موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه امام سجاد(علیه السلام)- شرح دعای ششم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 24-02- 97
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دعای ششم صحیفه سجادیه چنین هست ؛ «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ الصَّبَاحِ وَ الْمَسَاء» این دعا را هنگام صبح و شب تلاوت میکردند. عزیزان میدانند دو هنگام موقع اجابت دعاست. موقعی است که ملائکه شب و روز عوض میشوند. خیلی زیباست که فرشتههایی که برای نوشتن اعمال ما میآیند، دیگر برنمیگردند. یعنی از اعمال قبل و بعد ما خبر ندارند. خیلی سفارش شده که خوبیها را بنویسند و چند برابر بنویسند. خیلی سفارش ویژه شده و مأمورین الهی خیلی هوای ما را دارند. لذا دو موقع شب و روز خیلی سفارش به دعا شده است. بین الطلوعین، نه از ساعت روز است و نه از ساعت شب، یعنی از اذان صبح تا طلوع آفتاب، فجر صادق که میدمد، روشنی در طرف مشرق میزند تا این کم کم باز میشود، این بین الطلوعین است. از ساعتهای بهشتی است و خیلی سفارش شده آن ساعت انسان بیدار باشد و به عبادت مشغول باشد. بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب که خوابیدن هم کراهت دارد که انسان را از رزق و روزی محروم میکند. آن ساعت را بیدار باشند، مشغول دعا و قرآن و ذکر و عبادت باشند، فرمود: رزق و روزی را آن زمان خدا تقسیم میکند و زمین از خواب بین الطلوعین ناله میکند. تلاوت ذکرهایی که موقع طلوع آفتاب و غروب آفتاب سفارش شده است. به مفاتیح مراجعه کنید دعاهای غروب آفتاب و دعاهای اول صبح هست.
امام سجاد(ع) این دعا را هنگام صبح و غروب و شب میخواندند. خیلی مضامین بلند و عالی دارد. حضرت میفرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ وَ مَيَّزَ بَيْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ» حمد میکنیم خدایی که شب و روز را به قوت خودش خلق کرد و بین اینها جدایی قرار داد. «وَ جَعَلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً، وَ أَمَداً مَمْدُوداً» برای شب و روز زمانی معین قرار داد. فصل معین چقدر باشد. شب زیاد باشد و روز کوتاه باشد، «يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ» گاهی شب را طولانی میکند و روز را کوتاه میکند. گاهی برعکس میشود. روز طولانی میشود و شب کوتاه میشود. «وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ» این تقدیر خدای متعال است که میخواهد بندهها را به رزق و روزی خودشان برساند و اینها را پرورش بدهد و تربیت کند. یعنی پرورش و تغذیه و روح و جان ما احتیاج به شب و روز دارد و این گردش افلاک و شب و روز، «فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ مِنْ حَرَكَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ» خدای متعال شب را خلق کرد که به ما سکونت و آرامش بدهد و از خستگیهای روز ما به آسایش و آرامش برسیم. قوایمان را تجدید کنیم. اگر شب نبود بشر خودش را از بین میبرد. اگر هم همیشه شب بود یخبندان میشد و نمیشد زندگی کرد. «وَ جَعَلَهُ لِبَاساً لِيَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ، فَيَكُونَ ذَلِكَ لَهُمْ جَمَاماً وَ قُوَّةً» شب را پوششی قرار داد که به راحتی و خواب و استراحت برسند. قوای آنها دوباره جمع شود. «وَ لِيَنَالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوَةً» به لذاید و شهوت و کیف باطنی و جسمی و روحیشان نائل شوند.
باز خدا روز را خلق کرد. «وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِراً» روز را روشن آفرید که در روز از فضل خدا طلب کنند و دنبال رزق و روزی بروند. «لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ لِيَتَسَبَّبُوا إِلَى رِزْقِهِ، وَ يَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ» کار و تلاش داشته باشند و دنبال فعالیت دنیایی و آخرتی بگردند. «طَلَباً لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ، وَ دَرَكُ الْآجِلِ فِي أُخْرَاهُمْ» زندگی دنیا و آخرتشان را با این شب و روز تأمین کنند.
