1401-10-10-حجت الاسلام حسینی قمی تاریخ
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ»
در بحث آداب معاشرت جناب آقای شریعتی انشاءالله یک بخش صحبت امروز ما آسیبهایی است که در مسئله معاشرتها اثر میگذارد و این معاشرتها به دلیل این آسیبها کم میشود، آسیبها را از بیان امیرمومنان سلام الله علیه شناسایی کنیم اگر رسیدم چند تا از آداب دیگر هم بر اساس نهج البلاغه عرض میکنم. 5 آسیب را من یادداشت کردم جلسه امروز یکی بدگمانی است گاهی انسان به یک برادر ایمانی خود و رفیق خود بر اساس یک بدگمانی آن رابطه را قطع میکند معاشرت قطع میشود که امیرمومنان اشاره کردند. دوم خود بزرگبینی است عجب خود بزرگبینی است که نمیگذارد انسان با دیگری ارتباط بر قرار کند فکر میکند همه باید به پابوسی ما بیایند به پابوس ما برسند.
سوم این هست که ظلمی که ما به دیگران میکنیم معاشرتها و روابط را به هم میزند. چهارم که بدتر از این است حالا یک کسی به آن ظلم شده است افراط در دفاع از خود حالا روایت آن را میخوانیم حالا اگر به شما ظلم شده است دیگر همه زمین و زمان را به هم نزن همه چیز و همه روابط را قطع نکن به خاطر اینکه کسی به شما ظلمی کرده است و پنجم یک سلسله سخت گیریهای بی مورد در انتخاب دوست و رفیق و معاشرت برسیم ببینیم چه مقدار از اینها، اما مورد اول بدگمانیها معاشرتها را به هم میزند
این نهج البلاغه است حکمت 360 است امیرمومنان سلام الله علیه میفرماید: «ضَعْ أمرَ أخيكَ على أحسَنِهِ حتّى يَأتِيَكَ مِنهُ ما يَغلِبُكَ، و لا تَظُنَّنَّ بكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا و أنتَ تَجِدُ لَها في الخَيرِ مَحمِلاً» واقعاً عجیب است اگر ما به همین جمله عمل میکردیم جناب شریعتی اعتقاد من این است بسیاری از روابط سردی که امروز در جامعه ما است بین مردم است اصلاح میشود.
ترجمه کنم حضرت میفرمود: در حدیث کافی مرحوم کلینی هم است از امیرمومنان سلام الله علیه این هم نهج البلاغه حکمت 360 فرمودند حالا یک چیزی یک مطلبی از برادر ایمانی خود به گوش شما رسید «ضَعْ أمرَ أخيكَ على أحسَنِهِ» تا میتوانی حمل به صحت کن توجیح کن بگو حتماً قصد بدی نداشته است آقا یک کسی میآید به شما گزارش میدهد که فلانی پشت سر شما حرف زد شما توجیه کن نه حتماً منظوری نداشته است دلسوزی بوده است میخواستد اشکال ما را برطرف کند تا میشود توجیح کن «و لا تَظُنَّنَّ بكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ» اگر برادر ایمانی شما یک حرفی زد گمان بد نبر «و أنتَ تَجِدُ لَها في الخَيرِ مَحمِلاً» تا میتوانی توجیح کنید گمان بد در حالی که ما سعی میکنیم آن نقطه منفی را ببینیم کسی یک حرفی زده است یک گزارشی به ما دادند اولاً گزارش خب میدانید خیلی بد است.
یکی از آسیبها قبلاً اشاره کردیم نمامی است حالا یک کسی یک حرفی زد شما چرا خبر میآوری رابطه بین دو نفر را به هم میزنید یکی از زشتترین گناههان اخلاقی نمامی است کسی حرفی زده است است شما بیایید سخنچینی کنید حالا سخنچین اشتباه کرد شما حمل به صحت کن تا میشود حمل به صحت کن.
