پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

95-06-17-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – تقوا
حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – تقوا
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تقوا
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 17-06-95

 

شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما هموطنان عزیزم، خانم‌ها و آقایان، آرزو می‌کنم در هر کجا که هستید تنتان سالم و قلبتان سلیم باشد. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. من هم خدمت شما و همه بینندگان و شنوندگان عزیز سلام عرض می‌کنم. هفده شهریور است، یاد و خاطره شهدای مظلوم این روز را گرامی می‌داریم. حتماً باید شهدای مظلوم حرم امن الهی و منا را که یک سال از فراق آنها گذشته است، گرامی بداریم.
نکته‌ای را باید تذکر بدهم این است که ما چقدر باید تلاش می‌کردیم بگوییم که آل سعود و وهابیت که قطعاً حسابشان از اهل سنت جداست، مسلمان نیستند. انسان هم نیستند و وجدان هم ندارند. حادثه‌ی سال گذشته بر همه ثابت کرد، بر هر صاحب وجدانی ثابت کرد که آل سعود انسان نیستند. اینها مهمان خانه خدا بودند. فرض می‌کنیم در وقوع حادثه عمدی وجود نداشته که بوده است. ولی کجای دنیا دیدید، وقتی یک حادثه‌ای برای مهمان یک کشور، آن هم به قول خودتان ضیوف الرحمان پیش می‌آید، تا چندین ساعت نه کمکی، نه آبی، نه امدادی، کاملاً دستی دستی یک فضایی را ایجاد کردند، که اگر امداد رسانی می‌شد و به این عزیزان آب می‌رسید، شاید تلفات از این چندین هزار نفر به چند صد نفر هم نمی‌رسید. خودشان باطن خودشان را به همه نشان دادند. دست این شجره ملعونه که با اسرائیل و آمریکا در یک کاسه هست، برای همه دنیا رو شد. این به برکت خون شهدای سرزمین منا است. برکت خون شهدای انقلاب، سقوط نظام شاهنشاهی بود. برکت خون شهدای دفاع مقدس اعتلای نظام جمهوری اسلامی بود. برکت خون شهدای ترور افشاری چهره منافقین بود. برکت خون شهدای منا هم افشاری چهره خبیث آل سعود بود. الحمدلله! این برکت بزرگی است که خانواده‌های شهدای منا هم باید شاکر خدا باشند. که به برکت خون عزیزانشان چه قصه‌ای برای عالم روشن شد.
شریعتی: یک سلام ویژه هم به خانواده‌ی شهدای منا عرض می‌کنیم. همینطور به خانواده‌های شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و مخصوصاً شهدای هفده شهریور یک سلام ویژه عرض می‌کنیم.
سؤال اول امروز ما در مورد امر به معروف و نهی از منکر هست. گفتند: لطفاً در مورد امر به معروف و نهی از منکر در رابطه با حجاب صحبت کنید. مدتی است من دچار دو گانگی شدم. عده‌ای می‌گویند: باید بدون هیچ تذکری امر به معروف کرد. وقتی افرادی که به حجاب مقید نیستند، ببینند با حجاب‌ها انسان‌های خوب و خوش رفتاری هستند، آنها هم الگو می‌گیرند و همین آنها را به این مسأله دعوت می‌کند و آنها هم با حجاب می‌شوند. ولی عده‌ی دیگر معتقد هستند، باید به غیر از اینکه خودمان خوب هستیم، تذکر زبانی هم بدهیم. مثلاً گفته می‌شود هرکسی اگر هر بی‌حجابی را در خیابان ببیند و به او تذکر بدهد، آن شخص دیگر خسته می‌شود و لااقل رعایت حداقل‌ها را می‌کند. من با این دوگانگی‌ها چه کنم؟
