موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (علیهالسلام) - شرح دعای هشتم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 04-04- 97
حاج آقای فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالی و بینندگان و شنوندگان عزیز، آرزوی بهترینها را برای همه عزیزان داریم. سلام ویژه و مخصوص هم به عزیزانی داریم که از خارج کشور بیننده و شنوندهی برنامه ما هستند. هفته گذشته فراموش کردم تشکر بکنم. دهه آخر ماه رمضان در مسجد مقدس جمکران سخنرانی داشتم. از کشورهای مختلف و کشور خودمان برای دهه آخر اعتکاف شرکت کردند. از همه تشکر میکنم بسیار سازنده و مفید بود، ده روز در بهترین ایام شبهای قدر مهمان امام زمان بودند. سنت اصلی اعتکاف دهه آخر ماه رمضان است که پیامبر هم دهه آخر معتکف میشدند.
شریعتی: قرار هست به اتفاق فرازهای ناب و نورانی صحیفه سجادیه را با دعاهای بسیار دلنشین امام سجاد مرور کنیم و نکاتش را بشنویم. امروز وارد دعای هشتم صحیفه سجادیه میشویم.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
باز هم تکرار کنیم چون دعای هفتم دعای فوق العادهای بود و مختصر و کوتاه هم بود. چقدر پیام دادند که به سفارش شما این دعا را حفظ کردیم. خیلی از بزرگان این دعا را در قنوت و نماز و هنگام خواب میخواندند. این دعا یک درس توحید است. دعای هفتم همه عالم را جمع میکند و به محضر خدای متعال میبرد. آنهایی که فقر دارند، تنگی سینه دارند، به بن بست رسیدند، ناهنجاریهای شدید دارند، خوف سلطان، حکومت جائر، زندانی دارند، این دعا را مداومت کنند. اگر گره باز هم نشود خدا یک آرامشی به آدم میدهد که ناهمواری هموار شود. حداقل آدم وقتی حکمت و اسرار را بفهمد، در روایت داریم انبیاء و اولیاء در حد اعلای ابتلاء بودند ولی بخاطر آن دید و نگرش و بینشی که خدای متعال میدهد توان تحمل را پیدا میکنند.
حضرت زهرا(س) برای مظلومیت حضرت امیر گریه میکردند، حضرت علی(ع) فرمودند: «ان ذلک لصغیرٌ فی ذات الله» تمام ابتلائات که بالاترین ابتلائات بوده ولی چون در راه و مسیر خداست، امتحان الهی است، خارج از قضا و قدر الهی نیست، امتحان الهی است برای ما و امت، اینها در مقابل عظمت خدا کوچک است. یعنی اگر بتوانیم این ارتباط را قشنگ با خدا برقرار کنیم، همه ظلمتها نور میشود. همه خارها گل میشود، همه ضعفها قوت میشود. آقا أباعبدالله(ع) موقعی که حضرت علیاصغر به شهادت رسیدند که خیلی مصیبت سنگینی بود ولی فرمود: «هَوَنَ عَلّى انّه بعَينِ اللّهِ» چون در مرئی و دید الهی است و خدا میبیند و او به همه چیز قادر است. او امتحانها را برای همه پیش آورده است. یعنی کار از جای بلندی است و میداند شهادت حضرت علی اصغر چه آثار و برکاتی در عالم دارد و سند مظلومیتی برای امام حسین هست که هیچکس نمیتواند خدشه وارد کند. اگر عین خواسته ما مستجاب نشد یک برکات و بینشی به ما نشان میدهد که آن بلاها سبک میشود.
میگویند: کسی عاشق کسی شد. معشوقش او را تهدید کرد که چنین و چنان میکنم و تو را این طرف و آن طرف میکشم. گفت: تو هم با من هستی؟ گفت: بله هستم. گفت: ببر هرجا میخواهی ببری.
