شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

بسم الله الرحمن الرحیم


رسیدیم به این فراز حضرت می فرماید لا تَکُن از کسانی نبا ش که يُقَصِّرُ إِذَا عَمِلَ، وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ خودش وقتی بناست یک کاری انجام بدهد، به دیگران یک خدمتی انجام بدهد کوتاهی می کند ولی برای سؤال و درخواست از دیگران مبالغه می کند.
من یک مقدمه ای عرض کنم ببینید آقای شریعتی هرچی در اسلام تأکید شده است، هر مقدار که در اسلام تأکید شده است به فقرا و بیچاره ها برسید از آن طرف تأکید شده است که شما از کسی درخواست نکنید. در وسائل الشیعه یک بابی دارد خیلی جالب است. کراهته اظهار الاحتیاج الفقر کراهت دارد که انسان به کسی اظهار کند که من نیاز دارم مگر در یک موارد ضروری وگرنه اظهار فقر کراهت دارد.


یک داستانی بگویم همین اول کلام کسی از اصحاب امام صادق علیه السلام اسمش مُفضل است رفت محضر امام صادق در روایت هست که گرفتاری های خودش را شکایت کرد به حضرت گلایه کرد آقا مشکلات مالی دارم حضرت فرمودند که یک مبلغی به او کمک کردند در روایت داریم 400 دینار حضرت به او کمک کردند بعد فرمودند که لا تخبر الناس بكلّ ما أنت فيه، بر هر کسی دردو دل نکن فتهون عليهم پیش آن ها خوار میشوی و ذلیل میشوی اظهار فقر نکن.

به امام گفت آقا من پول نمی خواستم فقط می خواستم درحق من دعا کنید. حضرت گفت من دعا می کنم ولی تو هم به کسی اظهار فقر نکن یک وقتی شاید این مسئله را گفته باشی، میدانید شما از نگاه دین اگر انسان در یک بیابانی گرفتار شد آب ندارد و یک کسی آب به او می دهد ولی بر سر او منت می گذارد آیا تیمم کند یا آب با منت را بپذيرد فرمودند تیمم کن ولی آبی که در آن منت است از کسی قبول نکن.


باز در یک روایت دیگری داریم در کافی شریف هست از امام صادق علیه السلام إنَّ اللّه فَوَّضَ إلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها خداوند همه ی اختیارات، مؤمن حالا هر سبکی می خواهد زندگی کند اختیار با خودش هست الا اذلالَ لنفسه حق ندارد خودش را پیش کسی ذلیل کند. پس اگر بخواهیم پیام این کلام امیرالمؤمنین بخواهیم بگوییم در یک جمله باز تأکید می کنم هرچی در اسلام سفارش شده است به فقرا رسیدگی کنید، وظیفه ی ثروتمندان است دستگیری از فقرا از آن طرف سفارش شده است که تا می توانید پیش کسی اظهار فقر نکنید.


یک حدیث خیلی خیلی لطیفی هم مرحوم کلینی در کافی شریف دارد هم شیخ صدوق هم شیخ طوسی، محمد بن مسلم از اصحاب امام باقر و امام صادق است می گوید امام باقر فرمود وَلَوْ یَعْلَمُ الْمُعْطِی مَا فِی الْعَطِیَّةِ، آن هایی که دست دهنده دارند اگر می دانستند که خداوند چه پاداشی به آن ها می دهد مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً، احدی احدی را ناامید نمی کرد. اگر ما می دانستیم خداوند در برابر سخاوتی که ما نشان می دهیم خدا چه پاداشی به ما می دهد احدی احدی را رد نمی کرد.

البته این را هم عرض کنم در همین نهج البلاغه در بخش حکمت ها امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً به کسی می گویند سَخی که خودش بدون اینکه طرف اظهار نیاز کند به او کمک کند اما ما کانَ اگر آن آقا سؤال کرد بعد ما به او کمک کردیم حضرت می فرماید فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ این دیگه خب آدم خجالت می کشد، دیگه می خواهد آبروی خودش را حفظ کند.


 اگر بدون اینکه طرف اظهار نیاز کرد و شما به او کمک کردید می شود سخاوت.پس این وظیفه ی ثروتمندان باید کمک کنند حتی بدون اینکه طرف اظهار نیاز کند.از آن طرف فرمود لَوْ يَعْلَمُ اَلسَّائِلُ مَا فِي اَلْمَسْأَلَةِ، آن هایی که دست نیاز پیش دیگران دراز می کنند اگر می دانستند سؤال از دیگران چقدر بد است مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً، یک بار دیگر حديث را بخوانم، امام باقر می فرماید لَوْ يَعْلَمُ اَلْمُعْطِي، لَوْ يَعْلَمُ اَلسَّائِلُ آنی که کمک می کند اگر می دانست خداوند چه پاداشی به او می دهد هرگز کسی را رد نمی کرد آنی که اظهار نیاز می کند اگر می دانست سؤال چقدر بد است احدی از احدی درخواست نمی کرد.


