برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اهمیت کعبه و حج بیت الله الحرام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عابدینی
تاريخ پخش: 17-04- 96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
حاج آقا عابدینی: (قرائت دعای سلامتی امام زمان) انشاءالله از یاران و یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم.
در بحثی که در سوره بقره آیه 124 داشتیم که بحث ابتلای ابراهیم(س) و کمالی بود که پیدا کرد، آیه 125 سوره بقره باز ناظر به بعضی از مقامات حضرت ابراهیم است. تمام مقدماتی که تاکنون طی کردیم و تمام آنچه که ابراهیم خلیل در مراتب توحیدی پشت سر گذاشته است، مقدمهای بوده برای آخرین مرتبهی وجودی او که میخواهید آشکار شود و این بنای بیت الله و بنیان گذاری حج است. یعنی مأموریتی است که حقیقت توحید را تا آخرالزمان تضمین و بنیان گذاری میکند که تمام نهضت جهانی که بعد از این به پا میشود براساس همین بنیان گذاشته میشود. همچنان که ابراهیم خلیل قواعد بیت را که بنیان بود را رفع کرد و بالا برد، بنیان حاکمیت توحید را در عالم با همان قواعد بیت گذاشته که انشاءالله در زمان ظهور این بنیان گذاری به تمامیتش خواهد رسید و این عالیترین مأموریتی بوده که ابراهیم خلیل با تمام اخلاص و توحیدی که پیدا کرد بعد از آن همه آزمایشها، به خصوص بعد از آزمایشی که دیگر هیچ گونه تعلقی در عالم کُون برای او باقی نماند که ذبح فرزندش بود تازه مأمور به بنای بیت میشود. یعنی افتخار بنای بیت پس از این همه آزمونها برای او قرار داده میشود.
اگر تصویر درستی از بیت الله داشته باشیم و تصویر درستی از بنای بیت پیدا کنیم تا حدی که در توان ما هست و از آیات استفاده کنیم و گفتار بزرگان را ببینیم، آن موقع میفهمیم که چرا ابراهیم این همه مقدمات را لازم داشت که در بیش از یک قرن طی کند و به این همه کمالات برسد تا لیاقت بنای بیت را پیدا کند. تا بنای بیت و تأسیس حج به نام ابراهیم رقم بخورد. در ایامی هستیم که حاجیان ما مشغول آموزش دیدن دورهها و جلساتشان هستند و آماده میشوند که به حج خانه خدا و بیت الله مشرف شوند. بلکه بتوانیم یک نگاه دقیق و عمیقی به جریان بیت الله ایجاد شود تا شوق ما بیشتر شود. البته اختصاص به کسانی که مشرف میشوند ندارد، بیت الله در هر لحظه در وجود انسانها ارتباط دارد. چرا که هیچ لحظهای از لحظات عمر ما نیست مگر اینکه حکمی در رابطه با قبله داریم. اگر میخواهیم بخوابیم، رو به قبله خوابیدن ارتباط است. اگر نماز میخوانیم، اگر دعا میکنیم، سر سفره مینشینیم، حتی نشستن عادی مستحب است رو به قبله بنشینید. حتی اگر وقتی است که گفتند: پشت به قبله نکنید. این هم یک توجه هست! قبله محور انسانیت ما است و بحث ما یک بحث مادی نیست. بلکه یک جهتگیری وجودی است. لذا قبله مراتبی دارد و انسان از مرتبه ظاهر قبله آغاز میکند اما با همین مرتبه ظاهر میخواهد به مراتب قبله کشانده شود، که حقیقت توحید در اوج خودش، میشود حقیقتی که این قبله ایجاد میکند. آنقدر زیبا میشود که انسان احساس میکند لحظه به لحظهای با بیت الله محشور است. حالا کسی که مشرف به دیدار خانه خدا میشود، طواف خانه خدا، نماز در کنار خانه خدا یک تأثیر ویژه در او ایجاد میکند اما دیگران هم محروم نیستند اگر مستطیع نبودند و نرفتند. کسی که مستطیع میشود باید برود. آن کسی هم که مستطیع نیست، محروم نیست و رابطهاش با قبله محفوظ است. بالخصوص اینکه توجه دارد که هرگاه مستطیع شود و امکان استطاعت برای او فراهم شود، با تمام شوق و میل به سمت او حرکت خواهد کرد. این حرکت شوقی و حرکت محبتی و آمادگی برای حرکت، این بهترین دستاوردهایی است که مستطیع و غیر مستطیع را مشترک میکند. یعنی کسی که دارد با شوق میرود و آن کسی که ندارد مشتاق رفتن است، اگر امکانش برایش پیش بیاید و آن برکات کعبه و بیت الله نصیب او میشود حتی اگر مشرف نشده و شوق رفتن در وجودش هست که این خیلی زیباست. لذا به ما گفتند: اگر کسی امکان رفتن برایش پیش بیاید، به خصوص برای حج واجب و عذری برای نرفتن نداشته باشد مثل یهود امت اسلام از دنیا میرود. این این نرفتن یک نوع انکار است. لذا باید شوق رفتن در وجود همه ما باشد. البته اگر موانعی در ظاهر نباشد که عذری برای نرفتن باشد، دیگر آنجا جای تأمل و درنگ نیست.