در واقع دعای ششم دربارهی شب و روز است. نکته اول اینکه خلقت شب و روز خیلی مهم است. در قرآن داریم که اگر خدا همیشه دنیا را شب قرار میداد، چه کسی میتوانست روز را برای شما بیاورد؟ یا اگر روز را ادامه میداد و شب نبود، چه کسی میتوانست شب بیاورد؟ این «اختلاف اللیل و النهار» اختلاف به معنی آمد و شد هم هست. آمد و شد امت من رحمت است. هم به معنی کم شدن، زیاد شدن، تفاوت داشتن، ساعتهایش متفاوت میشود. خود این از آیات توحید و خداشناسی است. اگر شب و روز نبود هیچ چیزی در کره زمین پرورش پیدا نمیکرد. نه نباتی، نه گیاهی، نه انسانی، نه جمادی، نه حیوانی، خود گردش و حرکت وضعی زمین شاید حدود هفده حرکت تا حالا کشف شده و خبر نداریم. همین حرکت مایه حیات است. یعنی زمین دائم میچرخد که شب و روز ایجاد میشود، یک طرف زمین پشت به خورشید شب میشود و یک طرف رو به خورشید روشن میشود. باز حرکتی که چهار فصل درست میشود. یعنی گردش هم یکنواخت نیست. طوری میگردد که گاهی روزها بلند میشود، شبها فصل زمستان درست میشود. فصل پاییز درست میشود. فصل بهار و تابستان درست میشود. این دگرگونی خیلی زیباست. از اعجاز قرآن است «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ» (معارج/40) خدای متعال نمیفرماید: یک مشرق داریم، یک مغرب داریم. «ربّ المشارق» جمع مشرق است. پروردگار مربی و مالکی است که مشرقها دست اوست، مغربها دست اوست. هر لحظه در کره زمین یک جا مغرب است و یک جا مشرق است. مغرب و مشرق برای ما یک زمان خاصی است. ولی کره زمین هر لحظه یکسری از مردم بیدار میشوند و یکسری میخوابند. مثلاً شب قدر باید 24 ساعت باشد. چون کره زمین در گردش است. یعنی یکسری در آن طرف دنیا ممکن است از طرف شرق کره زمین اول روز شود،این دور میزند تا به آن طرف غرب برسد. شب و روز را باید با هم حساب کنیم. گردش شب و روز و گردش خورشید و زمین خیلی آیات عجیبی است. حیات و روح ما، معنویت ما، اگر این گردش نبود، تولدها، اعیادها، وفاتها، از نظری مادی چهار فصل، نبات و گیاه و درخت و طراوت نبود. مردم اروپا که روزهای بلند یا شبهای طولانی دارند، اکثراً میگویند: ما افسردگی میگیریم و برای خودشان شبهای مصنوعی ایجاد میکنند. یا روز مصنوعی درست میکنند.
زمانی سوئد بودم، ایام ماه صفر بود. چهار بعد از ظهر شب میشد تا نه صبح، ده صبح، واقعاً دیوانه کننده بود. همین که خداوند اندازهگیری کرده و به اندازه شب و روز را قرار داده، اینکه شب قدر میآید، شب جمعه میآید، ماه رمضان میآید. ماه شعبان میآید، اگر یکنواخت بود انسان میبرید. هم روحاً صدمه میخورد، مناسبتها و سالگردها، این خیلی تنوع است. این تنوع خستگی روح و جسم را میگیرد و این تنوع به انسان نشاط و شادابی میدهد. همین گردش شب و روز و تحول شب و روز را به عنوان یکی از نعمتهای بزرگ و به عنوان یکی از آیات الهی معرفی کرده است. در همین کسی تدبر کند آثار خداشناسی و تواضع و ادب و بندگی به او دست میدهد. اگر همیشه شب بود چه میشد؟ اگر همیشه روز بود چه میشد. این لطف و عنایات خدای متعال است.
