موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه امام زین العابدین (ع)- شرح دعای دهم (طلب عفو از پروردگار)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 30- 07- 97
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم، السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک»
دعای دهم صحیفه سجادیه درخواست عفو و بخشش و طلب آمرزش و مغفرت است که در دعاهای اهلبیت فراوان هست. یعنی بخش مهمی از دعاها طلب عفو و بخشش و طلب آمرزش و توبه است. بخشی را هفته قبل خواندیم که امام سجاد میفرماید: «يَا غَنِيَّ الْأَغْنِيَاءِ، هَا، نَحْنُ عِبَادُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ» ای خدایی که بی نیازترین بی نیازها هستی و همه اغنیاء بی نیازشان از طرف خدای متعال است. ما بندگانی هستیم بین تو و در پیش روی تو محتاج و فقیر، هیچ نداریم به ما رحم کن. بزرگی میفرمودند: یک کسی هست همه چیز دارد و یکی هست هیچی ندارد. یک کسی سرمایه فراوان دارد و یکی ورشکست کامل است. این دو را کنار هم بگذاریم خیلی جبران میشود. او غنی الاغنیاء است «وَ أَنَا أَفْقَرُ الْفُقَرَاءِ إِلَيْكَ» تو بینیازترین نیازها هستی و خدای متعال غنای ذاتی دارد. فقر و نداری حقیقت وجود ماست و من فقیرترین فقرا به سوی تو هستم. چرا امام بهترین بنده خدا میشود؟ چون خودش را در مقام «أَفْقَرُ الْفُقَرَاء» میبیند. یعنی هرکس در این بزم ناتوانتر است، عاجزتر و بندهتر است به خدا نزدیکتر است. امام در این مرحله است. من از همه فقرا و نیازمندان، نیازم به تو بیشتر است.
«فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِكَ» خدایا این فقر و نداری ما را به فضل و لطف و عنایت خودت جبران کن. «وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِكَ» این امیدی که به تو بستیم که به ما لطف و عنایت میکنی، با منع کردن و ندادن امید ما را قطع نکن. لذا حضرت التماس میکند امید من را با منع کردن و ندادن قطع نکن که اگر امید مرا قطع کردی و ندادی، «فَتَكُونَ قَدْ أَشْقَيْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِكَ» اگر چنین کردی من شقی خواهم شد به سعادتی که به وسیله تو باید میرسیدم. «وَ حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَكَ» اگر تو عنایتت را قطع کنی من محروم میشوم. اگر تو فضل و عنایت خودت را قطع کنی «فَإِلَى مَنْ حِينَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْكَ» اگر تو راه لطف و کرمت را به من ببندی من کجا بروم و در خانه چه کسی را بزنم؟ به قول ملا عبدالله تعبیر زیبایی دارد، میفرماید: ما در دیگری نداریم که اگر این در را بستند بگوییم: خدا یک نماینده دیگر دارد. نه، یک خدا است و نمایندههایش هم مشخص هستند. در هر صورت باید در خانه خدا را زد. باید امید به او داد، همینجاست و هیچ جای دیگر نیست. اولیای خدا هم وصل به همین هستند و همین یک در است. در طول هستند و در عرض نیستند. «فَإِلَى مَنْ حِينَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْكَ» اگر از آستانهی تو نا امید شویم به کجا برویم؟ «وَ إِلَى أَيْنَ مَذْهَبُنَا عَنْ بَابِكَ» راه دیگری نیست که برویم. «سُبْحَانَكَ» تو پاک و منزه هستی و خوب خدایی هستی. «نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ» خدا به بعضی اجابت را واجب کرده است. «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاه» (نمل/62) یجیبُ قبل از مضطر آمده است. یعنی اگر انسان به اضطرار رسید.