آیه 125 سوره بقره میفرماید: «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً» خدا میفرماید: ما بیت را قرار دادیم «مثابة» محل رجوع است. مرجع است. یعنی در حقیقت انسانها در هبوطی که کردند و از نزد خدا پایین آمدند، «اهبطوا الی الارض» خطاب شده است، مثابه و محل رجوعی که میتواند این را برگرداند، بیت الله است. «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ» این محل رجوع همه مردم است. لذا بعضی تعبیر کردند که «مثابه» محل رجوع، یعنی برگشت به فطرت. یعنی انسان را به فطرت اولیهاش برمیگرداند. چون انسان این فطرت را دارد، بیت الله انسان را به فطرت برمیگرداند و اگر در روایتی وارد شده که انسانی که به حج میرود وقتی برمیگردد مثل روزی است که از مادر زاییده شده است. برای این است که آن فطرتش دوباره زنده شده است. برگشت به فطرت برای او محقق شده است. آغاز زندگی و دور شدن از همه غفلتها و کثرتها. لذا ما بیت را مثابه قرار دادیم.
بعضی گفتند: در مثابه تکرار هم خوابیده است. یعنی رفتن و رفتن! لذا یکبار حجة الاسلام هست اما بنگاههای مکرر اینقدر که ثواب ذکر شده است، این مثابه را بعضی خواستند در تکرار هم از آن استفاده کنند. بعضی خواستند مثل فخر رازی وجوبی حتی استفاده کنند مورد نظر فقهای دیگر قرار نگرفته است، اما تا این حد هم بعضی خواستند استفاده کنند به عنوان اینکه از مثابه در تکرار هم استفاده کنند. «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ»، «للناس» بیان این است که برای ما نافع است. «وَ أَمْناً» این امنیت هم دارد، برای مردم هم مثابه است، هم امن است. آیا این کعبه امن تکوینی است، یعنی هیچکس نمیتواند آن را از بین ببرد؟ یا امن تشریعی است؟ امن تشریعی یعنی چه؟ یعنی خدای متعال حکم آنجا را امنیت قرار داده است. لذا اگر کسی به آنجا پناهنده شود، کسی حق تعرض به آن ندارد. این در نظام جانی، مگر اینکه پیمانهایی را شکسته باشد، کارهایی کرده باشد که تعدی به او در وقتی که خودش تعدی کرده باشد، جزء استثناهاست. اما آنجا امن است. امن هم فقط من باب جان نیست. امنیت در رابطه با این است که آنجا محلی میشود که بالاترین گفتگوهای اعتقادی و امنیت کلامی در آنجا محقق میشود. لذا آن محل صدور تمام اعتقادات و همه کمالات و اخلاقی انسانی میتواند باشد. لذا مثابه با فطرت سازگار است که امن به دنبالش میآید. هر مقامی که برای کعبه شمرده میشود، اینگونه نیست که اخباری باشد. یعنی انشایی است. یعنی کعبه ای اقتضاء را دارد و باید محقق کنید. این کشش در این هست و شما باید محقق کنید. لذا هرچه کمال برای کعبه میشنویم نتیجهاش این میشود که باید قدم برداریم تا این ظرفیت را محقق کنیم. پس بر همه مسلمانها لزوم پیدا میکند تا این ظرفیت را به فعلیت برسانند نه اینکه بنشینند تا او محقق شود. اگر میگوید: امن است یعنی وظیفه همه این است که امنیت آنجا را حفظ کنند. بر عهده همه هست که او را امن نگه دارند. بر عهده همه است که او بین المللی شود. این جعل الهی در نظام تشریع است که خدا فرموده: این امن است. یعنی اگر کسی در اینجا کسی را بی دلیل و بی جهت مورد تعرض قرار داد، یا کوتاهی کرد در اینکه آن امنیت محقق باشد، غیر از کوتاهیهای جای دیگر است که آن کوتاهیها هم نسبت به جان و مال عظیم بوده است. اما اینجا اعظم است و اینجا با خدای متعال مقابل قرار گرفته و او را به مبارزه دعوت کرده است. لذا حتی حیوانات آنجا امن هستند. تا این مرتبه امنیت را سرایت داده تا حیوانی هم مورد تعرض قرار نگیرد تا جان انسانها عادت کند به اینکه بدانند امنیت نفوس انسانها در آنجا چقدر عظیم است.
