موضوع برنامه: هنر خوب زیستن
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين لقمانی
تاريخ پخش: 04-11-96
حاج آقای لقمانی: بسم الله الرحمن الرحیم
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد *** گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
فراز دوم بحث را، گفتیم: راههای زندگی سه گونه است. 1- راهی که از تقلید میگذرد. آسانترین راه است. 2- راهی که از تجربه میگذرد. تلخ ترین راه است. هر چیزی را انسان بخواهد تک تک خودش تجربه کند. شخصی و فردی، عمر از دست میدهد، یکی دو تا تجربه دارد. این بد است. خوب است انسان از تجربیات دیگران استفاده کند. 3- راهی که از اندیشه میگذرد. این والاترین راه است. یعنی چیزی که انبیاء و پیشوایان معصوم میخواستند این را به ما بفهمانند. راهی پر از اندیشه داشته باشیم. به لطف خداوند تجربه را جلسه قبل پیش رو قرار دادیم و مطرح کردیم. امروز راه دوم که از تقلید میگذرد را میخواهیم بگوییم.
روزنههای ورود دشمن، شیطان و شیطان صفتان در زندگی ما چند چیز هست. یکی از آنها تهدید است. اینکه الآن مد شده گزینهها روی میز هست. مورد دوم تطمیع است. با چیزهای ظاهری سر انسان را گرم کنند و از مسائل واقعی دور نگه دارند. سومین مورد تبلیغ است، چیزهایی که خودشان میخواهند، طوری که بنده و شما طبق همان میل حرکت کنیم. یکی هم تقلید است. تقلید چیست؟ واژه تقلید یعنی قلاده به گردن انداختن. اصطلاحش یعنی پیروی بی چون و چرا، اگر انسان جاهل از عالم تقلید کند بیست بیست است. جاهل از عالم، مثلاً کسی که تخصصی در رشته پزشکی ندارد. نزد یک متخصص و فوق تخصص مراجعه میکند. همه عقلای عالم این را ستایش میکنند. مرجع تقلید هم برای نزد پزشک میرود. پزشک هم برای امور دینی نزد مرجع تقلید میآید. اصول زندگی است. همینطور که آدم نزد یک نجار و مکانیک میرود. مشکل تقلید این است که انسان جاهل به جاهل مراجعه کند. خود این طرف راه را بلد نیست، این هم میخواهد تبعیت کند. یا عالم به جاهل مراجعه کند یا عالم به عالم مراجعه کند. این سه نوع تقلید بد است، ولی موردی که جاهل به عالم مراجعه کند خیلی خوب است. وقتی انسان سراغ تقلید رفت، پیروی بی چون و چرا، مد، قیافه، تیپ، اصلاح سر و صورتش هم اختیارش دست خودش نیست.
یکی از دوستان روحانی میگفتند: یک اردویی رفته بودم. نصف شب تشنه شدم. دیدم یکی از جوانهای اردو دو تا زانویش را بغل کرده و هی چرت میزند. میرود عقب دوباره جلو میآید. گفتم: خوب راحت بخواب. گفت: نمیتوانم. گفتم: چرا؟ گفت: دیروز آرایشگاه بودم. اگر بخوابم تیپ موهایم به هم میخورد. اسیر میشود. در زندگی امیر نیست. اینطور تقلیدها نشانه خودباختگی است. تقلیدهای کورکورانه، بی اعتقادی نسبت به مذهب و مکتب، ما خودمان غنی هستیم. نبود غیرت ملی، نوشتههایی که روی لباسها هست و بعضیهایش خیلی بد است. ترجمهاش را نمیداند و میپوشد. ضعف نفس و خدای نکرده برهنگی فرهنگی که فرهنگ برهنگی میآورد. دشمن این کار را میکند و از نظر فرهنگی ما را ضعیف میکند.