باز یک داستانی بگویم داستان هم جالب است در کافی مرحوم کلینی هست امام صادق علیه السلام فرمود عده ای از اصحاب پیامبر آمدند خدمت رسول خدا گفتند که ما یک حاجتی داریم حضرت فرمودند چیست حاجت شما؟ گفتند تَضْمَنُ لَنَا عَلَى رَبِّكَ الْجَنَّةَ بهشت را برای ما ضمانت کنید. اصحاب پیامبر به پیامبر گفتند ما یک بهشت تضمینی می خواهیم حضرت فَنَكَسَ رَأْسَهُ مقداری تأمل کردند بررسی کردند و فکر کردند ثُمَّ رَفَعَ سر بالا آوردند و فرمودند أَفْعَلُ ذَلِكَ بِكُمْ ولی به یک شرط، من بهشت تضمینی به شما می دهم به یک شرطی، عَلَى أَنْ لاَ تَسْأَلُوا أَحَداً شَيْئاً» از کسی چیزی نخواهید یعنی عزت مؤمن را حفظ کنید لله عزته و للرسوله و المؤمنين.

و امام صادق علیه السلام وقتی این شرط را پیامبر با اصحاب خودشان کردند کار به جایی رسید کسی سوار مثلاً مرکب خودش بود عصایش از دستش می افتاد یک نفر ایستاده بود پایین اما به او نمی گفت از مرکب می آمد پایین خب بالاخره فرض کنید کسی سوار شتر است بخواهد بیاید پایین و دوباره سوار بشود دردسر دارد ولی حتی به این اندازه دیگر از کسی تقاضا نمی کردند.پس بهشت تضمینی رسول خدا فرمود به شرط اینکه از کسی چیزی نخواهید.


 اینکه فرمودند آن حدیث معروف امام صادق علیه السلام نگاهی کردند به کعبه فرمودند ما اعظمُ حرمته کعبه یعنی حرمتت خیلی بالاست ولی از تو بالاتر حرمت مؤمن هست. إنَّ اللّه َ فَوَّضَ إلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها ما هرجا هر سبکی بخواهیم زندگی کنیم حق داریم ولی حق نداریم یک کاری کنیم که ذلیل بشویم اظهار ذلت و شرمندگی.
آقای شریعتی: بله یعنی مسئولیتی است روی دوش ما که عزت خودمان را حفظ کنیم اگر در دایره ی اهل ایمان هستیم.
حجت الاسلام حسینی قمی: حالا یک داستانی یادم آمد خوب است اشاره کنم جناب آقای شریعتی آبروی مؤمن چیزی نیست که ما بگوییم خودم دلم می خواهد از آبروی خودم بگذرم یعنی مثلاً گاهی یک کسی می گوید آقا من راضی هستم هرکی می خواهد غیبت من را بکند می شود من بگویم؟ نه بحث شما نیست که بخواهید از آبروی خودتان بگذرید.


یک قصه را خیلی سریع عرض کنم در حالات مرحوم آیت الله بروجردی می دیدم یک وقتی علمای نجف به ایشان یک نامه ای نوشته بودند که در فلان موضوع سیاسی حالا داستان آن مفصل است شما یک موضع گیری کنید ایشان حاضر نبود موضع گیری کند.
آن ها گفته بودند که خب آقا معلوم است شما چرا موضع گیری نمی کنید به خاطر آبروی خودتان هست می خواهید از آبروی خودتان خرج نکنید ایشان در جواب فرمود بله آبرو هم خدا به من داده است مگر می توانم همینطوری خرج کنم اینجا مصلحت نمی دانم. تو این موضوع، تو این موضع سیاسی مصلحت نمی دانم، آبرو هم خدا گفته از آبروی خودم نگذرم مؤمن آبرو دارد، امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید از کسانی نبا ش که یُقَصِروا اذا عَمل روزی که نوبت خودش است کوتاهی می کند يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ اما وقتی می خواهد از دیگران سؤال کند مبالغه می کند، آبرو ریزی می کند، طرف را در معذوریت قرار می دهد. عرض کردم از این طرف خیلی تأکید شده است.


باز یک قصه ای بگویم اینجا چون در آستانه ی هم سال جدید هستیم هم در آستانه ی ماه مبارک رمضان هستیم من خواهش می کنم التماس میکنم استدعا می کنم هرکی هر طوری دستش می رسد برای فقرا، برای بیچاره ها، چند روز پیش یک گروهی آمدند پیش من گفتند شما یک کلیپی پر کنید ما می خواهیم یک تشکیلاتی راه بیندازیم لوازم دست دوم را مردم لوازم دست دوم دارند بدهند به ما مؤسسات ما بدهیم به نیازمندان. گفتند شما یک کلیپ مردم را تشویق کنید من صحبت کردم ولی اول آن کلیپ گفتم که یعنی چی؟ مگر قرآن نمی گوید لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ، حالا تازه ما لوازم دست دوم؟


امام رضا علیه السلام در حالاتشان از وقتی نشستند سر سفره قبل از اینکه کسی دست به غذا دراز کند از آن غذای دست نخورده به فقرا می دادند. بعد آیات سوره ی مبارکه ی بلَد را می خواندند. گفتم این قرآن که این را می گوید حالا گذشتیم اصلاً شما نمی خواهید از لوازم نو را حداقلش از لوازم دست دوم قابل استفاده کار خوبی هم هست کسانی که دارند این کار را انجام می دهند، مؤسساتی که این کار را انجام می دهند یا مردم که این کار را انجام می دهند کار خوبی است.


میدانید متاسفانه به دلیل مشکلات اقتصادی مخصوصا سال های اخیر خیلی بازار لوازم دست دوم بازار آن خیلی داغ است اطلاع دارید دیگه. حالا حداقل از این ما مختصر پولی که شما می خواهند به شما بدهند مثلاً برای این تلویزیون، برای یخچال قابل استفاده هست برای این مبلی که دارید حالا یک مختصر پولی می خواهید بگیرید این را شما از آن بگذرید حداقل این را ما در راه خدا بدهیم.


