95-09-17-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 17-09-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما و هموطنان عزیزم. بینندهها و شنوندههای عزیزمان. انشاءالله هرجا که هستید بهترینها نصیب شما شود. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم. شب شهادت آقا و مولی و ولی نعمت ما امام عسگری(ع) را هم به امام زمان تسلیت میگوییم و هم به بینندگان خوبی که داغدار وجود نازنین امام عسگری(ع) هستند. برای سلامت فرزند عزیزشان امام زمان هم دعا میکنیم. (قرائت دعای فرج) صلواتی را هم هدیه به امام زمانمان داشته باشیم.
شریعتی: امروز به سؤالات شما که به دست ما رسیده پاسخ خواهیم داد. دو سؤال و دو پیام هست که با اینکه جنسشان یکی است ولی فضایشان فرق دارد.
گفتند: شوهر من همیشه برنامه شما را تماشا میکند. نمازش را هم میخواند. اما وقتی من که همسرش و شریک زندگی او هستم از او خواستهای دارم، خواستهی مرا دنیایی خطاب میکند. هیچوقت نمیخواهد کمک حال من باشد. من چه گناهی دارم که میگویم: وام بگیریم و با پولی که داریم به فکر خانه باشیم. مستأجری مرا خسته کرده است. اما او ظاهراً طوری خودش را نشان میدهد که مسائل دنیا اصلاً برایش مهم نیست. آیا واقعاً دین میگوید که آدم تا آخر عمر باید در یک خانه مستأجر باشد؟ این یک پیام بود.
پیام دوم میگویند: تقریباً یک سال است با همسرم ازدواج کردم. همسرم من مرد پاک و مؤمن و با خانوادهای است. اما متأسفانه ایشان حقوق اولیه من که همسرش هستم رعایت نمیکند. کیف پول من ماهها است خالی است و دریغ از یک سکه. حتی گاهاً مریض شدم و خانواده من مرا دکتر بردند و هزینههای درمان مرا پرداخت کردند و من تمام مدت وانمود کردم که کیف پولم را جا گذاشتم. چون دوست ندارم آنها را ناراحت کنم. خدا رو شکر وضع مالیاش نسبتاً خوب است ولی تا عرش برای خودش هدف چیده است و میخواهد ره صد ساله را یکساله طی کند. هزینههای درمانی و لباس، حتی پولی برای خرید به من نمیدهد. ولی در عوض برای خرید ویلا در شمال از دهها بانک پول گرفته است. به طوری که خودش و مرا تحت فشار قرار داده است. حتی وقتی مریض میشویم درمان خانگی و مسکن میخوریم. چون ممکن است وام بانک عقب بیافتد و مقروضتر شویم. شاید فکر کنید من زیادهخواه هستم. ولی هرچقدر به او میگویم: خودت را اذیت نکن من نمیخواهم. میگوید: تو متوجه نیستی. به این آینده نگری میگویند. در صورتی که ما مسکن داریم و به نظرم این مصداق حرص است. هروقت هم اعتراض میکنم میگوید: تو زن زندگی نیستی. تاب فشار را نداری. گفتند: من از شما میخواهم مرا راهنمایی کنید. من دوست ندارم سر این مسائل مادی زندگی زناشویی خودم را خراب کنم.
حاج آقای ماندگاری: این یک سؤال در دو فضا است. من میخواهم به این سؤال با نگاه جامعی جواب بدهم. ما قرار نیست از دین برای توجیه کارهایمان استفاده کنیم. هردوی این بزرگواران از دین برای توجیه استفاده کردند. اولی برای توجیه تنبلی خود به خانمش میگوید: تو دنیا طلب هستی. چون توسعه و پیشرفت میخواهد، من انگ دنیا طلبی به او بزنم. دومی هم باز بخاطر توجیه زیادهخواهیهای خودش به خانوادهاش یکطور دیگر فشار میآورد. بینندگان عزیز اگر قرار باشد تشخیصهای ما دینی نباشد، اهل توجیه دینی میشویم. راه حل چیست؟ راه حل تشخیص دینی است. سراغ دین برویم. همان دینی که گفته اسراف بد است، همان دین گفته: اقتار هم بد است. اسراف یعنی زیادهروی. اقتار یعنی فشار بیش از حد و در تنگنا قرار دادن خانواده. همان خدایی که گفته: اسراف بد است. همان خدا گفته: در تنگنا قرار دادن خانواده بیجهت بد است.
