پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

95-10-01-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسش‌های بینندگان

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌های بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 01-10-95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
فروغ بخش شب انتظار آمدنی است *** رفیق آمدنی است، غمگسار آمدنی است
به خاک کوچه دیدار آب می‌پاشند *** بخوان ترانه بزن تار یار آمدنی است
ببین چگونه قناری ز شوق می‌لرزد *** مترس از شب یلدا بهار آمدنی است
صدای شیحه‌ی رخش ظهور می‌آید *** خبر دهید به یاران سوار آمدنی است
بس است هرچه پلنگان به ماه خیره شدند *** یگانه فاتح این کوهسار آمدنی است

شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما. سلام به شما و دلهای بهاری شما. سلام به شم و لحظات ناب و آسمانی شما. افتخار این را داریم که در ایام فصل زمستان انشاءالله حوالی ساعت سیزده خدمت شما برسیم. چند اتفاق خوب افتاده یکی اینکه دوستانی که گلایه می‌کردند برنامه شما با خبر ساعت 14 تلاقی دارد، وقت ما وسیع‌تر است و با اذان ظهر هم خیلی فاصله نداریم. جا دارد از مدیران محترم سیما، آقای پورمحمدی مدیر محترم شبکه سه سیما، مدیران خوب خبر که این فرصت را برای ما فراهم کردند، تشکر کنم. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم. شما تشکر کردید از همه بخاطر اینکه برنامه ساعت یک پخش می‌شود، اما منتظر گلایه‌های جدید هم باشید، که ما روی ساعت 13:30 تنظیم کرده بودیم. از این جهت می‌خواهم نکته تربیتی را بگویم. هر نقشی در این روزگار اتفاق بیافتد احتمال گلایه هست، مگر اینکه نگاهمان را عوض کنیم. ببینیم کدام نقش با مسیر بندگی ما سازش بیشتری دارد. به رسم همیشه که در روز چهارشنبه مهمان سفره کریمانه‌ی امام رضا، امام کاظم و امام هادی(علیهم السلام) هستیم، دست به دعا برداریم برای سلامت وجود نازنین حضرت بقیه الله دعا کنیم. حتماً مردم عزیز دیشب را که بلندترین شب سال بود برای پایان بلندترین انتظار دعا کردند. (قرائت دعای فرج) دسته گل صلوات را هم به محضر آقایمان هدیه دهیم.
شریعتی: امروز به سؤالات شما که به دست ما رسیده پاسخ خواهیم داد. امروز فضای سؤالات ما، مادرانه خواهد بود. منتظر باشید که نکات خوبی را حاج آقای ماندگاری برای ما بگویند.
گفتند: مادر من الآن حدود سه سال است که بقیه بچه‌هایشان که دو تا پسر و سه تا دختر هستند، ترکشان کردند. ایشان به منزل من آمدند و با ما زندگی می‌کنند. من و همسر عزیزم تمام سختی‌های این خدمت را به جان و دل قبول کردیم ولی تحمل شنیدن نفرین‌هایی که او برای بچه‌هایش می‌کند خیلی سخت است. هرچه هم می‌گوییم: مادرجان نفرین نکن. دعایشان کن. شاید نتیجه گرفتی، فایده ندارد. البته آنها هم مقصر هستند که الآن سه سال است نیامدند به مادرشان سر بزنند. برای مادر سخت است و خیلی اذیت می‌شود. ما چه کاری می‌توانیم بکنیم؟
حاج آقای ماندگاری: همچنان که اشاره کردید امروز فضای سؤال‌ها مادرانه است. امروز مادرها و مادربزرگ‌ها بیشتر توجه کنند. لذا من طرح کلی پاسخ را عرض می‌کنم. ولی در هر سؤال به اقتضای آن سؤال یک بخشی از آن طرح را انشاءالله پاسخ خواهیم داد. طرح کلی جواب ما برای مادران عزیز این است که یک اصل کلی را همیشه گفتیم. ارتباط‌ها در دنیا ارتباط دو طرفی است. والدین و فرزندان، زن و شوهر، خواهر و برادر، انسان‌ها با یکدیگر، حکومت و مردم، تمام ارتباط‌های ما دو طرفی است. بارها هم اشاره شده و باز هم سؤال می‌کنیم. الآن رابطه بنده و شما به عنوان دو دوست، دو همکار، به عنوان زوج تلویزیونی که در یک برنامه با هم هستیم، آیا یک طرف اجازه دارد به بهانه اینکه طرف مقابل تکالیفش را انجام نمی‌دهد، او هم در تکالیفش کوتاهی کند؟ مادرهای بزرگوار، پدرهای بزرگوار، نازنینان! قبول دارم بعضی از فرزندان تکالیفشان را خوب انجام نمی‌دهند و کوتاهی می‌کنند. اما از خدا برای کوتاهی خودمان اجازه گرفتیم؟ اگر خدا اجازه داده یا علی مدد! از پیغمبر خدا اجازه گرفتیم؟ از امامان اجازه گرفتیم؟ الآن بنا بر نقل این فرزندان این مادر به بهانه اینکه فرزندان عزیزش کوتاهی کردند، ما فرض می‌کنیم حرف این مادر و زن و شوهری که فرزندش هستند، درست است. اما واقعاً ما اجازه داریم به بهانه کوتاهی آنها، کوتاهی کنیم؟ خاطر شما هست یک زمانی یک سؤال دردناکی کردند که دختر خانمی می‌گفت: هرچه سراغ پدرم می‌روم، می‌گویم: من اشتباه کردم. پدرم نمی‌پذیرد. همه گفتند: این چه پدری است؟ حالا بچه‌ات بدی کرده، شما چرا بدی می‌کنی؟ یا اگر پدر و مادر بدی کردند، چرا فرزندان بدی کنند؟
من بد کنم و تو بد مکافات کنی *** فرق میان من و تو چیست بگو
قرآن به ما می‌فرماید: «ادْفَعْ‏ بِالَّتِي‏ هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَة» (مؤمنون/96) یعنی بدی را با خوبی پاسخ دادند. حرف بد را با «قالُوا سَلاماً» جواب دادن. «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً» (فرقان/63) پس یک اصل است. پدر و مادرهای بزرگوار، فرزندان گرامی! همه کسانی که رابطه دو طرفی دارند. ما حق نداریم به بهانه‌ی اینکه آن طرف دارد کوتاهی می‌کند من هم کوتاهی کنم. او کوتاهی می‌کند چوبش را می‌خورد. زن و شوهر همینطور، خواهر و برادر همینطور، با همسایه و در جامعه هم همینطور. اصل دوم پاسخ اصل اول است. الگوی ما وجود نازنین پیغمبر، و اهل بیت(ع) است. همه ما می‌دانیم بچه‌های ما، ما را اذیت کردند، به اندازه‌ای که امت پیغمبر را اذیت کردند، بچه‌های ما، ما را اذیت کردند؟ ولی هر جمله‌ای از پیغمبر شنیدیم دعا بود، نفرین نبود. «اللهم اهد هذا القوم فانهم لا یعلمون» والدین مظهر دلسوزی هستند. مخصوصاً مادر. پس این یک اصل دوم است. الگوی ما اهل‌بیت هستند.
مادر بزرگواری که بخاطر کوتاهی فرزندانت داری نفرین می‌کنی. پدر بزرگواری که داری نفرین می‌کنی. الگوی شما کیست؟ به ما بگویید الگوی شما کیست؟ دارید از چه کسی تبعیت و پیروی می‌کنید؟ اگر وجود نازنین پیغمبر است، پیغمبر اکرم به کسانی که به او ناسزا گفتند، جوان یهودی بر سرش خاکستر ریخت. پیامبر به عیادت او رفتند. اگر الگوی شما فاطمه زهرا(س) است، فاطمه زهرا به همسایه‌های بی‌وفا که کمکشان نکردند و همراهی‌شان نکردند شبانه روز در نماز شب دعا می‌کرد. از پیغمبر هم برای دخترش زینب کبری نقل کرد که پدرم رسول الله می‌فرمود: «الْجَارُ ثُمَ‏ الدَّارُ» (علل‌الشرائع، ج1، ص181) اگر الگوی شما امام حسن مجتبی(ع) است، حضرت به مرد شامی که ناسزا گفت، محبت کردند. امام سجاد(ع) به پدر و مادرها دعا یاد دادند برای فرزندانشان که حسن ختام برنامه امروز چند دعا از امام سجاد آوردم برای بینندگان عزیز که هدیه‌ای بدهیم.
پس اصل اول ما اجازه نداریم به بهانه عدم تکلیف کسی، ما هم تکلیف خودمان را انجام ندهیم. اصل دوم اینکه ما در الگوهایمان یک نمونه نداریم که اینطور نفرین کرده باشند. بخاطر آنکه او تکلیفش را انجام نداده نفرینش کنم. اصلاً اگر اینطور باشد تمام روابط ما خراب می‌شود. چون هیچ رابطه‌ی دو طرفه‌ای نیست که از هر دو طرف کامل باشد. مگر معصوم باشند. وجود نازنین فاطمه زهرا و امیرالمؤمنین معصوم بودند، روابط کامل بود. یعنی ما یقین داریم حضرت زهرا و امیرالمؤمنین هیچ کوتاهی نکردند. ولی بقیه اینطور نیستند. حتی پیغمبر نسبت به همسرانشان، اهل‌بیت نسبت به همسرانشان، اصل سوم این است که من از این مادر خواهش می‌کنم به آن اقتضای اولیه خودتان که مادر مظهر مهربانی و عطوفت و لطف است، یک دعا را امتحان کن. از امروز شروع کن و چهل روز برای بچه‌های گلت دعا کن. آنها بچه‌های شما هستند. سه سال است نیامدند. از شما روی خوش ندیدند نیامدند. آنها هم اشتباه کردند نیامدند. شما بیا دعا کن.
