پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

95-09-03-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسش‌های بینندگان
حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسش‌های بینندگان

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌های بینندگان

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری

تاريخ پخش: 03-09-95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین

شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما و ایمانی که از آن سرشار هستید. سلام به شما و دلهای پاک شما. انشاءالله هرکجا که هستید زیر سایه اهل‌بیت(ع) باشید. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم خیلی خوش آمدید.

حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام و ادب دارم. آرزوی قبولی همه عزاداری‌ها را داریم. دعای سلامت امام زمان را همه با هم قرائت کنیم. (قرائت دعای فرج) هدیه به آقایمان امام زمان صلواتی را هدیه کنیم.

شریعتی: حاج آقای ماندگاری از کربلای معلی برای ما چه سوغاتی آوردید؟

حاج آقای ماندگاری: سوغاتی که از امام حسین(ع) آوردم، این است که داشتم در یک برنامه صحبت می‌کردم، این شعر را خواندم:

صد بار بدی کردم و دیدم ثمرش را *** خوبی چه بدی داشت که یکبار نکردم

تا می‌خواستم بگویم: یکبار نکردم، ناخواسته گفتم: خوبی چه بدی داشت که تکرار نکردم. انگار خود امام حسین در دامن من گذاشتند. حس کردم سوغات اربعین کربلا تکرار خوبی‌هاست. واقعاً شنیدن کی بود مانند دیدن. اربعین واقعاً معجزه است. خدا به همه عالم می‌گوید: من دارم با یک گل حسین همه عالم را بهار می‌کنم. پس بلدم با گل مهدی هم همه عالم را بهار کنم. به شرطی که شما خوبی که در اربعین از خودتان نشان دادید را تکرار کنید. شهادت پیامبر(ص) و امام حسین مجتبی و امام رضا(ع) را پیش رو داریم. همه مردم ایران عموماً خصوصاً باید زیبایی‌ها را تکرار کنند. در شهادت امام حسن عسگری باید تکرار شود. در همه زندگی باید تکرار شود. من دیدم چقدر زیبایی در اربعین داریم. اینها را نوشتم.

یکی از زیبایی‌ها اتحاد و همدلی و همبستگی است. همه با یک شناسنامه آمده بودند، «امیری حسین و نعم الامیر» دیگر سیاه و سفید و این کشور و آن کشور و این شهر و آن شهر و پولدار و فقیر معنی نداشت. همه با هم همدل بودند. اتحاد و همدلی چه بدی دارد که تکرار نکردیم؟ بیاییم در خانه و شهر و دیار و جهان اسلام تکرار کنیم. شیعه و سنی و مسیحی و کلیمی و زرتشتی و ایرانی و آفریقایی همه بودند. این معجزه الهی است. خدا فرمود: شما سهم خودتان را در اتحاد انجام بدهید، بقیه‌اش با من.

یکی دیگر از زیبایی‌های این سفر روحیه‌ی خدمتگزاری است. باور کنید در آن شلوغی که نمی‌شد راه رفت، دیدم یک جوانی پای مرا گرفته است. می‌گفت: بایست می‌خواهم کفش‌هایت را واکس بزنم. پاهایت را ماساژ بدهم. اول پا را هم می‌بوسد. به همه آنهایی که داشتند با همه توانشان خدمت می‌کردند، «وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاة» (یوسف/88) چرا این شهر در خانه و اداره و شهر نباشد؟ بر همه عالم ثابت شد که مردم ایران همه دوستدار امام حسین هستند. این روحیه خدمتگزاری فقط با «حب الحسین» امکان پذیر است. حالا هم برای «حب الرضا» برای خدا «حب الله» این روحیه خدمتگزاری را ادامه بدهیم. هرکسی در هرجایی مراجعه کننده شما هست بنده خداست. به او خدمت کنید به حساب خدا. اینها به حساب ارباب به ما خدمت می‌کردند.

