1401-11-15-حجت الاسلام و المسلمین حسینی قمی-
به ذهنم رسید از امیر مومنان سلام الله علیه در نهج البلاغه خودشان را معرفی کنند هیچ کسی بهتر از آقا نمیتوانند خودشان را معرفی کنند. من ابتدا باز چون جمع کسی که این نهج البلاغه را جمع آوری کرده، سید رضی رضوان الله علیه است یک مقدمه کوتاهی دارد این مقدمه را یک بخشی بخوانم بعد بروم سراغ بخش معرفی امیر مومنان در نهج البلاغه، سید رضی رضوان الله علیه در مقدمه نهج البلاغه عزیزان دارند در خانهها حتماً ببینند میفرماید انی کنت فی عنفوان شبابی من اول جوانی خودم البته میدانید سید رضی رضوان الله علیه عمر زیادی نداشته، با این همه عمر با برکت چهل و هفت سال بوده عمر با برکتش میگوید در آغاز جوانی ابتدئت بتألیف کتاب فی خصائص الائمه، آمدم یک کتابی شروع کردم در خصائص ائمه ویژگی های اهل بیت علیهم السلام، که یشتمل علی محاسن اخبارهم و جواهر کلامهم، جوهرهای کلام اهل بیت را در این کتاب جمع آوری کنم.
میگوید اولین کتابی که آماده شد فرقت من الخصائص التی تختص امیر المومنین اول آن کتاب را خصائص امیر المومنین نوشتم که این خصائص امیر المومنین سید رضی در بازار هست و فراوان است. ولی به من گفتند تو که داری مینویسی بیا تمام خیلی تشویقم کردند به خاطر آن کار، گفتند بیا کتابی بنویس که تمام کلمات امیر مومنان یا گلچینی از کلمات امیر مومنان سلام الله علیه باشد. در اثر تشویق کسانی که آن کتاب را خوانده بودند من نهج البلاغه را تنظیم کردم، خطبهها و نامهها و حکمتها را جمع آوری کردم. جالب است خدمت عزیزان عرض کنم ما کتاب به نام خصائص امیر المومنین سلام الله علیه باز هم داریم، دیگران هم نوشتند، من میخواهم یک کتاب را معرفی کنم که حتماً برای بینندگان عزیز جالب است. این کتاب را من همراهم آوردم البته ترجمه فارسی هم دارد من عربیش را آوردم کتاب خصائص امیر المومنین علی بن ابیطالب کرم الله وجهه للامام الحافظ ابی عبد الرحمان احمد بن شعیب نسائی، از علمای بزرگ اهل سنت است.
می دانید اهل سنت چند تا کتاب دارند میگویند صحیح و سنن مهمترین کتاب های حدیثی اهل سنت مال چند نفر است یکیش مال نسایی است وفاتش سیصد و سه، نزدیک هزار صد و پنجاه سال پیش زندگی میکرده، این آقا آمده کتابی نوشته خصائص یعنی چیزهایی که فقط و فقط مختص امیر مومنان است اگر عزیزان مکرر ترجمه شده من یادم نبود بیاورم حتماً در کانال معرفی کنند. جالب است این آقا وقتی این کتاب را مینویسد در مقدمه اش مقدمه جالبی دارد مجال نیست من در تاریخ های دیگر هم هست میگوید چی شد کتاب نوشت راجع به خصائص امیر المومنین انگیزه اش از تألیف این کتاب چی بوده میگوید دخلت دمشق من رفتم در دمشق دیدم و المنحرف ان علی بها کثیر، خیلیها از امیر مومنان فاصله دارند، این کتاب را نوشتم شاید خدا اینها را هدایت بکند
ببینند امیر مومنان چه شخصیتی است هدایت بشود، آن وقت جالب است خیلی کتکش زدند، گفتند تو چرا راجع امیر مومنین سلام الله علیه یک کتاب مینویسی خصائص امیر المومنین راجع معاویه نمینویسی، گفت من چی بنویسم شما روایتی در فضیلتش بیاورید که خصائصش مثل امیر المومنین میگوید فقط من یک حدیث پیدا کردم، این هم جالب است در منابع اهل سنت هست که وقتی رسول خدا کاری داشتند صدا زدند معاویه را بار اول بار دوم نمیآمد حضرت فرمودند کجاست گفتند دارد غذا میخورد، حضرت فرمودند چه غذایی است لا اشبع الله بطنه سیر نشود از این غذا، گفت این فضیلت اگر میخواهید من یک کتاب بنویسم راجع این، این جالب است عزیزان عنایت داشته باشند و من استفاده ای از نام این کتاب ببرم الان سیزده رجب است ولادت امیر مومنان سلام الله علیه من میخواهم سوالی بکنم از عزیزان خودمان، عزیزان من یک عالم بزرگ اهل سنت هزار و صد و پنجاه سال پیش میآید کتاب مینویسد میگوید دیدم امیر مومنان در شام مظلوم است، گفتم یک کتاب بنویسم حداقل مظلومیت حضرت یک کمی ما چه کردیم برای معرفی امیر مومنان علیه السلام،
این جشنها خوب است جلسات خوب است باید باشد، ولی حرفم این است، عرضم این است یک قدمی برداریم برای آشنایی نسل جوانمان، من بارها عرض کردم این نهج البلاغه امیر مومنان سلام الله علیه اگر شما از همین امروز تصمیم بگیرید روزی یکی دو صفحه از نهج البلاغه را مطالعه کنید یکی دو صفحه کل نهج البلاغه مگر چقدر است ششصد صفحه شما روزی یکی دو صفحه نهج البلاغه مطالعه کنید یک ساله تمام نهج البلاغه، من پیشنهادم این است خطبهها سنگین است از حکمتها شروع بکنند بعد آشنا شدند بیایند نامهها را بخوانند بعد خطبه ها، این هم شرح نهج البلاغه بحمدلله داریم امروز کسی نمیتواند بگوید من میخواهم شرح نهج البلاغه بخوانم ولی یک شرح روانی نیست من بارها معرفی کردم شرح آیت الله العظمی مکارم شیرازی، پیام امام امیر المومنین پانزده جلد است کسی نگوید من خواستم بخوانم کتاب نیست.