قصه ای که می خواهم عرض کنم واقعاً آقای شریعتی بعضی از بزرگان از هر بهانه ای استفاده می کردند برای اینکه به داد فقرا برسند.
در حالات مرحوم کاشف القطاء می دیدم شیخ جعفر کاشف القطاء از علمای بزرگ شیعه، شخصیتی که وقتی به صاحب جواهر گفتند آقا شما به جای اینکه یک کتاب دیگر بنویسید کتاب استادتون رو یک شرحی برایش می نوشتید. ایشان فرموده بود به قدری این کتاب پیچیده بود که من دیدم خودم یکی بنویسم خیلی راحت تر هستم.

کشف القطاء خیلی مهم است، استاد صاحب جواهر است. مرد بسیار با عظمتی بود در حالات ایشان می دیدم ایشان یک وقتی می آید نماز مسجد نماز داشت دیر می آید مسجد، مسجد که می آید دیر می آید. مردم می دیدند آقا نیامد هرکسی فرادا نماز می خواند خیلی جالب بود هر کسی فرادا می خواند.


ایشان وقتی می رسد مسجد ناراحت می شود می گوید یعنی تو این جمعیت یک عادل شما نداشتید که بذارید جلو؟ نماز جماعت بخوانید حالا من نیامدم یک روز این انبوه جمعیت یک عادل نبود جلو بایستد نماز بخوانید؟ باید فرادا بخوانید؟ می بیند یک بازاری یک جا ایستاده دارد فرادا نماز خودش را می خواند. آیت الله العظمی کاشف القطاء استاد خیلی از بزرگان، استاد صاحب جواهر با این عظمت می رود پشت سر این بازاری می ایستد نماز خواندن.

این بازاری دیگر بیچاره تمام نماز را نمی فهمد چی خواند، آن وقت به اعتبار ایشان بقیه ی مردم هم می آیند و یک جماعتی می شود، امام جماعت که هر روز آیت الله کاشف القطاء بوده است حالا این بازاری است چه صفی. نماز که تمام می شود برمی گردد می گوید آقا منو کشتی مردم تو این جمع این چه کاری بود که با من کردی آخه چرا جماعت من لایق جماعت نیستم، حالا خوندم دیگه پاشو نماز عصرت را بخون می گوید عصر را دیگر نمی خوانم شما بخوان می گوید نه اگر میخواهی من دست از سرت بردارم یک عده فقرا به ما مراجعه کردند یک پولی حسابی بده من به این فقرا بدهم تا من نماز عصر پشت سرت نخوانم خیلی شیرین است پول را می گیرد و می گوید خب حالا برو کنار من خودم می ایستم.


می خواهم بگویم به هر بهانه ای، به هر حال جناب آقای شریعتی بعضی ها می گویند شما کمیته امداد تشکیل دادید، اصلاً سمت خدا همین است سمت خدا بالاترین خدمتش این است عرض کردم هم آستانه ی ماه رمضان هستیم هم آستانه ی سال نو هستیم امیرالمؤمنین گفت از کسانی نبا ش که یُقَصِرو اذا عَمل نوبت خودش است کوتاهی می کند وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ.
ما در گرفتاری هایمان چقدر پیگیر کار خودمان هستیم؟ به این زنگ بزن و به اون زنگ بزن، از این بخواه و از او بخواه وَ يُبَالِغُ إِذَا سَأَلَ، برای گرفتاری خودمان خیلی می دویم حالا برای گرفتاری دیگران حتی شده از آبروی خودمان استفاده کنیم.


این جمله ی اول من یک مقدار سریع تر بخوانم.
إِنْ عَرَضَتْ لَهُ شَهْوَةٌ أَسْلَفَ الْمَعْصِيَةَ وَ سَوَّفَ التَّوْبَةَ، اگر زمینه ی گناه برای او پیش بیاید توبه را به تأخیر می اندازد. تا گناه نیست آدم خوبی است اما گفت که شناگر خوبی است آب گیرش نمی آید آب پیدا کند، از این ها نباش.
وَ إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ،
إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ اگر یک بلایی به او برسد انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ دیگر خدا را بنده نیست، تو گرفتاری ها مشکلی چیزی به او برسد دیگر خدا را بوده نیست.


میدانید در قرآن کریم مزمت شده است آیات فراوانی داریم من یک نمونه از آن را بخوانم از سوره ی مبارکه ی معارج، قرآن مزمت می کند می فرماید بعضی ها اینطوری هستند إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، علامه طباطبایی می فرماید بقیه ی آیه این را معنا کرده است إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً. بلا به او برسد جزا، إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً چی روز خوشی چی مَنُوعاً. اینطوری نباش، إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ بلا به او می رسد.