یکی دیگر از زیباترین تابلوها ایثار بود. آدم‌هایی بودند که غذای خودشان را می‌دادند. آبی که خودش می‌خواست بخورد را می‌داد. این ایثار و فداکاری، پتوی خودش را می‌داد و خودش می‌لرزد. ایثار چه بدی داشت که تکرار نکردیم! باور کنید ایثار این بچه‌ها مرا یاد ایثار بچه‌های جبهه می‌انداخت. بعضی از بچه‌ها گاهی مریض می‌شدند و یکی می‌گفت: من به جای تو می‌روم! می‌رفت و دیگر برنمی‌گشت.

یکی دیگر از زیبایی‌ها که مردم با تمام وجود حس کردند، خدا به همه عالم نشان داد باطل یک جولانی می‌دهد. دولت پایدار برای حق است. یک روزی در این سرزمین با امام حسین برخوردی کردند که آنهایی که سوار بر اسب شدند و بر بدن امام حسین تاختند، برای ابن زیاد و یزید نوشتند: چنان بر بدن حسین تاختیم که استخوان‌های سینه و پشت حسین را یکی کردیم. اینها می‌خواستند حسن و حسین فاطمه را ذلیل کنند. محو کنند. ولی ببینید خدا به همه عالم نشان داد:

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست *** این چه شمعی است که جان‌ها همه پروانه اوست

همه فهمیدند اگر در مسیر حق باشند، دولت پایدار دارند ولو زیر سم اسبان هم امروز لگد مال شوند. شهدای عزیز ما هم یک روزی زیر شلیک تانک لگدمال شدند. ولی وقتی 175 غواص آمدند، فهمیدند دولت ایران برای اینهاست. همه عالم می‌دانند دولت جمهوری اسلامی برای شهداست. آفریقایی مرا می‌دید می‌گفت: شما به برکت شهدا اینقدر قدرت دارید. بچه‌های سوئد موکب زده بودند. شیعیان آمریکا موکب زده بودند. مردم بدانند باطل شاید جولانی داشته باشد، نزول خواری و رشوه خواری و دست درازی به بیت المال شاید جولان داشته باشد ولی دوام ندارد. یزید و عمر سعد یک جولانی داشتند. هردو باطل بودند. ولی یک نفر امروز نام یزید را به نیکی نمی‌برد. ولی همه عالم لبیک یا حسین می‌گویند.

یکی دیگر از زیبایی‌هایی که در این سفر دیدیم، مردم برای رسیدن به مقصدشان بی تکلف خودشان را نشان دادند. یعنی خیلی مقید به خوراک و مکان استراحت نبودند، یک چیز برایشان مهم بود. رسیدن به کربلا، وقتی مقصد برای آدم بزرگ شود همه سختی‌ها برایش کوچک می‌شود.

یکی دیگر از زیبایی‌ها این بود که کربلا و اربعین به ما یاد داد «هیهات من الذله» آزاد مرد باشید. زیر بار ذلت نروید. زندگی با ذلت هیچ ارزشی ندارد. چون خدا خیلی ما را بزرگ آفریده است و دوست ندارد ما برای چیزی خودمان را کوچک کنیم.

می‌خواهم یک دلگرمی هم به کسانی که نتوانستند به هر دلیلی بروند بگویم، بعضی‌ها پرستار بودید، گرفتار بودید، بعضی‌ها کار مردم را راه می‌انداختید، اگر همه می‌آمدید مملکت تعطیل می‌شد. یقین بدانید همین که گفتید: صلی الله علیک یا أبا عبدالله، صلی الله علیک یا أبا عبدالله، صلی الله علیک یا أبا عبدالله! یقین بدانید امام حسین شما را هم زائر حساب کردند. اینقدر رحمتشان واسع است که فقط به کربلا و زیر قبه نگاه نمی‌کند. هرکجا توجه به امام حسین باشد، اول توجه امام حسین به آنجا بوده است. انشاءالله خدا به آبروی امام حسین این خدمات و زیارات را از همه قبول کند. توفیق تکرار اینها را به همه ما بدهد. امروز همه دنیا می‌دانند دنیا با اربعین پر از عطر حسینی شده است. انشاءالله این عطر حسینی وصل به عطر مهدوی شود.

