جمعه 8 تير 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

95-10-08-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسش‌های بینندگان

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسش‌های بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 08-10-95

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
بی‌تاب تر از خواب پریشان در تب *** بی‌خواب‌تر از گردش هذیان بر لب
بی‌رؤیت روی او بلا تکلیفم *** همچون گل آفتاب‌گردان در شب

شریعتی: سلام می‌کنم به همه شما هموطنان عزیزم. خانم‌ها و آقایان و بیننده‌های خوب و نازنین‌مان، شنونده‌های گرانقدرمان، انشاءالله در این روزهای سرد زمستان دلتان گرم و بهاری باشد. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم. امیدواریم خدا به همه ما توفیق بدهد بهترین محصول زندگی‌مان را برداشت کنیم اگر اهل بصیرت باشیم، بندگی خدا و خدمت به خلق خدا، برای اینکه انشاءالله به این بصیرت برسیم به امام زمان(عج) توکل کنیم. (قرائت دعای فرج) دسته گل صلوات را هم به محضر آقایمان هدیه دهیم.
شریعتی: امروز به سؤالات شما که به دست ما رسیده پاسخ خواهیم داد. انشاءالله سؤال‌های شما و پاسخ‌های حاج‌آقای ماندگاری گره‌ای از مشکلات زندگی ما را باز کند.
گفتند: در هفته پیش فرمودند که در مورد بچه‌دار شدن و ازدواج نگران نباشید. چون شما تنها نیستید و خدا در این راه به شما کمک می‌کند. من با توجه به اینکه همسرم موقعیت شغلی مناسبی نداشت و مثل خیلی از جوان‌های دیگر فقط یک مدرک داشت و کار مناسبی پیدا نکرده بود، اما به خدا توکل کردم و به خودم گفتم: خدای متعال به وعده‌ی خودش عمل می‌کند و در این راه ما را تنها نمی‌گذارد. اما بعد از ازدواج با وجود تلاش‌های خودم و همسرم سختی‌های زیادی کشیدیم. واقعاً در این مسیر دلم شکست از حسرت‌هایی که خوردم و طعنه‌هایی که از اطرافیان شنیدم. هرچقدر بگویم کم گفتم. سؤال من این است که آیا در این وضعیت صحیح است که ما بچه‌دار شویم؟ من عاشق بچه هستم اما وقتی آه و حسرت‌های خودم را می‌بینم چطور می‌توانم طفلی را به دنیا آورم؟ چطور می‌توانم دوباره به خدا توکل کنم؟ نمی‌دانم ایمان من ضعیف است که نمی‌توانم اقدام به بچه‌دار شدن کنم یا باید صبر کنم تا شرایط درست شود و اگر نشد همیشه در حسرت مادر شدن بمانم. لطفاً به سؤال من پاسخ بدهید.
حاج آقای ماندگاری: من تشکر می‌کنم که شما اینقدر با صداقت و خالص آنچه در دلتان هست را می‌گویید. تشکر می‌کنم. شما باعث شدید من یکبار دیگر آن اعتقادمان را که شما دوست دارید این اعتقاد قوی را انشاءالله داشته باشیم، تکرار می‌کنم. من گفتم: خدا ما را در این عالم تنها رها نکرده است. فرموده: بیایید من یک تکالیفی را به دوش شما گذاشتم. یک تکالیفی را هم مردم مدل انجامش را به شما می‌گویند. یک مدل انجام تکالیف را هم شیطان به شما می‌گوید. ولی اگر مدلی که من گفتم، انجام دادید، اگر تکلیف وزنه‌ای فرض شود، یک طرف را شما بردارید، یک طرف را من خدا برمی‌دارم. سرتاسر قرآن فرموده: «إِنَّ اللَّهَ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد» (آل‌عمران/9) وعده‌های خدا تخلف پذیر نیست. حتی خواهر بزرگوار یک خبری به شما بدهم خیلی قشنگ است. من و امثال من شاید به وعده‌های خدا شک کنیم. ولی یک خبر از شیطان به شما بدهم. آیه‌ی 22 سوره‌ی ابراهیم را ببینید. خیلی شیرین است. شیطان روز قیامت می‌آید می‌گوید: «وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ‏ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ» هرچه خدا وعده داده بود، درست بود. هرچه من شیطان وعده داده بودم، دروغ بود. این اقرار شیطان است. وقتی شیطان می‌گوید: وعده‌های خدا درست است، من اگر بگویم: در وعده‌های خدا خللی ایجاد شده حرف قشنگی زدم. شاید از ضعف ایمان من باشد. احتمال نمی‌دهند باید نگاهمان را عوض کنیم؟ مثال ساده بزنم.