من یک وقتی حالا نمی گویم چه شهری می ترسم اهالی آن شهر از ما ناراحت بشوند تشییع جنازه جوانی رفته بودم حالا علت وفات چی بود؟ تو همین جاده ی سمنان مسیری که باید مثلاً 90 کیلومتر در ساعت می رفت 180 تا رفته بود تصادف کرده بود. تشییع می کردند این جوان را، یک خانمی با صدای بلند صدایش را همه می شنیدند من سؤال کردم این خانم کیست گفتند که خواهر این جوانی است که از دنیا رفته است. یک جمله ای می گفت واقعاً من ناراحت شدم و تعجب کردم چیزی نگفتم آنجا جای حرف زدن نبود. حالا من اصلاً گاهی خجالت میکشم بگویم جمله را نگویم خیلی زشت است بلند می گفت خدایا این برادر ما را نتوانستی به ما ببینی. خب ببینید یعنی اگر برادر شما زنده بود به خدایی خدا لطمه می خورد؟ خب بابا سرعت 90 را 180 رفته است تخلف کرده است، حادثه پیش آمده است و از بین رفته است.


آن وقت فریاد بزند خدایا إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً.
باز یک آیه ی دیگر این آیه را عزیزان باز آشنا هستند سوره ی مبارکه ی فجر می فرماید قرآن کریم بعضی ها اینطوری هستند عَمَ الانسان بعضی از انسان ها اینطوری هستند وقتی به آن ها خیر می رسد فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ آقا الان که زندگی خوب است مشکلی ندارید فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ. مرحوم علامه معنا کرده است این را نه اینکه بگوید خدایا ممنونتم نه می گوید ما دیگر هر کاری بخواهیم بکنیم این برای ما عنایت و لطف الهی چنان شامل حال ما هست که ما اگر فساد هم بکنیم اشکالی ندارد. فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ، وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ یک روز زندگی او تنگ شد فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ خدا به من توهین کرده است.


جناب آقای شریعتی به هر حال این بحث را باید یک وقتی ما مفصل باز کنیم این تفکر که ما هميشه خودمان را از خدا طلبکار می دانیم اگر یک روزی یک کمی زندگی ما نقصانی پیدا کند ما چه طلبی داریم از خداوند می شود اول مشخص کنید. ما واقعاً به خدا بدهکار هستیم یا طلبکار هستیم، نعمت ها را حساب کنید در برابر نعمت ها شکرش را به جا آوردیم که بگوییم آقا بقیه طلب را خدا به ما بپردازد. این همه نعمتی که خداوند شامل حال ما قرار داده است ما حق آن را ادا کردیم؟ واقعاً ما طلبکار خدا هستیم؟ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ. به هر حال امیرالمؤمنین می فرماید از کسانی نبا ش ان اَرَدتم محنتم اگر بلایی به او برسد ان فَرَجَ اَن شرایط المله خدا را بنده نیست.

به هر حال جناب آقای شریعتی من این را می خواهم بگویم برای اینکه عزیزان بدانند ما تمام پیام ها را تک تک می خوانیم در همین هفته یک پیامی دیدم البته برای آن عزیز پیام فرستادم، توضیح دادم یک مصیبتی به او رسیده است و نوشته من دیگر نماز نمی خوانم زیاد حالا زیاد که چه عرض کنم ما تو پیام ها می بینیم، حضوری می بینیم کسی یک مشکلی پیدا کرده، عزیزی از دست داده است، مثلاً مادرش از دنیا رفته است، برادری داشته، فرزندی داشته صریحاً می گوید که خدا را بنده نیست.


این همین کلام اميرالمؤمنين است إِنْ عَرَتْهُ مِحْنَةٌ بلایی به او رسید انْفَرَجَ عَنْ شَرَائِطِ الْمِلَّةِ دیگه خدا را بنده نیست. این اخلاق خوبی نیست به تعبیر قرآن اذا مَسهُ الشَر جَزوعا و اذا مَسَه الخیر مَنوعا وقتی خدا به او نعمت می دهد می گوید اَکرَمنی هر کاری می خواهم بکنم، وقتی یک امتحان ابتلا و آزمونی فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ خب این مفصل است اگر یادتان باشد ما مفصل راجع به این بحث صبر و بلا و آزمون های الهی گفتیم. اگر ما باور داریم صریح قرآن است چند تا تأکید وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حتماً حتماً من شما را امتحان می کنم بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ، این اخلاق، این روحیه که انسان در خوشی ها یادش برود مَنوعا قرآن می فرماید حاضر نیست به دیگران خیری برساند تا یک بلایی به سرش می آید من نماز نمی خوانم، من خدا را بنده نیستم، خدا فلان گرفتاری را برای من، از این ها نباشیم.

در دعای پانزدهم صحیفه سجادیه امام سجاد علیه السلام یاد ما می دهد خدایا نمی دانم اَیُ حالَین اَحَقُ بِشُکر آدم برسد به اینجا، اهل بیت می خواهند ما را اینقدر بالا ببرند، نمی دانم اَیُ حالَین اَحَقُ بِشُکر روز بیماری باید من بیشتر حمد تو را بگویم یا روز سلامت. روز سلامت که سالم هستم و خدا را بندگی می کنم هیچ مشکلی ندارم همه ی نعمت ها را، این روز سلامت باید بیشتر حمد خدا بگویم یا نه روز بلا، روز بلایی که من باز در بلا به تو نزدیک می شوم، در بلا می فهمم که همه چیز از تو هست، در بلا می فهمم که دستم خالی است، در بلا متوجه فقر خودم می شوم، در مصیبت و بیماری متوجه ضعف خودم میشوم. چقدر انسان هایی هستند گرفتار بستر می شوند تازه می فهمند هیچی نبودند و بیدار می شوند.


