بسم الله الرحمن الرحیم همان طور که خاطر شریف دوستان است ما یکی از وظایف مهم و بسیار بسیار مهم منتظر را تجدید عهد با حضرت ولی عضر علیه السلام و وفای به آن عهد دانستیم که این وظیفه یک وظیفه ای است که نسبت به همهی اهل بیت شیعیان دارند همهی شیعیان نسبت به امامشان عهدی دارند که به هر حال با آن عهد باید ثابت قدم و پابرجا باشند «وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا» (جن/16) خدای متعال در سورهی جن میفرماید اگر کسی بر آن صراط و طریق مستقیم استقامت داشته باشد آب فراوانی را به او میچشانیم آن آب فراوان هم میتواند آب ظاهری باشد و نعمتها باشد و هم میتواند علوم اهل بیت باشد در روایات است که به آنها داده میشود نعمتها و برکات فراوان منتها به شرط استقامت بر آن راه و صراط بعضیها ممکن است خوب راه بیفتند اما خوب ادامه نمیدهند در ادامهی راه کم میآورند حافظ گفت که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها داستان سیمرغ عطار که برای رسیدن به قلهی قاف تعداد زیادی بودند ولی وقتی رسیدند تعداد اندکی ماندند یک واقعیتی است که این مسیر مشکلات و سختیهایی دارد که ماندن اش خیلی هنر است و استقامت بر آن عهدی که با اهل بیت داشتیم ما عهد با اماممان داریم با ائمه داریم با امام زمان داریم خوش به آن کسانی که بر این عهد ثابت قدماند این یکی از وظایفی بود که گفتیم و مصادیقی را بیان کردیم مثلا عهد با حضرت یک مصداق اش زیارت اهل بیت و زیارت امام زمان یکی از مصادیق وفای به عهد است یکی دیگر از مصادیق وفای به عهد عرض میکنیم این است که انسان نسبت به نائبان امام زمان آن کسانی که جانشین حضرت در زمان غیبت هستند نسبت به آنها التزام داشته باشد اعتقاد به آنها داشته باشد هم گامی و همراهی و تبعیت داشته باشد فقهای عادل که با عنوان مرجع یا به خصوص به عنوان فقیهی که ولایت دارد ولی فقیه است اینها به عنوان نائبان امام هستند کسی نمیتواند ادعا بکند که من شیعه هستم اهل ولایت ام امام زمانی هستم اما کاری با مرجعیت و کاری با ولایت فقیه و جانشین امام زمان در زمان غیبت ندارم.
شریعتی: یعنی همان قدری که در قبال امام زمانمان مسئولیم در قبال نائبان حضرت هم مسئولیم.
حاج آقا عالی: در زمان امیرالمومنین اگر مالک اشتر را به عنوان نماینده میفرستاد جایی مثلا مصر کسانی که علوی بودند باید از مالک اشتر تبعیت میکردند بنابراین این خیلی بد است بعضی ادعای ولایی بودن را بکنند ولی تکلیفشان با مسئلهی مرجعیت تقلید در مسائل احکام دینشان در مسائل اجتماعیشان بحث ولایت فقیه روشن نباشد طبیعتا رابطهشان با امامشان سست میشود طبیعتا ضربه به دینشان میخورد کسانی که اعتقاد نداشته باشند با عالمان دینشان خصوصا جانشینان آنهایی که صلاحیت جانشینی حضرت ولی عصر را در زمان غیبت دارند طبیعتا زمینه برایشان فراهم میشود که در طول شیطان بیفتند.
شریعتی: پذیرش اش سخت نیست که همان تبعیتی که باید از امام زمان داشته باشیم از نائب ایشان داشته باشیم.