شرح های دیگر نوشتند کتابهای خوبی نوشته شده بحمد الله من عرضم این است اگر یک عالم بزرگ اهل سنت مظلومیت امیر مومنان را وقتی میبیند، میآید یک کتاب مینویسد ما مظلومیت حضرت را میبینیم یک کتاب معرفی کنیم، تهیه کنیم خریداری کنیم مسابقه بگذاریم جلسه بگذاریم، من سوال میکنم آقای شریعتی ببخشید روز عید است نمیخواهیم گلایه بکنیم. الان در شهرهای ما در تهران در قم در مشهد اصفهان هر کجا چند تا جلسه نهج البلاغه است خیلی کم ما خواهش میکنیم هم مردم درخواست کنند گفت آب کم جو تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست اگر تشنگی باشد معلمش هم پیدا میشود، اگر معلمش پیدا نشد
الحمدلله در فضاهای مجازی اینقدر درس های نهج البلاغه هست من عرضم این است اگر این عالم اهل سنت میآید یک کتاب ما یک کاری بکنیم جالب است نمونه دیگری عرض کنم میدانید ما یک عالم بزرگی داریم به نام حسکانی از علمای بزرگ اهل سنت است وفاتش چهارصد و نود است حدود نهصد سال پیش، کتابی نوشته به نام شواهد التنزیل در مقدمه نوشته چی شد این کتاب را من نوشتم نوشته من در یک جلسه ای بودم دیدم بعضیها هیچ کدام از فضائل امیر المومنین قبول ندارند حتی قبول ندارند آیه هل اتی در شأن امیر المومنان نازل شده سوره هل اتی در شأن امیر المومنان نازل شده میگوید آمدم دویست و سیزده از آیاتی که در فضیلت امیر مومنان هست، به ضمیمه بیش از هزار و صد حدیث جمع آوری کردم که معلوم باشد چه فضائلی برای امیر مومنان هست، بنابراین ما هم به سهم خودمان یک تلاشی داشته باشیم.
معرفی امام علی از زبان خودشان خیلی فراوان است هر مقدارش را ما برسیم بخوانیم. این اولین مورد خطبه نود و دو در نهج البلاغه امیر المومنین است حضرت میفرماید فاسئلونی قبل ان تفقدونی، کجای عالم غیر از امیر المومنین سلام الله علیه کسی جرأت دارد فاسئلونی قبل ان تفقدونی یک وقت برایتان گفتم روز عید است این قصه را برایتان بگویم جالب است میگفت یک کسی بالاخره انسان است یک وقت گم میکند خودش را، تکبر پیدا میکند، عجب پیدا میکند یک کسی بالای سخنرانی حالا ایشان اسم نبرده بالای منبر گفت ایها الناس سئلونی قبل ان تفقدونی بپرسید، ایشان میگفت در آبادان رفته بود منبر اسم نبردند سئلونی قبل ان تفقدونی، یک کسی از پای منبر گفت حاج آقا ببخشید که خودتان گفتید سئلونی قبل، من یک سوال خیلی ساده دارم بفرمایید این حضرت خدیجه کبری سلام الله علیه اسم مادرشان چیست، سوال از این ساده تر، هر چه فکر کرد خوب خدیجه بنت خویله اسم پدرش است اسم مادر چیست، این بلد نبود جواب بدهد آقای مروی خدا رحمتش کند گفت از منبر آمد پایین تا آخر عمرش جرأت نکرد در آبادان منبر برود،
غیر از هر کسی در طول تاریخ هست بسیاری از افراد، چند نفری داستان هایش هم هست گفتند سئلونی قبل ان تفقدونی رسوا شدند یک وقت در حالات یکی از کسانی که ادعا میکرد گفت سئلونی قبل از تفقدونی خانمی از پشت پرده یک سوالی کرد داستان مفصل است نتوانست جواب بدهد گفت خانم با اجازه شوهرت آمدی مسجد یا بی اجازه شوهرت آمدی. اگر با اجازه آمدی شوهرت اجازه داده خدا شوهرت را لعنت کند اگر بی اجازه آمدی خدا خودت را لعنت کند، مردم گفتند چرا لعن میکنی، بلد نیستی، ادعا نکن سلونی قبل، غیر از امیر مومنان کی گفته، فاسئلونی قبل ان تفقدونی فوالذی نفسی بیده، قسم به آن خدایی که جان من در اختیارش است لا تسئلونی ان شیئاً الله اکبر فیما بینکم و بین الساعه، فیما بینکم و بین الساعه از امروز تا قیامت هر چه از من سوال کنید لا تَسْأَلُونِي عَنْ شَيْءٍ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ السَّاعَةِ وَ لَا عَنْ فِئَةٍ تَهْدِي مِائَةً وَ تُضِلُّ مِائَةً إِلَّا أَنْبَأْتُكُمْ بِنَاعِقِهَا تا قیامت از من سوال کنید همه را به شما خبر میدهم این یک جمله مفصل است خود عزیزان مراجعه کنند این خطبه نود و دو.
