که از طریق مادر هم منسوب به پیغمبر باشند به اصطلاح ما میگوییم میر آنها هم جزء ساداتاند همین احترام را دارند منتهی از جهت احترام اما احکام فقهیاش جدا است یا شجرهی نامهی معتبری دارند یا مشهورند در بین فامیل و اطرافیان به سادات بودن این باید رعایت شود سیرهی بزرگان و علمای ما فوق العاده نسبت به سادات احترام میگذاشتند هر کس رسیده به جاهایی میگفتند با این رسیده مرحوم آیت الله شیخ نخودکی اصفهانی ایشان درآمدش را نصفش برای خانوادهاش بوده آن مقداری که تامین شوند نصفش را خرج سادات فقیر میکرده پسر ایشان که کتابی هم در خاطرات ایشان جمع آوری کرده میگوید پدرم با این که عبادت و ریاضت و زحمت خیلی زیاد داشت اما میگفت روح تمام این اعمال خدمت به بچههای پیغمبر و ذریهی حضرت زهراء سلام الله است، اگر آن خدمت به سادات نباشد اعمال بی روح است خودش میگفت من به هر چه رسیدم با سه چیز رسیدم نماز اول وقت رزق حلال خدمت به بچههای پیغمبر و سادات. رحمت خدا و رضوان خدا بر میرزا جواد آقای تهرانی باد من خدمت ایشان رسیده بودم یکی دو سال پیش مرحوم شدند فوقالعاده بود ایشان، مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی این بزرگوار نسبت به همه تواضع عجیبی داشت ولی نسبت به سادات چیز دیگری بود یکی از شاگردانش سر درس اشکال کرد ایشان جواب میداد اشکال جواب او قانع نمیشد صدای میرزا جواد آقای تهرانی یک مقدار بلند شد بعد که درس تمام شد گفت عزیز من بیا من دستت را ببوسم به شاگردش گفت. صدای من بر فرزند زهراء بلند شد. این یک چیز درسی و علمی بود. یکی از شاگردانش باز هم از سادات بود دنبال ایشان تا خانه سوال میکرد مسئله میپرسید حدود یکی دو ساعت ایشان را سر پا نگاه داشت تا دم در بعد آن آخرش خیلی شرمنده شد هی عذرخواهی میکرد که تو را به قرآن ببخشید حلالم بکنید آن قدر اذیت کردم گفت نه چیزی نیست من وظیفهام است شاگردش گفت اگر میشود یک چیزی از من بخواهید از شما انجام بدهم یک کمی شرمندگیام کم شود یک کاری برای شما کرده باشم میرزا جواد آقای تهرانی فرمودند اولاً من وظیفهام است ولی خب حالا که اصرار میکنی من یک کاری به تو میگویم انجام بده و آن این که در قیامت وقتی جواد را میخواهند ببرند به سمت جهنم تو برو پیش مادرت حضرت زهرا بگو مادر جان من دو ساعت در دنیا وقتش را گرفتم شما دستش را بگیر، شما شفاعتش بکن به هر چه رسیدهاند با این احترامها رسیدهاند یک مورد دیگری هم ادب نسبت به حضرت ولی عصر علیه السلام دارد که ما این را برای این که یک مقدار مفصل تر برسیم انشاء الله موکول میکنیم به جلسهی بعدی احترام و ادب نسبت به اوقات زمانها و مکانهایی که منسوب به حضرت است یعنی آن زمانهایی که یک نسبتی با حضرت دارد و در آن زمان نیمهی شعبان، جمعهها، دوشنبهها، پنج شنبهها، عید فطر، عید قربان، عید غدیر، عاشورا، عرفه در این زمانها آدم میتواند ارتباط بیشتری با حضرت برقرار بکند مکانهایی هم هست که به گونهای در آن مکانها حضرت دوست دارد آن جا یاد شود مثل مسجد سهله، مثل مسجد جمکران، مثل سرداب مقدس سامراء، اینها یک نکاتی اسراری هم دارد اگر فرصتی شد انشاء الله در جلسهی بعد مفصل تر میپردازیم که عجله در آن نکنیم.