حاج آقا عالی: حال عرض میکنیم طبیعتا ما در چه جهاتی باید تبعیت داشته باشیم؟ ولی در همان محدوده ای که باید تبعیت بکنیم این جا تکلیف باید روشن باشد این جا باید اعتقاد و التزام هم به صورت اعتقادی هم التزام عملی داشته باشیم این یک واقعیتی است امام عسکری علیه السلام در یک روایتی فرمود آن کسانی که با عالمان دینشان با کسانی که شرایطی که اهل بیت فرمودند در آنها است تقوا و اهل عمل بودن و اهل عدالت بودن را دارند ارتباطشان با اینها قطع میشود زمینه برای این که در شبکه و تور ابلیس و جنودش بیفتند دارند در واقع این عالمان دین واسطههای مردم با اهل بیتاند که خیلی از روزیها را از اهل بیت میگیرند و به دیگران میدهند و آن کسانی که با اینها ارتباط ندارد از خیلی از روزیهای معنوی و معرفتی محروم میماند در دعای ابوحمزه یک تعبیری امام سجاد علیه السلام دارند لَعَلَّکَ فَقَدْتَنى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَمآءِ فَخَذَلْتَنى خدایا شاید من را ندیدی که مجالست داشته باشم با عالمان دین ام از چشم ات افتادم و کوچک شدم در نظر تو خار شدم واقعا همین است به هر حال خیلی برکات را آدم از دست میدهد ظرفیت اش کم میشود خدا رحمت کند مرحوم آیت الله شاه آبادی در تهران عالم عارف با عظمت مجتهدی بود که حضرت امام شاگرد ایشان بود و فوق العاده احترام داشت یک تعدادی از بازاریهای متدین هم شاگرد ایشان بودند یکی از کسانی که نماز ایشان میآمد درس اخلاق ایشان میآمد یک دو سال ارتباط اش با ایشان قطع شد بعد از دو سال برای حساب خمس و اینها خدمت ایشان رسید گفت نپرسیدید از من که دو سال پیش شما نبودم کجا نبودم آیت الله شاه آبادی فرمود ما طلبی از شما نداریم اگر خواستید اختیار با خود شماست تشریف بیاورید وگرنه نه گفت واقع اش این است که به یک دلیلی انقطاعی از شما حاصل شد بعد از این یکی دو سال تازگیها یک خوابی دیدم یک رویای صادقه ای بود که خود را در صحنهی محشر دیدم در قیامت همراه یک جمعی خیلی ترسیده بودیم خیلی هول و تکانهای قیامت ما را ترسانده بود چون من آدم خوبی بودم و مردم حسن ظن به من داشتند این تعدادی که من را میشناختند دورم جمع شدند گفتند دعا بکنید از این وضعیت خلاص شویم من گفتم من که هستم که دعا بکنم برویم خدمت آیت الله شاه آبادی آن جا شما در ذهن ام بودید میگوید با این جمع آمدیم خدمت شما و شما در یک آرامشی بودید در یک وضعیت خیلی خوبی بودید به شما گفتیم اگر میشود یک دعایی بکنید یا به ما یاد بدهید که از این وضعیت نجات پیدا کنیم شما فرمودید که همهتان به صورت جمعی بگویید یا جسین که اسم اعظم خداست کیمیاست ما این را گفتیم خیلی آرام شدیم از این وضعیت نجات پیدا کردیم من از خواب بیدار شدم فهمیدم این دو سالی که از شما قطع شده خیلی در دست انداز افتادم دارم مشکل پیدا میکنم باید خدمت شما برسم واقعا همین است خدای نکرده اگر ارتباط ما با عالمان با تقوا و عادل و اهل عمل و آن کسانی که صلاحیت جانشینی اهل بیت به خصوص در زمان غیبت را دارند خدای نکرده چه بسا مصون نمانیم و ضربه به دینمان بخورد این را باید خیلی مراقب باشیم در هر حال اهل بیت علیهم السلام همان طور که عرض کردم عالمان