یک روز امیرالمؤمنین وارد خانه شدند. به فاطمه زهرا فرمودند: چیزی در خانه داریم؟ حضرت فرمودند: نه علی جان! سه روز است چیزی در خانه نداریم. فاطمه جان چیزی در خانه نداشتیم و شما به من نگفتی؟ فرمود: از پدرم رسول الله شنیدم که مواظب باشید تقاضایی که مردتان میکنید در توانش هست یا نیست. یکوقت نکند طوری تقاضا کنید که او نداشته باشد و خجالت بکشد. همان دینی که به زنها توصیه کرده از مردها فوق توانش تقاضا نکنید. همان دین به مردها توصیه میکند یک مقدار به خودتان فشار بیاورید و تلاش بیشتر کنید علاوه بر واجبات زندگی به رفاه زن و بچه هم برسید و ثواب مجاهد فی سبیل الله به مردم میدهد.
آقا پسری که داماد شدی. دختری که از آغوش پدر و مادرش بیرون آوردی و در یک زندگی جدید گذاشتی حتماً تلاش کن این زندگی جدید از زندگی پدر و مادرش برایش مناسبتر باشد. همان دینی که به زنها توصیه قناعت میکند، همان دین به مردها توصیه سخاوت میکند. تشخیصهای دینی خیلی متعادل است. اگر قرار باشد ما مردها بخواهیم برای توجیه خودمان از دین استفاده کنیم، از آن طرف هم خانمها برای توجیه خودشان از دین استفاده کنند، نمیشود. هردو سر سفره دین بیاییم.
دین میگوید: وسایل زندگی شما سه بخش است. یک ضروریات است. آقایان تأمین ضروریات برای زن و بچه واجب است. لذا گفتند: زن و بچه واجب النفقه ما هستند. یعنی تأمین اینها واجب است. باید برای زن و بچه خوراک و پوشاک و مسکن فراهم کنیم. لذا وقتی میخواهم خمس را حساب کنم، میگویند: خرج زن و بچه کنار، این را که خرج کردی اگر اضافه ماند بیا خمس بده. خرج زن و بچه را خدا به عنوان خمس از ما طلب نکرده است. من در خانهام دو کیلو برنج اضافه مانده است، خوب اضافه را باید حساب کنی. آنچه ضروریات زندگی است به گردن من مرد واجب است تهیه شود. دوم اینکه آنچه برای رفاه زن و بچه است، برای من مرد مستحب است. همه حرف ما این است که زن و مرد بیایید با هم تصمیم بگیرید هوسیات زندگی را قیچی کنید. هوسها چیست؟ هوس آن چیزی است که اگر نباشد، زندگی ما لنگ نمیشود. اگر نباشد رفاه ما لنگ نمیشود. فقط گاهی عشق ما یک مقدار لنگ میشود. اگر هوسیات زن و مرد قیچی شد، مرد دیگر حق ندارد برود به هوسیات خودش برسد. به هوسهای رفیقهایش برسد. اگر قرار است از هوسیات قیچی شود، سرمایه برای آخر عمر هردوی شما شود.
یکی از هوسیات چیست؟ امروز مد شده در خانهها استخر و جکوزی بزنند. شاید صدها میلیون خرج استخر باشد. این هوسیات را قیچی کنیم خرج پنج لباس برای زوج جوان بدهیم. برای سرمایهگذاری هردوی ما باشد. این باقیات الصالحات است. اما این دو موردی که سؤال کردم. نه خانمی که به شوهرش میگوید: یک مقدار تلاش کن خانه 50 متری 80 متر شود، هوس است. این رفاه است. اگر ضروریات نباشد قطعاً رفاهیات است. مرد باید حتماً تلاش کند. این اصلاً جزء تجملات نیست. تقاضاهای ما همه مادیات است. نباید به تقاضای همسر انگ مادی بزنیم.
امیرالمؤمنین پولدارترین مرد زمان خودشان بودند. دنیا طلب بودند؟ نه. یک رکن اقتصاد مقاومتی این است که همه کار کنند برای تولید ثروت. این دنیاگرایی است؟ نه. وابستگیاش دنیا گرایی است. پس خانه بزرگتر داشته باشد اشکالی ندارد ولی دل بسته نباشیم. ماشین بزرگتر اشکالی ندارد. امکانات و رفاهیات داشته باشیم اشکالی ندارد. وابسته نباشیم و مواظب مرز هوس باشیم.
