شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1401-05-01-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی

بسم الله الرحمن الرحیم

و من کلام له (ع) فی معاویه، سید رضی (ره) این عنوان را نوشتند. بحث امروز ما یک مقایسه ای است که بین سیاست های علوی و سیاست های اموی. سیاست های امیرالمومنین (س) و معاویه. حضرت با یک سوگند سخن خود را آغاز می کنند. خطبه بسیار کوتاهی است ولی بسیار بسیار بلند است. جالب است من خدمت شنوندگان و بینندگان عزیز عرض کنم که ابن ابی الحدید وقتی به این خطبه می رسد پنجاه صفحه در ذیل این خطبه توضیح می دهد.

ابن ابی الحدید همین خطبه ای که پنج خط است پنجاه صفحه توضیح می دهد فرق سیاست های امیرالمومنین (س) و سیاست های معاویه را. حضرت با یک سوگند یاد می فرمایند، شروع می کنند. و الله به خدا قسم، مَا مُعَاوِيَةُ بِأَدْهَى مِنِّي‏ به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر نیست. چرا حضرت سوگند یاد می کنند؟ ابن ابی الحدید می گوید عده ای تصور می کردند و باور آنها این بود که خلفای قبل از امیرالمومنین (س) سیاست آنها بهتر بود. اگر چه قبول داشتند امیرالمومنین (س) علم الناس است ولی می کنند علم امیرالمؤمنین بیشتر است، سواد او بیشتر است، افضل مردم است، اعدل مردم است، عدالت او بالاتر است، تقوای او بالاتر است. علم او بالاتر است، قوم و خویش پیامبر است، نسبت او نزدیک تر است. داماد پیامبر است. ولی سیاست می خواهید نه. در سیاست امیرالمومنین (س) کم داشت. قبلی ها سیاستمدارتر از امیرالمومنین (س) بودند. این بحث مفصلی دارد.

باز ابن ابی الحدید می گوید که حتی بعضی ها می گفتند که معاویه خیلی سیاستمدارتر از امیرالمومنین (س) بود، نشانه آن هم این است که وقتی حضرت در جنگ صفین درگیر نظامی می شود برد با معاویه است. آخر جنگ صفین را معاویه برد. عملاً یاران امیرالمومنین (س) وقتی آن سیاست شیطانی معاویه را باور کردند و پذیرفتند، عملاً امیرالمومنین (س) در این جنگ شکست خورد. متأسفانه مردم، یاران نادان حضرت تسلیم شدند. ابن ابی الحدید می گوید اتفاقاً این جور نیست. ما دو نوع سیاست داریم. یک سیاست رحمانی داریم، یک سیاست شیطانی داریم. خیلی جالب است اگر ابن ابی الحدید به این قشنگی نگفته بود من وارد این بحث نمی شدم.

عزیزان می دانند ما بارها گفتیم ابن ابی الحدید از علمای بزرگ اهل سنت است. حدود 800 سال پیش زندگی می کرده است و کتابی در شرح نهج البلاغه حضرت دارد که بیست جلد است. واقعاً یکی از بهترین شرح های نهج البلاغه است. می گوید ما دو نوع سیاست داریم. سیاست رحمانی، سیاست شیطانی. اگر ملاک سیاست رحمانی باشد، امیرالمومنین (س) سیاستمدارتر است ولو یک قید و بندهایی در این سیاست حتماً هست. ولی ملاک سیاست شیطانی باشد بله معاویه جلوتر است. فرق آن چیست؟

می گوید در سیاست های شیطانی طرف می گوید من فقط باید کار من پیش برود، باید به اهداف خود برسم، مهم نیست که موافق احکام دین و شریعت باشد یا نباشد. به هر قیمتی به هدف خود برسم. ولی امیرالمومنین (س) این جوری نبودند. سیاست های خود را بر اساس مبانی کتاب و سنت تنظیم می کرد. این عین عبارت ابن ابی الحدید است. می گوید كان علي‏ عليه السّلام لا يستعمل في حربه‏، در جنگ ها تنها کاری را انجام می-داد که موافق قرآن و سنت باشد.