هرکجا تو با منی من خوشدلم *** گرچه باشد قعر چاهی منزلم
اگر تو همراه من هستی به دست باکفایت خودت این کار را میکنی، تو عاشق من هستی و من هم عاشق تو هستم، چون تو همراه من هستی، هرکاری میخواهی بکن. در دعای «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ» که همه گرهها را باز میکند، وقتی ببینیم خدا با ما هست و ما همراه او هستیم. «إِنَّ مَعِي رَبِّي سَيَهْدِينِ» (شعرا/62) این خیلی آرام میکند. انشاءالله دعای «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ» که در مفاتیح، در فهرست نوشته «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ» بعد از دعای توسل و قبل از دعای «الهی عظم البلاء» است. انشاءالله در خواندن این دعا مداومت کنند و به معانی آن توجه کنند.
اما دعای هشتم که دعای بسیار زیبا و بلندی هست، امام سجاد(ع) در 44 مورد خطرهایی که برای ما جدی هست، بلاها و ابتلاءها و ضررهایی که متوجه ما میشود یا رذایل اخلاقی که ممکن است برای ما پیش بیاید، از اینها به خدا پناه بردند. 44 مورد هست که از این موارد به خدا پناه میبرند که من مبتلاء به این صفات و رذایل اخلاقی نشوم. آقا امام سجاد(ع) میفرماید: «اللَّهُمَّ إِنىِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ» خدایا من به تو پناه میبرم از شور و شدت حرص، حرص آدم را زمین میزند. «وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ» از تندی و تیزی خشم، وقتی خشم بر انسان غالب شود هیچی را نمیشناسد. «وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ» به تو پناه میبرم از چیرگی حسد، مشکلات کل دنیا این است که ما خیر دیگران را نمیخواهیم. میخواهیم دیگران را زمین بزنیم. حسد که غالب شود اجتماع در هم کوبیده میشود. «وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ» به تو پناه میبرم از اینکه در صبرم کم بیاورم. صبر من زیاد باشد. «وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ» به تو پناه میبرم که من کم قانع باشم. قناعت را باید خیلی بارور و زیاد کنیم. «وَ شَكَاسَهِ الْخُلُقِ» به تو پناه میبرم از شدت تندخویی «وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ» به تو پناه میبرم از اینکه در شهوترانی مُصر باشم. پافشاری در شهوت داشته باشم. «وَ مَلَكَهِ الْحَمِيَّهِ» خدایا به تو پناه میبرم از تعصبات، بعضی هستند تعصبات بیجا دارند. نژاد پرستی قومی و قبیلهای دارند. خودخواه و خودمحور هستند. من زیبا هستم، من سفیدپوست هستم. اینکه ملکه تعصب بیجا بر من غالب شود به تو پناه میبرم.
یکی از نکات مهم در رابطه با این دعا این است که ما در زندگیمان باید مواظب باشیم و یک مقدار خودمان را بیشتر بشناسیم. چه صفات خوبی در ما هست، چه رذایل اخلاقی در ما هست که خیلی مخرب است. امام سجاد در اول دعا میگوید: خدایا من به تو پناه میبرم. یعنی یک چیزهایی است که مُهلک است. انسان را هلاک میکند. ویروس خطرناک و سهم مهلکی است. زود آدم را متلاشی میکند. ایمان انسان، انسانیت انسان، اخلاق انسان، آخرت انسان و هویت انسان را از بین میبرد. روح و جان ما را از بین میبرد. در روایت داریم که پیغمبر ما هر روز به خدا پناه میبرد. هر روز از حسد، کبر، بخل، عجب و غرور، پیغمبر که شخصیت اول عالم است هر روز به خدا پناه میبرد. مثلاً در روایت داریم که از امام باقر کسی سؤال کرد: آیا پیغمبر از بخل به خدا پناه میبرد؟ حضرت فرمودند: بله! هر روز که یکوقت بخل در من نفوذ نکند. از اینکه من خیر به دیگران برسانم در امور مادی و معنوی و امام باقر(ع) فرمود:ما اهلبیت روزی دو بار هر صبح و شام از بخل به خدا پناه میبریم. باز راوی تعجب کرد، حضرت فرمودند: خدا در قرآن میفرماید: «وَ مَنْ يُوقَ شُحَ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (حشر/9) چه کسانی رستگار هستند؟ آنهایی که جلوی بخلشان را بگیرند. الآن صدماتی که فقرا و گرفتارها میخورند بخاطر بخل اغنیاء است. بخل هم فقط امور مادی نیست. یک هنرمند هنرش را به دیگران ارائه نمیکند. یک دانشمند علمش را در اختیار نمیگذارد. اگر همه به همدیگر خیر برسانند، همه مشکلات حل است. همه رستگار میشوند. یک عده بخیل میلیاردها انسان را به زحمت میاندازند. لذا خدا میفرماید: کسی جلوی بخلش را بگیرد رستگار شده است.
