1401-08-28-حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
بسم الله الرحمن الرحیم
همان طور که عزیزان مستحضر هستند بحث ما آداب معاشرت بود. یکی از موضوعاتی که در بحث آداب معاشرت باید به آن جدی پرداخت بایدها و نبایدها در آداب معاشرت هست. این که ما روایت بخوانیم رفت و آمد داشته باشید ولی یک سلسله بایدها و نبایدها ... با چه کسانی ما باید رفت و آمد داشته باشیم، به چه کسانی نداشته باشیم. من جمعاً از روایات امیرالمومنین (س) در نهج البلاغه و کلمات دیگر حضرت بیش از ده مورد را دیدم که حضرت می فرمایند با اینها رفت و آمد نداشته باشید. واژه هایی مثل لاتجالس، لاتصاحب، هر مقدار اینها را برسیم می خوانیم. مورد اول حکمت 38 نهج البلاغه.
قال علیه السلام، حضرت به فرزند عزیز خود امام مجتبی (ع) يَا بُنَيَّ احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً، چهار تا و چهار تا در نظر داشته باش. چهار چیز و چهار چیز. لَا يَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ، اگر این چهار تا و چهار تا را رعایت کردی دیگر چیزی به تو ضرر و آسیب نمی رساند. خیلی باید مهم باشد که حضرت این قدر محکم دارند بیان می فرمایند. إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، بالاترین ثروت عقل و خرد و دانایی است. همه آسیب هایی که ما در زندگی اجتماعی و سیاسی و شخصی خود برای این است که از عقل و خرد خود استفاده نمی کنیم. به کار نمی اندازیم. بالاترین ثروت عقل و خرد و دانش است.
وَ أَكْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، نقطه مقابل آن بزرگترین فقر نادانی است، نه نداشتن مال. وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، خیلی تعبیر عجیبی است. وحشتناک ترین وحشت عجب است. خودپسندی است. می دانید آدم های خودپسند هیچ کسی را آدم حساب نمی کنند.عجب ما روایات آن را فراوان خواندیم. وَ أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ، نمی خواهد بگردید که پدر من که بوده است، جد من که بوده است، اجداد من که بوده است، اینها مهم نیست. بالاتر از این که پسر چه کسی هستید و جد شما چه کسی بوده است، اخلاق است. الان ببینید آدم هایی که هیچ شناخته شده هم نیستند ولی اخلاق دارند، جاذبه دارند، همه آنها را دوست دارند. آدم هایی هم که شخصیتی هستند، آقازاده فلانی هست، پسر که هست، به دلیل این که اخلاق ندارند مردم از آنها فاصله می گیرند. این چهار تای اول. و اما نبایدها که نباید انجام بدهید.
يَا بُنَيَّ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، از صداقت و رفیقی با انسان های نادان بپرهیزید. فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ، دل آنها می خواهد به شما نفعی برساند ولی از سر نادانی فَيَضُرُّكَ، به شما ضرر می رساند. شبیه همین تعبیر باز در حکمت 293 نهج البلاغه هست. لَا تَصْحَبِ الْمَائِق، لا تصحب، مصاحبت نداشته باش، المائق، یعنی همان آدم نادان. چرا؟ فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَه، کار بد خود را برای شما زینت می دهد و دوست دارد شما مثل او باشید. همین کاری که در قرآن کریم راجع به شیاطین هست.
یکی از کارهایی که شیاطین انجام می دهند همین است کار زشت خود را «زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ» (نمل/24) کار بد را خوب زینت می دهند. خوب جلوه می دهند. وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، با آدم های بخیل رفت و آمد نداشته باشید. چرا؟ حضرت برای همه هم دلیل آوردند. فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ، آدم بخیل آن روز که شما به او احتیاج دارید شما را تنها می گذارد. رفاقت برای چه خوب است؟ رفاقت که همیشه برای گفتن و خندیدن و نشست و برخاست که نیست، روایت آن را خواندیم،
حضرت فرمود دوستان دو دسته هستند. یک دسته دوستان ظاهری، یک دسته دوستان واقعی، دوستان واقعی باید در گرفتاری ها به فریاد هم برسند. امیرالمومنین (س) باز در همین نهج البلاغه می فرماید عَجِبْتُ لِلْبَخِيل فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاء، دنیا مثل گداها زندگی می کند. آخرت مثل ثروتمندها باید حساب پس بدهد. وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، آدم هایی که پایبند مسائل دینی و مذهبی نیستند. حلال، حرام، خوب، بد، هیچی.
فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ، به اندک چیزی شما را می فروشند. دین ندارد. باور ندارد. خدا و پیامبری قبول ندارد. وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، یک وقت یک کسی یک دفعه دروغ می گوید نمی خواهد با او قطع رابطه کنید. کذاب است، یعنی دروغگویی یک بخشی از زندگی او است. فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ، مثل سراب می ماند. يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ، دور را نزدیک جلوه می دهد، نزدیک را دور جلوه می دهد.
من یک قصه ای بگویم برای این که کلام حضرت مخصوصاً در این فکر نکنیم اختصاص به یک زمان خاصی دارد خیلی واقعاً این مهم است. این بایدها و نبایدهای معاشرت به قدری تأثیرگذار هست امیرالمومنین (س) یک صحابی به نام قیس بن عمر داشتند. مادر او اهل حبشه بود، قیافه او به حبشی ها می خورد. لذا به او نجاشی می گفتند. اگر همین داستان برای عبرت ما گفته شود همین کافی است. صحابی امیرالمومنین (س) هست و شاعر امیرالمومنین.
در حکمیت متأسفانه یاران نادان امیرالمومنین (س) به حرف حضرت گوش نکردند. حضرت فرمود بگذارید قائله معاویه را تمام کنیم. مالک اشتر به خیمه معاویه رسیده بود، اینها گفتند مگر نمی بینید قرآن بالای نیزه است و قرآن بین ما ... نقشه عمر و عاص بود. حکمیت را متأسفانه به حضرت تحمیل کردند. این قیس بن عمر یک شعری گفت چه قدر شعر قشنگی است. خیلی قشنگ است. گفت كَفَى حُزْناً أَنَّا عَصَيْنَا إِمَامَنَا عَلِيّاً وَ أَنَّ الْقَوْمَ طَاعُوا مُعَاوِيَه
گفت غصه از این بالاتر که ما از امامی مثل امیرالمومنین، حرف امیرالمومنین را گوش نکردیم، با امیرالمومنین مخالفت کردیم ولی لشگر مخالف حرف معاویه را اطاعت کرد. غصه همین کافی که ما با علی مخالفت کردیم ولی آنها اطاعت کردند.
وَ أَنَّ لِأَهْلِ الشَّامِ فِي ذَاكَ فَضْلَهُم
گفت الان این لشگر شام، لشگر معاویه بر ما فضیلت دارند.
وَ أَنَّ لِأَهْلِ الشَّامِ فِي ذَاكَ فَضْلَهُمْ عَلَيْنَا بِمَا قَالُوهُ فَالْعَيْنُ بَاكِيَه
آدم باید اشک بریزد و خون گریه کند که یاران امیرالمومنین به حرف علی گوش نکردند، قرآن بالای نیزه را باور کردند. قرآن بالای نیزه را یار امیرالمومنین باور کرد. این که عرض کردم جنگ رسانه ای دشمن یک مصداق آن همین است که در تاریخ بوده است. چه طور می شود شما قرآن بالای نیزه معاویه را باور می کنید آن وقت امیرالمومنین (س) داد می زند، فریاد می زند که دروغ می گویند قرآن ناطق من هستم، این دروغ است گفت الان این معاویه و لشگر او بر ما فضیلت دارند. چرا؟ چون آنها حرف معاویه را گوش کردند. فَالْعَيْنُ بَاكِيَه، آدم باید اشک بریزد.
