سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (علیه‌السلام) - شرح دعای هفتم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 28-03- 97

حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز، امیدواریم طاعاتشان قبول باشد. عیدی که گذشت را تبریک می‌گویم، انشاءالله نورانیت و برکاتی که از این ماه پر خیر و برکت کسب کردند برای همیشه حفظ کنند، انشاءالله خداوند این مهمانی را بر ما مستدام بدارد. روایت زیبایی دیدم که می‌شود آدم همیشه مهمان خدا باشد، مهمان ویژه باشد، در روایت داریم «أهل طاعتی فی ضیافتی» آنهایی که حرف مرا گوش می‌دهند همیشه مهمان من هستند. انشاءالله این مهمانی ادامه داشته باشد و همیشه مهمان خدا باشیم.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای فرحزاد، فرازهای نورانی و ناب صحیفه سجادیه است. خدا را شکر که امام سجاد به این نازنینی داریم که راه و رسم دعا کردن و خواستن را در قالب این دعاهای نورانی به ما تعلیم و یاد می‌دهند.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که هفته گذشته عرض کردم این دعا، دعای ویژه است که بزرگان ما نقل کردند. شیخ عباس قمی در مفاتیح آورده است. خواندن دعای هفتم سجادیه سجادیه برای مشکلات، سختی‌ها و ناهمواری‌ها، گره‌های کور، مشکلات حل نشدنی، تنگی سینه و غم و غصه، فقر شدید، مشکلاتی که افراد با آن دست و پنجه نرم می‌کنند. خواندن این دعا بسیار موثر است. عرض کردیم بعضی بزرگان در قنوت نماز می‌خواندند. خیلی‌ها با خواندن این دعا مشکلاتشان حل شده است. انشاءالله با اعتقاد و اخلاص تلاوت کنند خیلی از مشکلات حل می‌شود و آرام می‌شوند.
یکی از بزرگان نقل می‌کردند که محضر یکی از علمای بسیار برجسته بودیم، ایشان فرمودند: اتفاقاً ما در همین شمال تهران منزل داشتیم، خانم آن آقا روضه زنانه ماهیانه داشته است. گفتند: همسایه‌ای داشتیم که زمان قبل از انقلاب حجاب نداشت. ولی بخاطر احترام روضه چادر سر می‌کرد و به روضه می‌آمد. خیلی اهل تقید به حجاب و نماز نداشت. تابستان بود، روضه داشتیم، ایشان خیلی محجبه آمدند. پرسیدم: گفت تابستان مشهد رفتم. خیلی اهل دعا و زیارت نبودم، گفتیم: حالا که آمدیم تفریح می‌کنیم و یکبار هم زیارت امام هشتم می‌رویم. شب آخر که می‌خواستم برگردم، در هتل خوابیدم و خواب دیدم که از طرف مشرق که خورشید طلوع کرده، درواقع امام هشتم(ع) تجلی کرده است. یعنی چهره حضرت به قدری روشن است که مثل خورشید طلوع کرده و همه فضا را پر کرده است. خیلی جذابیت فوق العاده داشت. قرآنی در دست امام رضا(ع) بود، وقتی محضر آقا رسیدم به من فرمودند: من این قرآن را هدیه می‌دهم به کسی که دعای «یا من تحل به عقد المکاره» را حفظ باشد. من اصلاً با دعا و صحیفه سجادیه سر و کار نداشتم. فوری گفتم: من این دعا را حفظ هستم. جلوی حضرت مثل بلبل شروع به خواندن کردم. «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ» این دعا فرازهای بلندی دارد که خواندن آن به انسان آرامش می‌دهد. گفت: این عا را خواندم و حفظ هم نبودم و به برکت خود آقا بود که به من القاء کرد. حضرت قرآن را به من تقدیم کردند، از خواب بیدار شدم، زندگی من نورانیت پیدا کرد و وضع من عوض شد. من این دعا را ندیده بودم. تهران آمدم منزل یکی از علمای بزرگ زنگ زدم گفتم: من یک دعایی را می‌خواهم پشت تلفن بخوانم، می‌خواهم ببینم چنین چیزی داریم یا نداریم. خواندم گفت: اتفاقاً این دعا در صحیفه سجادیه هست، در مفاتیح هم هست که خواهش می‌کنم عزیزان حفظ کنند و با توجه بخوانند. در مفاتیح دو سه صفحه بعد از دعای توسل و قبل از «الهی عظم البلاء» است. در فهرست مفاتیح نوشته: دعای «یا من تحل به عقد المکاره».