امام صادق(ع) دور خانه خدا طواف میکردند. حضرت دائم میفرمودند: «اللَّهُمَّ قِنِي شُحَ نَفْسِي» (تفسيرالقمي، ج2، ص372) خدایا بخلم را حفظ کن. یعنی جلوی بخل مرا بگیر. یک نفر به امام صادق اعتراض کرد: خدا در قرآن میفرماید: کسی جلوی شدت بخلش را بگیرد، رستگار شده است. لذا امام سجاد به ما یاد میدهند از این چیزها به خدا پناه ببریم. یعنی خدا به داد ما برسد که یکوقت این آلودگیها در ما نفوذ نکند. یکی از مسائلی که مهم است توجه کنیم، بصیرت نفسانی و معرفت نفس است. ما متأسفانه در این زمینه خیلی غفلت کردیم. عمده حرف ما وقتی دور هم هستیم نقد دیگران است. یعنی یا مسئولین را نقد میکنیم که باید بکنیم و بعضی ممکن است ایرادهای قوی داشته باشند. یا استادها را نقد میکنیم، روحانیت را نقد میکنیم. یا غیبت میکنیم، یا تهمت میزنیم، موشکافی میکنیم فلان کس این حرف را میزد بهتر بود یا این کار را میکرد بهتر بود. حتی مراجع تقلید، حتی درباره امام و پیغمبر نظر میدهیم که آنها معصوم کامل هستند. این بزرگترین اشتباه بشریت است که ما برای همه تعیین تکلیف میکنیم، نقد و انتقاد میکنیم. موشکافی میکنیم ولی در مورد خودمان گویی از همه عیوب پاک هستیم. همه عیبها برای دیگران است و این اشکال بزرگی است.
قسم خوردن یک امر مکروه است. قسم دروغ که حرام است. قسم راست کراهت دارد. ولی چرا در قرآن از زبان پیغمبر یا اهلبیت گاهی قسم خوردند؟ موضوع خیلی مهم است و میخواستند طرف را تکان بدهند. یک مقدار هیجان زده شود و از خواب غفلت بیرون بیاید. معمولاً قسمها یکبار است. بالله، تالله، گاهی خدا به آسمان و زمین و خورشید و ماه و ستاره قسم خورده است. ولی فقط یک جای قرآن داریم که خدا یازده بار قسم خورده است، سوره شمس که یازده بار قسم خورده است. ظاهر که به خورشید و ماه قسم خورده است. باطنش خورشید پیغمبر خداست، ماه امیرالمؤمنین است و شب حضرت زهراست. چرا خدا اینقدر قسم خورده است؟ اگر مرجع تقلید یا مقام معظم رهبری بیاید بگوید: مردم! به خدا قسم، به مردم شوک وارد میشود. خداوند یازده بار قسم خورده که به فکر خودت باشد و دائم به دیگران ایراد نگیر! کار ما عیب جویی و سرک کشیدن در کارهای دیگران شده است. آن کسی که یازده بار قسم خورده، مقسم علیهاش چیست؟ میگوید: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها، فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها» (شمس/7-9) یازده بار قسم خورده کسی که به فکر خودش بود رستگار شده است. کسی که خودش را رها کرد، «قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (شمس/10) بیچارگی و بدبختی و بدعاقبتی شوم گرفتار شد، یک عمر در آتش جهنم میسوزد. نیش به دیگران زده و مار و عقرب درست کرده و هی به جان خودش میافتند. هرکاری که به دیگران میکنی به سر خودت میآید. خودمان را دریابیم. خدا چشم داده برای اینکه هم دیگران را ببینیم و هم خودمان را ببینیم.