یک جمله طلایی در بحث تقلید هست. عزیزانی که هنوز برایشان این بحث جا نیفتاده است. وزارت مستعمرات بریتانیا به جاسوسانشان این توصیه را کردند. طرز فکر و شیوه رفتار و گفتار خودتان را به مردمی که میخواهید مستعمری شما بشوند بیاموزید و آنها را به حال خود رها کنید که برای همیشه از آن شما خواهند بود. وقتی من استدلالهایم مثل دشمن شد، رفتارم هم مثل او میشود. وقتی طرز فکر عین دشمن شد، در گفتار و رفتار و پوشش و گویش عین او میشوم. آنوقت برای همیشه از آن شما خواهند بود! این خیلی بد است. حضرت آقا یک جملهای دارند که بلای بسیار بزرگی که برسر ملتها میآورند، آنها را از نظر حافظهی تاریخی و داشتههای تاریخی تهی میکنند. ایران چندین هزار سال فکر و فرهنگ و تمدن دارد. کاری میکند که طرف در پوشش هم سراغ دیگران میرود. وقتی بی هویت شد در کوچکترین مسألهای پیروی میکند. دشمن این را از ما میخواهد. یک جملهای که اخیراً رئیس جمهور آمریکا نسبت به مهاجران آفریقایی بیان کرد. به کل بشریت برخورد! همه را توهین و تحقیر کرد. این آمریکای بدون روتوش است! استعمار و استکبار چه کار میکند! اصلاً انسان نمیداند. آموزههای دینی انسان را بالا میآورد.
مرحوم جلال احمد یک جملهای گفتند، کسی که میتواند کمر استعمار را به خاک بمالد، همین حاج آقا روح الله خودمان است. باورهای دینی به انسان عزت میدهد. «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِين» (منافقون/8) باور انسان یاور انسان است. انسان هر مقدار از باورها فاصله بگیرد، حقیر میشود. ذلیل میشود. چه کسی ملتهای آفریقا را اینطور تهی دست کرده است؟ همین استکبار که الآن این جمله را میگوید. آمریکای بدون نقاب همین است، انسان را اصلاً انسان نمیداند. آنوقت این انقلاب برای ما چه کار کرد. چه عزتی داد؟ نزدیک دهه فجر هستیم. حضرت امام در بهشت زهرا در جملات آغازینش در بهشت زهرا، گفت: آقای ارتشبد، نمیخواهی آزاد باشی؟ میخواهی زیر دست باشی؟ انقلاب برای این است که به تو استقلال بدهد. چقدر بحث تقلید برای انسان بد است و چقدر استقلال خوب است. استقلال فکری، استقلال در زندگی، استقلال اجتماعی!
چند جمله در این زمینه بگویم. یک جملهای خداوند به امت یکی از انبیاء فرمود. این هدیه باشد برای عزیزانی که گاهی در این زمینهها دغدغه خاطر دارند. خداوند خطاب به یکی از پیامبران فرمود: به مؤمنانم بگو: «لا تلبسوا لباس اعدايى» شما که به من ایمان دارید، لباس دشمنان مرا نپوشید. چه فرقی میکند برای غربیها باشد یا جای دیگر؟ نه! «و لا تطعموا مطاعم اعدايى» غذای آنها را هم نخورید. چرا؟ «فتكونوا اعدايى» شما هم دشمن من میشوید. اینکه بعضی از فتوای مراجع بزرگ ما این بوده که تشبه به کفار حرام است. بعضی از لباسهایی که گاهی مواقع شکل آنها میشود بخاطر همین است. در واژهها و در عبارات، یک نهضتی بر پا شود، کلمات خودی را ببینیم. بومی سازی واژهها، در تعارفات، در کلمات آهنگینی که به همدیگر میگوییم و احترام میگذاریم. استقلال و عزت انسان را میگوید. وقتی که خبرنگار میگوید: بعد از پیروزی انقلاب من آمدم با امام مصاحبه کردم، شروع کردم دغدغه خاطرها و تلخیها را گفتم. دیدم امام مثل یک پدر پیر و پر تجربه همه را گوش کردند و من جوانی کردم بعضی از موارد را گفتم. تا صحبتم تمام شد امام به من رو کردند و فرمودند: پسرم! ولی با این حال الآن در ایران برای ایران، در تهران تصمیم گیری میشود نه در لندن و واشنگتن، تا به حال کدامیک از غربیها عکس زنده یاد تختی را به لباسشان زدند؟ پروفسور حسابی و دکتر چمران، ریز علی خواجوی را روی لباسشان زدند که ما عکس آنها را میزنیم. تیپ موهایمان را میخواهیم مثل آنها کنیم؟ این چه چیزی برای انسان است؟ عزت نفس، شخصیت، بدی تقلید این است. محال است انسانی صاحب شخصیت و دانایی به تمام معنا باشد و این تقلیدهای کورکورانه را بکند. یک انسان فرهنگی میگوید: من هر روز صبح که میخواهم از خانه خارج شوم و به سر کار بروم، یادم هست چهل سال قبل آمریکاییها در کشور چه میکردند.