ما به عنوان واسطههای مردم با اهل بیت هستند در همان زمان حضور خودشان این واسطه بودن برقرار بوده یعنی فرض کنیم زمان امام صادق علیه السلام زمان امام جواد علیه السلام زمان امام عسکری علیه السلام نمایندههایی میفرستادند به عنوان نمایندههای خودشان در جاهایی که دور بودند و مردم دسترسی به اهل بیت نداشتند از طریق آنها ارتباط برقرار بکنند فردی است به نام علی بن مصیب این را مرحوم مقدس قمی در سفینه البحار نقل میکند خدمت امام رضا علیه السلام رسید گفت راه ام از شما دور است هر موقع بخواهم خدمت شما نمیتوانم برسم از چه کسی بگیرم احکام دین و مسائل دین ام را. به هر حال شهر هایشان دور بود از اهل بیت امام رضا علیه السلام فرمود از زکریا بن آدم بگیر از قم معلوم بوده که این شخص قمی بوده. فرمود مورد اطمینان بوده در مسائل دینی و دنیایی کسی است که در امان هستی ابن آدم عالم برجسته ای که قبر ایشان نزدیک حرم حضرت معصومه سلام الله علیها است و آن جا دفن است از اصحاب امام رضا و امام جواد علیهما السلام عالم تقوا برجسته کسی که میخواست از قم بیاید بیرون امام رضا علیه السلام فرمود نه تو بمان به واسطهی تو بلا از اهل قم دفع میشود همان طور که به واسطهی پدرم امام موسی بن جعفر از بغداد بلا دفع میشود یک کسی مانند ایشان نمایندهی امام رضا علیه السلام در قم بوده یا احمد بن اسحاق قمی که در زمان امام عسکری نمایندهی امام عسکری در قم بود که مردم وجوهات میدادند یا مسئلهی شرعی از ایشان میپرسیدند ایشان خدمت امام عسکری میبرد هر از گاهی که اتفاقا در مسیر برگشت سر پل ذهاب بود که مرحوم شد و الآن قبر ایشان به صورت گنبد و بارگاهی در سرپل ذهاب است مقصود این که در زمان خود حیات معصومین هم نمایندههایی میفرستادند جاهای دیگر و به یک معنا بحث مرجعیت از همان موقع جا افتاد از همان موقع اهل بیت علمایی که خودشان تربیت کرده بودند میفرستادند به عنوان مرجع مردم.
شریعتی: این طور نبوده که مردم در زمان حیات اهل بیت مکرر و مرتب با آنها در ارتباط باشند.
حاج آقا عالی: نه واقعا نبوده از همان موقع بحث شبکهی نمایندگی و جانشینی را به گونه ای جا انداخته بودند امام صادق علیه السلام به یکی از شاگردان اش فرمود در آن شهرت بنشین و در مسجد شهرت بنشین و فتوا بده معنایش همان مرجعیت است دیگر در مسائل دینی آن چیزهایی که از امام ات یاد گرفتی من دوست دارم مثل تو در شیعیان ام باشند این یک چیزی است که در آن زمان راه افتاد در زمان غیبت امام زمان علیه السلام طبیعتا همان خط ادامه دارد یعنی در نظام امامت و ولایت رابطهی مردم با رهبر الهی هیچ موقع قطع نمیشود حالا یا مستقیم با رهبر الهی مرتبط است یا با واسطه. رابطهی زمین و آسمان هیچ موقع قطع نمیشود و این نقطهی قوت مکتب اهل بیت است که رها شده نیستند به واسطهی آن رهبری که منصوب از طرف خداست مردم با او ارتباط دارند یا بی واسطه یا با واسطه و از این جهت خیلی ارزشمند است در زمان غیبت حضرت ولی عصر این زمانی که ما در آن هستیم طبیعتا امام زمان نائب خاص ندارد که یک شخصی با اسم و رسم خاصی او معرفی شود به عنوان نائب. نائبان عام یعنی اهل بیت و امام زمان ضابطههایی دادهاند شرایطی را