بزرگی به من فرمودند: هیچوقت شده خودت را مقابل خودت بگذاری؟ گاهی خودمان را در آئینهای بیاوریم که دیگران را نقد میکنیم و نظر میدهیم. خوبیهایمان را ببینیم. مثبت و منفیمان را ببینیم. چقدر روایت داریم هرطور دوست داری دیگران با تو رفتار کنند، تو هم همانطور رفتار کن. به خودمان چه نمرهای میدهیم؟ بنده خوب شوهری برای خانمم هستم؟ خوب پدری برای فرزندانم هستم؟ خوب دامادی هستم؟ ما فقط به دیگران نمره میدهیم. نمرههایمان هم روی حبّ و بغض است یا بیست است یا صفر است. افراط و تفریط است. از کسی خوشمان بیاید بالا میبریم و از کسی بدمان بیاید نابودش میکنیم. بدترین چیزها بی انصافی در قضاوت دیگران است. گاهی در مجامع فرهنگی یا اداری که برای سخنرانی میروم، میگویم: مدیری موفق است که نظرسنجی کند. یعنی یک صندوق انتقادات و پیشنهادات بگذارند و طرف معلوم نباشد چه کسی است. گاهی مشکل بزرگ ما این است که انتقاد پذیر نیستیم. هزار تا غیبت و تهمت و شایعه برای دیگران واجب است اما به ما بر بخورد, عالم را کن فیکون میکنیم. خیلی خودخواهی و خودمحوری بالا و بلند است. معنای مراقبه و محاسبه همین است، بیاییم خودمان را نقد کنیم. مرحوم آقای دولابی این جمله را خیلی تکرار میکردند. حدیث معروف که «المومن مراه المومن» (بحارالانوار، ج71، ص268) مؤمن آینه مؤمن است. الآن بنده صورت خودم را نمیبینم ولی صورت شما را میبینم. شما هم صورت بنده را میبینی و صورت خودت را نمیبینی مگر جلوی آینه بروی. اگر موهای شما پریشان باشد من به شما میگویم. مؤمن آینه مؤمن است.
مؤمن آینه مؤمن است یعنی چه؟ ما جلوی آینه میرویم. اولاً تمام اشیاء خودشان را نشان میدهند. فقط یک چیزی خودش را نشان نمیدهد و شما را نشان میدهد و آن آینه است. یعنی اگر ما هم شفاف و صاف شدیم، زلال شدیم، هرکس ما را میبیند خودش را هم میبیند. چطور آب که گل آلود کسی را نشان نمیدهد ولی اگر زلال و شفاف شد آینه میشود. آینه شو، غبارها و کدورتها را برطرف کن. یک معنی اینکه مقابل آینه میروی هیچ کم و کسری نمیکند، هرچه هست نشان میدهد. نه بزرگنمایی و نه کوچک نمایی میکند. یک خوبی آینه این است که مثبتها را نشان میدهد، منفیها را هم نشان میدهد. یکی از قشنگیهای این حدیث این است که آیه داد و قال نمیکند، بی صدا میگوید.
یکی از نکات زیبا این است که اگر آینه کوچک باشد، بزرگ باشد، حقیقت را نشان میدهد. نکتهای که آقای دولابی روی آن خیلی مانور میدادند، واقعاً هم خیلی مهم است. اگر ما جلوی آینه رفتیم و دیدیم سر و وضع ما به هم ریخته است یا آشغال روی صورت ما هست. ما اشتباه بزرگمان این است که ده سال است هی دستمال میگیریم آینه را میکشیم که اینجا پاک شود. محال است پاک شود. امکان ندارد و راهش این نیست. الآن بحثهایی که در برنامه سمت خدا توسط کارشناسان مطرح میشود، خیلی از خانوادهها گوش میکنند. خانم به آقا میگوید: با شما هست! آقا به خانم میگوید: با شما هست! هیچکس به خودش نمیگیرد. مدیر عزیز، معلم عزیز، پدر و مادر عزیز به خودتان بگیرید. هزار سال اگر ایرادی در صورت بنده هست، به جای اینکه آینه را دستمال کنم، دیگران را دستمال کنم . اینجا را که پاک کردی آینه هم پاک میشود. خدا به صلاح من میتواند دیگران را اصلاح کند.
