موضوع برنامه: سیری در صحیفه سجادیه، شرح دعای سیزدهم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 26- 09-97
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. «الحمد لله رب العالمین، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» در دعای سیزدهم، حضرت میفرماید: «يَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ» یعنی خدا حکیم است و کارهایش روی حکمت است. کارهای خدا محکم است. از صد گزینه خدا برترینها را انتخاب میکند. از امام صاق(ع) است که فرمود: «ما فعل الله بالعباد الا اصلح لهم» ما برای هر برنامه و کاری میتوانیم نقشه و برنامهریزی داشته باشیم. در آن صد تا خدا گزینه برتر و بهتر را انتخاب میکند. احکم الحاکمین است و از همه حکیمتر است. حکیم مطلق است. لذا چون کارهایش خیلی قرص و محکم است، وسایلی که میخواهد حکمتهایش را به هم بزند، یکی التماس ما، دعای ما و مصلحتهایی که فکر میکنیم هست. حکمت او را به هم نمیزنیم. همان کاری که خودش صلاح میداند، آن اصلح را برای همه پیاده میکند.
«وَ يَا مَنْ لَا تَنْقَطِعُ عَنْهُ حَوَائِجُ الْمُحْتَاجِينَ» ای خدایی که حاجت حاجتمندان هیچوقت از او قطع نمیشود، همه محتاجها باید در خانه او بیایند. در همین دعا هست که حضرت میفرماید: «سُبْحَانَ رَبِّي كَيْفَ يَسْأَلُ مُحْتَاجٌ مُحْتَاجاً وَ أَنَّى يَرْغَبُ مُعْدِمٌ إِلَى مُعْدِمٍ» یعنی خدای من منزه است. چطور آدم محتاج در خانه محتاج را میزند؟ کسی که مثل خودت یا پایینتر از خودت است و غرق احتیاج است، کی میتواند مشکل شما را حل کند؟ کسی که جهل محض است، میتواند به من علم بدهد؟ کسی که فقر محض است میتواند به من غنا بدهد؟
ذات نایافته از هستی بخش *** کی تواند که شود هستی بخش
لذا میگوید: تعجب هست از کسانی که محتاج در خانه محتاج را میزند و آدمی که دستش تهی است و چیزی ندارد رغبت میکند به کسی که تهیدست است و فقر محض است. ولی در خانه او باید رفت که غنی مطلق است. «يَا مَنْ لَا يُعَنِّيهِ دُعَاءُ الدَّاعِينَ» ای خدایی که دعای دعا کنندهها او را خسته نمیکند. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَرِهَ إِلْحَاحَ النَّاسِ بَعْضِهِمْ عَلَي بَعْضٍ فِي الْمَسْأَلَةِ وَ أَحَبَ ذَلِكَ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ أَنْ يُسْأَلَ وَ يُطْلَبَ مَا عِنْدَهُ» (كافي، ج 2، ص 475) خدا دوست ندارد آدم در خانه خلق برود و پافشاری و اصرار کند، ولی در خانه خودش را دوست دارد. اگر شما میلیون بار در خانه خدا را بزنی و التماس کنی، خدا خسته و ناراحت نمیشود. ممکن است خدا عین خواستهشان ندهد ولی قطعاً بدانیم که بهترش را به ما خواهد داد. لذا خداوند هیچوقت از دعا کردن ما خسته نمیشود.