خانمی هم که گفته بود: شوهر من خودش را به قرض میاندازد، برای اینکه ویلا بخرد، اسمش را هم آینده نگری میگذارد، این آینده نگری نیست. «وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَة» (بقره/195) شما امروز را نابود میکنید که نقد است برای آیندهی نسیه که معلوم نیست بیاید. یکوقت کسی پولی دارد و یک قرض معقولی میگیرد، میداند میتواند قسطهایش را هم بدهد که به زندگیاش فشار نیاید. خوب یک باغچهای هم در شمال میخرد. ولی نه اینکه از زندگی زن و بچهات بزنی. خانمت مریض میشود یک پول هم در کیف ندارد. خواهش میکنم بیایید اهل تشخیص دینی شوید که اهل توجیه گری دینی نشوید. این موضاعاتی نیست که زندگی ما را به دعوا و ناراحتی بکشاند. نه مرد از دستورات دین سوء استفاده کند. نه زن سوء استفاده کند. در هردو سؤال افراط و تفریط داشتیم.
شریعتی: گفتند: دو سال پیش از طریق یک نرم افزار اجتماعی با دختری آشنا شدم. به دلیل همخوانی اعتقادات و باورها با هم همراه شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. ولی به دلیلی که میدانستم در صورت مطرح کردن مستقیم با خانواده با مخالفت روبرو میشوم، از یک واسطه استفاده کردیم که این دختر را به خانواده من معرفی کند. متأسفانه به دلایل گوناگون تا به مرحله خواستگاری رسیدیم، بعد از خواستگاری با مخالفت خانوادهام روبرو شدم. من که با این شخص با ملاک دین همراه شده بودم و آن دختر هم بخاطر من بعد از مدتی چادری شد، خانواده من عدم تناسب فرهنگی را دلیل مخالفت خود اعلام کردند. حرفشان اشتباه نیست ولی الآن بعد از دو سال وابستگی چطور به خودمان بفهمانیم نشده است؟ من قبول دارم اصلاً شروع کار اشتباه بود. ادامه کار اشتباه و روش کار اشتباه بود. الآن چه کنم این دختر خانم وابسته به من شده است. چطور باید از هم جدا شویم و این دختر خانم هم ازدواج کند و به زندگی خودش برگردد؟ من میدانم خدا توبه پذیر است ولی میدانم کفاره این گناه را با من در مسیر زندگی همراه میکند. من با این قضیه مشکلی ندارم ولی ترس من پس از مرگ است. آن هرچقدر بعد از جدایی زجر بکشد، بار گناه من سنگین و سنگینتر میشود. متأسفانه شرایط طوری است که من احساس میکنم این دختر با ازدواج با من هم خوشبخت نخواهد شد. چون حرفها و برخوردهایی که اتفاق افتاده قطعاً زندگی را به کام من و او تلخ خواهد کرد. نظرات پدر و مادرم اصلاً بیراه نیست و دلایلشان هم منطقی است. ولی دل یک انسان به من گره خورده است. مرا راهنمایی کنید از این برزخ نجات پیدا کنم.