الآن همه‌جا ترافیک زیاد شده و الهی شکر که مردم ماشین‌دار شدند. تهران که رفت و آمد بیشتر است، ترافیک زیاد است. یک ساعت‌هایی هم ترافیک بیشتر است. مثلاً ساعت پنج بعد از ظهر تا هشت شب همه جا ترافیک است. من می‌خواهم جایی بروم دو سه مسیر جلوی راهم است. یکی اینکه از اتوبان شهید همت بروم. یکی از اتوبان شهید حکیم بروم. یکی هم از یک مسیر دیگر بروم. آقای راننده تاکسی به من می‌گوید: از اتوبان شهید همت نرو. از شهید حکیم برو. در حکیم می‌رویم گیر می‌کنم. آقای ماندگاری به شما گفت: از اتوبان بی‌ازدواجی نروید، از اتوبان ازدواج بروید. شما در ترافیک اتوبان ازدواج گیر کردید. به تعبیر خودتان سختی کشیدید و حسرت خوردید و طعنه شنیدید. من که از اتوبان شهید حکیم رفتم و در ترافیک ماندم، فکر می‌کنم آنهایی که در اتوبان شهید همت بودند، پایشان را روی گاز گذاشتند و می‌روند. پنج دقیقه‌ای به مقصد رسیدند. این کاملاً اشتباه است. خبر ندارم آن اتوبانی‌ها سختی و طعنه‌شان و حسرت‌شان از من بیشتر بوده است.
خواهر بزرگوار و همه عروس‌خانم‌ها و آقا دامادهای گلی که دو سه بار هم گفتند: آقای ماندگاری گفت: ازدواج کنید مشکل شما حل می‌شود. ما ازدواج کردیم مشکل ما بیشتر شد. شما فکر نمی‌کنید اگر ازدواج نمی‌کردید چه مشکلاتی داشتید؟ می‌ارزید ازدواج نکنید و نیازتان را از طریق گناه تأمین کنید؟ این مشکل نداشت. شاید زمینی‌ها به شما طعنه نمی‌زدند ولی قطعاً آسمانی‌ها به شما طعنه می‌زدند. شاید در دنیا کسی به شما طعنه نمی‌زد ولی قطعاً در قیامت به شما طعنه می‌زدند. تو که می‌توانستی نیازت را از طریق ازدواج حل کنی، رفتی گناه کردی و با ارتباط نیازت را حل کردی؟
ما نعوذ بالله می‌خواهیم خدا را محاکمه کنیم، خیال کمک می‌آید. شیطان از طریق خیال می‌آید. می‌گوید: اگر ازدواج نمی‌کردی یک شوهر با پول و با مدرک و امکانات سراغ تو می‌آمد، دیگر حسرت نداشتی. طعنه و سختی نداشتی. کاملاً اشتباه است. اگر ازدواج نمی‌کردی به خدا سختی گناه بدتر بود. آنهایی که سراغ ما آمدند و گفتند: ما ازدواج نکردیم و به چه آلودگی‌هایی افتادیم، آنها را برای شما می‌گفتم، بعد می‌دیدید سختی‌های آنها بیشتر است یا شما؟ طعنه‌هایی که آنها از خدا و اولیای خدا در قیامت می‌شنوند بیشتر است یا طعنه‌هایی که چهار نفر به شما می‌زنند؟ آیا حسرت‌های قیامت آنها بیشتر است یا حسرت اینکه شما می‌خواستی با یک آقای پولدار ازدواج کنی و جهیزیه‌ات دو برابر این جهیزیه باشد؟ ماشین شاسی بلند نداری، آن موقع ماشین شاسی بلند داشتی! حسرت در حد همین است. شما آمدی این وعده‌ی خدا که شما با ازدواج در مسیر طهارت افتادید را عمل کردی. من وقتی به حرف خدا در یک اتوبان دیگر رفتم، هرکس به من طعنه زد می‌گویم: قطعاً در اتوبان دیگر می‌رفتم که راه خدایی نبود، گیر می‌کردم. ازدواج یعنی تأمین نیاز عاطفی و جنسی از طریق حلال! ما گفتیم: در اتوبان خدا بروید. فکر نکنید آنهایی که در اتوبان شیطان هستند، ازدواج نکردند و ایستادند شوهر پولدار گیرشان بیاید، فکر نکنید در وضع بهتری از من و شما هستند. آنها سختی دارند و طعنه می‌شنوند. شاید نوع آن یک مقدار فرق داشته باشد. پس یقین کنید در مسیر ازدواج که وارد شدید، وعده‌های خدا این نیست که بگوییم: هرکس ازدواج کرده خیلی پولدار شده است. نیاز نیست حتماً پولدار شود. چون وعده‌های خدا بخشی دنیا و بخشی آخرت است. بخشی مادی و بخشی معنوی است. همین که روح شما زن و شوهر به گناه آلوده نشده و نیازتان را از طریق حلال تأمین کردید، این بهترین وعده‌ی خداست که شما در طهارت ماندید. اگر شما خدای نکرده نیازتان را با حرام تأمین می‌کردید در آرامش بودید. اگر دنیایی نگاه کنید خیالات اذیت می‌کند. من اعتقاد دارم خدا در ازدواج شما وعده‌هایش را محقق کرده است. آرامش به شما داده است. طهارت به شما داده و انشاءالله رزق پاک هم به شما خواهد داد. آیه‌ی 2 و 3 سوره طلاق را با همسرتان بعد از نمازها بخوانید. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2) سه بار بعد از هر نماز بخوانید انشاءالله گشایش هم ایجاد شود.