ذات نایافته از هستی بخش *** کی تواند که شود هستی بخش
من چند حدیث ناب از مولا امیرالمؤمنین در این زمینه نوشتم. بزرگترین عیب، بزرگترین ایراد، بزرگترین غفلت، غفلت از خود است. بزرگترین گناه و انحراف این است که من خودم را نشناسم. بزرگترین اشکال این است که من خودم را نقد نکنم. یکی از احادیث زیبا این است که امیرالمؤمنین میفرماید: «الجاهل بنفسه جاهل بکل شیء» کسی که خودش را نشناسد به مراتب بیرون از خودش را نمیشناسد. من خودم را پیدا نکردم. کسی که خودش و جسمش را نشناسد، روحش را نشناسد، موقعیتش را نشناسد، جایگاهش را نشناسد، بیرون از خودش را به مراتب نمیشناسد. جهلی در عالم بدتر از این نداریم که آدم خودش را پیدا نکند. از روی جهالت به دیگران نمره مثبت و منفی میدهد. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «أعظم الجهل جهل الانسان أمر نفسه» (غررالحكم، ص 233) نفهمی و نادانی و بی معرفتی یک درجه است. صد درجه جهالت و نادانی چیست؟ فرمود: زشتترین جهالتها این است که انسان خودش را نشناسد. پایتخت تمام کشورها را بلد است. ولی خودش را نمیشناسد. ریزهکاریهای درون خودش را بلد نیست. امیرالمؤمنین(ع) جملهی زیبایی در مورد متقین دارند، متقین چه کسانی هستند؟ «وَ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَي الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ» (نهجالبلاغه، خطبه 193) یعنی گوششان را وقف کردند بر علمی که برایشان نافع است. به درد دنیا و آخرت میخورد. علمی که مفید باشد. علمی که با آن خودت را بشناسی و منیّت خود را از بین ببری. حدیث دیگر میفرماید: «كَفَي بِالْمَرْءِ جَهْلا أَنْ لا يَعْرِفَ قَدْرَهُ» (إرشاد مفيد، ج 1، ص 231) برای جاهل بودن انسان همین قدر بس است. این آقا پروفسور است، آیت الله است، استاد دانشگاه است، ولی بلد نیست با خانمش چطور برخورد کند. ده دقیقه برای خانم و بچهها وقت نمیگذارد. لذا انبیاء آمدند مهمترین محوری که به ما گفتند کار کنید، خودشناسی است. بصیرت واقعی این است که من اگر خودم را شناختم زمان را هم میشناسم. از همه مهمتر خدا را میشناسم. اگر خودم را نشناسم، خدا را هم نشناختم. لذا خدا در جای جای قرآن اشاره میکند «نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ» (حشر/19) یعنی اینها به هم مرتبط است. «من عرف نفسه فقد عرف ربه» (عوالي اللالي، ج 4، ص 102) کسی که خودش را شناخت، خدا را شناخته است. کسی که خودش را نشناسد، خدا را هم نشناخته است. لذا چون خدا را فراموش کردند، خدا هم کاری میکند خودشان را فراموش کنند. خود فراموشی مساوی با خدا فراموشی و خدا فراموشی مساوی با خود فراموشی است. چون ما فقر محض هستیم و خدا غنی محض است. ما جهل محض هستیم و خدا علم محض است. ما ضعف محض هستیم و خدا قدرت محض است. لذا میفرماید: برای جهالت انسان همینقدر بس که قدر و منزلت خودش را نفهمد. کسی که خودش را نشناخت هلاک شد.