حاج آقای ماندگاری: این سؤال را از سه جهت باید نگاه کنیم. اول میخواهم یک اشاره به فضای مجازی کنم. تو را به خدا، یک مقدار بیشتر مراقب فضای مجازی باشیم. این فضا مجازی نیست، واقعی واقعی است. فکر نکنیم چون نصف شب میتوانیم در اتاق خلوت در این فضا برویم هیچ آسیبی به ما نمیزند. اینقدر مراجعه میشود که خانواده متأهل هستند. میگویند: ما زندگیمان خوب است و متدین هستیم، نمازخوان هستیم، اهل دیانت هستیم. خانم من نصف شب در فضای مجازی است. بر فرض هم که در فضای مجازی امر به معروف و نهی از منکر میکند. ولی گفتگوی یک زن نامحرم با مرد نامحرم چه توجیهی دارد؟ شیطان این وسط کاری نمیکند؟ نیمه شب در فضای مجازی دو نامحرم با هم حرف میزنند! اصلاً خواستگاری در فضای مجازی به نظر شما چقدر از ابعاد انسان را میتواند نشان دهد؟ آقا پسر و دختر خانم در فضای مجازی از احساس یک طرف خوششان آمده است. از نوشتهاش خوشش آمده است. از عکس او خوشش آمده است. از تیپ او خوشش آمده است. از لباسش خوشش آمده است. آیا این یک بعد نگاه کردن برای شروع زندگی لازم است؟ جز وابستگی که این آقا اعتراف میکند، چیز دیگری هم دارد؟ این آقا پسر چون با ایمان است دارد غصه این دختر خانم را میخورد که در رابطه به هیچ جای باریکی هم کشیده نشده، الحمدلله. فقط نگران این وابستگی است که این دختر بعد از به هم خوردن این رابطه میخواهد چه کند؟ اما کسانی که دیانت و انصاف این آقا پسر را ندارند و در فضای مجازی وابسته میشوند، این وابستگی به بیرون فضای مجازی کشیده میشود، به داستانهای خیلی دردناک کشیده میشود، چه کسی این وسط بیشتر آسیب میبیند؟ شما دخترها خیلی بیشتر ضرر میکنید. خانمها و آقایان متأهل، دخترهای گل، اگر واقعاً منطق برای استفاده از فضای مجازی ندارید، تو را به خدا کنترلش کنید. طلاقهای عاطفی و سرد شدن در زندگی، روابط به هم میخورد. به خاطر استفادهی غلط از فضای مجازی است. این فضای مجازی یک ابزار است.
مطلب دوم فضای مجازی به خدا جای خواستگاری نیست. نه خیابان، نه پارک، نه فضای مجازی، نه دانشگاه، جای خواستگاری نیست. پیغمبر اکرم میفرماید: شما گل هستید. اگر کسی با انصاف باشد این گل را با گلدان و خاک و تمام لوازم از باغبان میخرد. حتی روش نگهداری گل را هم از باغبان میپرسد. این گل چه ویژگی برای نگهداری دارد؟ ولی کسی که میخواهد استفاده لحظهای بکند، این گل را از شاخه جدا میکند و با خودش میبرد. وقتی هم پر پر شد کنار میاندازد. خودتان را در معرض هوسها و استفادههای لحظهای نگذارید. اصلاً فضای مجازی جای خواستگاری نیست. بارها گفتیم: گزینش عاقلانه و زندگی عاشقانه!
اگر خدا در قرآن فرمود: من کارگردان محبت هستم. «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة» (روم/21) ما قبل از ازدواج نیاز به شناخت داریم نه وابستگی. نه رد و بدل شدن عواطف و احساسات. قرار نیست شما دانه بپاشید که او شما را دوست داشته باشد و شما هم او را دوست داشته باشید. باید عقل شما قبل از ازدواج کار کند.
نکته سومی که باید بگویم این است که این آقا پسر اعتراف کرد روش او منهای خدا بوده است. آدم وقتی منهای خدا شروع کند به مشکل میخورد. ایشان درمانش را هم منهای خدا میبیند. آقا پسر شما نسبت به این دختر خطا کردی. صرف اینکه این دختر در صحبت با شما چادری شده، چادری شدن خوب است ولی این ملاک دینی شدن نیست. چه بسا انتخابش عاشقانه بوده و عاقلانه نبوده است. چون شما را دوست دارد عاشق شما شده چادر سرش کرده است. چون پسر را دوست دارد نمازخوان شده است. نماز خیلی خوب است. ولی نمازخوان شدن بخاطر عشق و علاقه، تربیت دینی نیست. احساسی است. لذا اگر خواستگاری به هم بخورد، میگوید: خوب پس اصل چادر را هم کنار میگذارم. من بخاطر خواستگاری چادری شدم. انشاءالله که اینطور نباشد.
