در مورد هجوم چهار جانبه ی شیطان( آیه 17 سوره اعراف) توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – در قرآن داریم : همانا قطعا حمله می کنم به سوی آنها از پیش رو .تهاجم، هجوم دو طرفه است یعنی ما هم می توانیم در مقابل حمله ی شیطان مقابله کنیم و حمله ببریم .مثلا اگر راننده ای بجای اینکه حواسش به جلو باشد به عقب نگاه بکند،نتیجه اش تصادف خواهد بود. شیطان نگاه ما را از پیش رو برمی دارد . مثلا راننده ای به تابلوهای راهنمایی و رانندگی دقت نمی کند. هزار و دویست آیه از قرآن، آینده ای که ما در پیش داریم یعنی مرگ و معاد را توضیح می دهد. در واقع ما 1200 تابلوی هشدار داریم . اگر شیطان از پیش رو حمله کند و نگاه ما را از آخرت بردارد، در ما ایجادغفلت کرده است و در واقع ما از 1200 تابلوی راهنما غفلت کرده ایم و این یک فاجعه است. امام باقر (ع)حمله ی شیطان را از سه جبهه ترسیم می کند. امام می فرماید :جبهه ی اول این است که شیطان نسبت به بهشت ،جهنم و حساب و کتاب ایجاد تردید می کند. در جبهه ی دوم،شیطان ایجاد طمع بیجا نسبت به عفو و رحمت الهی می کند. ما باید بدانیم که عفو و بخشش الهی روی حساب و کتاب است و نیاز به بازگشت و توبه دارد. در جبهه ی سوم شیطان، ایجاد فریفتگی نسبت به گناه می کند.
عارفی در زمان موسی بن جعفر می گفت روزی نیست که شیطان برای من حمله از پیش رو نداشته باشد با تکرار این جمله:هیچ تراسی نداشته باشد که حساب تو با رحمت و غفران الهی است .شیطان بسیاری از اوقات ،با الفاظ زیبا و حکمت آمیز ما را وسوسه می کند. بخاطر همین است که علما و عرفا هم در لبه ی پرتگاه قرار می گیرند.عارف می گوید :من هم با آیه 82 سوره طه ( من خدا آمرزنده هستم برای کسی که توبه می کند و برمی گردد و ایمان می آورد و عمل صالح انجام می دهد و در مسیر هدایت حرکت می کند) با او مقابله می کنم. ما باید 50 درصد خوف و هراس و 50 درصد امید به خدا داشته باشیم حتی داریم که خوف سالک باید از رجاء او بیشتر باشد .طمع بیجا و بی اساس در رحمت الهی یعنی اینکه طرف می خواهد از راه مستقیم منحرف بشود و همچنان به این انحراف ادامه بدهد و بگوید که خدا می بخشد و ما را به بهشت می رساند. خیلی از افراد به حساب ، کتاب ، بهشت و جهنم کاری ندارند فقط به لذت و خواسته ی دلشان فکر می کنند .
مقدس اردبیلی وقتی خسته از کار مزرعه برمی گشت در کنار چشمه، سیب سرخی را در آب دید و آنرا گاز زد. اما بلافاصله به فکر افتاد که این سیب را بدون اجازه مالک گاز زده است . او به باغ سیب رفت و صاحب باغ را پیدا کرد و حلالیت طلبید . صاحب باغ پیر مرد تیز بینی بود، به او گفت که من عهد کرده ام که اگر کسی از سیب باغ من بدون اجازه بخورد ،سر پل صراط تمام اعمال خوب او را می گیرم و بعد او را می بخشم . صاحب باغ گفت که به یک شرط من تو را حلال می کنم. مقدس اردبیلی گفت که هر شرطی داشته باشی من قبول می کنم .صاحب باغ گفت که من دختری دارم که هم کور ، هم کر و هم شَل است ، تو باید او را به عقد خودت در بیاوری تا من تو را ببخشم. ایشان شرط را پذیرفت و در شب عروسی ، مقدس اردبیلی دید که دختری در نهایت زیبایی و فصاحت و بلاغت در آنجا نشسته است. او فکر کرد که اشتباه شده و می خواست فرار کند ولی پدر عروس، جلوی ایشان را گرفت . پدرعروس گفت که دختر من تابحال حرامی نشنیده و نگفته و پایش به مجلس معصیت باز نشده است ، این یک هدیه الهی به تو است که اهل تقوا هستی . ایشان در جوانی به درجه ی فقاهت رسید. این دقت و ظرافت ها نتیجه هایی دارد. جبهه ی بعدی طمع بیجا در رحمت الهی است و این باعث می شود که ما به موقع به سمت خدا بازگشت نداشته باشیم .پیامبر می فرماید : تسویف (به تاخیر انداختن در کار خیر و توبه) شعار شیطان است. و در قلوب اهل ایمان القاء می کند. یعنی حالا برای توبه وقت هست .امیرالمومنین به یکی از صحابی شان فرمودند که بدان که اکثریت پیشینیان تو را، تسویف به هلاکت انداخت و مرگ الهی فرارسید درحالی که آنها داشتند سوف، سوف (بعد ،بعد) می کردند. کار ما در اینجا توبه فوری است و وقتی ملائک می خواهند گناه ما را بنویسند خطاب می آید که صبر کنید شاید او توبه کرد. پیامبر فرمود: استغفار رگ حیات شیطان را قطع می کند. ما باید در مقابل حمله شیطان توبه کنیم و نباید بی تفاوت باشیم .