حاج آقای ماندگاری: ابتدا برای برکت بحثمان دعای سلامت حضرت را قرائت کنیم. (قرائت دعای فرج)
من برای پاسخ دادن به این سؤال از وجود نازنین پیغمبر(ص) کمک می‌گیرم، ببینند نظر پیغمبر هم نظر این گروه‌های مختلفی است که این خواهر بزرگوار اشاره کردند. پیغمبر(ص) می‌فرماید: هرکس از شما منکری را دید، با استفاده از آیه قرآن یک معنی باطنی منکر را می‌گویم. هرکس از شما آتشی را دید. خودش لباس ایمن می‌پوشد می‌رود؟ آنهایی که می‌گویند: فقط خودتان خوب باشید. یعنی کاری برای خاموش کردن آتش انجام می‌دهد. بارها در جلساتی که داشتیم گفتم: برای آتش دنیا همه تلاش می‌کنیم، خاموش کنیم. ولی برای آتش آخرت که قرآن فرموده: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً» (تحریم/6) منکر آتش است. خدا گفته است. اگر ما نسبت به آتش دنیا دلسوز باشیم نسبت به آتش آخرت دلسوز نباشیم خیلی بد است. هرکس آتش دنیا را خاموش کند، می‌گویند: خدا پدرت را بیامرزد. اما اگر بخواهیم آتش آخرت را خاموش کنیم، می‌گویند: فضولی نکن! پیغمبر می‌فرماید: حتماً برای خاموش کردن آتش یک کاری کنید. اگر نمی‌توانید آبی بریزید، داد بزنید. با زبانتان کاری کنید. لااقل آرزو کنید یک آتش خاموش شود.
یک آقایی گفت: نمی‌توانم به خانم یا آقایی که بد حجاب است، چیزی بگویم. گفتم: نمی‌توانی برایشان دعا هم بکنی؟ گفتم: هر منکری را دیدی بگو: خدایا لذت این عمل را از این خانم و آقا بگیر. حضرت فرمودند: اینکه در قلبش از منکر بدش می‌آید، پایین‌ترین مرحله ایمان است. یعنی اگر ایمان من ضعیف باشد، فقط در قلبم ناراحت می‌شوم. همه مردم هم الآن از وضع بی‌حیایی و کم حیایی ناراحت هستند. با زبان بگوییم یک مقدار ایمان بالاتر می‌رود. اقدام عملی کنیم بالاتر می‌رود. باید با خوش اخلاقی بگوییم. قطعاً باید خودمان آدم خوبی باشیم. «كونوا دعاة للناس بغير السنتكم‏» (وسایل‌الشیعه/ج11/ص194) من که می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم، حتماً باید خودم آدم خوبی باشم. حتماً باید با زبان خوب بگویم.
این نکته را عرض کنم که اگر این دلسوزی از درون خانواده‌ها شروع شود، دیگر نیاز است ما در خیابان بگوییم؟ این در خانه انجام نشده است. پدر، مادر، برادر، خواهر در خانه تذکر نداده است. چطور اگر روی پیشانی خواهر ما یک لکه سیاه باشد، تذکر می‌دهیم. چطور لکه سیاه را می‌بینم، لکه گناه را نمی‌بینم؟ در خانه اگر مهربانانه و با خوش اخلاقی و خوش رفتاری و خوش زبانی تذکر بدهیم، خیلی مؤثر است. من می‌گویم تذکر لسانی باید قطعاً باشد. ولی فقط اگر در خیابان باشد و فقط یک نفر باشد، شاید به نتیجه نرسد. ولی اگر این خانم و این آقا در مورد هر منکری از درون خانه تذکر بدهند، همسایه‌ها تذکر بدهند، خیلی زیبا تذکر بدهید.
یک خانمی در کلاس ما بود. به او گفتم: آدم یک خدا داشته باشد بهتر است یا صد خدا؟ گفت: یک خدا. گفتم: یک خدا داشته باشیم استرس کمتر است یا صد خدا؟ گفت: یک خدا. گفتم: فکر نمی‌کنید اگر بخواهیم برای مردم خودمان را درست کنیم، اینها همان صد خدا هستند و هیچوقت راضی نمی‌شوند. بیایید برای یک خدا خودمان را درست کنیم که فرمود: «الحیاء جمیل» گفت: چقدر حرفتان زیبا بود. کسی تا به حال اینطور به من نگفته بود.