قرآن و کلام رسول خدا. و كان معاوية يستعمل خلاف الكتاب و السنة، سیاست معاویه شیطانی بود. یستعمل جميع المكايد عین عبارت ابن ابی الحدید. تمام مکرها و حیله ها را، سیاست های شیطانی را در برنامه های خود پیش می برد. من به عنوان نمونه بگویم مثلاً همین ابن ابی الحدید مثال زده است حالا من از کلام امیرالمومنین (س) برای شما بخوانم این نامه 14 نهج البلاغه است. عزیزان من در این ماه ولایت که به روزهای آخر داریم نزدیک می شویم، پایان ماه ذی الحجه است واقعاً افتخار کنیم که این ایام برای امیرالمومنین (س) جشن گرفتیم. این سیاست های علوی در جنگ ها است. تمام رحمانی است. در همین جنگی که امیرالمومنین (س) با معاویه داشت در حالی که معاویه تمام سیاست های شیطانی را به کار برد حالا اشاره می کنیم، ابن ابی الحدید تک تک 6 مورد را نام می برد.

من یکی یکی می گویم. اما حضرت به اصحاب خود قبل از شروع جنگ دستور دادند، لا تقاتلوهم، حضرت 5 تا شرط گذاشتند، در حقیقت 5 دستور دادند. لَا تُقَاتِلُوهُمْ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ، شما به هیچ وجه شروع کننده جنگ نباشید. آنها شروع کنند. فَإِنَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلَى حُجَّةٍ، شما پیش خدا حجت و دلیل و برهان دارید. وقتی شروع کننده نباشید یک حجت بالاتری برای شما است. مواظب باشید فَإِذَا كَانَتِ الْهَزِيمَةُ بِإِذْنِ اللَّه‏ در جنگ اگر دیدید دشمن دارد شکست می خورد و شکست خورد فَلَا تَقْتُلُوا مُدْبِراً، به هیچ وجه فراری ها را دیگر تعقیب نکنید. کاری با آنها نداشته باشید. وَ لَا تُصِيبُوا مُعْوِراً، آنهایی که زمین افتادند، قدرت دفاع ندارند دیگر با آنها کاری نداشته باشید. یک کسی دیگر ناتوان شده است او را رها کنید.

وَ لَا تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ، کسی مجروح افتاده است حق ندارید او را به قتل برسانید. مجروح است، مجروح را دیگر رها کنید. وَ لَا تَهِيجُوا النِّسَاءَ بِأَذًى، در این جنگ در طرف سپاه معاویه زن هایی حضور داشتند فرمودند این زن ها را با آزار دادن تحریک نکنید. کدام زن ها؟ زن هایی که در سپاه دشمن هستند، در سپاه معاویه هستند. فرمود اگر جنگ ما به پیروزی رسید و دشمن عقب نشینی کرد و دارد فرار می کند مواظب باشید. لَا تَهِيجُوا النِّسَاءَ، زن ها را با اذیت تحریک نکنید. آنها را آزار ندهید. وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ، ولو این زن ها به شما دشنام بدهند. هیچی نگویید. کاری با زن-ها نداشته باشید.

وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ، اگر به فرماندهان نظامی شما زن ها دشنام دادند باز هم کاری نداشته باشید، به هیچ وجه. ببینید چه قدر دستور مؤکد است. وَ إِنْ شَتَمْنَ أَعْرَاضَكُمْ وَ سَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ، زنان سپاه دشمن اگر به شما دشنام دادند، نه به شما، به علی دشنام دادند، فرمانده امیرالمومنین (س) بود. به امراء شما، با اذیت و آزار آنها را تحریک نکنید. فَإِنَّهُنَّ ضَعِيفَاتُ الْقُوَى، بالاخره زن ها از نظر نیرو مثل مردها نیستند، توانایی جسمی مردها را ندارند. به جنگ و میدان نبرد که نیامدند، حالا یک چیزی هم گفتند، گفتند. یک حرفی هم زدند، زدند. این خیلی مهم است.

ببینید حضرت سببن، مجال نیست که من معنا کنم، سب یعنی زشت ترین دشنام را اگر به علی دادند، زشت ترین دشنام را به فرماندهان نظامی دادند سب خیلی بالا است. یک وقت به کسی می گویید خدا شما را لعنت کند، این بد است، یک وقت از لعنت یک درجه بالاتر می روید سب در منابع فقهی و حدیثی این جوری معنا می کنند. مثلاً به یک مسلمانی بگویید سگ، کافر، این را سب می گویند. یک مؤمنی بگویید سگ، کافر، عقب مانده، یک دشنام های این جوری بدهید. حضرت فرمود اگر زن ها به شما این جوری هم گفتند به آنها کاری نداشته باشید. به آنها آزار نرسانید. چیزی نگویید. اینها توانایی درگیری نظامی که ندارند، حالا این جا آمدند.