یک روایتی میگویم خیلی روایت تکان دهندهای است واقعاً عجیب است اصلاً ببینید آقای شریعتی فاصله ما با این معارف دین خیلی زیاد شده است حدیث از امام کاظم علیه سلام است کسی آمد محضر امام یک سوال پرسید مَسئَلَتون گفت آقا یکی از برادران ایمانی من برادران دینی من یک خبری به من میرسد که این فلان کار را انجام دادید که من نمیپسندم این کار را «اَلرَّجُلُ مِنْ إِخْوَانِي يَبْلُغُنِي عَنْهُ اَلشَّيْءُ اَلَّذِي أَكْرَهُهُ» به من میگویند فلانی این کار را کرده است خب من ناراحت میشوم آخه چرا مثلاً همچین حرفی را پشت سر من زده است چرا اصلاً خودش همچین کار بدی را انجام داده است از خودش که سوال میکنند خود منکر میشود
آقا شما پشت سر ما حرف زدی نه به خدا من نگفتم آقا به من گزارش دادند به من خبر دادند شما هر کجا نشستی برای من صفحه گذاشتی بد گویی من را کردی خودش منکر میشود من چه کار کنم. این واسطههای هم که آمدند خبر آوردند مورد اعتماد هستند من چه کنم امام علی علیه سلام فرمود تو را به خدا عزیزان یک دقیقه این حدیث بیشتر عنایت بفرمایید حضرت فرمود: «كَذِّبْ سَمعَكَ و بَصَرَكَ» چشم خود را تکذیب کن، گوش خود را تکذیب کن «و إن شَهِدَ عِندَكَ خَمسونَ قَسامَةً» 50 نفر قسم خوردند که فلانی این حرف را علیه شما زده است ولی خودش میگوید من نگفتم حرف این 50 نفر را قبول نکن ولی حرف آن را قبول کن نه اینکه حالا تابلو کنیم این ها را هم تکذیب کنیم یک دعوایی هم اینجا درست شود این هم توضیح دادند محدثین بزرگوار نه اینکه ما بیاییم علیه این 50 نفر اقامه نه بگو آقا حالا کاری ندارم، شما متوجه نشو «فَصَدِّقْهُ و كَذِّبْهُم» بعد فرمود: «و لا تُذيعَنَّ علَيهِ شيئا» چیزی علیه آن که خود میگوید آقا قصدی نداشتم چیزی علیه آن پخش نکن که شخصیت آن به هم بخورد وگرنه مصداق این آیه میشوی «إنّ الّذينَ يُحِبُّونَ أن تَشِيعَ الفاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ ألِيمٌ».
یک کسی آمد به من میگوید آقا نبودی 5 نفر 10 نفر میگوید آقا نبودید ما بودیم آقای شریعتی فلان جلسه این حرفها را علیه شما زد یک عدهای هم که مورد اعتماد هستند. شما میگویید نه آقا من نگفتم امام میفرماید اگر آنها 50 نفر هم هستند حرف این 50 نفر را قبول نکن خودش میگوید من نگفتم خودش یک توجیحی دارد برای کلام خود «لا تَظُنَّنَّ» گمان بد نداشته باش.
عرض کردم تکذیب را نیایید حرفهای جدیدی را درست کنید حرف آنها را قبول نکن. فقط یک نکته من یادآوری کنم ببینید امیرمومنان سلام الله علیه همه چیز را بیان فرمودند یک تذکر هم دادند که مواظب باشیم یک وقت فکر نکنیم معنای این کار این است که کلاه سر ما برود آقا اینگونه که شما دارید میگویید کلاه سر شما میگذارند کسی یک چیزی گفته است علیه شما بعد هم میگوید آقا هر وقت من میروم پیش آن میگویم من نگفتم دیگر آن هم باور میکند، حضرت یک حکمتی دیگری را گفتند
حکمت 114 فرمودند: فضا را هم در نظر بگیرید «إِذَا اسْتَوْلَى الصَّلَاحُ عَلَى الزَّمَانِ وَ أَهْلِهِ ثُمَّ أَسَاءَ» یک وقت ما در یک جمعی هستیم همه آدمهای خوبی، زمانه، زمانه خوبی است همه آدمهای خوبی هستند «ثُمّ أَسَاءَ» اگر اینجا شما بدگمان باشید این کار بدی است ظلم کردی به خودت به دیگران ولی یک وقت فضا، فضا بدی است «إِذَا اسْتَولیَ الفَسَادُ» نه آقا همه دارند دروغ میگویند همه دارند غیبت میکنند همه دارند بدگویی میکنند در این جمع است ما هم خبر داریم نه آنطور نمیخواهد کلاه سر ما برود میدانید
