1401-04-11-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
بسم الله الرحمن الرحیم. یک قصه ای را یک وقتی نقل کردم، خدا مرحوم آیت الله احمدی میانجی را رحمت کند، می-فرمودند که یک عرب بادیه نشینی و بیابانگردی کنار ضریح امیرالمؤمنان (س) آمده بود یک جوری صحبت می کرد که بقیه می-گفتند که ادب سخن گفتن را رعایت کن، این چه جور حرف زدن است، این به اینها گفت که خلی خلی، بویی هذا، پدرم است هر جور بخواهم با او حرف می زنم. واقع همین است، مگر رسول خدا نفرمود أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة، من و امیرالمؤمنین پدر این امت هستیم. ما باید برای پدر همه مؤمنین و مسلمین امیرالمؤمنین (س) خیلی بیشتر از اینها و زودتر از اینها شروع می کردیم.
به ذهن من رسید حالا این دو ـ سه هفته ای که ما تا غدیر داریم عرض ارادت ما به ساحت امیرالمؤمنان (س) باشد. البته عزیزان می دانند هفتم ذی الحجه ما شهادت امام باقر (س) را داریم، نهم ذی الحجه روز عرفه و شهادت حضرت مسلم (س) است بعد از آن عید قربان و تا آخر ماه ذی الحجه مناسبت های بسیار بسیار ارزشمند و شادی در ارتباط با اهل بیت (ع) است که ان شاءالله اگر رسیدم به این مناسبت های بسیار بسیار وسیعی که ما در ماه گسترده ذی الحجه داریم اشاره می-کنم. همان طور که جنابعالی اشاره فرمودید ما از حالا شروع کردیم برای این که عزیزان نگویند باید زودتر یادآوری می-کردید.
بسم الله امروز دوم ذی الحجه است تا روز غدیر هجدهم ذی الحجه ما 17 ـ 18 روز فرصت داریم. اگر بنا است کسی کاری انجام بدهد که حتماً ما باید کاری انجام بدهیم کوتاهی نکنیم. من همین جا تقاضا می کنم از همه عزیزانی که متصدی مساجد، حسینیه ها، مراکز دینی هستند، خواهش می کنم، الان برای غدیر بپرسیم و سوال کنیم، می گویند ما برای غدیر خیلی تدارک دیدیم، دو شب برنامه داریم. چرا دو شب؟ چرا سه شب؟ چرا پنج شب؟ عزیز من، مذهبی، هیئتی، مدیر هیئت، مدیر مسجد، امام جماعت، چرا دو شب برای امیرالمؤمنان می خواهید جشن بگیرید؟ من نمی گویم شما ده شب بگیرید و هر شب اطعام، حالا اطعام اگر مقدور است، یک شب، اما ده شب ما جشن امیرالمؤمنان (س) یعنی نشر معارف داشته باشیم. چه مانعی دارد. خواهش من این است، التماس می کنم، متواضعانه عرض می کنم، تقاضا می کنم از عزیزانی که دارند برنامه ریزی می کنند که غدیر دو شب برنامه داشته باشند دو شب نباشد، سه شب نباشد، می توانید پنج شب بگیرید، یک دهه بگیرید، از عید قربان تا ذی الحجه، دهه امامت، اصلاً بگوییم ماه امامت.
حسینی قمی: بله. آن هم زود ختم نکنیم. حالا شاید بگویید ما توانایی آن را نداریم. کاری ندارد ما که نگفتیم هر شب شیرینی و شام و اطعام باشد، اگر آن هم در توان شما نیست باشد، ده شب بیان معارف دین. یک کسی را دعوت کنید که بتواند در قالب شعر، در قالب نثر، در قالب سخنرانی، معارف غدیر را بیان کند. واقعاً الان جامعه ما با غدیر آن چنان که باید و شاید آشنا است؟ الان ما به یک جوانی بگوییم آقا شما این بیایید این جا 10 دقیقه راجع به امیرالمؤمنان و غدیر و حقانیت ایشان گزارش بدهید، آیا می توانند گزارش بدهند؟ متأسفانه ما یک سنت های بسیاری ارزشمندی را رها کردیم.
اولاً اهل بیت فرمودند که يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا شیعیان ما در شادی ما شاد هستند. گذشته از شهادت امام باقر و حضرت مسلم (س) که این دهه اول می گذرد و تمام می شود بعد از عید قربان تمام مناسبت های شادی اهل بیت (ع) است. اگر يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا است ما نباید برنامه های شاد داشته باشیم. یک سنت هایی که در گذشته بوده است. بد نیست که من یک آدرسی خدمت عزیزان بدهم. این کتاب الکامل فی التاریخ را ببینید. الکامل فی التاریخ که مال دیروز و پریروز نیست، مال 1000 سال پیش است.
عزیزان نگاه کنند الکامل فی التاریخ دارد، البدایه و النهایه ابن اثیر اینها همه نقل کردند، سال 352 هجری قمری الان ما سال هزار و چهارصد و خرده ای هستیم، یعنی هزار و صد سال پیش در حکومت آل بویه روز غدیر را تعطیل رسمی می کردند، جشن عمومی می گرفتند، آذین بندی می کردند، به زیارت مشاهد مشرفه می-رفتند، قربانی می کردند، یعنی چیزی که ما هزار سال پیش، بیش از هزار سال پیش شیعه انجام می داده است و غدیر را با عظمت برگزار می کرده است الان متأسفانه داریم ضعیف و واقعاً این مقداری که الان هست به هر حال چون عزیزان می دانند که من ارادات دارم و خالصانه و صادقانه می گویم جای گلایه دارد. ما در تعظیم شعائر واقعاً داریم کوتاهی می کنیم.