«تَمَدَّحْتَ بِالْغَنَاءِ عَنْ خَلْقِكَ وَ أَنْتَ أَهْلُ الْغِنَى عَنْهُمْ» تو خودت را ستایش کردی به اینکه غنی مطلق هستی و واقعاً هم اهل غنا هستی، «الله الصمد» که امام باقر(ع) فرمود: من جمیع دین و معارف و شرایع را از کلمه «الصمد» میتوانم برای مردم بگویم. صمد از اسماء خیلی مهم است. سوره «قل هو الله أحد» شناسنامه خداست. یعنی از اول تا آخر خدا را بیان میکند. احد کسی است که واحد نیست، احد یعنی یکتا، بای هیچکس چیزی باقی نگذاشته است. یعنی در حیطه هستی او کسی غیر از او نیست. نامهای مهمی در سوره توحید هست که خیلی هم خواندن آن فضیلت دارد، هنگام خواب، هنگام صبح یازده مرتبه، سه بار خواندن این سوره همانند ختم قرآن است. صمد یعنی کسی که یک سر سوزن به مخلوقی احتیاج ندارد. هستی از اوست و حیات دیگران به اوست. تو اهلیت غنی بودن را داری، «وَ نَسَبْتَهُمْ إِلَى الْفَقْرِ وَ هُمْ أَهْلُ الْفَقْرِ إِلَيْكَ» ما فقیر هستیم «يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ» (فاطر/15) نه فقیر به سوی خلق، فقیر الی الله هستیم. دیگران نسبت به او فقیر هستند و همه چیز ما از خداست. در بعضی روایات سؤال کردند: چطور خدا قیوم است؟ شما اگر یک موجودی را در ذهنتان تصور کنید، تا وقتی توجه داری هست، اگر توجه برود میرود. ما هم در مقابل خدا اینطور هستیم، تا نظر خدا هست، هستیم. نظر خدا برگردد چیزی نداریم. در مقابل خدا عدم محض هستیم. کسی که بخواهد نیازهایش را از طریق تو برآورده کند، در جایگاه واقعی خود قرار گرفته است. «فَمَنْ حَاوَلَ سَدَّ خَلَّتِهِ مِنْ عِنْدِكَ، وَ رَامَ صَرْفَ الْفَقْرِ عَنْ نَفْسِهِ بِكَ فَقَدْ طَلَبَ حَاجَتَهُ فِي مَظَانِّهَا» کسی که کمبودها و کاستیها و مشکلاتش را در خانه تو از دیگران میبرد و به تو وصل میشود، این حاجتش را در جایگاه خود و درست خواسته است. «وَ أَتَى طَلِبَتَهُ مِنْ وَجْهِهَا» خواستههایش را از راه صحیح تأمین میکند. ولی کسی که بخواهد به اسباب و وسایل تکیه کند و در خانه دیگران را بزند بدون توجه به تو، هیچوقت به حاجتش نخواهد رسید. این کسی است که استحقاق فوت احسان از طرف تو نصیب او خواهد شد.
ما همه ممکن است این ذهنیت را داشته باشیم، مؤمن زیاد دعا میکند. ممکن است گاهی به زبان هم نگوییم ولی در درونمان حالت نیاز و احتیاج هست. چرا بعضی مواقع دعاهای ما مستجاب نمیشود؟ اصل دعا مقدمه این است که دعا وسیلهای باشد برای ارتباط با خدا، یعنی خود دعا عبادت است و دعا بالاتر از حاجت مادی و جزئی است که میخواهیم. آن حاجت باعث شده ما در خانه امام حسین و امام رضا برویم. برویم با خدا صحبت کنیم و وصل باشیم. من بخاطر پول و دنیا و چیزهای جزئی و مادی و فانی، «أمن یجیب» میخوانم و دعا میکنم. آن از هزار تا خواسته من بالاتر است اگر بفهمم و درک کنم. این جمله که بارها گفتیم که الآن با هرکس صحبت میکنی، میگوید: گرفتار هستم. کم کسی است که بگوید: الحمدلله، الهی شکر! از خدا ناراضی و طلبکار هستیم. این حالت خوبی نیست، اصل دعا یعنی برقراری ارتباط با خدا، انس با خدا، دلمان با خدا یکی شود که اگر بشود اصلاً حاجت پوچ است. امام هشتم فرمود: کسی که با خدا مأنوس شود، خدا از هر ظلمتی به سوی نور میبرد. از هر وحشتی به او انس میدهد و از هر دردی شفایش میدهد. از هر فقری به غنا و از هر جهلی به علم میرسد. مرحوم دولابی میفرمود: نگویید گرفتارم، بگویید: گرفت یارم! خدا این حاجتها و نیازها را در وجود ما گذاشته که در خانهاش برویم. با خدا که حبت میکنیم یک جلوه و زیبایی به ما نشان میدهد، یک مقدار آن زیباییها را درک کنیم، آن خانه را رها نمیکنیم. میگوییم: خدایا ما اصلاً کاری به حاجت نداریم. ما تو را میخواهیم. نیازها مقدمهی انس با خداست.