شریعتی: دو پیام را در ابتدا می‌خوانم. گلایه کردند و گفتند: حدود دو سال است ازدواج کردم و خدا را هزار مرتبه شکر زندگی و همسر خوبی دارم. مشکل زندگی من نداشتن ارتباط با پدرم است. پدرم با ازدواج من مخالف بودم و شرط ازدواج مرا قطع ارتباط من با خانواده گذاشتند. من هم چون فکر می‌کردم بعد از مدت کوتاهی این مشکل حل شود، قبول کردم. ولی هنوز بعد از دو سال ذره‌ای از عصبانیت پدرم کم نشده و به هیچ عنوان اجازه دیدارشان را نمی‌دهند. این موضوع اثر خیلی بدی روی من گذاشته و مرا به شدت عصبانی کرده است. من دختر بزرگ خانواده هستم و عاشق پدرم هستم. مادر و خواهرم هم خیلی از این موضوع ناراحت هستند ولی کاری از دستشان بر نمی‌آید و به هیچ عنوان نمی‌توانند در مورد من با پدرم صحبت کنند چون پدرم حتی با شنیدن اسم من به شدت عصبانی می‌شوند. من دختر هستم و عاشق پدرم هستم. محبت پدرم را از دست دادم و دارم می‌سوزم و می‌سازم. به من کمک کنید.

یک پیام دیگر هم بخوانم. نوشتند تقریباً سه سالی است که پدرم با یکی از خواهرهایم قهر کرده است. من قبول دارم اشتباه از جانب خواهر من بود و نباید در عصبانیت با صدای بلند حرف می‌زد. از همان روز به بعد بارها برای عذرخواهی اقدام کرده حتی بزرگان فامیل را واسطه کرده است. اما پدرم کینه شدید به دل گرفته و می‌گوید غیر ممکن است ببخشم. اشتباه از خواهرم بوده ولی یک پدر برای یک اشتباه باید به طور کلی قید بچه‌اش را بزند؟ مخصوصاً که بچه‌اش مادر هم ندارد. خدا را به عصمت حضرت زهرا قسم می‌دهم گره این مشکل باز شود. چون دارد در تک تک زندگی ما بچه‌ها مشکل ساز می‌شود. من می‌دانم پدرم برنامه شما را می‌بیند. من خواهش می‌کنم شما واسطه شوید بلکه این مشکل حل شود.

حاج آقای ماندگاری: پیام دردناکی بود. انشاءالله این پدر بزرگوار اگر برنامه را می‌بینند من دست ایشان را می‌بوسم و از ایشان خواهش می‌کنم ما باید الگوی بچه‌هایمان باشیم، همچنان که خدا و پیغمبر و اهل‌بیت الگوی ما و بچه‌هایمان باشند. ما اگر خدای مهربانی را نداشتیم که فرمود:

صد بار اگر توبه شکستی باز آی *** گر کافر و گبر و بت پرستی باز آی

حق داشتیم بگوییم: بچه‌هایمان را نمی‌بخشیم. اگر خدایی را نداشتیم که در قرآن با ما شرط کرده «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» (یس/60) خدا که با ما عهد بسته بود ما بنده شیطان نباشیم. مگر ما هردو گناه بزرگ نداریم؟ حالا خدا بگوید: حالا که من شرط کردم اگر بندگی شیطان را کردی و گناه کردی، از در خانه‌ام بیرونت کنم، دیگر تو را نگاه نکنم قشنگ است؟ تازه گفتی: وقتی توبه می‌کنی برای من عزیزتر می‌شوی. اگر من و شما پیغمبر مهربانی را نداشتیم که قاتل حمزه را بخشید، جوانی که خاکستر روی سر پیغمبر ریخت را بخشید. هرکار دلمان می‌خواست می‌کردیم. اگر من و شما آقا امیرالمؤمنین را نداشتیم که ظرف شیر برای قاتلش فرستاد، شما هم هیچی به بچه‌ات نده و نگاهش هم نکن. اگر فاطمه زهرا(س) را نداشتیم که اول برای همسایه‌های بی‌وفایش دعا کرد و بعد برای خودش هرکاری دلمان خواست بکنیم. اگر امام حسن مجتبی را نداشتیم که مرد شامی را به او جسارت کرد، هرچه دلش خواست گفت و حتی همسرش که قاتلش بود، راه فرار نشان داد. فرمود: برو. الآن حسین می‌آید. هرکاری دلمان خواست بکنیم! اگر من و شما امام حسین را نداشتیم که در کربلا گفتم:

ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش *** از بس که کرم دارد و آقاست حسین

یک نفر داد زد و گفت: یا امام حسین اگر می‌خواهی شمر را ببخشی، من نمی‌توانم طاقت بیاورم. اگر ما چنین آقایی را نداشتیم، هرکاری دلمان می‌خواست می‌کردیم. بچه‌هایمان را نمی‌بخشیدیم. آنهایی که به ما بدی می‌کردند نمی‌بخشیدیم. اگر ما امام رضای رئوف و مهربان را نداشتیم هرکاری دلمان می‌خواست می‌کردیم. اگر این قرآن و خدا و این پیغمبر و امام را داریم، بد است برای ما بچه‌هایمان را نبخشیم. این رفتار زشت است. خدایی و پیغمبری و علوی و فاطمی و حسنی و حسینی نیست.

خدا می‌گوید: پدر و مادرها شما خدای کوچک خانه هستید. همچنان که من برای بنده‌هایم بخشنده هستم شما هم برای بچه‌هایتان بخشنده باشید. در آیه 21 سوره نور است، می‌گوید: ببخشید و بگذرید. پاک کنید، «أَ لا تُحِبُّونَ‏ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيم‏» دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟ اگر دوست نداری خدا شما را ببخشد، پدر بزرگوار همینطور محکم بایست و کوتاه نیا. ولی اگر من جای شما بودم حالا که بچه‌ام جلو آمده، می‌بخشیدم. اگر هم من جای شما بودم یکی را می‌فرستادم می‌گفتم: برو بگو بیاید. می‌خواهم او را ببخشم. آیه 159 آل عمران می‌گوید: «فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُم»‏ خدا به پیغمبر می‌گوید: من واسطه می‌شوم تو اینها را ببخش. تو بیا واسطه شو من اینها را ببخشم. من اگر جای شما بودم به مادر می‌گفتم: برو به دخترم بگو بیاید یک احوالپرسی بکنم. اینطور نمی‌کردم. یک نفر را بفرست به دخترت بگوید: بیاید. بگو: تو را بخشیدم. به این پدر می‌گویم: قول می‌دهم خیلی زود دیر می‌شود. اگر فرصت دنیا تمام شود و در عالم آخرت برویم، می‌فهمیم نبخشیدن ما خیلی گران تمام شده است. آنجا هم خدا محکم می‌ایستد و نمی‌بخشد. آنهایی که به گردن ما حق دارند محکم می‌ایستند و نمی‌بخشند. آن کسی که از یک نفر ناراحتی دارد در این ایام شهادت پیامبر و امام حسن و امام رضا(ع) بیاییم ببخشیم و ثوابش را به ساحت این وجودهای نازنین هدیه کنیم. بعد ببینیم چه گشایش‌هایی در زندگی ما می‌شود.

شریعتی: گفتند همسر من با خانم‌های متعددی در گروه‌ها آشنا شده و در فضای مجازی ارتباط برقرار می‌کند. البته من علاقه ندارم در گوشی ایشان تجسس کنم. ولی اتفاقی چند مورد را متوجه شدم. البته منظور من برخی ارتباطات احساسی و روابط عاطفی است. او به خانه و خانواده بسیار ابراز علاقه می‌کند و فرد با ایمانی است و به او اعتماد زیاد داشتم. من نمی‌دانم چطور می‌توانم این موضوع را مطرح کنم. البته من نمی‌خواهم او بداند من متوجه این موضوع هستم. چون نمی‌خواهم حرمت‌ها شکسته شود.

