95-10-29-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 29-10-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
آغوش سحر تشنهی دیدار شماست *** مهتاب خجل ز نور رخسار شماست
خورشید که در اوج فلک خانهی اوست *** همسایهی دیوار به دیوار شماست
شریعتی: سلام میکنم به همه شما بینندهها و شنوندههای خوب و نازنینمان. انشاءالله هرجا که هستید بهترینها نصیب شما شود. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم. فرا رسیدن ماه بهمن، ماه پیروزی انقلاب یادآور همه قشنگیهای تاریخ نظام مقدس جمهوری اسلامی را تبریک میگویم. در این 38 سال یاد گرفتیم تا ماه بهمن میآمد، میگفتیم: در بهار آزادی جای شهدا خالیست! امیدواریم هم مسئولین، هم مردم، هم همهی ما توفیق پاسداری از میراث گرانقدر شهدا یعنی نظام همراه با امنیت نظام جمهوری اسلامی را داشته باشیم. قبول دارم خیلی مشکل و گرفتاری داریم، اما خوشحالیم که 38 سال است مستأجر نیستیم. صاحبخانه هستیم به برکت خون شهدا. وقتی آدم صاحبخانه باشد، گوشه و کنار خانه هم خراب شود، هم آستین بالا میزنند و کمک میکنند و حل میشود. بیایید همه آستین بالا بزنیم، مسئولین عزیز که خدمت میکنند و توفیق خدمت در نظام جمهوری اسلامی را دارند، همه بیاییم کمک کنیم تا مشکلات را رفع کنیم. مشکلات را گردن هم نیاندازیم و فرا فکنی نکنیم. بیایید کمک کنیم مشکل بیکاری حل میشود. مشکل گرانی حل میشود. مشکل ازدواج حل میشود. مشکلات خانوادگی حل میشود. همه مشکلات حل میشود. تا بتوانیم یک جامعه اسلامی را به دنیا معرفی کنیم و محیا برای ظهور آقایمان امام زمان شویم. (قرائت دعای فرج) دسته گل صلواتی هم هدیه به ساحت مقدس آقایمان کنیم.
شریعتی: بدون مقدمه وارد سؤال اول شویم. دوست نازنینی نوشتند. من جوانی نوزده ساله هستم و خیلی وقت است این سؤال نه تنها ذهن من، بلکه ذهن بسیاری از دوستان مرا به خود مشغول کرده است. خواهش میکنم به سؤال ما پاسخ بدهید چون یک سؤال جمعی است و همینطور پایهی اعتقاد و باور ما جوانها به این سؤال بستگی دارد. شاید سؤال خیلی از همسنهای من باشد. من خواهش میکنم سؤال من را در نهایت منطق پاسخ بدهند. چون ما در پاسخ به این سؤال جوابهایی مثل قسمت بوده، خدا خواسته، ناشکری نکن، کفر نکن، یا سنت ابتلاء و استدراج را شنیدیم. گفتند: چرا بین بندگان خدا در این دنیا این همه تفاوت و تبعیض یا به تعبیر بعضیها ناعدالتی هست؟ به عنوان مثال چرا یک نوزاد به محض تولد در یک خانواده بسیار ثروتمند متولد میشود که بعدها وارث کل این ثروت میشود. ثروتی که برایش زحمت نکشیده و پاداش هیچ کار او محسوب نمیشود. چون کاری نکرده است. و در مقابل نوزادی که در یک خرابه و با پدر و مادری معتاد و به شدت فقیر متولد میشود که هیچ آیندهای ندارد. حتی اگر خیلی زحمت بکشد. البته او هم هیچ گناهی مرتکب نشده که مستوجب این عقوبت شود. دهها پرسش دیگر که مثل این در زمینه عدالت خدا در ذهن جوانهایی مثل من به وجود میآید. خواهشاً ما را از این برزخ دربیاورید. باور کنید ما ناشکر نیستیم. فقط این سؤال ذهن ما را درگیر کرده است. آیا ما حق پرسش دربارهی دینمان را نداریم، که بعضیها میگویند: کفر نگویید؟
حاج آقای ماندگاری: قدیمها وقتی عزیزی سؤال میکرد میگفت: من چیزی نمیدانم. شما جواب بدهید. الآن خیلی سخت شده است. چون واقعاً اطلاعات این نوجوانهای عزیز خیلی اطلاعات زیادی است. میگوید: حاج آقا حواست باشد اگر ده تا جواب میخواهی بدهی، نه تا را میدانم. جملهی قشنگ استاد قرائتی عزیز را میگویم که الحمدلله عافیت پیدا کردند و خداوند عافیت کامل به ایشان بدهد. «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» من تمجید میکنم و این روحیهی پرسشگری را ستایش میکنم. همینطور که فرمودند: خواهش میکنم معلمها، پدر و مادرها، استادها، روحانیون بزرگوار، هر جوانی آمد از این سؤالها از او کرد، انگ به کفر و ناشکری و تو چرا خلاف قضا و قدر الهی حرف میزنی، نزنید. ذهن پرسشگر خوب است. از این قشنگتر آن است که پرسشها در مباحث اعتقادی باشد. بحث عدالت خدا یک بحث اعتقادی است. این از سؤالات خیلی خوب است. گاهی وقتها بعضی از جوانها با هم قرار میگذارند یا در این کانالها و سایتها یا حضوری میگویند: یک سؤالی بکنیم حاج آقا را گیر بیاندازیم. بد نیست در قالب لطیفه یکی از این سؤالات را بگویم؟ صدای کدام دراز گوش است که نماز را باطل میکند؟ از هر آخوندی میپرسیدند بلد نبود. رفته بود جوابش را پیدا کرده بود. دو نفر هستند در بیابان میخواهند نماز بخوانند. هرچه میگردند آب پیدا نمیکنند. این میگوید: من از این طرف میروم. تو هم از این طرف برو. اگر به جایی رسیدیم که هیچ آبی پیدا نکردیم، وقت تنگ بود دیگر با تیمم نماز بخوان. هرچه گشتند آب پیدا نکردند، وقت تنگ بود شروع به تیمم و نماز خواندن کردند، صدای یک الاغی را شنیدند. صدای دراز گوش که آمد معلوم شد آب هست. چون حیوان باشد، آب هم هست. تا صدای الاغ بلند شد نماز این دو نفر باطل شد.