یکی از نکات دیگر این است که حقیقت ما و سرمایه ما در این دنیا چیست؟ همین شب و روزهاست. عمر و سرمایه ما همین شبها و روزهاست. یک تعبیر زیبایی هم از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده، هم از امام حسین(ع) نقل شده و تعبیر زیبایی است. «یَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ایّامٌ کُلَّمَا مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ» شما یک ایام هستید. شما روز و شب هستید. حقیقت ما همین روزها و شبهاست. سرمایه ما همین است. در روایت داریم که به روز و روزگار و زمان و مکان بد و بی راه نگویید. بنده مجرم هستم، بنده گنهکار هستم، بنده ظلوم و ناسپاس هستم، زمان و مکان چه گناهی دارد؟ بعضیها نسبت نا روا به زمان و مکان میدهند. به روزگار فحش میدهند. جالب است در ذیل این آیه مبارکه که اهل طبیعت و دنیا میگویند: «يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْر» فقط روزگار هست، روزگار ما را هلاک میکند. در ذیل این آیه روایت دیدم که امام صادق(ع) فرمود: «لا تسبوا الدهر فانا الدهر هو الله» به روزگار بد و بیراه نگویید. روزگار یعنی خدا، یعنی خالق همه اینها خداست. روز را خدا خلق کرده، شب را خدا خلق کرده، فصل و سال و زمان و مکان را خدا خلق کرده است. من بد و ناسپاس هستم، بعضی هستند به آسمان و زمین و روزگار و شب و روز بد و بی راه میگویند. اینها خلقت خداست. مذهبی که میگوید: روزگار مرا آورده، روزگار مرا برده، روزگار مرا میمیراند، فرمودند: روزگار همان خداست، اسمش را دهر گذاشته است. میفرماید: فحش ندهید که این فحشهای شما به خدا برمیگردد. «لا تسبوا الدهر فانا الدهر هو الله» لذا از این زمانها و فرصتها، فرصت سازی کنیم، فرصت سوزی نکنیم. حضرت امیر(ع) در نهجالبلاغه میفرماید: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ» (نهجالبلاغه، حكمت 21) فرصتها مثل ابر زود میگذرد. گاهی شما میبینی در خانه یا بیابان ابر اینجاست، یکباره میبینی هزار متر آن طرفتر رفته است. میفرماید: فرصتها همانند ابری که از بالای سر ما رد میشود، سریع میگذرد. سال 96 چقدر سریع گذشت. باقیاش هم همینطور سریع میگذرد. یکی از عبرتهایی که ما از شب و روز باید بگیریم این است که شبی که میآید دیگر برنمیگردد. دوشنبهای که امروز است، 24 اردیبهشت دیگر بر نخواهد گشت. محال است برگردد. الآن فرصت را غنیمت بشماریم. به تعبیر عرفا ابن الوقت باشیم. عمری که به ما داده با چنگ و دندان حفظ کنیم.