در روایت ما پاسخ این سؤال زیاد آمده که چرا بعضی از دعاهای ما مستجاب نمیشود؟ یک پاسخ این است که ما در ضمن اینکه دعا میکنیم به جاهای دیگر هم امید و دلبستگی داریم. میگوییم: خدایا این ازدواج را جور کن، بانک گفته: ده میلیون میدهم. پدرم گفته: اینقدر میدهم. به اینها بیشتر از لطف و کرم خدا اعتماد داریم. حدیث داریم این یک نوع شرک است. علت اینکه خدا دعا را مستجاب نمیکند این است، میگوید: برو نزد همان کسانی که به آنها امید داری. تو به آنها بیشتر امید داری. برای من شریک قائل شدی. اگر مضطر شدیم و درمانده شدیم، یجیبُ بالای سرش است. حضرت تعبیرش این است که تو واجب کردی مضطر این را اجابت کنی. میفرماید: «نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ وَ أَهْلُ السُّوءِ الَّذِينَ وَعَدْتَ الْكَشْفَ عَنْهُمْ» دعاها سبک همان قرآن است. بزرگی تحقیق کرده بود و امام(ره) هم فرمودند: قرآن کتاب نازل است یعنی از بالا برای بشر آمده است. دعاهای ما قرآن ساعد است. جواب نامه خداست و از پایین به بالا است. خدای مهربان در قرآن میفرماید: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» (نحل/18) اگر بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید، نمیتوانید. حضرت امیر در نهجالبلاغه میفرماید: «وَ لاَ يُحْصِي نَعْمَاءَهُ اَلْعَادُّونَ» تمام شمارشگرهای دنیا جمع شوند نمیتوانند نعمتهای خدا را بشمارند. حضرت اینجا میفرماید: آن خدایی که در قرآن اجابت را برای مضطرین واجب کرده است، «وَ أَهْلُ السُّوءِ» درد و بلا و گرفتاری بر ما رسیده است. خودت فرمودی: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاه و یکشِفُ السوء» پس بیا به این وعدهها عمل کن و ما را از فلاکت و بدبختی نجات بده.
ما در مورد شرایط توبه که صحبت میکردیم، سعی میکنیم که خیلی مفصل نگوییم و فقط ارکان و شرایط توبه را خواهیم گفت. یکی این بود که امید ما در هیچ حالی قطع نشود. رگه حیات ما و سرمایه ما امید است. «إِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مَالِهِ الرَّجَاء» در دعای کمیل هست. خدایا رحم کن به کسی که سرمایه ما امید به توست. اگر این سرمایه از بین برود مفلوک هستیم و چیزی نداریم. به خدا خیلی امیدوار باشیم. بزرگی میفرماید: زمانی کسی خدمت ولی خدایی آمد و آنقدر این گناه و معصیت داشت که باطنش به شکل چند حیوان وحشی شد. بعضی هستند چشم برزخی دارند و اظهار نمیکنند، اولیای خدا ممکن است یک حقایقی را ببینند. مثلاً کسی حالت درندگی دارد، گرگ است. شهوات زیاد دارد به شکل خوک ممکن است دیده شود. نفس مؤمن به شکل گوسفند است. خیر محض است. رام است و تسلیم است. این یک واقعیتی است که در روایت اشاره شده «أفواجا» در ذیل سوره مبارکه نبأ، فوج فوج محشور میشویم، روایت دارد آدمهایی که مکار هستند، به شکل روباه محشور میشوند. ممکن است در دنیا یک ولی خدا چشمش باز باشد و اینها را ببیند. بزرگی فرمود: یک کسی در جلسه ما آمد که از اراذل و اوباشی بود که چندین سر حیوان داشت یعنی نفسش چنین نشان میداد. ایشان فرمودند: من مقداری در مورد توبه و بازگشت به خدا و ترک گناه و معصیت صحبت کردم، در همان مجلس حالش منقلب شد. حالت ندامت و پشیمانی به او دست داد، دیدم شکلش آدم شد. بعد مدتها روی این فکر میکردم که در دعای کمیل میخوانیم «یا سریع الرضا» ای خدایی که زود راضی میشوی. حضرت امیر میفرماید: گذشت نکردن از بدترین گناهان است. فرمود: این دعای «یا سریع الرضاء» را من در او یافتم که چقدر خدا زود راضی میشود.