اما در مورد بچه‌دار شدن باز هم می‌گوییم: تکلیف است. تو را به خدا تخلف نکنید. خدایا آنهایی که سالها ازدواج کردند و هنوز خدا به آنها بچه نداده، به آبروی صاحب امروز یعنی امام جواد، امام کاظم و امام هادی اولاد سالم به آنها عنایت بفرما. شما حسرت مادرانی که بچه ندارند را ندیدی که چقدر دردناک است؟ طعنه‌هایی که می‌شنوند چقدر دردناک است؟ سختی‌هایی که می‌کشند و خانه سوت و کور است. چقدر دردناک است؟ خدا می‌خواهد به شما بچه بدهد. سراغ این وعده‌ی الهی بروید. رزق شما با بچه زیاد می‌شود. نشاط شما زیاد می‌شود. رحمت الهی بر شما بارش پیدا می‌کند. حس رضایت از زندگی زیاد می‌شود. اینها قطعاً عنایات الهی است. خودتان را زا این همه وعده الهی محروم نکنید. شاید بچه‌دار شدید و باز خانه‌دار نشدید. بالاترین محصول زندگی این است که بچه من صالح باشد. بچه صالح باشد معنی‌اش این است که پولدار باشد و ماشین آنچنانی داشته باشد؟ نه! بچه من با ادب بار بیاید. هرکس بچه من را دید به او بگویند: بر پدر و مادرت رحمت! رحمت بر شیر و ذاتت! این بهترین وعده‌ی الهی است که خدا به من داده است. عمل صالح من است. باقیات الصالحات من است. دعا می‌کنم که خداوند انشاءالله به زودی به شما دوقلو هم بدهد که دیگر از این حرف‌ها نزنید.
شریعتی: یک گلایه می‌خواهم برای شما بخوانم. گفتند: می‌خواستم چیزی را با شما مطرح کنم که مدت زیادی است می‌بینم و من را خیلی ناراحت کرده است. گرچه موضوع متأسفانه دارد فراگیر می‌شود. من شما را به نکته سنجی و ادای تکلیف می‌شناسم و مطمئن هستم نامه مرا بی‌جواب نمی‌گذارید. چندین سال است می‌بینم که دیگر صدای اذان از مسجدها بلند نمی‌شود. یعنی اغلب مساجد روز به روز صدای اذان را آهسته‌تر پخش می‌کنند. با اینکه خانه ما از مسجد دور نیست و همسایه مسجد هستیم اما دیگر صدای اذان مثل سال‌های قبل نمی‌شنویم. متولیان مسجد به هزار و یک دلیل این صدا را کم می‌کنند. به طوری که دیگر جز همسایه‌های دیوار به دیوار مسجد کس دیگری این صدا را نمی‌شنود. برای حل این مشکل که واقعاً عزم جهادی لازم دارد خواهش می‌کنم کاری کنید. اگر قسم دادن مشکلی نداشت شما را قسم می‌دادم که برای این مهم نهضت فراگیر راه بیاندازید. به همه بگویید: اذان تشریفات نیست. خودش اصلی است که اصول دیگر بر آن مترتب است. چرا دانسته و ندانسته به اسم دین‌داری و جلوگیری از مردم آزاری کار می‌کنند که باید در قیامت جواب سختی برای آن بدهند؟ چرا مسجدها را از هویت اصلی خودشان در می‌آورید و هزاران چرای دیگر؟
حاج آقای ماندگاری: از این نگاه قشنگ و دغدغه‌های زیبای فرهنگی ممنون هستیم. خدا انشاءالله به ایشان برکت بدهد. خیلی درد دل قشنگی را اشاره کردند. همه می‌دانیم که در جامعه اسلامی حفظ شعائر اسلامی یعنی نمادهای اسلامی واجب است. «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (حج/32) این مملکت صدها هزار شهید داده است. چقدر خون‌ها ریخته شده و چه زجرهایی کشیده شده است. این شب‌ها مردم دارند یک مقدار تاریخ انقلاب را مرور می‌کنند. من تشکر می‌کنم از عزیزانی که زحمت کشیدند و دارند تاریخ انقلاب را به مردم یادآوری می‌کنند. چقدر شکنجه‌ها دیدند و چقدر اذیت شدند. بزرگان ما، امام عزیز، مرحوم آیت الله طالقانی، شهید نواب صفوی و این همه شهدای عزیز تقدیم شدند که این پرچم از این مملکت برافراشته شود. آیه‌ی 54 سوره‌ی مائده از اینجا ترجمه شود. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ» آن قومی که قرار است پرچم اسلام را در آخرالزمان و قبل از ظهور آقا امام زمان از این سرزمین بلند کنند و این صدا را به سراسر عالم برسانند. حالا یک بیگانه یا توریست به این مملکت آمده است. از چه باید بفهمد این مملکت مسلمان هستند؟ من پنج شش نماد اسلامی را می‌گویم. اگر هست بگویید: هست و اگر نیست هم دعا کنید بشود. یکی همین نماز است. گاهی در این شهر به این بزرگی که راه می‌رویم کمتر صبح‌ها مخصوصاً صدای اذان بلند می‌شود. یک نفر توریست بیاید از کجا بفهمد اینها مسلمان هستند؟ به بهانه‌ی اینکه فرمودید: شاید صدای اذان کسی را اذیت کند. الحمدلله مساجد دیگر توجه به این مسائل دارند. صدای مجالس ترحیم پخش نمی‌شود. صدای غیر اذان پخش نمی‌شود. اذان هم پخش نشود از کجا معلوم که شما مسلمان هستید؟ اذان صبح و ظهر و شب قطعاً باید پخش شود. دستور اسلام است، منطق و عقل است.