«يا ابن آدم إنما أنت أيام كلما مضي يوم ذهب بعضك» (إرشادالقلوب،ج1،ص40) یعنی حقیقت وجود شما همین روز و شب است. هر روزی که میگذرد، بعضی از سرمایه تو از دستت رفته است. یعنی عمرت کم میشود. مثل شمعی که دارد خاموش میشود. الآن در دنیا ما در زمان و مکان هستیم. هرچه این زمان میگذرد، ما هی کم میشویم. کوچکتر میشویم. یک شعر زیبایی از مولا امیرالمؤمنین(ع) خیلی قشنگ است. میفرماید: «ما فاتَ مَضی وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین» حضرت میفرماید: آنچه گذشت که گذشت و قابل برگشت نیست. آدمهای جاهل بر گذشته غصه میخورند. «وَ ما سیأتیكَ فَاَیْنَ؟» سهشنبهای که فردا هست هنوز نیامده است. ماه رمضان که هنوز نیامده است. سرمایه ما امروز و همین لحظه است. «قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین» الآن که پای سمت خدا نشستی حواست باشد شیطان تو را وسوسه نکند، بروی کار دیگری بکنی. حواست باشد مطلب را بگیری و بنویسی، عمل کنی و پیاده کنی. فرض کنید ما اینجا هستیم، نقشه میکشیم مشهد برویم چه کنیم. مشهد هستیم نقشه میکشیم به قم رفتیم چه کنیم؟ امروز را از دست میدهیم. حضرت میفرماید: غنیمت بشمار، فرصت موجودی و حیات شما همین لحظههاست. در هر زمانی با خودت باش و ببین آن لحظه باید چه کنی. برای گذشته و آینده نقشه نکش! آیندهای که نیامده و گذشتهای که از دست رفته است. ابن الوقت باشیم، هرلحظه هرجا هستیم، حواسمان به همان باشد.
الآن همه کسانی که ما را میبینند، اگر حواس و دل و فکرت اینجا باشد، هستی. و الا اگر حواست در خانه برود، مثلاً خانمت منتظر است، هستی ولی نیستی! اشعار سعدی خیلی قشنگ است. سعدی میگوید:
هرگز حدیث حاضر غایب شنیدهای؟ *** من در میان جمع و دلم جای دیگر است!
شما هرجا دلت هست، توجهات هست، قلبت هست، ذهن و فکرت هست، هستی هستی و الا نیستی. پوچ هستی. این خیلی نکته مهمی است. همیشه دلمان، حواسمان، ذهنمان، خودمان، با بدنمان یکجا حاضر باشیم. چرا گفتند: آن مقدار از نماز که شما حاضر هستی، یعنی قبل و بعد نیستی، دیروز و امروز نیستی، در نماز هستی قبول میشود. بعضی یک رکعت، بعضی یک رکوع، بعضی یک سجده، بعضی یک پنجم، بعضی یک چهارم، بعضی کل نماز، آن مقداری که دلشان حاضر است و توجه دارند، همان مقدار قبول میشود، و الا آن موقع که حواسش به قبل و بعد است، در نماز نیست.
ای برادر تو همان اندیشهای *** ما بقی خود استخوان و ریشهای
گر بود فکر تو گل، تو گلشنی *** ور بود فکر تو هیمه گلخنی
فکر و دل و قلبت کجاست؟ تمام بینندههایی که دارند ما را میبینند، اگر دلشان حاضر است حرف ما را میگیرند و الا نشسته و نگاه میکند ولی جای دیگر است. این به درد ما نمیخورد.
صوفی ابن الوقت باشد ای رفیق *** نیست فردا گفتن از شرط طریق
ابن الوقت یعنی حاضر، هرجا هستیم درست کار انجام بدهیم. در سر کار درست کار کنیم. با یاد خدا استراحت کنیم. با یاد خدا بیدار شویم.
شریعتی: روایتی که خیلی دوست دارم «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِى أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» اینکه یک نسیمهای خوشی در زندگی شما هست که میوزد و شما آن را دریابید، شاید از همین منظر هست.