یکی از عرفا داشت در مسیری میرفت، دید کسی با آواز خوب و زیبا این شعر را میخواند: «کل ذنب لک مغفور سوی الاعراض عنی، أُدن منی، أُدنُ منی» این محبوب به عاشقش میگوید: من همه گناهان تو را میبخشم، فقط رویت را از من برنگردان. تو با من باشی، همه گناهها قابل آمرزش است الا گناهی که از من روی بگردانی. دید خدا هم میگوید: با من باش، من شرک را نمیبخشم. از من روی برگردانی، کفر و شکر را نمیبخشم. به من نزدیک شو، من قول میدهم همه کارهای تو را انجام بدهم. هرچه میخواهی مافوقش نصیبت شود. یعنی همه گناهها آمرزیده است اگر رو به خدا باشی، ولی اگر پشت به خدا کنی آن را نمیآمرزد. «أدن منی» نزدیک بیا. میگویند: این عارف یک نالهای زد و بیهوش شد، گفت: خدا چقدر به ما مهربان است. چقدر زیبا گفته که گناه ما این است که به خدا پشت کنیم.
گوش به آواز خدایی کنید *** وز ره ابلیس جدایی کنید
رشتهی الهام نخواهد گسست *** تا به ابد متصل است از الست
یعنی دائم پیامهای خدا به دل ما میآید، با من باش و از من دور نباش و دوست دارد ما هم با او باشیم. روایت زیبایی از پیغمبر عظیم الشأن است که فرمودند: «افضل الایمان ان تعلم ان الله معک حیث ما کنتم» بالاترین ایمانها چیست؟ ما جاهل هستیم، چون خدا را نمیبینیم و با خدا نیستیم، نان و آب میخواهیم، مادیات میخواهیم، بالاترین ایمان این است که خدا میگوید: من با تو هستم، تو پرده را کنار بزن و مرا ببین! همه وقت و همه جا با تو هستم.
رشته الهام نخواهد گسست *** تا به ابد متصل است از الست
هرکه روانش ز جهالت بر است *** نغمهی او نغمهی پیغمبر است
این جمله که از امام سجاد در این دعا خواندیم که مهم است، «يَا مَنْ لَا تُبَدِّلُ حِكْمَتَهُ الْوَسَائِلُ» ما جهل محض و فقر محض هستیم، در مقابل خداوند علم و قدرت محض است، جمال محض و حکمت محض است. آیا ما باید تسلیم او شویم یا او باید تسلیم ما شود؟ آنهایی که از خدا طلبکار هستند، آنهایی که میخواهند در مقابل خدا، خدایی کنند، میگویند: نه، تو او را برگردان آنطور که من میخواهم. امکان ندارد خدا دعای همه را مستجاب کند. همه میخواهند رئیس جمهور شوند. همه میخواهند مدیر کل شوند، پس باقی کارها را چه کسی باید انجام بدهد؟ همه میخواهند اولین ثروتمند باشند و به کم قانع نیستند. در بهشت همه رئیس هستند اما اینجا نه! آنقدر فرشته و حورالعین هستند که زیردست شما به هر آدمی خدا چند مملکت میدهد. چند شهر میدهد. حتی حدیث داریم شبیه خدا میتواند خدایی کند. «من الحی الذی لا یموت الی الحی الذی لا یموت» نامه از طرف خدا میآید. در بهشت آن فضا هست که هرچه میل داری میآید، به شرطی که تسلیم خدا باشی. بهشت واقعی یعنی تسلیم خدا! اگر سر سپردی و «لا اله الا الله» را درست گفتی، خدایی هم میتوانی بکنی، به برکت او همه چیز در اختیارت است.
شریعتی: با توجه به نکاتی که فرمودید، همینجا هم شدنی است که ما هم مَثَل خدا شویم به شرطی که تسلیم باشیم.
حاج آقای فرحزاد: حدیث «یلا داود تریدُ و أرید» این از احادیث کلیدی است. ای داود تو چیزی میخواهی و من یک چیزی میخواهم. «لا یکون الا ما أرید» در همه جا آنچه من میخواهم میشود و برای تو ممکن است بشود و ممکن است نشود. برای من همیشه میشود. بعد فرمود: ای داود! «فان اسلمتَ لما أرید» اگر تو تسلیم خواسته من شوی، «اعطیتکَ ما ترید» هرچه تو بخواهی به تو میدهم. اگر شما دور خدا بگردی، خدا هم دور شما میگردد. جاهل باید تسلیم عالم شود و مریض باید تسلیم طبیب شود. ما یک مریضی هستیم که میگوییم: هرچه من دلم میخواهد بنویس. من ناپرهیزی کنم، طبیب میگوید: تو باید تسلیم من باشی تا خوب شوی. اگر تسلیم من شوی در آنچه میخواهی، خواسته من خواسته توست. هرچه تو خواستی به تو میدهم! آن طرف هم تهدید تندی دارد، «فان لم تسلم لما أرید» اگر من خواستم و تسلیم نشدی، من تو را به رنج و تعب میاندازم. «ثم لا یکون الا ما أرید» آخر هم همان چیزی میشود که من میخواهم. لذا پیغمبرهای ما خیلی عاقل بودند و عبد بودند. همان اول که خدا میگفت: نه، میگفتند نه و تسلیم بودند.