یک چنین آدمی، قیس بن عمر شاعر، صحابی، در مدح امیرالمومنین دیوان دارد. همین آدم یک رفیق ناباب چنان او را زمین زد صبح اول ماه رمضان روزه گرفته داشت مسجد کوفه می رفت نماز پشت سر امیرالمومنین (س)، یک ساعت به ظهر. در خانه رفیق او به نام ابو سماک باز بود گفت بیا داخل. گفت چیست؟ گفت نظر شما چیست از دیشب یک بره ای را در تنور گذاشتم الان مغز پخت. گفت افطار می آییم. گفت افطار نه، الان بیا. گفت خجالت بکش داشتم صف اول نماز می رفتم بیا برویم صف اول نماز. گفت برای من بازی در نیاور. گفت یک چیز دیگر بگویم دیگر حرف آن را نزن. گفت یک شراب ناب پیدا کردم.
آدمی که این شعر به این زیبایی در صفین گفته بود. در جنگ ها می گفت. یاران امیرالمومنین (س) را تشویق می کرد، یک دیوان دارد، همین آدم با یک رفیق ناباب. کسی باور می کند. اصلاً در مخیله ما می آید. شما روز ماه رمضان را روزه گرفته باشید دارید مسجد جامع یک شهر می روید مثلاً حرم حضرت معصومه می روید می خواهید پشت سر یک مرجع بزرگی نماز بخوانید اصلاً به ذهن شما خطور می کند یک رفیق بتواند شما را از نماز حرم حضرت معصومه برگرداند به کجا؟ به ناهار و سفره شراب. هست، اثر می کند. رفیق است و تأثیرگذار هست. نشستند شراب را خوردند، سر و صدا و داد و فریاد، همسایه ها خبر شدند و کار اینها علنی شد. خدمت امیرالمومنین (س) آوردند، شب بود، حضرت فرمود باشد برای فردا. البته خود صاحبخانه فرار کرد. معمولاً در این حوادث آن کسی که شیطنت اول راه خانه خود را بلد بود فرار کرد این گیر افتاد.
امیرالمومنین فرمود شب است، باشد فردا صبح. قوم و خویش های قیس بن عمر آمدند گفتند یا علی می خواهید فردا چه کار کنید؟ گفت می خواهم حد الهی را جاری کنم. آقا آبروی ما می رود. این آبروی ما می رود. فرمود من با کسی تعارف ندارم. حکومتی حکومت علوی است، حکومت امیرالمومنین است، با کسی تعارف ندارد. نجاشی باشد، هر که می خواهد باشد. این شعرها در مدح شما دیوان دارد. الان باید حد الهی جاری شود.
حضرت یک جمله ای هم دارد که به او فرمودند، فرمودند: ولداننا صيام و أنت مفطر؟ بچه های ما روزه گرفتند، آن موقع تو سفره شراب رفتی و نشستی؟ به هر حال حد الهی را حضرت جاری کرد و جالب است که حضرت 20 تا هم اضافه زد. فرمود آقا چرا 20 تا اضافه؟ فرمود در ماه رمضان است، حرمت ماه رمضان است. البته این را بگویم که به حق این بزرگوار ظلم نشود این فرار کرد و پیش معاویه رفت. ولی در عین حال دل از امیرالمومنین و فرزندان او نبرید. بالاخره آن ریشه را داشت. وقتی امام مجتبی (ع) به شهادت رسید در رسای امام حسن یک قصیده خیلی زیبایی گفت. به هر حال این تأثیر است.
امیرالمومنین (س) می فرماید در رفاقت ها در معاشرت ها مواظب باشید. کسی از امیرالمومنین سوال کرد فَأَيُّ صَاحِبٍ لَكَ شَرٌّ، بدترین رفیق کیست؟ فرمود: الْمُزَيِّنُ لَكَ مَعْصِيَةَ اللَّهِ. آن که گناه را برای شما خوب جلوه می دهد. من حالا باز به جوان های عزیز بگویم یاد من هست یک وقتی زمان جبهه و جنگ به رزمنده ها می گفتم مواظب باشید بدترین رفیق آن است که به شما سیگار تعارف کند. آن وقت آن را هم خوب جلوه می دهد. شما بکش آثار آن را نمی دانید چه هست؟ برکات آن چه هست؟ یک مثال آن هست. یعنی بد را خوب جلوه می دهد.