حضرت فرمودند: «أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ» خدایا تو در امور مهم خوانده می‌شوی، «وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ» در سختی‌ها و گرفتاری‌ها تو پناهگاه مردم هستی. «لا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلا مَا دَفَعْتَ» چیزی از بلاها محال است دفع شود مگر اینکه تو دفع کنی. «وَ لا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلا مَا كَشَفْتَ» ما اعتقاد راسخ باید داشته باشیم که هیچ بلایی و گرفتاری بدون اذن خدا و خواست خدا برداشته نمی‌شود. «وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ» خدایا بر من چیزی وارد شده که سنگینی آن مرا به رنج انداخته است و مرا به درد نشانده و به دشواری انداخته است. «وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ» هیچ چیزی در عالم بدون قضا و قدر خدا و خواست خدا محال است اتفاق بیافتد. اگر پیشامدی شود تو با قدرت خودت بر من وارد کردی. «وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَه إِلَيَّ» چون سلطه بر چیزها داری، سلطنت تو الآن متوجه من شده است. «فَلا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ» چیزی که تو وارد کنی باید خودت برطرف کنی. «وَ لا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ» تو اگر چیزی متوجه من کردی خودت باید برگردانی. «وَ لا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ» چیزی که تو ببندی غیر از خودت نمی‌تواند کسی باز کند. اگر خدا به کار کسی گره بیاندازد، باز کننده خودش است. «وَ لا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ» اگر گره‌ای را باز کنی همه عالم جمع شوند و بخواهند ببندند نمی‌توانند. داستان‌های قرآنی در این زمینه خیلی داریم. از اول تا آخر قرآن درس توحید و خداشناسی است. ما باید یاد بگیریم که واقعاً همه وجود ما توجه و تعلق ما به خدای متعال باشد. داستان‌های انبیاء که خدا نمی‌خواهد قصه بگوید و ما را خواب کند، می‌خواهد ما را بیدار کند.
بیشترین داستانی که در قرآن تکرار شده، داستان حضرت موسی(ع) است. ولی برای حضرت موسی(ع) در مقاطع مختلف و شکل‌های مختلف است. خیلی فراز و نشیب دارد و آثار قدرت خدا درونش پیداست. اصلاً بدو تولدش می‌خواهد متولد شود به فرعون خبر می‌دهند بچه‌های بنی اسرائیل را نابود می‌کند که یکوقت چنین بچه‌ای متولد نشود. ولی «خدا خواهد آنجا که کشتی برد، وگر ناخدا جامه بر تن درد» خدای متعال حملش را مخفی می‌کند، به قابله یک صبری می‌دهد که سر نگهدار باشد. مادرش، خواهرش، فامیل‌هایش و این بچه را وقتی متولد می‌شود نمی‌توانند نگه دارند چون جاسوس‌ها خبر می‌دهند. خدا امر می‌کند در صندوق بگذارند و در رود نیل بیاندازند، به امان خدا برود. فرعون با همسرش صندوق را می‌بینند، درمی‌آورند و در دامن فرعون به عنوان پسرخوانده فرعون بزرگ می‌شود. فرعونی که در به در دنبال قاتلش بود که نابودش کند، به دست خودش قاتلش پرورش پیدا می‌کند. همه کاره خداست!
سر هزاران طفل سر بگریده شد *** تا کلیم الله صاحب دیده شد
بعد هم نزد حضرت شعیب می‌رود و ده سال چوپانی می‌کند و بعد بنی اسرائیل را نجات می‌دهد. روبرو آب رود نیل است. پشت سر لشگر فرعون است. ولی می‌گوید: «إِنَ‏ مَعِي‏ رَبِّي‏ سَيَهْدِينِ» (شعرا/62) خدا با من است. همه درها بسته، پشت سر فرعون و لشگریانش و رو‌به رو هم آب است ولی خدا می‌تواند راه را باز کند. به آب فرمان می‌دهد راه باز شود، آن طرف رود نیل بروند و بعد فرعون و لشگرش بیایند غرق شوند. تمام امپراطوری مصر بسیج شدند حضرت موسی و بنی اسرائیل را ریشه کن کنند و نابود کنند ولی خدا می‌خواهد اینها را زنده نگه دارد و وارث کند. قبول کنیم که همه کاره خداست.