در نظاره این روایت اخلاقی عزیزان یادشان باشد چون من میدانم به هر حال بینندگان عزیز ما بسیار بسیار تیزبین هستند و حواسشان خیلی جمع است الحمدلله خداروشکر ما هر چه میگوییم مطمئن هستیم اینها در آن آخر یک حاشیه اگر پیدا کنند حاشیه آن را تذکر میدهند این به این معنا نیست که جامعه، جامعه سادهای باشد آقا هر چه گفتند کلاه سر آنها بگذاری، در همین بحث سخنچین امیرمومنان سلام الله علیه وقتی تذکر میدهند که حرف سخنچین را قبول نکنید بلافاصله هم تذکر دادند بله یک وقت شما میخواهید تصمیم گیری کنید آقا یک کسی است میخواهید چه بدانم دختر میخواهی به آن بدهید، میخواهد داماد شما شود، میخواهی استخدام کنید، میخواهی شاگرد مغاره شود 50 نفر آمدند گفتند این آقا آدم بدی است شما نه این 50 نفر را قبول نکن. نه بخواهید تصمیم بگیرید یک جایی برای تصمیم خود باید یک اقداماتی را انجام دهید ولی در دوستی و رفاقت تا میشود شنیدهها را نشنیده بگیرم دیدهها را ندیده بگیریم تا خدا انشاءالله رحمت آن شامل حال ما شود،
عامل دومی که به نظرم خیلی مهم است در آسیبهای بحث آداب معاشرت پس یکی شد بدگمانی آقا بدگمانی را بگذاریم کنار اگر الان رابطه شما با کسی قطع است به خاطر بدگمانی بگذارید کنار. عامل دوم که خیلی مهم است خودپسندی است عجب و تکبر است یک بیانی دارد امیرمومنان سلام الله علیه حکمت 212 است میفرمود: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ» چقدر لطیف است چقدر زیبا است آقا عقل ما را چه تخلیه میکند چه از بین میبرد؟ همین که شما خودبزرگ بین بودی عجب بدترین و مخربترین وسیله است برای عقل و خرد چرا؟
چون آدمهای خود بزرگبین اصلاً دیگر عقل خود را نمیگذارند کار کند وقتی من خود را از همه بالاتر دیدم شخصیت خود را از همه بالاتر دیدم فکر کردم همه باید در برابر من تواضع کنند آقای شریعتی باور کنید بسیاری از این روابط اجتماعی که الان کم شده است همه خود را بزرگ خاندان میبینند، همه خود را بزرگ طایفه میدانند، همه خود را از همه بالاتر میدانند آقا من بالاترین کارشناس هستم، من بالاترین مجری هستم همه باید حال من را بپرسند من بزرگترین عالم هستم، بزرگترین معلم هستم، من بزرگترین پزشک هستم، من بالاترین متخصص هستم این عجب این خود پسندی «أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ» عقل با هیچ چیزی برای آن بدتر از این نیست که ما خودمان را خود بزرگبینی میبینیم،
حالا بگذارید از امیرمومنان سلام الله علیه بخوانم این خطبه 192 است خطبه قاصعه خب خیلی مفصل است من فراز آن را می خوانم حضرت میفرمود: «وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ» خدایا شکر ما مهمان سفره امیرمومنان سلام الله علیه الحمدلله. دیشب یک جلسهای بودم سخنرانی داشتم واقعاً من ممنون سمت خدا و مخاطبان عزیز هر وقت یک فاصلهای میگرفت فقط یک غصه دارم و اینکه در آن فاصله خب دیگر کمتر انگیزه میشود بروم سراغ نهج البلاغه دیشب یک جلسه بودم تقریباً یک ساعت صحبت کردم و تقریباً از این ور نهج البلاغه میرفتم آن قسمت نهج البلاغه از حکمت میرفتم خطبه از خطبه میآمدم نامه یک بحثی داشتم بعد آخر صحبت نگاه کردم من هیچ کدام از اینها را از قبل آماده نکرده بودم یک چیز دیگری در ذهن خود آماده کرده بودم که بگویم.
ولی تمام آن از نهج البلاغه از این خطبه از آن خطبه از آن شماره از این حکمت دیدم همه آن به لطف الهی الحمدلله که یک بحث منسجم است خداروشکر ممنون پروردگار هستیم که مهمان، باز یاد کنیم خدا رحمت کند آیت الله بهجت رضوان الله علیه چون مخاطبان هم که نشستند الان پا برنامه بدانند پا منبر ما نیست ما خاک پا همه هستیم آیت الله بهجت فرمود وقتی از نهج البلاغه میخوانید پا منبر امیرمومنان سلام الله علیه این خطبه 192 «وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ» تاج تواضع بگذارید روی سر خود. تواضع تاج است نه تکبر قیافه بگیری فکر کردی رفتی بالا «وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِكُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ» قیافه گرفتن را بگذار زیر پای خود «وَ خَلْعَ التَّكَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِكُمْ» تکبر را از گردن خود باز کن.
