شیطان در شکل گیری واقعه ی عاشورا چه نقشی داشته است ؟
پاسخ – ای سلسله در سلسه از نسل گل یاس ، با نام دل انگیز تو گل می کند احساس . سرگشته ترین عارف دنیا به تو دارد ، چشم نظری موقع هر لحظه ی حساس . حس می کند این شاعر تو لحظه ی آخر ، با نام تو شمشیر زده حضرت عباس . یعنی که تو ذکر لب سقای حسینی ، ای شورشرف ، معدن دین ای شرف الناس . محرم امسال در دو هزار نقطه از جهان مراسم شیرخوارگان حسینی برگزار شد. این مسئله نشان می دهد که طنین بیداری حسینی در جای جای جهان عالمگیرشده است . سوره ی فجر مورد تأکید اهل بیت عصمت و طهارت است . توصیه ی اکید شده که این سوره را حفظ کنید و در نماز های واجب و مستحب خود آن را قرائت کنید .امام صادق (ع) می فرمایند : سوره ی فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود بخوانید. همانا این سوره ، سوره ی امام حسین (ع) است ، مشتاقانه به سوی این سوره رفته و با آن انس بگیرید . در فضیلت انس با این سوره می فرمایند : هرکس این سوره را قرائت کند و با آن انس داشته باشد ، بداند که در مقام معیت و همراهی حضرت حسین ابن علی (ع) در روز قیامت قرار گرفته و هم درجه ی او در بهشت است . در آیات پایانی این سوره آمده است که فادخلی فی عبادی ، وادخلی جنتی . امام صادق (ع) می فرمایند : مصداق تمام و کمال نفس مطمئنه است که به او خطاب می شود وارد شو در شمار بندگان من و به بهشت من . این بهشت من همان جنة الحسین است . کسانی که می خواهند توفیق حضور به بهشت حسینی پیدا کنند باید انس با آموزه ها و مفاهیم سوره ی فجر را آغاز کنند . چه خوب است که یک عهد و پیمان همگانی را در حفظ و قرائت این سوره در نماز های واجب و مستحب داشته و حداقل در شبانه روز در یک نماز این سوره بخوانیم . این سوره شامل سی آیه ی بسیار کوتاه است . اگر خواهران و برادران از همین الان نیت کنند می توانند تا هفته ی آینده این سوره را حفظ کنند . شاید در فضیلت هیچ سوره ی دیگری نیامده باشد که انس با آن بتواند ما را هم درجه ی مولای خود امام حسین (ع) قرار داده و به بهشت او وارد کند . اخلاق ، مرام ، رفتار ، گفتار و زندگی ما در صورت انس با این سوره حسینی می شود . راوی می پرسد این سوره چگونه مخصوص امام حسین (ع) است ؟ امام صادق (ع) می فرمایند : مگر در این سوره آیه ی یا ایتها النفس المطمئنه را نشنیده اید ؟ منظور از نفس مطمئنه حسین بن علی و شیعیان حقیقی او هستند . شیعیان راستین و حقیقی امام حسین (ع) به مراتبی از نفس مطمئنه و روح آرامش یافته در یاد خداوند رحمان و دور از وسوسه های شیطان می رسند . در ادامه امام فرمودند : او دارای نفس مطمئن و راضی و مرضی خدا است و اصحاب و همراهان و پیروان او در روز قیامت از خدا راضی و خشنود هستند . خداوند نیز از ایشان راضی است . کسی که همواره سوره ی فجر را قرائت کند در بهشت با حسین ابن علی (ع) در یک مرتبه قرار می گیرد . این روایت در جلد 44 بحار الانوار صفحه ی 218 آمده است . در کتاب مجمع البیان جلد ده صفحه ی 481 و در کتب تفسیری دیگر نیز به صورت مستند وارد شده است . سوره ی فجر می تواند ما را به آرامش الهی و رحمانی برسد، به نفس مطمئنه ای که مصداق تام و تمام آن، روح آرامش یافته و وجود امام حسین (ع) است . در پرتو پیروی راستین از او