یک وقتی محضر عزیزان مثال زدم گفتم مثلاً شهادت آقا امام جواد گذشت در کاظمین چه خبر بود؟ شهادت آقا موسی بن جعفر (س) بیست و پنجم ماه رجب گذشت، لابد در خبرها خواندید، 5 میلیون نفر آقا موسی بن جعفر زائر داشتند، اطعام دادند، چه قدر موکب ها بود، ایستگاه های صلواتی بود، انصافاً با همه گرفتاری هایی که ما داریم اصلاً گرفتاری ما با گرفتاری مردم عراق قابل مقایسه نیست.
با این همه مشکلاتی که مردم عراق دارند، همین شهادت امام جواد آخر ماه ذی القعده آنها چه کردند ما چه کردیم. در شهرهای مذهبی خود ما چه کردیم چه رسد به شهرهای دیگر ما. یک وقتی خدمت عزیزان عرض کردم تمام امام هایی که در عراق هستند من روز شهادت امام هادی (ع) بودم و دیدم، سامرا بودم، امام عسکری، آقا موسی بن جعفر. مردم ما فقط اربعین را دیدند، آنها عین اربعین. یعنی همان موکب ها را دارند، همان اطعام را دارند، همان دسته جات را دارند، همان پیاده-روی ها را دارند. ما فقط عاشورا را می بینیم، ما اربعین را می بینیم، در تمام مناسب های اهل بیت (ع) واقعاً سنگ تمام می-گذارند.
عزیزان ناراحت نشوند، پیام گلایه ای نفرستند، انصافاً در تعظیم شعائر نسبت ما با نسبت مردم عراق اصلاً قابل مقایسه نیست. این سال ها خیلی بهتر شده است ولی خیلی فاصله داریم. پریروز شهادت امام جواد در کاظمین چه خبر بود، شهرهای ما چه خبر بود. ما چه کار کردیم. تازه ما در شهادت ها یک برنامه هایی داریم، در ولادت ها چه؟ الان بحث من در اعیاد است. من یک جمله بگویم بلکه ان شاءالله یک تشویقی باشد و تحریکی باشد، ببینید اگر ما کوتاهی کنیم ارزش های دینی خود را از دست می دهیم. این قصه معروف است. یکی از علمای شیعه می گوید از ایشان سوال کردند، یک کسی گفته بود آقا شما شیعیان می-گویید سیدالشهداء به شهادت رسیده است، درست هم هست.
عاشورا شما در حسینیه ها، خانه ها و مساجد خود بنشینید و عزاداری کنید. برای چه علم و کتل و پرچم و طبل و شیپور و کوچه و بازار و خیابان و داد و فریاد، چرا این جوری انجام می دهید؟ بنشینید یک جا و عزاداری کنید. چه جواب خوبی داده بود. فرموده بود چون ما در غدیر این کار را نکردیم علم و کتل و طبل و شیپور و دسته جات شادی و اینها نگرفتیم به مرور زمان شما غدیر را از کار انداختید. البته کسی نمی آید غدیر را منکر شود ولی آن تأثیری که از غدیر، تفسیری که از غدیر باید باشد از بین بردید.
فرموده بود ما اگر در عاشورا این کار را نمی کردیم شما عاشورا را هم ... واقعاً همین طور است عزیزان من یقین داشته باشند اگر ما این عزاداری سیدالشهدا که در عاشورا داریم اگر به این شدت شیعه برگزار نکند به مرور زمان شاید اصل داستان عاشورا به فراموشی سپرده می شد. پس در غدیر کوتاهی کردیم، به کوتاهی های خود اعتراف می کنیم، جبران کنیم. یک جمله دیگر بگویم که این دیگر خیلی عزیزان را تشویق کند و به غیرت ما بر بخورد. علمای اهل سنتی که وقتی مظلومیت امیرالمؤمنان (س) را دیدند چه کارهای ارزشمندی برای امیرالمؤمنان انجام دادند. من دو ـ سه نمونه آن را بگویم.
یک کتابی به نام خصائص امیرالمؤمنین (ع) ما داریم. به فارسی ترجمه شده است و بارها منتشر شده است. این خصایص از اسم آن پیدا است یعنی ویژگی های امیرالمؤمنان. چیزهایی که خاص امیرالمؤمنان (س) است و دیگران ندارند. این کتاب مال یک عالم بزرگ اهل سنت، آقای نسائی است. نسائی کیست؟ حتماً عزیزان شنیده اند، در میان اهل سنت چند کتاب هست که مهم ترین کتاب های حدیثی آنها است. صحاح و سنن. صحیح بخاری دارند، صحیح محمد بن مسلم دارند، سنن ترمذی دارند، یکی هم مال این آقا است، سنن نسائی. یعنی یک عالمی که جزء رده اولی های اهل سنت است.
چند سال پیش زندگی می کرده است؟ وفات ایشان 303 هست. یعنی حدود 1150 سال پیش زندگی می کرده است. 303 وفات ایشان است. می گوید برای چه این کتاب را نوشته است؟ در مقدمه آن نوشته است. در تاریخ دمشق هم این داستان آمده است. می گوید دخلت دمشق، نسائی عالم بزرگ اهل سنت، جزء علمای رده اول اهل سنت می گوید در دمشق رفتم، دیدم خیلی ها آشنایی با امیرالمؤمنان (س) ندارند. دخلت دمشق و المنحرف فيها عن علي (عليه السّلام) كثير، کسانی که امیرالمؤمنان (س) را نمی شناختند. دمشق پایتخت بنی امیه و معاویه بود.
نام امیرالمؤمنان مظلوم بود. می گوید دیدم از بنی امیه خوب تعریف می کنند ولی از امیرالمؤمنان علی بن ابیطالب کسی سخن نمی گوید. فصنّفت كتاب الخصائص، من این کتاب خصائص را نوشتم رجاء أن يهديهم اللّه تعالى به، بلکه خدا اینها را هدایت کند. همین کتاب باعث کشته شدن این آقا شد. یعنی طرفداران معاویه و بنی امیه او را گرفتند، گفتند تو به چه مناسبت برای امیرالمؤمنان علی بن ابیطالب کتاب نوشته اید؟ برای امیرالمؤمنین معاویه چرا کتاب ننوشتید؟ گفت من چه بنویسم یک کتاب نوشتم خصایص امیرالمؤمنین هنوز تمام نشده است.