وَ الْأَنْفُسِ وَ الْعُقُولِ إِنْ كُنَّا لَنُؤْمَرُ بِالْكَفِّ عَنْهُنَّ وَ إِنَّهُنَّ لَمُشْرِكَاتٌ، اینها که مسلمان هستند من می گویم با آنها کار نداشته باشید، در زمان پیامبر هم وقتی ما می جنگیدیم پیامبر به ما فرمان می داد که با زنان مشرک هم کاری نداشته باشید. إِنَّهُنَّ لَمُشْرِكَاتٌ، حضرت به ما دستور می داد که زنان مشرک هم اذیت نکنید، آنها را آزار ندهید. وَ إِنْ كَانَ الرَّجُلُ لَيَتَنَاوَلُ الْمَرْأَةَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ بِالْفِهْرِ أَوِ الْهِرَاوَةِ، حضرت می فرمایند در عصر جاهلیت اگر کسی یک زنی را مورد هدف قرار می داد سنگی به او می زندف چوبی به او می-زد، عصایی به او می زد فَيُعَيَّرُ بِهَا وَ عَقِبُهُ مِنْ بَعْدِهِ، همه او را سرزنش می کردند که چرا تو خود را با یک زن طرف کردی و یک زنی را اذیت کردی، چرا به او سنگ زدید، چرا به او چوب زدید. فَيُعَيَّرُ بِهَا، نه تنها خود او را سرزنش می کردند وَ عَقِبُهُ مِنْ بَعْدِهِ نسل او را هم سرزنش می کردند. می گفتند تو بچه همان هستی که پدر تو در یک درگیری مثلاً به یک زنی سنگی پرتاب کرده است. چوبی زده است، او را اذیت کرده است. پس ببینید این 5 تا دستورالعمل نظامی امیرالمومنین (س) است. امیرالمومنین (س) وقتی می خواهد وارد شود این جوری است.

شما این را با خطبه 27 نهج البلاغه مقایسه کنید. خطبه 27 خطبه جهاد است. داستان این خطبه چیست؟ امیرالمومنین (س) می-فرمایند هَذَا أَخُو غَامِدٍ قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَار، یکی از کارهای زشتی که معاویه انجام می داد یک وقتی اشاره کردیم، عملیات-های نفوذی و ایذایی در قلمرو حکومت امیرالمومنین (س). شهرهای مرزی امیرالمومنین (س) همه جا که لشکر آماده نبود دستور می داد یاران خود، سپاهیان معاویه، هجوم ببرند، می گفت این کار را انجام بدهید. وقتی وارد این شهرهای مرزی حضرت امیر (س) شدید هر چه می توانید بکشید، به قتل برسانید. اگر نتوانستید به قتل برسانید و مردم رفته بودند خانه های آنها را آتش بزنید. اگر نتوانستید خانه های آنها را آتش بزنید غارت کنید.

خود او در نامه خود دارد، چون می گوید از غارت کردن اموال و آتش زدن خانه ها کمتر از کشتن یک نفر نیست. یک نفر کشته هم نشود وقتی برگردد ببیند تمام زندگی او آتش گرفته است می گوید ای کاش من مرده بودم دیگر برای او زندگی نیست. شهر انبار که امیرالمومنین (س) این جا اشاره می-فرمایند از شهرهای مرزی قلمرو حکومت امیرالمومنین (س) است لشکریان معاویه هجوم آوردند فرماندار شهر مردم را جمع کرد گفت اگر می توانید مقاومت کنید، مقاومت کنید، اگر نمی توانید زودتر بروید، لشکریان معاویه دارند می آیند. همه رفتند، 30 نفر ماندند، هر 30 نفر هم به شهادت رسیدند. بعد لشگریان معاویه تمام شهر را آتش زدند و غارت کردند. انگیزه آن چیست؟ حالا یک شهر مرزی را شما مورد حمله قرار بدهید این نقطه مرکزی و پایتخت که متزلزل نمی شود. فقط برای اذیت کردن است. فقط برای ایذا، عملیات ایذایی بود. فقط برای این که مردم از حکومت امیرالمومنین (س) ناراضی باشند.