حاج آقای ماندگاری: نکات قشنگی در سؤال بود. اول اینکه خانم بنا بر دستور دین اهل تجسس گوشی شوهرش نبود. این خیلی خوب است. خانم‌های بزرگوار دین گفته زن خیلی تجسس نکند. دوم اینکه این مرد اهل ایمان بود. مرد اهل ابراز علاقه به خانواده بود. این خانم عیب شوهرش را بزرگ نکرد. و بعد اینکه دوست دارد غیر مستقیم بگوید و او نفهمد. این خیلی زیباست. پنج نکته قشنگ تربیتی در ارتباطات خانوادگی در سؤال ایشان بود. خدا انشاءالله این روحیه قشنگ دینی را برای شما و همه بانوان خوب ما نگه دارد.

فضای مجازی یک حقیقتی در جامعه ما است. نمی‌توانیم تعطیل کنیم و نمی‌توانیم به همه بگوییم: سراغش نروید. فقط بارها به همه گفتیم: باید مدیریت کنیم. به این خانم سه کار را پیشنهاد می‌کنم. نکته اول اینکه همین حالت تغافل را ادامه بدهند. به روی همسرشان اصلاً نیاورند. ارتباط عاطفی با شوهرشان پررنگ شود که خدای نکرده خلأ عاطفی پیدا نشود که بخواهد جایی جبران شود. چشم و دل شوهرشان را از لحاظ عاطفی سیراب کنند. نکته دوم به شوهرشان ابراز کنند من به شما اعتماد دارم. بگویند: عزیز دلم من به ایمان شما اعتماد دارم. من به اینکه شما اگر در فضای مجازی بروید، اگر با خانم‌ها و آقایان پیامک بزنید یقین دارم قصد شما خیر است. یک پیام خوب و دینی است. این را تلقین کنند. البته در فضای مجازی هم اینطور نیست که همه پیام‌ها بد باشد. خیلی‌جاها یک نکته خوب و تربیتی و مذهبی رد و بدل می‌شود. سوم اینکه این خانم به شوهرش غیر مستقیم بگوید: من به تو شک ندارم. پشت سرت هم نماز می‌خوانم. ولی به شیطان اطمینان ندارم. همه آنهایی که از طریق فضای مجازی به گناه افتادند کسانی بودند که از اول فکر می‌کردند به گناه نمی‌افتند. فضای مجازی مثل یک آتش سوزی است. آتش سوزی باید با یک لباس ضد حریق باشی که بتوانی آن افرادی که آنجا هستند را نجات بدهی. اگر لباس نداشته باشی شاید خودت آسیب ببینی. پس غیر مستقیم بگویند. ابراز احساسات خودشان را بیشتر کنند. عدم تجسس و اعتماد هم ادامه بدهند. یک حکایتی از یک نفری که به خودش اعتماد داشت را تعریف کنند. به همه آقایان و خانم‌هایی که بدون جلیقه نجات در فضای مجازی می‌روند می‌گویم: مراقب باشید. جلیقه نجات هم ایمان است. آنقدر ایمان من قوی باشد که خاطر جمع شود آنجا آلوده نیست.