خطبه صد و سی و نه، من چند تایش را دارم به عجله میگویم من کلام له علیه السلام فی وقت شورا، وقتی شورا تشکیل شد حضرت در شورا این جمله را فرمود، فرمود لن یسرع امیر مومنان از زبان خودشان خطبه صد و سی و نه، لن یسرع احد قبلی الی دعوه حق و صله رحم و عائده کرم فاسمعوا قولی و منطقی فرمود احدی در پذیرش دعوت رسول خدا بر من سبقت نگرفته انشاءالله میخوانیم روایاتش، دهها منابع اهل سنت و شیعه نقل کردند اول کسی که با پیامبر نماز خوانده اول کسی که با رسول خدا بوده امیر مومنان است و صله رحم و عائده کرم، آیه هل اتی از کرم امیر مومنان هیجده آیه نازل شد، فاسمعوا قولی صدای من سخن من را بشنوید و او منطقی منطق من را حفظ کنید عصی ان ترون هذا الامر من بعد هذا الیوم،
در شورا فرمود اگر امروز حرف من را گوش نکنید بعدها خونها ریخته میشود، شمشیرها کشیده میشود که چه حوادث تلخی بعدها پیش آمد داستانی که عزیزان میدانند. نمونه سوم خطبه صد و هفتاد و پنج فرازی از خطبه میخوانم، و الله قسم جلاله یاد میکند امیر مومنان لو شئت ان اخبر کل رجل منکم بمخرجه و مولجه و جمیع شأنه فعلتهم به خدا قسم اگر بخواهم تک تک شما، جزئیات زندگی شما را آغاز پایان زندگیتان را بگویم، خدا این علم و دانش را در اختیار من قرار داده ولکن اخاف ان تکفروا فیه برسول الله میترسم من را از پیامبر بالاتر بدانید. باز یک نمونه دیگر عرض کنم و الله خطبه دویست و پنج، و الله ما کانت لی خلافه رغبه، من چه میلی به خلافت داشتم و لا فی الولایه اربت، چه علاقه ای به خلافت و لکنکم دعوتمونی، شما من را دعوت کردید حملتومونی علیها مجبورم کردیم فلما مفصل است امیر مومنان دارند با کسانی که بعد از بیعت با حضرت اینها باج میخواستند طلحه زبیر آمده بودند باج خواهی حضرت فرمود من که نخواستم شما آمدید.
در کلام غیر معصوم ما کلامی زیباتر از این کلام اسعد بن سوهان نداشته باشیم روزی که امیر مومنان سلام الله علیه خلافت را پذیرفت ایستاد گفت یا علی زینت الخلافه و ما زَانَتكَ، و رَفَعتَها و ما رَفَعَتكَ، و لَهِيَ إليكَ أحوَجُ مِنكَ إليها. سه تا جمله داشته اسعد بن سوهان من یکیش را میگویم اگر شما مصداق دوم در باره چه کسی میشود بگوییم که وقتی به پست رسیده به مقام رسیده مقام پست چیزی به او اضافه نکرده زینت الخلافه شما خلافت را آبرو دادی، زینت، بالا بردی خلافت را آراستی، به خلافت احتیاج نداشتی، خلافت محتاج تو بود این یک جمله ببینید یک وقتی من در جلسه ای عرض کردم این ایام گفتم بعضی وقتها میگویند شما دارید غلو میکنید، جامعه کبیره میخوانید گفتم چی را غلو میکنیم
خیلی زیباست ببینید در جامعه کبیره که بالاترین سند امام شناسی است امام هادی علیه السلام قریب دویست ویژگی راجع امام بیان میفرماید درست است ده تا بیست تا سی تا که رد میشود یاد ما دادند چی بگوییم ْ مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ وَ أَنْتُمْ نُورُ الْأَخْيَارِ وَ هُدَاةُ الْأَبْرَارِ وَ حُجَجُ الْجَبَّارِ من نتوانستم مدح و ثنای شما را بگویم لا احصی ثناءکم، حالا ما این چهار جمله که گفتیم حق امیر مومنان ادا شد موالی مولاهای ما من نتوانستم لا احصی ثناءکم لا ابلغ من المدح کنهکم، من به کنه ذات شما میرسم من الوصف قدرکم،
ببینید یک وقت ما راجع امیر مومنان امام صادق علیه السلام باید بگوید ما یاد بگیریم یک زیارتی دارد شیخ مفید رضوان الله علیه نقل کردند، امام صادق میآمدند زیارت امیر مومنان السلام الله علیه السلام علیک یا وصی الاوصیا یا عماد الاتقیا یا ولی الاولیا، یا سید الشهدا یا آیه الله العظمی کسی غیر از امام صادق میتواند تازه همه اش را نگفتند همه را نگفتند من یک حدیثی بخوانم این جالب است در مستدرک حاکم است خواهش میکنم بینندگان بیشتر عنایت کنند این حدیث را دلم میخواهم در این روز بسیار بسیار مبارک قلب هایشان به محبت امیر مومنین نورانی هست بیشتر نورانی بشود.