داستان حضرت ابراهیم(ع) که بت‌های نمرود را شکست، چون ادعای خدایی می‌کردند. همه بسیج شدند و آتشی برافروختند که پرنده‌ها نمی‌توانستند پرواز کنند. ولی او را در آتش انداختند. خدا آتش را برای او برد و سلام قرار داد. خیلی جاها خدا ما را به بن بست برده است. جایی که درها از همه طرف بسته شده است. درهای آسمان، درهای زمین، خدا می‌خواهد قدرت خودش را نشان بدهد. اضطرار یعنی اینکه آدم مضطر می‌شود، از همه جا می‌برد، آنجا خدا بروز و ظهور دارد. یکی از ادله‌ی محکم توحید همین است. هرکس که می‌گوید: من چیزی را قبول ندارم ولی در شداید و سختی‌ها، ناخودآگاه فطرت و توحید او بروز و ظهور می‌کند. روایتی در کافی شریف است. یک نفر از ملحدین و منکرین خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: برای من خدایی که می‌گویی هست را ثابت کن. حضرت فرمودند: تا به حال سوار کشتی شدی؟ گفت: بله، شده که کشتی در گرداب بیافتد؟ طوفانی شود و از همه ‌جا قطع امید کنی؟ گفت: شده. گفت: آن زمان که از همه‌جا نا امید هستی و راه به جایی نداری، چطور؟ گفت: چرا، آن موقع متوجه شدم که قدرتی هست که می‌تواند مرا نجات بدهد. گفت: همان خداست. همان کمونیست که در هواپیما می‌نشیند و همه درها بسته می‌شود، می‌گویند: اعلام خطر، وضعیت قرمز، ناخودآگاه یکی را صدا می‌زند. اسمش را هرچه می‌خواهی بگذار. «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» (عنکبوت/65) ولی وقتی کشتی به ساحل نجات می‌رسد «إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ» راه شرک را در پیش می‌گیرند و خدا را فراموش می‌کنند. در خوشی و ناخوشی خدا را یاد کنیم. بعضی فقط در گرفتاری خدا را صدا می‌زنند، این اشتباه است.
یا داستان حضرت یوسف(ع) نکته‌های توحیدی بسیار زیادی دارد. همه جمع شدند حضرت یوسف را نابود کنند، در چاه انداختند، به بردگی فروختند. آلوده به گناهش کنند، در زندان انداختند. همه جمع شدند او را زمین بزنند، ولی خدا خواست او را عزیز کند. روایت نورانی که در نهج‌البلاغه هست، امیرالمؤمنین می‌فرماید: «مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ‏ وَ بَيْنَ‏ اللَّهِ‏ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ» (كافى، ج 8، ص 307) اگر رابطه با خدا محکم شود، خدا هم بین او و مردم اصلاح ایجاد می‌کند و از چیزی ترس ندارد.
شریعتی: یکی از مشکلات ما این است که در مشکلات نگاهمان به خودمان است و به توانایی خودمان تکیه می‌کنیم.
حاج آقای فرحزاد: اعتماد به نفس خوب است ولی اعتماد به نفسی که نفسمان را از خدا بدانیم. حافظه‌ای که خدا داده، هوش و استعدادی که خدا داده، دست و بازویی که خدا داده است. علت زمین خوردن ما این است که یا به خودمان منهای خدا تکیه می‌کنیم یا به مردم، پدر و مادر، دوست و رفیق، معلم و مربی، کتاب و حافظه، دکتر مرا خوب کرد. دارو مرا خوب کرد. باید بگوییم: خدا به وسیله پزشک و دارو مرا خوب کرد. یعنی خدا را در همه جا ببینیم و بیابیم و به او نسبت بدهیم. همه خوبی‌ها را به او نسبت بدهیم. همه حوادث به اذن خداست.