پس تاج تواضع را بگذار رو سر خود قیافه گرفتن را بگذار زیر پا تکبر هم از گردن خود باز کن «وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ عَدُوِّكُمْ» مَسْلَحَةً یعنی سنگر، تواضع را به عنوان یک سنگر بین خود و بین دشمن، آقا کدام دشمن که ما باید بین آن یک سنگر بگیریم «إِبْلِيسَ وَ جُنُودِهِ» ابلیس و لشکریان ابلیس دائماً مراقب ما هستند اگر میخواهی در برابر ابلیس سنگر بگیرید سنگر شما در برابر دامهای شیطان تواضع است «وَ اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً» سنگر بین خود و دشمن «فَإِنَّ لَهُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ جُنُوداً وَ أَعْوَاناً وَ رَجِلًا وَ فُرْسَاناً» لشکر پیاده دارد لشکر سواره دارد «وَ لَا تَكُونُوا كَالْمُتَكَبِّرِ عَلَى» مفصل است خواهش میکنم باور بفرمایید نمیرسیم بخواهیم همه اینها را بخوانیم.
من یک فراز دیگر باز از همین خطبه بخوانم امیرمومنان سلام الله علیه میفرماید: «فَاللَّهَ اَللَّهَ فِي عَاجِلِ اَلْبَغْيِ وَ آجِلِ وَخَامَةِ اَلظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ اَلْكِبْرِ» از خدا بترسید از ظلم از تکبر پایان تکبر «فَإِنَّهَا مَصْیَدَةُ إِبْلِیسَ الْعُظْمَى» بزرگترین، تعارف ندارد امیرمومنان است طبیب دوار است طبیب جان ما است آقا اگر سوال کنیم بزرگترین دام شییطان چیست؟ حضرت میفرمودند بزرگترین دام شیطان «وَ مَکِیدَتَهُ الْکُبْرَى» بزرگترین دام شیطان، بزرگترین نیرنگ شیطان میفرماید تکبر است آقا تکبر را بگذار کنار یکم پیاده شو یکم پایین بیا یک وقت میبینی حال داری بعد از ظهر بروید خانه برادر خود یا نه حال دارید بعد از ظهر بروید خانه رفیق خود یا نه، میدانید قطع این رابطهها افسردگی میآورد الان متاسفانه خبر دارید آمار افسردگیها خیلی بد شده است خیلی بالا است قدیمها یک خانه سالخوردگان نمیدانم پیر مردی بود و قرص آرام بخش مصرف میکرد.
حالا بد نیست این داستان را هم بگویم خیلی به هر حال مایه تاسف است ولی میخواهم بگویم شدهایم اینگونه یک جوانی آمده بود پیش من میگفت آقا من میخواهم با یک دختر خانمی ازدواج کنم همه شرایط ما به هم خورده است خیلی خوب و خیلی هم عالی گفتم دیگر معطل چه هستی گفت یک مشکل پیش آمده است ما رفتیم آزمایش دهیم یک آزمایش قبل از ازدواج دارند در آزمایش مشخص شده است که عروس خانم قرص آرام بخش مصرف میکند حالا این هم توصیه بهداشتی به عروس خانمها دهیم اگر آرام بخش مصرف میکنند یک مقدار با تأخیر بروند که در آن آزمایش نشان ندهد، گفت حالا نظر شما چیست؟ ما با این عروس خانم که آرام بخش مصرف میکند ازدواج کنیم یا نه گفتم عروس خانم چند ساله است؟ گفت 24 ساله است، گفتم شما چند ساله هستید؟ گفت من 26 ساله هستم گفتم حالا خب راست بگو، شما هم مصرف میکنید گفت من هم مصرف میکنم گفتم خب به پای هم پیر شوید، شما مصرف میکنید آن هم مصرف میکند به پای هم پیر شوید آقای شریعتی باور کنید من جدی میگویم بپرسید از چه میدانم کارشناسها بپرسید.
به احترام این کلام امیرالمومنین یک بار دیگر بخوانم الله الله چه زمانی میگوید امیرالمومنین آقا خدا را در نظر داشته باشید از خدا بترسید که چه؟ «فِي عَاجِلِ اَلْبَغْيِ وَ آجِلِ وَخَامَةِ اَلظُّلْمِ وَ سُوءِ عَاقِبَةِ اَلْكِبْرِ» قیافه نگیر بیا پایین بیا با هم باشیم «فإنّها مَصيَدَةُ إبليسَ العُظمى و مَكِيدَتُهُ الكُبرى» بزرگترین دام و نیرنگ شیطان همین تکبر است همین قیافه را گرفتید نشستید در خانه با کسی حاضر نیستید ارتباط داشته باشید عرض کردم در این کشورها بروید آمارها را ببینید خودشان دارند میگویند چون آن موقع یک چیزی از اروپاییها گفته بودیم فضای سبز را اینها را رعایت میکنند نوشتند چرا آقا شما اینگونه میگویید، نه آقا اینها بدی دارد خوبی هم دارند ما بدی اینها را هم میگوییم واقعاً یکی از نقاط ضعف بزرگ غربیها اصلاً چیزی به اسم خانواده ندارند تعارف ندارد خیلیها از آنها ندارند اصلاً چیزی به اسم خانواده نیست پدر کجا، مادر کجا، صله ارحام کجا، سر زدن کجا، خب ازدواج هم که دختر پسر برسند به 30 – 40 آن وقت اگر ازدواج کنند.