خدا چک سفید به دست هیچکس حتی چهارده معصوم، حتی انبیاء نداده است. یک جاهایی پیغمبر ما که اول شخصیت عالم است، بعضی جاها از خدا چیزهایی خواست و خدا گفت: نه! خدا به پیغمبر خبر داد، بعد از شما در بین امت اختلاف میافتد، اهلبیت تو را شکنجه میدهند. بلا و گرفتار نازل میشود. عرض کرد: بارپروردگارا این بلا را از اهلبیت من بردار. خدا فرمود: نه! این باید باشد. فرمود: چشم! تسلیم شدند. امام حسین بعضی جاها خدا فرمود: میخواهی این بلا را بردارم؟ گفت: نه، هرچه تو دوست داری. این را باید به خودمان بقبولانیم که ما باید تسلیم او شویم. وظیفه ما دعا و التماس و خواهش هست. تعقیبات نماز ظهر و عصر خیلی جالب است. در تعقیب نماز عصر داریم: «و لا حاجة هی لک فیها رضاء ولی صلاحٌ الا قضیتُ» خدایا هر حاجتی میخواهم، اگر رضای تو و صلاح من است اجابت کن. لذا خداوند دعاهایی که به حکمت او بخورد و به صلاح ما باشد اجابت خواهد کرد.
دعاهای ما تحکم است، مثل بچهای که بهانه میگیرد و در سرمای زمستان بستنی میخواهد. با چاقو میخواهد بازی کند. بسیاری خواستهشان این است که میخواهند خودشان غنی باشند و همه از بین بروند. خدا میگوید: نمیدهم و در دنیا را به رویت میبندم. روایت داریم بترس از کسی که در خانه مرا به خاطر دنیا میزند. یکوقت در دنیا را به رویش باز کنم برود که برنگردد. خواستههای ما نباید تحکم باشد، باید مؤدبانه باشد. الآن متأسفانه انتخابها از روی احساس است. یک کسی خانمی را دید و عاشق او شد. گفت: الا و لابد من این دختر را باید بگیرم. ایشان چهل هفته جمکران میآمد، التماس میکرد و نماز امام زمان میخواند، اینقدر خواهش و تمنا کرد که الا و لابد همین شود. از قضا تیرش به سنگ خورد و این دختر با کسی دیگر ازدواج کرد و این آقا نا امید شد. بعد از مدتی که از ازدواج این دختر گذشت، این دختر مشکلاتی روحی و روانی داشت، خانواده دامادی که با او ازدواج کرده بود متلاشی شدند. این آقا جمکران میرفت و میگفت: ای امام زمان، ممنون که نشد! خدا را شکر که نشد!
