1401-06-12-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی -
عرض کردیم از لطافت دین این است که ما صدها حدیث در آداب معاشرت داریم. مردم چه جوری باید با هم برخورد کنند. واقعاً خیلی لطیف است آن جلسه هم عرض کردم این افتخار از افتخارات ما است اگر کسی سلام کرد چه بگوییم، جواب داد چه بگوییم، با یک برادر دینی که سالیان سال برادری و همسایگی داریم چه جوری باید ... حتی مثال زدم، گفتم در کافی مرحوم کلینی (ره) نزدیک به 30 تا روایت داریم اگر برادر ایمانی ما عطسه کرد ما چه باید به او بگوییم. او باید چه بگوید. آداب معاشرف یک بخشی را از نهج البلاغه نامه سی و یکم خواندم که تعبیر بسیار بسیار عجیبی داشت حضرت در بحث دوستی می فرماید با رفیق خود یک جوری رفتار کنید که أنک عبدالله مثل این که شما بنده او هستید و او ولی نعمت تو هست.
این روایت را خواندیم، این بحث را بدون مبالغه عرض می کنم این نهج البلاغه یک بخش عمده آن در همین بحث آداب معاشرت است و عرض کردیم به ترتیب آن بیانی که در شرح نهج البلاغه مرحوم تستری هست ما پیش می رویم. از جمله در بخش حکمت ها حضرت یک حکمت 305، قال (ع) فی صفت المؤمن، یک مؤمن باید چه جوری باشد. آداب اخلاق معاشرتی مردم با دیگران چه جور باید باشد؟ تقریباً 15 تا ویژگی حضرت بیان کردند. من خیلی سریع این را بخوانم. می خواهم یک کتابی بگویم که چه قدر این موضوع مهم است.
شیخ صدوق که می دانید به آن شیخ المحدثین می-گویند وفات ایشان 381 است، بیش از هزار سال پیش ایشان از بس بحث آداب معاشرت و مخصوصاً بحث دوستی و صداقت را آوردند، یک کتاب شیخ صدوق دارد به نام مصادقه الاخوان. شخصیتی به عظمت شیخ صدوق تمام روایات آداب دوستی را در یک کتاب جمع-آوری کرده است. کتاب مختصری هم هست. با این تصحیح که من نگاه کردم 70 ـ 80 صفحه است. چند نفر هم به فارسی ترجمه کردند.
خوب است عزیزان این کتاب را تهیه کنند. مصادقه الاخوان، دوستی با برادران ایمانی باید چه جوری باشد. چند تا ترجمه دارد چون ترجمه ها مختلف است من نام معینی را نمی-گویم. تمام روایات را ایشان جمع آوری کردند. قَالَ ع فِي صِفَةِ الْمُؤْمِنِ، حکمت 305 الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه همین اول آن چه قدر مهم است. مؤمن شادی در چهره او است و غم و غصه دارد در دل او است. دائم بروز نمی دهد. الان با یک برادر ایمانی، با یک رفیق خود برخورد می کنید تا می نشیند سفره دل خود را باز می کند.
چه فایده. یک وقت استثناء است کسی می-تواند مشکل شما را حل کند، مراجعه ای دارید بحث، اما این که ما هر کجا، بعضی ها سبک آنها این است که تا می نشینند آقا سلام، سلام سفره دل را باز می کند. چه فایده ای دارد، غیر از غصه برای رفیق خود چیست. الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه، غصه های خود را در دل نگه می دارد بیرون می آید شاد است، شاداب است. یک موقع یک شهری رفته بودم سخنرانی داشتم خسته شدم آمدم محلی که می خواستم استراحت کنم از خستگی خواب نمی رفتم. گفتم بروم آرایشگاه و سلمانی. رفتیم، باور کنید نه سابق من آقا را دیده بودم، اولین بار، زیر تیغ سلمانی نشستیم، خسته هم بودم حال حرف زدن نداشتم گفتم حالا بد است این می گوید عجب آخوند بد اخلاقی یک جمله بگوییم.
گفتیم آقا حال شما چه طور است؟ باور کنید نه برداشت و نه گذاشت گفتم بمیرم از این زندگی خلاص شوم بهتر است. من چه اطلاعی دارم من پنج دقیقه دیگر هم از شما جدا می شوم. اگر از صبح بخواهید با هر کسی این جوری سفره دل باز کنید الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِه.