ملا عبدالله مکتوب‌های زیبایی دارد، مرحوم فیض کاشانی دویست مکتوب را جمع آوری کرده است. شاید بیش از هزار نامه دارد. نامه‌های ناب را مرحوم فیض جمع کرده است و چاپ هم شده است. آیت الله امامی کاشانی مراسم مفصلی برای فیض کاشانی گرفتند و این کتاب را چاپ کردند. «مکاتیب ملا عبدالله» ایشان یک جمله خیلی زیبایی دارد می‌گوید: الآن ظلم که می‌گوییم، ظالم فوری به ذهن ما می‌رسد کسی که مال مردم را می‌خورد، سیلی به کسی می‌زند، پای کسی را لگد می‌کند. اختلاس می‌کند و رشوه می‌گیرد ظلم است. همه ظلم‌هایی که به افراد می‌شود، بد اخلاقی می‌کند ، آبروی کسی را می‌برد، تعدی به جان و مال مردم همه ظلم است. ولی ایشان می‌فرماید: فاحش‌ترین ظلم‌ها و بدترین ظلم‌ها که خدا می‌گوید: «إِنَّ الشِّرْكَ‏ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان/13) پایمال کردن حق خدا بالاترین ظلم‌هاست. با خدا درگیر شدن، خدا را نشناختن و ندیدن، خدا را کنار گذاشتن، ظلمی از این بالاتر نمی‌تواند تجلی کند. ظلم بزرگی که خدا می‌فرماید: من هر گناهی را می‌بخشم ولی شرک را نمی‌بخشم. برای من شریک قائل نشو ، من همه را می‌بخشم، ولی این را نمی‌بخشم! این گناه را توجه نداریم. این گناه بدترین گناه است. «إِنَّ الشِّرْكَ‏ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» خدای بزرگ که برایش گناه مهم نیست ولی می‌گوید: شرک گناه بزرگی است. شرک جلی که آدم به خدای دیگر اعتقاد داشته باشد یا شرک خفی که همه مبتلا هستیم و غیر خدا را مؤثر می‌دانیم. الآن ما پول را حلال مشکلات می‌دانیم. ریاست حلال مشکلات است. مدرک و اسم و رسم است. حلال مشکلات خداست. پول و دکتر و مقام و پست وسیله است. این دعا می‌گوید: همه کاره خداست.
ملا عبدالله می‌گوید: خدا در قرآن برای ایمان و مؤمن یک شرط گذاشته است. «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام/82) چه کنیم به آرامش برسیم؟ چه کنیم به هدایت کامل برسیم؟ مهتدی غیر از مهدی است. مهدی یعنی هدایت شده، مهتدی کسی است که هدایت در او مستقر شده و کامل شده است. می‌فرماید: آنهایی که ایمان می‌آورند و الله می‌گویند: ولی کنار خدا «لا شریک له» می‌گویند. «ایاک نعبد» چرا در نماز امام زمان می‌توانست بسم الله را صد بار بگوید. آیات دیگر هم هست ولی آیه‌ای که مغز توحید است، اوج آیات که بین خدا و بنده است «ایاک نعبد و ایاک نستعین» است. خدایا من فقط و فقط تو را پرستش می‌کنم. دویست بار در دو رکعت نماز این را تکرار می‌کند. فقط و فقط از تو کمک می‌گیرم. ما باید دنبال اسباب و وسایل برویم، دنبال همسر و ازدواج و زندگی باید برویم، ولی همه جا توجه ما «مسبب الاسباب و تسبب بلطفک الاسباب» اسباب را تو ردیف می‌کنی. همه اینها را در دایره قدرت خدا ببینیم.
اینهایی که ایمان می‌آورند و ایمانشان را با ظلم آمیخته نمی‌کنند، یعنی با شرک اینها به آرامش کامل می‌رسند. یعنی هدایت کامل پیدا کردند. تا بقیه را کنار نزنی، الله نمی‌آید. قبل از الله شرک زدایی است. انبیاء از روز اول دست بلند کردند. فهم و درکشان بالا بود. آگاهی و نورانیتشان زیاد بود. روز اول گفتند: خدایا همه کاره خودت هستی. همه چیز دست توست. ولی ما باید هزار بار سرمان به دیوار بخورد و هی به بن بست برسیم، هی به این دعا و امثال اینها متوسل شویم تا توحید در ما بروز کند. آدم عاقل از اول می‌فهمد همه کاره خداست، همه چیز دست خداست. ملا عبدالله می‌گوید: ظلم بزرگ خدا را ندیدن است. ظلم بزرگ پوشاندن پیدا و پیدا نمودن آنکه پوشیده است. می‌گوید: خلق از خودشان چیزی ندارند. موجودات از خودشان چیزی ندارند. پوشیده‌ای هستند که پیدا شدنی نیستند. خدا پیدایی است که پوشیدنی نیست. ظلم بزرگ این است که پوشیده را پنهان کنیم و پنهان را پیدا کنیم. یعنی خدا پیدایی است که قابل پوشیدن نیست.