مستدرک حاکم از منابع بسیار قدیمی اهل سنت است میگوید دعا برسول الله بطهور، تو را خدا دو دقیقه بیشتر عنایت کنید، دعا رسول الله بطهور، رسول خدا فرمودند آب بیاورید میخواهم وضو بگیرم و عنده علی بن ابیطالب امیر مومنان در محضر رسول خدا بود، فاخذ رسول الله بید علی بعد اول وضو گرفتند بعد دست امیر المومنان را گرفتند دست امیر را به سینه چسباندند بعد فرمودند انما انت منذر، ذیل آیه قرآن کریم لکل، کی است آن منذر یعنی نفسه ثم ردها الی صدر علی، ثم قال و لکل قوم من منذر تو هادی ثم قال انت منار انام و غایه الهدی و امیر القرا خیلی مفصل است یادم هست خدا به سلامت بدارد یکی از اساتید بزرگوار ما میفرمود چرا امیر مومنان چرا رسول خدا اول وضو گرفتند بعد دست امیر را، ایشان برداشت خیلی زیبایی را، میگفت رسول خدا نمیخواست بی وضو دست امیر مومنان سلام الله علیه را گرفته باشد حدیث منابع اهل سنت است اخذ رسول الله بید علی بعد ما تطهر، اول وضو گرفت بعد دست علی، رسول خدا نمیخواست بی وضو به امیر مومنان سلام الله علیه دست بزند.
این هم یک نمونه، بگذارید چند تا، این کتاب شرح نهج البلاغه ابن حدید را با خودم آوردم. بهر حال ما میخواهیم این را عرض کنم راجع امیر المومنین سلام الله علیه در فضائل امیر مومنان در منابع عامه و خاصه بی نهایت هست این جلد ششم شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است میگوید من اعتقاد دارم افضل فضایل امیر مومنان میدانید آقا بیست جلد شرح نهج البلاغه نوشتند شوخی نیست دانشمند بسیار مهم اهل سنت است میگوید من به نظرم افضل فضائل امیر مومنان این است، عبارت را بخوانم جلد ششم صفحه چهارصد و شش، میگوید واعلم ان التوحید ما مهمان نهج البلاغه نیستیم چه نهج البلاغه ای واعلم ان التوحید و العدل و المباحث الشریفه الالهیه میگوید این مباحث الهی از توحید گفتن از عدالت سخن گفتن از فضائل اخلاقی گفتن ما عرفت الا من کلام هذا الرجل، فقط در کلام امیر مومنان بود دیگران از علی یاد گرفتند و ان کلام غیره من اکابر الصحابه اصحاب دیگر آن بزرگانشان در کلامشان لم یتضمن شیئاً من ذلک اصله،
میگوید این که در نهج البلاغه هست توحیدی که در نهج البلاغه هست، خداشناسی که در نهج البلاغه هست فضایل اخلاقی که در نهج البلاغه هست لم یتضمن شیئاً هیچ کدام از اکابر اصحاب پیامبر نیست در کلام هیچ کدامشان وجود ندارد و لا کانوا لا یتصورن، دیگران تصور نمیتوانستند بکنند خطبه های امیر المومنین را و لو تصوره اگر میتوانستند تصور بکنند یک چیزی میگفتند چرا نگفتند لو تصوره لذکروا میگوید هذا الفضیله عزیزان من اگر از شما سوال کردند عالم اهل سنت هشتصد سال پیش که بیست جلد نهج البلاغه نوشته افضل فضائل امیر مومنان را چی میداند میگوید هذه الفضیله انی اعظم فضائله علیه السلام
بالاترین فضایل امیر مومنان این است که مباحث الهی و توحیدی و خطبهها و فضائل ما امیر مومنان است دیگران اکابر اصحاب در کلماتشان نبود نه تنها نبود لا کانوا یتصورن، تصورش هم نمیتوانستند بکنند، افق منحصر به امیر مومنان است. بد نیست این جمله را بگویم یک خطبه دارد امیر المومنین شاید یک صفحه است در کافی مرحوم کلینی هم هست رضوان الله علیه اولش این جوری است الحمدلله اول بلا اول کان قبله و آخر بالاخر یکون بعده ان خطبه یک صفحه است روز سیزده رجب است بینندگان عزیز میخواهم دلتان شاد بشود یک صفحه است این خطبه، این خطبه را مرحوم کلینی رضوان الله علیه مفصل شرح کرده، شرحش که تمام میشد میگوید لو اجتمع السنه الجن و الانس، تمام جن و انس جمع میشوند بخواهند به این زیبایی توحید را بیان بکنند چنین قدرتی ندارند.