دادهاند که این شرایط در هر کسی باشد به عنوان نائب و جانشین حضرت در زمان غیبت محسوب میشود روایتی از امام عسکری علیه السلام است معروف است در احتجاج طبرسی و کتابهای دیگر وسائل الشیعه نقل شده ایشان فرمودهاند کسانی که فقیه باشند دین شناس باشند به صورت سطحی چهار مطلب به گوش آنها نخورده باشد عمیقا دین و جوامع دین را بشناسند و همچنین کسب باشد که هوای نفس نداشته باشد بتواند مهار نفس خودش را نگاه دارد مخالف هوای نفس اش باشد برای قوم و قبیله و زن و بچه ی خودش امتیازات قائل نشود تقوای دینی و عدالت را داشته باشد و همچنین حافظ دین اش باشد شجاعت داشته باشد غیرت دینی داشته باشد و همچنین آگاهی زمان داشته باشد که بتواند از دین حفاظت بکند هم آگاهی داشته باشد در زمان خودش هم شجاعت و غیرت دینی باشد که حفاظت بکند و تسلیم خداوند متعال باشد کسی که این شرایط را داشته باشد فردی دین شناس عادل آگاه به زمان شجاع و دارای غیرت دینی مردم از این تقلید بکنند تبعیت بکنند این به عنوان جانشین ما است در جایی که دسترسی به ما ندارید بعد خود امام عسکری علیه السلام فرمود این شرایط در همه جمع نمیشود این در بعضیها است یعنی در واقع بحث در رابطه با تقلید، تقلید از آن کسی است که نزدیکترین افراد به اهل بیت است درست است که خود اهل بیت هیچ خطای علمی و عملی ندارند معصوماند و در زمان غیبت افراد دیگر غیر معصوم هستند اما غیر معصوم درصد خطاهایشان با هم فرق میکند یک فقیه دین شناسی که عدالت این چنینی و تقوای این چنینی دارد طبیعتا درصد خطایش از دیگران بسیار کمتر است و از این جهت حجت است اینها حجت قرار گرفته شده برای مردم و مردم باید از آنها تبعیت بکنند این تبعیت همان کاری است که همهی عقلا میکنند که در مسائل فنی و تخصصی رجوع به متخصص میکنند در این جهت هم همین طور است. مرحوم سید البحرالعلوم این را خواهر زادهی ایشان سید جواد آملی که از فقها بود صاحب کتاب مفتاح الکرامه که بسیار ارزشمند است ایشان میگوید که علامهی بحرالعلوم که دایی اش بود دنبال ایشان رفتم که از شهر خارج شد مسجد کوفه بود یا جایی بود با امام زمان علیه السلام در یک تشرفی بود که حضرت ولی عصر علیه السلام به ایشان فرموده بود شما در این زمان مامور به ادلهی ظاهری هستید ادله و احکام ظاهری یعنی خود معصوم حکمی که میگوید حکم واقعی است خطا ندارد اما ما در زمان خودمان آن چیزی که بر ما حجت است فتوای مرجع ماست ولو خطا هم باشد چون او تلاش اش را کرده ولو راه دیگری نداریم برای ما حجت است.
شریعتی: خود معصومین هم این را از ما خواستند.
حاج آقا عالی: بله شرایطی است که خودشان فرمودند در زمان غیبت. معصومین ما را ارجاع دادند به فقهایی که واجد این شرایط هستند منتها یک سوال مهمی که پیش میآید این است که آیا همهی فقها جانشین معصوم اند؟ نائب امام اند؟ در زمان غیبت همهشان نائب امام هستند؟ جواب این است که همهی فقها که این شرایط را داشته باشند در منصب فتوا جانشین معصوماند یعنی خود معصوم یکی از شئون اش یکی از کارهایش این است که فتوا بدهد احکام دین را برای مردم تبیین بکند در زمان غیبت در تبیین احکام دین همهی فقهایی که واجد شرایط هستند جانشین اند.