برای معاویه چه خصایصی بنویسم؟ این حدیث از پیامبر هست که این قصه معروف است و در منابع قدیمی هست. یک وقتی رسول خدا معاویه را صدا زدند، یک کاری داشتند، گفتند دارد غذا می-خورد. بار دوم گفتند دارد غذا می خورد، بار سوم گفتند دارد غذا می خورد. حضرت گفت لا أ شبه، سیر نشود. گفت این را می-خواهید من به عنوان یک کتابی، حدیثی، شرحی چیزی بنویسم. برادران عزیز، آقایان، خانم ها، هر کسی عرض کردم متصدی هیئت است، مسجد است، مداح است، مرکز دینی است، موسسه ای دست شما هست، هزار و صد و خرده ای سال پیش بزرگترین عالم اهل سنت وقتی می بیند امیرالمؤمنان مظلوم است می آید یک کتاب می نویسد و به قیمت جان او تمام می شود. وقتی این کتاب را نوشت خیلی او را کتک زدند.
بعضی ها می گویند بر اثر شدت این ضربات از دنیا رفت. آن وقت ما چه کار کردیم؟ من شیعه برای امیرالمؤمنان چه کار کردم؟ ما ادعایمان هم می شود. ناراحتی من از این است. خیلی عذر می خواهم من خاک پای همه مخاطبین، با کمال ادب، تواضع، صادقانه، مخلصانه یک وقت کسی از این حرف ناراحت نشود، من بارها عرض کردم، ببینید این زیبنده ما نیست که یک عده ای زحمت بکشند، تلاش کنند مجلس بگیرند، یک مجلس گرفتن چه قدر سختی دارد؟ کمک مالی می کنند، کمک فکری می کنند از وقت خود، از عمر خود، حالا سهم ما چیست؟ سهم بنده چیست؟ شب غدیر عذر می خواهم ما منت بگذاریم سر امیرالمؤمنان، سر اهل بیت (ع) سهم ما این است که ما در مجلس شرکت کردیم.
مجلس اهل بیت را گرم کردیم. سهم ما همین است؟ یعنی ما می توانیم کاری کنیم و نکنیم. از الان برویم بگوییم چه کمکی از ما بر می آید ما این کار را نکنیم، تازه سر اهل بیت منت بگذاریم که ما مجلس شما را گرم کردیم و مجلس امیرالمؤمنین آمدیم. سهم ما این است؟ واقعاً ارادت ما به امیرالمؤمنان این است؟ من عرض کردم نمونه ها فراوان است بخواهم بگویم. حاکم حسکانی، حاکم نیشابوری، بسیاری از این اهل سنت.
مثلاً همین حاکم نیشابوری یک کتابی نوشته است می د-انید فئایاتی که راجع به امیرالمؤمنان (س)، در شأن امیرالمؤمنان آیاتی که در قرآن در شأن آمده است. گفتند گزینه شما چیست؟ می گوید من در یک جلسه ای نشسته بودم بحث سوره هل اتی شد، سوره هل اتی هجده آیه آن در مدح امیرالمؤمنان است، عده ای منکر شدند، گفتند هیچ آیه ای در مدح امیرالمؤمنان نازل نشده است به قدری این مظلومیت امیرالمؤمنان را که دیدم تصمیم گرفتم یک کتاب بنویسم 120 تا از آیاتی که در شأن و مدح امیرالمؤمنان است در این کتاب جمع آوری کردم. می گوید شما اینها را چرا منکر می شوید؟ ببینید حاکم حسکانی، حاکم نیشابوری، جناب نسائی وقتی مظلومیت امیرالمؤمنان را می بینند برای رفع مظلومیت امیرالمؤمنان کتاب نوشته است.
بنابراین خواهش من، تقاضای من این است که هر کسی هر چه بلد است، به هر حال ما غیر از به قول این بادیه نشین بوی هذا، پدر ما امیرالمؤمنان (س) است. و همه امید ما و مخصوصاً معارف دین، جوان های ما، نسل ما با این معارف آشنا شوند، اجازه بدهید در این فرصت باقی مانده من یک بحثی را ان شاءالله شروع کنم در جلسات بعد هم ان-شاءالله ادامه می دهیم. دو ـ سه مطلب را به عجله می خواهم عرض کنم.
مطلب اول که به نظر من خیلی مهم است بینندگان هم بیشتر عنایت کند. ببینید ما اصلاً مسئله ای، موضوعی در دین ما مثل غدیر نداریم که در 5 دسته از کتاب های تألیفی مؤلفین آمده باشد. در کتاب های تفسیری، در کتاب های حدیثی، در کتاب های کلامی، در کتاب های تاریخی، حتی در کتاب های لغت. خداوند به سلامت بدارد، یکی از اساتید شاید راضی نباشند و الا من باید به رسم ادب نام مبارک ایشان را می بردم ولی یقین دارم راضی نیستند.
من چندین جلسه از محضر ایشان در غدیر استفاده کردم این تعبیر اولیه و قشنگ را از ایشان بگویم، گفتند شما یک موضوع دوم پیدا کنید، یک مسئله دیگر در دین در 5 دسته پیدا کنید که هم در تاریخ ... حالا من مثال بزنم چرا در تفسیر؟ در داستان غدیر چند آیه نازل شده است. مگر آیاتی نازل نشده است؟ «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ» (مائده/68) «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُم» (مائده/3) آیات اول سوره معارج، «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» (معارج/1) این داستان غدیر است. می شود یک مفسری تفسیر قرآن بنویسد و نگوید علی اکملت لکم دینکم، مال چه روزی است؟ می شود؟ نه.