در زمان حضرت موسی(ع) باران نیامد و مدتی قحطی و خشکسالی شد. به حضرت موسی امر شد به بیابان بروند، نماز باران بخوانند و دعا کنند تا باران بیاید. رفتند در بیابان مضطر شدند و دعا کردند و نماز باران خواندند. خدای مهربان فرمود: در جمع شما گناهکاری هست که گناهش بد گناهی است و سخنچینی و نمامی است. این دو به هم زدن، در همکارها، در اداره، در خانوادهها، در رتبه بالاتر در بین جناحها و گروهها است. خیلیها حاضر هستند اصل نظام و اصل اسلام و مملکت از هم بپاشد و رقیب را از مردم بیرون کنند. حتی میگوید: من هم از بین بروم که رقیب من نابود شود. این حسادت و سخنچینی خیلی رذیله بدی است. چیزی بالاتر از این برای مملکت ما نیست که خود زنی کنیم. حاضر نیستیم حسن کوچک رقیب را ببینیم. این خیلی صفت بدی است. سیره پیامبرها و امامان ما و اولیای خدا این بوده که همه را جذب کنند، ما فقط داریم دفن میکنیم. یک کسی یک ذره به ما اصطکاک دارد و خطش به ما نمیخورد. بعضیها سر دو تا نامزد رقیب با هم دعوا دارند. این ارزش دارد؟ بزرگی فرمود: قضاوتهای ما هم چنین است. روی حبّ و بغض است، از کسی خوشمان بیاید نمره بیست میدهیم و از کسی بدمان بیاید نمره صفر میدهیم. از یک تا بیست نوزده دیگر نمره هست. رئیسجمهورهای آمریکا میگویند: یا با من یا بر علیه من! ممکن است کسی با شما نباشد و بر علیه شما هم نباشد. این خیلی بد است که میگویند: فقط من! نمامی و سخنچینی بین دو تا عروس، داماد، مادرشوهر، خیلی صفت بدی است. همیشه بدیهای دیگران را نادیده بگیریم و خبرهای ناگوار را به هم نرسانیم. خوبیهای همدیگر را بگوییم.
یک علامت مؤمن اصلاح است. کار مؤمن این است که دلها را به هم گره بزند. به کسی گفتند: کار شما چیست؟ گفت: جوشکاری، گفتم: آهنها را جوش میدهی؟ گفت: نه، دلها را جوش میدهم. خدا به حضرت موسی فرمود: ای موسی، در میان جمع شما یک سخنچین و نمامی هست که اینقدر گناهش بد و مخرّب است بخاطر او من دعای شما را مستجاب نمیکنم و باران نمیفرستم. سخنچینی باعث می شود که باران نیاید. حضرت موسی به امتش بنی اسرائیل فرمود: در میان شما یک نفر سخنچین هست و این مانع باران شده است. از جمع ما بیرون برود و برود جایی که دیگر بخاطر او نسوزیم. طرف خیلی ناراحت شد و شروع به توبه و استغفار کرد. همین خدایی که گفته بود: به خاطر این شخص باران نمیآید، یکوقت حضرت موسی دید باد تندی بلند شد و ابری آمد و باران بارید. گفت: خدایا تو گفتی از باران خبری نیست و دعا مستجاب نمیشود. خدا فرمود: من بخاطر همان جوانی که سخنچین بود و توبه کرد و برگشت، دعایش را مستجاب کردم و باران رحمتم را فرستادم. ممکن است یک نفر مزاحم خیر برای یک امت شود و یک نفر هم ممکن است بیاید و آن خیر را بباراند.