حاج آقای فرحزاد: موجودی ما همین لحظهها و ثانیههاست. سال 96 گذشت و دیگر کاری نمیشود کرد. حضرت علی(ع) فرمود: «من احسن فیما بقی من عمره لم یؤاخذ بما مضی من عمره» از همه ما عمری گذشته است. میفرماید: اگر کسی بقیه عمر را اصلاح و احسان بکند، خدا همه گذشتهها را میبخشد. خدا همه گذشتهها را میبخشد. ولی اگر این لحظات پایانی و بقیه عمر که حضرت امیر باز تعبیر زیبایی دارند، میفرماید: «بقیة العمر لا قیمة لها» گذشته که گذشته است، باقی عمر قیمت ندارد. با چنگ و دندان بگیرید. ولی فرمود: اگر کسی باقی عمرش را هم به همان کارهای قبلی ادامه بدهد و کاری نکند، خدا هم از گذشته مؤاخذه میکند و هم از آیندهاش، بیاییم لحظهها را غنیمت بشماریم و حداکثر بهره را ببریم.
نکته سوم کلام یک بزرگی است و خیلی قشنگ است. ایشان میفرماید: زمان و مکان اول به انسان کمک میکنند، یار انسان هستند و انسان را پرورش میدهند. روح و جسم ما را، عالم طبیعت و عالم روز و شب، اول آنها به ما فیض میدهند. ولی وقتی انسان راه افتاد و با خدا وصل شد و با خدا ارتباط برقرار کرد. او به زمان و مکان شرافت میدهد. او به زمان و مکان فیض میدهد. اینکه میگویند: «شرف المکان» اول از مکان ما استفاده میکنیم ولی اگر وصل به خدا و اولیای خدا شدیم کار خوب کردیم، مکان به ما افتخار میکند. مثنوی میگوید:
ظاهر این اختران قوام ما *** باطن ما گشته قوام سماء
این آسمان و زمین و شب و روز، جسم ما و ظاهر ما را تربیت کرده و پرورش داده و خلق کرده، درست و کامل کرده، ولی روح ما و جان ما علت ایجاد آسمان و زمین شده است و قوام این آسمان و زمین به وجود انسان کامل است و به وجود انسان است. لذا اول انسان از شبها و روزها استفاده میکند ولی بعد که کامل شد و ایمان در او مستقر شد، زمانها و مکانها عاشق انسان میشوند. یعنی اینقدر زمان عاشق است که بیاید این زمان و این بنده خدا زنده باشد و از این زمان بهره بگیرد. عاشورا به برکت امام حسین عاشورا شده است. یعنی اگر امام حسین نبود، عاشورا معنا نداشت. عاشورا مثل روزهای دیگر بود. چه فرقی میکرد. بعضی زمانها شرافت خاص دارد. شب قدر به برکت نزول قرآن به ولی خدا و امام و پیغمبر مبارک شد. یعنی اگر حضرت زهرا که حقیقت شب قدر است، یا وجود نازنین پیغمبر، در هر صورت ممکن است روز جمعه و بعضی از زمانها شرافت خاص داشته باشند. شرافت ذاتی هم داریم. قطعاً مسجد شرافت فوق العاده دارد. کعبه شرافت فوق العاده دارد. ولی پیغمبر و امام فرمودند: ای کعبه تو خیلی حرمت داری، والله حرمت مؤمن به مراتب از شما بیشتر است. کعبه برای ما خلق شده است، نه اینکه ما برای کعبه خلق شده باشیم. یعنی کعبه باید فدای انسان بشود. حرمت مؤمن از کعبه خیلی بالاتر است چه برسد به انسان کامل و امام و پیغمبر. ابتدا ممکن است ما از شب جمعه استفاده میکنیم، از شبهای متبرک استفاده کنیم، ولی شبهای متبرک عاشق انسان خدا و ولی کامل هستند. برکاتی که شب قدر میرسد به برکت ولی خداست. به برکت پیغمبر است. به برکت انسانهاست. شرافت ماه شعبان متعلق به پیامبر خداست. ماه رجب متعلق به امیرالمؤمنین است. ماه رمضان هم به عنوان ماه خدا و هم به عنوان ماه امت من آمده است.