البته جالب است من این را به شما عرض کنم، در المنصور مال ملا جلال الدین سیوطی است. ملا جلال الدین سیوطی مهم ترین تفسیر حدیثی اهل سنت را دارد. در میان اهل سنت تفسیر حدیثی مهم تر از تفسیر در المنصور نداریم. همین آقای جلال الدین وقتی به ذیل آیه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكََ مِنْ رَبِّك» (مائده/68)، این عالم اهل سنت 500 سال پیش نوشته، از عبدالله بن مسعود روایت نقل می کند می گوید ما زمان پیامبر وقتی آیه «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكََ مِنْ رَبِّك» (مائده/68)، را می خواستیم بخوانیم این جوری با تفسیر آن می خواندیم.
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكََ مِنْ رَبِّك أنّ علیّ مولی المؤمنین» نه این که چیزی از آیه افتاده است، نه. ما می گوییم گم نشود و گم نکنیم. عبدالله بن مسعود می گوید ما آیه را زمان پیامبر همیشه این جوری می-خواندیم که آدرس را گم نکنیم. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكََ مِنْ رَبِّك أنّ علیّ مولی المؤمنین». باز همین آقای ملا جلال الدین سیوطی وقتی ذیل «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُم» (مائده/3) می رسد یک داستان جالبی نقل کرده است.
داستان را عزیزان بیشتر عنایت کنند. نوشتند عده ای از یهودی ها قالَتِ الْيَهُودُ، یهودی ها پیش یکی از خلفا گفتند تفسیر این آیه چیست؟ این چه روزی است که قرآن می گوید «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُم وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً» (مائده/3) «يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا» (مائده/3)، این روز را بگویید در اسلام چه روزی است؟ الان ما مسلمان هستیم نمی خواهیم بدانیم روزهای حساس مسیحی ها چه روزی است؟ روزهای مهم و اعیاد یهودی ها را دوست داریم بدانیم.
یهودی ها هم دوست داشتند بدانند مسلمان ها این روزی که قرآن می گوید چهار ویژگی دارد چه روزی است؟ اکمال دین باشد، اتمام نعمت باشد، رضیت لکم الاسلام دینا باشد، یئس الذین باشد، سوال کردند؟ این آقا چه جواب بدهد؟ نمی خواست بگوید روز غدیر است، چه روزی را غیر از غدیر می توانست بگوید؟ این آیه را کسی برای ما تفسیر کند ما بحثی نداریم. یک کسی بگوید یک روزی را در تاریخ اسلام به ما نشان بدهید هم دین کامل شده باشد، هم نعمت تمام شده باشد، هم دشمن ناامید شده باشد، هم رضیت لکم الاسلام، این روز را بگویید چه روزی است؟ چه روزی بگوییم؟ بگوییم روز ولادت پیامبر، پیامبر تازه به دنیا آمده است دشمن ناامید شد معنا ندارد. روز بعثت پیامبر بعثت که اول راه است.
روز هجرت پیامبر، پیامبر از دست مشرکین فرار کرد، از دست کفار. يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا معنا ندارد. چه روزی است که این چهار ویژگی هست؟ آیا به غیر از غدیر می شود تفسیر کرد؟ البته آن آقا می خواست از جواب فرار کند گفت ما می دانیم چه روزی است یهودی ها دست برنداشتند. باز تکرار می کنم، آدرس تفسیر جلالین ذیل همین آیه، تفسیر در المنصور جلال الدین سیوطی ذیل همین آیه، دوباره اصرار کردند، گفت شما می دانید ما هم می خواهیم بدانیم، خیلی فکرهای خود را کرد و گفت روز عرفه است. روز عرفه چه روزی است؟ جمع محدودی از مسلمان ها در صحرای عرفات رفتند.
یئس الذین کفروا، اکملت، انعمت، رضیت الاسلام، نمی شود یک مفسر تفسیر قرآن بگوید، مگر می شود از تفسیر بگذرد، تفسیر قرآن بنویسد این آیات را تفسیر نکند. پس در کتاب های تفسیری داستان غدیر آمده است. در کتاب های حدیثی، چرا؟ چون پیامبر یک خطبه خوانده است، خطبه غدیر را خوانده است. خطبه غدیر را که همه قبول دارند. مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه، که این جمله فقط معروف شده است، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاه، یک خطبه است، این یک کلمه نیست. این را همه قبول دارند حالا چه جوری معنا کنند و تعبیر کنند، تفسیر کنند اصل آن این است. می شود کسی کتاب حدیثی بنویسد ...
سوم کتاب های کلامی چون یک بحث کلامی است. بحث امامت یک بحث کلامی و اعتقادی است. می شود کسی کتاب کلامی بنویسد و داستان غدیر را نیاورد؟ کتاب های تاریخی، یک بخشی از زندگانی پیامبر است. پیامبر از مدینه راه افتادند، استنفر جمیع الامم. من همین جا باز خواهش می کنم مخصوصاً از سروران عزیز روحانی بارها عرض کردم اگر یازده جلد الغدیر علامه امینی را مطالعه نکردید این 90 صفحه اول آن را حتماً ببینید. رضوان خدا به روان علامه امینی. در این 90 صفحه یک گزارش بسیار زیبا و جامع از داستان غدیر ایشان نقل می کند. می نویسد استنفر جمیع الامم، پیامبر از مدینه می خواستند بیرون بیایند در حجۀ الوداع که به غدیر ختم شد، داستان غدیر، همه مردم را به این سفر دعوت کردند.
