«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم»
در فراز دوم این نامه که خطبه بیست و سوم هست که در دو دقیقه خلاصه آن چیزی که گفتیم عرض کنم. فرمودند که «ان الامر ینزل من السماء الی الارض» همه چیز مقدرات از آسمان به زمین نازل می شود و تشبیه کردند که «قطر المطر الی کل نفس بما قسم لها من زیاده ان نقصان» همان طوری که قطرات باران حساب شده به مناطقی باران می بارد روزی هم به همین شکل بر اساس حکمت الهی تقسیم می شود.
«فاذا رعا احدکم» بنابراین اگر دیدید که یک برادر ایمانی شما وضع مالی بهتری دارد و اهل و عیال بیش تری دارد و جسم قوی تری دارد «فلا تکونن له فتنه» این سبب حسادت شما و کینه شما و دشمنی شما، یأس از رحمت الهی و سوءظن به پروردگار نباشد بعد هم حضرت فرمودند که یاد شما باشد که به پیام خطبه که من در یک جمله که بخواهم پیام آن را عرض کنم یاد شما باشد که همه چیز هم در دنیا خلاصه نمی شود و همه چیز هم در این ثروت خلاصه نمی شود. حضرت می فرماید «فان المرء المسلم و کذلک المرء المسلم البری» اگر انسان «ان المرء المسلم ما لم یخشع الدنائه» اگر انسان بتواند یک زندگی آبرومندی داشته باشد این زندگی آبرومند از آن ثروت بالاتر است.
آن جلسه گفتم که باز هم عرض می کنم خدا شاهد است که آدم می بیند که افرادی که در اوج ثروت و قدرت هستند ولی یک مشکلاتی در زندگی آن ها پیش می آید و گاهی یک اولاد بدی و یک حادثه بدی که انسان نمی تواند به زبان بیاورد، این آقا حاضر است که صفر صفر باشد و هیچی نداشته باشد ولی این مشکل در زندگی من نبود و این مشکل اخلاقی در زندگی من نبود و این اولاد این جوری در زندگی من نبود. این را عنایت داشته باشید که گفت آواز دهل از دور شنیدن خوش است.
آن ها که طبقه متوسط یا کمتر هستند دل شما خوش شود این را نمی گویم و در بحر این ها بروید خیلی از این ها که وضع مالی خوبی دارند، یک گرفتاری هایی در زندگی خود دارند، نگاه می کنید می بینید چه خبر است، به زندگی خود خوشحال باش و آن آرامشی که تو داری و اولاد تو خوب است و شریک زندگی تو خوب است و زندگی تو با آرامش است و گاهی آن ها این چیزها را ندارند. حضرت در یک جمله می فرمایند، حضرت نمی خواهد بگوید که ثروت بد است و ثروت اگر کسی داشت از مسیر حلال خیلی هم عالی است ولی همه چیز آن جا خلاصه نمی شود.
«فان المرء المسلم» آن چیزی که از همه بالاتر است زندگی آبرومندانه است. شما چهل سال، پنجاه سال زندگی آبرومندانه داشتی و یک نقطه ضعف در زندگی خود نداشتی و به اطراف خود نگاه می کنی و همه از تو راضی هستند و تو از همه راضی هستی، «رضی الله عنه و رضوا عنه» این را با هیچ چیزی نمی شود عوض کرد. بعد حضرت فرمودند که «ان المال و بنین حرث الدنیا».