یاد یک افسانه‌ای افتادم. مادران ما برای ما نقل می‌کردند. اینقدر این اصل مهربانی مادر و اینکه منبع مهربانی است و مهربانترین کس بعد از خدا و اهل‌بیت مادر در عالم هستی است. افسانه است که پسری به خاطر همسری که گرفت و همسرش از او تقاضایی کرد و گفت: اگر می‌خواهی همسر تو شوم باید مادرت را بکشی و قلبش را برای من بیاوری! پسر هم به تحریک همسرش مادرش را کشت و قلب مادرش را آورد. در راه زمین خورد و پایش به سنگ خورد. از قلب صدایی بلند شد الهی بمیرم! پایت به سنگ خورد. مادر را برای ما اینطور تعریف کردند. مادری که اگر بخاطر نادانی بچه کشته شود، از قلب او الهی بمیرم بلند می‌شود، این مادر است. من نمی‌گویم بچه‌هایتان را توبیخ نکنید. اگر بچه‌های ما خدای نکرده ترک واجب کردند، یا فعل حرام کردند، مادرانه توبیخشان کن اما مهربانانه. قطع رابطه با آنها نکن. رشته عطوفت قطع نشود. مگر من و شما قرار نیست خدایی عمل کنیم. شما خدای کوچک خانه هستید. خدا به بدترین گناهکارها می‌گوید: از من نا امید نباش. باز به من پناه بیاور. «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» (زمر/53) مادر به بچه‌ات بگو: همه خطاهای تو را می‌بخشم. اما خطاهایش را هم متذکر شو. عیب ندارد. خواهش می‌کنم یک دعایی را امتحان کن. نفرین را امتحان کردی، بیا دعا را امتحان کن.
زمینه‌های اختلاف والدین و فرزندان چیست؟ من سه زمینه را از طرف والدین یادداشت کردم. سه زمینه را هم از طرف فرزندان. والدین بزرگوار احتمال نمی‌دهید اختلافاتی که بین شما و فرزندان است به این سه دلیل باشد. 1- دخالت می‌کنید. هنر شما والدین این بود که این بچه را بزرگ کردید. به او اعتماد کنید. وقتی من بچه‌ام را بزرگ کردم و پشت ماشین نشاندم و او می‌خواهد راننده من شود، دیگر من فرمان را نمی‌گیرم این طرف و آن طرفش کنم. به او اعتماد کنم. این دخالت زمینه اختلاف می‌شود. بابا آن دخترهم بزرگ شده، پسر هم بزرگ شده، بلد است بچه‌اش را راه ببرد و بزرگ کند. دیگر هر دقیقه چیزی نگوییم. 2- احتمال بدهید زمینه اختلاف توقع است. پدر من می‌گفت: در این روزگار توقع سلام هم نداشته باشیم. اگر سلام کنند باید کلاهمان را بالا بیاندازیم. اگر توقع داشتم حالا که من پدر و مادر هستم. آنها وظیفه دارند هر روز به ما زنگ بزنند و احوال پدر و مادر را بپرسند. ولی من اگر زنگ نزدم، کم توقعی می‌شود و حال من به هم می‌ریزد. ولی اگر توقع نداشتم هفته‌ای یکبار هم زنگ بزند، می‌گویم: الهی بمیرم چقدر اذیت شدی زنگ زدی. چقدر اذیت شدی منزل من آمدی حال مرا بپرسی. با این هوای سرد و گرفتاری‌ها! توقع کم چقدر برخورد را زیبا می‌کند. اما توقع بالا می‌گوید: دیروز کجا بودی؟ دیروز کلی منتظر بودم چرا نیامدی احوال مادر پیرت را بپرسی؟ دو بار هیچی نمی‌گوید. بار سوم می‌گوید: اصلاً نمی‌آیم که راحت باشم. نعوذ بالله!
3- احتمال نمی‌دهید نگاه‌های تبعیض آمیز ما بچه‌ها را اینطور کرده است؟ تا درون خانه بودم بین خواهر و برادرها فرق گذاشتند. بین دو برارد فرق گذاشتند. حالا که بزرگ شده دارد یک طور تلافی می‌کند. اشتباه است ولی احتمال بدهند یک مقدار از طرف من هم بوده است. حالا از طرف فرزندان زمینه‌های اختلاف چیست؟ 1- احساس بی‌نیازی نسبت به والدین. بزرگ شدم. من وقتی کوچک بودم بلد نبودم آب بینی خود را بگیرم. مادرم می‌گرفت. حالا که بزرگ شدم احساس کنم دیگر خودم همه کار را بلد هستم. این غلط است. این احساس بی‌نیازی از طرف فرزندان است.