من میگویم: همچنان که مسیرش منهای خدا بوده است، درمانش نباید منهای خدا باشد. آقا پسر گل شما میگویی: من با روش غلط به این دختر خانم و خودم آسیب زدم. الآن شما باید به این دخترخانم مهربان باشی یا خدا؟ خدا. پس شما اینجا به درگاه خدا توبه کن. استغفار کن. بگو: خدایا اشتباه کردم. خدایا تو مهربانتر از من نسبت به او هستی. خطای مرا تو جبران کن. خدا جبران میکند چون این آقا پسر هر قدمی میخواهد بردارد با شدت وابستگی است. الآن میخواهد پیامک بزند ببخشید من اشتباه کردم، او بیشتر عاشقش شود. بگذار حداقل با هم پیامکی کار کنیم که من بتوانم روحیه تو را نگه دارم. این بدتر است. آن بنده خدا فردا میخواهد سر یک خواستگاری دیگر بنشیند. قیچی کنیم. محبتی که براساس روش غلط بوده قیچی شود. به خدا بسپار. فقط توبه کن. تا کی توبه کنم؟ یکی از لطفهای خدا این است که گناهانمان را فراموش نکنیم. چون اگر گناهانمان یادمان برود، استغفار هم یادمان میرود. ای کاش اشکال من و شما تا آخر عمر جلوی چشممان باشد.
شریعتی: گاهی در این روابط به این شکل، خیلیها احساس دین نسبت به طرف مقابل میکنند. در یک رودروایسی قرار میگیرند.
حاج آقای ماندگاری: جبران دین مادی است یا معنوی هم میتواند باشد؟ هم برای خودش و هم برای ایشان استغفار کند. هم برای خودش و هم برای او صدقه بدهد. هم برای خودش نماز جعفر طیار بخواند و هم برای او نماز جعفر طیار بخواند. چون منهای خدا رفتی خراب کردی. حالا هم منهای خدا بروی باز خرابتر میکنی. خود ایشان میگوید: ادامه رابطه غلط است. دل او شکسته غلط است. در زندگی من بیاید غلط است. پس به خدا واگذار کن. خدا مقلب القلوب است. قلبها را تغییر میدهد. جبران میکند. به شرط اینکه من واقعی توبه کنم. کفارهاش چیست؟ این است که اگر دوستان دور و اطراف او دارند این مسیر را میروند، به آنها بگوید: من رفتم. شما نروید. هم دخت خانم و هم آقا پسر جلوی این روش را در دوستان خودشان بگیرند.
شریعتی: گفتند چطور صبرم را در مقابل مادرم بالا ببرم؟ مشکل چیست؟ ایشان میگویند: احترام او بر من واجب است. ولی هر روز به هر دلیلی ایشان مرا عصبانی میکند و اکثراً هم خود ایشان مقصر است. من بسیار ناراحت هستم و هر بار بسیار گریه میکنم. استغفار میکنم کاری میکنم خوشحالش کنم ولی باور کنید رفتارهای مادرم باعث این عصبانیت میشود. من میخواهم مرابت کمال معنوی را طی کنم. میدانم تا این مشکل را با مادرم حل نکنم راهی به کمال ندارم. از همه بدتر که ایشان به من کنایه میزند که تو که سرت در قرآن و نماز است چرا عصبانی میشوی؟ مرا راهنمایی کنید.
حاج آقای ماندگاری: سه نکته قشنگ در رفتار این دختر خانم بود. به اشتباه خودش دارد اعتراف میکند. میگوید: من دارم مادرم را عصبانی میکنم. دوم اینکه میخواهد رشد کند. چون اهل معنویت و دیانت است میخواهد رشد کند. سوم اینکه میخواهد جبران کند. باز سراغ تشخیص دینی برویم. همه گرفتاریهای ما در زندگی به دلیل این است که تشخیص دینی ما ضعیف است. من اول به پدر و مادرها مخصوصاً مادر بزرگوار ایشان یک توصیه میکنم. ما پدر و مادرها میخواهیم به بچهمان تذکر بدهیم. میخواهیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم. در امر به معروف و نهی از منکر فرمودند: اگر احتمال میدهید هیچ تأثیری ندارد و کار خرابتر میشود، این کار را نکنید. از روش غیر مستقیم استفاده کنید. گاهی امر به معروف و نهی از منکر من برای فرزندم واجب است. جایی که میدانم اثر دارد و میدانم تغییر میکند. گاهی مستحب است. یعنی احتمال میدهم تأثیر نداشته باشد. حالا که احتمال میدهم تأثیر ندارد، گاهی وقتها میبینم یک حرامی پشت این است. یعنی چه؟ اینقدر به بچهام تذکر میدهم او اذیت میشود. در قرآن ما به صورت صریح آمده که ایضاء مؤمن حرام است. روایت هم زیاد داریم. پدرها و مادرها گیر دادن به بچهها ایضاء مؤمن است. بچههای ما مؤمن هستند. اگر احتمال میدهند تذکر به مرحله گیر دادن رسیده، احتمال تأثیرش کم است، این تذکر مستحب میشود ولی موجب یک حرامی میشود.