با صد هزار جلوه برون آمدی که من *** با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
غیر خدا مگر کسی هست؟ حضرت امیر می‌فرماید: من چیزی را ندیدم مگر قبل از او، با او و بعد از او، خدا را دیدم. خدایی که همه جا باید او را ببینیم و همه کاره بدانیم پوشاندیم و نمی‌بینیم، نه او را رزاق می‌دانیم، نه حاضر و ناظر و پشتیبان می‌دانیم، نه حامی و نه ناصر می‌دانیم. ولی به پول جیبمان، به پول بانکمان، به پدر و مادرمان، به اداره‌مان بیشتر اطمینان داریم. اینقدر که به اسباب تکیه داریم به خدا تکیه نداریم. خدا در قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَدْعُ‏ مِنْ‏ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ» (یونس/106) قرآن به چه چیزی ظلم می‌گوید؟ حق الناس بلا شک ظلم است. ولی بالاترین ظلم‌ها پایمال کردن حق خدای بزرگ است. اگر این را ادا کنیم بقیه هم ادا خواهد شد. اگر خدا را حاضر و ناظر ببینیم، فکر ظلم به مردم هم در سر ما نمی‌آید. مشکل ما این است که اتصال ما به مبدأ ضعیف شده است.
دعای «یا من تحل» ما را به توحید کامل می‌برد. «وَ لا تَدْعُ‏ مِنْ‏ دُونِ اللَّهِ» غیر خدا را نخوان، فریاد نزن که نه برایت نفعی دارد و نه ضرری دارد. «فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ» اگر غیر خدا را داد زدی و التماس کردی، تو هم جزء ظالمین هستی. «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ‏ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ» (انعام/17) اگر خدا بخواهد یک بلا و ضرر و مریضی به تو بفرستد ، غیر از خدا چه کسی می‌تواند بردارد؟ «وَ إِنْ يُرِدْكَ‏ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ» (یونس/107) هیچکسی نمی‌تواند جلوی خیر خدا را بگیرد. خدا خیر الرازقین است و اراده کرده یک کسی را روزی فراوان بدهد. همه عالم جمع شوند زمین می‌خورند، او روزی‌اش بالا می‌رود. خدا اراده کرده فقر را برای کسی بریده است. روی حکمت و مصلحت است یا دستاورد خودش است ولی بریده شده است. همه عالم جمع شوند نمی‌توانند کاری کنند. «وَ تُعِزُّ مَنْ‏ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء» (آل‌عمران/26) به هرکس بخواهد عزت و به هرکس بخواهد ذلت می‌دهد.
شیخ جعفر شوشتری(ره) گفته بود: چیزی که در مردم می‌بینم این است که خدا را قاطی کارهایشان نمی‌کنند. گفته بود: همه انبیاء و امامان آمدند و گفتند: فقط خدا، من می‌گویم: خدا را یک مقدار در زندگی‌تان قاطی کنید. دست خودم، بازوی خودم، حافظه خودم! نگاه قارونی و فرعونی دارد. می‌فرماید: «فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ» خدایا دری که تو ببندی، غیر تو نمی‌تواند باز کند. اگر تو در را باز کنی، غیر از تو کسی نمی‌تواند ببندد. «وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ» اگر تو آسان کنی کسی نمی‌تواند سخت کند. «وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ» کسی که تو خوار کنی و زمین بزنی، هیچکسی در عالم نمی‌تواند یاورش باشد. بعد حضرت درود می‌فرستد که یکی از شرایط اجابت دعا صلوات بر محمد و آل محمد است. چون واسطه همه فیوضات هستند و بدون اینها محال است به کسی فیض برسد. «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ» ای خدای من باب گشایش و فرج را به فضل و کرمت به ما مرحمت کن. «وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ» خدایا این سلطنت غم و غصه، بعضی مواقع دیدید همه درها بسته می‌شود و طرف می‌گوید: مرا در دریای غم رها کردی. نه حال مناجات دارد، نه حال دعا دارد، نه حال کار دارد. خُلقش تنگ است! می‌گوید: خدایا این سلطنت غم و غصه را تو به لطف خودت در هم بکوب و بشکن.
«وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ» ما دو شکایت داریم. شکایت از خدا، شکایت به خدا، شکایت از خدا خیلی بد است و بی‌جا است. خدایا چرا چنین کردی، چرا چنان کردی؟ نسبت ناروا و سوء ظن به خدا که خدا مرا چنین کرده، چنان کرده، شکایت از خدا، یا نزد خلق از خدا شکایت کنیم یا به خدا از خدا شکایت کردن خوب نیست. ولی شکایت از خودمان و افراد، شکایت از نفس اماره، اوضاع و احوال ما به هم ریخته، ناتوان و ضعیف هستیم، فقیر و درمانده هستیم، به خدا شکایت کنیم و پناه ببریم. مثل فراز پایانی دعای افتتاح که می‌گوییم: «اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا غیبة ولینا» خدایا فتنه‌ها زیاده شده، دشمن به ما حمله می‌کند. شکایت از اوضاع و احوال به خدا که گره گشاست، این خوب و قشنگ است.
در اینجا می‌فرماید: خدایا، به من حسن نظری بده که شکایت‌هایی که به تو می‌کنم، بفهمی که گلایه‌ها بی‌جا نیست و نظر تو به من مساعد است. یعنی در این گرفتاری‌ها می‌خواهی مرا رشد بدهی. «وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ» خدایا شیرینی کاری که با من می‌کنی، گاهی کار آدم پیچ و گره می‌خورد. گاهی به مو می‌رسد و پاره نمی‌شود. بعد می‌بینی یک گشایشی می‌شود و می‌گوید: چقدر خوب شد این کار نشد. این شیرینی کار قشنگی که برای من اجام دادی، شیرینی‌اش را به من بچشان. «وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً» خدایا از طرف خودت به من رحمتی ببخشا و گشایش و فرجی که گوارای وجود من باشد. «وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً» خدایا از طرف خودت راه خروج از این بن بست برای من هموار کن و قرار بده. انشاءالله این دعا را حفظ کنند و بخوانند و در معانی آن تأمل کنند. چیزی که موقع مردن به آن می‌رسیم. موقع مردن همه حضرت علی را می‌بینند. منافق، کافر، ملحد و بت پرست، بعد هم خدا را می‌بینند. چون حضرت علی واسطه خداست. چون موقع مردن تمام اسباب و وسایل منقطع می‌شود. تمام پرده‌ها کنار می‌رود.
دعای خیلی زیبایی است برای مناجات ماه شعبان که حضرت امام این جمله را زیاد می‌فرمودند: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک» خدایا به ما ببخش کمال منقطع و بریده شدن به سوی خودت. یک زمان این جمله را یکی از دوستان ما برای آیت الله بهاءالدینی خواندند. ایشان فرمودند: شاید من دو هفته در این جمله دعا غرق شدم. موقع مردن کمال انقطاع حاصل می‌شود و آدم خدا و پیغمبر و امام را می‌بیند، حجاب کنار می‌رود. ولی این هنر نیست، آنجا دیگر اضطراری همه می‌بینند. هنر این است که الآن ببینیم. «وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ» خدایا مرا کمک کن این گره‌هایی که به کار من انداختی باعث نشود واجبات را انجام ندهم. دچار غفلت نشوم. خدای مرا مشغول نکن از این گرفتاری که پیش آمده، از اینکه معاهده واجبات را کم بگذارم یا مستحبات را کنار بگذارم. «فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً» خدایا من در تنگنا قرار گرفتم «وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً» یعنی وجود من از غم و غصه پر شده است. خدایا در این درماندگی مرا نجات بده. «وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ» تو قدت داری بر آنچه مبتلا شدم را دفع کنی. «وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ» و آنچه در او واقع شدم تو می‌توانی دفع کنی. «فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ» خدایا این کار را انجام بده. «وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ» ولو اینکه من مستحق نیستم. «يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» ای خدایی که صاحب عرش بزرگ هستی گره از کار ما باز کن.