در قضیه فتنه اخیر، مگر اینها دم از ملی گرایی نمیزدند. پس چرا پرچم را سوزاندند. مسجد را آتش زدند. عکس سردار سلیمانی را آتش زدند. عکس شهید را آتش زدند. ایرانی میخواهند که ایران نباشد و ویران باشد. آنها این را میخواهند. میخواهند ایران سوریه اول باشد، نشد. الآن میخواهند سوریه دوم باشد. استقلال و عزت نفس! این عزیز فرزانه میگفتند: من هر روز صبح که از خانه خارج میشدم میگویم: امروز 23 بهمن سال 57 است. ملت ایران آمریکاییها را بیرون کردند و خودشان مستقل بر سرنوشت خودشان حاکم هستند. چه چیزهایی هست سر به هوایی و تقلید را از انسان دور میکند؟ راههای رهایی از تقلید، تقلید منفی و تقلیدی که سیاه است. صادق آل محمد(ص) سه ویژگی را بیان میکنند. امام فرمودند: «عَلَي الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ» (كافي، ج 2، ص 116) زمانه شناس و زمان شناس باشد. کسی که زمان شناس باشد عین برج مراقبت است. هواپیمای دشمن هنوز وارد سرزمین نشده، آژیر میکشد. زمان شناس است. ولی کسی که نمیبیند، نمیفهمد و سرش را پایین انداخته به زندگی روزمره مشغول است، نمیبیند. کسی که زمان شناس هست میداند دشمن اولین گامی که برمیدارد ایجاد تردید است در باورهای دینی. شک خیلی خوب است به شرط اینکه به یقین برسد.2- تضعیف 3- تحقیر این سه گام را برمیدارد نسبت به آموزههای دینی که آرام آرام ما را تهی کنند. لذا شبهات و شکهایی که ایجاد میکنند در همین است. امام صادق(ع) فرمودند: عین برج مراقبت باشد. زمان شناس باشد. «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيْهِ اللَّوَابِسُ» (كافي، ج 1، ص 26) کسی که آشنا به زمان باشد حوادث به او روی نمیآورد. غافلگیر نمیکند.
زمان شناس یعنی چه؟ زمان شناس مقتضیات زمان است و شرایطی که ما در آن هستیم. بدانیم ما چه ویژگیهایی داریم و دشمن میخواهد با ما چه بکند؟ از درون ما را تهی کند. مرعوب کند، بحث ما تقلید است. این عامل اول است.
دوم اینکه امام فرمودند: اگر میخواهی اهل تقلید کورکورانه نباشی، حفظ شأنیت و شخصیت خویش، تعالی شخصیت. همان شعر حضرت امام که فرمود:
گر تو آدمزاده هستی، علم الاسماء چه شد
«قاب قوسینت» کجا رفته است، «او ادنی» چه شد
بر فراز دار فریاد «انا الحق» میزنی
مدعی حق طلب انیت و انا چه شد
صوفی صافی اگر هستی بکن این خرقه را
دم زدن از خویشتن با بوق و با کرنا چه شد
تعالی شخصیت، انسان گل سر سبد هستی است. کسی که اینطور شد، هیچوقت آقا پسر دیگر لوازم آرایش زنانه استفاده نمیکند. حلقه در گوشش، یک حیوان در بغل نمیگیرد نمایش بدهد. انسان بزرگ و بزرگوار میشود و از تقلید دور میشود. سوم اینکه فرمودند: «حافظاً لسان» کسی که ارزشمند است پوک و پوچ نیست مراقب زبان است، سخن گوی شیطان نباشد. حرفی که میزند قبلش تأمل کند. شیطان میخواهد چه کار کند؟ «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْر» (بقره/268) نداریم، نمیشود، بدبخت هستیم، بیچاره هستیم. همه از دست رفتهاند، که یواش یواش آدم احساس میکند هیچ چیزی در دستش نیست. در حالی که ما این همه سرمایههای عالی داریم. شبکههای خارجی را دیدید، حرف مفت خیلی میزنند ولی مفت حرف نمیزنند. از آن طرف برایشان میآید. در درون مرعوب کنند افراد را، در درون تهی کنند. خدا نکند کسی عبد و عبید اینها باشد. صبح تا شب حرفشان را گوش میدهد. یک احساس ضعف و ناتوانی بر او مستولی میشود، یک حالت افسردگی، ولی کسی که باورهای دینی دارد پشت پا میزند به این، حالت تقلید ندارد و کورکورانه پیروی نمیکند راست قامت است. راست قامت بلند تاریخ خواهد بود، زنده و ارزنده!