نامه 69 نهج البلاغه امیرالمومنین (س) نامه حضرت به حارث حمدانی هست، نامه مفصلی هست. یک فراز آن این است. حضرت می فرماید وَ احْذَرْ صَحَابَةَ مَنْ يَفِيلُ رَأْيُهُ وَ يُنْكَرُ عَمَلُه، آدم هایی که کار آنها کار خوبی نیست یعنی دنبال کارهای آلوده هستند. با این رفت و آمد نداشته باشید. نگویید ما مواظب هستیم. من از این غصه می خورم که گاهی ما فکر می کنیم ما گرفتار نمی شویم. ما در این جلسه می رویم می نشینیم آنها کار خود را می کنند. آنها شراب می خورند. می گساری دارند، هر فسق و فجوری ... حواس من جمع است. من آلوده نشدم.
فرمود از اینها اصلاً پرهیز کنید. فَإِنَّ الصَّاحِبَ مُعْتَبَرٌ بِصَاحِبِه، آدم را با رفیق خود می شناسند. همین که با اینها رفت و آمد داشته باشید ولو آلوده نشوید شما را به حساب آنها می گذارند. یک تعبیری باز امیرالمومنین (س) دارد فرمود لَا تُجَالِسْ شَارِبَ الْخَمْرِ، با شرابخوار مجالست نکنید. لَا تُسَلِّمْ عَلَيْه، به شرابخوار سلام نکنید. فَإِنْ سَلَّم، سلام کرد به او جواب ندهید. لَا تَجْتَمِعْ مَعَهُ فِي مَجْلِس، در یک جلسه نشینید.
فَإِنَّ اللَّعْنَةَ إِذَا نَزَلَتْ عَمَّت، عذاب الهی وقتی می آید همه را می گیرد. یک حدیثی خیلی وقت پیش خواندم. امام صادق (ع) سر یک سفره ای نشسته بودند یک کسی شراب طلب کرد. تا گفت شراب امام از جا بلند شدند. گفتند آقا کسی به شما کاری ندارد. گفتند شما امام معصوم و حجت خدا کسی به ذهنش نمی رسد که برای شما ... این برای او دارد می آورد فرمود از جد خود رسول الله شنیدم مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ طَائِعاً عَلَى مَائِدَةٍ يُشْرَبُ عَلَيْهَا الْخَمْرُ. لعنت خدا بر کسی که سر سفره ای بنشیند که دیگری شراب می خورد.
در سوره مبارکه معراج همین رفیقی که این جا شما را تا پرتگاه می برد در فردای قیامت، قرآن می گوید: «يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذ» (معارج/11) فردای قیامت مجرم حاضر است از عذاب قیامت خود را نجات بدهد. فدیه بدهد نجات پیدا کند. آن جا فدیه قبول نمی کنند. مگر جهنم و قیامت فدیه قبول می کنند؟ چه چیزی فدیه بدهد؟ این حاضر است «بِبَنيهِ * وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخيهِ * وَ فَصيلَتِهِ الَّتي تُؤْويهِ * وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيه» (معارج/11 تا 14) یعنی حاضر است فرزندان خود، مادر همین فرزندی که دو دقیقه از مقابل چشم او دور می شود طاقت ندارد وقتی آدم عذاب جهنم را می بیند حاضر است فرزند خود را فدا کند خود او نجات پیدا کند. پدر خود، برادر خود، شریک زندگی خود را، همسر، برادر،
«وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيه» (معارج/14) همه روی زمین را حاضر است قربانی کند خود نجات پیدا کند. یعنی اگر قرآن می گوید، امیرالمومنین می گوید با هر کسی ننشینید یاد شما باشد فردای قیامت نه تنها قرآن می گوید سوره مبارکه فرقان با این آیات عزیزان آشنا هستند، «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً * يا وَيْلَتى لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلاً» (فرقان/27 و 28) کاش با فلانی رفیق نشده بودم. نه فردای قیامت از رفیق خود فرار می کند این آیه قرآن را یک بار دیگر بخوانیم «يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذ بِبَنيهِ * وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخيهِ * وَ فَصيلَتِهِ الَّتي تُؤْويهِ * وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيه» (معارج/11 تا 14) همه اهل زمین را حاضر است فدا کند که خود او نجات پیدا کند.