مثابه بودن یکی از نکات تمثیلی آیه است که بعدها بیشتر توضیح خواهیم داد. بحثی که امروز از کتاب تسنیم حضرت آیت الله جوادی، جلد ششم تفسیر قرآن کریم که ذیل همین آیات شریفه است استفاده زیادی خواهیم کرد. در مقام بنای کعبه امر به طهارت ابراهیم خلیل و اسماعیل بود که ابتداعاً خطاب به ابراهیم بود که «طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ» (بقره/125) وقتی مثابه شد، وقتی محل رجوع و توحید و فطرت شد، «بیتی» میشود. مشرف به بیت من میشود. خدا میفرماید: این بیت من است. هیچ جایی به این شرافت مشرف نشده است الا بیت الله، لذا اگر در جایی میفرماید: «شهری» این به نسبت زمان است. اگر جایی میفرماید: «بیتی» به نسبت مکان است. اگر میفرماید: «عبدی» به نسبت اشخاص است. هرکدام از اینها نسبت ویژهای است. اگر عبد من با شهر من جمع شود، هرکدام یک عظمتی ایجاد میکند. لذا خطاب «طَهِّرا بَيْتِيَ» به چه کسی خطاب میشود؟ چه کسی میتواند بیت مرا طاهر کند؟ ابراهیم خلیلی که به این مرتبه از طهارت وجودی رسیده بود. لذا طاهر میتواند تطهیر بیت را بر عهده داشته باشد. تمام مقدمات برای ایجاد طهارت بود. یعنی نه یک طهارت ساده که با وضو باشد، طهارت یعنی از تمام اغیار، از تمام مراتبی که امکان غیریت در آن امکان پذیر بود. از تمام اینها چون ابراهیم را جدا کردند، حالا به این مقام میرسد که «طَهِّرا بَيْتِيَ» چقدر زیباست.
شریعتی: یعنی تمام مراحل شرک را پشت سر گذاشته و به توحید رسیده و حالا او مأموریت دارد این توحید را اینجا ترسیم کند.
حاج آقای عابدینی: بنده نمیگویم: مراتب شرک، نسبت به ابراهیم. مراتب توحید میگویم. چون تا یک مرتبهای مراتب شرک است. از یک مراتبی، مراتب سیر من الحق الی الحق است. شرک نیست اما من الحق الی الحق است. نسبت به ابراهیم، رسول اولوالعزم ما سیر من الحق الی الحقی که تمام مراتب توحید است. یعنی انسانی که میخواهد زائر این بیت شود، با همان ابراهیم سیر میکند. با ابراهیم که اینطور سیر کرد و به اینجا رسید حالا این نتیجه سیر ابراهیم است که میخواهد همه را سیر بدهد که از همه مراتب شرک او را تهی کند. این کشش در بیت الله است که انسان را از تمام مراتب شرک سیر بدهد. لذا برای مشرکین مطرح کردن بیت الله خروج آنها از شرک جلی است. یعنی بیت الله میتواند بهترین اثر را در خروج مشرکین از شرک جلی داشته باشد. یعنی بهترین دعوت کننده و اثر گذار در وجود آنها برای جذب وجودی آنها، آداب و احکام و مسائل و جاذبههای بیت الله هست. اگر ما بتوانیم اینها را درست ترسیم کنیم، در وجود کفار و مشرکین بهترین اثر را میتواند داشته باشد چون «مثابةً للناس» است. نه فقط برای مؤمنین، محل رجوع همه مردم است. اگر برای مؤمنین شد، مراتب توحید را در وجودشان ایجاد میکند و از تمام مراتب شرک آنها را خارج میکند. یعنی انسان وقتی میخواهد در رابطه با یک امر عظیمی صحبت کند، دل انسان واقعاً به تپش میافتد که من حرفی نزنم که تنقیص باشد. میترسیم که در مقام بیان حرفی بزنیم که تنقیصی به بیت الله باشد. اینقدر عظیم است و خدای تبارک و تعالی را به «بیتی» مشرف کرده است. ابراهیم خلیل آن نبی عظیم خودش را مأمور کرده که بنای این را، قواعد را بالا ببرد و این را بنا کند. آخرین مرتبه توحید از کنار دیوارهی کعبه آشکار میشود. اینها اتفاق نیست، اینها اعتبار نیست، اینها حقایق وجودی و رابطه است. این کشش در آنجاست. لذا «مثابةً للناس» است.