دو، أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً، شرح صدر او از همه بیشتر است. الان مشکل جامعه ما این است که شرح صدر خیلی کم شده است. الان حوصله-های مردم خیلی کم شده است. گاهی من مثال زدم، دوستان ناراحت نشوند، الان شما امتحان کنید، پشت چراغ قرمز، چراغ سبز شد، شما عمداً آقای ملایی قم که رفتید چراغ سبز شود یک ده ثانیه با تأخیر راه بیفتید، ده ثانیه نه، 5 ثانیه با تأخیر، چه می شود؟ حالا من گاهی به شوخی گفتم طرف بیرون می-آید و اگر چوبی کنار دست او باشد یا این قفل فرمان را بر می دارد، آقا چه خبر است، من 10 ثانیه ایستادم، 5 ثانیه، 2 ثانیه.
فرمود: أَوْسَعُ شَيْءٍ صَدْراً، حوصله ها چرا این قدر کم شده است. یک آیه را همه دوستان آشنا هستند، حضرت موسی از خدا چه خواست؟ «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري» (طه/25). خدا رحمت کند یکی از علمای بزرگ دیدم جمع کرده است، یک موقع وقت شد مجموعه را برای شما بخوانم، 20 مورد صفاتی که پیامبران دیگر از خدا خواستند خدا به آنها داد. مثل «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري» (طه/25) به حضرت موسی، ولی به پیامبر ما نخواسته خدا داده است. حضرت موسی به خدا می گوید «رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري» (طه/25) خدایا شرح صدر به من بده. به پیامبر ما خطاب می کند «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك» (شرح/1) ما نخواسته به شما دادیم. 20 مورد است که انبیاء دیگر از خدا خواستند، پیامبر ما نخواست.
سوم: وَ أَذَلُّ شَيْءٍ نَفْسا، از همه متواضع تر است. خود را از همه کوچک تر می داند. باور داریم یا نه، این صحیفه سجادیه است، امام سجاد أَنَا بَعْدُ أَقَلُّ الْأَقَلِّين، بعد اقل من الذره، من کوچکتر از همه.
چهارم: يَشْنَأُ السُّمْعَةَ، سمعه یعنی کاری کند که به گوش مردم برسد. فرق سمعه و ریا را می دانید. ریا از ماده رویت است، می خواهند ببینند. سمعه به گوش دیگران رسیدن است. یک کار خیری کردید نمی خواهد ... خدا بلد است صدیقه طاهره نفرمود مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِه، أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه. شما برای خدا انجام دهید خدا بلد است چه کار کند. شما خالصانه عبادت کنید به هیچ کس هم نگویید. خدا بلد است چه کار کند. يَشْنَأُ السُّمْعَةَ، همه ما مبتلا هستیم، همه ما نیاز به این آداب اجتماعی داریم. تا می نشینید شروع می کند، اسم طرف هم می برد که به چه کسی خدمت کرده است. تنها کسی که خبر نمی-شود خواجه حافظ شیراز است. آبروی طرف را بردید، حالا یک کمکی کردید، یک قرضی دادید، یک مهمانی کردید. يَشْنَأُ السُّمْعَةَ.
پنجم: طَوِيلٌ غَمُّهُ بَعِيدٌ هَمُّهُ، غصه فراوان دارد، غصه از چه چیزی؟ در روایات داریم الهی لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِير، ما همیشه باید به فکر باشیم. شاید کوتاهی کرده باشیم. همیشه نگران باشیم. خدایا آدم خوبی بودیم، نبودیم، سرنوشت خود ما، بَعِيدٌ هَمُّهُ، همت او بلند است. كَثِيرٌ صَمْتُهُ، سکوت او زیاد است. در آداب اجتماعی الان شما ببینید یک جا می نشینید اصلاً مهلت نمی-دهند کسی حرف بزند. خدا رحمت کند این قصه را از امام (ره) بگویم. یکی از شاگردهای امام می گوید یک جایی رفتیم، یک جلسه ای با امام یک بحث علمی مطرح شد، همه اظهار نظر کردند بیرون آمدیم به امام گفتیم شما این موضوع را بلد نبودید، چیزی نگفتید؟ امام فرمود اتفاقاً من تازگی این را مطالعه کرده بودم منتها کسی از من چیزی نپرسید که من اظهار نظر کنم.