این است که امیرالمومنین (س) می فرماید مواظب باشید. یک قصه ای را یک وقت گفتم این روزها یکی از مشکلات ما همین است. گاهی یک رفیقی یک حرفی می زند زود باور می کنیم. کتابی داریم به هدایه الکبری. جزء منابع مال حدود هزار سال پیش است. کسی پدر او خادم امام عسکری بود، پدر از دنیا رفت (30:02 قطعی صدا) شب نیمه شعبان دعا کرد، مادر دعا کرد زیر قبه امام حسین، سحر از حرم بیرون آمد یکی جلوی او آمد. گفت فلانی هستید؟ گفت چه کار دارید؟ گفت دعای شما زیر قبه امام حسین مستجاب شد. امام پذیرفته است بلند شو سامرا برویم. گفت من کوفه بروم با مادر خود خداحافظی کنم بساط خود را جمع کنم و بیایم.
از کوفه و کربلا کسی بخواهد سامرا برود در مسیر او چه شهری است؟ بغداد است. شب بغداد رسید. گفت امشب این جا بمانیم، صبح سامرا می روم. شبانه کجا بروم. خانه رفیق رفت. گفت عجب شبی آمدی؟ گفت چه خبر است؟ گفت امشب شب جشن بزرگ مسیحی ها است. گفت به من چه؟ به تو چه؟ مسیحی ها جشن دارند به من چه ربطی دارد. گفت بلند شو برویم بازی در نیاور. گفت می دانی من فردا کجا می خواهم بروم؟ گفت یک شب است هزار شب نمی شود. توبه می کنید. جشن رفت شراب آوردند. البته من این را بگویم شراب در هیچ مذهبی حلال نیست. گفت ما مسلمان هستیم. فردا خادم امام. باور کنید رفیق اثر دارد. تأثیر دارد. هر غلطی و هر فسق و فجوری انجام داد صبح راه افتاد و سامرا آمد. گفت زشت است این جوری بروم یک جایی یک نهر آبی پیدا کرد و یک غسلی کرد و رفت یک مسجد دو رکعت نمازی خواند گفت الان دیگر می روم.
دید همانی که شب نیمه شعبان آمد گفت تو فلانی هستی پاشو، همان دوباره آمد گفت آمدید من نمازم را خواندم و آماده برویم. گفت کجا؟ گفت برویم خدمت آقا. گفت آقا پیام دادند ارْجِعْ مِنْ حَيْثُ جِئْت، از همان راهی که آمدی برگرد. ما چنین خادمی احتیاج نداریم. چه قدر خرج کردی؟ این پول هم امام (ع) برای تو داده است خرج رفت و آمد تو، این هم بگیر و برگرد. من در یک جمله بگویم آدمی که در سیر صعودی خود داشت خادم امام می شد، ما الان افتخار می کنیم خادم امام رضا شویم، خادم خود امام، آن وقت چنان سیر نزولی او آمد که امام این جور به او بگویند. البته بینندگان هم شاید بگوید مگر شما نگفتید توبه؟ توبه بله آدم پاک می شود، خدا می آمرزد ولی خادم امام یعنی محرم اسرار امام. یعنی درون و سر خانه امام را خبر داشته باشید. به آن جا که دیگر بر نمی گردد. بنابراین این را مواظب باشیم. دسته ششم، در امالی شیخ صدوق از امیرالمومنین این هم خیلی مهم است.
من اول از نهج البلاغه بخوانم چون محور کلام ما نهج البلاغه هست، باز در همین نامه 69، نامه به حارث حمدانی امیرالمومنین (س) فرمود أَكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْه، فرمود بیشتر رفت و آمد إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ با پایین دست خود رفت و آمد داشته باشید، نه با بالادست. خانم ها، آقایان شما ده تا رفیق دارید، بیست تا رفیق دارید رفت و آمد خانوادگی دارید، همه اینها را بالا شهر تهران نگذارید. شما وقتی دست خانم و بچه خود را گرفتید شما در جنوبی ترین نقطه زندگی می کنید 50 درصد، 70 درصد، 80 درصد دوستان شما بالا شهر، وقتی شب برود آن جا و بر گردد نمی گوید آنها زندگی می کنند ما هم زندگی می کنیم.