این که ابن ابی الحدید میگوید دیگران تصورش را هم نمیتوانستند بکنند این حرف مرحوم کلینی هم هست رضوان الله علیه میگوید جن و انس جمع بشوند اگر میتوانند به زیبایی امیر المومنین یک خطبه بخوانند این هم یک جمله، باز یک عبارت خیلی زیبایی دارد ابن ابی الحدید جلد شانزدهم است صفحه صد و چهل و شش شماره خطبه ذیل خطبه سی و پنج، انصافاً خیلی قشنگ گفته میگوید فسبحان منزه است آن خدایی که، آن خدایی که اینقدر امتیاز به امیر مومنان داده، ان یکون غلام من ابنا عرب مکه، میگوید در مکه به دنیا آمد لم یخالط الحکما،
کجای تاریخ گزارش است که امیر مومنان درس یک حکیمی رفته باشد، پای منبر یک حکیمی نشست فقط شاگرد پیامبر بود، لم یخالط الحکما ولی خرج اعرف بالحکمه من افلاطون، افلاطون باید زانو بزند کسی که در مکه هیچ کجا درسی ندید ولی نسبت به حکمت و دقایق علوم الهی افلاطون شاگردش است و خرج اعرف و لم یعاشر ارباب میگوید اینها که کتاب هایی نوشتند راجع آداب اخلاقی انسانها با اینها معاشرتی نداشت لان قریش لم یکن احد منهم مشهور قریش این چیزها را نداشتند دیدید امیر المومنان در نهج البلاغه معرفی میکند فی شر دار، فی خیر دار و شر جیران، چه امتیاز اقتصادی هیچی نداشتند ولی خرج اعرف بهذا البا من سقراط سقراط میگوید باید شاگردی کند در علوم اخلاق پای امیر مومنان و لم یرب بین شجعان، بین شجاعها تربیت نداشت. اینها دنبال تجارت خودشان بودند اما شد اشجع الناس امیر مومنان سلام الله علیه و خرج ازهد الناس فی الدنیا زاهد ترین مردم و عفوهم عفت پاکی، پاکدامنی زهد، و ان قریش له حرص این قریش این قدر حرص داشتند به دنیا محبت به دنیا داشتند ولی امیر مومنان سلام الله علیه باز یک جمله ای دارد
دنبال معجزه دیگر نگردید، سید رضی رضوان الله علیه در مقدمه نهج البلاغه اش عبارت قشنگی دارد خود عزیزان ببینند میگوید من عجائبه، از امتیازات منحصر به فرد امیر مومنان التی ان فرد بها و امن هیچ کسی با امیر مومنان شریک نیست، ان کلامه الوارد فی الزهد وقتی خطبه حضرت را میخوانی راجع زهد دارد سخن میگوید بی اعتنایی به دنیا سخن میگوید خطبه دویست و بیست و دو مفصل چند جلسه خواندیم، شرح سوره الهئکم التکاثر وقتی این خطبه را لم یعترضه الشک، میگوید قطعاً کسی دارد این حرف را میزند که فقط جایش در مسجد و محراب است هیچ کار دیگری ندارد، لم یکن من لا حظه فی غیر زهاده، و لا شغل له بغیر العباده باور نمیکند این همان کسی باشد که در میدان نبرد آن میدان نبردش از امتیازات امیر مومنان این است اینها که وقتی میخواهند شعر بگویند در مدح امیر مومنان سلام الله علیه این جامع بودن امیر مومنان سلام الله علیه زاهد حاکم، حلیم، شجاع، فاتک ناسک، جمع اضداد کرده باشد حاکم خیلی داریم کم حاکم در دنیا هست کم آدم در دنیا آمده صدها هزار نفر حکومتها دستشان بوده قدرتها دستشان بوده آمدند رفتند حاکم زاهد اوج قدرت باشد و بی اعتنای به مال دنیا
که در نامه چهل و پنج آمده است خیلی زیباست حاکم زیاد است ولی حاکم زاهد حلیم شجاع در اوج قدرت و شجاعت حلم و بردباری داشته باشد فاتک ناسک، همانی که در میدان نبرد میآید آنجوری وارد میدان ولی شب لیله چون عبادت و شب زنده داری این امتیاز امیر المومنین باز یک نمونه دیگر از کلام ابن ابی الحدید برایتان بخوانم خیلی جالب است.