در اصول کافی هست که امام سجاد(ع) میفرماید. یک کشتی کوچکی بود که عدهای با آن مسافرت رفتند. دریا طوفانی شد و اینها غرق شدند. یک خانمی تخته پارهای گیرش آمد و با این تخته پاره خودش را نگه داشت. باد او را در جزیرهای انداخت. چند روزی در آن جزیره بود. سر و وضعش به هم ریخته شده بود. یک روز یک جوان اراذل و اوباشی از آنجا رد شد، این خانم را دید. گفت: تو جن هستی یا انس؟ گفت: من انسان هستم. ماجرا را تعریف کرد. این جوان اراذل خواست با این زن کار خلاف انجام بدهد، بدن این خانم شروع به لرزیدن کرد. گفت: چرا میلرزی؟ اینجا کسی نیست. گفت: اتفاقاً کسی که نباید باشد، هست. گفت: چه کسی؟ گفت: خدا ما را میبیند. عفت این خانم و پاکی این خانم، جوان را گرفت. پاکی حضرت یوسف باعث شد که زلیخا پاک شود و نجات پیدا کند. مثنوی میگوید:
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق *** بلکه گردونی و دریایی عمیق
یک نفر میتواند یک مملکت را فلج کند و یک مملکت را اصلاح کند. بنی آدم اعضای یکدیگرند یک واقعیت است. یک نفر میتواند اختراعی کند و یک رفاهی برای مردم بیاورد. یک نفر میتواند بمب اتم درست کند و میلیونها نفر را به کشتن بدهد. هردو طرف میشود. میتواند میلیون جهنمی و میلیون بهشتی درست کند. امام حسین(ع) به ظاهر یک نفر است ولی چه کار کرده است که عالم را تکان میدهد! هرکس در ظرفیت وجودی خودش، خودمان را دست کم نگیریم. امام صادق(ع) فرمود: به برکت یک یوسف پاکدامن، زلیخا و عزیز مصر و مردم مصر و برادرهای یوسف نجات پیدا کردند. زندانیها و کل مملکت مصر اصلاح شدند و همه خداپرست شدند. پشت ماشینی نوشته بود: من یکی اگر خوب شوم خیلی خوب میشود! ما مشکل بزرگی که داریم این است که به خودمان نمیگیریم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ» (مائده/105) مشکل بزرگ ما این است که اگر خالی در صورتمان هست، جلوی آینه میرویم و آینه را پاک میکنیم. من شوهر خوش اخلاق شوم خانم و بچههای من خوش اخلاق میشوند. به اصلاح یک مرد، خدا خانواده و رفقا و همسایههای او را اصلاح میکند. از آن طرف هم خدا به فساد یک انسان خانواده و بچههایش را آلوده میکند. یک معتاد هزارها نفر را آلوده میکند. باید خیلی مواظب باشیم.
این خانم پاکدامن بدنش شروع به لرزیدن کرد. طرف گفت: من میلیونها گناه کردم. گفت: تو خدا را نمیشناسی و قبول نداری. من طاقت آتش جهنم را ندارم. این حرف زن دل سنگ این شخص را منقلب کرد و تکان داد، گفت: تو هنوز گناه نکردی اینقدر میترسی، من که اینقدر گناه کردم نباید بترسم؟ منقلب شد. خانم را رها کرد و به طرف محل سکونت رفت. بین راه که میآمد به یک عابدی رسید. گفت: کجا میروی؟ گفت: فلانجا؛ با هم همراه شدند. قبل از اینکه به آبادی برسند، آفتاب خیلی سوزنده بود. عابد گفت: این آفتاب خیلی تند است. بیا از خدا بخواهیم و دعا کنیم ابری روی سر ما بیاید و سایه بیافتد و اینقدر نسوزیم. عابد دعا کرد و آمین گفت. ابری بالای سرشان آمد و هرجا رفتند همراهشان بود. سر دو راهی رسیدند، از هم جدا شدند. وقتی جدا شدند ابر روی سر این بنده خدا رفت. روی سر همین جوانی که گنهکار بود. عابد خیلی تعجب کرد. آمد گفت: دعای تو مستجاب شده چون ابر همراه توست. چه کار کردی؟ ماجرا را تعریف کرد. گفت: توبه تو پذیرفته شده است. «یا سریع الرضاء» خدا خیلی زود راضی میشود و توّاب است. اگر بفهمیم که خدا از هزارها پدر و مادر بر ما مهربانتر است و عذر پذیر است. رکن اساسی توبه ندامت و دلشکستگی است. همان که امام سجاد فرمود: «أنا افقرُ الفقرا» من درمانده هستم. فقیر هستم، مضطر هستم، خدایا خودت شاهد هستی، من از پس نفس أماره شیطان رجیم برنمیآیم و نمیتوانم. زمین خورده هستم. کسی مضطر شد، دلشکسته شد، ندامت او را سوزاند و ذوب کرد و منقلب کرد، شک نکند. در طول سال خیلی پیام داریم که ما در گذشته و جوانی، گناه خطرناکی انجام دادیم. آیا خدا میبخشد؟ اصلاً خدا نمیبخشد را فراموش کنید. خدا در نزد دل شکستههاست و خیلی زود راضی میشود. خدا میگوید: من دنبال آدمهای گنهکار هستم. تعبیر انتظار و آرزو درباره خدا هم آمده است، آرزو میکنم که برگردد! یکی از اسمهایی که در جوشن کبیر است حنّان است. از امیرالمؤمنین(ع) روایت است. که خدایی که میگوییم: حنّان است یعنی چه؟ فرمود: حنّان بندهای است که همه با یک مهربانی، وقتی حسنین خودشان را برای وداع با مادر خودشان را انداختند، یک ناله جانسوز و یک مهربانی فوق العاده که دستها حرکت کرد و حسنین را به سینه چسباند. یک مهربانی فوقالعاده خدا دارد برای آنهایی که میخواهند فرار کنند و آنهایی که اعراض کردند که آنها برگردند. فرمود: اگر میدانستند از شوق من میمردند و بندهای بدنشان قطعه قطعه میشد. یک مقدار باورهایمان را نسبت به خدا تغییر بدهیم. خوب خدایی داریم. انشاءالله خدای متعال به ما کمک کند.
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم. این هفته قرار گذاشتیم از مجاهد پارسا، عالم بزرگوار حضرت آیت الله مهدوی کنی یاد کنیم. امروز صفحه 480 قرآن کریم، آیات 30 تا 38 سوره مبارکه فصلت را تلاوت خواهیم کرد. آیه 37 این سوره سجده واجب دارد که ما پخش نخواهیم کرد.
«إِنَ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ «30» نَحْنُ أَوْلِياؤُكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ لَكُمْ فِيها ما تَشْتَهِي أَنْفُسُكُمْ وَ لَكُمْ فِيها ما تَدَّعُونَ «31» نُزُلًا مِنْ غَفُورٍ رَحِيمٍ «32» وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِي مِنَ الْمُسْلِمِينَ «33» وَ لا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ «34» وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ ما يُلَقَّاها إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ «35» وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «36» فَإِنِ اسْتَكْبَرُوا فَالَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ يُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ هُمْ لا يَسْأَمُونَ «38»
ترجمه: همانا كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداست، پس (بر اين عقيده) مقاومت نمودند، فرشتگان بر آنان نازل مىشوند (و مىگويند:) نترسيد و غمگين مباشيد و بشارت باد بر شما به بهشتى كه پى در پى وعده داده مىشديد. ما (فرشتگان) در دنيا و آخرت دوستان شماييم؛ و براى شماست (در بهشت) هر چيزى كه تمايل داشته باشيد و براى شماست در آن جا هر چه را درخواست كنيد. (همهى اينها) پذيرايى مقدّماتى از جانب خداوند بخشندهى مهربان است. و كيست خوش سخنتر از كسى كه (مردم را) به سوى خداوند دعوت كند و (خود نيز) عمل شايسته انجام دهد و بگويد: «من از مسلمانان هستم»؟ و نيكى با بدى يكسان نيست؛ (بدى ديگران را) با شيوهى بهتر (كه نيكى است) دفع كن، كه اين هنگام آن كس كه ميان تو و او دشمنى است همچون دوست گرم مىشود (و عداوتش نسبت به تو تمام مىشود). و اين (خصلت و برخورد نيكو) را جز كسانى كه اهل صبر و شكيبايى هستند دريافت نمىكنند، و اين را جز كسى كه داراى بهرهى بزرگى (از كمالات باشد) نخواهد يافت. و اگر انگيزه و وسوسهاى از طرف شيطان تو را تحريك كند (كه بدى را با بدى جواب دهيد) پس به خداوند پناه ببر كه او خود شنواى آگاه است. و اگر (گروهى از مردم از عبادت خداوند) تكبّر ورزيدند، پس (باكى نيست زيرا) كسانى (از فرشتگان) كه نزد پروردگارت هستند شب و روز براى او تسبيح مىگويند و خسته نمىشوند.