امام صادق(ع) فرمود: «إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً» اگر خدا اراده خیر به بندهای بکند، سه کار با او میکند. 1- دنیا در نظر او کوچک میشود. انسانیت در نظرش بزرگ است و خدا بزرگ است. آشفتگیهایی که این روزها در بازار ایجاد شده است، گرانی و تورم، فقر و مشکلات، چقدر دغدغه گرانی سکه و دیگر چیزها را داریم. آیا دغدغهی اصلاح نفس و علم و کمال هم داریم؟ دنیا را جدی گرفتیم و آخرت را رها کردیم. اگر دنیا را یک مقدار سبک کنیم، فکر دنیا را کم کنیم. امیرالمؤمنین فرمود: هرکس آخرتش را اصلاح کند، خدا دنیایش هم اصلاح میکند. چرا دنیای ما درست نمیشود؟ چون طرف خدا نمیرویم. مسئولین، هرکسی در این زمینه فعال است، انتقاد از آنها درست و به جا است. اما اینکه همه فکرمان را روی این بگذاریم خوب نیست. «وَ نَفْسِي بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا» (من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 615) یعنی پیوند با اهلبیت باعث میشود معالم دین را یاد بگیریم. چه کنیم همه فسادهای دنیایی ما اصلاح شود؟ میگوید: یک مقدار طرف امیرالمؤمنین برو. مسئول، شخصیت سمت سیره حضرت برو و به فکر مردم باش! مسئولین خیلی ایراد دارند ولی آیا به من هم که دلار چهار هزار و خردهای میدهند نمیروم بازار دو برابر بفروشم؟ مردم هم به همدیگر رحم نمیکنند. ایراد از بالا و پایین است.
یک فرمایش زیبایی از پیغمبر(ص) هست. یک نفر به رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله! من دوست دارم خدا به من رحم کند و مورد رحمت خدا قرار بگیرم. حضرت فرمودند: «ارحم نفسك و ارحم خلق الله يرحمك الله» (كنز العمال، حديث 44154) اول به خودت رحم کن. کاسب نخواهد در آشفته بازار ماهی بگیرد! در خارج وقتی جنسی گران میشود مردم خرید نمیکنند ولی ما در ایران میرویم هرچه در انبارها هست میخریم برای اینکه دو برابر و سه برابر شود. مالکها به مستأجرها رحم کنند، خدا جبران میکند. اگر ما رحم کنیم خدا هم به ما رحم میکند. اگر ما بی رحم شویم خدا هم به ما رحم نمیکند. پیامبر فرمود: اول به خودت رحم کن، خودت را به آتش و گناه مبتلا نکن و بعد هم به مردم رحم کن مورد رحمت خدای متعال قرار میگیری. امام صادق(ع) فرمود: خدا هروقت اراده خیر به بندهای بکند، دنیا را خیلی جدی نگیرد. اینها همیشه بوده و گذرا است.
امام صادق فرمود: هرکس خدا اراده خیر به او دارد، عشق دنیا در او وجود ندارد. 2- در دین او را دانا میکند. 3- اشکالهای خودش را به او میفهماند. امیرالمؤمنین فرمود: خوشا به حال کسی که «شغله عیبه عن عیوب الناس» ما فرافکنی میکنیم. فقط عیب را به دیگران میگوییم. هرکس عیبش را به خودش بگوید. هرکس به اندازه توانش آب روی آتش بریزد. عیب از خود ماست و به دیگران بد و بیراه نگوییم. امام صادق فرمود: کسی که این سه صفت را پیدا کند، دنیا پرست نباشد و در دینش دانا باشد، خدا خیر دنیا و آخرت را به او مرحمت کرده است. امیدواریم خدا متعال قدم اول که خودسازی است، یک خانه تکانی درونی میتواند به خودمان آرامش بدهد و بعد هم به دیگران آرامش بدهد.
شریعتی: برای دوستان عزیزی که در خوزستان و آبادان هستند، آب آشامیدنی ندارند، برای آنها هم دعا کنیم که انشاءالله به زودی مشکلاتشان حل شود. وضعیت گرد و غبار و آب آشامیدنی آنها درست شود. انشاءالله مسئولین عزیز، آنهایی که دست اندرکار هستند به فکر مردم عزیز آبادان هم باشند و به آن مناطقی که با مشکل آب آشامیدنی مواجه هستند، کمک کنند.