خاطره‌ای از دکتر رفیعی پور که استاد جامعه شناسی دانشگاه هستند بگویم. ایشان فرمودند: به یکی از کشورهای اروپایی رفته بودیم. در یک شهر کوچکی خواستند استراحت کنند. یک کلیسایی مقابل اتاقشان بود. یک ربع به یک ربع ناقوس کلیسا زنگ می‌زده است. صدای خیلی بلندی هم دارد. می‌گفتند: خواب درستی هم آنجا نداشتند. وقتی خواستند از آن هتل بروند، طبیعتاً میزبان موقع رفتن می‌گوید: امیدواریم که به شما خوش گذشته باشد و شب خوبی را داشته باشید. ایشان هم می‌گوید: نه تنها خوش نگذشت بلکه شب را هم نخوابیدیم. این صدای کلیسای شما نگذاشت. آنهایی که معروف به تکریم مشتری دارند هرچه مشتری بخواهد فراهم می‌کنند. آنجا صاحب مهمانپذیر محکم می‌ایستد و می‌گوید: ما نمی‌توانیم به خاطر سلیقه‌ی شما صدایی که مبین اعتقاد و هویت ماست را قطع کنیم. ما نگفتیم که مساجد ما یک ربع به یک ربع قرآن و اذان پخش کنند. سه وعده در روز، این نماد اسلامی بودن یک مملکت است و چقدر برای اذان سفارش شده است.
فردا روز بصیرت است. بصر یعنی بینایی ظاهری، بصیرت یعنی بینایی باطنی. همچنان که من بصر دارم راه را از چاه تشخیص می‌دهم. اگر بصیرت داشتم راه را از چاه واقعی تشخیص می‌دادم. «إِنَّا هَدَيْناهُ‏ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» (انسان/3) در روایات داریم اگر مردم می‌دانستند اذان گفتن چقدر ثواب دارد، برای گفتن اذان مسابقه می‌دادند. وقتی می‌گوییم: مؤمنین وقت اذان ظهر و مغرب و عشا که شد بیایید اذان بگویید. بعضی‌هایمان خجالت می‌کشیم. حتی من طلبه خجالت می‌کشم. یک کلاسی دارم، اذان برای پایینی‌هاست! این اذان شعائر دین ماست. هویت ماست. مغازه‌دار عزیز، مدیر عزیز، وکیل عزیز، روحانی عزیز، هرکس هستیم هویت من و شما مسلمان این است که هنگام اذان دست در کنار گوشمان بگذاریم و الله اکبر بگوییم. این چقدر قشنگ است. یکی دیگر از این نمادها اذان است.
یک نماد دیگر حیاء و حجاب است. اذان که دارد تعطیل می‌شود. وضعیت حیاء و حجاب هم که در جامعه اینطور است. انشاءالله خدای متعال حیاء و حجاب را به جامعه ما برگرداند. یکی صدق الحدیث است. الحمدلله راستگویی در جامعه ما موج می‌زند. یکی ادای امانت است. یکی وفای به عهد و یکی خوش خلقی است. الحمدلله همه‌ی نمادها در جامعه‌ی ما موج می‌زند!
یک اذان که پخش می‌شود چند برکت دارد، بگویم. سوار ماشینی بودم، گفت: حاج آقا من موسیقی گوش می‌دهم ولی همین که صدای اذان بلند می‌شود من موسیقی را خاموش می‌کنم. نمی‌ارزد این صدای اذان تلنگری برای قطع گناه باشد؟ برای اینهایی که با خدا قهر کردند نمی‌ارزد که با صدای اذان آشتی کنند؟ نمی‌ارزد با صدای اذان یک اتفاق در جامعه ما می‌افتد یاد نماز می‌افتند؟ نمی‌ارزد با صدای اذان یک تلنگری برای تکلیفش باشد؟ به بچه‌های مدرسه می‌گفتم: مدیر مدرسه به شما بگوید: ساعت دوازده بیا. کجا می‌روی؟ گفت: قطعاً در دفتر مدیر می‌روم. گفتم: مدیر بالاتر است یا خدا؟ گفت: خدا. گفتم: خدا در لحظه‌ی اذان می‌گوید: بیا دفتر من کارت دارم! دفتر خدا مسجد است. خانه هم می‌شود. هرجا بایست و با خدا حرف بزن.
شریعتی: احساس می‌کنم برای من که همیشه غافل هستم اذان یک جور زنگ بیداری است. ما را متوجه می‌کند.