آقا ببین چه خانه ای داشت، چه مبلمانی داشت، چه فرشی داشت. أَكْثِرْ أَنْ تَنْظُرَ إِلَى مَنْ فُضِّلْتَ عَلَيْه. حالا حدیث را بخوانم. فرمود فَإِنَّ الْعَبْدَ يُجَالِسُهُمْ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً، قبل از این که بالای شهر برود می گوید خدا چه قدر به ما نعمت داده است. چه قدر از زندگی خود راضی بود. خانه رفیقی رفت که استخر آن 500 متر است. کل خانه ما 150 متر. تا حالا چه قدر خوشحال بود که خانه او 150 متر است. يُجَالِسُهُمْ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَةً فَمَا يَقُومُ حَتَّى يَرَى أَنْ لَيْسَ لِلَّهِ عَلَيْهِ نِعْمَة، اگر خدا به اینها زندگی داده است به ما چه زندگی داده است. مورد هفتم، حدیث در کافی مرحوم کلینی است.
امیرالمومنین فرمود مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِر، ایمان دارید، خدا را باور دارید، فَلَا يَجْلِسُ مَجْلِساً يُنْتَقَصُ فِيهِ إِمَامٌ أَوْ يُعَابُ فِيهِ مُؤْمِنٌ. اگر در جلسه ای نقصی به امام می گیرند شما بلد هستید و وارد هستید جواب بلد هستید بدهید، بنشینید جواب بدهید. اما شما که نمی توانید جواب بدهید برای چه در این جلسه می نشینید. یک وقت گفتند يُعَابُ فِيهِ مُؤْمِنٌ، غیبت مؤمنی را می کنند.
یکی از اصحاب درجه یک امام صادق عبدالله بن مسکان به قدری حواس او جمع بود اصحاب امام صادق محضر امام صادق می رفتند این نمی رفت. اصحاب درجه یک، می گفتند عبدالله ما وقت گرفتیم ده تا دوازده خدمت امام صادق برویم، می گفت من نمی آیم. چرا؟ می گفت می ترسم محضر امام بیایم ادب حضور امام را نتوانم آن جور که باید و شاید رعایت کنم. شما بروید هر چه از امام شنیدید بیایید برای من بگویید. من از واسطه شما نقل می کنم. جلسات عمومی را می رفت. این قدر مراقب آداب بود که می گفت حضوری آن جا بیایم می ترسم نتوانم آداب حضور محضر امام را رعایت کنم.
این عبدالله بن مسکان و همین آدم در حالات او هست که در جلسه ای که می نشست اگر کسی غیبت می کرد بار اول تذکر می داد، بار دوم تذکر، اگر گوش نمی دادند جلسه را ترک می کرد. رودربایستی ندارد، شما بلد نیستید جواب بدهید، یک روایت دیگری از امیرالمومنین همین را فرمودند يُعْصَى اللَّهُ فِيهِ وَ لَا يَقْدِرُ عَلَى تَغْيِيرِه. یک وقت شما می توانید مجلس را به بزنید، می توانید جواب بدهید. یک داستانی باز دوباره عرض کنم این هم خیلی عجیب است. یکی از اصحاب درجه یک 5 امام ابوهاشم جعفری، محضر 5 امام رسید. محضر آقا امام رضا رسیده است، آقا امام جواد رسیده است، امام هادی رسیده است، 5 امام را درک کرده است.
می گوید محضر امام رضا (ع) رفتم آقا فرمود که مالی رأیتک، برای چه پیش فلانی تو را دیدم؟ آن جا چه کار می کردی؟ گفت آقا إنّه خالي، دایی من است. پیش دایی خود نروم شما این قدر سفارش می کنید؟ فرمود این حرف های نامربوطی می زند. یک وقت توان دارد کسی جواب بدهد، لابد ابوهاشم در آن رشته تخصص نداشته است فرمود إمّا جلست معه و تركتنا، و إمّا جلست معنا، یا ما را انتخاب کنید یا آن را انتخاب کنید. من بارهای این را به عزیزان عرض کردم باز از امیرالمومنین (س) هست در حقیقت این هشدار نهم در این دستورات هست.