مرحوم قاضی شخصیت خیلی فوق العادهای بود. افتخارعلامه طباطباییها، افتخار مرحوم آیت الله بهجتها که چند صباحی در خدمت این شخصیت برجسته بودند. ایشان به یکی از شاگردانش، مرحوم آقای نجابت نقل کردند که چهل سال من یک خواستهای داشتم، حتی برای خواستههای معنوی هم ممکن است ظرفیت نداشته باشیم. برای خواستههای معنوی هم بگوییم: خدایا اگر صلاح است. یک نفر به امام گفت: من اولاد پسر میخواهم. فرمودند: آنچه خدا میخواهد بهتر است یا آنچه خودت میخواهی؟ بعد از چهل سال که نشد آقای قاضی فرمودند: یک پرده کنار رفت و من به خواستهام نرسیدم، از خدا اینقدر تشکر کردم که الحمدلله این دعای چهل ساله من نشد! «الحمدلله الذی یفعل ما یشاء و لا یفعل ما یشاء به» خدا را شکر میکنیم که هرچه او میخواهد میشود و هرچه ما میخواهیم نمیشود. روح دعاها این است که ما تسلیم شویم، راضی شویم. حافظ میگوید:
حافظ وظیفه تو دعا کردن است و بس *** در بند آن مباش که نشنید یا شنید
دعا مقدمه است که من با او قاطی شویم، با او راضی و تسلیم شوم. خدا بهترش را میدهد. مرحوم شیخ رجبعلی خیاط شخصیت فوق العادهای بود. در کرامات ایشان شکی نیست. کیمیای محبت کتاب ایشان به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده است. شاگردان ایشان همه برجسته بودند. یکی از شاگردان ایشان که خیلی با ایشان مأنوس بود، فرمود: شیخ رجبعلی خیاط را خواب دیدم، ایشان فرمودند: من پشیمانم از آن جاهایی که گرفتاری برای من شد، با دعا و التماسهای زیاد آنها را برگرداندم که اگر راضی میشدم خیلی بالاتر و بهتر بود. یعنی آن دعایی که کردم فلان مشکل حل شود، از همان هم پشیمان هستم که اگر راضی بودم به مراتب بهتر بود. حدیث داریم آنهایی که اجابت نمیشود یا دیر اجابت میشود، خدا میگوید: من صدای این بندهام را دوست دارم. حاجتش را تأخیر بیاندازید تا در خانه مرا رها نکند. اصرار در دعا هم خوب است. روز قیامت دعاهای ما اجابت عامش هست و بی پاسخ نیست. این را بارها عرض کردیم. نمیشود خدا بگوید: بیا در خانه مرا بزن و بعد در را باز نکند. خدا اینطور نیست.
روایت داریم دعاهایی که عین خواسته ما مستجاب نشده است، خدای متعال در روز قیامت اینقدر درجه و ثواب میدهد که بنده میگوید: ای خدا، کاش هیچکدام از دعاهای من مستجاب نشده بود. یعنی همانهایی که گرفتم و در دنیا نقل کردم، کاش همان را هم نقل نکرده بودم. خیلی از حاجتهای ما مادیات است. پول میخواهیم، دنیا میخواهیم. خانه و زندگی میخواهیم، بیشتر امامهای ما مقروض بودند از دنیا رفتند. برای کارهای مردم قرض میکردند نه برای کارهای شخصی خودشان، روایت داریم «أغن الناس فی الآخره افقرهم فی الدنیاء» کسانی که از همه مشکلات و فقرشان در دنیا شدیدتر است، در آخرت از همه غنیتر هستند. «الفقراء ملوک اهل الجنة» پادشاهان اهل بهشت هستند. پیغمبر ما وارد مدینه شدند، خیلی از پیغمبر استقبال کردند. همه گفتند: به منزل ما بیایید. پیغمبر فرمودند: زمام کار دست خداست، افسار را رها میکنیم، هرجا این شتر رفت. یعنی دست خداست! زمام را دست خدا سپردند. ناقهی پیامبر کجا رفت؟ این ناقه پیغمبر در خانهی فقیرترین و ضعیفترین مردم مدینه رفت که ابو ایوب انصاری بود. پیامبر مدتها مهمان ابو ایوب انصاری و مادرش بودند. باز حدیث داریم که چه کسانی حظ و بهرهشان در آخرت از همه بیشتر است؟ آنهایی که حظشان در دنیا از اینها کمتر بوده است. خدا آنجا جبران میکند. بدانیم که خدا جبران میکند اینقدر برای مادیات با خدا دعوا نمیکنیم. عمدهی حاجتهای مردم مادیات است.
شریعتی: خیلی وقتها سرگذشت بزرگان را میخوانیم با اینکه مستجاب الدعوه بودند ولی به فقرشان راضی بودند، شاید به همین خاطر است.
حاج آقای فرحزاد: مرحوم سید ابوالهادی شیرازی چشمش مشکل داشت و نابینا شد. دعا نمیکرد و میگفت: خدایا راضی هستم به رضای تو! شاید همین چشم مرا به گناه بکشاند و تا آخر عمر دعا نکردند و با همان حال از دنیا رفتند. حدیث داریم آنهایی که راضی و تسلیم میشوند به مراتب درجاتشان بالاتر است.
شریعتی: انشاءالله راه و کار ما درست باشد و بهترینها برای ما رقم بخورد و تسلیم باشیم که اگر تسلیم باشیم بهترینها برای ما رقم میخورد.