یک نمونه دیگر بخوانم، شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید است جلد نهم هست صفحه صد و شصت و شش آدرس میدهم دوستان میخواهند ببیند معطل نشوند یک عبارت خیلی قشنگی دارد، عرض کردم مخصوصاًاز ابن ابی الحدید عالم هشتصد ساله پیش اهل سنت ببین چی میگوید میگوید واعلم ان امیر المومنین علیه السلام لو فخر بنفسه، حضرت یک خطبه ای دارند در اینجا در خطبه دارند افتخارات خودشان را میگویند خطبه صد و پنجاه و چهار میفرماید نحن شعار و الاصحاب ما نزدیکترین افراد کی از امیر مومنان به پیامبر نزدیکتر است و الخزن و الابواب، و الخزن و الابواب را معنا کرده یعنی خازن علم پیامبر امیر مومنان است مدینه العلم پیامبر امیر مومنان است انا مدینه العلم و علی بابها روایتش را آورده مفصل و لا تعطی البیوت الا من ابوابها، در خانه میخوابی از در خانه باید بروی، اگر میخواهی وارد محضر رسول خدا بشوی انا مدینه العلم و علی بابها، از مسیر امیر مومنان، حضرت افتخار میکند
ابن ابی الحدید میگوید واعلم ان امیر المومنین لو فخر بنفسه اگر بخواهد این افتخارات را بگوید و بالغ بخواهد همه فضائل و مناقبش را بشمارد، تازه یک دهم فضائلی که پیامبر در عظمت امیر مومنان بیان کرده هنوز نشده، کجا پیامبر در عظمت امیر مومنان، میگوید من نمیخواهم روایاتی که شیعه گفتند آنها را نقل کنم، عرض کردم ولادت امیر مومنان سلام الله علیه است میخواهم کام مخاطبین ما بیشتر شیرین بشود، مخصوصاً من از ابن ابی الحدید نقل میکنم مخاطبین زیادی از اهل سنت داریم ببینید عالم بزرگ اهل سنت چی دارد میگوید میگوید من نمیخواهم روایاتی که شیعه نقل کردند آنها را بگویم کاری به آن روایت ندارم، مثال میزند میگوید خبر الغدیر و المنزله و قصه البرائه و خبر المناجات و قصه خیبر اینها را نمیخواهم بگویم اینها جای خودش داستان غدیر را نمیخواهم بگویم انت منی بمنزله هارون من موسی نمیخواهم بگویم داستان، اینها را دارد میگوید، یک وقتی اگر نظرتان باشد روز غدیر بود،
ما کتاب فضائل الصحابه احمد حنبل را معرفی کردیم، آن هم عزیزان یادشان باشد فضائل الصحابه احمد حنبل مال هزار و دویست سال پیش است، فصلی دارد فضائل امیر مومنان سلام الله علیه یک وقتی ما روز عید غدیر آوردیم خواندم گفتیم آقا ما هیچ قضاوت نمیکنیم، این است که احمد حنبل یکی از پیشوایان چهارگانه اهل سنت میگوید امیر مومنان این فضایل را داشته با این فضایل میشود ما در خانه دیگران برویم هیچی دیگر قضاوت نمیکند، واقعاًقضاوت نکرد فقط روایتش را میخوانیم حدیث غدیر عین این که ما گفتیم نقل کرده، حدیث منزلت را عین این که ما نقل کردیم، هیچی فرق ندارد حدیث غدیر را دارد منزلت را دارد داستان فتح خیبر همه اینها را دارد.
ابن ابی الحدید میگوید من آنها را کاری ندارم آنها که شیعه نقل کردند اهل سنت هم دارد نمیخواهم بگویم من میخواهم روایات دیگری بگویم، من ما رواه علما الحدیث، علمای حدیث از اهل سنت الذین لا یتهمون فیه نمیگویند اینها شیعه هستند دارند راجع امیر مومنان اینجوری میگویند و جلهم، میگوید روایات را از کسانی نقل میکنند که تمام اینها میگویند دیگران بر علی فضیلت دارد ولی خودشان اعتراف کردند به این فضایل امیر مومنان من آدرس میدهم اگر دوستان بتوانند در کانال بگذارند بیست و پنج تا حدیث است، ما نمیرسیم بخوانیم بیست و پنج حدیث گلچین کرده راجع فضایل امیر مومنان سلام الله علیه در زبان رسول خدا میگوید غیر از حدیث غدیر و حدیث دار و حدیث منزلت و حدیث فتح خیبر غیر از اینها میگوید بیست و پنج تا از مهمترین منابع اهل سنت میخواهم بخوانم من از بیست و پنج تا سه تایش میخوانم دوستان زحمت بکشند بیست و پنج تا در کانال بگذارند ایام ولادت امیر مومنان هست.
یک الخبر الاول تمام شد از زبان پیامبر باشد، تمام روایاتی که در فضیلت امیر مومنان از زبان حضرت رسول یک یا علی رسول خدا فرمود ان الله قد زینک بزینه لم یزین العباد بزینه احب، خدا فضایلی به تو داده، زینت هایی به تو داده چیزی پیش خدا از این زینتها محبوبتر نیست یک الزهد فی الدنیا، جعلک لا ترضع من الدنیا نه تو چیزی از دنیا بر میداری نه دنیا از تو چیزی بر میدارد، زهد امیر مومنان سلام الله علیه بارها گفتیم اشتباه نشود به عجله میگوییم، نمیخواهم شبهه ای بماند این نهج البلاغه امیر مومنان فرمود الزهد بین کلمتین فی القرآن زهد به معنای نداشتن نیست اشتباه نکنید شما داشته باش خود امیر مومنان بارها نگفتیم ثروتی که امیر مومنان در مدینه دارد، تولید ثروت ولی فرمود الزهد بین دو تا آیه قرآن آمده الزهد لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم همین را داشته باشید تمام است.