مال و فرزندان که این ها کشت دنیا هستند ولی «و العمل الصالح حرث الاخره و قد یجمعهما الله» بله گاهی خداوند هر دو را به یک عده می دهد. کسانی که می توانند از این مطاع دنیا برای ره توشی آخرت خود استفاده کنند. «فحذروا من الله ما حذرکم من نفسه وخشوه خشیه لیست بتعذیر» فحذروا من الله آن چیزی را که خدا گفته است که برحذر باشید از آن ها برحذر باشید و حرام خدا را حرام بشمارید، وخشوه از خدا بترسید. «خشیه لیست باتعذیر» یک کاری کنید که دیگر نیاز به عذرخواهی نباشد. چرا انسان یک کاری را انجام بدهد که بعد نیاز باشد که عذرخواهی کند. «و اعموا فی غیر ریاء و لا سمعه» عمل صالح انجام دهید ولی یاد شما باشد که ریا نداشته باشد و سمعه نداشته باشد. فرق ریا و سمعه را گاهی اشاره کردیم که ریا از ماده رؤیت است یعنی انسان یک کاری انجام می دهد و دل او می خواهد که دیگران ببینند.
این برای خدا نیست و این باطل است. شما دارید روزه ماه رمضان می گیرید اگر آن لحظه آخر آن ریا کنید همه را خراب کردید. البته می دانید که روزه تنها عبادتی است که اگر ما حرفی نزنیم کسی متوجه نمی شود که ما روزه هستیم یا نه، مگر این که خود ما اظهار کنیم. نماز و کارهای دیگر بالاخره یک بروز و ظهور خارجی دارد. حضرت می فرماید که عمل صالح شما ریا نباشد، یعنی کاری که دیگران می خواهیم ببینند، سمعه از ماده سمع است کاری که می خواهد به گوش دیگران برسد و دیگران بشنوند. «فانه من یعمل لغیر الله یکل الله الی من عمل له» در روایت هم داریم که خداوند هم می گوید که تو برای من انجام داده بودی و من و تو بودی، ما بهترین شریک بودیم. حالا دیگری را شریک کردی، خدا می فرماید که من از سهم خود گذشتم و برو هر چه پاداش است از او بگیر. حالا در قیامت برو دنبال یکی بگرد و بگو که من نماز به خاطر شما خوانده بودم.
این هم انفاق و صدقاتی که دادم و یک بیمارستان ساختم و مدرسه ساختم برای شما بود و شما به من جزا بدهید. کسی می تواند کاری کند؟ خدا می گوید که «ان خیر الشریک» ما با هم شریک بودیم و تو دیگری را شریک کردی، ما از سهم خود گذشتیم و برو از او هر چه می خواهی بگیر.
«من یعمل لغیر الله» اگر کسی برای غیر از خدا کاری انجام بدهد، «یکل الله الا من عمل له» او را واگذار به او می کند. «نسئل الله منازل الشهدا و معایشت السؤدا و مرافقه الانبیا» این هم یک دعا در میانه این خطبه. از خدا می خواهیم که جایگاه شهیدان را به ما عطا کند، زندگی سعادتمندان را به ما عطا کند و همراهی با انبیاء. در نهج البلاغه که این را هم اشاره کنم که امیرالمؤمنین چند جا آرزوی شهادت کردند و دعا برای شهادت خود کردند از جمله یکی همین است و یکی نامه پنجاه و سه نهج البلاغه نامه به مالک اشتر وقتی تمام می شود «و انا اسعدالله به سعت رحمه» از خدا می خواهم با آن رحمت واسعه «و عظیم قدرته» ...
خانواده های محترم شهدا این را ببینند که شهدا چه دعایی داشتند و چه دعایی در حق آن ها مستجاب شده است. حضرت می فرماید که آن رحمت واسعه را شامل حال من بگردان و آن قدرت با عظمت خود را به کار ببند، چه می شود؟ اگر آن رحمت واسعه شامل حال من شود و اگر آن قدرت با عظمت تو برای من به کار بیندازی، آن وقت «ان یختم لی» خطاب به مالک می فرماید «و لک بالشهاده و السعاده» اگر ما مشمول رحمت واسعه الهی شویم و اگر خدا آن رحمت با عظمت خود را به کار بیندازد به مالک می فرماید که پایان من و تو به شهادت ختم شود. این جا باز حضرت این دعا را دارند.