یعنی یک کسی انگیزه او از هجوم قتل و غارت و کشتن است، فقط به نیت اذیت و آزار. آن وقت یک کسی مثل امیرالمومنین (س) نامه می دهد، دستور می دهد شروع به جنگ نکنید، اگر فرار کردند با مجروح کاری نداشته باشید، با زن ها کاری نداشته باشید ولو به من دشنام دادند. ولو امرای شما را دشنام دادند. کاری نداشته باشید. خواهش می کنم عزیزان برای این که فرق نور و ظلمت معلوم شود فقط بیان امیرالمومنین (س) را در خطبه 27 مقایسه کنید که حضرت دارند گزارشی می دهند از هجوم لشگریان معاویه به شهر مرزی انبار و دستورالعمل نظامی امیرالمؤمنین در نامه 14. آن وقت ببینید چرا حضرت جاودانه است؟ چرا انسان وقتی هر سال می رسد، نه ما، مسیحی همین است، غیر مسلمان همین است، اگر برسم عبارت ها را می خوانم این جور برابر عظمت حضرت امیر (س) تعظیم می کنند.

وَ لَقَدْ بَلَغَنِي‏، وقتی سپاهیان معاویه به شهر مرزی هجوم آوردند همه فرار کردند ولی بالاخره چند تایی مانده بودند. حضرت می فرمایند به من خبر رسید أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ که از لشگریان معاویه يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وارد خانه یک زن مسلمان شد وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَة، یک زنی که در پناه اسلام است، یعنی یک یهودی، یک مسیحی، فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا، زیورآلات این زن غیر مسلمان، حضرت فقط مسلمان را نمی گوید، مسلمان و غیر مسلمان، زیورآلات این زن مسلمان و غیر مسلمان را برده است مَا تَمْتَنِعُ [تَمْنَعُ‏] مِنْه‏، این زنی که در پناه اسلام است فقط می توانسته است فریاد بزند.

بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَام‏، داد می زده است که مردم به داد من برسید. گریه می کرده است، زاری می کرده است، التماس می کرده است، کار دیگری هم از دست او بر نمی آمده است، یک زنی که در پناه اسلام است. آن وقت حضرت می فرمایند فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوما، اگر انسان مسلمان از این غصه بمیرد نباید او را سرزنش کرد. بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً، حق دارد، شایسته است که انسان از این خبر بمیرد که یک زن مسیحی، یک زن یهودی، یک زنی که در پناه اسلام است به او هجوم آوردند و زیورآلات او را بردند این هم فقط بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَام یعنی فقط گریه و زاری می کرده است مردم به داد من برسید، انسان از این غصه بمیرد جا دارد. این سیاست علوی امیرالمومنین (س) است در برابر آن سیاست اموی معاویه.

آن فرمانی که او می دهد و این فرمانی که امیرالمومنین (س) می دهد. این رمز جاودانگی است. ابن ابی الحدید آن قدر موارد نقل می کند امیرالمومنین (س) در جنگ ها چه می کرده است، در سیاست های حکومت خود. اگر برسم ان شاءالله یکی یکی توضیح می دهم، 6 تا سیاست های امیرالمومنین (س) و مقابل آن سیاست های معاویه را نمونه های تاریخی آن را عرض کنم. بد نیست این جا یک حدیثی هم از امام صادق (ع) است اشاره کنم در کافی مرحوم کلینی است.

چون عرض کردم بعضی ها می گفتند امیرالمومنین (س) علم او خوب است، اعلم الناس است. علم او، تقوای او، فضلیت او، عدالت او، ولی سیاست ندارد. آن خلفای قبلی سیاست آنها بیشتر بود. چه قدر حکومت آنها بدون زحمت و دردسر طول کشید. معاویه چه طور توانست بر علی بن ابیطالب پیروز شود؟ از امام صادق همین سوال را پرسیدند در کافی مرحوم کلینی است، از امام سوال کردند مَا الْعَقْل‏، عقل چیست؟ حضرت فرمود مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ، عقل این است که انسان به درجه عبودیت برسد. نتیجه عقل عبودیت خداوند است که پایان آن هم رضوان من الله اکبر است. به امام گفتند فَالَّذِي كَانَ فِي مُعَاوِيَةَ، پس آن که معاویه داشت چه بود؟ عقل نبود؟ شوخی نیست 40 سال در شام حکومت کرده است.