حاج آقای ماندگاری: وجود نازنین پیامبر می‌گفتند: «أرحنا یا بلال» راحتم کن! یعنی اینقدر در پیچ و خم و گرفتاری‌های دنیا غرق می‌شوم که تا صدای اذان می‌شنوم روح من باید باز شود. می‌خواهم در آغوش خدا بروم. می‌خواهم با خدا ارتباط برقرار کنم. می‌خواهم با خدا حرف بزنم. حیف نیست این عنصری که اینقدر برکات دارد، فتیله‌اش را در جامعه اسلامی پایین بیاوریم؟ این را علامت عقب ماندگی و خدای نکرده کلاس پایینی بدانیم! امیدوارم این تذکر برای من و شما به گونه‌ای باشد که این اذان گفتن یک سنت همگانی و همه‌جایی شود. قبول کنید که لحظه‌ی نماز کار و درس بی‌برکت است. خدا بر درجات شهید رجایی بیفزاید. فرمود: به نماز نگویید: کار دارم. به کار بگویید: وقت نماز است. ما کلاسی در قم داریم. اذان وسط کلاس پخش می‌شود. لحظه‌ی اذان با بچه‌ها بلند می‌شویم می‌رویم نمازخانه، یک نفر اذان می‌گوید و سریع نماز می‌خوانیم. دوباره سر کلاس برمی‌گردیم. هیچ اتفاقی نمی‌افتد. جلسه شورای امنیت را تعطیل کنید. جلسه‌ی دولت را تعطیل کنید. جلسه وزارتخانه را تعطیل کنید. با اذان همه برویم با خدا جلسه بگیریم. کیفش بیشتر است. نورانیتش بیشتر است. عاقبتش بهتر است.
شریعتی: بنده دختری مؤمن و معتقد هستم و همسرم مرا خیلی دوست دارد. اما چون همسرم خودش مرا انتخاب کرده، خانواده همسرم مرا به عنوان عروس قبول ندارند. آنها با اصرار همسرم به خواستگاری آمدند و صیغه عقد ما جاری شد و البته ما از این موضوع اطلاعی نداشتیم که خانواده همسرم ناراضی هستند. بعد از عقد تا حالا که چهار سال می‌گذرد، آنها هنوز مرا به منزلشان راه ندادند. وظیفه‌ی من در برابر آنها چیست؟ خدا شاهد است که چقدر تلاش کردم و از همسرم خواستم با آنها صحبت کند. ولی آنها به هیچ عنوان قبول نمی‌کنند و حتی همه‌جا آبروی مرا بردند و گفتند: ما از اول راضی به این ازدواج نبودیم و این دختر با پسر ما دوست بوده است. آیا اینطور بازی کردن با آبروی دختری که با هزار امید و آرزو ازدواج کرده درست است؟ از طرف دیگر ترس من از این است که در پیشگاه خدای متعال مسئول هستم و با شرایطی که برای من ایجاد کردند نمی‌توانم حقوقم را به آنها ادا کنم. آیا من با وجود این شرایط وظیفه‌ای در قبال آنها دارم؟
حاج آقای ماندگاری: هم درد است و هم یک خوشحالی است. دردش این است که مردم ما یک طرف ورق دین را خواندند و یک طرف ورق دین را نخواندند. اگر این طرف ورق قرآن یک دستوری داده است، یک ورق بزنید پشت آن هم یک دستور دیگر هست. خوشحال هستیم برای اینکه این دختر خانم گل که من می‌خواهم به مادر شوهر ایشان به خاطر یک چنین عروسی تبریک بگویم، می‌گوید: آنها مرا از ادای حقوقی که می‌خواهم انجام بدهم محروم کرده‌اند. من می‌خواهم دست پدر شوهر و مادر شوهرم را ببوسم. می‌خواهم به آنها خدمت و محبت کنم. از این کار یک تجارت معنوی داشته باشم. اینها مرا از تجارت معنوی محروم می‌کنند. این جای تشکر دارد. جداً باید خدا را شکر کنیم که عروس‌های به این فهمیدگی در جامعه ما زیاد هستند.