خب نشسته 22 ساعت طول شب یک آدم، خب ساعت 4 بعد از ظهر از سرکار بر میگردد ساعت چند آفتاب غروب میکند 1 بعد از شب یعنی ساعت 23 یعنی ساعت 14 آمده است، ساعت آمده است 8 ساعت دیگر میخواهد آفتاب غروب کند خب نشسته اینجا تنها معاشرت هم که ندارد نه با رفیق خود گاهی دیدید حالا در خبرها هم میخوانید مهمانی هم که میدهند دیدید که میگویند آقا امروز برویم رستوران، رستوران هم که میروند تو پول خود را حساب کن من مال خودم را حساب میکنم واقعاً ندارند خدا شاهد است یکی از عزیزان میگفت یکی از همکار ما دیر آمد گفتیم چرا دیر آمدید افسانه نمیگویم اگر خواستید آدرس آن را بگویم همکار ما در اداره در یکی از این کشورهای غربی دیر آمد گفتیم چرا دیر آمدید گفت مراسم بود گفتم کی؟ نه به قیافه آن میآید نه عزایی نه لباسی نه اشکی نه گریهای گفتم چی، کی؟ گفت مادرم از دنیا رفته بود گفتیم تسلیت می گوییم گفت چرا؟ گفت رفته بودیم خاکسپاری بعد خودش میگفت حالا مادر ایشان فوت کرده بود گفت چقدر مراسم سختی است این بازیها چیست این قدر درست میکنند آدم پا شود برود 1 ساعت 2 ساعت اسیر شود.
باور کنید اینگونه است خدا میداند اینگونه است دوستان بزنند اگر من اشتباه میکنم من نه سیاه نمایی از این ور میکنم نه معتقد هستم از آن ور، خوب آن را میگویم بد آن را هم میگویم نگاه کنید در همین آلمان این همه اینها ادعا دارند من یک وقت کلیپ آن را دیدم طرف نشسته بود سر قبر زار میزد عزیزان تو را به خدا مواظب باشیم نرسیم به آنجا. خدا رحمت شهید مطهری رضوان الله علیه یک حرف قشنگی میزد میفرمود بعضیها فکر میکنند
چون ما هواپیما و صنعت خود را از اروپا و غربیها میگیریم مدل اداره زندگی خانه و خانواده سبک خانه و خانواده باید از آنها بگیریم نه عزیز من، بله آنها در صنعت از ما جلوتر هستند در بعضی از صنایع از ما جلوتر هستند بعد از آن ما جلوتر هستیم ولی در سبک خانه و خانواده اینگونه نیست ببینید من خودم دیدم نشسته بود سر قبر زار میزد گفتند برای چه گریه میکنید؟ مادر خود را امروز خاک کردی عزیزت است، دخترت است، پسرت است، خدا میداند گفتند چرا گریه میکنی؟ گفت گربه خود را خاک کردم برای گربه خود مینشیند زار میزند آن وقت 2 ساعت رفته است تشیع مادر خود ناراحت است این جامعه را میخواهند به ما منتقل کنند. آداب معاشرت که حالا میرسیم مراحل بعد امیرمومنان سلام الله علیه این قدر نگاه دین این قدر ثواب...
شریعی: تهاجم فرهنگی که سالها رهبر انقلاب فریاد زدند به نظرم همین انتقال سبک زندگی است.
حجت الاسلام حسینی قمی: شده است دیگر مگر نشده است یک وقتی خدمت شما عرض کردم در همین چه میدانم حالا بگویم تهران، تهرانیها گلایه میکنند به خانم میگویید که خانم مثلاً یک آقا یک خانم فرقی نمیکند دارد در پارک قدم میزند یک سگ هم همراه خود میبرد خب خانم چه کار میکنید؟ آقا اسلام حقوق حیوانات شما دیگر چرا این حرف ها را میزنید ما 2 ساعت صبح میآییم دنبال این سگ قدم میزنیم باریکلا شما چقدر آدم خوبی هستید ما نمیدانیم خب آقای محترم خانم محترم پدر شما کجا تشریف دارند؟ مادر شما کجا تشریف دارند؟ میگویند خانه سالمندان این همان تهاجم نیست این همان هجوم نیست همین است که انجام شده است عرض من این است در یک کلام خدا شاهد است اگر برگردیم به این کلام اهل بیت علیه سلام در آداب معاشرت جان عالم به فدای شما یا امیرالمومنین من در یادداشتهای خودم هست نمیدانم اگر برسیم یا نه.