2- احساس کمبودهای گذشته، این هم گاهی وقت‌ها زمینه اختلاف می‌شود. 3- ضعف مدیریت بین خانواده جدید یعنی همسر و بین خانواده قدیم یعنی پدر و مادر. این سؤال چون خیلی مهم بود به این دختر و پسر، یعنی پسر و عروسشان یک توصیه دارم. مادر با همه فرزندان قطع رابطه می‌کند و یکی سوگلی می‌شود. یکی عزیز دردانه می‌شود. اینها باید بدانند تکلیف دینی‌شان چیست. یکوقت خدای نکرده نفرین‌های مادر را به آنها منتقل نکنید. به آنها بگویید: برادر، خواهر، نمی‌دانید دیشب مامان تا صبح به سینه می‌کوبید و شما را نفرین می‌کرد. هیزم در آتش اختلاف نریزید. نفرین‌ها را منتقل نکنید. حتی اجازه دارید بین دو طرف برای اصلاح ذات البین و برای مهمترین اصلاح در خانواده، الآن چه دو طرفی مهمتر از والدین و فرزندان است. من اگر بین دو طرف قصه‌ای که برای ما نقل کردند اصلاح کنم از هفتاد حج و هفتاد عمره مقبوله بیشتر ثواب دارد. چقدر اختلاف در اسلام مذمت شده که برای رفع این اختلاف خدا اینقدر ثواب نوشته است. اگر شما آقا پسر و عروس خانم سعی کنید از خواهر و برادرها برای مادر بگویید. بگویید: آنها دلشان خیلی برای شما تنگ شده است. یعنی می‌توانید خلاف واقع را واقع جلوه بدهید. به آنها بگویید: مادر سر سفره نشسته به یاد شماست.
نکته سوم اینکه سعی کنیم بستر را برای نزدیک شدن این دو برای همدیگر فراهم کنیم. این توصیه‌های ما را برای مادر بگویید. مادر بیا دعا را امتحان کن. آغوش باز را امتحان کن. مهربانی‌ات را یکبار دیگر محک بزن. به آنها بگویید: بیایید دست مادر را ببوسید و عذرخواهی کنید. من حس می‌کنم این عروس و داماد اگر به قشنگی مدیریت کنند این اختلاف انشاءالله حل خواهد شد.
شریعتی: انشاءالله همه زندگی‌ها سرشار از صفا و صمیمیت باشد. یکوقت‌هایی در پیام‌ها هست پیام‌هایی که از تأثیرات مثبت این حرف‌ها می‌بینیم، واقعاً خستگی را از تن ما در می‌کند. انشاءالله همه این حرف‌ها موثر واقع شوند و شاهد پیام‌هایی باشیم که بگویند: مشکلات ما برطرف شد و الآن همه چیز خوب شده است.
حاج آقای ماندگاری: عزیزی با چشم گریان به من گفت: حاج آقا برنامه شما زندگی ما را عوض کرد. الحمدلله! یکی می‌گفت: حاج آقا من تا مرز طلاق رفته بودم. به عنایت الهی زندگی من به حالت اول برگشت. یکی می‌گفت: ما تا مرز سقط جنین جلو رفته بودیم. به عنایت الهی و راهنمایی‌های این برنامه از این گناه بزرگ نجات پیدا کردیم. ما خوشحالیم. ما از خودمان چیزی نداریم. هرچه می‌گوییم ترجمه آیات و روایات است. ولی برای اینکه ما بتوانیم به خوبی این آثار را به دیگران منتشر کنیم، این آثار را به ما منتقل کنید. هم دوستانی که اینجا زحمت می‌کشند دلگرم شوند، هم انشاءالله به آنهایی که می‌گویند: نمی‌شود، بگوییم: انجام دادند و شد.