شریعتی: یعنی همان رسالههای عملیه؟
حاج آقا عالی: آفرین که محصولش میشود این رسالههای عملیه. تعدد اینها هیچ اشکالی ندارد و هم چنین در منصب قضاوت همین طور این منصب که یکی دیگر از مناصب معصومین است که رفع خصومت میکنند اینها هم اگر مثلا مراجع متعددی باشند که قضاوت بکنند اشکالی ندارد مگر این که بگوییم چون باید یک وحدت رویهی قضایی باشد از این جهت تعدد نباید باشد اما در یکی دیگر از مناصب اهل بیت که منصب ادارهی جامعه است یکی از کارهایی که اهل بیت اگر برایشان موقعیت پیش بیاید مدیریت و حکومت است در اینشان این طور نیست که همهی علما جانشین باشند همهی فقها جانشین باشند این جا فقط یک نفر است حتی در زمان خود معصومین هم در جایی که دو معصوم در یک زمان بودند فقط یکیشان مدیریت جامعه را و به تعبیری امامت را به عهده داشت در زمان امیرالمومنین و پیغمبر اکرم که هر دو معصوم بودند پیغمبر بود که امامت و رهبری جامعه را داشت در زمان امام حسن و امام حسین یکیشان امام بودند پس بنابراین در مسئلهی حاکمیت ادارهی جامعه این جا معنا ندارد که همهی فقها حاکمیت داشته باشند که هرج و مرج است و انسجام جامعه به هم میخورد طبیعتا این جا فقط یک نفر آن وقت این یک نفری که در ادارهی جامعه میخواهد جامعه را به دست بگیرد در عین حال که شرایط فقاهت و بقیه را دارد ولی شرایط سنگین تری دارد یعنی مدیریت مدبریت آگاهی بسیار وسیع به وضعیت پیجیده و معادلات پیچیدهی جهانی باشد تا حفظ بکند.
شریعتی: یعنی فراتر از آن روایت امام حسن عسکری؟
حاج آقا عالی: یعنی فراتر از آن مقداری که یک فقیه در منصب فتوا و قضاوت میخواهد داشته باشد این در منصب حاکمیت بر مردم است طبیعتا این شرایط بسیار شرایط محدودی خواهد بود که ما این را به عنوان ولایت فقیه میشناسیم ولایت و سرپرستی جامعه را فقیه به عهده میگیرد و این را خود معصومین گذاشتند امام زمان علیه السلام در یک توقیعی که یعقوب بن اسحاق این سوال را کرده بود در زمان غیبت صغری که از حضرت سوال کرده بود به واسطهی دومین نائب حضرت محمد بن عثمان امری که از حضرت بپرسید در زمان غیبت در حوادثی که پیش میآید و مشکلاتی که پیش میآید به چه کسی رجوع کنیم امام زمان علیه السلام مرقوم کردند در توقیعشان فرمودند أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعُوا فیها إلی رُواةِ حَدیثِنا در حوادثی که پیش میآید نه در احکام حوادث در خود اتفاقات جاری اجتماع حوادثی که چه بسا بنیان کن است یعنی میتواند جامعهی شیعه را از هم بپاشد در این طور حوادث به راوایان حدیث ما رجوع کنید راویان نه آن کسانی که فقط روایات را نقل میکنند مثل ضبط صوت یعنی کسانی که میفهمند و فهم دینی دارند یعنی فقیهان و کارشناسان دینی که بعضی از شرایط را در جاهای دیگر مثل همان روایت امام حسن عسکری گفته شده بعد امام زمان علیه السلام فرمود فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَأَنَا حُجَّةُ اللَّهِ اینها همان طور که من حجت بر شما هستم اینها هم حجت من هستند بنابراین در یک مسئلهی دینی هستیم این بحث یک بحث سیاسی نیست اگر کسی مشکل داشته باشد با مسئلهی مرجعیت و ولایت فقیه به خصوص مشکل با بالاتر اش دارد یعنی با خود ولی الله اعظم.
شریعتی: پس یک مسئلهی کاملا اعتقادی است؟
حاج آقا عالی: بله و دستور خود اهل بیت است و اگر کسی رد بکند این را در بعضی از روایات است که رد بر آنها رد بر ما اهل بیت است رد بر نمایندگان و جانشین ما رد بر ما اهل بیت است و کسی که ما را رد بکند خدا را رد کرده لذا از این جهت این مسئله را انصافا باید جدی گرفت این که حضرت امام رضوان خدا بر ایشان باد میفرمود ما که ولایت فقیه را نیاوردیم این همان ولایت رسول الله است این چیزی است که اهل بیت به ما یاد دادند و اگر کسی این رابطه را وثیق داشته باشد واقعا با خود امام زمان و اهل بیت رابطهی محکم تری خواهد داشت من نمیدانم اگر یک دو سه دقیقه ای وقت است.