پیامبر قبل از خواب سوره فلق ،ناس و توحید را می خواندند و بر دست شان فوت می کردند و بر سر و صورت می کشیدند تا خواب شان از دستبرد شیاطین محفوظ بماند. شیطانی بنام وسواس خناس( وسوسه گر پنهانی) داریم .وسوسه گر پنهانی یک ویژگی عام برای همه ی شیاطین است و در سوره ناس آمده است.یعنی وسوسه گری که بسیار حمله می کند وعقب نشینی می کند .یک وسواس خناس خاص هم داریم . زمانیکه این آیه نازل شد (وقتی فردی گناه می کند و بعد توبه می کند ، خدا او را می بخشد ) ابلیس ضجه ای در بالای کوه کشید و به سپاهش گفت که آیه ای نازل شده است که تمام دسیسه های ما را نقش به آب می کند. یکی از فرماندهان شیطان بنام وسواس خناس گفت که من باب استغفار را از اثر می اندازم ، من برای آنها زینت سازی می کنم و توبه را از یاد آنها می برم و مرتب در گوش آنها می گویم که وقت زیاد است توبه را برای آینده بگذار یعنی تسویف .ابلیس وکالت ویژه به وسواس خناس داد که تا قیامت کار تسویف را انجام دهد .اگر شیطان شما را وسوسه کرد که هنوز وقت برای توبه دارید بدانید عده ای بودند که قصد توبه داشتند ولی مرگ به آنها امان نداد. شیخ مرتضی زاهد اهل آخرت گرایی و معادباوری بودند. شبی ایشان در بین نماز مغرب و عشا، احکامی را اشتباه گفت و وقتی به خانه رسید متوجه اشتباهش شد ، ایشان همان شب تا صبح درخانه ی تمام افراد را زد و گفت من این را به شما اشتباه گفتم. یکی از نمازگزاران گفت که چرا شما این قدر عجله کردید، در نماز صبح این مطلب را به ما می گفتید. ایشان فرمودند که من عجله نداشتم ولی می ترسیدم عزرائیل عجله داشته باشد و تا صبح به من امان ندهد .
سوال – صفحه 104 قرآن را توضیح بفرمایید .
پاسخ – آیات این صفحه از رهبران راه نام می برد. در این آیات می فرماید که هدف و مقصد یکی است ،منبع وحی هم یکی است . خدا می فرماید :اینها فرستاده ی خدا هستند که هم بشارت دهنده و هم بیم دهنده هستند. شیطان ما را از بیم دهنده ی خدا غافل می کند. سلاح رهبران الهی بشارت و نذیر است . قرآن خودش عامل غفلت زدایی است .
سوال – در ادامه ی بحث هجوم چهار جانبه ی شیطان توضیحاتی بفرمایید.
پاسخ – در جبهه ی سوم شیطان فریفتگی نسبت به گناه ایجاد می کند. یعنی شیطان بعد از تردید ایجاد کردن نسبت به بهشت و جهنم و ایجاد طمع بیجا ، راه را برای انجام گناه باز می کند. در جبهه ی سوم، شیطان افراد را نسبت به گناه فریفته می کند. در آیات 16 و 17 سوره ی حشر داستان برسیسای عابد آمده است که او بعد از هفتاد سال عبادت فریب شیطان را خورد. این راهب به جایی رسیده بود که مستجاب الدعوة شده بود و برای بیماران دعا می کرد و آنها شفا پیدا می کرد. دختر زیبایی را به نزد او آوردند که دچار جنون شده بود . این عابد در نیمه شب بلند شد که برای این دختر دعا کند. شیطان این عابد را وسوسه کرد که زیبایی و جوانی او را ببیند و او را وسوسه کرد که تو هفتاد سال عبادت کرده ای و اگر الان گناه کنی، خدا تو را می بخشد و بعدا توبه می کنی. این وسوسه ها کار را به جایی کشاند که آنچه نباید بشود اتفاق افتاد. شیطان به عابد گفت که او باردار شده است و برادران او می فهمند و آبروریزی می شود. شیطان او را وسوسه کرد که او را خفه کند و بعد او را دفن کنند. عابد هم این جنایت انجام داد. شیطان خودش برادران دختر را خبر کرد و نشانی قبر را هم به آنها داد. خبر در شهر پیچید و حکم اعدام برای عابد صادر شد. در هنگام اعدام شیطان برای او مجسم شد و گفت : من تو را به اینجا رساندم و من می توانم تو را نجات بدهم. راهش این است که تو در مقابل من سجده بکنی. عابد با اشاره در مقابل شیطان سجده کرد وهمان لحظه او را به دار زدند و مُرد .او با کفر از دنیا رفت زیرا او نمی دانست که یکی از وسوسه های شیطان تسویف و ایجاد کردن طمع بیجا است.
امام صادق (ع) می فرماید : کسانی که می خواهند از یاران ویژه حضرت مهدی (عج) باشند باید سه کار انجام بدهد : انتظار پویا و سازنده ، پرهیز شدید از گناه و عمل کردن براساس فضایل اخلاقی .