«نسئل الله منازل الشهدا و معایشت السعدا» زندگی سعادتمندان «و مرافقه الانبیاء ایا ایها الناس لا انه یستقن الرجل» این بخش سوم و پایانی این خطبه هست. «لا یستقن الرجل و ان کان ذا مال ان عشیرته» فراز سه به آن هایی که ندارند امیرالمؤمنین فرمود که فکر نکنید که همه چیز در ثروت است و چیزهای دیگری هم هست و زندگی آبرومندانه از ثروت و از قدرت بالاتر است. این جا حضرت خطاب به ثروتمندان می کند.
آی آن هایی که خداوند روزی به شما داده است و مال دنیا داده است حواس شما به خویشاوندان خود باشد. «لا یستقن الرجل و ان کان ذا مال» ولو شما ثروتمند درجه اول باشید «ان عشیره» از بستگان و بستگان خود بی نیاز نمی شوی. فکر نکنید که وضع مالی من خوب است و من با همه قطع رابطه می کنم و برادر بی برادر و خواهر بی خواهر، عمو بی عمو و احتیاجی به کسی نداریم و همه چیز در دنیا برای ما مهیا است.
حضرت می فرماید که این طور نیست و هر چه وضع مالی او خوب باشد باز نیاز دارد «و دفاعهم عنه» نیاز به اقوام و خویشان خود دارد که از او دفاع کنند «بایدیهم و السنتهم» با دست و با زبان. «و هم اعظم الناس حیطه من وراءه» این ها بیش از همه می توانند از او دفاع کنند. «و اعلمهم لشفع» بستگان و خویشاوندان بیش تر از همه می توانند پراکندگی انسان را جبران کنند و مشکلات انسان را برطرف کنند.
«اعطفهم علیه» مهربان تر از همه این ها هستند. یک وقتی شما یک کارگری در خانه دارید که می گویید که من ده تا کارگر دارم که این ها به هر حال کارگر هستند و کارمند هستند و روی حساب پولی که به آن ها دادی، برای تو کار می کنند اما آن دلسوزی و آن جگرسوزی و آن مهر و محبت که برادر به برادر دارد و کارگر به استاد خود دارد، کارمند به رئیس اداره خود دارد؟ آن برادر دل او برای تو می سوزد. فکر نکن که او که ثروتی دارد و بگوید که ما همه چیز داریم و ده تا، بیست تا، سی تا عمله داریم و همه خم و راست می شوند.
«اعطفهم علیه عندنا نازله ان نزلت به» آن ها دلسوز هستند و آن ها مهربان هستند. «و لسان صدق یجعل الله من مرء فی الناس خیر له من المال یورثه غیر» این که بعد از ما نام نیک از ما بماند، لسان صدق یعنی نام نیک بالاخره ما یک روزی می رویم، نام نیکی از ما بماند، خدا برای انسان قرار بدهد یعنی خود انسان یک جوری زندگی کند و یک کار خیری کرده باشد یا با اخلاق خود و یا با رفتار خود یا یک آثاری از خود به جای بگذارد، یک نفر می گوید که خدا پدر او را بیامرزد چه آدم خوبی بود و یک بیمارستانی و یک درمانگاهی و یک خیریه ای این «لسان صدق خیر له من المال یورثه غیر» بهتر از آن مالی است که ارث برای دیگران بگذارد. به قدری نام نیک مهم است که می دانید حضرت ابراهیم که پیامبر بسیار بزرگی است.