روح ما نیز به آرامش می رسد. زمانی که شما به سوره ی فجر نگاه کنید ، متوجه می شوید که تمام آن دعوت به عبور از زندگی شیطانی و حرکت به سوی زندگی رحمانی است . دستور خداوند است که هرآیه ی سوره ی قرآنی را که می خواهید شروع کنید از شیطان رجیم به خداوند پناه ببرید . این اولین گام ورود به این سوره است . نگرش های شیطانی ، گفتار ، رفتار و زندگی شیطانی را کنار بزنید تا بتوانید به زندگی رحمانی وارد شوید . در طول این سوره ی شریف به اقوام طغیان گر اشاره می شود . اقوامی مانند عاد ، ثمود و فرعون که سرآمد طغیانگران عالم بودند . می فرماید : اینها به عنوان الگوهای زندگی شیطانی به کجا رسیدند . خداوند به آنها زمان داد ، نعمت را برآنها تمام کرد ، آنها را غرق کرامت و زندگی مرفه کرد . اما آنها راه طغیان و فساد را پیش گرفتند . عاقبت خداوند با آنها چکار کرد ؟ آیا ندیدید که با قوم عاد چه کرد ؟ این قوم شهری داشتند به نام ارم . این شهر دارای ستون های با عظمت و برافراشته بود . مانند این شهر در تمام سرزمین هایی که بشر تا بحال تجربه کرده ، آفریده نشده است . رئیس این قوم شخصی بود به نام شداد ابن عاد . بهشت شداد که در ادبیات ما مشهور است همان باغ ارم است . این شخص تمام عمر خود را صرف کرد تا این شهر را در نهایت زیبایی تزئین کند . گزارش شده که ستون های این شهر از زمرد و زبرجد بود . او دستورداده بود این شهر را بسازند و اعلام کرده بود زمانی که این شهر تمام شود من و سپاهیان من وارد این شهر جدید خواهیم شد . در کتاب جوامع الحکایات حدیثی آمده که یک روز عزرائیل در محضر پیامبر اسلام بود . پیامبر از او پرسید: هزاران سال است که جان مردم را می گیری، آیا تا بحال شده در حالی که جان فردی را می گیری دل تو برای او بسوزد؟ عزرائیل گفت: تا کنون دل من به حال دونفر سوخته است . یک بار در دریای پرتلاطمی یک کشتی غرق شد . یک مادر بارداری بر روی تخته پاره ی آن کشتی قرار گرفت . در همان حال فرزند او بدنیا آمد . این مادر فرزند را بر روی سینه ی خود چسبانده بود و کودک هنوز سینه ی او را نگرفته بود که از جانب خداوند خطاب آمد که جان مادر را بگیرم . در این هنگام دل من بحال این مادر و فرزندی که تنها در دل دریا بر روی تخته پاره باقی می ماند ، سوخت . جای دوم زمانی بود که شداد ابن عاد تمام عمر خود را گذاشت و از هر راهی که می شد مال و ثروت جذب کرد . سپاه عظیمی درست کرد که آنها را به جستجوی زمرد و زبرجد می فرستاد . و دستور داده بود که ستون های شهر خود را با جواهرات بالا ببرند . روزی که خواست این شهر را افتتاح کند و با سپاه عظیم خود به این شهر آمد . هنوز از اسب بر زمین نیامده بود که خطاب آمد جان او را بگیرم . در این هنگام دل من برای او سوخت . پیش خود گفتم در حسرت دیدن این شهر چه ظلم ها و جنایاتی که شداد مرتکب نشد اما نتوانست حتی یک بار این شهر را از نزدیک ببیند . حضرت عزرائیل به این قسمت از داستان که رسید ، حضرت جبرائیل نازل شد . حضرت جبرائیل از جانب خداوند گفت : ما جان او را اینگونه گرفتیم تا تمام جهانیان بدانند ما به کافران و پیروان شیطان مهلت می دهیم اما آنها را به حال خود رها نمی کنیم . دراین سوره می فرماید : اینها کسانی بودند که در سرزمین ها طغیان کردند و فساد را به