در دایره خانواده همین خوش رفتاری و خوش لسانی باشد. در دایره همسایه و همکاران و محیط‌های لایه به لایه باشد. بارها اشاره کردیم که چرا در حرم‌های امام رضا و حضرت معصومه کمتر اتفاق می‌افتد؟ چون طرف می‌داند اینجا یک مقدار چادرش عقب برود، ده نفر به او تذکر می‌دهند. می‌گویند: چرا اینقدر به بدحجابی گیر دادید؟ چون اهل بیت فرمودند: «لا دین لمن لا حیاء له» پروسه دین زدایی، جاده‌اش بی‌حیایی است. یکی از اهداف دشمن دین زدایی است. حالا بی‌حیایی در پوشش، در رفتار، در کلام.
یکی از اتفاق‌هایی که می‌افتد این است که طرف می‌گوید: من اگر الآن به این خانم یا آقا تذکر بدهم، فایده ندارد. نمونه‌ای بگویم. یکی از هنرمندان معروف خانم بزرگواری هستند. در صفحه مجازی خیلی طرفدار دارند. ولی ظاهرشان را رعایت نمی‌کنند. یکی از طرفدارهایشان با یک ادبیات خیلی زیبا گفته: شما خانم به این خوبی و این اخلاق خوب، با این همه دیانت، دلسوزی به بچه‌های یتیم دارید و این همه خوبی دارید، فکر نمی‌کنید این وضعیت حجاب شما رضایت امام زمان را که می‌دانم دوست دارید، جلب نمی‌کند؟ ایشان دو سه صفحه در جواب او با پذیرش کامل نوشتند. که چقدر زیبا به من تذکر دادید. امر به معروف و نهی از منکر یک باب جهاد در روایات ما هست. شجاعت خوبی داشت و بسیار زیبا هم تذکر داد و از اینکه به او بگویند: به شما چه ربطی دارد، نترسید. ادبیات‌مان را قشنگ گنیم. دلسوزانه بگوییم. طرف بداند دل من واقعاً به حالش می سوزد. درست مثل کسی می‌خواهد یک نفر را از درون آتش نجات بدهد.
نکته‌ی دیگر اینکه معمولاً در پاسخ به اینهایی که می‌گوییم: حجابتان را رعایت کنید. به خود من چند بار گفتند: که می‌گویند چشم‌هایتان را ببندید. اگر در مقابل آلودگی صدا بگوییم: گوش‌هایتان را پنبه بگذارید، منطقی است؟ اگر در مقابل آلودگی هوا بگوییم: ماسک بگذارید که آلودگی شما را اذیت نکند، منطقی است؟ اگر این دو مورد منطقی است، در مورد آلودگی روحی که بی‌حجابی ایجاد می‌کند و زندگی‌ها را نابود می‌کند، پس منطقی است بگوییم: همه چشم بسته در خیابان بیایند! بی‌حجابی نامهربانی به خود و کسی که مرا می‌بیند و همسرش است. به خودش ظلم می‌کند، بستر گناه را برای کسی که به او نگاه می‌کند را فراهم می‌کند و از سهم شوهرش هم کم می‌گذارد.
در جشن ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا، در یک از شهرها من مهمان عروس و دامادها بودم. گفتم: عروس خانم‌ها! اگر آقا داماد بگوید: یک لیوان شربت برایم بیاور، آیا عاقلانه است که وقتی لیوان شربت را برای او می‌بری، سر راه به هرکسی بدهی یک جرعه بخورد؟ گفتند: نه، دیگر چیزی برای او نمی‌ماند! گفتم: لیوان زیبایی‌تان را به هرکسی ندهید که یک جرعه بنوشد. نامهربان نباشید.