قرآن کریم می فرماید که «ان ابراهیم کانا امه» آیات پایانی سوره طه. هفت، هشت تا ویژگی راجع به حضرت ابراهیم که این پیامبر با همه عظمت در عین حال از خدا تقاضا کرده است که در سوره مبارکه شعرا آیه هشتاد و چهار که «و جعل لی لسان صدق فی الاخره» خدا یک کاری کن که ما رفتیم، مردم از ما به خوبی یاد کنند. پس ابراهیم یا آن عظمت از خدا می خواهد که خدایا یک کاری کن که بعد از ما یک نام نیک از ما بماند. شما نمی خواهید نام نیک از شما بماند؟ خانم محترم و آقای محترم البته این را عرض کنم که حالا ما توانایی نداریم چه نام نیکی. این برای آن هایی است که وضع مالی خوبی دارند، نه هر کسی به اندازه توان خود. یک وقت این قصه را گفتم که به مشهد مشرف شدیم به حرم امام رضا(ع) از مسجد گوهرشاد وقتی می خواهی وارد شوی، دست راست شما یک مدرسه است. اسم مدرسه پریزاد است. مسجد گوهرشاد را ببینید که خانم گوهرشاد را ساخت.
هفتصد سال پیش ساخت و فقط هم این مسجد نیست و آثار بسیار فراوانی است و یکی این مسجد است. هفتصد سال این یک مسجد یادگار کنار حرم امام رضا است. چه صفایی و آدم در این ایوان می نشیند گنبد امام رضا که دل او نمی آید بلند شود، بهشت روی زمین است. در ایوان مقصوره مسجد گوهرشاد کسی بنشیند. این خانم ثروت داشته است و این را ساخته است. این خانم یک بانویی داشته است که خدمتکار این بوده است که خانم پریزاد بوده است. وقتی این مسجد تمام شده است گفته است که خانم شما پول داشتی این مسجد را ساختی، خدا از شما قبول کند. من که ندارم و من هم می خواهم به اندازه خود یک یادگاری بگذارم، می شود با این اضافه مصالح که مسجد با این همه عظمت مصالح زیاد آورده است، یک کمی هم خود او گذاشته است و یک مدرسه نقلی شیرین باصفای نورانی آن پایین مسجد ساخته است.
از مسجد گوهرشاد به داخل بروید و دست راست یک مدرسه است که مدرسه پریزاد است. زمین آن سیصد متر است. حالا شما مسجد گوهرشاد را ببینید. آن ایوان مقصوره که این قدر بی نظیر است، شبستان های آن و چند صد میلیون نفر تا حالا این جا نماز خواندند و درس خواندند و درس گرفتند و مرکز علم و دانش است، چه آماری بگوییم. او به اندازه خود و این هم گفته است که من هم به سهم خود که او هم اتفاقاً چه قدر مدرسه نورانی و با صفایی است مدرسه پریزاد که کل زمین آن سیصد متر مربع است که چند تا حجره دور آن ساخته شده است.
هر کسی به اندازه توان خود الان این مؤسسات خیریه ای که هست و درمانگاه هایی که هست و خوابگاه دانشجویی که هست و یک مسجدی که هست و یک مرکزی و یک جهیزیه، شما هم به سهم خود کمک کن، نمی توانی به سهم خود کمک کن. در حد توانایی خود که امیرالمؤمنین می فرماید که یاد شما باشد که هی فکر نکن که مال و مال و ثروت تمام می شود، «لسان صدق یجعل الله» به قدری این خطبه حرف دارد و من تأمل می کنم و دل من می خواهد که همین یک جمله بر جان و دل مخاطب بنشیند و ماه رمضان یک تصمیمی بگیرد.
«لسان صدق یجعل الله لمرء فی الناس خیر له من المال یورثه غیره» مال به ارث می گذاری آخر آن که چی؟ بله بارها عرض کردیم که اشتباه نشود که یک وقت من وارثی دارم که حالا ارثی ندارم و یک خانه چهل، پنجاه متری دارم و هشت نفر هم چشم انتظار هستند که سر خود را به زمین بگذارم شاید یک گوشه ای از قرض های خود را بتوانند با این خانه بدهند. این نه نمی خواهد و شما کاری نکن و در مسائل ارث هم گفتیم وصیت به ثلث هم نمی خواهد و وصیت هم نمی خواهد اما بعضی ها هستند که وارث نیازی ندارد، حاج خانم نگاه کنم که اولاد تو هیچ نیازی ندارد و بچه ها خانه دارند و ماشین دارند و الحمدلله زندگی دارند.