شریعتی: از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد برای ما بگویید و نکات قرآنی امروز را بشنویم. بعد هم از شخصیت حضرت آیت الله مهدوی کنی برای ما خواهند گفت.
حاج آقای فرحزاد: دنبال احادیثی میگشتم که در مسیر کربلا صلوات را تکرار کنند. چه در کربلا، چه مشهد، در مشاهد مشرفه که هستند یکی از آداب زیاد صلوات فرستادن است. یک روایت هست برای آنهایی که کربلا میروند. «ثم أخرج من منزلکَ خاشعاً» فرمود: خواستی کربلا بروی از منزلت با خضوع و خشوع و دلشکستگی برو و زیاد لا اله الا الله بگو. زیاد الله اکبر بگو. اللحمدلله بگو و حمد خدا را کن و زیاد بر محمد و آل محمد صلوات بفرست. انشاءالله اینهایی که اربعین به زیارت میروند این ذکر را زیاد بگویند، هرکدام هم اگر بتوانند چهارده هزار صلوات به روح مطهر امام معصوم(ع) هدیه کنند بسیار خوب است.
در آیه 36 خدای مهربان میفرماید: «وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» هرکسی مهمان ناخوانده دارد، در فکر و عملش شیطان دخالت میکند. ما نمیخواهیم فکر بد بیاید یا وسواسی شویم. ولی خداوند میفرماید: نَزغ، یعنی همان مهمان ناخوانده، یعنی فکر بد یا خیالات، یا شیطان به طرف گناه و معصیت هول میدهد. میفرماید: اگر از طرف شیطان وسواسی به سوی شما آمد، به خدا پناه ببر. خداوند شنوا و داناست و به شما کمک میکند. در سختیهایی که افکار، موجهای منفی در عمل به ما هجوم میآورد، از خدا کمک بخواهیم. ذکر صلوات و «لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم» را بگوییم.
شریعتی: خیلیها دنبال کتاب اخلاقی ساده و روان و خوش مضمون میگردند، «نقطههای آغاز در اخلاق عملی» از آثار به جا مانده از حاج آقای مهدوی کنی هست. برای تهیه این کتاب به 20000303 پیامک ارسال کنید.
حاج آقای فرحزاد: آیت الله مهدوی کنی از عزیزان بزرگواری است که کم نظیر بودند. از شخصیتهایی که گفتیم فرا جناحی و جذب حداکثری، یعنی دوست و دشمن و حتی مخالفین نظام هم ایشان را قبول داشتند. قبل از انقلاب ایشان زندان بودند و شکنجه میشدند، مأمورین نظامی آن زمان میگفتند: او انسان درستی است. ایمان، تقوا مثل حضرت یوسف(ع) دشمن هم اقرار میکند خط این آقا درست است. برعکس بعضیها که دایرهشان محدود است و از یک زاویه فقط نگاه میکنند، همه جناحها و گروهها و شخصیتهای مختلف ایشان را در پاکی و بی هوایی و راستگویی و صداقت قبول داشتند. انشاءالله برای همه ما و مسئولین ما الگو باشند.