اگر دنیا به تو اقبال کرد خودت را گم نکن، سیزده رجب است رفتید روز عید امیر مومنان رفتی خانه برادرت نه من بزرگترم او باید بیاید، به مالت مینازی به ماشینت مینازی به استخر خانه ات مینازی، روف گاردن، اینها مینازی شما شدی برادر پولدار او فقیر نمیروی خانه اش سر بزنی، امیر مومنان رسول خدا میگوید بالاترین زینت افتخار یک زینتش این است که الزهد، زهد هم نداشتن نیست، داری نوش جانت، دست دیگران هم بگیر الحمدلله داری برادر فقیر داری، خواهر گرفتار داری بیچاره ای هست عشق امیر مومنان ما را هم خوشحال کن، ما همه اش نباید حرص و جوش بخوریم همین الان پیامک بزن بگو به عشق علی، بقیه برنامهها را نمیخواهد ببینید راضی هستی با اینکه حساسیم بقیه برنامه را گوش نکن همین الان با این گوشی شیطان تا وسوسه نکرده یک پولی به حساب برادری خواهری گرفتاری نیازمندی این یک فضیلت، دو وهب لک حب المساکین، علی تو مساکین را دوست داری کمک نیست حب المساکین فجعلک ترضی بهم
یک روایت دیگر از این بیست و پنج تا به عجله بخوانم محضر قرآن، حدیث دوم گفتیم بیست و پنج تا ما سه تا میخوانیم رسول خدا فرمود چی از این بهتر پیدا میکردیم سیزده رجب من اراد ان ینظر الی نوح فی عزمه الی آدم فی علمه، الی ابراهیم فی حلمه، الی موسی فی، هر که هر چی میخواهد در انبیای دیگر بوده علم آدم حلم ابراهیم زیرکی موسی زهد عیسی، آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری فلینظر الی علی بن ابیطالب هر که هر چه فضایلی که در دیگر انبیا بوده عرض کردم عزیزانی که با تأخیر آمدید داریم روایات بیست و پنج تا حدیث گلچین ابن ابی الحدید عالم بزرگ اهل سنت هشتصد سال پیش میگوید من کاری به روایاتی که شیعه نقل کردند ندارم میخواهم روایاتی برایتان بخوانم که اهل سنت نقل کردند، منابع دسته اول از زبان پیامبر، حدیث آخرش را بخوانم این حدیث یک گل است به نظرم گل سرسبد این روایات است،
حدیث بعدی رسول خدا فرمود الله اکبر خدایا شکر الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیر مومنین و ائمه علیهم السلام خدا را شکر میتوانیم در سیزده رجب به همه شیعیان ارادتمندان حضرت تبریک بگوییم. رسول خدا فرمود والذی نفسی بیده، قسم به آن خدایی که جان من در اختیار اوست، علی جان لولا ان تقول طوائف من امتی فیک ما قالت النصاری فی ابن مریم. اگر نمیترسیدم همانطور که مسیحیها عیسی را گفتند خداست بگویند تو خدایی میترسم بگویم اگر نمیترسیدم لقلت الیوم فیک مقال چیزهایی در عظمتت میگفت لا تمر بملأ من المسلمین از هر کجا که رد بشوی اخذ التراب خاک زیر پایت و زیادی آب وضویت را بگیرند برای شفا ببرند ولی میترسم از این حدیث استفاده نمیشود که رسول خدا همه مقامات امیر مومنان را بیان نکردند نگران بودند، رسول خدا همه را نگفت ما علی اللهی داریم نداریم اگر رسول خدا همه، فرمود لولا میترسم همانطور که مسیحیها گفتند عیسی خداست بگویند تو خدایی نمیگویم همه چیز را اگر نمیترسیدیم چیزی میگفتم از هر کجا رد میشوی زیادی آب وضو و خاک زیر پایت را برای شفا بردارند ببرند، انشاءالله بقیه این بیست و پنج حدیث دوستان در کانال میگذارند.