من خبر دارم که در همین تهران که خانم از دنیا می رود و وارث او خدا می داند که حاضر نیست که برود نگاه کند و ارث سنگین که گاهی شش ماه، یک سال می ماند و ارزشی ندارد. عزیز من شما تا فرصت دارید از این فرصت استفاده کن و از این مال خود استفاده کن و این را در راه خدا انجام بده. حضرت می فرماید که این بهتر از آن مالی است که اثر بگذاری برای کسی که نیازی ندارد. «خیر من المال یورثه غیره» بچه های تو احتیاج ندارند و خود تو تا زنده هستی یک کاری انجام بده.
یک حدیثی هم از امیرالمؤمنین یادداشت کردم که در تحف العقول هست که حضرت فرمود که «البرکه فی المال من» تحف العقول از منابع قدیمی ما است و برای هزار سال پیش است و جز منابع بسیار مهم شیعی هست، امیرالمؤمنین می فرماید که «البرکه فی المال من» برکت در مال کسی است که «اتی الزکاه» واجبات مالی خود را بده. زکاتی به گردن تو است و واجباتی به گردن تو است و خمسی به گردن تو است، این ها را بپردازد و کوتاهی نکند. «و واسی المؤمنین» با مؤمنین مواسات داشته باش و به داد آن ها برس. سه «و وصل الاقربین» به خویشاوندان خود رسیدگی کند.
برکت در این است. نگران هستم تکرار می کنم، مرحوم آیت الله طباطبایی(رضوان الله علیه) در تفسیر المیزان یک بحث مفصلی راجع به برکت دارد که برکت یعنی چی؟ برکت را کسی می فهمد که باور دینی داشته باشد. اگر من بخواهم فقط نگاه مادی داشته باشم و یک نگاه کسی که اصلاً هیچ معنویات و الهیات را قبول ندارد که برکت را نمی شود به او تفهیم کرد. می گوید هر چه بدوی، حساب مادی است ولی امیرالمؤمنین می فرماید که اگر برکت در زندگی خود داشته باشی سه دسته هست که واجبات مالی خود را پرداخت کرده باشی «واسی المؤمنین» به مؤمنین رسیدگی کرده باشی و سوم « و وصل الاقربین» به خویشاوندان که من باز تأکید می کنم که این کلام امیرالمؤمنان را که مخصوصاً در ماه ضیافت الله که این روایت در کافی آمده است که مرحوم کلینی از امام صادق فرمود که خیلی تکان دهنده است. فرمود که «ان القوم لیکونن فجره» گفت یک عده فاجر هستند و فاسق هستند. باز حضرت تأکید می کنند که «و لا یکونن برره» آدم خوبی نیستند ولی «فیصلون الارحامهم» صله رحم می کنند و حواس آن ها را ارحام خود هست.
بعضی متأسفانه نماز نمی خواند و روزه نمی گیرد و اصلاً به هیچی پایبند نیست اما یک غیرتی دارد که می گوید که خواهر من خبردار شدم که اجاره سر ماه خود را نتوانسته است بپردازد و صاحبخانه در خانه او آمده است و چنان رگ او بالا می آید و به غیرت او برمی خورد که خواهر من در اجاره خانه مشکل داشته باشد. شنیدم که اثاث برادر من را از خانه بیرون ریختند و رگ غیرت او بالا می آید. حواس او به ارحام و به خویشان خود هست ولو کار او که ... حضرت دارد معنا می کند. فاجر هستند و فاسق هستند. «و لا یکونن برره» ولی به ارحام خود «فتنمی اموالهم» خدا دو تا کار می کند.