به هر حال امام سجاد دعای پانزدهم خدایا نمی دانم کدوم حالات بیشتر حمد تو را بگویم. این هم یک جمله يَصِفُ الْعِبْرَةَ وَ لَا يَعْتَبِرُ، از کسانی نبا ش يَصِفُ الْعِبْرَةَ بلد است خوب بگوید آقا دنیا همش عبرت است و عبرت بگیرید اما وَ لَا يَعْتَبِرُ خودش عبرت نمی گیرد بلد است خوب بگوید، از عدالت خوب سخن می گوید، از تقوا خوب سخن می گوید.


یک تعبیری از رسول خدا هست حضرت فرمود انَ اَشَد الناس عَذَابَ یوم القیامه شدید ترین مردم از نظر عذاب در روز قیامت یک تعبیر هم دارد حَسرَتاً عذاباً یا حَسرَتاً، کسی که وَصَفَ عَدلاً ثمَ عملاً غیره، وَصَفَ خوب توصیف می کند، عدالت را خوب بیان می کند اما در عمل چیز دیگری است. بلد است از مسلمانی و بندگی و بندگان خدا و اولیا خدا و زندگی اولیا خدا بلد است خوب سخن بگوید اما خودش اهل عمل نیست.


يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ در موعظه نفر اول است که این هشداری است می دانید در روایت داریم که فردای قیامت بعضی ها دارند می روند بهشت می بینند واعظ آن ها دارد می رود جهنم می گویند عه ما به موعظه ی تو بهشتی شدیم يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ وَ لَا يَتَّعِظُ. در حدیث داریم معروف است يُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ يُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِدٌ . خدا از آنهایی که نمی دانستند، جاهل بودند 70 تا گناه می آمرزد یک گناه هنوز از عالم نیامرزیده. عرض کردم خیلی هشدار است يُبَالِغُ فِي الْمَوْعِظَةِ خیلی خوب سخن می گوید ولی لا يَتَّعِظُ.


فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ وَ مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ، خوب حرف می زند با مغرور سخن می گوید آقا ما هستیم که چه کردیم اما در عمل خبری نیست. اگر بخواهیم در یک جمله پیام این کلام اميرالمؤمنين سلام الله علیه را خلاصه کنیم اگر هم یک کار خیری کردی، یک احسانی کردی، ایثاری کردی خودت را بدهکار بدان.

باز یک داستانی دیدم از کافی شریف امام صادق علیه السلام قصه را نقل می فرمایند.
فرمودند عَطی الْعالِمِ الْعابِداً یک عالمی آمد پیش یک عابدی مرحوم کلینی نقل می کند. عالم به عابد چون میدانید حالا فرق عالم و عابد همین است دیگر عالم طریق را می داند، عابد گاهی فقط در فکر عبادت است، حواسش به مسیر نیست چقدر به ما گفتند آقا به جای نماز زیاد، ذکر زیاد، دعای زیاد طریق را یاد بگیرید. من گاهی در حرم امام رضا علیه السلام یا در مساجد منبر می روم سؤال می کنم می گویم الان اینجا معارف دین دارد گفته می شود حالا من یا هر کسی دیگر معارف دین، الان وقت نماز مستحبی است یا گوش کردن به معارف است؟ دیدید بعضی ها خیلی می خواهند مثلاً بگویند آقا ی کسی یک عالمی دارد سخنرانی می کند، معارف دین، تفسیر قرآن می گوید، نهج البلاغه می گوید، صحیفه می گوید من می نشینم این را گوش کنم یا میخواهی نماز بخوانم، دعا بخوانم.


اینکه در روایت در کافی شریف یک بابی دارد شاید بینندگان تعجب کنند کافی شریف باب الاقتصاد فی العِبادَ یعنی چی؟ باب الاقتصاد اقتصاد یعنی چی یعنی اعتدال در عبادت، در عبادت اعتدال داشته باشید. نماز می گویند هرچی بیشتر بخوانی بهتر، روزه هر چی بیشتر بهتره بگیر چرا می گویی اعتدال، 5، 6 تا حدیث است.


مرحوم مجلسی که حدیث شناس است، حدیث که تمام شده است آخر آن نوشته است از این باب یک چيز فهمیده می شود عزیزان عنایت کنند خیلی بحث مهمی است. یک وقتی عرض کردیم دین شناسی از همه چیز مهم تر است. علامه مجلسی می گوید از این روایات حالا من این را بخوانم باب الاقتصاد فی العباده کافی شریف می فرماید از این استفاده می شود. اَنَ السَعیَ شما دوتا کار انجام بدهید بالاتر از نماز زیاد است هی نماز بخوان، هی روزه بگیر من نمی گویم ها علامه مجلسی ما خاک پای علامه حساب می شویم افتخار است برای ما.


از سَعیَ فی التصحیح العَقاید و الاخلاق اَهَمُ من السَیفَ کثرة العباده، دوتا چیز را درست بکنید بهتر از نماز زیاد خواندن است عبادت های زیاد کنی چیست آن دوتا؟ عَقاید یک و اخلاق دو، عقایدمان را درست کنیم. آن آقایی که منبر است دارد معارف می گوید دارد عقاید شما را اصلاح می کند.