شریعتی: پرسیدند من یک بچه فلج دارم که شش سال است او را روی دوشم راه می‌برم. از دکتر گرفته و کار درمان و همه چیز. حتی کربلا هم بردم. هیچوقت شوهرم به من کمک نکرده است. اگر اعتراض کنم می‌گوید: به من چه! تو بچه فلج به دنیا آوردی، مشکل خودت است. تو اگر خوب بودی خدا به تو بچه فلج نمی‌داد. همیشه سر این بچه به پدر من ناسزا می‌گوید. شما بگویید: چه کار کنم؟ دیگر صبر من تمام شده. با وجود این بچه همه کارهای خانه حتی کشاورزی هم انجام می‌دهم. باز تا بچه گریه می‌کند به من و پدرم ناسزا می‌گوید. شما بگویید: من با شوهرم چه کنم؟
حاج آقای ماندگاری: تعجب می‌کنم که در جامعه مؤمن و متدین خودمان این چیزها را می‌بینیم و می‌شنویم. بی‌مسئولیتی نسبت به فرزند خود! این فرزند اگر مدال آور بود، باز هم می‌گفتی: بچه‌ات است!؟ یا چون فلج است، می‌گوید: بچه‌ات است؟ بی‌مسئولیتی نسبت به فرزند، بی اعتنایی نسبت به امتحان الهی، کمک به بچه معلول پاداش‌هایی دارد که اگر در امتحان‌های الهی صبور باشیم خداوند به ما می‌دهد. ظلم دوم ایشان بی‌اعتنایی به امتحان الهی است. ظلم سوم ایشان سرزنش است. فرض می‌کنیم این خانم یک کوتاهی کرده و بچه فلج شده است. اینقدر در دین روایات زیادی داریم، که کسی را به گناهش سرزنش نکنید. ظلم چهارم ایشان ناسزا گفتن به پدر همسرش است. پیغمبر فرمود: پدر همسر، پدر خودت است.
ظلم این مرد هشتاد درجه است. ظلم من و شما چقدر است؟ آنهایی که بی‌مسئولیتی نمی‌کنند و بی‌اعتنایی نمی‌کنند ولی فقط فحش می‌دهند. خیلی آمارش هم بالا است. به اندک بهانه‌ای آباء و اجداد ما را فحش می‌دهد. اینها ظلم‌شان چقدر است؟ من و شما که اینقدر از این ظلم ناراحت شدیم، نسبت به این ظلم خودمان آلوده نیستیم؟ اگر کسی را برای ما تصویر می‌کنند و می‌گوییم: خیلی کارش بد است. خودم من مبتلا به این ظلم نباشم و نشوم! کسانی که خدای نکرده بچه معلولی دارید، نکند بی‌اعتنایی کند. نکند کمک همسرتان نکنید. نکند سرزنش کنید!
اگر دخترمان به خواستگارش جواب رد داد، سرزنش نکنیم. نگوییم: اگر به درد می‌خوردی، خواستگار داشتی. امروز متأسفانه در جامعه ما با اینکه این همه دین ما سفارش کرده که ناسزا نگویید، اما خیلی ناسزا گفته می‌شود. این هم یک ظلم است.
این مادر قطعاً بداند هرچقدر شرایط برایش سخت‌تر می‌شود، اجرش بیشتر است. من تبریک می‌گویم به مادری که با تمام این گرفتاری‌ها تحمل و صبر دارد و این امتحان الهی را در آغوشش قشنگ بزرگ می‌کند. قطعاً این مرد روز قیامت حسرت خواهد خورد بخاطر اینکه تمام پاداش‌ها نصیب همسرش شده و او کنارش بوده و از این امتیازات محروم شده است. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه تعبیر زیبایی دارد. می‌فرماید: اگر به زیر دست خودت ظلم کردی، وکیل مدافع آن مظلوم خداست.