نهایت درجه رساندند . تازیانه ی عذاب خداوند بر این افراد فرود آمد . در روایتی آمده که بعد از گرفتن جان شداد ، دستور آمد که جان سپاهیان او را هم بگیرید . سپس این شهر در اختیار مردم قرار داده شد . اما مردم نیز کفران نعمت کردند . تا اینکه قوم عاد با یک تندباد سوزناک و هلاکت بار از بین رفت و شهر آنها زیرو رو شد . پروردگار شما در کمینگاه کسانی است که پیرو شیطان بوده و از راه خداوند رحمان خارج می شوند . یک شباهتی است بین هلاکت یزید بن معاویه و لحظه ی مرگ شداد ابن عاد . طبق آن چیزی که سید ابن طاووس نقل می کند ، روزی یزید لشکر ده هزارنفری خود را که به شدت هم مجهز بودند از شام خارج شد . دو روز پیاده راه رفتند تا به یک صحرایی رسیدند که در آن آهویی چشم یزید را گرفت . یزید به لشکر خود گفت هیچکدام از شما همراه من نیاید . من به تنهایی این آهو را شکار می کنم و باز می گردم . البته این آهو پیک مرگ یزید بود . آهو آنقدر یزید را به دنبال خود کشید تا تشنگی و گرسنگی براو غلبه کرد . در آن بیابان از دور دید که مردی بر سرچاهی است و سطل آبی را بیرون می کشد . یزید جلو رفت و از او آب خواست . آن مرد مقداری آب به یزید داد . سپس یزید گفت اگر من را می شناختی اینجا به من تعظیم می کردی . با این مقدارآبی که به من دادی عطش من برطرف نشده است . آن مرد پرسید تو کیستی ؟ گفت من یزید ابن معاویه هستم . آن مرد گفت تو قاتل حسین ابن علی هستی ؟ همانجا شمشیر یزید را از غلاف کشید و خواست ضربه ای به او بزند . یزید صورت خود را عقب برد ، ضربه به میان دو چشم اسب یزید اصابت کرد . در این حال اسب وحشی شد و به سوی دشت تاخت . آنقدر بالا و پایین پرید که یزید تعادل خود را از دست داد و افتاد . یک پای او در رکاب اسب قفل شد و به همین صورت اسب رفت و ناپدید شد . روز بعد لشکر، اسب را در حالی پیدا کرد که فقط یک تکه ساق پای یزید باقی مانده بود . یزید سه سال و نه ماه حکومت کرد اما راه شیطان را پیش گرفت . سوره ی فجر امام حسین (ع) را به عنوان مقتدای زندگی رحمانی و یزید ابن معاویه و طغیانگران پیشین را به عنوان الگوهای زندگی شیطانی معرفی می کند . این سوره در واقع یک دعوت همگانی برای پشت پا زدن به زندگی شیطانی و وارد شدن همه جانبه به زندگی رحمانی است . این کار روح ما را به آرامش و نفس مطمئنه می رساند .
سوال – در خصوص آیات 138 تا 141 سوره ی اعراف توضیح بفرمایید.
پاسخ – در این سوره می فرماید : به یاد آورید هنگامی را که شما را از دست فرعونیان نجات دادیم . این نکته خطاب به قوم یهود و بنی اسرائیل است . شما تحت شکنجه های شدید فرعونیان بودید و ما نعمت خود را برشما تمام کردیم . جانشین رحمانی خود حضرت موسی را به سوی شما فرستایم . ایشان شما را از ضعف نجات داد ، سلطه ی طغیان گران را از سرشما برداشت . این آیات نعمت های الهی را به رخ آنها می کشد . شما باید شکرگزار نعمت باشید . شکر نعمت هم این است که در مسیر زندگی رحمانی قدم بردارید . بدانید که اگر بخواهید با دید مادی گرایانه حرکت کنید، عاقبت آن هلاکت است . قوم یهود و بنی اسرائیل برگزیده شدند که گسترش دهنده ی دین حنیف و توحیدی اجداد خود، ابراهیم ، یعقوب ، اسحاق و یوسف باشند. اما اکثریت آنها راه طغیان و کفران نعمت را پیش گرفتند .