شریعتی: این ایام چهارمین سالگرد ارتحال ایشان بود. انشاءالله مهمان سفره اهلبیت(ع) باشند. از اربعین سید الشهداء برای ما بگویید. در این ایام قرار گذاشتیم و توانستیم 214 نفر از مخاطبین عزیزمان را عازم کربلای معلی کنیم. دوستان ما هزینه ویزای 214 نفر را تقبل کردند. حاج آقای فرحزاد شما هزینه چند نفر را قبول میکنید؟
حاج آقای فرحزاد: بنده از صمیم دل آرزو دارم بانی هزارها نفر شوم. انشاءالله هزینه ویزای 14 نفر را بانی خواهم شد. خواهش میکنم عددها را هرچه میتوانید بالاتر ببرید. اگر برای مردم ایران جا بیافتد و بدانند چه فضیلتی دارد، همه مال و ملک را باید گذاشت و رفت. چیزی که برای خدا و اهلبیت خرج شد برای انسان میماند. اربعین و جریان عاشورا و کربلا یک جریان است. یک فرهنگ است و فقط یک داستان و قصه نیست. الآن در اربعین سه برخورد با این جریان میشود. رسانهها و مردم دنیا، یک جریان، جریان مخالف است، هر شکلی میخواهد تخریب کند. یک حادثه کوچکی در هرجای دنیا اتفاق بیافتد اینقدر بزرگ میکنند و به همه دنیا مخابره میکنند ولی رسانههای معاند بزرگترین اجتماع دنیا را حتی حاضر نیستند خبرش را بگویند و روی آن مانور بدهند. آنهایی که کمرنگ میکنند، تخریب میکنند و میگویند: زیارت بدعت است. وهابیها و گروههای معاند، مخالفین نظام و اسلام و اهلبیت، اینها در مسیر شمر و یزید و آل یزید هستند. یک عده هم هستند که بی تفاوت هستند. عاشورا و اربعین بیاید برایشان اهمیتی ندارد. دشمن نیستند ولی فقط نظارهگر هستند. اینها هم به دسته اول ملحق میشوند. یا حق است یا باطل است. اگر در جبهه امام حسین نبودی قطعاً در آن جبهه هستی. پس این دسته هم انشاءالله نباشند. دسته سوم که انشاءالله همه دوستداران اهلبیت باید باشند، با مال و جان و فیلم ساختن و خدمتگزاری به مسافرها، کمک به همسفرها، خیلی هستند نمیتوانند بروند ولی بسیاری از عزیزانی که به سمت خدا پیامک دادند و کمک کردند افراد بی بضاعت بودند. من به همه فامیل و بستگان گفتم: هرکدام یک مبلغی بدهید. هرکس هرچقدر توانست داد. بی تفاوت نباشیم. الآن بسیاری از عزیزانی که مرز زمینیشان از ایران است، پاکستان، افغانستان، آذربایجان، پذیرایی از این زوار امام حسین چقدر ثواب دارد. از اینها پذیرایی کنیم و جا بدهیم. از عزیزانی که در استانهای مرزی هستند، استان ایلام، کرمانشاه، خوزستان تشکر میکنیم. واقعاً عزیزان خوزستانی مهمان نوازی فوق العاده دارند ولی عراقیها و عربها مهمان نوازی خاص دارند و تعصب دارند. یک قبیله در عراق زمین و خانههایشان را فروختند و از بانک عراق قرض کردند فقط برای موکبهای امام حسین(ع) کمک میکنند.
خیلیها میگویند: سال دیگر میرویم. امروز و فردا نکنید. آنهایی که میروند و نایب میفرستند، بیاییم به نیابت از پدر و مادرمان، به نیابت از شهدایمان بفرستیم. شهدایی که در مسیر کربلا پر پر شدند و آرزوی کربلا را داشتند. روایات فوق العاده داریم «کلُ قدمٍ لزائر الحسین» هر قدمی که برمیدارد، هزار گناه پاک میشود و هزار حسنه به او میدهند و هزار درجه میدهند. خدا رزقش را زیاد میکند و عمرش را طولانی میکند. خطرهای سویی که برایش پیش میآید را خدا از او دور میکند و هر قدمی که برمیدارد آزاد کردن هزار بنده از وُلد اسماعیل در نامه عملش ثبت میشود و پاداشی غیر از بهشت برای او نخواهد بود. انشاءالله ما هم با دوستان فردا عازم کربلا هستیم. برنامه سمت خدا هفته بعد از آنجا تقدیم شما میشود. عمود 1080 موکب حضرت فاطمه معصومه(ع) هستیم. انشاءالله نصیب همه آرزومندان بشود.