40 سال کسی در شام حکومت کند شوخی نیست. 20 سال از زمان خلیفه دوم، 20 سال هم خود ادعا کرد که من هستم و زیر بار امیرالمومنین (س) نرفت. این عقل نیست که یک کسی 40 سال بتواند حکومت خود را ادامه بدهد؟ حضرت فرمود تِلْكَ الشَّيْطَنَۀ آن عقل نبود، آن شیطنت بود. همان سیاست های شیطانی که عرض کردم. فرمود: وَ هِيَ شَبِيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِعَقْلٍ. این بیان را خیلی زیبا خود امیرالمومنین (س) در نامه 44 نهج البلاغه دارد. حضرت یک نامه ای به زیاد، پدر ابن زیاد، زیاد ابن ابیه نوشتند. نامه داستانی دارد و مفصل است. معاویه کلاه سر او گذاشت.

از مکرها و سیاست های شیطانی معاویه این بود که زیاد بن ابیه را برای این که به طرف خود جذب کند معروف به زیاد ابن ابیه بود. این بیچاره از نظر نسب مبهم بود که این کیست. پسر پدر او. معاویه برای این که به سمت خود او را جذب کند گفت بیا و برادر من باش. از این به بعد بگوید زیاد ابن ابی سفیان. زیاد برای این که این لکه ننگ را از خود پاک کند قبول کرد. آن وقت حضرت این نامه را به او نوشتند. قَدْ عَرَفْتُ أَنَّ مُعَاوِيَةَ كَتَبَ إِلَيْكَ يَسْتَزِلُّ لُبَّكَ وَ يَسْتَفِلُّ غَرْبَك‏ فَاحْذَرْه‏ از معاویه زیاد برحذر باش. فَإِنَّمَا هُوَ الشَّيْطَانُ، این شیطان است. در روایت داریم شیطان از 6 جهت انسان را احاطه کرده است.

يَأْتِي الْمَرْءَ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ، از چند جهت شیطان انسان را احاطه می کند برای وسوسه، معاویه هم سیاست های او سیاست های شیطانی است، مواظب باش فریب او را نخوری. بنابراین امام صادق (ع) می فرماید این سیاست نیست، این شیطنت است. این عقل نیست، این تدبیر نیست. حالا من نمونه ها را وارد شوم و به عجله بگویم. 6 تا ایراد به سیاست های امیرالمومنین (س) گرفتند می گفتند علی سیاست نداشت، سیاست او ضعیف است. در سیاست های رحمانی امیرالمؤمنین که ایراد می گرفتند اینها را مفصل ابن ابی الحدید دارد. مثلاً می گویند امیرالمومنین (س) وقتی با او بیعت کردند و خلافت حضرت شروع شد ای کاش معاویه را همان روز اول برکنار نمی-کرد. سیاست نداشت.

اگر امیرالمومنین (س) سیاست داشت روز اول معاویه را بر کنار نمی کرد که این همه بساط و گرفتاری و دعوا و جنگ جمل و جنگ صفین و بعد هم جنگ نهروان، 5 سال خود را درگیر کرد. مدارا می کرد. صبر می کرد تا حکومت خود او مستقر شود بعد معاویه را برکنار می کرد. ابن ابی الحدید خود مفصل جواب داده است، دفاع کرده است. می گوید اتفاقاً امیرالمومنین، امیرالمومنین (س) نبود. امیرالمومنین (س) اگر بنا باشد پذیرید یک ساعت حکومت کسی که خود می فرماید شیطانی است که از 4 طرف آدم را احاطه می کند، خب معلوم است حضرت نمی پذیرد. این سیاست رحمانی است.