چهارم اینکه امیرالمؤمنین فرمودند: «من عرفَ شرفَ معنا» کسی که گوهر انسانی و شرافت باطنی خودش را پیدا کرد، دو اثر دارد، او را از پستیهای شهوت دور میکند. «رحم الله من عرف نفسه» خدا رحمت کند کسی که قدر خودش را بداند. خدا نکند انسان صفحهی نمایش مانیتورش عکس های ناجور باشد. شنیدنیهای ناجور، صبح تا شب مسائل پایین دستی باشد. پست میشود. کسی که حصار دور شهوات و میلهای نفسانی بچیند، هدفمند و آرمان گرا، حدود و حریم داشته باشد قدر خودش را میداند. باز فرمودند: کسی که وارد لغزشگاههای شهوات نشود، قدر خودش را میداند. باز فرمودند: وقار و طمأنینه پیدا میکند، ارزشمند میشود. گاهی یک جمله، یک نکته، یک حدیث و یک آیه اینقدر انسان را ارزشمند میکند، کسی که قدر خودش را دانست، لحظهای اهل تقلید نیست. اهل اندیشه میشود. خدا نکند دشمن در این حوزهها برما وارد شود. بعد از مدتی انسان ناخودآگاه مرعوب میشود. ولی اگر مراقب باشد همیشه نگاه به آسمان دارد.
پنجمین چیزی که انسان را از تقلید و سر به هوایی و اطاعت بی چون و چرا خارج میکند، خودبسندگی و خویشتن بانی است. امیرالمؤمنین فرمودند: «من عفت اطرافه حسنت اوصافه» کسی که گردش چشمانش عفاف آمیز باشد. پاک نگاه کند، خار و خاشاک و هیزم در قلبش نریزد. قطعهای از آسمان همیشه جلوی چشمش باشد. آسمانی فکر کند. «عَفَ» یعنی خودبسندگی، گلی که پوشیده در گلبرگ باشد، عرب «عَف» میگوید. به آنچه دارد قانع است. عفاف محصول حیاء است. ثمره عفاف حجاب است. اول حیاء و بعد عفاف و بعد حجاب. اول توی سر و بعد موی سر، وقتی درون سر اصلاح شد کار حل است. «طُوبَي لِمَنْ كَانَتْ أُمُّهُ عَفِيفَةً» (عللالشرائع، ج 2، ص 564) خوشا به حال کسی که مادرش عفیف و مهربان است. «من عفت اطرافه» کسی که آنچه دور و اطراف او هست، «حسنت اوصافه» صفات خوبی پیدا میکند چون ورودیهای ذهن پاک است. زنگ موبایل انسان نشان دهنده شخصیت انسان است. بعضیها این آهنگ انتظار را ذکر صلوات گذاشتند. گاهی یک آیه قرآن است. گاهی یک حکمت است. تا اینکه شیطانی و شیطان صفتی باشد. این انسان را از حالت تقلید خارج میکند و راست قامت و والا میگرداند. «من عفت اطرافه حسنت اوصافه» صفاتش خوب میشود. در دیدن اشیاء و در دیدن اشخاص، مراقب است. همکارهایی که انسان دارد اگر هرچه نگاه میکند آتش شهوت شعله ور میشود. گناه، گناه، ویروس گناه منتقل میشود. صبح تا شب در طول هفته و ماه و سال با خودش چه کار میکند.