اگر در مؤمن ایمان مستقر شود و مراتبی که طی کند و ولی خدا شود، اینها دیگر دست ما نیست. این شرافت به زمان و مکان میدهد. «شرف المکان بالمکین» روایت خیلی زیبایی است که در بحار است که امام صادق فرمود: مؤمن، یک مؤمن واقعی که یک عمری پاک زندگی کرده، اینقدر شرافت دارد که نمیخورد، نمیآشامد، نمیخوابد، پایش را در یک مکانی نمیگذارد جز اینکه تا هفت طبقه زمین را خدا پاک میکند. اول زمین ما را پاک میکرد، یکی از مطهرها زمین است. ولی مؤمن اینقدر قوی و مطهر است که پایش را به زمینی بزند تا هفت طبقه پاک میشود. مؤمن به چیز خبیث دست دراز کند، طیب و پاک میشود. اینقدر مؤمن قوی است که به ناپاک دست نمیزند، اگر هم احیاناً ناپاکی بیاید او مطهر است، دست میزند و تمیز میکند. در مورد ولی فقیه و مراجع داریم که اگر مال ناپاکی باشد، مخلوط به حرام باشد، دست مرجع برسد، یکی از محللها این است که آن را پاک میکند و به اهلش میرساند. رد مظالم میدهد. روایت داریم مؤمن اگر از یک زمینی عبور میکند، آن زمین بر بقیه زمینها مباهات و افتخار میکند، میگوید: خوش به حال من که یک مؤمن از من عبور کرده است. یک مؤمن روی من دراز کشیده و خوابیده است. یا یک مؤمن از یک قبرستان عبور میکند، اینکه اولیای خدا سر قبر ما بیایند، چقدر برکت دارد. فرمود: خدا چهل روز عذاب را از اهل قبور برمیدارد. یک مرد خدا پایش را در قبرستان بگذارد برکت دارد و حتی در عالم برزخ کارایی دارد. اینکه مؤمن و اولیای خدا را به خانههایمان دعوت کنیم، فضا را عوض میکند.
یکی از افتخارات من این بود که آقای دولابی و آقا بهاءالدینی و بزرگان منزل ما میآمدند، این خودش تمام خانه را عوض میکند. اینکه ما التماس میکنیم، التجاء میکنیم، میگوییم: جلسات قرآن را در خانههایتان بیاورید. جلسات روضه را در خانههایتان بیاورید. این هفت طبقه را عوض میکند. برعکس این را هم داریم، آدمهایی که فاسق و فاجر هستند، منافق هستند، ظلمت میآورند. در همان روایتی که خواندم مؤمن به زمین قدم میگذارد و زمین افتخار میکند، داریم که منافق پایش را به زمینی میگذارد، زمین ناله میزند و میگوید: از تو بدم میآید! اگر یک روزی دستم به تو برسد، روحت را فشار میدهم. اول مؤمن از زمین و مکان استفاده میکند ولی بعد مکان هست که شرافت دارد. مثلاً کربلا چرا شرافت پیدا کرده است؟ کربلا اگر به برکت امام حسین نبود مثل باقی زمینها بود. این شرافت خاک کربلا به خاطر خونهای مقدسی است که در آنجا ریخته شده است. بخاطر قبر آقا أبا عبدالله و اولیای خداست. اگر حضرت أبا عبدالله نبودند، اصلاً شاید خدا زمین کربلا را هم خلق نمیکرد. به برکت امام حسین است. زمان و مکان و شرافت ذاتی با هم یکسان نیستند. شب جمعه با شبهای دیگر فرق میکند. اول ممکن است انسان از زمان و مکان استفاده کند. ولی بعد به جایی برسد که او به زمان و مکان شرافت بدهد، زمان و مکان عاشق او شوند.
شریعتی: آن شرافتهای ذاتی هم اگر بخواهیم عمیق شویم، قطعاً به جایی میرسد و حول محور امام میشود.
حاج آقای فرحزاد: اشعار زیبایی است که برای شما میخوانم.