حاج آقای فرحزاد: یکی از راهها قناعت و صرفهجویی است در همه چیز، تشریفات، تجملات، چشم و هم چشمی، صرفهجویی در آب، میتواند ما را از این بحران خیلی نجات بدهد.
شریعتی: امروز صفحه 361 قرآن کریم، آیات 12 تا 20 سوره مبارکه فرقان را تلاوت خواهیم کرد.
«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً «12» وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً «13» لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً «14» قُلْ أَ ذلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ كانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِيراً «15» لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ خالِدِينَ كانَ عَلى رَبِّكَ وَعْداً مَسْؤُلًا «16» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَ ما يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِي هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ «17» قالُوا سُبْحانَكَ ما كانَ يَنْبَغِي لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِياءَ وَ لكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّكْرَ وَ كانُوا قَوْماً بُوراً «18» فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِما تَقُولُونَ فَما تَسْتَطِيعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً وَ مَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذاباً كَبِيراً «19» وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعامَ وَ يَمْشُونَ فِي الْأَسْواقِ وَ جَعَلْنا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبِرُونَ وَ كانَ رَبُّكَ بَصِيراً «20»
ترجمه: چون (دوزخ) از فاصلهى دور آنان را ببيند، خشم و خروشى از آن مىشنوند. و چون به زنجير بسته شده، در مكانى تنگ از آن انداخته شوند، آنجاست كه ناله زنند (و مرگ خود را مىخواهند). (به آنان گفته مىشود:) امروز يك بار درخواست هلاكت نكنيد، بلكه بسيار درخواست هلاكت كنيد. (اى پيامبر!) به مردم بگو: آيا اين (ذلّت و عذاب) بهتر است يا بهشت جاودانى كه به پرهيزكاران وعده داده شده و سزا و سرانجام آنان است؟ براى اهل بهشت آن چه بخواهند موجود است. آنان براى هميشه در آن جا هستند. (اين پاداش) بر پروردگارت وعدهاى است واجب. (و ياد كن) روزى كه خداوند مشركان و آنچه را به جاى خدا مىپرستيدند (در يك جا) محشور كند، پس (به معبودهاى آنان) گويد: آيا شما بندگان مرا گمراه كرديد، يا خودشان راه را گم كردند؟ (معبودها) گويند: خدايا! تو منزّهى، مارا نرسد كه غير از تو سرپرستى بگيريم ولى تو آنان و پدرانشان را چنان كامياب گرداندى كه ياد (تو و قرآن) را فراموش كردند و گروهى هلاك و سر در گم شدند. (خداوند در آن روز به مشركان مىفرمايد:) اين معبودها گفتههاى شما را انكار كردند؟ نه براى برطرف كردنِ قهر خدا توانى داريد، نه مىتوانيد حمايتى (از كسى) دريافت كنيد وهر كس از شما ظلم كرده (و شركورزد) عذاب بزرگى به او مىچشانيم. و ما پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر آن كه آنان (نيز) غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند، و ما بعضى از شما را وسيلهى آزمايش بعضى ديگر قرار داديم. آيا صبر و تحمّل از خود نشان مىدهيد؟ و پروردگار تو همواره بيناست.