حاج آقای فرحزاد: حدیث داریم امیرالمؤمنین فرمود: «مَنْ أَصْبَحَ عَلَي الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً» (نهجالبلاغه، حكمت 228) کسی که صبح میکند و برای دنیایش خیلی ناراحت است، در واقع صبح کرده و از خدا ناراضی است.
شریعتی: واقعاً محتاج تغییر نگاه هستیم مخصوصاً در باب دعا و استجابت آن، انشاءالله قدم به قدم پیش برویم و با تعالیم بلند اهلبیت(ع) راهمان را پیدا کنیم و راه و رسم دعا کردن را بیاموزیم. امروز صفحه 536 قرآن کریم، آیات 51 تا 76 سوره مبارکه واقعه را تلاوت خواهیم کرد.
«ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ «51» لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ «52» فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ «53» فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ «54» فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ «55» هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ «56» نَحْنُ خَلَقْناكُمْ فَلَوْ لا تُصَدِّقُونَ «57» أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ «58» أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ «59» نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ «60» عَلى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثالَكُمْ وَ نُنْشِئَكُمْ فِي ما لا تَعْلَمُونَ «61» وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولى فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ «62» أَ فَرَأَيْتُمْ ما تَحْرُثُونَ «63» أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ «64» لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ «65» إِنَّا لَمُغْرَمُونَ «66» بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ «67» أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ «68» أَ أَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ «69» لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ «70» أَ فَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ «71» أَ أَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ «72» نَحْنُ جَعَلْناها تَذْكِرَةً وَ مَتاعاً لِلْمُقْوِينَ «73» فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ «74» فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ «75» وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ «76»
ترجمه: همانا، اى گمراهان انكار كننده! حتماً از درختى (بد منظر و بد طعم و بد بو) كه زقّوم است خواهيد خورد. آنگاه شكمها را از آن پر خواهيد كرد. و روى آن از آب جوشان مىنوشيد. پس مانند شتران عطش زده مىنوشيد. اين است پذيرايى (ابتدايى) آنان روز قيامت. ما شما را آفريديم، پس چرا تصديق نمىكنيد؟ آيا آنچه را (در رحم) مىريزيد ديدهايد؟ آيا شما آن را (به صورت انسان) مىآفرينيد يا ما آفرينندهايم؟ ماييم كه مرگ را در ميان شما مقدّر كرديم و هرگز (مغلوب نمىشويم) و كسى بر ما پيشى نمىگيرد. تا مانند شما را جانشين شما كنيم وشما را در جهانى كه نمىدانيد پديدار گردانيم. شما آفرينش نخستين را دانستيد، پس چرا (به آفرينش دوباره) متذكّر نمىشويد؟ آيا آنچه را كشت مىكنيد، ديدهايد؟ آيا شما آن را مىرويانيد يا ما رويانندهايم؟ اگر بخواهيم آن را خار و خاشاك مىگردانيم، پس شما از روى تعجّب مىگوييد: ما زيان ديدهايم. بلكه محروم و بدبختيم. آيا آبى را كه مىنوشيد ديدهايد؟ آيا شما آن را از ابر بارانزا فرو آورديد يا ما فرو فرستندهايم؟ اگر بخواهيم آن را شوروتلخ مىگردانيم، پس چرا سپاسگزارى نمىكنيد؟ آيا آتشى را كه مىافروزيد، ديدهايد؟ آيا شما درخت آن را ايجاد كردهايد يا ما ايجاد كنندهايم؟ ما آتش را وسيله تذكّر (آتش قيامت) و نعمتى براى مسافران قرار دادهايم. پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى. پس سوگند به جايگاه ستارگان. و البتّه اگر بدانيد اين سوگندى است بزرگ.
شریعتی: دوشنبههایی که متعلق به امام حسن مجتبی و امام حسین(ع) است. سلام میکنیم به مدینه منوره و کربلای معلی و انشاءالله همه مشمول عنایت حضرات معصومین باشیم. از فضیلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بشنویم.