در روایت داریم فرمود مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا يَقُومُ مَكَانَ رِيبَةٍ، جایی که به او تهمتی می زنند، مرحوم علامه مجلسی (ره) دو جور معنا کرده است. مکان ریبه یعنی کسی شک و ریبه در ... شما بلد هستید بسم الله. اهل مناظره هستید، ما اول بحث راجع به شبکه های سیاسی داریم می گوییم. شبکه های فکری آنها هم همین طور هست. یک وقت شما بلد هستید جواب بدهید بروید نگاه کنید و جواب بدهید. درس آن را خواندید، رشته آن را خواندید بروید جواب بدهید، تازه اگر آنها بشنوند. این که دیدید الان به بعضی ها می گویید برای چه در فلان سایت رفتید اصلاً کاری به مسائل سیاسی هم ندارد، سیاسی جای خود مفصل عرض کردیم.
مسائل فکری و عقیدتی برای چه در این سایت می روید برای چه این شبکه را می بینید. مگر نباید انسان «الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُون» (زمر/18) مال کسی است که بلد باشد. اگر یک جایی آلوده بود، مگر در کرونا یاد ما رفته است، اگر کسی می خواست پیش بیمار کرونایی برود پزشک ها، پرستارها چند لایه خود را می پوشاندند. می گفت او کرونا دارد. تا واکسن آن را نزنم نمی توانم بروم، تا چند لایه خود را نپوشانم نمی توانم بروم. چرا هر سایتی را نگاه می کنید؟ تازه با این حال مبتلا می شد. چه قدر مبتلا شدند؟ یکی از عزیزان تازگی می گفت خود من نشستم کتاب ردیه نوشتم.
ولی می گفت شبهه این قدر ... این نهج البلاغه است، امیرالمومنین سُمِّيَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَة. چرا به شبهه، شبهه می گویند؟ لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَق، شبیه حق است. یک جوری می گوید. لذا ما بارها به عزیزان سخنران گفتیم. گفتیم در سخنرانی نمی خواهد شبهه را مطرح کنید. بدون مطرح کردن شبهه پاسخ بدهید. ممکن است شبهه را الان مطرح کردید مستمع بلند شد و رفت.
شریعتی: حاج آقا همین الان هم در همین شبکه های سیاسی مثل ایران اینترنشنال و شبکه های دیگر که شما وقتی نگاه می کنید دقایقی که می گذرد احساس می کنید اینها دارند درست می گویند. این خیلی خطرناک است.
حجت الاسلام حسینی قمی: همین امروز یکی از عزیزان که بسیار بسیار مؤمن، متدین، انقلابی می گفت آقا چند ساعت آدم می نشیند باور می کند. همان طور که عرض کردم در مسائل فکری آن هم همین طور است. کلامی و اعتقادی آن هم همین طور است. اصلاً امیرالمومنین تُشْبِهُ الْحَق، چرا به شبهه، شبهه می گویند چون شبیه حرف حق است. یک معنای دیگر هم که این جا گفتند فَلَا يَقُومُ مَكَانَ رِيبَةٍ، امیرالمومنین (س) می فرماید این هم باز جالب است علامه مجلسی (ره) معنا کردند فرمودند یعنی یک جایی که شما را متهم کنند نروید. من باز با یک داستان بگویم. رسول خدا در اعتکاف در مسجد النبی بودند.
در تاریخ هست سالی ده روز پیامبر معتکف می شدند. دهه آخر ماه رمضان دهه اعتکاف پیامبر بود. به قدری هم حضرت به اعتکاف اهمیت می دادند که اگر یک سال سفری بودند و معتکف نمی شدند سال بعد دو دهه معتکف می شدند. یک دهه قضای سال گذشته را انجام می دادند. معتکف بودند یکی از همسران پیامبر با پیامبر کار داشت شب بود، حضرت پشت مسجد النبی آمدند که ببینند همسر ایشان را چه کار دارد. دو تا از اصحاب رد می شدند آقا گفتند بیایید این همسر من است دارم با همسر خود حرف می زنم یک وقت ذهن شما جای دیگر نرود.