شریعتی: نوجوان هجده ساله گفتند: هروقت از زبان شما و کارشناس‌های دیگر در مورد ازدواج و ساده گرفتن آن می‌شنوم مواردی ذهن مرا مشغول می‌کند. به نظر من اگر به عنوان مثال دختری بخواهد جهیزیه را ساده بگیرد، یک سری عقده‌های روانی هم برای دختر و هم برای پسر ایجاد می‌شود. اگر این دختر بخواهد جهیزیه را ساده بگیرد، بعداً قطعاً بر اثر حرف مردم تحقیر می‌شود. آیا واقعاً باید اجازه داد که تحقیر شد؟ چطور قرآن می‌فرماید: خودتان را در موضع گناه قرار ندهید و جایی نروید که مورد اتهام واقع شوید. این کلام قرآن چه معنایی می‌تواند بدهد جز اینکه حرف مردم هم به اندازه خودش مهم است. من نمی‌گویم: حرف مردم خیلی مهم است. ولی واقعاً می‌تواند تأثیر زیادی در روحیات آدم داشته باشد. اینکه بدون توجه به حرف مردم هرکاری کنیم نمی‌شود در جامعه انسانی زندگی کرد. اینکه این دختر تحت تأثیر این تحقیرها قرار بگیرد، از یک طرف و اینکه وقتی می‌بیند بقیه دخترهای هم سن خودش عروسی بهتر و شیک‌تر می‌گیرند، از طرف دیگر باعث این عقده‌های روانی می‌شود. باید به روحیات عاطفی دختر و پسر توجه کرد. ساده زیستی خیلی خوب است. اما نه به قیمت تحقیر شدن و به قیمت اینکه روحیه تو به هم بریزد. مثلاً اگر مبل و یخچال ساید بای ساید تجمل حساب می‌شد، الآن دیگر اینطور نیست؟ فرهنگ مردم متفاوت شده است. باید با فرهنگ مردم به روز جلو رفت. این را هم بگویم: نباید به تجمل رو آورد. ولی باید آبرومندانه زندگی کرد. نباید بگذاریم بخاطر یک یخچال ساید بای ساید اعتبار آدم زیر سؤال برود.
حاج آقای ماندگاری: حرف ایشان کاملاً قبول است. ما اجازه نداریم خودمان را با دست خودمان جلوی چشم مردم تحقیر کنیم. اگر قرار باشد به عرف مردم که عرف مردم هم تمامی ندارد، فردا می‌بینید امکانات بیشتر و تجملاتی‌تر عرف عمومی جامعه می‌شود. با هر قیمتی حاضر هستند تهیه کنند. سی سال پیش مراسم‌های عروسی و بازگشت از سفر حج و کربلا چطور برگزار می‌شد؟ در خانه به سادگی برگزار می‌شد. امروز چطور برگزار می‌شود؟ به هر قیمتی در تالار می‌خواهند برگزار کنند. اینقدر تجملاتی می‌شود که صله رحم‌ها و مهمانی‌ها به این قیمت تمام می‌شود. من چند سؤال می‌کنم. آیا خدایی که به قول شما تحقیر انسان را جایز نمی‌داند، تحقیر پدر و مادر شما را جایز می‌داند؟ یک روز پیامی خواندیم که دختر خانمی گفت: من چند سال است عقد کرده هستم، پدرم برای خواهر بزرگترم تا سی میلیون قرض کرده بود که جهیزیه عرف مردم را بدهد که دخترش تحقیر نشود. ولی الآن دیگر توان تهیه کردن جهیزیه برای من را ندارد! تحقیر این پدر درست است؟ خدا را ضی به این تحقیر هست؟ آیا تحقیر آن کسانی که می‌آیند این جهیزیه را می‌بینند، کسی که ندارد، یا پدرش کارگر است. نمی‌تواند چنین جهیزیه‌ای را به او بدهد، تحقیر آنها درست است؟
یکبار نصف شب از فرودگاه مهرآباد می‌آمدم. آقای جوانی گفت: بیایید با ماشین من برویم. سوار ماشین شدم. معمولاً می‌پرسم ازدواج کردید یا نه؟ گفت: بله من تازه داماد هستم. گفتم: اینجا چه می‌کنی؟ باید کنار تازه عروس باشی؟ گفت: دست روی دلم نگذار. هم تازه عروس از صبح تا شب کار می‌کند و هم تازه داماد. شب هم مثل دو تا جنازه کنار هم می‌افتیم. گفتم: جوان برای چه اول زندگی‌تان را اینطور شدید؟ خدا راضی هست؟ گفت: چهار سال اگر با هم کار کنیم تازه قسط تالار تمام می‌شود. گفتم: خدا گفته بود این کار را کنید؟ آیا روند تجمل گرایی رو به صعود برود، خدا راضی است؟