در این آیه میفرماید: «طَهِّرا بَيْتِيَ» خطاب به حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل است، که معمار این بنا ابراهیم خلیل است. آن آمر بنا خدای سبحان است. مهندس بنا جبرئیل(س) است، و دستیار این معمار اسماعیل(س) است. این بنایی که میخواهد بالا برود که آمر و دستور دهندهاش خدای سبحان است، کدام اسم الهی بر بنای این بیت الله میخواهد حاکم شود، که این هم خود یک بحث زیبایی است. بنا فقط یک بحث مادی نیست.
در رابطه با ویژگیهای کعبه که حضرت آیت الله جوادی اینجا شمردند، اولین ویژگی را تجلی عرش میشمارند. روایت زیبایی دارد که از پیغمبر سؤال میکنند: چرا خانه کعبه مکعب است؟ مکعب شش ضلع داشتن است. کَعب یعنی شش ضلعی، چهار دیواره دارد. حضرت میفرماید: چون بیت المعمور چهار دیواره داشت. بیت المعمور در آسمان چهارم است. مراتب آسمان مراتب وجودی عالم است. عالم مراتب وجود دارد. «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ» (حجر/21) هر شیء ابتدا در خزائن است. خزائن عند رب است. یعنی در مرتبه اسم اللهی آن شیء است. مراتب تنزیلشان در مراتب عرش و کرسی و آسمانها میرسد تا آسمان اول و ارض. این چیزی که ما میبینیم مراتب تنزل یافته آن از مرتبه خزائنه است، تا عرش و کرسی الهی و بعد هم سماوات سبع، آسمانهای هفت گانه تا میرسد به آن چیزی که محسوس است و ما میبینیم. این سیر تنزل اشیاء از عند الله است. بیت الله هم سیر تنزل داشته است. میگوید: این تطابق دارد در آسمان چهارم با بیت المعمور، بیت المعمور چیست؟ آن زمان که خدای متعال آدم را خلق کرد. وقتی که گفت: «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» (بقره/30) بعضی از ملائکه سؤال داشتند «أَ تَجْعَلُ فِيها مَنْ يُفْسِدُ فِيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ» آیا کسی را میخواهی که خونریز باشد و در زمین فساد داشته باشد؟ آنجا خدای متعال فرمود: «إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون» من کسی را میخواهم خلق کنم که شما نمیدانید. آنها به واسطه این سؤالی که کردند و تعلقی که به انسان پیدا کردند، دنبال این کمال بودند که این کمال را بیابند. لذا این جمله اینها توبهای در پی داشت. این بحث عظیمی است که در ارتباط با انسان برایشان امکان پذیر است و الا ملک مقام ثابت دارد. به لحاظ تعلق به انسان امکان رشد پیدا میکند. لذا به واسطه همینجا اینها پناه بردند به خدا و عرض کردند: ما میخواهیم از این موطنی که این سؤال را کردیم تائب باشیم لذاخدا بیت المعمور را برای طواف ملائکه خلق کرد که ملائکه به دور بیت المعمور طواف میکردند حالا به واسطه خلق انسان. یعنی ملائکه اینجا طائف بیت الله شدند، هفت سال طائف بیت الله شدند، تا اینکه اینها از این سؤالی که کردند، سؤال اینها موجب نقصی برای اینها بود، از این بتوانند رجوع داشته باشند.
بعد از این که بیت المعمور، وقتی انسان به گناه مبتلا شد، کعبه شد. وقتی آدم هبوط کرد، هبوط آدم آمدن به ارض مکه و رسیدن به خانه کعبه، که آنجا بنا را اولین بار آدم قرار داد. پس بیت المعمور آنجا محل طواف ملائکة الله است که در بعضی نقلها دارد روزی هفتاد هزار ملک بر او وارد میشوند که دوباره رجوع نمیکنند. یعنی هر بار جدید است.
شریعتی: یعنی بالای کعبه، این مکعبی که آنجا هست، بالایش در آسمان چهارم بیت المعمور است که ملائکه آنجا هستند.
حاج آقای عابدینی: بالا که میگوییم منظور از جهت معنا است. نه معنای مکانی، بالا منظور مراتب تنزل است. مثل اینکه شما یک چیزی در ذهنتان هست، بعد بیان میکنید. این لفظی که شما به این دادید و بیان کردید، این نازلهی معنایی است که در ذهن شماست. میگویید: این به ازای آن است و مطابق آن است. اما مطابق آن است نه به لحاظ مکانی و محاسباتی که ما داریم. پس آن در مرتبه علم و این در مرتبهی لفظ است. این صوت و کتابت و نوشته است. ولی در عین حال نازلهی آن است. کعبه به ازای بیت المعمور است.