شریعتی: بله من فقط خواهش میکنم از دوستان با توجه به این که زمان امروز ما کوتاهتر است خودشان تلاوت بکنند صفحهی 218 قرآن کریم را که قرار امروز سمت خدایی هاست آیات 79 تا 88 سورهی مبارکهی یونس و ان شاء الله از ثواب تلاوت اش بهره مند شوند و از برکات آن مستفیض.
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿٧٩﴾ فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ ﴿٨٠﴾ فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّـهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿٨١﴾ وَيُحِقُّ اللَّـهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿٨٢﴾ فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ ﴿٨٣﴾ وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّـهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ ﴿٨٤﴾ فَقَالُوا عَلَى اللَّـهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿٨٥﴾ وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿٨٦﴾ وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿٨٧﴾ وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿٨٨﴾
ترجمه:
و فرعون گفت: [برای درهم کوبیدن این دو نفر] هر جادوگر دانا و زبردستی را نزد من آورید. (۷۹) چون جادوگران آمدند، موسی به آنان گفت: آنچه را بر افکندن آن مصمم هستید، بیفکنید. (۸۰) پس هنگامی که افکندند، موسی گفت: آنچه را در این صحنه آوردید، جادوست؛ مسلماً خدا آن را به زودی باطل می کند، قطعاً خدا، کار مفسدان را [که برای تقویت طاغیان انجام می دهند] به سامان نمی آورد. (۸۱) و خدا حق را با دلایل و معجزاتش ثابت و پابرجا می کند، گرچه گنهکاران خوش نداشته باشند. (۸۲) پس [در ابتدای کار] کسی به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی [انگشت شمار] از قومش آن هم با ترسی [شدید] از فرعون و اشراف و سران قوم خودشان که مبادا فرعونیان آنان را شکنجه و عذاب دهند؛ و مسلماً فرعون در سرزمین مصر برتری خواه، و [در گناه، معصیت و ستم] از اسراف کاران بود. (۸۳) و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خدا ایمان آورده اید، پس بر او توکل کنید اگر از تسلیم شدگان [در برابر فرمان های حق] هستید. (۸۴) پس گفتند: ما فقط بر خدا توکل کردیم. پروردگارا! ما را دستخوش شکنجه و عذاب ستمکاران قرار مده. (۸۵) و ما را به رحمتت از گروه کافران رهایی ده. (۸۶) و به موسی و برادرش وحی کردیم که خانه هایی در سرزمین مصر برای قوم خود فراهم آورید، و خانه هایتان را روبروی هم قرار دهید، و نماز را برپا دارید، و مؤمنان را [به رهایی از چنگال فرعونیان] مژده ده. (۸۷) و موسی گفت: پروردگارا! فرعون و اشراف و سرانش را در زندگی دنیا زیور و زینت [بسیار] و اموال [فراوان] داده ای که [نهایتاً مردم را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن و دل هایشان را سخت گردان که ایمان نیاورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند. (۸۸)