یک ـ به مال آن ها برکت می دهد. دو ـ به عمر آن ها برکت می دهد. بعد حضرت فرمود که «فیکف اذا کانوا ابرار برره» وای اگر این ها آدم خوبی باشند و اگر مسلمان این کار را بکند و اگر آن کسی که ماه رمضان روزه گرفته است و نماز خود را خوانده است و دعای ابوحمزه خود را هم می خواند و دعای افتتاح خود را هم می خواند و جماعت هم می رود و صف اول هم می رود و شب های قدر هم در پیش دارد و ولادت امام حسن کریم اهل بیت را در پیش دارد، این ها اگر کار خیر کنند چه می شود. وقتی خدا به فاسق و فاجری که به ارحام خود رسیدگی می کند، توجه دارد دیگر وای اگر آدم های خوب این کار را بکنند. این یک حدیث بود.
یک حدیث دیگر واقعاً تکان دهنده است. تقریباً صد تا حدیث راجع به صله ارحام در کافی مرحوم کلینی و بحار علامه مجلسی هست که این را هم یادآوری کنم که تا صله ارحام می گویم نگویید که صله ارحام یعنی دید و بازدید، ما واقعاً واژه ها را چه طور معنا می کنیم، «صلوا ارحامکم» صله رحم کجا در آن دید و بازدید است. این ترجمه را چه کسی کرده است؟ به آن ها رسیدگی کنید. صله یعنی رسیدن. بله یکی از مصداق های آن دید و بازدید است ولی اگر این دید و بازدید دردسر برای او شد چی؟ ما فردا شب می خواهیم افطاری خانه خواهر خود برویم بیا و نصف حقوق بازنشستگی را خرج این افطاری ما بکند. یک هدیه و یک کادو برای او ببر و گرفتاری او را برطرف کن. صله یعنی رسیدن.
باز حدیث در کافی مرحوم کلینی است که امام صادق فرمود که «انی احب» اگر قرار باشد این کلام اثر نکند، باید این را جمع کنیم. امام صادق فرمود که «انی احب ان یعمل الله انی قد اضللت رغبتی فی رحم» دوست دارم که خدا ببیند که من خود را به خاطر خویشاوند خود کوچک می کنم. امام صادق ولی خدا و حجت خدا است که در جامعه کبیره بیش از دویست و پنجاه تا خطاب داریم که السلام علیکم یا اهل البیت نبوه و موضع الرساله که می گوید که خود را به خاطر ارحام خود کوچک می کنم. شما امام صادق هستید، کی هستیم که ما حاضر نباشیم که خود را کوچ کنیم؟ این را کنار بگذار و تمام کن و عمر آدم تمام می شود و خبری نیست و امشب شب ولادت است، پس کی می خواهیم درست شویم.
تو هنوز با خواهر خود، برادر خود، همسر خود، همسایه خود مشکل داری، امام صادق می گوید که من خود را کوچک می کنم، شما خود را کوچک کن. «و انی لا ابادر لاهل بیتی» فرمود که من زود سراغ این گرفتارها می روم و به گرفتاری آن ها رسیدگی می کنم و می گویم که نکند کسی دیگر مشکل آن ها را برطرف کند. «قبل از یستعفوا» نکند که دیگری به داد آن ها برسد و این توفیق از ما سلب شود. حضرت فرمود که من زودتر می روم.
یک حدیث دیگری هم از خاتم الانبیین بخوانم که در توقیع امام زمان (ارواحنا فداء) هم نزدیک مضمون همین حدیث به حسین بن نوح نوبختی است که فرمود که «لا یقبل الله و صدق و ذو رحم محتاج» تا وقتی که خویشاوندان ما نیازمند باشد صدقه به بیگانه نمی رسد. بنابراین حضرت می فرماید که حواس شما باشد که انسان از اطراف و از خویشاوندان خود بی نیاز نمی شود. اولاً بی نیاز نمی شود و ثانیاً لسان الصدق بگذارید که یک نام نیک از خود به جای بماند.