در هوایت بی قرارم روز و شب *** سر ز کویت بر ندارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز وصل *** روز و شب را میشمارم، روز و شب
ای مهار عاشقان در دست تو *** در میان این قطارم روز و شب
این روز و شب خدا میخواهد با ما عشق بازی کند. نکاتی در مورد این هست که شب چه عظمتی دارد. شب برتر است یا روز مهمتر است؟ ایام مهمتر است یا شبها مهمتر است.
روز و شب را همچو خود مجنون کنم *** روز و شب را کی گذارم، روز و شب
اینکه اول ما از زمان و مکان لذت میبریم و عشق میکنیم ولی بعد دریا عاشق ما میشود. روز و شب عاشق ما میشود. زمین عاشق ما میشود. درخت و جنگل با شما تسبیح میکند و عاشق شما میشود.
میکشم مستانه بارت بی خبر *** همچو اشتر زیر بارم روز و شب
انشاءالله خداوند توفیق بدهد شبها و روزهای خوب داشته باشیم. همه ایام ما لیالی و شب قدر باشد.
شریعتی: خیلی از دوستان در مورد طرح خانههای نورانی پرسیدند که سالهای قبل بود. الحمدلله در این سالها ما آن را ادامه میدهیم و این جلسات استمرار دارد. انشاءالله خانههای ما منور به نور قرآن کریم باشد.
حاج آقای فرحزاد: سفارش کردیم که هم به نام امام حسن مجتبی و هم به نام حضرت خدیجه(س) باشند. انشاءالله در این جلسات نورانی قرآن نام این دو بزرگوار احیاء شود.
شریعتی: امروز صفحه 319 قرآن کریم، آیات 99 تا 113 سوره مبارکه طه در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«كَذلِكَ نَقُصُ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً «99» مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً «100» خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلًا «101» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً «102» يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً «103» نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْماً «104» وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً «105» فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً «106» لا تَرى فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً «107» يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً «108» يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا «109» يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً «110» وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً «111» وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً «112» وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً «113»
ترجمه: (اى پيامبر!) ما اين گونه از اخبار گذشته بر تو حكايت مىكنيم و همانا ما از جانب خويش به تو ذكر (قرآن) دادهايم. پس هركس از آن (ذكر) روى برگرداند، قطعاً او در روز قيامت، بار سنگينى (از گناه) را بر دوش خواهد كشيد. (آنها) براى هميشه در آن (بار گناه و عقوبتش) خواهند ماند و چه بد بارى است براى آنها، (بار گناه) در روز قيامت. (همان) روزى كه در صور دميده مىشود وما در آن روز، مجرمان را با چشمان تيره (و بدنهاى كبود) محشور مىكنيم. (آنها) در بين خودشان آهسته با يكديگر گفتگو مىكنند كه شما جز چندى (دهروز در دنيا بيشتر) توقّف نداشتيد. (البتّه) ما به آنچه آنها مىگويند داناتريم، آنگاه كه بهترين آنان در رفتار، مىگويد: شما درنگ نكرديد مگر يك روز! و (اى پيامبر!) از تو دربارهى كوهها (در قيامت) مىپرسند، بگو: پروردگار من آنها را از بُن بركنده و متلاشى مىكند. پس آنها را (همچون) كويرى صاف و هموار، رها مىسازد. كه در آن هيچ پستى و بلندى مشاهده نمىكنى. در آن روز، (مردم) از دعوت كنندهاى كه (هيچ) انحرافى ندارد پيروى مىكنند (و گوش به صداى اسرافيل هستند) و همه صداها در برابر (عظمت خداوند) رحمان فرو مىنشيند. پس (در آن روز) جز صدايى آهسته نمىشنوى. در آن روز، شفاعت (هيچ كس) سودى ندارد، مگر كسى كه خداى رحمان به او اجازه دهد و از گفتار او (شفاعت كننده يا شفاعت شونده) راضى باشد. (خداوند به) آنچه آنان در پيش روى دارند و آنچه را (در دنيا) پشت سر گذاشتهاند آگاه است، ولى مردم بر او احاطه علمى ندارند. و (در آن روز) همهى چهرهها در برابر خداوندِ زندهى پاينده، خوار و فروتن مىشود و البتّه هر كس كه بار ستم برداشت، مأيوس و زيان كار است. و (امّا) هر كس از كارهاى نيكو انجام دهد و مؤمن باشد، پس (در آن روز) نه از ستم و كاستى (در پاداشش) نترسد. و بدينسان ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم و در آن با انواع بيانها هشدار داديم، شايد آنها پروا كنند و يا برايشان پندى ايجاد شود.