دو نکته از امیرالمؤمنین(ع) بگویم. فرمودند: «من عفَ» کسی که چشمش عفیف و پاک باشد. در دیدنیها مراقب است. دکمه بزند خیلی از صحنهها میآید، فیلمها میآید نمیبیند. رد میشود. «من عَف» در شنیدنیها، در گفتگوها، خویشتن داری میکند. گناهانش سبک میشود. خفیف میشود و سبکبال میشود. در طول روز دغدغه خاطر ندارد و پریشان خاطر نیست. نزد خداوند قدرش بالا میآید و عظیم میشود.
بیجهت نیست بعضی از جوانان که نماز شب میخوانند، خداوند به فرشتگان به این جوان مباهات میکند. در طول روز مراقب هست، عفاف دارد و در طول شب مشغول عبادت است. «عظم عند الله قدره» چه چیزی انسان از زندگی میخواهد؟ جمله بعد فرمودند: کسی که نفس خودش را کریم و بزرگ بدارد، حقیر ندارد و صبح تا شب ببیند که چه کسی چه میپوشد، چه رفتاری میکند و او هم همین کار را بکند. کسی که قدر خودش را بداند و کریمانه زندگی کرد، اختلافات، گناهان، درگیریها، مخالفتها با خداوند کم کم میشود. چون ارزشمند است. تمام انبیاء آمدند به انسان بگویند: تو حیف هستی. با خودت چنین نکن! قدر خودت را بدان. «من کرمت نفسُه» کسی که کریمانه خود ارزشمند باشد نه پیرو چون و چرا «هانت الدنیا عنده» دنیا با تمام زرق و برقش نزد او کوچک است.
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «كَانَ لِي فِيمَا مَضَي أَخٌ فِي اللَّهِ» (نهجالبلاغه/ح289) برادری داشتم، «وَ كَانَ يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ» نزد من خیلی بزرگ و بزرگوار بود، چون دنیا نزد او خوار و خفیف بود. میخواهیم نزد امیرالمؤمنین ارج و ارزش پیدا کنیم، عظمت پیدا کنیم، ببینیم نسبت به دلبستگیهای ظاهری چقدر اسیر هستیم. اگر آزاد هستیم بدانیم نزد امیرالمؤمنین جایگاه داریم. نه اینکه انسان نپوشد و نخورد. اینکه انسان اسیر شود. باز حضرت فرمودند: کسی که چنین باشد «صغر الدنیا عنده» دنیا نزد او صغیر است. از هر وسیلهای برای رسیدن به پست و مقام استفاده نمیکند. برای رسیدن به مال استفاده نمیکند. برای رسیدن به لذات ظاهری استفاده نمیکند. از تقلید دورش میکند. «من غلب هواه علی عقله ظهرت علیه الفضایح» کسی که هواهای نفسانی روی عقلش را گرفت، بی آبروی و فضیحت و سبکی سراغ او میآید. این خیلی بد است، انسان نداند چه کار میکند. بعضی خیلی بی هدف هستند. فقط فکر خوش گذرانی هستند. چه چیزی نشان دهنده عقل فرد است. امیرالمؤمنین فرمودند: «یستدل علی عقل الرجل بالعفة و القناعة» عفاف، عفت و خویشتن بانی و خویشتن یابی و یکی هم قناعت، هم در عرصه اخلاقی و هم در عرصهی اقتصادی و مالی، آنوقت ببینید انسان چقدر احساس خوب و خوشی پیدا میکند. چقدر حالت انس با خداوند برایش شیرین است و سبک میشود. خدا نکند انسان صبح تا شب در هفته و ماه و سال اسیر این دلبستگیهای ظاهری باشد. بیچاره میشود. انشاءالله خداوند در این لغزشگاهها همه ما را حفظ کند.
شریعتی: ابایی ندارم اگر دوباره تکرار کنم و بگویم: همه نکاتی که از حاج آقای لقمانی ذیل بحث هنر خوب زیستن پرداختیم، مستلزم این است که بنشینیم و برای خودمان فرصتی قرار بدهیم و فکر و تأمل کنیم وگرنه باز هم روز از نو و روزی از نو.
حاج آقای لقمانی: بی دلیل نیست که «تفکر ساعة» به معنای ساعت و شصت دقیقه نیست. گاهی یک لحظه هست، گاهی انسان زندگی یک نفر را دید که شصت سال، هفتاد سال چه گذشته است. آن لحظه که ثمر میدهد و انسان سر جای اصلیاش برمیگردد بهتر از هفتاد سال عبادت است. اینها در شلوغی اتفاق نمیافتد. خلوت نیاز دارد. اشک میخواهد. قرائت قرآن میخواهد. اگر خدا این توفیق را به انسان بدهد و انسان هم قدم بردارد، طعم زندگی طور دیگری میشود.