ولی من به آن پدر و مادر بزرگوار عرض می‌کنم. یک دستور اسلام این است که فرآیند ازدواج براساس آنچه اسلام می‌گوید انجام شود. یعنی آقا پسر براساس حرف‌هایی که جلسات گذشته گفتیم، شاخه گل را با گلدانش، با خاک اطرافش از باغبان تهیه کند. آقا پسر ایشان با خانواده خودشان نرفتند این شاخه گل را با گلدان و همه مخلفات از باغبان بگیرند. پسر خودش انتخاب کرده است. یعنی اگر این طرف صفحه‌ی قرآن نوشته فرآیند ازدواج این است، این آقا پسر فرآیند را رعایت نکرده است. پدر و مادر هم می‌توانند فرزندشان را توبیخ کنند. هیچ اشکالی ندارد. بارها این حدیث را مطرح کردیم. یک نفر محضر امام صادق(ع) آمد. گفت: فرزند من خودش رفته انتخاب کرده است. یعنی فرآیند ازدواج را آنطور که شما فرمودید رعایت نکرده است. پشت این صفحه دین ما دستور دیگری داده است. می‌گوید: پدر و مادر عزیز! اگر دختر و پسر شما براساس دستور اسلام فرآیند ازدواج را رعایت نکرد و بدون نظر و همراهی و سلیقه شما رفت ازدواج کرد. آیا اینجا وظیفه‌ی شما طرد کردن است یا اسلام دستور دیگری دارد؟ من در زندگی‌ام باید گناه نمی‌کردم. این دستور را رعایت نکردم. گناه کردم. خدا دستور بعدی برای من می‌گذارد یا مرا طرد می‌کند؟ می‌گوید: دستور مرا درست انجام ندادی، تخلف کردی. در مرحله‌ی بعد یک دستور دیگر برایت داریم. برو توبه کن تا تو را ببخشم. پدر و مادرهای عزیز اگر فرزند شما و دختر و پسر شما بنابر نظر شما همسر انتخاب نکرد و به قول شما اینها قبل از ازدواج با هم دوست بودند، یک دستور بعدی اسلام دارد، دستور بعدی اسلام این است که با آنها اتمام حجت کنید و همراهی کنید. این دختر عقد شده پر شماست. شما در عین حال با پسرتان همراهی کردید و خواستگاری رفتید. نگفتید: ما مخالف هستیم. این عروس خانواده‌ی شماست و پیغمبر فرمود: شما پدر و مادر دوم این دختر هستید. از خودتان سؤال نمی‌کنید آیا این پدر و مادر تکلیف ندارند؟ این بنده خدا نگران حقوق شماست. شما تکلیف ندارید که حق آن دختر است. یعنی خیلی نکته دقیق است. ما این فرآیند را به دستور اسلام عمل نکردیم. تخلف است، گناه است، انشاءالله استغفار کنند خدا می‌بخشد. این بحث دوم شما دارید خلاف دستور اسلام عمل می‌کنید. در مرحله‌ی اول پسر شما خلاف عمل کرد، حالا آمدند عذرخواهی می‌کنند. خدا می‌بخشد. شما نمی‌بخشید؟ در مرحله‌ی دوم شما دارید خلاف دستور اسلام عمل می‌کنید. شما طبق دستور اسلام این دختر را بپذیرید. کوتاه بیایید و همراهی‌شان کنید. اگر در مسیر همراهی آنها همراهی نکردند باز دستور سوم اسلام را می‌گوییم. ما یک لحظه بدون دستور اسلام و بدون تکلیف نیستیم. کسی که در یک مرحله به دستور اسلام عمل نکرد، دیگر او را حیز انتفاع نمی‌اندازند. دستور بعدی را عمل کن. ما در ماه رمضان روزه نگرفتیم دیگر از همه برکات روزه محروم هستیم؟ نه. خدا می‌گوید: اگر مریض بودی نگرفتی قضایش را بگیر. اگر هم عمدی خوردی بیا کفاره بده. باز هم بیا!
شریعتی: ایشان گفته شوهرم خیلی مرا دوست دارد. یعنی اگر رفتار این پدر و مادر را اینطور که ایشان توصیف کرده ببینیم، هم پسرشان اذیت می‌شود و هم عروسشان که جای دخترشان است.
حاج آقای ماندگاری: آیا خدا را خوش می‌آید که شما که جای پدر و مادر دوم هستید، هم فرزند اصلی خودتان را اذیت کنید و هم عروستان که فرزند دیگر شما حساب می‌شود؟ من می‌خواهم بترسانم پدر و مادرهایی را که اینطور آبروی عروس و داماد را می‌برند. «مَنْ أَرَادَ أَنْ لا يَكُونَ عُرْيَاناً يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلْيَكْسُ الْجُلُودَ الْعَارِيَةَ فِي الدُّنْيَا» (الفضائل، ص152) این حدیث قدسی است و کلام خداست. هرکس بخواهد که خدا روز قیامت عریان او را وارد محشر نکند، بدن‌های عریان را در دنیا بپوشاند. مفسرین ذیل این حدیث فرمودند، حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی فرمودند: هرکس می‌خواهد روز قیامت خدا آبرویش را نبرد، او هم آبروی بندگان خدا را حفظ کند. اینکه عیبی ندارد شما دارید برای او عیب می‌تراشید. اگر عیب می‌داشت و شما افشاگری می‌کردید، پدر شما روز قیامت درمی‌آمد. حالا که عیب ندارد و دارید عیب می‌تراشید، چه اوضاعی می‌افتد؟ بترسیم از وضعیت خودمان در روز قیامت. دنیا چند روزی بیش نیست. این دختر هم دوست دارد آغوش گرم شما را داشته باشد. پسر شما در برزخ گیر کرده و دارد اذیت می‌شود. یک طرف همسر عزیزش است و یک طرف پدر و مادر عزیزش هستند. بین دو تا عزیز متضاد گیر کرده است. بیایید این تضاد را بردارید و پسر خودتان را از برزخ نجات بدهید. ملاحظه کنید و از قیامت و تبعاتش بترسید. اگر آنها به آن دستور عمل نکردند، شما به دستور دوم عمل کنید.
شریعتی: امروز صفحه 443 قرآن کریم، آیات 41 تا 54 سوره مبارکه یس، قلب قرآن برای شما تلاوت می‌شود.