این قصه را هم بگویم که در قم یک بیمارستانی هست که الان معروف است که بیمارستان نکویی می گویند که یک آقایی بوده است که از دنیا رفته است، هفتاد سال پیش یا هشتاد سال پیش از دنیا رفته است. بیمارستان بسیار بسیار موفقی هست و خیلی مردم مراجعه می کنند. چند وقت پیش مسئولین آمدند و گفتند که چه قدر خوب است که این آقا بیمارستان ساخته است ما هم یک تجلیل و یک تقدیری از ایشان کنیم که این همه، هر چه گشتند او را پیدا نکردند. گفتند که خب می رویم بچه های او را پیدا می کنیم، نه خود او را پیدا کردند و نه بچه های او را پیدا کردند ولی این نام نیک او باقی مانده است. «لسان الصدق یجعله» یک نام نیک از انسان بماند که مردم روزی هزار بار بگویند که خدا پدر او را بیامرزد.
با این کار خیری که کرد و با این درمانگاهی که درست کرد و با این مرکزی که درست کرد. لسان صدق از همه چیز بالاتر است. «علی یا یعدلن احدکم ان القرابه» هیچ کسی از خویشاوندان خود فاصله نگیرد. «یری به الخصاصه» اگر دید که نیازمندی هست و گرفتاری هست «ان یصد» حتماً نیازمندی او را برطرف کند. «بالذی لا یزیده ان امسک» فکر نکن که اگر این پول ها را نگه داشتی زیاد می شود. «لایزیده ان امسک» این حدیث را بارها خواندیم که «من منع ماله من الاخیار صرف الله ماله الی الاشرار» اگر به خوبان از مال خود ندادی، گرفتار اشرار می شوی و اگر این جا به برادر خود و به خویشان خود و به ارحام خود و به این ها که واجب هستند که کمک کنید، یک جوری مال ما را می برند که هیچ کاری هم نمی توانیم بکنیم.
حضرت می فرماید که فکر نکن که «لا یزیده ان امسک» اگر هی جمع کردید فکر نکن هی جمع می شود نه یک جایی بالاخره از بین می رود. «صرف الله الی الاشرار» خدا این کار را می کند. «و لا ینقسه ان اهلک» فکر نکن که اگر چیزی از آن دادی از آن کم می شود، «و من یقبض یده ان عشره فانما تقبل منه انه ید واحد» حضرت می فرماید که شما اگر دست خود را از عشیره و ارحام خود کنار کشیدی، تو یک دست کنار کشیدی ولی دستان زیادی را از خود دور کردی.
ما یک نفر هستیم، اگر من قطع رابطه با فامیل و بستگان کردم، من یک دست هستم که دست من می توانست به داد دیگران برسد و من اگر قطع رابطه کردم، یک نفر هستم که کشیده می خورم. دست های فراوانی را از خود جدا کردم. آن روزی که باید به فریاد من برسند، به فریاد من نمی رسند. کسی دست خود را از عشیره و قبیله خود قطع کند، «انما تقبض منه انه ید واحد تقبض منه عنه اید کثیرا و من تلنها شیعه یستدن من قومه موده» کسی که نسبت به بستگان خود نرم باشد، نرم و خوش خو باشد یستدن من قومه همیشه این مودت را از خویشاوندان خود خواهد داشت.
الان در خانواده ها می بینیم که یک نفر اصلاً معروف به خوش اخلاقی است و معروف به محبت است و معروف به صمیمیت است. به نظر من اسم این ها را باید بزرگ خاندان گذاشت و نه اسم آن آقایی که بزرگ خاندان است ولی به داد ارحام نمی رسد و فقط فردا که از دنیا رفت یک بنر می زنند که شش متر در هشت متر که بزرگ خاندان از بین رفت. اگر راست می گویی الان بزرگی کن و الان خانواده را جمع کن که کسی گرفتار نباشد. اگر کسی با ارحام خود به نرمی برخورد کرد آن وقت مودت این ها را برای همیشه خواهد داشت. یک بیانی هم از امام سجاد(ع) هست که می گوییم.