شریعتی: امروز صفحه 209 قرآن کریم آیات 7 تا 14 سوره مبارکه یونس از جزء یازدهم در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«إِنَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ «7» أُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «8» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «9» دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10» وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «11» وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «12» وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ «13» ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ «14»
ترجمه: قطعاً آنان كه به ديدار ما (و دريافت نعمتهاى اخروى) اميد ندارند و (تنها) به زندگى دنيادل خوش كردهاند و به آن آرام گرفته وتكيه مىكنند و نيز كسانى كه از نشانههاى (قدرت) ما غافلند. آنان به خاطر آنچه كه عمل مىكردند، جايگاهشان آتش است. به يقين آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، پروردگارشان آنان را به خاطر ايمانشان هدايت مىكند. و در باغهاى پرنعمت كه نهرها از زير پايشان جارى است اقامت دارند. دعا و نيايش آنان در بهشت، «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» (خدايا تو پاك و منزّهى) است و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (سپاس و ستايش مخصوص خداست) مىباشد. و اگر خداوند براى مردم به همان شتاب كه براى خود خير مىطلبند، در رساندن بلا به آنان شتاب مىنمود، قطعاً اجلشان فرا رسيده بود. پس كسانى را كه به ديدار ما اميد (و باور) ندارند به حال خود رها مىكنيم تا در سركشى خويش سرگردان بمانند. و هنگامى كه ضررى به انسان برسد، در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته و يا ايستاده است، ما را مىخواند، ولى چون ضرر را از او برطرف ساختيم، چنان به راه خود مىرود كه گويى هرگز ما را براى گرفتارى كه به وى رسيده بود، نخوانده است! اينگونه براى اسرافكاران، عملكردشان زيبا جلوه مىكند. وهمانا ما امّتهاى پيش از شما را چون ستم كردند، هلاك كرديم. (زيرا) پيامبرانشان براى آنها معجزات آوردند، ولى آنها ايمان نياوردند. ما اين گونه گروه تبهكاران را كيفر مىدهيم. سپس شما را پس از (هلاكت) آنان، جانشينانى در زمين قرار داديم، تا ببينيم شما چگونه عمل مىكنيد.
شریعتی: یادآوری کنم که دوستان برای اطلاع و آگاهی از محتویات برنامه، فایلهای صوتی و چکیدهای از نکات متنی برنامه در کانال ما در فضای مجازی قرار دارد. کانال پیام رسان سروش هم فعال است. فایلهای صوتی و متنی برنامه هم در سایت برنامه سمت خدا قرار دارد. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای لقمانی: آیه 14 سوره یونس، «ثُمَّ جَعَلْناكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُون» ما شما را جانشینان گروه قبلی قرار دادیم تا ببینیم شما چه کار میکنید. یکی از صحنههای زندگی برای انسان فرصت شماری است.
فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل *** چون بگذری دیگر، نتوان به هم رسیدن
گاهی خداوند فرصتهایی را به انسان میدهد ببیند چه کار میکند. خلائف جمع خلیفه، جانشین است. انسان قائم مقام صاحب مقام است. قائم مقام خداوند روی زمین، میخواستم همه مرا بشناسند، انسان را خلق کردند که خلیفة الله میشود. لذا انسان میتواند در مسیر زندگی مثل دایره حرکت کند. تا ابد دور خودش بچرخد. خوردن برای دویدن، دویدن برای خوردن! خوردن برای دویدن و دویدن برای خوردن! میتواند مثل خط راست باشد. بینهایت تا ابدیت، فضایل اخلاقی، ملکوتی و معنوی، انتخاب با انسان است. لذا میفرماید: زندگی صحنهی زیبایی هنرمندی ماست! هنر خوب زیستن! اگر کسی قدر خودش را نداند سقوط میکند. آیه سقوط انسان چیست؟ الآن یک آزمایش کوتاه مدت، ببینیم ما نسبت به ده سال قبل صعود داشتیم یا سقوط. قرآن در سوره مریم آیه 59 میفرماید: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ» (مریم/59) فرصت زندگی را به بعضی دادیم. نعمتهایی دادیم، سلامتی و عقل و عزت و آبرو، ولی بعد از مدتی، چرب و شیرین زندگی برای اینها مزه کرد. سقوط کردند با دو کار، «أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ»، «خلفٌ» جانشین، آمدند اما بلد نبودند چه کنند. کج راه رفتند. 1- نماز را ضایع کردند. گاهی میخواندند و گاهی نمیخواندند. دیروقت میخواندند. نشد نشد، شد شد! نسبت به پنج سال قبل من روحانی صعود داشتم یا سقوط؟ عزیزی که خدا به او نعمتهایی داده است، چقدر نسبت به نمازمان مقیدتر شدیم؟ این راهش است. این به عنوان یک نماد و معیار هست. یکی این است و بقیه هم هست. در گفتار، هرچه انسان پا به سن میگذارد بدتر شده یا بهتر شده است.