پیک فرستادند به اطراف مدینه که همه با من بیایید. معه جمیع اصحابه، هر چه توانستند همراه خود جمع کردند و راه انداختند، منزل به منزل آمدند، مترجلاً، مترحلاً، مختصلاً داستان مفصلی است و گزارش تاریخ حجۀ الوداع پیامبر را نقل کرده است. می شود کسی داستان تاریخ پیامبر را بنویسد ولی داستان غدیر را ننویسد؟ از کجا شروع شد؟ به کجا ختم شد؟ چرا سه روز در این بیابان جمع شدند؟ در این گرمای سوزان مردم را برای چه جمع کردند؟ آیا من کنت مولاه فقط برای دوستی بود در این گرمای سوزان؟ در کتاب های تاریخی نمی-شود که نباشد. کسی تاریخ پیامبر را بنویسد ولی غدیر را ننویسد.
یک بار دیگر این چهار تا را بگویم تا به پنجمی برسیم. چون آیات قرآن نازل شده است، کتاب های تفسیری، چون خطبه پیامبر است، کتاب های حدیثی، چون یک بحث کلامی و اعتقادی است، کتاب های کلامی، و چون قطعه ای از تاریخ نورانی زندگی پیامبر است در کتاب های تاریخی آمده است. ولی دسته پنجم، کتاب های لغت. دیگر کتاب لغت جای این حرف ها نیست. لغوی می خواهد لغت خود را بنویسد. کاری به بحث اعتقادی و کلامی و تاریخی ندارد.
ولی واقعاً کار خدا است حتی در کتاب-های لغت چون هر لغوی وقتی لغت می نویسد به 3 ـ 4 تا واژه می-رسد. واژه غدیر، واژه خم، واژه ولی، واژه مولی. می گوید آقا غدیر کجا است؟ می شود یک لغوی کتاب لغت بنویسد، مسلمانی کتاب لغت بنویسد به واژه غدیر برسد داستان غدیر را نگوید. خم معنا کند به غدیر خم اشاره نکند. واژه ولی واقعاً اراده الهی است. کلام مال من نیست مال این استاد بزرگوار است، اگر اشتباه است شما یک آدرس دیگر بدهید. یک داستان دیگر نقل کنید، یک موضوع دینی و معارفی دیگر نقل کنید که در این 5 دسته کتاب آمده باشد. این هم یک مطلب.
مطلب دیگر که به تعجیل عرض می کنم و ادامه مباحث برای بعداً باشد. این خیلی مهم است من چرا عرض کردم ده شب مجلس برای غدیر بگیرید؟ اطعام اگر هم نشد، نشد، آن که مهم است بیان معارف است. بچه های ما بدانند عزیزان من بین امامتی که ما تعریف می کنیم و امامت و خلافتی که دیگران تعریف می کنند فاصله از زمین تا آسمان است. ما چه جوری امامت را تعریف می-کنیم؟ ما برای امام چه ویژگی هایی می گوییم؟ ما می گوییم امام افضل مردم، اعلم مردم، اعدل مردم، اشجع مردم، اتقای مردم، است. ما می گوییم این باید امام باشد. اما آنها نه. تعریف معروف آنها این است می گویند الإمامة رئاسة عامّة في أمور الدين و الدنيا برای یک ریاست عمومی است. برای این که رنگ مذهبی هم به آن بدهند نيابة عن النبي، این جوری تفسیر می-کنند. حالا من یک حدیث از امام رضا (ع) بخوانم. بسیار حدیث نورانی است.
من از عزیزان خود خواهش می کنم حتماً این حدیث را در این ایام دهه محور سخنرانی ها قرار بدهند، خطبه های غدیر را، خطبه پیامبر در غدیر خم را حتماً محور قرار بدهند. چندین خطبه دیگر هست حتماً محور قرار بدهند. یک زیارتی امام هادی (ع) در روز غدیر دارند، زیارت غدیریه امام هادی (ع). حتماً عزیزان این چند موردی که من عرض می کنم محور سخنان باشد. آدرس حدیث را بگویم.
مرحوم کلینی در کافی شریف، مرحوم شیخ صدوق در 3 تا از کتاب-های خود، هم در عیون الاخبار الرضا، هم در معنایی الاخبار، هم در امالی، شعبه حرانی صاحب تحف العقول هم نقل کرده است.
این از نظر اسناد بسیار سند قوی دارد، مال امام رضا (ع) است. یک شخصی به نام عبدالعزیز است، می گوید آن روزهایی که امام رضا به خراسان آمده بودند من یک روز خدمت حضرت رفتم گفتم آقا ما در مسجد جامع بودیم، روز جمعه بود و در مسجد جامع راجع به جانشینی پیامبر یک حرف هایی می گفتند بقیه چیزهای دیگر می گفتند. می گفتند مسیر جانشینی پیامبر یک مسیر دیگری است. نظر شما چیست؟ فتبسم (ع) حضرت به آن مسیری که آنها می گفتند یک خنده ای کردند. ثم قال، امام رضا (ع) هفتاد ویژگی برای امام در نگاه اهل بیت (ع) بیان کرد. شما ببینید این امام با آن تعریفی که دیگران دارند اصلاً قابل مقایسه است. خدا مرحوم محدث قمی (ره) را رحمت کند، خواهش می کنم عزیزان اهل کتاب باشند، این تاریخ خلفای مرحوم محدث قمی را بخوانند. ایشان خیلی زحمت کشیده است.
ایشان تمام کتاب های قبل از خود را مطالعه کرده است. تاریخ خلفای سیوطی، تاریخ خلفای دیگران، خیلی مطالعه کرده است. همه را نگاه کردند و یک گلچینی این جا آوردند. ببینید ایشان چه شرحی از دیگران از چهارده خلیفه اموی و 36 ـ 37 خیلفه عباسی نقل می کند. اینها چه بودند، شما به این ها خلیفه و امیرالمؤمنین می-گویید. آدم رویش می شود به متوکل امیرالمؤمنین بگوید. به هارون امیرالمؤمنین بگوید. جامعه کبیره دیگر از این بالاتر است. در این جا امام رضا 70 ویژگی را گفتند عزیزان یک بار که جامعه کبیره را می خوانند بشمارند. قریب 200 ویژگی امام هادی برای امام بیان کردند. عرض من این است عزیزان این مطلب را روشن کنند. در این ایام توضیح بدهند که ما دو تفسیر برای امامت داریم.