علامه مجلسی حدیث شناس است، می گوید آقا به جای عرض کردم اگر سخن غیر از این مرد بود ما به این قاطعیت نمی توانستیم بگوییم، اگر عقایدمان را درست کردیم، اخلاقمان را درست کردیم اَهَم من السَیف کثرة العِبادَ، عبادت زیاد، آی نماز بخوان، نه آقا شما نمازت را خواندی ما هنوز معرفتمان کامل نشده است بنشین پای منبر این آقا، بنشین سخنرانی این آقا را بکن، بنشین یک کتاب خوب بخوان.


این آیه را دیگر همه یاد دارید همه ی بینندگان یاد دارند الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا، نفرمودند أَيُّكُمْ اَکثَرُ عَمَلًا. بعضی ها فکر می کنند عبادت کیلویی می کشند ما چند کیلو نماز خواندیم، در دین شناسی عرض کردیم دیگه گاهی شما ممکن است آقا به خاطر حرمت پدرت، مادرت رعایت حال آن ها، فرزند خردسالی داری سالی یک بار هم حرم نرفتی، سالی یک بار هم نماز شب نخواندی می گوید بچه دارم می گوید حواسم به پدر و مادرم هست، حواسم به زندگیم هست حالا نماز شب نتوانستم بخوانم.


حالا قصه را عنایت کنید، عالم و عابد عرض کردم معمولا این قصه باز مرحوم کلینی در کافی شریف دارد شاید عزیزان دیده باشند قصه را در کتاب التوحید است یک فرشته ای من خیلی با عجله عرض کنم، یک فرشته ای دید یک عابدی در یک جزیره ای مشغول عبادت است گفت خدایا چقدر به این ثواب می دهی مدام دارد عبادت می کند گفت ثواب زیاد نمی دهم، این همه عبادت گفت برو پیش او ببین چی می گوید. آمد پیش عابد گفت یک بساطی به صورت یک انسانی گفت ما هم اینجا مشغول نماز و عبادت گرم شد، گفت جای خوبی است اینجا برای عبادت، این منطقه فقط به درد عبادت می خورد گفت همه چیز آن خوب است یک عیب بزرگ دارد گفت چه عیبی؟ گفت ای کاش خداوند آن چهار پای خودش را، حیوان خودش را می فرستاد این همه علف و سبزه حرام نمیشد.


ببینید خدا فرمود ثواب زیاد به عبادتش نگاه نکن از سَعیُ فی التصحیح عَقاید و الاخلاق.
حالا قصه ی اصلی را بگویم ،امام صادق علیه السلام باز در کافی شریف است، امام صادق فرمود یک عالمی آمد پیش یک عابدی، گفت کَیفَ صلاةُ نمازت چطور است؟ گفت از من میپرسی، از نماز من، من سالیان سال ده ها سال است دارم خدا را بندگی می کنم گفت اشک چشمت چطور است؟ گفت آنقدر گریه می کنم زمین خیس است.


گفت که اینقدر که تو خودت از خودت تعریف میکنی بهت بگویم فإن ضحکک و أنت خائف أفضل من بکائک و أنت مدل، اگر خنده داشته باشی ولی نگران عبادت هم نکنی ولی نگران باشی بالاتر از این است که گریه کنی ولی مغرور به عبادتت باشی.
آن هفته حدیثی که خواندیم چی بود از نهج البلاغه امیرالمؤمنین؟ سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ.


سَيِّئَةٌ یک گناه کردی میزنی به سرت خاک بر سرم، غلط کردم خدایا من را ببخش عجب کاری کردم من اهل این گناهان نبودم چرا این کار را کردم توبه کردم این بهتر از این است که نماز شب بخوانی و قیافه بگیری. خیلی جالب است آقای شریعتی ما حالا یک وقتی باید مفصل این کتاب العقل و الجهل مرحوم کلینی در کافی شریف را حالا ما که نهج البلاغه ایم ان شاءالله یک برنامه ای باشد.


آمد خدمت امام صادق علیه السلام گفت آقا فلانی نماز شب او اینطوری است، دعایش اینطوری است، سجده او اینطوری است، روزه ی طول سالش اینطوری است، هی از عبادت هایش گفت عزیزان عنایت کنند لذت ببریم از این نگاه دین. گفت آقا نماز شب او، دعای او، عبادت او، سجده های طولانی او در طول سال همیشه روزه می گیرد، حضرت فرمود کَیَف عقلهُ درک او از دین چطور است؟ گفت آقا نمی دانم گفت آقا من دارم از عبادت او می گویم، از نماز شب او می گویم، از روزه ی طول سال او می گویم، از سجده های طولانی او می گویم شما از عقل او می پرسید؟ فرمود خدا پاداش را به اندازه ی درک انسان به انسان می دهد. پاداشی که خداوند به انسان می دهد، بنابراین حضرت می فرماید از کسانی نبا ش فَهُوَ بِالْقَوْلِ مُدِلٌّ، وقتی می خواهد حرف بزند خوب حرف می زند ولی مِنَ الْعَمَلِ مُقِلٌّ مغرور است به عمل خودش.


يُنَافِسُ فِيمَا يَفْنَى وَ يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى دنیا که فانی است در آن مسابقه دارد اما يُسَامِحُ فِيمَا يَبْقَى قیامت که جاودان است مُسامحه می کنیم. الان میدانید دیگر در دنیا واقعاً بحث های اقتصادی و تجاری، الان این کاسب نگاه می کند به آن مغازه ی بغلی دیدید گاهی مغازه دارها همکار هستند این سوپر مارکت هست آن هم سوپر هست، نگاه می کند این چی آورده است که مشتری های او بیشتر شده است؟ این چه کرده که مغازه ی او جذاب تر شده است. همه همین هستیم خیلی خوب تجارت هم گفتیم امام صادق فرمود إِنِّا مِنْ أَكْثَرِ أَهْلِ اَلْمَدِينَةِ، شمایی که برای دنیا مسابقه می دهید چرا یُسامحُ فیما یَبغی آنجا حواستون نیست.