بعد فرمودند: چرا بیت المعمور چهار پایه دارد؟ فرمودند: چون عرش الهی چهار پایه و چهار حامل دارد. یعنی حاملین عرش چهار نفر هستند در قوس نزول، در قوس صعود هشت نفر میشوند. چهار نبی هم به ازای آن چهار ملک اعظم مطابق آنها میشوند. در قوس صعود هشت تا و در قوس نزول چهار تا هستند. از حضرت سؤال کردند: چرا عرش چهار پایه دارد؟ نکته عظیم این است. فرمودند: به ازای چهار اسم و ذکر الهی است که «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» این چهار ستون اسماء الهی باعث چهار پایه عرش است که دوام عرش بر این پایههاست. همین تسبیحات اربعه که ما در نماز میخوانیم. این چهار ذکر چهار مرتبه توحید است که در نزد اولیای الهی از سبحان الله آغاز میشود، والحمدلله به دنبال آن است. «و لا اله الا الله» به دنبال آن است. «والله اکبر» توحید اعظم است. این چهار اسم سبب این میشود که تجلی اینها چهار پایه در عرش است. عرش مقام علم الهی است. مقام علمی است که میخواهد ظهور پیدا کند. عرش مقام علمی است که «الرحمن علی العرش استوی» مقام علمی است که میخواهد ظهور پیدا کند. اقتضای مقام حکم الهی در عالم است. حکم نه معنای تشریع، حکم یعنی سلطنت و سیطره الهی در عالم وجود خلق، عرش مقام ظهور علم است در نظام قدرت و علم. آنوقت عرش الهی نازله این چهار اسم است. این عرش الهی مبدأ بیت المعمور است و بیت المعمور مبدأ کعبه، بیت الله است. کعبه انسان را میخواهد به آن چهار ذکر برساند و چهار توحید و چهار اسم الهی. اینقدر زیباست که اگر حقیقتش را به کسی بچشانند، حقیقت تجلی عرش الهی در اینجا بیت الله میشود و انسان در محضر این قرار بگیرد و هر روز و هر لحظه با او در ارتباط هست، نمازش رو به این است. حالات و خوابیدن و نشستن و برخاستن او، توجه و قرآن خواندنش به این است. اگر حال انسان اینگونه باشد محشور با عرش الهی و محشور با ملائکه بیت المعمور است و محشور با چهار اسم الهی است که مراتب توحید هستند. این اولین مرتبه است که تجلی عرش است. در همینجا دارد که کعبه قبله است. «انها قبلة من موضعها الی السماء» از همان جایی که بیت الله قرار دارد، الی السماء قبله است. این «الی السماء» قبله است هم حکم فقهی از این استفاده میشود و هم حکم اعتقادی. حکم فقهی این است که به ازای این در آسمان هر چیزی را در نظر میگیرند، این ستونی که از این کشیده میشود، هرکسی در هر جایی حتی در افق آسمان اگر در حال پرواز است، به ازای ستونی که از این کعبه مستقیم به بالا کشیده میشود، قبلهی او است. این حکم فقهی مسأله است به عنوان عمودی که در نظام ظاهری است. اما «انها قبلة من موضعها الی السماء» یعنی همین مراتب تنزل، یعنی همین بیت اللهی که در اینجا هست که بیت المعمور در آسمان چهارم است و عرش در نظام قدرت و علم الهی است و آن چهار اسم اینها قبله میشوند. یعنی قبله در نظام اسماء الهی آن چهار اسم است. قبله در نظام ظهور قدرت و علم حضرت عرش الهی است. قبله در نظام ملائکه بیت المعمور است و قبله در نظام عالم انسانی و عالم ارضی بیت الله میشود. اینها باطن بیت الله میشوند. چقدر زیباست! اگر با این نگاه محبت کعبه در وجود ما رنگ و بوی دیگری پیدا کند، آنوقت نظر کردن به کعبه و نگاه کردنش هم عبادت است. آنوقت هر لحظه ما امکان عبادت داریم با هر نمازی، ما رو به قبله نماز میخوانیم اما با این محبت ما را با خودش ببرد و به توحید برساند. این کار وقت اضافهای نمیخواهد، توجه بیشتری میخواهد. انسان ببیند این تا کجا کشیده شده است. این نظام قبله واحد در نظام اجتماعی، در نظام سیاسی، در نظام اخلاقی، در نظام مادی، در نظام مالی، در هرکدام از اینها تأثیرگذار است. ما نسبت به این غفلت داریم، اگر واقعاً برای ما میگفتند، به تعبیر آیت الله بهجت که میفرمود: اگر میگفتند کتابی است که این همه آثار در رابطه با قرآن هست و ما ندیده بودیم حاضر بودیم چقدر هزینه کنیم تا ببینیم این چیست که اینقدر آثار دارد. در نظام کعبه همین گونه است. این همه برای او ارزش قائل شدند و از این ذکر شده و ما هم ارتباط داریم اما چون غفلت داریم، استفاده کامل از آن نمیکنیم. آن رابطه حبّی ایجاد نمیشود. حقیقت تسبیح و تحمید و تحمیل و تکبیری که این چهار اسم است، به جایی میرسد که «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُه» (فاطر/10) یعنی صعود کلم الطیب در مراتب کعبه است. مراتب توحید است و عمل صالح «یرفعه» کمک میکند به رفع این صعود «کلم الطیب» که این نظام روحی مسأله است. این اولین ویژگی کعبه بود که اینقدر برکات و آثار داشت.