آنهایی که عقلشان به چشم‌شان است قرار است بیایند جهیزیه شما را ببینند، هیچوقت از شما راضی نخواهند بود. بارها گفتم: اگر بخواهیم هم و غم و ما رضایت مردم باشد، هیچوقت راضی نخواهند بود. پدری و پسری با یک مرکب بودند. پدر و پسر هردو سوار شدند، یک گروه حرف درآوردند. عجب بی انصاف هستند، دو نفره سوار الاغ شدند. هردو پیاده شدند، یک گروه دیگر گفتند: چقدر کم عقل هستند. الاغ پیاده و اینها هم پیاده هستند! پدر سوار شد و پسر پیاده بود. گفتند: عجب پدر بی رحمی است! پسر سوار شد و پدر پیاده بود، گروه چهارم گفتند: عجب بچه بی‌ادبی است! اگر می‌خواهید پیش مردم با نظر مردم تحقیر نشوید، نظر مردم قابل تأمین کامل نیست. پس اول خدا را تأمین کنیم. خدا به تحقیر پدر و مادر ما، به مشکل انداختن خانواده ما، به تجمل گرایی، به تحقیر کسانی که ندارند، به زجر کسانی که ندارند، اصلاً راضی نیست. من نمی‌گویم با گلیم زندگی کنید. یک حد معقولی از زندگی را فراهم کنید، اگر پدرتان ندارد. اگر پدرتان دارد نوش جانتان! برای شما تهیه کند ولی اسراف نکند. اگر قصه رضایت خدا باشد، خیلی حرف داریم. گناهانی که به خاطر تأخیر در ازدواج می‌افتد، خدا راضی است؟ خدا به هیچ کدام از اینها راضی نیست.
شریعتی: امروز صفحه 331 قرآن کریم آیات پایانی سوره مبارکه انبیاء تلاوت می‌شود.
«لا يَسْمَعُونَ حَسِيسَها وَ هُمْ فِي مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ «102» لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ «103» يَوْمَ نَطْوِي السَّماءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْداً عَلَيْنا إِنَّا كُنَّا فاعِلِينَ «104» وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ «105» إِنَّ فِي هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِينَ «106» وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ «107» قُلْ إِنَّما يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ «108» فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلى‏ سَواءٍ وَ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ ما تُوعَدُونَ «109» إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ «110» وَ إِنْ أَدْرِي لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَكُمْ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِينٍ «111» قالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ «112»
ترجمه: آنان صداى (زبانه كشيدن) آن را نمى‏شنوند و آنان در آنچه (از نعمتها و كاميابى‏ها) كه دلشان بخواهد جاودانه‏اند. بزرگ‏ترين وحشت (آن روز) آنان را غمگين (و مضطرب) نمى‏سازد و فرشتگان به ملاقات (و استقبال) آنان مى‏روند (و مى‏گويند:) اين روزى است، كه به شما وعده داده شده بود. روزى كه آسمان را همچون طومار نوشته‏ها درهم مى‏پيچيم (و) همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى‏گردانيم، (اين) وعده‏اى است بر عهده‏ى ما (و) ما حتماً انجام دهنده (ى وعده‏هاى خود) هستيم. و همانا در (كتاب آسمانى) زبور (كه) بعد از ذكر، (تورات، نازل شده) نوشتيم كه قطعاً بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد. همانا در اين (پيشگويى) براى گروهِ عبادت كننده، پيام (مهم و) روشنى است. و ما تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم. (پس به آنان) بگو: جز اين نيست كه به من وحى مى‏شود كه معبود شما فقط خداى واحد