یک امامت، یک امیرالمؤمنین، یک خلیفه رسول الله است، که در آن متوکل می گنجد، هارون می گنجد، مأمون می گنجد، 36 ـ 37 خیلفه عباسی و 13 خلیفه اموی می گنجد، یزید در آن می گنجد، عبدالملک مروان در آن می گنجد، ولید در آن می گنجد. یک وقتی شاید اشاره کردم، این را اگر همه ننوشته بودند، من مقید هستم در برنامه چون از رسانه پخش می-شود و ما همه جور مخاطبی داریم چیزهایی بگویم که در منابع عامه و خاصه باشد. شما در داستان عبدالملک ببینید همه نقل کردند، در داستان ولید ببینید همه نقل کردند. اسم این خلیفه مسلمین است، اسم امیرالمؤمنین است.
به او گفتند جناب خلیفه آرزویی دارید که به آن نرسیده باشید اینها دنبال عیش و نوش و شرب خمر و شهوترانی و اینها هستند، گفتند آرزویی دارید که به آن نرسیده باشید؟ من عذر می خواهم گفت یک آرزوی دیگر دارم. به همه آرزوهای خود رسیدم فقط یک آرزو دارم، اگر بشود من بر بام کعبه یک سفره شراب پهن کنم یک شراب سیر آن جا بخورم. تصمیم داشت این کار را انجام بدهد، مرگ به او مهلت نداد. عبدالملکی که وقتی از او می پرسند راست که می-گویند تو شراب می خوری، شرب خمر می کنی، می گوید شرب خمر چیزی نیست، ما شرب دماء مسلمین می کنیم.
در جلسات گذشته به تاریخ متوکل، به تاریخ مأمون و ... اشاره کردیم، اینها چه جنایتی نکردند. چه شهوترانی و فسق و فجوری را انجام ندادند. چطور ما به اینها بگوییم خلیفه رسول الله؟ چه طور به اینها امیرالمؤمنین بگوییم؟ آن وقت یک تعریف امام رضا (ع) دارد. می گوید حضرت تبسم، به آن تعریفی که آنها گفتند آنهایی که آنها می گفتند خلیفه حضرت یک لبخندی زدند. ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الْعَزِيزِ جَهِلَ الْقَوْم، اینها از سر نادانی می گویند خود او، آنها را فریب دادند که این جوری گفتند امام این است، خلیفه این است. إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَقْبِضْ نَبِيَّهُ، خداوند متعال جان پیامبر خود را نگرفت حَتَّى أَكْمَلَ لَهُ الدِّينَ، دین او را کامل کرد.
وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْءٍ، قرآنی بر پیامبر نازل کرد همه چیز در آن بود. حلال و حرام و حدود و احکام جَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ، هر چه مردم به آن احتیاج داشتند در قرآن بود. فقال امام رضا (س) فرمودند، قرآن می فرماید الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ، وقتی همه چیز آورده است می شود همه چیز را آورده باشد آن وقت مسئله جانشینی بعد از خود را به سکوت برگزار کرده باشد. وَ أَمْرُ الْإِمَامَةِ مِنْ تَمَامِ الدِّينِ و أَقَامَ لَهُمْ عَلِيّاً ع عَلَماً وَ إِمَاماً، فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُكْمِلْ دِينَهُ فَقَدْ رَدَّ كِتَابَ اللَّهِ، اگر کسی بگوید پیامبر دین خود را کامل نکرد، جانشینی خود را نگفت دارد با قرآن معارضه می کند. قرآن می گوید اکملت، اتممت، رضیت، یئس الذین، فَمَنْ زَعَمَ کسی تصور کند خداوند دین خود را کامل نکرده است رَدَّ كِتَابَ اللَّهِ.
من قبل از این که فراز بعدی را بخوانم که بسیار زیبا است اگر نظر مبارک شما باشد وقتی کتاب التعجب مرحوم علامه کراجکی را یک استدلال های خیلی ساده، کوتاه و روشن، من خواهش می کنم عزیزان آن مباحث من قابل نیستم ولی آن مرد بزرگ خیلی مرد باعظمتی است. ما چند جلسه بحث التعجب را سال های قبل گفتیم. خواهش می کنم عزیزان و من استدعا می کنم حتماً آن مباحث را ببینند یا خود کتاب التعجب را ببینند. ایشان می گوید من اصلاً کاری به آیات و روایات ندارم یک سری استدلال های ساده و روشن. علامت تعجب، چند تا علامت تعجب، 70 تا علامت تعجب و علامت سوال، خیلی کتاب مهمی است. شاید 100 صفحه بیشتر نیست ترجمه هم شده است به نام حیرت نامه. ترجمه آن هست، عربی آن هست.
من استدعا می کنم عزیزانی که این ایام تریبونی در اختیار آنها است و می-خواهند مطلبی بفرمایند حتماً این کتاب را ببینند. آن مباحث سال قبل ما هم هست در اینترنت بزنند، مباحثی که راجع به کتاب التعجب گفتیم. استدلال های ساده و روشن. از جمله یکی از استدلال های بسیار روشن ایشان این است می گوید آیا ممکن است پیامبری که تمام واجبات را برای امت فرمود، تمام محرمات را فرمود، مستحبات، مکروهات، همه چیز را، یک وقت مثال زدیم مدل مسواک را برای امت بیان فرمود، استاک عرضاً لا طولاً، 1400 سال پیش پیامبر ما فرمود، عرض دندان را مسواک بزنید، طولی نزدنید. می شود این پیامبر مدل مسواک را برای امت خود بگوید مدل اراده حکومت بعد از خود را بیان نکرده باشد؟ امام رضا می فرماید اگر کسی بگوید پیامبر دین را کامل نکرده است فَمَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُكْمِلْ دِينَهُ فَقَدْ رَدَّ كِتَابَ اللَّهِ، دارد با قرآن معارضه می کند.