شریعتی: انشاءالله همه آنهایی که در حسرت و آرزوی زیارت بیت الله الحرام هستند، به زودی زیارت مکه مکرمه و مدینه منوره نصیب آنها شود. در دومین هفته از پنجمین دوره قرآن کریم قرار گذاشتیم هر هفته یاد یکی از خادمین قرآن کریم باشیم، این هفته یادی میکنیم از محدث بزرگ حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان و آثار ارزشمندی که بسیار از آن استفاده کردیم و به این شخصیت بزرگ مدیون هستیم. امروز صفحه نهم قرآن کریم را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْها حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطاياكُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ«58» فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ«59» وَ إِذِ اسْتَسْقى مُوسى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ كُلُوا وَ اشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ«60» وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نَصْبِرَ عَلى طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْكَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كانُوا يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذلِكَ بِما عَصَوْا وَ كانُوا يَعْتَدُونَ«61 »
ترجمه: و (به خاطر بياوريد) زمانى كه گفتيم: وارد اين قريه (بيت المقدّس) شويد و از (نعمتهاى فراوان) آن، هر چه مىخواهيد با گوارايى بخوريد و از درِ (معبد بيت المقدّس) سجدهكنان و خاشعانه وارد شويد و بگوييد: «حِطّة» (گناهان ما را بريز)، تا ما خطاهاى شما را ببخشيم و به نيكوكاران، پاداشى افزون خواهيم داد. امّا ستمگران (آن سخن را) به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود، تبديل كردند (وبه جاى حطّه، به عنوان مسخره گفتند: حنطه، يعنى گندم.) پس ما بر آن ستمكاران به سزاى گناهى كه مرتكب مىشدند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم. و (بخاطر بياور) زمانى كه موسى براى قوم خويش طلب آب كرد، به او گفتيم: عصاى خود را به سنگ بزن، ناگاه دوازده چشمهى آب از آن جوشيد، (بطورى كه) هر يك از افراد (طوائف دوازدهگانه بنىاسرائيل) آبشخور خود را شناخت. (گفتيم:) از روزى الهى بخوريد و بياشاميد و در زمين، تبهكارانه فساد نكنيد! و (نيز بخاطر آوريد) زمانى كه گفتيد: اى موسى! ما هرگز يك نوع غذا را تحمّل نمىكنيم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبيعى از) زمين مىروياند، از سبزى و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما (نيز) بروياند. موسى گفت: آيا (غذاى) پستتر را بجاى نعمت بهتر مىخواهيد؟ (اكنون كه چنين است بكوشيد از اين بيابان خارج شده و) وارد شهر شويد، كه هر چه خواستيد براى شما فراهم است. پس (مُهر) ذلّت و درماندگى، بر آنها زده شد و (مجدّداً) گرفتار غضب پروردگار شدند. اين بدان جهت بود كه آنها به آيات الهى كفر مىورزيدند و پيامبران را به ناحقّ مىكشتند، و اين به سبب آن بود كه آنان گنهكار و سركش و متجاوز بودند.
شریعتی: چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به حضرت ابراهیم و همینطور اهلبیت(ع) هدیه کنیم که باطن کعبه هستند مخصوصاً امیرالمؤمنین علی (ع) که مولود کعبه است. اشاره قرآنی را بشنویم.