مشهد یک بنده خدایی در حرم امام هشتم گفت: حاج آقا، پدر من، 65 سال دارد. هرکاری میکنیم نماز نمیخواند. گاهی مواقع میگوید: نمیشود. گاهی از آن طرف یک عشق خاصی نسبت به عبادات، نسبت به اخلاقیات دارد. دوم «وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ»، گام دو سقوط است. صبح تا شب حرف کیف و لذت و خوش گذرانی و دورهمی است. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند که این صبح تا شب به خوش گذرانیهای افراطی است. سر به هوا است. قرآن میفرماید: «فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا» ما به زودی اینها را با این وضعیت تباهی که دارند، خودشان را سزای گمراهی خواهند دید. «أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ»، در دیدنیها عکسی که در مانیتور کامپیوتر ما هست، اینها چیست؟ در شنیدنیها، در پوشیدنیها، دلم میخواهد اینطور بیایم. دلم میخواهد اینطور حرف بزنم. اینها سقوط است. اگر انسان مراقبت نکند یواش یواش،هرکسی را شیطان بنا به فراخور خودش آرام آرام لغزان میکند و سقوط میکند. مراقبه، مراقبه، مراقبه! انشاءالله همه ما مراقب باشیم در کوچکترین کارها تا بزرگترین تصمیمهایی که داریم.
شریعتی: این هفته در برنامه از شیخ انصاری، این مرد بزرگ و این فقیه بسیار بزرگ صحبت میکنیم. برای ما از ایشان بگویید.
حاج آقای لقمانی: سه عامل باعث سعادت انسان در زندگی است. 1- پدر و مادر، ریشهها، مایهها، اصالت خانوادگی 2- معلم وتربیت 3- جامعه. بعضی از خانمها آمدند نزد مادر شیخ انصاری، این داستان هدیه به عروس و دامادهای عزیز و گل باشد و خلیفة الله تربیت کنند. بعضی از خانمها نزد مادر شیخ انصاری آمدند و گفتند: خوش به حالت چه بچهای تربیت کردی. هرجا میرویم دهان باز میشود آیت الله العظمی شیخ انصاری. همه جا صحبت از اوست. مادر فرزانه و فهیم گفت: هربار که من به مرتضی شیر دادم، با وضو و با بسم الله، با طهارت، مرتضی چیزی نشد! به هوس کار نیاید، دل ما میخواهد اینطور شود. نخیر!
به هوس کار نیاید، به تمنا نشود *** کاندر این راه بسی خون جگر باید خورد
باید انسان زحمت بکشد و باقیات الصالحات سر جایش هست. انشاءالله همه ما از این نعمتها بهره ببریم.
شریعتی: انشاءالله خداوند به همه پدر و مادرهایی که در انتظار فرزند هستند فرزندان صالحی عنایت کند، انشاءالله. دعا بفرمایید.
حاج آقای لقمانی: خدایا به حق محمد و آل محمد تمام گناهان ما را ببخش و بیامرز. آنچه به بهترین و برترین بندگانت عطا میکنی نصیب ما هم بگردان. خانه و خانوادهای که علاقمند به فرزند هست، به حق محمد و آل محمد به زودی صاحب فرزند بگردان. به حق محمد و آل محمد جلسه امروز ما را به امضای زیبا و زرین ولی خودت حضرت مهدی(ع) برسان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.