گفتند یا رسول الله معاذ الله، به پیامبر خدا ما سوء ظن داشته باشیم؟ فرمود مگر نمی دانید إِنَّ الشَّيْطَانَ يَجْرِي مِنِ ابْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّم، شیطان مثل خون در تمام بدن انسان نفوذ می کند. سوء ظن به من پیدا نکنید. آقای محترم رسول خدا جایی نمی رفتند که اگر کسی، محلی بود که ممکن بود به حضرت تهمت بزنند دفاع می کرد. یک مورد دیگر از آداب معاشرت هم عرض کنم خیلی جالب است، باز امیرالمومنین فرمود لَا خَيْرَ لَكَ فِي صُحْبَةِ مَنْ لَا يَرَى لَكَ مِثْلَ الَّذِي يَرَى لِنَفْسِهِ.
اگر کسی برای شما ارزش قائل نیست. برای شما به اندازه خود لا خیر، خیری در مجالست و مجانست، معاشرت، رفت و آمد نیست مَنْ لَا يَرَى لَكَ مِثْلَ الَّذِي يَرَى لِنَفْسِهِ، خود را بالاتر می بیند برای چه با این رفت و آمد می کنید. انسان حق ندارد خود را ذلیل کند. إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ كُلَّ شَيْءٍ، انسان هر مدل دل او می خواهد زندگی کند اشکال ندارد.
إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ، حق ندارد خود را ذلیل کند. بروید رساله ها را ببینید. شما در یک بیابانی گرفتار شدید آب نیست یا تیمم. این آقا می گوید من به شما آب می دهم ولی منت سر شما می گذارد. بپرسیم ببینیم تکلیف چیست؟ تیمم کنید. این آقا آب دارد منت سر شما می گذارد از او نگیرید. این دین راضی هست شما در رفاقت به کسی تحمیل کنید مَنْ لَا يَرَى لَكَ مِثْلَ الَّذِي يَرَى لِنَفْسِهِ، خود را بالاتر از شما می بیند. با این ارتباط نداشته باشید.
و حدیث آخری که باز از امیرالمومنین (س) بخوانم إِذَا سَمِعْتَ أَحَداً يَتَنَاوَلُ أَعْرَاضَ النَّاسِ، فَاجْتَهِدْ أَنْ لَا يَعْرِفَكَ فَإِنَّ أَشْقَى الْأَعْرَاضِ بِهِ مَعَارِفُهُ. بدترین و گرفتارترین آدم ها کسی است که کسی این را بشناسد. این کسی را بشناسد آبروی او را می برد. کسی که برای آبروی مردم ارزشی قائل نیست سعی کنید با او ارتباط نداشته باشید. این حدیث هم یک وقتی خواندیم ولی از آن روایاتی است که باید هر جلسه خواند. فرمود اگر کسی لَا يُبَالِي مَا قَالَ وَ مَا قِيلَ فِيه، ترجمه روان، برای آبروی خود و آبروی دیگران ارزش قائل نیست فَهُوَ شِرْكُ شَيْطَان، دست پرورده شیطان است. اگر می بینید کسی برای آبروی خود مهم نیست. جواب او را هم بدهند برای او مهم نیست این شرک شیطان است. تربیت یافته شیطان است. این ده مورد. یک مواردی هم هست بایدها. نبایدها را گفتیم برسیم به بایدها در یک فرصت دیگر بگوییم.
شریعتی: خیلی خیلی ممنون و متشکر هستم از شما حاج آقای حسینی. خیلی ممنون و سپاسگزار از لطف و همراهی و همدلی شما. مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم آیات صفحه 128 قرآن را امروز دوستان من تلاوت خواهند کرد، آیات نورانی سوره مبارکه انعام. آیات ابتدایی این سوره را به اتفاق خواهیم شنید و ثواب آن را هم هدیه کنیم به همه شهدا و درگذشتگانی که این ایام آنها را از دست دادیم و با تمام وجود از خداوند متعال برای خانواده های دغدار آنها صبر مسئلت می کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. باز می گردیم همراه شما و در کنار شما.