حاج آقای عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم، من وصیت حضرت امیر (ع) به محمد حنفیه را در رابطه با قرآن مختصراً تذکر بدهم. حضرت فرمودند: «علیک بتلاوة القرآن و العمل به و تلاوتهم فی لیلک و نهارک» در شب و روز آن را داشته باشیم. «و انه عهد من الله تعالی الی خلقه» این عهد و میثاق خداست. عهد الهی یعنی حقیقت عهدی که پیمان ربوبیتی بود که بعد از ما گرفتند، «أَلَسْتُ بِرَبّكُمْ قَالُواْ بَلَى» به ما گفتند: من رب شما هستم. گفتیم: بله که در نظام عالم ذر که بعدها خواهیم گفت، میفرماید: اینجا این عهد است که آن را یاد میآورد و انسان را به آن موطن میرساند. همانطور که کعبه مثابه بود، قرآن «عهد من الله الی خلقه» است. «فهو واجب علی کل مسلمٍ ان ینظر کل یومٍ فی عهده» اگر این عهد خداست، پس هر روز باید در این عهد نظر کند. «ولو خمسین آیه» اگرچه پنج آیه باشد. این تعبیر امیرالمؤمنین است. انشاءالله این عهد را داشته باشیم و از این بهرهمند شویم.
ما داشتیم ویژگیهای کعبه را بیان میکردیم. اولینش تجلی اسماء چهارگانه و عرش الهی بود. دومین خصوصیت این است که پایه گذاری کعبه در توحید محض است. آیه میفرماید: «وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِيمَ» (حج/26) ما امر کردیم به ابراهیم که اینجا «مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً» یعنی اولین چیزی که بعد از اینکه جای کعبه را بیان میکند، آن طهارت محض تو میتواند بنیان گذاری این را در پی داشته باشد. آنکه میتواند خانه توحید شود، برای این است که هم در جا یابی و هم در بنای این و هم در کسی که میخواهد طواف بر این بکند، هم مناسکی که بر این است، هیچ مرتبه شرکی در وجودت نباشد. «أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً» میخواهد دفع کند. یعنی نباید هیچ مرتبه شرکی به سمت تو متوجه شود چون ابراهیم از مخلصین است. مراتب شرک به او راه ندارد. منتهی نباید شرک به سمت تو متوجه شود. لذا یکی از نکات در اینجا این است که این کعبه بر توحید محض بنیان گذاری شده است.
مراتب طهارت و مراتب توحید، مراتب دوری از شرک و مراتب نجاست، «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ» (توبه/28) مشرک نجس است. هر مرتبهای از شرک یک مرتبه از نجاست است. مراتب شرک خفی مراتب نجاست است. لذا«أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً» یعنی مراتب طهارت. یعنی هیچ مرتبهای از مراتب نجاست در وجود تو حتی شرک خفی نباید باشد. توحید محض طهارت محض میشود. شرک محض، نجاست محض میشود. مراتب شرک، مراتب نجاست میشود. مراتب توحید، مراتب طهارت میشود. اینها با هم یک کد است. لذا اگر انسان به سمت نماز میرود، دارد به سمت طهارت میرود و دور میشود از مرتبه نجاست. لذا مقدمهاش این است که وضو بگیرد. همان طهارت ظاهری را هم داشته باشد. چقدر خدا با ما در احکامش ملاطفت به خرج داده و ما را از راه محسوس به سمت توحید عمیق میکشاند. یعنی مرتبه معقول محض را از محسوس محض آغاز کرده است. چقدر زیباست!
سومین خصوصیتی که در اینجا بیان میکند این است که خدای متعال ربوبیت ویژهای نسبت به کعبه دارد که عبودیت همه در این دایره معنا میشود. «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْت» (قریش/3) ربوبیت کعبه باید مورد عبادت همه قرار بگیرد. «فلیعبُدُوا» عبودیت باید نسبت به چه باشد؟ «رَبَّ هذَا الْبَيْت» هر ربی اثری دارد. درست است خدا رب است اما ظهور ربوبیت الهی نسبت به هر شیء مطابق همان شی است. لذا گاهی یک اسم الهی بر ربوبیت این شی دلالت دارد. آن هم یک جزئی از اسم، گاهی در شی دیگری چند اسم الهی دلالت دارد. گاهی در یک شی وقتی میگوید: همه باید عبادت کنند، مراتب توحید اگر میخواهد ایجاد شود. عبودیت رب این بیت است، معلوم میشود رب این بیت رب مطلق است. یعنی ربوبیتهای دیگری که مدبر اشیای دیگر هستند، تحت رب این بیت است. یعنی اسماء دیگر تحت این اسم هستند. اسماء دیگری که امور دیگر عالم را انجام میدهند، تحت اسمی هستند که این بیت را بنا کرده و مدبر بیت هست. نظیر این را نسبت به نبی اکرم داریم. «الی ربک المنتهی» به سوی رب تو است. چون نبی اکرم انسان کامل مطلق است، ربوبیتی که در او به کار رفته است و اسماء الهی که در او به کار افتاده است، مطابق همه اسمایی است که در عالم است. لذا همه ربوبیتها تحت ربوبیت این اسم قرار میگیرد.