خدا می گوید اکملت مگر ممکن است آداب مستحب خوابیدن و بیدار شدن و غذا خوردن و مسافرت رفتن و مسواک کردن را برای امت بگوید بعد هم بگوید الیوم اکملت لکم دینکم، من دین شما را کامل کردم. آن چه دین کاملی است که جانشینی را مشخص نکرده است. بعد حضرت می فرماید إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً، امامت خیلی بالاتر از این است که مردم تشخیص بدهند، يَنَالُوهَا بِآرَائِهِمْ، ریاست جمهوری نیست، پست و مقام نیست که حالا این بگوید آقا این رئیس جمهور است، خوب بود، نبود 4 سال دیگر یکی دیگر. این نشد یکی دیگر. امامت است، جانشینی پیامبر است. إِنَّ الْإِمَامَةَ خَصَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا إِبْرَاهِيمَ الْخَلِيلَ ع، خدا چه زمانی امامت را به حضرت ابراهیم داد؟ بَعْدَ النُّبُوَّةِ وَ الْخُلَّةِ مَرْتَبَةً ثَالِثَةً، بعد از پیامبری، بعد از خلیل الله شدن، «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ» (بقره/124) از همه آن آزمون ها که پیروز آمد «قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) همین هم عزیزان یاد آنها باشد، ببینید ما که دعوا نداریم با منطق.
قرآن می گوید جاعلک للناس، من تعیین می کنم. رأی گیری نیست که شما جمع شوید یک کسی را ... ریاست جمهوری یکی می آید 4 سال، 5 سال، 7 سال، 8 سال نشد یک نفر دیگر. امامت است، جانشینی پیامبر است. «قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/124) إِنَّ الْإِمَامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِيَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ ص وَ مَقَامُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ مِيرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ ع إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ، حج ما، جهاد ما، نماز ما، روزه ما، به امام است، به دلالت امام است، به راهنمایی امام است. عزت مسلمین است، نظام مسلمین است، صلاح دنیا است. این شعر معروفی هست که می خوانند.
نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو به منکر علی بگو نماز خود قضا کند.
بعضی ها حاشیه خوبی هم زدند، گفتند این قضا هم که فایده هم ندارد. رها کند. اگر با همان طرز تفکر قضا کند که این مثل همان نماز های قبلی است. اگر هم طرز تفکر خود را اصلاح کند دیگر قضا نمی خواهد. الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَارُ الْإِمَامُ الْبَدْرُ الْمُنِيرُ وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ وَ النُّورُ السَّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهَادِي، امام خورشید است، ماه است، ستاره است، نور است،
الْإِمَامُ الْمَاءُ الْعَذْبُ عَلَى الظَّمَإِ وَ الدَّالُّ عَلَى الْهُدَى وَ الْمُنْجِي مِنَ الرَّدَى الْإِمَامُ النَّارُ عَلَى الْيَفَاعِ الْحَارُّ لِمَنِ اصْطَلَى بِهِ وَ الدَّلِيلُ فِي الْمَهَالِكِ مَنْ فَارَقَهُ فَهَالِكٌ الْإِمَامُ السَّحَابُ الْمَاطِرُ وَ الْغَيْثُ الْهَاطِلُ وَ الشَّمْسُ الْمُضِيئَةُ وَ السَّمَاءُ الظَّلِيلَةُ وَ الْأَرْضُ الْبَسِيطَةُ وَ الْعَيْنُ الْغَزِيرَةُ، هم آب گوارا است، هم ابر بارانی است، هم باران است، هم چشمه فراوان است، الْأَمین الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيقُ وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ، هم امین مهربان است، هم پدر دلسوز است، هم برادر شفیق است، هم پناه بندگان است،
أَمِينُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ خَلِيفَتُهُ فِي بِلَادِهِ وَ الدَّاعِي إِلَى اللَّهِ وَ الذَّابُّ عَنْ حُرَمِ اللَّهِ الْإِمَامُ الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ، امام باید معصوم باشد، الْمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبِ، مجال نیست نمونه هایی را بگویم این 36 ـ 37 خلیفه عباسی آبروی اسلام و مسلمین را بردند. الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ الْمَوْسُومُ بِالْحِلْمِ نِظَامُ الدِّينِ وَ عِزُّ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْظُ الْمُنَافِقِينَ وَ بَوَارُ الْكَافِرِينَ الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ، من واقعاً از محضر امیرالمؤمنین (س) عذر می خواهم، از محضر امام رضا عذر می خواهم که این کلام را دارم به این عجله و این جوری می گویم.
حسینی قمی: این حرفی است که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی (ره) روی این تأکید داشتند می فرمودند شما اصلاً خلافت امیرالمؤمنین (س) را نپذیرفتید. مرجعیت علمی اهل بیت (ع) را چرا منکر می شوید؟ با این تعابیری که امام رضا (ع)، یعنی این شأنی امام دارد، الْمَخْصُوصُ بِالْعِلْمِ. باز یاد کنم اولین بار من این حدیث را از مرحوم آیت الله احمدی میانجی شنیدم. یک وقتی ابوموسی اشعری خدمت امیرالمؤمنان (س) آمد گفت آقا یک مجرمی چنین جرمی مرتکب شده است به نظر شما مجازات این مجرم چیست؟ آقا امیرالمؤمنین (س) فرمود که یک چنین جرمی در محدوده حکومت من پیش نمی آید.