شریعتی: یک کتاب معرفی کنم از استاد بزرگوار حاج آقای ماندگاری عزیز که به ایشان سلام میکنم. «منشور زندگی ایمانی» برای مبلغین که در ایام ماه رمضان تبلیغ میروند و همینطور برای مخاطبین عزیز ما بسیار کتاب خوبی است. انشاءالله به زودی دیدار روی ماهشان نصیب همه ما بشود. از فضیلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم. قرار هست از حضرت آیت الله بهجت بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» از اعمال ماه شعبان و هم از اعمال ماه مبارک رمضان زیاد گفتن این ذکر هست. انشاءالله عزیزان مقید باشند، یک آقایی چند روز قبل در مسیری به ما برخورد کرد و گفت: من روزی چند هزار صلوات بخاطر حدیثهایی که خواندید میفرستم، به جای اینکه حرف دنیا بزنم، دروغ بگوینم و غیبت کنم صلوات میفرستم. شاید هزارها هزار افراد را داریم که میگویند: گرههای ما با صلوات باز شده است. دعاها مستجاب میشود و آمرزش گناهان را در پی دارد. آیت الله بهجت همیشه به ذکر صلوات سفارش میکردند. میفرمود: گشتیم و گشتیم ذکری برتر و بالاتر از صلوات بر محمد و آل محمد پیدا نکردیم. خداوند رحمتشان کند. این هفته هم سالگرد رحلت این عالم برجسته بود. ما عالم خیلی داریم ولی عالمی که این ویژگیها مثل آقای بهجت در آنها باشد، ربانی باشد. ایشان عاشق عبادت بود. عاشق نماز بود. عاشق ذکر بود. با عبادات عشق میکرد.
روایتی دیدم که پیغمبر خدا به اصحاب فرمودند: چرا من در شما حلاوت و شیرینی عبادت را نمیبینم؟ گفتند: علامتش چیست؟ فرمود: تواضع، ادب! آیت الله بهجت خیلی افتاده و متواضع بودند. بچه طلبه میآمد از ایشان سؤال میکرد، مرد، زن، ما هم توفیق داشتیم مدتی درس ایشان میرفتیم. در جلسات خصوصی ایشان شاید هشت تا ده نفر میآمدند. ایشان در شبانه روز شاید چهار ساعت میخوابید. مشغول مطالعه یا عبادت بودند. ولایت ایشان نسبت به اهلبیت و امام زمان و امام حسین خیلی فوق العاده بود. ایشان سالیان سال زیارت عاشورا و جامعه کبیره را ترک نمیکردند. در قم که بودند هر روز صبحها دو ساعت، گاهی یک ساعت توسل و زیارت و ارتباط با اهلبیت داشتند. مقید بودند در روضه شرکت کنند. توسل به امام زمان و یاد امام زمان، دعا برای فرج و ظهور امام زمان، از افرادی بودند که برای ظهور امام زمان لحظه شماری میکردند. انشاءالله این نکتههای برجستهای که در زندگی ایشان بوده، دوستان ایشان و ارادتمندان ایشان در خودشان بیشتر تجلی بدهند و بارور کنند. ایشان عاشق دلباخته اهل بیت بودند.