«وَ آيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ «41» وَ خَلَقْنا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ ما يَرْكَبُونَ «42» وَ إِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلا صَرِيخَ لَهُمْ وَ لا هُمْ يُنْقَذُونَ «43» إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَ مَتاعاً إِلى‏ حِينٍ «44» وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّقُوا ما بَيْنَ أَيْدِيكُمْ وَ ما خَلْفَكُمْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «45» وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ «46» وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «47» وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «48» ما يَنْظُرُونَ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً تَأْخُذُهُمْ وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ «49» فَلا يَسْتَطِيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا إِلى‏ أَهْلِهِمْ يَرْجِعُونَ «50» وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ «51» قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ «52» إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ «53» فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «54»
ترجمه: و نشانه‏اى (ديگر) براى آنان، آن است كه ما فرزندانشان را در كشتى‏هاى پر از بار سوار كرديم. و براى آنان مركب‏هاى ديگرى مانند همان، (از قبيل اسب و شتر ...) آفريديم. و اگر بخواهيم آنان را غرق مى‏كنيم، به گونه‏اى كه نه فريادرسى برايشان باشد و نه (از دريا) نجات داده شوند. مگر آنكه بار ديگر رحمت ما شامل حالشان شود و تا مدّتى (ديگر از زندگى) بر خوردار باشند. و هرگاه به آنان گفته شود از (مجازات دنيا) كه پيش روى شماست و از (مجازات آخرت) كه به دنبال شماست پروا كنيد تا شايد مورد رحمت قرار گيريد (اعراض مى‏كنند).و هيچ نشانه‏اى از نشانه‏هاى پروردگارشان براى آنان نمى‏آيد مگر آن كه از آنها روى گردانند. و هرگاه به آنان گفته شود: از آن چه خداوند روزى شما كرده بخشش كنيد، كسانى كه كفر ورزيدند به كسانى كه ايمان آورده‏اند مى‏گويند: آيا به كسانى غذا دهيم كه اگر خداوند مى‏خواست خودش به آنها غذا مى‏داد؟ شما در گمراهى آشكارى هستيد. (كفّار) مى‏گويند: اگر راست مى‏گوئيد، اين وعده (قيامت) چه وقت فرا مى‏رسد؟ آنان جز يك صيحه (مرگبار) را انتظار نمى‏كشند كه آنان را فرا خواهد گرفت، در حالى كه به مخاصمه و جدال سرگرمند. پس در آن حال، نه توان وصيّتى دارند و نه مى‏توانند به سوى خانواده‏هايشان باز گردند. و در صور دميده شود، پس ناگاه آنان از گورها (برخاسته،) شتابان به سوى پروردگارشان مى‏آيند. گويند: واى بر ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان است كه خداى رحمان وعده داد و پيامبران راست گفتند. (آرى،) جز يك بانگ نبود كه ناگهان همگى نزد ما احضار شدند. پس در چنين روزى بر هيچ كس ستمى نمى‏شود، و جز آن چه عمل كرديد جزايى داده نمى‏شويد.
شریعتی: در آستانه‌ی روز بصیرت و بیداری هستیم. حماسه‌ی ماندگار و بزرگ نه دی، روزی که انقلاب جوان شد. این روز را گرامی می‌داریم. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: آیه‌ی 48 یک تذکر است. اینجا به عنوان قول کافران می‌گوید: «وَ يَقُولُونَ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» یعنی کافران و آنهایی که در ضلالت هستند مدام می‌پرسند کجاست وعده‌های خدا؟ یعنی عزیز بزرگوار، برادر و خواهر عزیز! مؤمن هیچوقت به خدا شک نمی‌کند. «ثُمَّ لَمْ يَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُون‏» (حجرات/15) از خدا بخواهیم هیچوقت به وعده‌های خدا شک نکنیم. خدا وعده کرده کسانی که ازدواج کنند از گناه ایمن می‌شوند. خدا وعده کرده کسانی که بچه زیاد کنند، برکتشان زیاد می‌شود. خدا وعده کرده آنهایی که بصیرت می‌خواهند، باید در خط ولایت ثابت قدم باشند. اینها وعده‌های الهی است. اگر به وعده‌های الهی شک کنیم، در گروه ضالین و کافران رفتیم.
شریعتی: گفتند: سلام. من و همسر و خانواده‌هایمان مذهبی هستیم و به این انقلاب و حکومت معتقد و پایبند هستیم. دیروز بعد از دیدن فیلمی که از نمایش خانگی گرفته بودیم، تصمیم گرفتیم به برنامه شما شکایت کنیم. بهترین جایی که در حال حاضر این حرف‌ها را می‌فهمد و احتمال اینکه صدای ما به آنهایی که باید برسد، هست. این فیلم پرفروش بوده و من فقط در فضای مجازی در مورد این فیلم شنیده بودم. به همسر و فرزندانم پیشنهاد دادم که این فیلم را ببینیم. در حین دیدن فیلم از پیشنهاد خودم پشیمان شدم. ظاهراً تمام عقده‌هایی که کارگردان از غیرت دینی و رعایت حلال و حرام و محرم و نامحرم داشت، تصمیم گرفته بود همه را در این فیلم آشکار کند و به آن حمله کند. در این فیلم بازیگر اصلی که مثلاً غیرت دینی داشت آنقدر کارها و رفتارهای احمقانه می‌کرد، که هرکس از غیرت داشتن زده می‌شد. از همه دردناکتر اینکه در پایان این فیلم بازیگر محترم در پاسخ به سؤالی همه‌ی رفتارهای عجیب و غریب را منتسب به حدیثی از امام صادق (ع) کرد. سؤالی که برای من و همسرم بعد از این فیلم پیش آمد و خیلی ذهن ما را درگیر کرد این بود که مگر اینجا جمهوری اسلامی نیست؟ چرا اجازه می‌دهند فیلمی مثل این ساخته شود و حتی پخش شود؟ می‌ترسم اگر من و همسرم سکوت کنیم مثل بعضی از مسئولین مملکت شویم که در خوش بینانه ترین حالت خوابیدند و حواسشان به چیزی نیست.