شریعتی: گفتند: هفده سال است ازدواج کردم، در کنار همسرم زندگی بسیار زیبایی داریم. عاشقانه با هم زندگی می‌کنیم. خدا را شکر مشکلی با هم نداریم. ثمره‌ی زندگی ما یک پسر دوازده ساله و یک دختر نه ساله است. خانواده نسبتاً مذهبی هستیم و واجبات و امور دینی در خانه ما اصل است. وقتی برنامه شما را می‌بینم و پیام‌ها را می‌خوانید همواره نگرانی برای من پیش می‌آید، که من هم دو نوجوان در خانه دارم. چند سال دیگر قطعاً طی وضعیت فضای مجازی و جامعه به جایی رسیده که ممکن است الآن حتی به ذهن ما هم خطور نکند. از الآن چه کار کنیم که دختر و پسر ما به اینجاهایی که زیاد برای شما پیام می‌فرستند، نرسند. چون قبول دارم خانواده دژ محکم مصونیت از آسیب‌های اجتماعی است. ولی مطمئناً نمی‌شود چشم و گوش بچه‌ها را بست. همین الآن خودشان همه فن حریف هستند. ولی نمی‌دانم بچه‌های من تا کی در این دژ می‌مانند و بسیار نگران هستم. لطفاً راهنمایی کنید که این نگرانی من بجاست یا نه؟
حاج آقای ماندگاری: ما از این نوع مادرها و پدرهای متدینی که احساس می‌کنند همه محصول زندگی‌شان فرزند است، تشکر می‌کنیم. این محصول اگر روز قیامت مایه‌ی سربلندی پدر و مادر باشد، چقدر دلنشین و دلپذیر است. آن مادر سؤال گذشته ببینند، این مادر قطعاً با اینکه بچه‌هایش خوب هستند، حتماً یک گلایه‌هایی از بچه‌ها دارد. ولی گلایه‌ها را نگفت. نگرانی‌هایش را گفت. شما هم گلایه نکنید و نگرانی‌هایتان را بگویید. یک اصلی را در پاسخ به این سؤال مادر و پدرهای نگران می‌خواهم بگویم که بارها گفتیم ولی اگر هر روز هم تکرار کنیم کم است. آن رابطه‌ی دو طرفه‌ای که گفتیم بین ما و خدا هم هست. خدا به ما گفته: ای بنده‌های من! شما تکلیفتان را به اندازه خودتان انجام بدهید، من هم تکلیفم را به اندازه‌ی خودم انجام بدهم. اندازه خدا چقدر است؟ بی نهایت است. اندازه ما چقدر است؟ محدود هستیم. ما بیست سال هم باشگاه وزنه برداری برویم و تلاش کنیم آخر 250 کیلو برمی‌داریم. ولی وزنه‌های تکلیفی که جلوی ما هست، بعید است ما پنجاه کیلو بیشتر برداریم. ما در انجام تکلیف، اگر تکالیف را وزنه ببینیم، بالا و پایین برویم وزن تکلیف هرچه باشد، بیست کیلو باشد یا دو هزار کیلو باشد، ما بیشتر از 20 تا 50 کیلو زورمان نمی‌رسد. خدا گفته: تو همان وزن را درست بردار، تنبلی و غفلت نکن. بقیه را به عهده من بگذار. اگر تکلیف من پنجاه کیلویی باشد، بیست کیلو را من تلاش می‌کنم و سی کیلو را خدا. اگر تکلیف من پانصد کیلویی باشد، بیست کیلو را من زور می‌زنم و 480 کیلو را خدا برمی‌دارد. تکلیف پنجاه هزار کیلویی هم باشد، 20 کیلو را من برمی‌دارم 49980 کیلو را خدا برمی‌دارد. یعنی خدا پای کار است. مادر نگران نباش. اگر در انجام تکالیفمان شریکی به نام خدا نداشتیم، طبیعتاً هرچه تکلیف بزرگتر می‌شود باید نگرانی ما بیشتر شود. ولی اگر شریکی را به نام خدا باور کردیم، «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُم‏» (محمد/7) یا «کن لی اکن لک» خدا می‌گوید: ای بنده کوچک، تو سهم خودت را بردار باقی را من برمی‌دارم.
واقعاً تکلیف ساقط کردن رژیم پهلوی و برقراری جمهوری اسلامی در حد یک نفر به نام امام بود. من می‌گویم: اگر امام خودش تنها بود، نمی‌دانست. امام باور کرد در این تکلیف خدا کمکش می‌کند. خیلی از بزرگان حتی این باور امام را نداشتند.گفتند: بابا با دم شیر بازی نکنید. مادر اگر تنها هستیم با دم شیر بازی نکنیم. ولی اگر خدا کنار ما است با دم شیر بازی کنیم.
الآن چرا تکلیف ازدواج روی زمین مانده است؟ الآن خرج ازدواج خیلی زیاد شده است. ولی اگر خدا کنار ما هست «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ‏ فَضْلِه‏» (نور/32) روی خدا حساب کنیم. اگر ما تنها باشیم روی بچه آوری نمی‌شود کار کرد. آقا خیلی سخت است. خرج دو تا بچه را ندارم. چطور می‌گویید: چهار تا بچه بیاورید. ولی اگر خدا کنار ما است، می‌شود. این به نوع نگاه ما برمی‌گردد. لذا مادر تربیت بچه یک تکلیف است. سهم پدر و مادر چیست؟ شما سهمت را انجام بده خدا هم هست. سهم پدر و مادر چیست؟ شیر پاک، نطفه پاک، لقمه پاک، عمده‌اش لقمه پاک است که پیغمبر فرمود. لقمه‌ی پاک یعنی لقمه‌ای که صد در صد هیچ شبهه‌ای در این نیست. حرام در این نیست. نگاه توحیدی هم به بچه‌هایمان بدهیم. نگاه توحیدی یعنی من اگر به بچه‌ام بگویم: برو جلو من پشت سرت هستم. بچه‌ام برگردد بگوید: پشت سر تو چه کسی است؟ تو خودت هشتت گرو نه ات است. چه می‌گویی برو جلو من پشتت هستم می‌خواهی ازدواج کنی؟ من دارم می‌بینم تو زیر قسط‌های خانه ماندی. زیر قسط‌های ماشین ماندی. تو چه می‌گویی؟ ولی اگر گفتم: برو جلو خدا پشت سرت هست، نگاه توحیدی یعنی این. شما برو فلان دانشگاه غیر انتفاعی درس بخوان من خرجت را می‌دهم. از کجا می‌خواهی بیاوری؟ ولی تو برو تکلیفت را انجام بده خدا خرج تحصیل تو را می‌رساند. تو ازدواج کن خدا می‌رساند. این نگاه توحیدی است.