بارها به پدر و مادرها گفتیم که گاهی من پدر اگر شرایط بچهام را درک نکنم، اما یک فاصله بیست ساله، سی ساله با فرزندم دارم. اینقدر امیرالمؤمنین سفارش کردند که شرایط بچهتان را درک کنید، یک مقدار حرف را در دهانم بچرخانم بد نیست. این حرفی که میزنم متناسب با شرایط این بنده خدا هست یا نه. متناسب با شرایط روحی و جنسی او هست؟ گاهی ما حرمت خودمان را خراب میکنیم. پدر و مادرها میتوانند در خانه امامزاده باشند. یعنی بچهها آنها را بپرستند. پس این توصیه اول برای پدر و مادرها، یک مقدار مراعات کنیم.
به بچههایمان گیر ندهیم، بارها گفتیم: گاهی فرزندان ما آن نمیشوند که ما میخواهیم. آن میشوند که ما هستیم. تازه یک پله پایینتر. یک توصیه هم به فرزندان بکنم. دختر خانم گل، اگر حس میکنم پدر و مادر من از رفتار من عصبانی میشوند، ببخشید. من تا موبایل دستم میگیرم، مادرم فکر میکند من دارم استفاده بیخود میکنم. در صورتی که من دارم برای کارهای دیگرم استفاده میکنم. خوب در یک اتاق برو و جلوی مادرت کارت را انجام نده. خودت میگویی: پدر و مادر من هرکاری میکنم از دست من عصبانی میشوند. خوب کاری نکن که عصبانی شوند. یک ساعت جلوی آینه بایستی مادرت گیر میدهد. خوب برو در اتاقت خودت را مرتب کن. جلوی چشم مادر انجام نده. توصیه دوم اینکه گاهی وقتها بعضی از عصبانیتهای بیخودی در خانوادهها بخاطر سوء تغذیه است. کم خونیها، بعضی از نابسامانیهای جسمی باعث میشود اینقدر عصبانی شویم. میگوید: دو تا دستور غذایی دکتر به مادرم داد، مادرم دیگر عصبانی نمیشود. مخصوصاً خانمهای بزرگوار که در هر ماه چند روزی مشکلات خاصی دارند که خدا برایشان خواسته و طبیعتاً دچار کم خونی میشوند. من این وضعیت را درک کنم.
نکته سوم که میخواهم اشاره کنم اینکه ما گاهی از عوامل معنوی غافل هستیم. الآن خیلی از زن و شوهرها به ما میگویند: ما هرکاری کردیم نشد. میگویم من مسائل مادی را متوجه نمیشوم. روزی هفتاد مرتبه سوره حمد بخوانید. یعنی ارتباط خودتان را با عالم بالا زیاد کنید. دختر خانمهای گل اگر در خانههایتان عصبانیت زیاد است، زیاد چهار قل بخوانید. آیت الکرسی زیاد بخوانید و صدقه زیاد بدهید. به نیابت همدیگر زیاد استغفار کنید. هفتاد مرتبه سوره حمد را اگر در فضای خانه بخوانید، شیاطین را دور میکند. چون این وسوسهها برای شیاطین جن و انس است. من گاهی میگویم: پنج قل! سوره جن هم با قل شروع شده است. این سوره را هم در خانه بخوانیم. با وضو و طهارت باشیم. انس با قرآن داشته باشیم. نمازی که گفتم امام صادق فرمودند: برای فرزند بخوانید. فرزند برای والدین نماز بخواند. در مفاتیح شیخ عباس قمی هم هست. ما به عناصر معنوی هم معتقد باشیم.
شریعتی: امروز صفحه 422 قرآن کریم، آیات 31 تا 35 سوره مبارکه احزاب برای شما تلاوت میشود.