مثلاً ببینید بالاخره معاشرت است دیگر آنجا میگوید چرا رفتی تشیع، تشیع مادر خود حاضر نیست برود آن وقت نگاه دین را ببینید، این را من بگویم عزیزان در آخر برنامه 100 تا صلوات به روح آقا امیرالمومنین سلام الله علیه ختم کنند که ما را به کجا رساندند، فرمود «من شیّع جنازة ولیّ من اولیا» کسی تشیع جنازه مومن برود، آقا یک مومن از دنیا رفه است بروید تشیع آن زنده آن احترام دارد مرده آن احترام دارد به بازماندگان آن تسلیت بگویید دلداری بدهید فرمود خدا تمام گناهان او را میآمرزد «من شیّع جنازة ولیّ من اولیا خرج من ذنوبه» آقا خدا دنبال بهانه میگردد اشکالی دارد مگر نگاه پروردگار مثل ما است که چه دادهایم چه گرفتهایم آقا دنبال بهانه است میگوید آقا شما به یک مومن احترام کن یک تشیع جنازه برو معاشرت داشته باشید یک کسی داغ دیده است به آن سر بزن.
رسول خدا وقتی اصحاب ایشان از دنیا رفت دختر ایشان فاطمه زهرا فرمود: غذا ببرید، از آداب دینی کسی از دنیا رفت 3 روز برای آن غذا ببرید به آن سر بزنید نه اینکه روی سر آن خراب شوید برای آن غذا ببرید به آن دلداری دهید تسلیت بگویید تشیع جنازه آن بروید آن وقت این نگاه دین ما و بحمدلله سنتهای ایرانی ما این را هم بگویم سنتهای خوب ایرانی که ما داریم بسیاری از آن بر گرفته از دین ما است.
آن وقت این را از ما بگیرند چه به ما بدهند شب 22 ساعت که خودشان میگویند آمار خودکشی زیاد شده است بروید ببینید آمار خودکشیها 10 برابر میشود 100 برابر میشود چه خبر است؟ چون 22 ساعت طول شب آنها است با چه کسی بنشیند حرف بزند پس بنابراین این عبارت امیرمومنان سلام الله علیه یادمان نرود «و مَكِيدَتُهُ الكُبرى ، التي تُساوِرُ قُلوبَ الرِّجالِ مُساوَرَةَ السُّمومِ القاتِلَةِ» خانمها آقایان امیرمومنان این نهج البلاغه است خطبه 192 میفرماید تکبری که خودت را بزرگ دیدی اینکه حاضر نیستید از خانه خود بروید بیرون اینکه همه بیایند پابوس من دست من را ببوسند من بزرگ هستم من از همه بالاتر هستم این سم قاتل است "قُلوبَ" تو دل انسان تو وجود انسان مثل سم قاتل اثر میگذارد که انسان را نابود میکند این یک مطلب پس بنابراین داریم از آسیبها صحبت میکنیم. یک آسیب مهم در بحث آداب و معاشرت گفتیم خودبزرگ بینی است اگر خودمان را بزرگ دیدیم.
یک آسیب بزرگ دیگر ظلم است این دوتا را من باید با هم بگویم آقا یک کسی به ما ظلم کرده است آسیب بعدی آن حالا آن به تو ظلم کرد تو چقدر سخت میگیری تو چرا گذشت نداری من هر دو را بخوانم این حکمت 186 نهج البلاغه است امیرمومنان سلام الله علیه میفرماید: « لِلظَّالِمِ الْبَادِي غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ» حکمت 186 "لِلظَّالِمِ" آن کسی که ظلم را شروع میکند آقا مطمئن باشید، خانم خواهرت به شما ظلم کرده است برادرت ظلم کرده است رفیقت به شما ظلم کرده است نگران نباشید خدا میداند میفرماید «لِلظَّالِمِ الْبَادِي» آن کسی که شروع میکند «غَداً بِكَفِّهِ عَضَّةٌ» اگر در دنیا هم چوب آن را نخورد فردا دست خود را از شدت ناراحتی میگزد اشاره به آن آیه قرآن که همه عزیزان آشنا هستند «وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَىٰ يَدَيْهِ» فردای قیامت ظالم از شدت ناراحتی دست خود را میگزد.