مردم ما در هر شرایطی قرار بگیرند، به نظر شما نعوذ بالله نجاست و کثافت می‌خورند؟ نه، چون ایمان دارند کثیف است. ولی نمی‌دانم چرا در بعضی شرایط که قرار می‌گیرند مشروب می‌خورند؟ چون به اندازه‌ای که ایمان دارد نجاست و کثافت کثیف است، به آن اندازه ایمان ندارد مشروب کثیف است. مردم ما با یک بیماری که بیماری‌اش واگیردار است و سریع منتقل می‌شود در هیچ شرایطی تماس برقرار نمی‌کنند. اما چرا محرم و نامحرم در بعضی شرایط با هم ارتباط برقرار می‌کنند؟ چون به اندازه او ایمان ندارد. آن جلیقه نجات ایمان است. من اگر آن ایمان را ندارم خیلی بی‌گدار نروم. یا زمان حضورمان در فضای مجازی را محدود کنیم. گاهی خودمان را محاکمه کنیم و بگوییم: رفتی اینجا چه چیزی گیرت آمد و چه چیزی از دست دادی؟ به من می‌گویند: حاج آقا دو ساعت در فضای مجازی رفتم و نماز اول وقت از دستم رفت. آمده بود گریه می‌کرد و می‌گفت: چهل روز بود نماز شب می‌خواندم. یک هفته در فضای مجازی رفتم و نماز شب از دستم رفت. گفتم: خوب خودت را کنترل کن. از آدم می‌گیرند و آرام آرام هم می‌گیرند. تعبیر قشنگی را حضرت آقا فرمودند: همچنان که کار فرهنگی خیلی کند است، تهاجم فرهنگی هم خیلی کند است. آرام آرام از ما می‌گیرند. « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطان‏» (نور/21)

شریعتی: امروز صفحه 408 قرآن کریم، آیات 33 تا 41 سوره مبارکه روم برای شما تلاوت می‌شود.

«وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِيبِينَ إِلَيْهِ ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ رَحْمَةً إِذا فَرِيقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ يُشْرِكُونَ «33» لِيَكْفُرُوا بِما آتَيْناهُمْ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ «34» أَمْ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمْ سُلْطاناً فَهُوَ يَتَكَلَّمُ بِما كانُوا بِهِ يُشْرِكُونَ «35» وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذا هُمْ يَقْنَطُونَ «36» أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «37» فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ ذلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «38» وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ رِباً لِيَرْبُوَا فِي أَمْوالِ النَّاسِ فَلا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَ ما آتَيْتُمْ مِنْ زَكاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ «39» اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ هَلْ مِنْ شُرَكائِكُمْ مَنْ يَفْعَلُ مِنْ ذلِكُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا يُشْرِكُونَ «40» ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «41»

ترجمه: و هرگاه زيانى به مردم رسد، توبه‏كنان پروردگار خود را مى‏خوانند و به سوى او باز مى‏گردند؛ امّا چون خداوند از طرف خود رحمتى به آنان بچشاند، گروهى از آنان به پروردگارشان شرك مى‏ورزند. تا سرانجام درباره‏ى آنچه به ايشان بخشيده‏ايم كفران پيشه كنند، پس كام بگيريد كه به زودى خواهيد دانست (نتيجه‏ى كفر و كفران چيست). آيا ما بر ايشان حجّت و دليل محكمى نازل كرده‏ايم؟ دليلى كه درباره‏ى شرك آنان سخنى بگويد (آن را موجّه بداند)؟! و هرگاه به مردم رحمتى چشانيم، به آن شاد شوند و اگر به خاطر دستاورد گذشته (و اعمال بد) آنها، ناگوارى (و مصيبتى) به آنان رسد، ناگهان مأيوس مى‏شوند. آيا نديدند كه خداوند براى هر كس بخواهد (طبق حكمت)، روزى را گسترش مى‏دهد و (يا) تنگ مى‏سازد؟ البتّه در اين (توسعه و ضيق) براى كسانى كه ايمان مى‏آورند نشانه‏هايى قطعى است. (اكنون كه دانستى توسعه‏ى رزق به دست خداست،) پس حقّ خويشاوند و تنگدست و در راه مانده را ادا كن. اين (انفاق) براى كسانى كه خواهان خشنودى خدا هستند بهتر است، و آنان همان رستگارانند. و آنچه شما به رسم ربا داديد كه بر اموال مردم (رباخوار) افزوده شود، پس نزد خداوند فزونى نخواهد يافت، و آنچه را به عنوان زكات مى‏پردازيد و رضاى خدا را مى‏طلبيد پس آنان (كه چنين كنند پاداشى) چند برابر دارند. خداوند كسى است كه شما را آفريد، سپس به شما روزى داد، آنگاه شما را مى‏ميراند، سپس زنده مى‏كند؛ آيا از شريك‏هايى كه شما براى خدا گرفته‏ايد كسى هست كه ذرّه‏اى از اين كارها را انجام دهد؟ او منزّه و برتر است از آنچه شريكش قرار مى‏دهند. به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‏اند، فساد در خشكى و دريا آشكار شده است، تا (خداوند) كيفر بعضى اعمالشان را به آنان بچشاند، شايد (به سوى حقّ) بازگردند.