همین که این مادر گفت: چشم و گوش بچه، امروز من می‌خواهم این اصطلاح را عوض می‌کنم. چشم و گوش باز و بسته اینطور که این مادر فهمیده بود، ما می‌گوییم: گناه نجاست است. ارزش دارد ما چشم بچه‌مان را به نجاست باز کنیم؟ من ماهواره می‌آورم که چشم و گوش بچه من باز شود. در مهمانی‌های مختلف می‌برم که چشم و گوش بچه من باز شود. چشم و گوش باز و بسته را طور دیگر معنا کنم. بیاییم چشم و گوش بچه را به دنیا و عالم بندگی باز کنیم. وقتی به عالم بندگی باز شد، به عالم بردگی بسته خواهد شد. شما وقتی بچه را با گل و بلبل آشنا کردی، خود به خود از بوی کثافت فرار می‌کند. ولی وقتی از اول عمر با بوی کثافت عادت کرد کجا با گل و بلبل لذت می‌برد؟ داستان پیرمردی که کارش پهن فروش بود، در بازار عطارها آمد غش کرد و افتاد. عطر به مشامش خورد افتاد. چون شامه‌اش به بوی پهن باز شده بود. بوی عطر حالش را به هم زد. چرا بعضی‌ها بوی نماز حالشان را به هم می‌زند؟ چرا بعضی‌ها این همه خیرات دور و برشان است و اصلاً چشم و گوششان باز نشده است. حتماً دیدید جایی نماز جماعت برقرار است، نشسته و نمی‌ایستد نماز بخواند. به اعتقاد من چشم و گوش این عزیز به برکت این نماز جماعت بسته است. ولی یک جایی نشسته دارند تار و تنبور می‌زنند، چشم و گوشش به آن کثافت باز است. چشم و گوش باز و بسته را عوض کنیم. بیاییم چشم و گوش بچه‌مان را به عالم بندگی باز کنیم.
اگر لذت ترک لذت بدانی *** دگر لذت نفس لذت ندانی
الآن چشم و گوش بچه ما به قرآن بسته است و به رُمان باز است. رمان بد نیست ولی قرآن خیلی بهتر است. بیایم چشم و گوش بچه‌ام را به لذت از قرآن باز کنم. این سهم من است. چشم و گوش بچه‌ام را به عالم بندگی باز کنم خود به خود به عالم بردگی بسته می‌شود. اصلاً آن را ارزش و کلاس نمی‌داند. الآن بی‌حیایی کلاس است. آن را کلاس نمی‌داند و برایش هم مهم نیست که خوششان بیاید یا نیاید. چطور می‌شود چشم و گوش بچه‌ام را به عالم بندگی باز کنم؟ دستش را در دست مسجد و هیأت و روحانیت و قرآن و عترت می‌گذارم. بقیه‌اش را هم دعا کنم. صدقه بدهم. برایش چهار قل بخوانم. این سهم ما است. بیست کیلوی ما است. حالا خدا چه کار می‌کند؟ خدا هدایتش می‌کند. «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» (عنکبوت/69) خدا نصرتش می‌دهد. «وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُه‏» (حج/40) خدا برکتش می‌دهد. «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96) خدا عاقبت بخیرش می‌کند. خدا نورانیت به او می‌دهد. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ‏ لَكُمْ‏ فُرْقانا» (انفال/29) این سهم خداست. وقتی خدا سهمش را انجام بدهد یک اتفاق قشنگی می‌افتد. این مادر می‌گفت: نمی‌دانم آینده فضای مجازی چه می‌شود؟ این کشورهای اروپایی فضای مجازی‌شان رفته ایستگاه‌های آخر. ولی در همین کشورهای اروپایی و آمریکایی یک دُرهایی پیدا می‌شود که همه انگشت به دهان می‌مانیم.