در بحث زهد امیر مومنان روایت را خواندم یک عبارت دیگر ابن ابی الحدید دارد دلم نیامد از این عبارت بگذریم خیلی قشنگ است میگوید ولی الخلافه، امیر مومنان علیه السلام خلیفه شد، اتته الاموال بیت المال در اختیار حضرت بود از همه جا میآمد آن هم چه حکومتی یک وقت نگفتیم به تعبیر یکی از اساتید بزرگوار آن قلمرو حکومت امیر مومنان سلام الله علیه بخش بزرگی از خاورمیانه امروز بود، عراق یک استانش بود، حجاز یک استانش بود، مصر یک استانش بود، آن وقت میگوید اتته الاموال، اموال از همه جا در بیت المال امیر مومنان میآمد فما كان حلواه إلا التمر و لا ثيابه إلا الكرابيس. شیرینیش خرما بود لباسش کرباس بود ساده ترین جامه ساده ترین غذا آن وقت ابن ابی الحدید میگوید هو الذی کان یکنس بیوت الاموال بیت المال را تقسیم میکرد، جارو میکرد، یصلی فیه دو رکعت نماز هم در آن میخواند قبل از اینکه تقسیم کند این درهم و دینارها و طلا و نقرهها این جمله معروف است غری غیری بروید من سه طلاقه دادم نمازش میخواند این جالب است
کسی میگوید ابن ابی الحدید نقل میکند کسی میگوید من رفتم نماز جمعه امیر مومنان، ما میگوییم کجای عالم پیدا میشود، میگوید رفتم بچه بودم روی دوش پدرم سوار بودم، بچه ای بودم روی دوش پدرم سوار بودم رفتیم نماز جمعه امیر مومنان سلام الله علیه میگوید دیدم این آقا که دارد نماز میخواند آستین پیراهنش را حرکت میدهد از بابایم سوال کردم چرا اینجوری گفت یک پیراهن بیشتر نداشته، شسته در نهج البلاغه هست در نامه چهل و پنج،ِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْه، از تمام دنیا شما دو جامه از تمام غذاها دو نان سوال کردم چیه گفت همین یک پیراهن را داشته یک قصه دیگر سریع عرض کنم این هم در منابع نسبتاً قدیمی ما هست معرفی کردیم آن هفته گفتیم ارشاد القلوب مرحوم دیلمی، مرحوم آیت الله العظمی بروجردی سفارش میکردند طلبهها میروند تبلیغ این کتاب همراهشان باشد،
یک قصه خیلی زیبایی را از جناب ابو حمزه ثمالی نقل میکند میگوید من رفتم مسجد کوفه دیدم پیرمردی گوشه ای نشسته دارد گریه میکنم گفتم پیرمرد برای چی گریه میکنی گفت من یک عمری گذشته، بالای صد سال ولی در تمام عمر صد ساله ام عدالت ندیدم مگر دو ساعت گفتم قصه ات چیست قصه مفصل است عزیزان ببیند هم در ارشاد القلوب هست در بحار علامه مجلسی هست دوستان با ترجمه حدیث را در کانال میگذارند مفصل ببینید، گفتند قصه ات چیست چرا گریه میکنی گفت من دو ساعت عدالت را دیدم گفتند داستانت چیست گفت یک یهودی هستم یک وقتی یک کالایی برداشتم کوفه برای فروش، نمیدانم چی شد این کالای من به آسمان رفت به زمین رفت نفهمیدم کجا، همه هستی من زندگی من بود ناراحت شدم نگران شدم، رفیق من میگوید با جناب حارث همدانی که از یاران امیر مومنان است حضرت امیر سلام الله علیه در نهج البلاغه نامه هفتاد و نه به حارث همدانی خطاب کردند میگوید حارث همدانی گفت من بلدم گرفتاریت را برطرف کنم گفتم چه جوری کالای من از دست رفت کی برد نمیدانم
میگوید حارث همدانی دست من را گرفت برد خانه امیر مومنان سلام الله علیه یک یهودی، ای کاش اینها را یاد میگرفتیم یک پیرمرد یهودی ابوحمزه میگوید دارد تو سرش میزند گریه میکند بعد از شهادت امیر مومنان میگوید من در طول عمر بیش از صد سال خودم فقط دو ساعت عدالت را دیدم کالای من ربوده شد حارث همدنی من را آورد خدمت امیر گفت این نجاتت میدهد داستان مفصل است امیر مومنان کالایش را پیدا کرد، کالا که پیدا کرد گفت پیرمرد تو اینجا غریبی فردا فلان ساعت بیا تو بازار من کالایت را برایت میفروشم فردا فلان ساعت رفتیم، حضرت فرمود یهودی پیرمرد من شاگرد مغازه باشم، تو بفروشی من پولها را بگیرم یا من بفروشم تو پولها را بگیری گفت نه من بهتر میدانم گفت پس من شاگرد تو هستم امیر مومنانی این بیان رسول خدا در حقش است میترسم همه مقاماتت را بگویم رسول خدا این امیر مومنان که از اول تا حالا به اشاره یک قطره از دریایش گفتیم خودش را کرده شاگرد مغازه یهودیه، فرمود تو بهتر میتوانی تو بفروش من پولها را تحویل میگیرم، میگوید تمام شد پولها را آماده سربسته دربسته داد تحویل من گفت دیگر کاری نداری گفتم میخواهم یک جنسی بخرم، فرمود بیا برویم بازار، من را برد بازار جنس را برایم خرید، گفت چرا گریه گفت گذشت مدتی گذشت بعد از مدتی آمدم در کوفه گفتم آن آقایی آن روز شاگرد مغازه ما بود جنس ما را پیدا کرد، کمکمان کرد جنسمان را فروخت من را برد، کجاست گفتند در محراب عبادت به شهادت رسید، این برخورد امیر مومنان با یهودی است صدها نمونه از انشاءالله اخلاق حضرت در زندگی