امیرالمؤمنان با آن گسترده حکومت خود که من بارها عرض کردم به تعبیر یکی از اساتید بزرگوار یک بخش بزرگی از خاورمیانه قلمرو حکومت حضرت بوده است. حجاز یک استان آن است، یمن یک استان آن است، مغرب یک استان آن است، اینها هم یک استان هستند، آن وقت این قدر مسلط، می گوید یک چنین جرمی در محدوده حکومت من پیش نمی آید. ابوموسی گفت آقا بگذارید پس راست آن را بگویم معاویه از شام نامه نوشته است گفته است ما جواب این مسئله را بلد نیستیم از امیرالمؤمنین بپرسید یک چنین جرمی کسی ... فرمود پس مال منطقه من نیست.
ببینید امامی که این احاطه را دارد، آن علم را دارد، در همین نهج البلاغه امیرالمؤمنین (س) یک وقتی خواندیم خطبه 177، حضرت قسم می خورد وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُم به خدا قسم اگر بخواهم به تک تک شما بگویم آغاز زندگی شما، پایان زندگی شما، سرانجام شما چه می-شود، جزئیات زندگی شما را می توانم ولی نمی گویم. أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّه، به خدا قسم اگر بخواهم به تک تک شما بگویم آغاز زندگی شما، پایان زندگی شما، سرانجام زندگی شما چه می شود می توانم ولی نمی گویم. أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللَّه، می ترسم من از پیامبر بالاتر بدانید. امیرالمؤمنانی که عَلَّمَنِي رَسُولُ اللَّهِ أَلْفَ بَابٍ، هزار باب علم، سنی و شیعه نقل کردند، از هر بابی هزار باب باز می شود.
مخصوص بالعلم، این تعریف برای امامت است. حداقل مرجعیت علمی اهل بیت (ع). آیت الله العظمی بروجردی فرمودند دو تا مسئله است، بحث خلافت یک بحث است، بحث مرجعیت علمی، إنّي تاركم فيكم الثّقلين كتاب اللّه و عترتي ما إن تمسّكتم بهما لن تضلّ. کتاب خدا و عترت را کنار هم برده است. یعنی همان طور که از قرآن نمی توانید بی-نیاز شوید از اهل بیت هم نمی توانید بی نیاز شوید. این بیان بسیار بسیار زیبایی است که حالا ان شاءالله من اگر شد در یک فرصت دیگری مفصل تر به این بیان نورانی اشاره کردم.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم حاج آقای حسینی. خیلی ممنون و سپاسگزار هستم از لطف و عنایت و مرحمت شما. ان شاءالله برای پدر ما، برای امیرالمؤمنین قدمی برداریم. ان-شاءالله همه ما مورد عنایت و توجه حضرت باشیم. صفحه 584 با هم تلاوت می کنیم آیات پایانی سوره مبارکه نازعات، ان شاءالله این آیات را بشنویم در بخش دوم گفتگو هر چه قدر فرصت بود با دل و جان همراه شما هستیم و در کنار شما. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. صفحه 584 قرآن کریم
حسینی قمی: اگر اجازه بفرمایید حدیث را من به هر مقداری که مجال هست ادامه بدهم حضرت می فرماید، آقا علی بن موسی الرضا (س) الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ، امام نمونه منحصر به فرد در عصر و زمان خود است. اصلاً معنای امام این است، اگر بنا باشد امام محتاج دیگری باشد که آن دیگر امام نیست. الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ لَا يُدَانِيهِ أَحَدٌ، احدی از نظر علمی و تقوا نمی تواند به او نزدیک شود. وَ لَا يُعَادِلُهُ عَالِمٌ، در نهج البلاغه هست لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ، احدی قابل قیاس نیست. وَ لَا يُوجَدُ بِهِ [مِنْهُ] بَدَلٌ، بدلی ندارد، وَ لَا لَهُ مِثْلٌ وَ لَا نَظِيرٌ، بعد حضرت فرمود اگر امام این شد فَمَنْ ذَا الَّذِي يَبْلُغُ بِمَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَوْ يُمْكِنُهُ اخْتِيَارُهُ، چه جوری شما می خواهید چنین کسی را تشخیص بدهید، هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ الامام مَعْدِنُ الْقُدْسِ وَ الطَّهَارَةِ، معدن پاکی و قداست است، وَ النُّسُكِ وَ الزَّهَادَة عبادت و زهد وَ الْعِلْمِ وَ الْعِبَادَةِ، مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ، نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ حَافِظٌ لِدِينِ اللَّهِ، هُوَ مَعْصُومٌ.
خواهش می کنم عزیزان ان شاءالله از اول این بحث پیگیر بودند، اگر یک وقت نبودند مباحث قبل را نگاه کنند، داریم می گوییم فرق امامی که اهل بیت (ع) با معیارهای قرآنی، فقط کلام امام نیست، معیارهای قرآنی است، آین قرآن را بلد هستیم «أَ فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي إِلاَّ أَنْ يُهْدى» (یونس/35) دنبال کسی برویم که أ فمن یهدی الی الحق، دست ما را می گیرد به طرف حق یا کسی که خود نیاز به هدایت دارد. هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّد، فَخَصَّهُ اللَّهُ بِذَلِك، خدا این ویژگی ها را به او می دهد، تا حجت دیگران باشد. فَهَلْ يَقْدِرُونَ عَلَى مِثْلِ هَذَا فَيَخْتَارُوه، می توانند مردم یک چنین کسی را تشخیص بدهند که بخواهند خود انتخاب کنند. ان شاءالله عرض کردم عزیزان در این دهه بلکه در ماه ولایت در مباحث همین نامه امام رضا (ع)، هم خطبه های غدیر، هم جامعه کبیره، زیارت غدیر امام هادی (ع) را ان شاءالله محور قرار دهند.