من به یکی از کشورهای اروپایی رفته بودم. جوان ایرانی بچه اردبیل بود، داشت نماز شب می‌خواند. مادری از آذربایجان به سمت خدا پیام می‌دهد، حاج آقا در برنامه سمت خدا تلاش کنید و دعا کنید دختر من نماز شب بخواند. ما همه نماز شب خوان هستیم. دختر من حرف‌های شما را گوش می‌دهد ولی نماز شب نمی‌خواند. از خارج از کشور آمریکا و اروپا آمدند، خانواده‌شان ایران بودند. آمدند اینجا عروسی گرفتند. از یک عروسی با ایمان و با عالم بندگی که حتی در عروسی‌شان شاد هم بودند ولی هیچ گناهی نبود. «فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون‏» (بقره/38) یک معنایش این است. من و شما تکلیف مادر و پدری‌مان را درست انجام بدهیم، هیچ نگران نباشیم. چون قرار نیست من و شما از خدا به پچه‌هایمان مهربانتر باشیم. اگر این‌ها بچه‌های من و شما هستند، اینها مخلوق خدا هم هستند. چشم و گوش بچه‌مان را به عالم بندگی باز کنیم.
شریعتی: واقعاً بعضی انسان‌ها هستند در غرب، که غرق در این فضای مجازی و مظاهر دنیا هستند که همه ما به مسلمانی آنها حسرت می‌خوریم که چقدر اینها درست زندگی می‌کنند.
حاج آقای ماندگاری: اینها چشم و گوششان را به عالم لجن بردگی بستند. این معنای چشم و گوش بستن و باز شدن است. من چشم و گوش بچه‌ام را به لجنزار باز کردم که انواع و اقسام لجن‌ها را ببیند و بداند کدام خراب‌تر است. کدام عاقلی چنین کاری می‌کند. ما چشم و گوش بچه‌مان را به عالم بندگی باز کنیم. بداند چه سود است و چه ضرر است؟ شخصی دیر برای نماز جماعت رسید. به رسول الله گفت: من چقدر ثواب از دست دادم؟ فرمود: اگر به اندازه‌ی کوه ابوقبیس انفاق کنی ثواب از دست داده جبران نمی‌شود. چشم و گوش خودمان و بچه‌هایمان را به این ثواب‌ها باز کنیم. کوچکترین آسیبی به بندگان خدا نرسانم که این خیلی ضرر غیر قابل جبران دارد. این اسمش تربیت صحیح است. تربیت دینی است.
شریعتی: در فصل زمستان هر روز ساعت 13 در خدمت شما هستیم. از همه عزیزانی که باعث این اتفاق مبارک شدند تشکر می‌کنم. امروز صفحه 436 قرآن کریم، آیات 12 تا 18 سوره مبارکه فاطر برای شما تلاوت می‌شود.
«وَ ما يَسْتَوِي الْبَحْرانِ‏ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماً طَرِيًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْيَةً تَلْبَسُونَها وَ تَرَى الْفُلْكَ فِيهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «12» يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ «13» إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَكُمْ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَ لا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ «14» يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ «15» إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَ يَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ «16» وَ ما ذلِكَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ «17» وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى‏ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‏ حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى‏ إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ مَنْ تَزَكَّى فَإِنَّما يَتَزَكَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ «18»
ترجمه: دو دريا يكسان نيستند: اين يكى شيرين، لطيف (و) نوشيدنش گواراست، و آن يكى، شور و تلخ است، ولى شما از هر دو گوشت تازه مى‏خوريد و زيور (و مرواريد) بيرون مى‏آوريد و مى‏پوشيد. كشتى‏ها را در آن مى‏بينى كه امواج را مى‏شكافند تا از فضل او (روزى) طلبيد و شايد شكرگزار باشيد. شب را در روز فرو مى‏برد و روز را در شب داخل مى‏كند. (از يكى مى‏كاهد و به ديگرى مى‏افزايد.) و خورشيد و ماه را رام و مسخّر نمود، هر يك از آنها براى مدّتى معين در حركتند. اين است خداوند پروردگار شما، فرمانروايى مخصوص اوست. و كسانى كه به جاى او مى‏خوانيد مالكِ پوست هسته‏ى خرمائى نيستند. اگر آن (بت) ها را بخوانيد، دعاى شما را نمى‏شنوند و اگر بشنوند پاسخى به شما ندهند، و روز قيامت شرك شما را انكار خواهند كرد، و هيچ كس مانند (خداوند) خبير، تو را (به حقيقت كارها) آگاه نكند. اى مردم! اين شماييد كه به خداوند نياز داريد و (تنها) خداوند، بى‏نياز و ستوده است. اگر بخواهد شما را مى‏برد و آفريده‏ى جديدى مى‏آورد. و اين كار بر خداوند سخت نيست. و هيچ فردى بار (گناه) ديگرى را بر دوش نكشد، و اگر سنگين بارى براى حمل بارش، حتّى از نزديكان خود دعوتى كند، چيزى از بارش حمل نشود (و كسى به او رحم نكند.) تو تنها كسانى را كه در نهان از پروردگارشان مى‏ترسند و نماز به پا مى‏دارند هشدار مى‏دهى، و هر كس (از گناه) پاك شود، پس اين پاكى به نفع خود اوست و بازگشت (همه) تنها به سوى خداوند است.