باز قصه بگویم، داستان ها مؤثر تر است.
خدا رحمت کند کتاب آیت الله احمدی میانجی را می دیدم این را باز در آستانه ی سال نو می گویم، در آستانه ی نوروز می گویم نوشتند یک کسی خیلی گرفتاری در زندگیش پیش می آمد، به یک صاحب دلی مراجعه کرد نام نبردند آیت الله احمدی نام نبردند. گفت من چرا اینقدر گرفتار هستم الان خیلی ها می گویند دست به هر کاری میزنیم درست نمی شود. نمی خواهم بگویم منحصراً همین است ها ولی یک احتمال بدهیم همین است ایشان نوشتند به یک صاحب دلی مراجعه کرد و گفت چرا زندگی من نمی چرخد؟ گفت تو چند سال خونه خواهرت نرفتی؟ چوب قطع ارحام در روایات هم داریم.


امام صادق فرمود گاهی بعضی ها لَیَکونُن برَرَتَم، آدم های خوبی هستند ولی به خویشاوندان خودشان نمی رسند، خدا به زندگی آن ها برکت نمی دهد متن حدیث است آدم های خوبی هستند همه چیز او خوب است نماز او، دعای او، صف اول او زیارت او اما حواسش به ارحام خودش نیست، به خواهرش سر نمی زند، به خويشاوندان خودش رسیدگی نمی کند. فرمود خداوند برکت را از عمر او و از کسب او برمی دارد گفت به خاطر اینکه به خواهرش، گفت به خواهرم سر زدم مشکلم برطرف شد.


باز یک داستان دیگر ایشان نقل می کند این را هم من بگویم از قول محدث قمی رحمة الله علیه یک کسی رفیقی داشت در یک جمله عزیزان ببینند می خواهم این جمله معنا شود نمی خواهم فقط ترجمه یک مقداری عنایت بفرمایید چی می خواهد بگوید حضرت یُسامحُ فی ما یَفنی آنی که جاودانه است و ما باور داریم چرا مسامحه می کنیم؟ چقدر ما مراجعه داریم آقای شریعتی که آقا من از فلانی طلب دارم پول من را نمی دهد، پدرم از دنیا رفته است سال هاست ارث را تقسیم نمی کند. آقا شما احتیاج نداری این برادر تو احتیاج دارد محتاج است.


آیت الله میانجی احمدی نقل کرده از محدث قمی یک مؤمنی رفیقی داشت و رفیقش از دنیا رفت. این آقا عازم مکه بود از طریق کربلا یک وقتی می رفتند می خواستند بروند مکه از کربلا می رفتند. آمد کربلا یک سحری خواب دید رفیقش را، عزیزان عنایت کنند ترس است ولی ما باید بترسیم تا یک کاری کنیم. در کربلا سحرگاهی این رفیقش را خواب دید رفیقی که از دنیا رفته است دید به قل و زنجیر است دارند عذابش می دهند می خواست بیاید طرف این رفیقش نگذاشتند فرشته ها بردند او را.


از خواب بیدار شد دید سحر است رفت حرم سیدالشهدا علیه السلام دعا کرد، طلب رحمت کرد برای او خیلی دعا کرد. از کربلا آمد مدینه حرم پیامبر یک حال خوشی به او دست داد باز دعا کرد برای همان رفیقش. تو مسیر که می رفتند به طرف مکه یک منزلگاهی ایستادند یک شب خواب دید رفیقش را، دید وضعش خوب است گفت چی شد گفت دعاهای شما اثر کرد کربلا برایم دعا کردی،
مدینه دعا کردی. گفت حالا گرفتاریت چی بود، گفت من وصی چند نفر بودم آن ها از دنیا رفتند من باید به وصیت آن ها عمل می کردم به من اعتماد کرده بودند وصایای مالی داشتند، کوتاهی کردم. تو وصایای مالی چند نفری که من وصی آن ها بودم، میدانید از نظر فقهی انسان می تواند وصیت کسی را قبول نکند عزیزان یادشان باشد یک کسی می گوید آقا من می خواهم فلانی نمی خواهی قبول نکن اگر اطلاع داشتی قبول کن. اما اگر از دنیا رفت آن آقا دیگه حتماً باید به احترام کسی که از دنیا رفته است حتماً باید وصیت او را قبول کرد.


تو که قبول کردی چرا کوتاهی کردی؟ به دلیل کوتاهی در عمل به وصیت چند نفری که وصی آن ها شده بود با اینکه آدم مؤمنی بوده است می گوید به قل و زنجیر می بردند او را، کربلا برایش دعا کردم، مدینه برایش دعا کردم لابد حقوقش را پرداخت کردند تا نجات پیدا کرده است.
حضرت می فرماید کوتاهی نکنید یُسامحه فی ما یَبغی قیامت که جاودانه است کوتاهی نکنید.
يَرَى الْغُنْمَ مَغْرَماً از کسانی نبا ش که ایثار، دستگیری، انفاق، خدمت به دیگران را خسارت می داند می گوید ضرر زدیم به خودمان. اما وَ الْغُرْمَ مَغْنَماً. باز یک قصه بگویم این داستان ها همه بهتر در ذهن می ماند.