حاج آقای فرحزاد: پیغمبر عظیم الشأن(ص) فرمودند: این بشارت را جبرئیل برای من آورد. «من صلّ علیَّ صلی الله علیه سبعونَ ألف ملک» اگر کسی بر من درود و صلوات بفرستد، هفتاد هزار فرشته بر او درود و صلوات میفرستند. «و من صلی علیه سبعون ألف ملک کان من اهل الجنة» کسی که هفتاد هزار فرشته برای او دعا کنند، چون برای پیغمبر که دعا میکنی و خدا لطفش را سرازیر میکند، آن به عالم سر ریز میشود. لذا هفتاد هزار فرشته مشغول میشوند که ما این صلوات را بیشتر کنیم.
شریعتی: در مورد زائرانی که در اشتیاق شهر مقدس قم و زیارت حضرت معصومه سالها منتظر بودند و هم آنهایی که آرزوی مشهد الرضا را دارند، حاج آقای فرحزاد نکاتی دارند که برای ما خواهند گفت.
حاج آقای فرحزاد: چون در آستانهی وفات حضرت معصومه(س) هستیم، مملکت ما زیر سایهی این برادر و خواهر است. این دو بزرگوار دو رکن مملکت ما هستند. ما امامزاده زیاد داریم ولی امامزادهای که بلافصل باشد و امامزادهای که از طرف امام معصوم تمجید و ستایش فوق العاده شده باشد. امام صادق(ع) دربارهی نوه بزرگوارشان قبل از اینکه امام هفتم به دنیا بیایند، فرمودند: قم شهری است که دری از درهای بهشت به آن باز میشود. از زمان امام صادق تا زمان ما در قم، علما، محدثین و شخصیتهای برجسته بودند که مبلغ و مروج اهلبیت بودند مثل زکریا بن آدم قمی که امام هشتم فرمود:هرچه این آقا میگوید درست است. خدمت امام هشتم که رسید حضرت شب تا صبح همه کارهایش را تعطیل کرد و تا صبح با او خلوت کرد. میگوید: به حضرت رضا وارد شدم، تا اذان صبح حضرت با من گفتگو میکردند. قم شخصیتهایی دارد از دیرباز تا زمان ما و تا زمان ظهور حضرت خواهد بود. علماء و محدثین که روایت داریم که اگر قمیین نبودند، دین ما مندرس و ضایع میشد. به برکت این بزرگانی که در قم هستند، دین و مکتب اهل بیت به تمام دنیا گسترش پیدا میکند و دیگر مستضعفی روی زمین باقی نمیماند. اینها اخبار غیبی است که ما الآن لمس میکنیم. بعد امام صادق فرمود: «تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَي» فرزندی از فرزندان من در این سرزمین مقدس از دنیا خواهد رفت و دفن خواهد شد که نام او فاطمه است. «وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِم» (بحارالانوار، ج 57، ص 228) به شفاعت این بانو تمام شیعیان عالم جمیعاً وارد بهشت میشوند.
از سه امام به ما رسیده که زیارت او معادل بهشت است و ثوابش بهشت است و یا بهشت واجب میشود. کسانی که نمیتوانند به مشهد بروند، کربلا یا مدینه بروند، به زیارت حضرت معصومه بروند. بزرگان ما، مرحوم آیت الله بروجردی و حضرت امام(ره) به زیارت حضرت معصومه سفارش کردند. مرحوم بهاءالدینی فرمودند: حضرت امام که قم بودند آنقدر به زیارت میرفتند که مورد اعتراض قرار میگرفتند. ایشان هر روز بعد از درس فلسفه به حرم برای زیارت میآمدند. ملاصدرا وقتی کهک تبعید بودند، چهل کیلومتر است، مشکلی گیر میکردند یک بحث سخت فلسفی، اتحاد عاقل و معقول است. به قم حرم حضرت معصومه آمدند و متوسل شدند این مشکل حل شد.
بزرگان ما از این مرکز فیض و نور خیلی بهره بردند و استفاده کردند. میلیونها آدم در مناطق محروم هستند که هنوز به قم و مشهد مشرف نشدند. بانی خیر شویم و کمک کنیم و بستری را فراهم کنیم، کسانی که به قم میآوریم نفری پنجاه هزار تومان خرجشان میشود. در طول سال ما زائر داریم. انشاءالله از اول دی ماه به زیارت مشهد میبریم. ما نیازمند کمکهای مادی و معنوی هستیم. عزیزانی که میتوانند خانه در اختیار بگذارند، ماشین در اختیار بگذارند. امام فرمود: بهشت را واجب میکند، ما هم سهیم باشیم هم بهشت بر ما واجب شود و هم آنهایی که برای زیارت میآیند.