یک حدیث بسیار نورانی از امام سجاد(ع) مرتبط با همین بحثی که داشتیم در ذیل یک داستانی هست که از امال شیخ صدوق(رضوان الله علیه) نقل شده است که شخصی به نام طاووس یمانی است که از اصحاب امام سجاد(ع) است که می گوید که من شبی از کنار حجر اسماعیل عبور می کردم در خانه خدا که دیدم که یک کسی دائم در رکوع و سجده هست. دقت کردم که دیدم که امام سجاد هست. بعد شروع به راز و نیاز با خدا کردند، «سیدی سیدی هذه یدای قد مدتهما الیک بالذنوب مملوء و اینای بالرجال ممدوده» خیلی مناجات زیبایی است.
مولای من، مولای من دستانی به طرف تو دراز کردم که پر از گناه است و چشمانی که به امید تو امیدوار هست. «و حق لمن دعاک من عدم تضلل ان تجیبه بالکرم تفضل» خدایا هر کسی که با پشیمانی و ذلت در خانه تو آمد سزاوار است که تو با کرم و تفضل با او عنایت داشته باشی. «سیدنی ما ان و ما خطر» من چه کسی هستم که تو بخواهی من را مجازات کنی. «حبلی بالفضل» به فضل خود با من مدارا کن و آبروداری کن «و اعفوا ان توبیخی بالکرم وجهک» از گناه من به کرم خود عفو و گذشت کن، «الهی و سیدی ارحمنی مسروعا علی الفراش» آن وقتی که در بستر مرگ افتادم و آن وقتی که در غسالخانه دارند من را غسل می دهند و آن وقتی که جنازه من را دارند می برند و آن وقتی که به خانه غربت و وحشت می روم.
طاووس یمانی می گوید که من شروع به گریه کردم و بعد آمد محضر حضرت و بعد یک دفعه چند نفر از اصحاب امام سجاد خدمت حضرت آمدند و آقا این جمله را فرمودند که این جمله محور بحث ما بود که فرمود که «معاشر اصحابی اوصیکم بالاخره» من به شما سفارش می کنم که حواس شما به آخرت باشد. آقا دنیا چی؟ یعنی اسلام با دنیا مخالف است؟ نه. فرمودند که «لست اوصیکم بالدنیا فانکم بها مستوصون و علیها حریصون» شما خود حریص به دنیا هستید و سفارش شده هستید.
من گاهی مثال زدم و گفتم که در این جاده ها و اتوبان ها و این بزرگراه ها را نگاه کردید که تابلو می نویسد که حداکثر سرعت این قدر است و تند نرو. نمی گوید که حداقل و یواش، بله این جا اگر کسی سرعت کمی هم می رود باید به او تذکر بدهید ولی گرفتار عمده مردم در این بزرگراه ها سرعت های زیاد است. الان در دنیا ما این طوری هستیم یعنی یک جوری ما همه دنبال دنیا رفتیم که ماه رمضان نیمه آن گذشت، نمی خواهی یک شب نماز جماعت بروی و یک روز نماز جماعت بروی و یک جلسه دعای ابوحمزه نمی خواهی بروی. یک جلسه سخنرانی مذهبی نمی خواهی بروی، یک کار خیر نمی خواهی بکنی.
این را باید به مردم گفت که یک کم یواش تر. امام سجاد می فرماید که معاش من سفارش آخرت می کنم. «لست اوصیکم بالدنیا» دنیا نیازی به سفارش ندارد. «انکم به المستوصون» سفارش شده هستید. «و علیها حریصون و بها مستمسکون» چنگ به دنیا زدید. « و خدوا من ممرکم و معاشر اصحابی ان الدنیا دار ممر و الاخره دار ممر» دنیا عبور می کند ولی به قیامت که جاودانه است می رسیم. «فخذوا من ممرکم لمقرکم» از دنیا توشه ای برای آخرت جاودانه بگیرید.