حاج آقا عالی: مرحوم آیت الله آشیخ عبدالنبی نوری از مراجع بزرگوار بوده است فقهایی بود که خیلی با کرامت بود ایشان تقریبا پنجاه سال پیش مرحوم شده و در قم دفن است ایشان گفت من اوایل نجف بودم و آن موقع هم که ایشان نجف بود از جهت علمی این قدر وزین بود که با مرجع زمان خودش آسید ابوالحسن اصفهانی حتی گاهی اوقات خودش را برتر میدانست از جهت علمی نه این که خدای نکرده خلاف تقوا باشد از جهت علمی خودش را اعلم میدانست و بعضی از جاها این را نقل کرده بود ایشان میگفت یک عارفی در نجف آمده بود که من خیلی اعتقاد داشتم به او و ریاضتهای درستی کشیده بود من یک مرتبه از ایشان سوال کردم که ختمی ذکری ریاضتی چیزی داشته باشد که زمینه برای تشرف خدمت امام زمان آماده شود او به من یک ختمی داد آشیخ عبدالنبی نوری میگوید من در اطراف سهله آن ختم و ریاضت را انجام دادم و بعد از این که تمام شد یک سیدی که عمامه ای سرش بود و من فهمیدم سیدی است و آدم با معنویتی بود به من نزدیک شد گفت شما کاری ندارید؟ من گفتم نه با شما کاری ندارم که گفت شما ظاهرا با من کاری داشتید گفتم نه من کاری با شما نداشتم متحیر اصلا من انگار گیج بودم که این همه ختم را انجام داده ام که خدمت حضرت برسم ایشان رفت یک مرتبه به خودم آمدم که نکند خود حضرت بود ما این ختم را انجام دادیم که برای این خیلی آدم با خلوص نیتی بود میگوید دویدم دنبال اش دیدم نمیرسم کفش ام را در آوردم عبایم را زیر بغل زدم دویدم دیدم باز هم نمیرسم میگوید نگاه کردم با چشم دیدم وارد یک منزلی شد یک مقدار نفس تازه کردم رسیدم دم در در زدم یک کسی آمد بیرون گفتم میخواهم خدمت آقا برسم گفت بایست من اجازه بگیرم اجازه گرفت رفتم داخل میگوید نشستم حضرت اجازه داد میگوید م چهارده مسئله از قبل آماده کرده بودم که از آقا بپرسم همه اش یادم رفت هر چه به ذهن ام فشار آوردم سرم را بالا کردم دیدم حضرت منتظر است خیلی خجالت کشیدم گفتم اجازه میفرمایید که من مرخص شوم از خجالت ام حضرت فرمودند بفرمایید میگوید رفتم از خانه بیرون یک مقدار که دور شدم آن چهارده مسئله یادم افتاد گفتم که نمیشود اینها را از دست داد باید از اهل بیت پررویی کرد و از آنها گرفت دو مرتبه برگشتم خدا رحمت کند مرحوم اهل بیت میفرمود حاجات را به زور هم که شده باید از این خاندان کرم گرفت میگوید برگشتم دو مرتبه دم در همان خانه آن شخصی که صاحب منزل بود باز آمد دم در گفتم من میخواهم خدمت آقا برسم گفت آقا نیست گفتم دروغ نگو من همین الآن رسیدم گفت استغفار بکن اگر من دروغ گو بودم جایم این جا نبود من عذرخواهی کردم حلالیت طلبیدم گفت این آقا مثل بقیه نیست کارهایش مثل بقیه نیست ولی اگر میخواهی جانشین آقا هست نائب آقا هست گفتم خیلی خوب است نمیفهمیدم یعنی چی ایشان میگوید من را برد داخل دیدم روی همان تختی که آقا نشسته بود آیت الله آ سید ابوالحسن اصفهانی نشسته میگوید یک لبخندی به من زد با همان لهجهی اصفهانی به من سلام کرد و احوال پرسی کرد من سوالاتم را از ایشان پرسیدم دقیق سوالاتم را جواب داد با آدرس با سند بعدش هم من خداحافظی کردم آمدم بیرون دست اش را بوسیدم آمدم بیرون میگوید آمدم در راه با خودم گفتم که نکند آسید ابوالحسن نبود این شخصی شبیه او بود میگوید گفتم بروم در خانه اش نجف آمدم نجف رفتم در خانهی آیت الله آسید ابوالحسن اصفهانی وارد ایشان شدم دیدم با همان لبخند و احوال پرسی سوالات را که پرسیدم دقیقا همان طور جواب داد بعد که سوالات تمام شد گفت شکّت برطرف شد؟ بعد گفت و از من قول گرفت که تا زنده ام نگو وقتی مردم خواستی بگویی بگو مسئله همین است که جانشینی را به او نشان دادند.
چون که گل رفت و گلستان شد خراب *** بوی گل را از که جوییم از گلاب