امام رضا علیه السلام روز عرفه در خراسان بودند ایامی که به خراسان مشرف شدند شیخ صدوق نقل می کنند. روز عرفه ای تمام اموالشان را در راه خدا تقسیم کردند بین فقرا، سهل بن فضل امام رضا را دید خب وزیر مأمون بود گفت آقا انَ هذا لَمَغرَمٌ تمام اموالتون در راه خدا دادید انَ هذا لَمَغرَمٌ به خودتان خسارت زدید فرمود عبارت را عوض کن انَ هذا لَمَغنَمٌ غنیمت است کلام حضرت این است لا تَعٌدَن لَمَغرَبَاً اگر چیزی در مقابل آن اجر و پاداش گرفتی نگو غرامت آقای محترم، خانم محترم برای چندمین بار خواهش میکنم قبلا هم گفتیم آن جلسه گفتیم باز هم می گوییم خیلی ها خدا می داند تصمیم گرفتند کارهای خوب بکنند خیلی آدم های خوبی هستند تصمیم هم گرفتند این پول را می خواهم بگذارم صندوق قرض الحسنه یک عده استفاده کنند، آن پول را می خواهم یک درمانگاه با آن بسازم، امروز و فردا ناگهان بانگی برآمد خواجه مرد.


امام رضا فرمود اگر در راه خدا دادی نگو خسارت، از کسانی نبا ش که چیزی که در راه خدا داده است می گوید خسارت.
و جمله ی آخری که تو این فراز بخوانم و تمام کنم حضرت از کسانی نبا ش يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ لِنَفْسِهِ وَ لَا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ، دیگران را حاضر است محکوم کند ولی حاضر نیست خودش را محکوم کند همیشه حق با ماست؟ اگر حق با شما بود به نفع خودت اما اگر حق با دیگری بود از کسانی نبا ش يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ، یکی از نکاتی که من اینجا با عجله بگویم آخر بحث هست آقای شریعتی، از قوانين مترقی اسلام اگر شما شاید من اشتباه می کنم اگر عزیزان سراغ دارند در کشوری دیگر، در قوانین کشورهای اروپایی هر کجا سراغ دارند به ما بگویند شاید ما خبر نداریم.

اسلام می گوید مؤمن اگر تو دیدی به کسی ظلم شد شهادت به حق بده، آیه را بخوانم سوره ی مبارکه ی نساء آیه ی 135 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ، آقا ما یک صحنه ای را دیدیم یک صحنه ی تصادفی بود هر ظلمی بود میدانم مقصر پدرم است شهادت بده. امیرالمؤمنین از کسانی نبا ش که وقتی به نفع خودت هست فقط قضاوت میکنی حاضر نیستی علیه خودت قضاوت کنی. شهادت بده ولو قرآن می فرماید: عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ نزدیک ترین نزدیکان تو، آقا برادرت هست باشه اگر ظلم کرده است علیه او شهادت بده.


 یک قصه ای را بگویم، ما کوتاهی می کنیم یک آقایی که من میشناسم یک جوانی تو همین جاده ی اتوبان قم به تهران سوار ماشینش بود یک پراید دست چندم سوار شده بود داشت میرفت حالا داستان نمی خواهم جزئیات آن را بگویم.
با یک ماشین دیگری درگیر شد آن ماشین یکی از به اصطلاح چند نفر از کارمندان یک دولت و یک اداره ای بودند حالا اسم آن اداره را هم نمی برم آن ها از ما گلایه نکنند. یکی از این ها آمد به این جوان مظلوم من می شناسم در جریان جزئیات آن بودم. این جوان بیچاره را چند تا چکیده ی حسابی کتک زدند این جوان را زدند. خب وسط بیابان کی می خواهد شهادت بدهد، تو اتوبان این جوان مظلوم یک ماشین دیگر رد میشد دید ایستاد شاهد این ماجرا بهش التماس کرد گفت آقا دیدی که این ها مظلومانه و ظالمانه به من زدن و من مظلومانه کتک خوردم من می خواهم از این ها شکایت کنم این ها کارمند هستند شماره ی آن ها برای برداشته می شود تو حاضری روزی که شهادت میخواهد بیایی به نفع من شهادت بدهی گفت شهادت می دهم خیالت راحت.

رفت شکایت کرد و مرحله ی دوم پرونده قاضی گفت شاهد داری؟ گفت آره شاهد دارم به او زنگ زد من خودم هم زنگ زدم چون می شناختم این جوان را من نمی خواستم قضاوتی کنم فقط خواهش کردم گفتم آقا این جوان می گوید شما شاهد بودید در آن بیابان بیایید شهادت بدهید گفت آقا سری که درد نمیکنه، من خیلی ناراحت شدم. ببینید یک جوان مورد ضرب و شتم یک آدم ظالم وسط جاده، اتوبان یک نفر هم شاهد است قرآن می فرماید كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ، علیه خودتان، الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ، بنابراین این جمله ی آخر را یک بار دیگر می خوانم يَحْكُمُ عَلَى از کسانی نبا ش يَحْكُمُ عَلَى غَيْرِهِ دیگری را خاضر هستم محکوم بکند به خاطر خودش ولی لا يَحْكُمُ عَلَيْهَا لِغَيْرِهِ.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group