اگر بگوییم با دشمن کوتاه بیایید فعلاً با یک شیطان کوتاه بیایید یعنی تسلیم سیاست های شیطانی شدن. مثال دوم: می گویند امیرالمومنین (س) سیاست نداشت چرا؟ قد علم الناس كافة أنه ع في قصة الشورى، آن شورای 6 نفره عبدالرحمن بن عوف به امیرالمومنین (س) گفت من حاضر هستم با شما بیعت کنم. چه کسی از شما بهتر، من با شما بیعت می کنم فقط یک شرط دارد ملاک شما در خلافت قرآن باشد، سنت پیامبر باشد و سیره خلفای قبل از شما. حضرت فرمودند ملاک من کتاب و سنت است. قرآن کتاب و سنت رسول خدا. آنها اگر موافق کتاب و سنت هستند که حرفی نیست. اگر مخالف باشد ... می گوید علی سیاست نداشت چه می شد در آن شورا هیچی نمی گفت. جای پای ما محکم شود وقتی مستقر شدیم دیگر.

می گوید اتفاقاً این سیاست شیطانی است. امیرالمومنین (س) دروغ نمی-گوید. امیرالمومنین (س) حاضر است باز چند سال از خلافت محروم شود، خلافتی که حق مسلم او است، ولی یک کلمه خلاف حق نگوید. می گوید یکی دیگر از موارد آن این است. طلحه و زبیر می دانید رفتند در مکه نشستند و نقشه ریختند از آن جا بصره رفتند جمعیت جمع کردند جنگ جمل را راه انداختند. ببینید امیرالمؤمنین (س) سیاست نداشت. چرا؟ اولاً به طلحه و زیبری یک پست و مقامی به آنها می داد سر آنها را گرم می کرد، شما این جا مشغول باشید، با هم کنار بیایید. طلحه و زیبر را می-شناخت.

می دانست اینها آرام نمی گیرند. سیاست نداشت. باز می-گوید امیرالمومنین، امیرالمومنین (س) نبود آن عدالت مجسم، عدل مجسم نمی پذیرد. آقا اینها برای حکومت شایستگی ندارند. برای چه من یک چیزی به اینها بدهم که اینها ساکت باشند که این ها با من ... یا بالاتر از این از ایرادهایی که به امیرالمؤمنین (س) می گیرند طلحه و زبیر خدمت امیرالمومنین (س) آمدند گفتند ما داریم عمره می رویم. مکه می رویم می-خواهیم عمره به جای بیاوریم. حضرت آنها را می شناخت فرمود مَا تُرِيدَانِ الْعُمْرَة، قصد شما عمره نیست، می خواهید بروید آن جا نقشه بریزید. آقا سیاست داشته باشید همین جا اینها را جلو جلو بگیرید. آنها را دستگیر کنید، محکوم کنید، آنها را در زندان کنید. محصور کنید. از شهر آنها را ممنون کنید.

چرا این کار را نکردید؟ به اینها فرصت دادید اینها مکه برود و نقشه بریزند، لشکر راه بیندازند. به چه جرمی؟ هنوز که کاری نکردند. می دانید خوارج تا دست به شمشیر نبرده بودند امیرالمومنین (س) با آنها کاری نداشت. در مسجد امیرالمومنین (س) می آمدند، پای منبر امیرالمومنین (س) می-آمدند، این نهج البلاغه است. حکمت های آخر نهج البلاغه است. حضرت یک سخنرانی کردند، سخنرانی بسیار بسیار زیبایی است. وسط سخنرانی یک کسی از همین خوارج که دشمن حضرت بودند فریاد زد قاتله الله کافراً، پای منبر امیرالمومنین (س) داد زد مرگ بر علی کافر.

چرا می گویید کافر؟ مَا أَفْقَه‏، چه قدر وقیحانه سخن می گوید. مرگ بر علی، آن هم کدام امیرالمومنین. به تعبیر یکی از اساتید بزرگوار در دوران قدرت بود، بر بخش بزرگی از خاورمیانه حکومت می کرد. مصر مگر یک کشور نیست؟ یک استان امیرالمومنین (س) بود، یمن یک کشور است، عراق یک کشور است، تمام اینها استان های امیرالمومنین (س) بودند. آن وقت در این اوج قدرت پای منبر او دشمن داد می زند مرگ بر علی کافر. ریختند او را بزنند. فرمود او را چه کار دارید؟ او را رها کنید. اینها تا دست به شمشیر نبردند ما کاری به آنها نداریم. تا قیام مسلحانه نکرده باشند.