«وَ مَنْ يَقْنُتْ مِنْكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صالِحاً نُؤْتِها أَجْرَها مَرَّتَيْنِ وَ أَعْتَدْنا لَها رِزْقاً كَرِيماً «31» يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً «32» وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى وَ أَقِمْنَ الصَّلاةَ وَ آتِينَ الزَّكاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً «33» وَ اذْكُرْنَ ما يُتْلى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آياتِ اللَّهِ وَ الْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كانَ لَطِيفاً خَبِيراً «34» إِنَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ وَ الْخاشِعِينَ وَ الْخاشِعاتِ وَ الْمُتَصَدِّقِينَ وَ الْمُتَصَدِّقاتِ وَ الصَّائِمِينَ وَ الصَّائِماتِ وَ الْحافِظِينَ فُرُوجَهُمْ وَ الْحافِظاتِ وَ الذَّاكِرِينَ اللَّهَ كَثِيراً وَ الذَّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِيماً «35»
ترجمه: و هر كس از شما نيز كه در برابر خدا و رسولش فروتنى كند و عمل صالح انجام دهد، پاداش او را دو بار خواهيم داد و برايش روزى كريمانه و پر ارزشى فراهم كردهايم. اى همسران پيامبر! شما مثل يكى از زنان (عادّى) نيستيد. اگر تقوا پيشهايد پس به نرمى و كرشمه سخن نگوييد تا (مبادا) آن كه در دلش بيمارى است طمعى پيدا كند، و نيكو و شايسته سخن بگوييد. و در خانههاى خود قرار گيريد و همچون دوران جاهليّتِ نخستين، با خودآرايى ظاهر نشويد (و زينتهاى خود را آشكار نكنيد)، و نماز را بر پا داريد و زكات بدهيد، و از خدا و رسولش اطاعت كنيد؛ همانا خداوند اراده كرده است كه پليدى (گناه) را از شما اهل بيت (پيامبر) دور كند و كاملًا شما را پاك سازد. و آنچه كه از آيات خدا و حكمت در خانههايتان تلاوت مىشود ياد كنيد؛ همانا خداوند (نسبت به شما) داراى لطف و (از كارهاى شما) آگاه است. همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، و مردان با ايمان و زنان با ايمان، و مردان مطيع خدا و زنان مطيع خدا، و مردان راستگو و زنان راستگو، و مردان شكيبا و زنان شكيبا، و مردان فروتن و زنان فروتن، و مردان انفاقگر و زنان انفاقگر، و مردان روزه دار و زنان روزه دار، و مردان پاكدامن و زنان پاكدامن، و مردانى كه خدا را بسيار ياد مىكنند و زنانى كه بسيار به ياد خدا هستند، خداوند براى (همهى) آنان آمرزش و پاداشى گرانقدر وبزرگ آماده كرده است.
شریعتی: در ماه ربیع خبرهای خوشی برای ما داشته است. هم طرح وسواس و قرار دادن آن در کانال برنامه، حضور آقای دکتر رفیعی در روزهای پنجشنبه ماه ربیع و همینطور طرح حمایت از آزادی زندانیان جرایم غیر عمد و بدهکار، همینطور وقف کتاب که با مراجعه به سایت میتوانید از جزئیات بیشتر این طرح مطلع شوید. اشاره قرآنی را میشنویم.
حاج آقای ماندگاری: آیه 33 که همه میدانند آیه تطهیر است. «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ» میخواهم بگویم: وقتی وجودهای نازنین بی عیب و نقصی داریم که میتوانیم در تشخیص از اینها کمک بگیریم، حیف نیست از اینها کمک نگیریم؟ خودمان تشخیص بدهیم و دنبال توجیه باشیم؟ پس بیایید تشخیصهای ما قرآنی و اهلبیتی باشد. تشخیص دینی باشد که مجبور به توجیه کردن نباشیم.