امام حسین (ع) در آسیب شناسی جامعه ی مسلمان نمایی که با ادعای اسلام در مقابل ایشان صف آرایی کرده بودند، به آیه ی قرآن استناد کرده و می فرمایند : شیطان برشما سیطره پیدا کرده و ذکر و یاد خداوند رحمان از دل شما رفته است . در آیات الهی می فرماید : هرکس که زندگی او رحمانی باشد از شیطان دورخواهد بود . کسی که از ذکر خداوند دوری کند ، دست ولایت شیطان برقلب او باز شده و همواره همنشین او خواهد بود. به هرمیزان که از ولایت خداوند فاصله بگیریم به همان میزان تحت ولایت شیطان قرار می گیریم . کربلا صحنه ی گسترده ای است که در یک طرف پیروان خداوند رحمان قرار دارند و در طرف دیگر ولایت شیطان به حد اعلا می رسد . هرچند که ادعای آنها نیز ادعای اسلام و مسلمانی است . حضرت در خطبه ی آخری که خواندند برنقش دنیا تأکید کردند. ابتدا اشاره کردند که بدانید دار دنیا ، دار گذر است . نباید به آن وابسته شده و دل ببندید . فریب خورده کسی است که فریب دار دنیا را بخورد . شقاوتمند و هلاک شده کسی است که در دلربایی دنیا مفتون شود . می فرماید : مراقب باشید ، زندگی زودگذر دنیا شما را فریب ندهد . شما را خودخواه و مغرور در مقابل خداوند قرار ندهد . اینکه در مقابل خداوند و جانشین او مغرورانه، سینه سپر کنید . در کربلای معلی در حمله ی از پشت سر ، شیطان به شدت موفق بود . شیطان ماهیت دنیا را به گونه ای جلوه داد که آنها حاضر شدند دین خود را به دنیا بفروشند . آن افراد از کارگزاران اسلام بودند اما دین آنها قیمت داشت . شخصی مانند عمرسعد اگر صد هزار درهم به او پیشنهاد می کردند حاضر نبود ابا عبداله الحسین را به شهادت برساند . اما زمانی که حکومت ری را به او پیشنهاد کردند ، دین او را خریدند . در حقیقت دین این افراد یک سقف قیمتی داشت . شیطان درآن معرکه صحنه گردان بود . اما نه به این عنوان که اختیار را از آنها بگیرد . شیطان این افراد را دعوت کرد . اما آنها نیز در یک انتخاب آگاهانه دین خود را به دنیا فروختند . شیطان در واقع جلوه گری کرده و دنیا را به دروغ تزئین می کند . قبل از اینکه عمر سعد به شام برسد و حکم ری را از دست یزید بگیرد، تازیانه ی عذاب الهی براو فرود آمد . مبادا در جامعه ی دینی با وصف دین داری و مسلمانی ، عده ای شیطانی عمل کنند . یعنی کسی که ظاهری مسلمانی دارد ، برتمام وجود او شیطان مسلط شود . این مسئله یکی از هشدارهای اساسی دانشگاه عرفان حسینی است . دو پیام اساسی این دانشگاه ، یکی دعوت به زندگی رحمانی و دیگری ستیز بی امان با شیطان و تلاش شبانه روزی برای عبور از آن است . مبادا در یک جامعه ی دینی، ما به ظواهر مسلمانی دل خوش کنیم . یعنی به گونه ای بشود که دین ما قیمتی داشته و حاضر شویم دین خود را به دنیا بفروشیم . یکی از رسالت های اصلی کربلا ، محک خوردن دین ما است . هرکسی می تواند خود را در عاشورای سال شصت هجری بگذارد و ببیند که اگر در آن زمان بود و با دعوت امام حسین (ع) مواجه می شد چه کاری انجام می داد . اگر حجاب های غفلت از جلوی چشم ما کنار برود ، هرکدام می توانیم خود را یک محک جدی بزنیم . در پرتو آیات قرآن و با محوریت سوره ی فجر این محک و معیار به دست ما می آید . انشاء الله که ما از شیعیان و پیروان راستین امام حسین (ع) باشیم . اگر جامعه ی شیعی به معنای واقعی خود تحقق پیدا کند زمینه ی ظهور فراهم شده و امام معصوم را در میان خود خواهیم دید . زندگی رحمانی در واقع خواستگاه حضور خلیفة الرحمان است . اگر رنگ و بوی جامعه رحمانی شود، قطعاً جانشین خداوند در آن جامعه حضور پیدا خواهد کرد . جامعه ی ما در حال حاضر ، جامعه ی محبان اهل بیت است . تا زمانی که یک اجتماعی از شیعیان راستین تحقق پیدا کند، ما به سلمان پروری نیاز داریم . مودت، محبتی است که در عمل خود را نشان می دهد . در فراز هایی از زیارت امام حسین (ع) داریم که می فرماید : سلام برآن لب های خشکیده و پژمرده از تشنگی. سلام برآن خون های ریخته شده . سلام برآن سرهای برنیزه شده. سلام برآن محاسن برخون رنگین شده . سلام برآن گونه های به خاک ساییده شده . سلام برآن بدنی که قطعه قطعه شده و عریان مانده. سلام بر آن دندان هایی که براثر ضربت چوب شکسته شده . سلام برآن سر برافراشته شده بر نیزه ها .