شریعتی: عروج مداح اهل‌بیت حاج سلیم مؤذن زاده اردبیلی که به رحمت خدا رفتند را تسلیت می‌گوییم. مطلع شدیم که آیت الله موسوی اردبیلی هم دار فانی را وداع گفتند. انشاءالله روحشان شاد باشد.

حاج آقای ماندگاری: من هم رحلت مداح و ذاکر اهل‌بیت حاج سلیم مؤذن زاده اردبیلی و هم ارتحال حضرت آیت الله العظمی موسوی اردبیلی را تسلیت می‌‌گویم.

«فَآتِ ذَا الْقُرْبى‏ حَقَّهُ» آخر آیه می‌گوید: هرکس دوست دارد خدا به او نظر کند، هرکس دوست دارد جزء رستگاران باشد حق ذوی القربی را بدهد. در سؤال‌ها بود که پدر محکم ایستاده و بچه‌هایش را نمی‌بخشد. یکی از حق‌هایی که ما به گردن خدا داریم این است که اگر گفتیم: خدایا ما را ببخش، او ما را ببخشد. خودش گفته: «كَتَبَ‏ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَة» (انعام/12) اگر من پدر و مادر خدای کوچک خانه هستم پس یکی از حق‌هایی که بچه‌های من بر گردن دارند این است که اگر آمدند گفتند: بابا، مامان، ما را ببخش، ما هم آنها را ببخشیم.

شریعتی: گفتند جوان 28 ساله هستم که علاقه به کارهای خیر و اردوهای جهادی دارم. اما پدر و مادر من اجازه چنین کارهایی را به من نمی‌دهند. راضی نیستند. من هم ناچار به حرفشان گوش می‌دهم. در بسیاری از کارهای دیگر از جمله ازدواج بنده نیز سخت‌گیری‌های بی‌مورد می‌کنند. نمی‌گذارند برای زندگی خودم تصمیم بگیرم. پدر و مادر من شکر خدا سلامت هستند و نیاز به مراقبت من ندارند. من تک فرزند نیستم و تنها گناه من این است که فرزند آخر هستم. بقیه خواهر و برادرهایم هم ازدواج کردند و رفتند. والدین من زورشان به من می‌رسد و اجازه هیچ کاری به من نمی‌دهند. من همیشه به نظر آنها احترام گذاشتند اما تحمل این موضوع که نمی‌گذارند به آرزوهایم برسم سخت است. دوستانم می‌گویند: تو زیادی به حرف پدر و مادرت گوش می‌دهی و این باعث شده توقع آنها روز به روز از تو بیشتر شود. وقتی می‌بینم خدا اینقدر به پدر و مادرها امتیاز داده و فرزند نباید کاری را خلاف میل آنها انجام بدهد حتی کارهای خوب از خدا شاکی می‌شوم. احساس می‌کنم اسلام دست و بال مرا بسته است. من همیشه سعی می‌کنم به آیاتی که در مورد حقوق والدین است عمل کنم، ولی پدر و مادر نباید از این امتیازات ویژه‌ای که خدا برآنها قائل شده سوء استفاده کنند. اینقدر از این سخت‌گیری‌هایشان تحت فشار هستم که اصلاً دلم نمی‌خواهد خودم صاحب فرزند شوم. چون می‌ترسم روزی من هم با سخت‌گیری بی‌مورد فرزندم را اذیت کنم. می‌ترسم از ظلم کردن به کسی که حق دفاع از خودش را ندارد. یعنی دین چنین حقی را برای فرزند در برابر زورگویی والدین قائل نشده است؟ فرزند حتی حق ندارد از پدر و مادرش ناراضی باشد؟ آیا اطاعت از پدر و مادر هیچ محدودیتی ندارد؟ من تا کی باید از انجام کارهایی که به خوب بودنشان ایمان دارم محروم بمانم فقط به خاطر اینکه والدین من این اجازه را به من نمی‌دهند؟ بعضی از شهدا که بدون اجازه و رضایت پدر و مادرشان به جبهه رفتند و شهید شدند، آیا بهشت نرفتند؟