حالا ما باشیم تا این چنین موضوعی باشد کسی حرف نزند، کسی حرف نزند من تازه مراجعه کردم حق سخن با من است. در آداب اجتماعی به دیگران مهلت بدهید. بگذارید دیگران حرف بزنند. در یک مهمانی می خواهید بروید این خوب نیست که آدم خود را ... در حالات رسول خدا هست، در سیره پیامبر هست، چه قدر قشنگ است، داریم آداب معاشرت می گوییم رسول خدا وقتی یک مجلسی می نشستند هر کس هر چه می گفت حضرت همان را ادامه می-داد. اصحاب مجلس، آنهایی که در مجلس هستند، اگر از امور دنیایی صحبت می کرد حضرت همان را ادامه می داد. اگر از امور دینی صحبت می کردند حضرت همان را ادامه می داد. از امور آخرتی صحبت می کردند حضرت همان را ادامه می داد.
در یک جلسه هستید فکر نکنید همه باید تحت تأثیر شما باشند. همه ساکت شوند ببینند اراده شما چیست. شما چه می خواهید بگویید. یک وقت غیبتی می شود، تهمتی جلوی آن را بگیرید. یک وقت بحث بیهوده ای است اما در حالات رسول خدا هست حرف خود را تحمیل نمی کرد. هر کس هر چه می گفت در روایت هست.
اگر حرف دنیایی بود، بالاخره دنیا هم یک حرفی دارد، از اقتصاد بگوییم، از بازار بگوییم، از آخرت بگوییم، از امور اجتماعی بگوییم كَثِيرٌ صَمْتُهُ مَشْغُولٌ وَقْتُهُ، این قدر خود مشغول هست و گرفتاری دارد که سراغ کار دیگران نمی رود. شَكُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ، سپاسگزار است. آقای محترم از خانم خود تشکر کنید. خانم محترم از آقای خود تشکر کنید. این روایت را نداریم ولی نظیر آن را داریم أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاس. در روایت داریم امام سجاد فرمود فردای قیامت یک کسی می آید نامه عمل خود را به دست او می دهند می گویند یک نقطه ضعف شما این است که هیچ وقت شکر خدا نگفتید. می گوید خدایا من دائم شکر لله، الحمدلله دائم تسبیح دست من بود چرا من شکر تو را نگفتم؟ می گویند از مردم، از واسطه ها تشکر نکردید.
از خلق تشکر نکردید. أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاس. آن کسی بیشتر سپاسگزار خدا است که از مردم سپاسگزاری کند. از خانم خود تشکر کنید، پدر، مادر بچه های خوب دارید قربان صدقه آنها بروید. بچه ها از پدر و مادرهای خود تشکر کنید. خانم محترم از شوهر خود. من در حالات آیت الله بهجت می دیدم ایشان مشهد مشرف می شدند خیلی، یعنی اول تابستان می رفتند تا آخر آن. یک خانه ای می رفتند و اجاره می-کردند. سال بعد اگر می رفتند اگر آن خانه جا نبود یک خانه دیگر می رفتند تمام خانه هایی که سال های قبل به ایشان اجاره داده بودند می گفتند ما باید برویم به یکی یکی اینها سر بزنیم. یک چند روز مشهد آمدید دنبال زیارت خود باشید. می-گفت ما باید سپاسپگزار باشیم. اجاره داده است پول آن را گرفته است.
یعنی اگر 20 سال ایشان 20 تا خانه رفته بود، سال بیست و یکم که می رفت تمام خانه های قبلی را سر می زد و تشکر می کرد. ما به عمر خود این کار را کردیم. صاحبخانه پول خود را گرفتید. ما هم پول دادیم. البته باز همین جا خواهش کنیم، تقاضا کنیم، التماس کنیم ان شاءالله صاحبخانه ها خیلی مراعات کنند. خیلی ملاحظه کنند ولی تشکر، فرمود شَكُورٌ صَبُورٌ مَغْمُورٌ. مغمور را ژرف اندیش معنا کردند. مَغْمُورٌ بِفِكْرَتِهِ. ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ، مؤمن در اظهار نیاز خیلی سختش است به کسی اظهار نیاز کند. در آداب معاشرت این خیلی مهم است. ما هر چه در روایات دستور دینی داریم که آقا به دیگران کمک کنید.