حاج آقای ماندگاری: ممنون هستیم که هنوز از این مطالبه‌گری‌های قشنگ هست. اگر خاطرتان باشد برای مردم جمهوری اسلامی را معنا کردیم. جمهوری اسلامی یعنی همه مردم بیایند و اسلام را بخواهند. آنکه در مورد اذان گفتیم، در مورد بعضی از رفتارهای ازدواج گفتیم. در مورد بچه‌دار شدن گفتیم. اینکه در مورد بعضی رفتارهای پدر شوهرها و پدر زن‌ها گفتیم. پس کجا اسلام را می‌خواهیم؟ همه مردم بیایند و اسلام را بخواهند. مسئولین هم بخواهند که اسلام در زندگی مردم بیاید. حرف ایشان درست است. مسئولین باید واقعاً مراعات اسلام را بکنند. مسئولین نظام جمهوری اسلامی، خدمتگزاران عزیز، که خدا به شما توفیق خدمت داده و باید قدرش را بدانید. از این حدیث قدسی بترسیم. «أَذَلَ‏ اللَّهُ‏ مَنْ أَهَانَ أَهْلَ الْاسلام» اگر شما با سوء مدیریت و تدبیر خودتان باعث شوید اینطور ارزش‌های اسلام به سخره گرفته شود و از زیر دست امضاء شما رد شود. شما اجازه بدهید. حالا چه در شبکه مجاری، چه در اکران خصوصی و عمومی، هرجای دیگر، اگر قرار باشد اینطور هدف‌گیری نسبت به ارزش‌های اسلام از تأیید شما عبور کند، یعنی شما دارید وسیله ذلت اسلام را فراهم می‌کنید. چون اگر جمهوری اسلامی زیر سؤال برود، اسلام زیر سؤال رفته است. مردم جمهوری اسلامی را تبلور اسلام می‌دانند. خدا ذلیل می‌کند کسانی را که به اسلام اهانت می‌کنند. اگر ما بد عمل کنیم اسلام سیلی خورده است. ولی به کسی که این پیام را داده و به شما مردم می‌گویم: آیا فقط وظیفه مسئولین است که باید مطالبه‌گر باشند؟ یا مردم هم باید مطالبه گر باشند؟ مطالبه‌ی مردم است که مسئولین را سر اسلام می‌آورد. وقتی یک فیلم میلیاردی فروش می‌کند، یعنی مردم می‌خواهند. پس مسلمان بودن ما کجا رفت؟ می‌گویند: شما به تار موی زن‌ها گیر می‌دهید. به پیر و پیغمبر هیچ مرجع و آخوندی به دو تار موی خانم گیر نمی‌دهد و نخواهد داد. ما به این گیر می‌دهیم که حیای جامعه را هدف گرفتند. ارزش‌ها را هدف گرفتند. غیرت را هدف گرفتند. در روایات می‌گوید: اگر حیاء برود غیرت می‌رود. اگر غیرت رفت، دفاع و جهاد می‌رود. دفاع و جهاد رفت، اسلام به راحتی شکست می‌خورد. من از شما مردم می‌خواهم که اینها را از مسئولین بخواهید. این فیلم‌ها و نمایش‌ها و این نوع هدف‌گیری حیا و عفت آیا ازدواج را به تأخیر نمی‌اندازد؟ چون کسی که می‌خواسته نیازش را با ازدواج برطرف کند، با ریزه‌خواری شهوانی دارد در خیابان سیری کاذب پیدا می‌کند. این نوع هدف گیری حیا و عفت خانواده‌ها را سست نمی‌کند؟ طلاق را زیاد نمی‌کند؟ جامعه را متزلزل نمی‌کند؟ این مطالبه‌گری را از مردم می‌خواهیم. مردم مطالبه‌گر و مسئولین پاسخ‌گو باشند. نسبت به همه وعده‌ها و قول‌ها و ارزش‌هایی که اینقدر شهید برای آن دادیم. بصیرت یعنی اینکه مردم تکلیفشان را بدانند. مسئولین هم تکلیفشان را بدانند. خط‌کش دین امروز برای ما ولایت است. امیدواریم که به برکت نه دی که روز بصیرت است، یک مقدار قصه‌ی مطالبه‌گری مردم و پاسخ‌گویی مسئولین نسبت به هدف‌گیری حیاء و غیرت جدی‌تر باشد.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group