حاج آقای ماندگاری: من به شما قول می‌دهم شهدای عزیز و گرانقدر ما که مقام بالا دارند ولی بدون اجازه پدر و مادرشان رفتند اگر رفتن برایشان واجب نبوده الآن در بهشت برزخی حسرت می‌خورند که ای کاش با اجازه پدر و مادر آمده بودیم. قطعاً با شهدایی که با اجازه آمدند جایشان فرق دارد. این را نگفتم که ایشان بگوید: دیدی گفتم خدا یک امتیاز ویژه برای پدر و مادرها گذاشته است. نه! خدا امتیاز ویژه برای پدر و مادر گذاشته برای اینکه ارتباط من و شما را با خدا درست کند. البته حرف ایشان راست است، خدا اگر به پدر و مادر امتیاز ویژه داده و آنها را خدای کوچک کرده است، به همان پدر و مادر هم گفته از جایگاه ویژه خودتان سوء استفاده نکنید و اگر خدای نکرده سوء استفاده کنند روز قیامت آنها هم معاقب می‌شوند و حق ظلم ندارند. همچنان که رضایت پدر و مادر از فرزند مایه سعادت او می‌شود، رضایت فرزند هم از پدر و مادر مایه آرامش پدر و مادر در دنیا و آخرت می‌شود. خاطره عجیبی که حاج آقای قرائتی هم فرمودند که پدرها می‌توانند بچه‌ها را عاق کنند و بچه‌ها هم می‌توانند پدرها را عوق کنند. لذا اول به پدر ایشان می‌گویم: پدر بزرگوار من دست شما را می‌بوسم! ارزش دارد که سخت‌گیری شما بچه شما را به خدا بدبین کند؟ این بچه شما دارد به خدا و دین و فرزند آوری و ازدواج بدبین می‌شود؟ بچه شما اهل دیانت است. احترام به فهمش بگذاریم. پیغمبر خدا فرمود: اگر فرزندانمان را خوب تربیت کنیم، هفت سال سوم وزیر ما هستند. مشاور ما هستند. هرکاری می‌خواهیم بکنیم بگوییم: نظر تو چیست؟ به نظر بچه‌هایمان احترام بگذاریم. اگر کاری که فرزند ما خواست بکند واقعاً خلاف دین است؟ به او بگویم: خلاف دین است. باز هم آنجا نمی‌توانیم تحکم کنیم. چون «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» (انسان/3) عواقبش اینطور و اینطور است. قبول کرد که الحمدلله، قبول نکرد خودش عواقب می‌بیند. ما درست تربیت کنیم و جایگاه پدر و مادری را اعمال کنیم. به بچه احترام بگذاریم و حق احترام به او بدهیم. اگر من و شما حق انتخاب را از بچه‌هایمان بگیریم، خدا که حق انتخاب به ما داده است نعوذ بالله اشتباه کرده است؟ حق انتخابی که خدا داده شما از بچه‌ها نگیرید. به آقا پسر هم می‌گویم: تا زمانی که پدر و مادر شما را از واجب نهی نکردند و به حرام وادار نکردند هرچه به حرفشان کنی خدا برایت جبران می‌کند.

مقام معظم رهبری یک شرایط بهتری را برای ادامه درسشان آرزو داشتند. ولی پدر و مادر خواستند ایشان در مشهد بمانند و دعا هم کردند، هرچه خدا می‌خواهد در آن شرایط به تو بدهد، در این شرایط بدهد و خدا داد.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group