شریعتی: با سلام بر ابالفضل العباس سؤال را شروع کردند. گفتند: یک جوان هستم که ارادت خاصی نسبت به حضرت عباس(ع) دارم. بخاطر قولی که در مورد ترک یک گناه کبیره به حضرت دادم، به شدت با نفس خودم در جنگ هستم و خیلی دارم اذیت میشوم. ولی آنقدر حضرت را دوست دارم که نمیتوانم زیر قول خودم بزنم. ضمناً در قرآن هم هست اگر کسی در راه خدا تلاش و مجاهدت کند از امدادهای غیبی برخوردار میشود. آیا کاری که من میکنم تلاش در راه خداست؟ این امدادهای غیبی که میگویند، مفهومش در قرآن چیست؟
حاج آقای ماندگاری: خیلی کوتاه بگویم. امدادهای غیبی مثل امدادهای عینی است ولی فرمول دارد. در امدادهای عینی مثلاً در جاده گیر کردیم. حتماً باید ماشین ما برای شرکتی باشد که متناسب باشد و بیاید ماشین ما را امداد کند. برای ایران خودرو، امداد سایپا نمیآید. ثانیاً زنگ بزنیم. وقتی آمدند در جاده باشیم. در بیراهه نباشیم. امدادهای غیبی هم همین است. اگر از ابزار و وسایل الهی استفاده کنیم، امداد غیبی یعنی امداد خدا، ابزار و وسایل الهی هم همین کار قشنگی است که این جوان کرد. گناه نکنیم، ابالفضل(ع) واسطه گناه نکردن او شده است. انجام واجبات و ترک محرمات بهترین وسیله است. در جاده هم باشیم. در بیابان نرویم. بارها دختر و پسرها گفتند: چرا خدا آن کسی را که میخواستیم به ما نرساند؟ گفتم: چون از جاده بیرون رفتی و رابطه برقرار کردی. شاید محمولهای که میخواستی خدا برای تو فرستاده، تو در جاده نبودی و رد شده است. پس اولاً از ابزار الهی استفاده کنیم، انجام واجبات و ترک محرمات. ثانیاً در جادهی بندگی خدا باشیم. ثالثاً به خدا هم زنگ بزنیم. از خدا و اولیای خدا مدد بخواهیم. چه به او میدهند؟ «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقانا» (انفال/29) بالاترین امداد غیبی این است که چشم او را نسبت به باطن باز میکنند. ندیدنیها را میبیند. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: جوانی که در میدان گناه قرار گیرد به خاطر عهد و پیمانی که با خدا و اولیای خدا بسته گناه نکند، در مقابل گناه مقاومت کند، مثل شهید بلکه بالاتر است. حتی پیغمبر فرمودند: نزدیک است که فرشته شود. خدا به تو کمک میکند و چشم تو را باز میکند که دیگر اشتباه انتخاب نکنی. این امداد غیبی است. آرامشها امداد غیبی است. هدایتها امداد غیبی است. برکتها امداد غیبی است. مغرفتها و بصیرتها امداد غیبی است. محبتها و گشایشها امداد غیبی است. در جبهه هم امداد غیبی زیاد بود چون بچهها در جاده بودند. ما هم در جاده باشیم و خدا را هم صدا بزنیم.
امام عسگری میفرمایند: برای رسیدن به خدا سفری است، کسی به این سفر نمیرسد مگر اینکه نیمه شب خدا را صدا بزند. نیمه شب خدا را صدا بزنیم زودتر از امدادهای غیبی برخوردار میشویم.
شریعتی: دعا بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: خدایا وحدت و همدلی و یکپارچگی و نشاط را در جامعه ما بیشتر بفرما. در کربلا و حرم امام رضا گفتیم که حیف است که یکپارچگی امت اسلام که در اربعین به نمایش گذاشته شد و شیعه و سنی و مسلمان و مسیحی هم کنار هم آمدند. این وحدت و انسجام در آستانهی ولادت پیغمبر(ص) با کج سلیقگی بعضیها به هم بخورد. تاج گذاری امام زمان از فردا شب هست. همه باید شاد و با نشاط باشیم. مجلس جشن بگیریم اما مراقب باشیم با کج سلیقگیها وحدت جامعه اسلامی را به هم نزنیم. خدایا وحدت جامعه اسلامی را زیر سایه ولایت محمد و آل محمد روز افزون بفرما. مریضیها را شفا و تبدیل به عافیت بفرما. بیهمسریها را تبدیل به ازدواج، بیاولادیها را تبدیل به اولاد داری، مشکلات را رفع بفرما. باران رحمتت را بر ما نازل بفرما. آنهایی که توفیق وقف دارند، کمک کن. به کسانی که برای کمک به آزادی زندانیان توفیق دارند، برکت عنایت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.