شریعتی: این دعا، چه دعای بی نظیری است. انشاءالله دوستان مراجعه کنند هم در صحیفه سجادیه و هم در مفاتیح این دعا هست. دوستان ما هم در کانال برنامه قرار خواهند داد. امروز صفحه 354 قرآن کریم، آیات 32 تا 36 سوره مبارکه نور را تلاوت خواهیم کرد.
«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ «32» وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ «33» وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ «34» اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ «35» فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ «36»
ترجمه: پسران و دختران بى‏همسر و غلامان و كنيزان شايسته (ازدواج) خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نيازشان مى‏گرداند و خداوند، گشايشگر داناست. و كسانى كه (وسيله‏ى) ازدواج نمى‏يابند، پاكدامنى و عفت پيشه كنند، تا آن كه خداوند از كرم خويش، آنان را بى‏نياز نمايد. و هر كدام از غلامان و كنيزان شما كه خواهان بازخريد و آزادى (تدريجى) خود باشند، اگر در آنان خير و شايستگى ديديد، تقاضاى آنان را بپذيريد و (براى كمك به آزاد شدن آنان) از مالى كه خدا به شما داده به آنان بدهيد، و كنيزان خود را كه تصميم بر پاكدامنى دارند، به خاطر رسيدن به مال دنيا به فحشا وادار نكنيد، و هر كس آنان را مجبور كند، همانا خداوند براى آنان كه به اكراه وادار گشته‏اند، بخشنده‏ى مهربان است. همانا ما به سوى شما آياتى روشنگر فرستاديم و از كسانى كه قبل از شما بودند نمونه‏هايى برجسته و پندى براى پرهيزكاران فرستاديم. خداوند، نور آسمان‏ها وزمين است. مَثَل نور او همچون چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد. آن چراغ در ميان حبابى شيشه‏اى و آن شيشه همچون ستاره‏اى تابان و درخشان، چراغ از روغن درخت پر بركت زيتونى بر افروخته شده، كه نه شرقى است و نه غربى. (روغنش به قدرى صاف و شفّاف است) كه بدون تماس آتش نزديك است (شعله‏ور شود و) روشنى دهد. نورى است بر فراز نور ديگر. هر كس را خداوند بخواهد به نور خويش هدايت مى‏كند، و خداوند براى مردم مَثَل‏ها مى‏زند و خداوند به هر چيزى آگاه است. (اين نور هدايت) در خانه‏هايى است كه خدا اذن داده رفعت يابند و نام او در آنها ذكر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبيح گويند.
شریعتی: اگر نکته‌ای باقی مانده بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: انشاءالله دعاهایمان را با صلوات شروع و ختم کنیم. روایت داریم پیغمبر ما فرمود: دعایی مستجاب نمی‌شود مگر همراه دعا صلوات بر محمد و آل محمد بفرستیم. قطعاً خدای متعال با دعا به ما نظر خواهد کرد، اگر آن مشکل مصلحت نیست حل شود، خدا یک آرامش و وسعت نظر، یک حس و حال خوب به ما می‌دهد که خدا را شکر می‌کند. برای انبیائ هم همینطور بوده و همه جور حل نمی‌شده ولی خواستشان تأمین می‌شده و طور دیگری خدا تأمین می‌کرده است. این هفته چون از علامه بحرالعلوم که از علمای بی‌نظیر بودند، عالم برجسته‌ای که مکرر خدمت امام زمان شرفیاب می‌شده است، در حالات ایشان نوشتند یک موقع ایشان سجده شکر به جا آوردند. گفتند: چرا سجده شکر؟ فرمود: الآن به قلبم مراجعه کردم، دیدم الحمدلله یک ذره حسادت در وجود من نیست. حسادت یعنی تیم مقابل اگر برد ما الحمدلله بگوییم. یعنی رقیب ما زمین خورد ناراحت شویم. کسی که خیر دیگران را خیر خودش بداند. گفت: اگر رقیب من جلو بیافتد من ناراحت نمی‌شوم. الحمدلله هیچ حسادتی ندارم. هیچ غرور بی‌جا ندارم. این سینه پاک است که توفیق پیدا می‌کند و از ایشان پرسیدند: مگر می‌شود خدمت آقا رسید؟ فرمودند: چطور نشود، کسی که امام زمان(ع) او را به سینه خودش چسبانده است. خیر همه را بخواهد نه خیر خودش را!

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group