است، پس آيا شما تسليم هستيد؟! پس اگر روى برگرداندند پس (به آنان) بگو: به همه‏ى شما بطور يكسان اعلام (خطر) كردم و من نمى‏دانم آن وعده‏اى (از عذاب الهى) كه به شما داده شده، آيا (زمان وقوعش) نزديك است، يا دور! همانا او، هم سخن آشكار را مى‏داند و هم آنچه را كه پنهان مى‏كنيد. و من نمى‏دانم، شايد اين (تأخير در عذاب) براى شما آزمونى باشد و (فرصتى براى) كاميابى تا مدّتى ديگر. (پيامبر) گفت: پروردگارا! (تو خود ميان ما) به حقّ داورى كن، و (اى كافران بدانيد كه) پروردگار همه ما خداوند رحمان است كه در برابر آنچه (از نسبت‏هاى ناروا كه او را) توصيف مى‏كنيد كمك خواسته مى‏شود.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: با اشاره به این آیه قرآن می‌خواهم بحث تقوا در جاده زندگی را مطرح کنم. «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ» گاهی وقت‌ها می‌گویند: روزی می‌رسد که نمی‌گذارند بی‌گواهی‌نامه پشت ماشین بنشیند. ما می‌گوییم: ای مردم روزی می‌رسد که بی‌تقوایی در هیچ پست و منصبی قرار نخواهد گرفت. در حکومت امام زمان(عج) قرار است صالحان در مسندها قرار بگیرند. اصلی ترین شرط گزینش نه شهرت است، نه ثروت است. نه قدرت است، نه وابسته به حزب خاصی است و نه جایگاه اجتماعی است. شرط گزینش در محضر امام زمان تقوا است. من خدا را باور کنم. قیامت را باور کنم. وسوسه‌های شیطان را باور کنم. و هرکسی این سه تا باور را داشته باشد، حتماً خطا نمی‌کند. حتماً عبادت‌ها و واجباتش را تأخیر نمی‌اندازد. نه تعطیل می‌کند و نه تأخیر می‌اندازد. الآن یک عده دارند واجباتشان را تعطیل می‌کنند. یک عده دارند تأخیر می‌اندازند. هرکس تقوا داشته باشد و خودش را برای حکومت امام زمان که خیلی هم نزدیک است، امیدواریم همه ما ظهور آقایمان را درک کنیم و هرکس تقوا داشته باشد اولاً واجبات را تعطیل نمی‌کند، ثانیاً تأخیر نمی‌اندازد.
من نه تنها حرام در زندگی‌اش تعطیل است، آرزوی حرام هم نمی‌کند. به سمت حرام هم نمی‌رود. این بی‌حیایی که در جامعه ما هست، همه را اذیت می‌کند. جالب این است که همه اینها هم می‌گویند: اللهم عجل لولیک الفرج! اینها خبر ندارند که بی‌تقوایی در ظهور امام زمان تأخیر می‌اندازد. به زبان اللهم عجل لولیک الفرج می‌گویم، ولی با عملم عقب می‌اندازم. به خدا آنهایی که دست درازی به بیت المال می‌کنند، باید دست قطع شود. امیرالمؤمنین دستانی که به بیت المال دراز شده بود، قطع کرد. این مردم در گرفتاری‌ها دارند نظام را حمایت می‌کنند. دارند نظام را طرفداری می‌کنند. دست درازی به بیت المال واقعاً باید دست قطع شود تا مردم یک نفس راحت بکشند. کسی که خطاکار است نباید در حاشیه امن قرار بگیرد. تقوا یعنی اینکه خطاکار بترسد. اگر همه اهل تقوا باشند، بی‌حیا، دزد، دست دراز به بیت المال، اینها احساس امنیت نمی‌کنند ولی متأسفانه مال مردم را می‌خورد، می‌داند که طرف هرچه دنبالش برود معلوم نیست به مالش برسد. چک بی‌محل می‌کشد و می‌داند دنبالش بروند معلوم نیست به پولش برسد. تقوا یعنی اینکه آدم از این ظلم‌ها بترسد. تقوا یعنی نه تعطیلی واجبات، نه تأخیر واجبات، تقوا یعنی نه اقدام به محرمات، نه نزدیک شدن به محرمات، تقوا یعنی نه تعطیلی خدمت، نه تأخیر خدمت، تقوا یعنی انجام تکلیف، نه تأخیر در تکلیف. احساس می‌کنم تقوا یعنی حس دلسوزی برای همه عالم داشتن، نه فقط برای ایران اسلامی داشتن.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group