در مسجد می-آمدند حقوق خود را از بیت المال می گرفتند، داد می زدند، فریاد می زدند. این سیاست، سیاست رحمانی می شود. ولو در محراب عبادت به شهادت برسد. اتفاقاً می گویند چرا این کار را کردید؟ آخر آن شهادت شد. آخر آن این می شود که معاویه در جنگ صفین کلاه سر لشگریان گذاشت. باشد ما آن سیاست رحمانی را ... فرق من با معاویه مشخص شود ولو به قیمت شهادت من باشد. ولو به قیمت این همه گرفتاری ها در طول این پنج سال حکومت من باشد. آقا نمی توانست طلحه و زبیر را محصور کند.

شما از مدینه حق ندارید بیرون بروید. از کوفه حق ندارید بیرون بروید. آنها را محصور می کردند، فرمود نه تا کاری نکردند. خود او به آنها فرمود این نص تاریخ است، این جزء مسلمات است. مَا تُرِيدَانِ الْعُمْرَةَ، قصد شما عمره نیست. آنها را آزاد گذاشته چون هنوز کاری نکرده بودند. باز از اشکالات دیگری که امیرالمومنین (س) وارد می کنند و می گویند آقا شما سیاست نداشتید این است، إن جماعة من أصحابه‏، جمع زیادی از یاران امیرالمومنین (س) از حضرت جدا شدند. اگر حضرت یک مقدار سبیل اینها را چرب می کرد، یک چیزی به اینها می داد، اینها نمی رفتند.

یک نمونه آن برادر شما عقیل مگر نیامد، عقیل برادر امیرالمومنین (س) است، آمد گفت من گرفتاری و مشکلات دارم یک کمکی به من بکنید؟ حضرت گفت من از کجا به شما کمک کنم. این قصه معروف است. فرمود صبر کنید مسلمان ها خوابیدند شب است یا بعد از ظهر است، استراحت کنند بلند شوید برویم بازار کوفه را با هم بزنیم. گفت من به شما می-گویم به من کمک کنید شما پیشنهاد می کنید بازار را بزنم. فرمود چه فرقی دارد، این سرقت از بیت المال است، آن سرقت از یک نفر است. علی یک مقدار به عقیل می دادید. نداد. عقیل چه کار کرد؟ عقیل پیش معاویه رفت، معاویه صد هزار درهم به او داد. اصلاً یکی از سیاست های معاویه این بود. منتظر بود فراری های حکومت حضرت علی (ع) را جذب کند.

مثال دومی که ابن ابی الحدید می زند می گوید نجاشی، شاعر امیرالمومنین (س) است. شاعری که در جنگ ها شعرهای حماسی می گفت من بخواهم خیلی روشن بگویم نقش رسانه امروز را داشت. در آن زمان این کاری که امروز رسانه ها انجام می دهند شعرا انجام می دادند. گاهی یک کسی یک قصیده می گفت یک حکومت ساقط می شد. یک قصیده می گفت بازارها تعطیل می شد. یک قصیده می گفت خیلی تأثیر داشت. نجاشی شاعر امیرالمومنین (س) که در لشکر حضرت می آمد تحریک می کرد، تشویق می کرد یاران حضرت را، این یک جرمی مرتکب شد. جرم او چه بود؟

روز اول ماه رمضان آمد مسجد کوفه برود نماز امیرالمومنین (س) یک رفیق ناباب او را وسوسه کرد رفتند کباب بره خوردند و شراب خوردند و بعد از ظهر او را پیش امیرالمومنین (س) بردند. دیر وقت بود حضرت هم گفت باشد فردا حد الهی را جاری می کنیم. فردا حد الهی را جاری کرد. هشتاد تازیانه به او زد. قوم و خویش او آمدند گفتند آخر شما فرقی بین مسئول به قول امروزی ما بگوییم مسئول رسانه ملی شما، سیاست گذاری های فرهنگی شما، شاعر شما با دیگران ... فرمود حق برای کسی فرقی ندارد. این آقا شلاق های خود را که خورد به معاویه پناهنده شد. نمونه های فراوان. می گویند علی سیاست ندارد. حالا از نجاشی یک مقدار کوتاه می آمد. یک کمی جرم او را ندیده بگیرید.

سبیل عقیل را چرب کنید یک چیزی به او بدهید. اگر می دادید به کجای عالم بر می خورد. خود امیرالمومنین (س) فریاد می زند. من قبل از این که یک خطبه ای از حضرت بخوانم بگذارید یک عبارت طه حسین را بگویم. طه حسین یکی از نویسندگان بسیار قوی مصری است.