خب پس آن که شروع کرده است قطعاً تقصیر آن بالاتر است در روایت دیگری هم داریم از امیرمومنان سلام الله علیه فرمودند اگر دو نفر رسیدن به هم دشنام میدادند خب آن کسی که شروع کننده است ظلم آن بالاتر است گناه آن یکی هم گردن این است البته این گناه هم جای خودش اگر این جواب داد، گناه آن یکی هم گردن خودش مگر اینکه از آن عذر خواهی کند این جای خود. ببینید ما منکر نیستیم الان بسیاری از پیامها را که دیدم این را هم عرض کنم خدمت بینندگان عزیز گاهی میگویند آقا شما میگویید ما پیامها را خواندیم مثلاً گفتیم با ما تماس بگیرید ببینید من پیامها را میخوانم همه را میخوانم ولی آنهایی که قابل بحث در برنامه باشد خب حتماً جواب میدهم اما امکان اینکه بخواهیم به تک تک شما تماس بگیریم مشکل است مخلص همه عزیزان هستیم ببینید الان زیاد پیامها آمده است که آقا علتی که من با خواهر خود قهر هستم با بردارد خود قهر هستم به من ظلم کرده است خب آقا قبول دارم به من ظلم کرده است
اولاً که امیرمومنان فرمود آن کسی که ظلم کرده است سزای آن را خواهد دید اگر از شما عذر خواهی نکند ولی از آن طرف ببینید این حکمت 186 بود حکمت 298 آن طرف هم امیرمومنان سلام الله فرموده است: «مَنْ بَالَغَ فِي آلخُصومَةِ» بابا تمام کن آن را دیگر «مَنْ بَالَغَ فِي آلخُصومَةِ أَثِمَ» کسی دیگر که حالا تمام نمیکند حالا یک ظلم کرد حالا یک بدی کرده است حالا شما باید 40 سال با او قهر کنید زده است تو گوش شما جلوی جمع آبروی شما برده است من وارد ریز موضوعات میشوم میخواهم انشاءالله گرههایی باز شود آقا جلو جمع آبروی شما را برده است به شما توهین کرده است هر چی شما تو پیام ها نوشتی هر چی میخواهید بگویید قبول داریم امیرمومنان سلام الله علیه فرمود خدا ظالم را مجازات میکند اما شما چی؟ «مَنْ بَالَغَ فِي آلخُصومَةِ أَثِمَ» شما که دارید مبالغه میکنید دیگر تمام نمیکنید آن را، گناهکار هستی
در ادامه «وَ مَنْ قَصَّرَ فِيهَا ظَلَمَ» بله از حق خود دفاع کن اما مبالغه نکن «وَ لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ آللّهَ مَنْ خَاصَمَ» خیلی تو فکر بودم ببینم شارح نهج البلاغه این عبارت را چگونه ترجمه میکند؟ چگونه تفسیر کردند خیلی عبارت عجیب است «وَ لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ آللّهَ مَنْ خَاصَمَ» امیرمومنان میفرماید کسی که با کسی دعوا میکند نمیتواند تقوا را رعایت کند یعنی چه؟ آقا یک کسی به من ظلم کرده است من در حد خود آن میروم از خودم دفاع میکنم دیگر نهج البلاغه توضیح داده است فرمودند سخت است در دعواها معمولاً آدم افراط میکند داغ میشود تند میشود شما الان در دعواها بروید 2 نفر باهم، یک کلمه تندی کرده است آن 100 تا کلمه جواب آن را میدهد لذا شارح نهج البلاغه میفرماید یک کسی میخواهد تقوا را رعایت کند در دعوا شما سکوت کن شما کنار بیا.