همان مقدار دستور داریم که تا می توانید از کسی چیزی نخواهید. ضَنِينٌ بِخَلَّتِهِ. مناعت طبع داشته باشید. مؤمن باید آبروی خود را حفظ کند. سَهْلُ الْخَلِيقَةِ لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ، نرمخو است، خوش اخلاق است، خوش برخورد است. چه قدر ما در روایت داریم، آقایان، بانوان تو را خدا، امام صادق فرمود یک کاری کنید که وقتی شما را می بینند بگویند به به، به به. هذا جعفریون. ببینید امام صادق چه تحویل داده است. علویون، شیعیون، جعفریون. ببینید اهل بیت چه تربیت کردند.
ابن ابی الحدید یک عالم اهل سنت است. در این شرح نهج البلاغه خود شاید عزیزان تعجب کنند ایشان نوشته است، ما این را حفظ کنیم. یک عالم اهل سنت معتزلی در شرح نهج البلاغه خود نوشته است شیعیان پیروان امیرالمؤمنین چون امیرالمؤمنین خوش اخلاق بود همه خوش اخلاق هستند. این تعبیر یک عالم بزرگ اهل سنت مثل ابن ابی الحدید است. می گوید چون امیرالمؤمنان (س) خود خوش اخلاق بود پیروان او همه خوش اخلاق هستند. می گوید دیگران خیلی تند بودند لذا پیروان آنها تند هستند. ولی شیعیان امیرالمؤمنین خوش اخلاق بودند. آبروی امیرالمؤمنین است.
بگویند هذا جعفری یسرنی، من خوشحال می شوم، لَيِّنُ الْعَرِيكَةِ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْد، در عین خوش اخلاقی ولی آن جایی که باید به میدان بیاید نفسه اصلب، از سنگ محکم تر است. وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ. ولی در تواضع از یک بنده تواضع او بالاتر است. أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ، امیرالمؤمنان فرمود در آداب معاشرت آقای محترم، خانم محترم، واقعاً سخت است حالا ما خیلی ادعا می کنیم، حرف خیلی زیاد است. أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ در برخوردهای اجتماعی خود را از عبد کوچک تر می-داند. الان بنده با شما برخورد می کنم خود را از عبد شما ذلیل تر و خوارتر می کنم؟ این جوری هستم؟ کجا ما این جوری هستیم.
ملایی: بسیار متشکر هستم. از شما بیننده های عزیز و شنوندگان محترم هم ممنون هستم که سمت خدا را تا این لحظه همراهی کردید این بحث آداب معاشرت خیلی بحث خوبی هست. ولی بالاخره تا این را راضی باشیم. صفحه 51 قرآن کریم سوره مبارکه آل عمران آیات 10 تا 15 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً، بخوانیم و بشنویم و برگردیم یک نکته من بگویم بعد بقیه وقت باشد برای حاج آقای حسینی. صفحه 51 قرآن کریم
ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. برای شما که سوال برای طرح اعزام زائر اولی ها به کربلای معلی در ایام اربعین هست و مشارکت کننده همین قدر بگویم عدد 40 را به 2000303 ارسال بفرمایید. جواب سوال های خود را می گیرید. حاج آقای حسینی.
حسینی قمی: آیه ای که تلاوت شد خیلی مناسب با بحث ما است. زُيِّنَ لِلنَّاسِ به این جا می رسد که یکی از چیزهایی که زینت دنیا هست الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ، طلا و نقره زینت دنیا است. قرآن می گوید این طلا و نقره، انگشتر و اینها واقعاً هم هست زینت دارد. أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ می خواهید بهتر از این به شما بگویم جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها اگر از یک انگشتر، از این طلا، مخصوصاً من می دانم خانم ها از این بگذرید بگویید آقا من این انگشتر را در می آورم این حلقه را، این النگو را یک جوان پیاده روی اربعین کربلا برود، برای اولین بار کربلا برود آن وقت جَنَّاتٌ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها این زینت است، قرآن می گوید هست واقعاً هم زینت هست اشکالی هم ندارد زینت هم داشته باشید ولی قرآن می گوید أُنَبِّئُكُمْ باور کنید حاج خانم-ها وارثان می خورند، آب هم روی آن می خورند یک خدا بیامرز هم یاد آنها نیست برای شما بگویند. این که خود ما قرآن می گوید أُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ بهتر از آن را می خواهید جَنَّاتٌ بهشت دنیا، بهشت امام حسین، یک عده را راهی کربلای امام حسین کنید. ان شاءالله از این طلا و نقره های دنیا بتوانیم دل بکنیم و ان شاءالله جنات را خریدار