شریعتی: این هفته قرار گذاشتیم از آیت الله بروجردی(ره) یاد کنیم. اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
حاج آقای فرحزاد: پیامبر عظیم الشأن گاهی خواب میدیدند برای اصحاب بیان میکردند. خواب پیامبر مثل بیداری و رؤیای صادقه است. فرمودند: دیشب عموی من حضرت حمزه و پسر عمویم جعفر طیار را خواب دیدم. جمعهای که پیش رو هست، پانزده شوال شهادت حضرت حمزه سیدالشهداء (ع) است و ایام بزرگداشت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) است. انشاءالله عزیزان این را جدی بگیرند و زیارت حضرت عبدالعظیم هم ثواب زیارت امام حسین(ع) را دارد. این یک هفته را به زیارت حضرت عبدالعظیم بروند. حضرت فرمودند: من حضرت حمزه و جعفر طیار که هردو هم شهید شده بودند، خواب دیدم میوهها و غذاهای بهشتی را میل میکردند. از آنها سؤال کردم در آن عالم چه چیزی افضل و برترین چیزهاست؟ البته پیامبر خبر دارند ولی اینکه به ما یاد بدهند. عرض کردم پدر و مادر ما به قربانت، برترین چیزها را سه چیز در این عالم یافتیم. یکی صلوات بر محمد و آل محمد است. دوم محبت مولا امیرالمؤمنین(ع) است. سوم آب دادن است. الآن بحران آبی که شما اشاره کردید، در وضو و غسل کردن صرفهجویی کنیم. هرکس در هر توانی که دارد آب و برق را صرفهجویی کند. این کمک کننده است. افضل اعمال یکی آب رساندن است. مسئولین باید به فکر باشند ولی هرکس در هرجایی که هست باید صرفهجویی کند. ما خانوادههایی داریم که گونی گونی غذا را دور میریزند. همینها باران را کم میکند. این اسراف است و در خارج این کار را نمیکنند. آنوقت میگوییم: چرا آنجا باران میآید و اینجا نمیآید. اعمال خود ماست به ما برمیگردد. کمبود باران گردن آمریکا و اسرائیل نیست، ما خودمان بی برکتی را ایجاد میکنیم.
آیت الله بروجردی غیر از مباحث فقاهت و علم و حدیث شناسی که واقعاً در حد اعلای یک فقیه و مرجع بزرگ بودند و بزرگانی مثل حضرت امام، مثل آیت الله گلپایگانی همه سر درس ایشان میرفتند. مرحوم آیت الله بروجردی صفات برجستهای داشتند و خیلی متواضع و مؤدب بودند. یکی از بزرگان میفرماید: سید پیرمردی خدمت ایشان آمده بود که ایشان را درس بدهند. خواست درس بگوید آقا گوشش سنگین بود. گفت: من نیازمند هستم. گفت: بیا منزل، الآن همراه من چیزی نیست، من کمک تو میکنم. این سید آمد نزد من نشست، به من گفت: آقا وعده کرده در خانه به من پول بدهد. ولی الآن درس شروع نشده دو تا مسأله دارم. میشود بروم از آقا مسأله بپرسم؟ گفتم: برو بپرس. آمد خدمت آقا، من بلند گفتم: آقا اینبار مسأله دارد. اینقدر آقا ناراحت شد که بار دوم متوجه نشده است، آقای بروجردی که مرجع کل بود. مراجع درس ایشان میرفتند، خم شدند و دست این سید فقیر را بوسیدند. همیشه به فقرا رسیدگی میکردند. اواخر عمر نگران بودند، گفتند: چرا نگران هستید؟ تدریس داشتید، تاب چاپ کردید. مسجد اعظم درست کردید. در اکثر کشورها کرسی شیعه را بزرگ کردید. فرمودند: من اموالم را دادم و چیزی ندارم ولی میترسم خدا از من بپرسد: بروجردی از آبرویت هم مایه گذاشتی یا نه؟ خیلیها آمدند از من درخواست داشتند من چیزی نداشتم ولی میتوانستم از آبرویم استفاده کنم. انشاءالله روح ایشان با چهارده معصوم محشور شود.
خدا را قسم میدهیم به حق محمد و آل محمد خیر دنیا و آخرت به همه مرحمت بفرما. به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضی و فرجش را نزدیک بگردان و همه ما را از بهترین یارانش قرار بده. خدایا معضلات گرانی، اهنجاریهای اقتصادی، ناهنجاریهای اجتماعی، اخلاقی، خانوادگی را به حق محمد و آل محمد به فضل و کرمت برطرف بفرما. کنکوریهای عزیز را موفق بدار. ورزشکارهای ما را به بهترین نحو به پیروزی کامل برسان.