ربوبیت این بیت همه باید تحت ربوبیت این بیت قرار بگیرد، ربی که بر این بیت حاکم است. «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْت» این افراد بهرهمندیشان هرکدام به مقداری از رب است. چون استعداد این قدر ربوبیت را دارند. دیگری استعداد بالاتری دارد. میگوید: رب این بیت جزء بالاترین استعداد است. لذا تمام تجلی رب در او محقق شده است. لذا رب این بیت را وقتی اضافه میکند نه ربها مختلف باشند، یعنی وجهی از رب در این به کار افتاده است. اما آنجا تمام حقیقت رب است. لذا «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْت» همه ربها جزء تجلیات این رب میشوند. مثل اینکه اسم حیّ، علیم، قدیر، جزء امهات اسماء هستند. اسمای دیگر تحت این اسم هستند.
نکته دیگری که در رابطه با کعبه هست این است که کعبه براساس خلوص در توحید محقق شده است، تمام احکامی که برای آن قرار داده شده و آن حجی که بر پایهی کعبه قرار داده شده است، انسان را به آن مرتبه از توحید خالص میرساند. لذا تمام اعمال دیگر در حج هست، نماز هم در حج هست. لذا این یک عبادت عظیمی است که میخواهد انسان را به مرتبه تمام توحید برساند. این یکی از خصوصیاتی است که رساننده انسانهاست به مرتبه خلوص ما، همانطور که ابراهیم سیر کرد. در نظام کعبه با این نگاه باید انقیاد تام محقق شده باشد تا توحید محض محقق شود. توحید محض یک نسبت با انقیاد محض دارد. انقیاد یعنی تابعیت محض، تسلیم محض! حتماً اگر کسی میخواهد به توحید محض برسد باید تسلیم محض باشد. همچنان که ابراهیم تسلیم محض شد، رسید به اینکه سازنده کعبه شد، هرکسی میخواهد این اعمال را انجام بدهد، در اعمال حج اعمالی که میخواهد محقق شود تسلیم محض در آن کاملاً روشن است. لذا خدا دیوارهای کعبه را و شرایطی که آنجا هست را از سنگهای فاخر قرار نداده است. یک چیزی است که وقتی انسان میآید تعجب میکند. لذا سر در مقابل او ساییدن که بگویند: همه عالم هرجا که هستند، زمین و آسمان باید در مقابل او سر بسایند، از یک سنگ و خاک عادی ترکیب شده است. هرچند حجر الاسود در آنجا ویژه است، اما این برای تسلیم محض بودنی است که میخواهد محقق شود. انقیاد محض ابراهیم و تسلیم محض بودن ابراهیم بنای این را به دنبال داشت، اعمالی هم که برای حج است میخواهد انقیاد محض ایجاد کند. پس یکی از آثار کعبه و حج این است که انقیاد محض ایجاد کند.
شریعتی: یعنی هرکدام از ما اگر به حج مشرف شویم، و کعبه و قبله قرار است محور کارهای ما باشد باید یک مرتبهای از توحید حضرت ابراهیم را در وجودمان داشته باشیم با انقیاد و تابعیت و تسلیم نسبت به احکام.
حاج آقای عابدینی: وقتی تسلیم این احکام شویم به سمت توحید حرکت میکنیم.
شریعتی: انشاءالله چند جلسهای با حج و کعبه و بیت الله با بینندهها سیر خواهیم کرد. نکتهای اگر در مورد حاج شیخ عباس قمی هست، بفرمایید.
حاج آقای عابدینی: خدا رحمت کند حاج عباس مرد بسیار با اخلاصی بوده و شاید اگر بخواهیم نمونه اخلاص عملی ایشان مشهود باشد، کاری که با نوشتن کتابهای دعا انجام داد، با اخلاص بود. مرتبه اخلاص مرحوم شیخ عباس به گونهای بود که این کتاب را آنچنان همه گیر کرد که در هر خانه کنار قرآن کریم قرار گرفته است. درست است ادعیهاش از حضرات معصومین است، اما این تدبیر و تنزیه آنچنان اخلاص درونش بود که توانسته این را مهمان هر خانهای قرار بدهد، و در هر حالی که انسان با خدا میخواهد رابطه پیدا کند، سراغ این کتاب میرود. همانطور که بنای کعبه ابراهیمی اینقدر اخلاص داشت که مثابه شد، خود این کتاب هم مظهری از اخلاصی است که در کنار قرآن در همه خانهها قرار گرفته است. انشاءالله خدای متعال حج واجب و عمره را با معرفت روزی همه با بفرماید.