در مصر زندگی می کرده است وزیر فرهنگ مصر بوده است و عجیب است که ایشان نابینا بوده است ولی به قدری قدرت داشته است و استعداد داشته است می خواهم بگویم که اینها نقطه ضعفی در زندگی نیست. نابینا بوده است ولی وزیر فرهنگ بوده است، کتاب های فراوانی دارد. آن وقت بین همین سیاست های رحمانی و سیاست های شیطانی مقایسه کرده است. سیاست های علوی و سیاست-های اموی. می گوید معاویه کانت طامعون یجدون عند معاویه ما یردون، هر کس طمعی داشت پیش امیرالمومنین (س) طمع او برآورده نمی شد مستقیم پیش معاویه می رفت.

و کان علی لا یدهن فی الدین امیرالمومنین (س) در مسائلی دینی با کسی مماشات نمی کرد. کوتاه نمی آمد. یبغض المکر و الکید اهل مکر و کید و خدعه نبود. جرج جرداق مسیحی می گوید ان الذین قالوا علی لا یعرف السیاسه یریدون من علی ان یکون معاویه آنهایی که می-گویند علی سیاست نداشت می خواستند علی معاویه باشد. و یابی علی الا ان یکون ابن ابی الطالب. می گوید اینها می خواستند علی معاویه بشود. ولی علی فقط علی بود. علی فقط علی ابن ابیطالب. می خواست در تاریخ بماند. همین آقای طه حسین در ادامه عبارت خود یک جمله ای دارد می گوید ما رأیک فی رجل. این دانشمند اهل سنت می گوید ما رأیک فی رجل جاءه اخوه عقیل. برادر او عقیل آمد گفت یک مقدار به من اضافه بده. گفت من حاضر نیستم. اما همین آدم پیش معاویه رفت و یعطی من بیت المال معه الف صد هزار درهم به او داد و هذه لا، همین کافی است. عین عبارت این داشمند اهل سنت است.

لتفسیر فرق بین السیاسه الرحمانیه و السیاسه الشیطانیه. برادر خود را تحویل نمی گیرد می گوید من از بیت المال هیچی به تو اضافه نمی دهم این قصه معروف است که حضرت یک آهنی را گداخته کرد و گرم شد و نزدیک دست عقیل برد و عقیل دست خود را کشید گفت من پول اضافه می خواستم فرمود آتش قیامت است. خدا رحمت کند صاحب این تفسیر فی الزلال استاد محمد جواد مغنیه از یکی از نویسندگان بزرگ مصری نقل می کند می گوید و لم یسر علی (ع) ولو لم یسر علی علی سیره المثالیه می گوید اگر امیرالمومنین این سیاست رحمانی نمونه را در تاریخ جاودانه نمی کرد و نمی-گذاشت می گوید آیا این شعله نور تا قیام قیامت باقی می ماند که اگر کسی بخواهد تشخیص دهد بگوید آقا من می خواهم بنشینم مطالعه کنم فرق سیاست رحمانی و شیطانی چیست می گوید امیرالمومنین برای تاریخ این را یادگار گذاشت.

ان یکون مثال فی التاریخ کأنه علامت من علامات الطرق. می گوید تا قیام قیامت هر کس به قدرت رسید نگاه کند اگر سیاست رحمانی می-خواهد بسم الله، امیرالمومنین ولو به ضرر خود او باشد. ولو بالای منبر و پای منبر به او دشنام بدهند. ولو عده ای اذیت کنند. ولو تا قیام مسلحانه انجام ندادند داد بزنند، فریاد بزنند می گوید حضرت یک علامتی برای همیشه تاریخ گذاشت. باز امیرالمومنین (س) یک تعبیری دارد حضرت را سرزنش کردند که آقا در بیت المال چرا به هم یک جور تقسیم کردید. گفتند سیاست ندارید. ببینید خلفای قبلی بلد بودند، معاویه بلد است، چه قدر ریخت و پاش داشت چرا به همه مساوی می دهید به عبد و مولی و همه. حضرت جواب داده است أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْر شما از من می خواهید من پیروزی را با ظلم به دست بیاروم و الله به خدا قسم لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ. اگر این پول، پول شخصی خود من به مساوی تقسیم می کردم. فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه‏. ما الله است، بیت المال است مال من نیست. مال شخصی خود من بود به مساوی می دادم.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group