یک وقت خدمت شما عرض کردم اگر یادتان باشد الحمدلله که حافظه شما از همه بهتر است یکی از عزیزان به من گفته بود که آقا من مدتها بود با خانم خود مشکل داشتم یک حرف من میزدم او ادامه میداد یا یک حرف او میزد من دو تا میگذاشتم من بگو او بگو همیشه تا 2 ماه طول میکشید تا دوباره آشتی کنیم گفت یک راه حلی پیدا کردم گفتم چه بگو من این هفته بگویم سمت خدا، گفت قسم خوردم اگر خانم من یک چیزی به من گفت من هیچ جواب ندهم «مَنْ بَالَغَ فِي آلخُصومَةِ» چون آقای شریعتی ببینید وقتی ما میآییم جواب دهیم میگوید آقا فکر نکنید من زبان ندارم اگر تو یک فحش میدهید من صد تا فحش بلد هستم فکر نکن من کم میآورم ایشان میگفت من قسم خوردم از این به بعد خانم من یک چیزی گفت من جواب آن را ندهم چون من همیشه مبالغه میکردم دعوا میشد گفت اتفاقاً سر یک موضوعی اختلاف پیدا کردیم یک چیزی به ما گفت آمدم یک جوابی و یک فحشی و 10 تا فحش جواب بدهم یاد قسم و نذر خود افتادم هیچی نگفتم گفت یک 10 دقیقه یک ربع گذشت من آرام بودم خانم هم آرام شد آمد گفت حالا شما ندیده بگیر به همین آسانی گفت این را شما بگو آقا نذر کن قسم بخور آقای محترم خانم محترم شوهر شما بد دهن است خیلیها میگویند شوهر ما بد دهن است شما قسم بخور که دیگر جواب آن را ندهید
امیرمومنان میفرماید «مَنْ بَالَغَ فِي آلخُصومَةِ أَثِمَ» مبالغه کنید زیاده روی کنید گناهکار هستی «وَ لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ آللّهَ مَنْ خَاصَمَ» آقای محترم خانم محترم اگر امیرمومنان را قبول دارید که قبول داریم میفرماید آدم با تقوا اصلاً وارد دعوا نمیشود چرا؟ چون «وَ لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ آللّهَ» نمیتواند لب مرز بایستاد در دعواهای خیابانی دید دو تا ماشین تصادف میکنند آقا ماشین تصادف کرده است این آقا اصلاً مقصر ما نمیگوییم این مقصر نیست مقصر است اصلاً عمداً زده است کوتاهی کرده است نمیدانم خلاف آمده است راه بسته بوده است، آمده نباید میآمد، ورود ممنوع هر چه شما میگویید درست است ولی دیگر این همه غوغا شما آمدی این همه فحش و اول و آخر و بد و بیراه میگویید
"لاَ يَسْتَطِيعُ" اصلاً وارد دعوا نشوید «لاَ يَسْتَطِيعُ أَنْ يَتَّقِيَ آللّهَ مَنْ خَاصَمَ» اگر کسی میخواهد تقوا داشته باشد وارد دعوا نمیشود و گرنه وارد دعوا شود گرفتار مبالغه میشود یک جمله دیگر عرض کنم محضر قرآن شرفیاب شویم یک بیان زیبایی از امیرمومنان سلام الله علیه تتمه این بحث، ببینید دو تا آسیب را گفتیم یکی به دیگری ظلم کردی روابط به هم میخورد دو حالا میخواهید دفاع کنید در دفاع از خود زیاده روی میکنید امیرمومنان فرمود: « إِنَّ الْعَبْدَ لَيَكُونُ مَظْلُوماً» حاج خانم شما را دارد میگوید آقای محترم شما را میگوید امیرمومنان فرمود گاهی انسان مظلوم است
« فَمَا يَزَالُ يَدْعُو حَتَّى يَكُونَ ظَالِماً» این قدر نفرین میکند که مظلوم را خدا ظالم حساب میکند چرا؟ علامه مجلسی رضوان الله علیه توضیح دادند فرمودند مثلاً او یک فحش به شما داده است یک دشنام به شما داده است شما میگوید خدا تو را مرگ دهد، خدا تو را بکشد، خدا بچههای شما را ذلیل کند، زیر تریلی بروی، خدا کور کند، زمین گیر شوی، مثالهای علامه است خدا نسل تو را منقطع کند هزار فحش و نفرین حالا یک کلمه گفته است یک بار دیگر تکرار میکنم با اینکه وقت ما کوتاه است امیرمومنان سلام الله علیه فرمودند گاهی انسان این را انشاءالله عزیزان حالا تیتر هم بنویسند اگر مجال است در کانال میگذارند ولی اگر میشود بنویسند این تو گوش ما باشد
«إِنَّ الْعَبْدَ لَيَكُونُ مَظْلُوماً» انسان مظلوم است حاج خانم شما مظلوم قبول داریم، آقا محترم شما مظلوم، دختر خانم شما مظلوم «إِنَّ الْعَبْدَ لَيَكُونُ مَظْلُوماً فَمَا يَزَالُ يَدْعُو» این قدر نفرین میکند حَتَّى «يَكُونَ ظَالِماً» آن یک جمله به شما گفت شما صد پله رفتید جلو آرزوی مرگ و زیر تریلی رفتن و نمیدانم فلج شدن خودت و بچهها حالا یک کلمه گفت اشتباه کرد بنابراین مبالغه در دفاع از خود از عوامل بسیار مهم است.