شریعتی: گفتند من یک دختر هجده ساله هستم. خیلی از دست مادرم کلافه هستم. از وقتی که بچه بودم تا حالا هرجا می‌نشست سفره‌ی دلش را باز می‌کرد و آبروی مرا پیش فامیل می‌برد. می‌گفت: هیچ کاری در خانه نمی‌کند. یا تنبل است یا بی سلیقه است. هرکاری می‌کردم باز هم از طریق دیگر آبروی مرا می‌برد. اما خانواده‌های دیگر بچه‌هایشان هرچه هم باشند از آنها چیزی نمی‌گویند، هیچ! تازه خیلی هم جلوی همه قربان صدقه می‌روند. یا در خانه آنقدر غر می‌زند که کلافه می‌شوم. یک کاری هم انجام ندهم می‌گوید: تو هیچ کاری نمی‌کنی. آنقدر در این سالها آبرویم رفته طوری که دیگر نمی‌خواهم در جمعی حاضر باشم. وقتی می‌گویم: چرا اینطور می‌گویی؟ ناراحت می‌شود و از طرفی هم نمی‌خواهم ناراحتش کنم. ولی واقعاً از دستش ناراحت می‌شوم. سؤال من این است شکستن دل فرزند اصلاً مشکلی ندارد؟ فقط وقتی پدر و مادر ناراحت می‌شوند اشکال دارد و باید نتیجه‌اش را ببینیم؟ پس دل ما نزد خدا هیچ ارزشی ندارد. چون فرزند هستیم و نباید حرف بزنیم و باید فقط احترام بگذاریم؟
حاج آقای ماندگاری: ما در یک اصل کلی در جواب و سؤال اول اشاره کردیم. یک مقدار هم مادر بزرگوار انشاءالله ما را ببخشند. خیلی نکاتی را تذکر دادیم. سه سال بود بچه‌ها مادر را ندیده بودند. چطور طاقت آوردند؟ حالا مادر روی خوش نشان نداده، باور کنید کسانی که مادر دارند و مادرشان را نمی‌بینند، باید دق کنند.
اما در مورد این سؤال اول به مادر بزرگوار این دختر خانم می‌خواهم بگویم: اگر من بد بچه‌ی خودم را بگویم، هم آبروی بچه من رفته و هم آبروی کس دیگر رفته است. آن یکی دیگر چه کسی است؟ آبروی خود من هم رفته است. شما این بچه را تربیت کردی. اگر بچه‌تان را تنبل و بی عرضه و بداخلاق و بی‌عار و با تمام مشخصه‌های بد معرفی کنی، می‌گویند: پس تو چه کار می‌کردی؟ دین ما گفته: اگر می‌خواهید بچه‌تان را تربیت کنید، با خوبی‌هایتان، بدی‌هایشان را پر کنید. گاهی وقت‌ها یک تنبلی هم می‌کنند، از زیر کار در می‌روند. بزرگوارها، اگر بچه‌های این ما عیب‌ها را دارند، حتماً نکات مثبت هم دارند. این دختری که می‌گوید: مادرم فقط عیب‌های مرا می‌بیند و همه‌جا هم می‌گوید، اول بداند شکستن دل فرزند هم حتماً عِقاب الهی دارد. انسان است، مخلوق خداست. اینطور نیست که چون ولی هستی، هر اختیاری داشته باشی. هرکار باید در دایره بندگی خدا باشد. خدا به من و شما اجازه نمی‌دهد دل بچه‌مان را بشکنیم.
اگر به شما گفتند: بچه‌ای که در شکم دارید معلول است. اجازه داریم سقط کنیم؟ نخیر! نه پدر اجازه دارد مادر را به سقط تشویق کند و نه مادر می‌تواند سقط کند. هزاران بار پزشک‌ها گفتند: این بچه مشکل دارد. اما بچه سالم به دنیا آمده است. اصلاً معلول باشد من اجازه ندارم بچه را نابود کنم بخاطر اینکه ولی بچه هستم. نمی‌توانم او را از حیات محروم کنم. قطعاً مادر بزرگوار بداند اگر دل بچه را بشکنیم خطا کردیم. اگر بچه‌مان را بد معرفی کنیم خودمان را متهم کردیم. اگر بچه را بد معرفی کنیم، رابطه او را با خودمان قطع کردیم. ما خودمان را از فیض فرزند و فرزند را از فیض همراهی با مادر محروم کردیم. قطعاً اگر بدی‌های بچه را بپوشانیم او را رشد دادیم، خودمان را تقویت کردیم و خدا را هم راضی کردیم. پس ببینید ما با خوبی‌هایش، بدی‌هایش را بپوشانیم، او را رشد بدهیم و خودمان را تقویت کنیم و خدا را هم راضی کنیم. انشاءالله نامه بدهند و بگویند: اوضاع خوب شد.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group