گاهی وقتها از این سؤالها پیدا میکنند میخواهند در سایت مطرح کنند، یا از ما میپرسند که حال حاج آقا را بگیرند. خواهش میکنم از این سؤالها برای شوخی باشد بد نیست. اما سؤال این جوان خیلی سؤال قشنگی است. سؤالی کرده که براساس آنچه میبیند با اعتقاداتش جور درنمیآید. میگوید: از این طرف میگویند: خدا عادل است. «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» (یونس/44) اصلاً جز اعتقادات ماست که خدا عادل است. «لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيد» (آلعمران/182) خدا به بندههایش ظلم نمیکند. ولی من آنچه میبینم این بچه در فقر است. این بچه در ناز و نعمت است. این بچه سالم است و این معلول است. این سیاه است و این سفید است. این تفاوتها یک مقدار عدالت نیست. من برای جواب میخواهم از بینندگان کمک بگیرم. فرض میکنیم خدا میگوید: ادارهی هزار نفر را دست تو میدهم. ببینم چطور عدالت برقرار میکنی؟ خدا کنار نکشیده است. هزار نفر را به من و شما سپرد که مدیریت کنیم. من و این آقای نوزده ساله آمدیم امورات این هزار نفر را برقرار کنیم، میخواهیم به تساوی باشد. به هزار نفر میگوییم: نفری صد میلیون میدهم که هیچ تبعیضی بین شما نباشد. بروید ببینم چه میکنید؟ خوب یکی ظرفیتش بالاتر بود و یکی ظرفیتش پایینتر بود. یکی صد میلیون را یک میلیارد و دو میلیارد و ده میلیارد کرد. یکی صد میلیون را از بین برد و نابود کرد. تازه صد میلیون را قرض هم بالا آورد. آن آقایی که صد میلیونش ده میلیارد شد، با آن آقایی که صد میلیون بدهی بالا آورد، هردو بچه دار شدند. این تفاوت را میخواهیم چطور حل کنیم؟ دائماً میخواهیم نسل به نسل به اینها پول و امکانات بدهیم؟ خدا برای اینکه این دنیا ظرفیت متفاوتتر است و انسانها رفتارهای متفاوتی دارند، عملکردهای متفاوت و نگاههای متفاوتی دارند، خدا قرار نیست به همه، همه چیز مساوی بدهد. هردو با یک استعداد به مدرسه آمدند. یکی استعدادش را رشد داده و بالا رفته و یکی پایین آمده است. باز نسل بعد را میخواهم چه کنم؟ خدا برای اینکه این تفاوتهای دنیا را جبران کند یک آخرت کنارش گذاشته است. خدا میگوید: این تفاوتهای در دنیا را نمیتوانید صفر کنید. هرکاری کنید در نسل بعدی هست. نسل اول ما هابیل و قابیل بودند. حضرت آدم و حضرت هوا و هابیل و قابیل بودند. ازدواج و ازدواج صورت گرفت و تکثیر شد و الآن هفت، هشت میلیارد جمعیت کرهی زمین شد. مساوی بودند، ولی تفاوتها در این سیر طبیعی به وجود آمده است. نمیتوانیم بگوییم: باز میخواهیم در هر نسلی مساوی برقرار کنیم. این اقتضای زندگی در این دنیاست.
یک مسابقه است و چند تا وسیله ایستادند که مسابقه بدهند. بنز است، پیکان است، ژیان است، موتورسیکلت است، دوچرخه و سینه خیز است. در نگاه اول این مسابقه عادلانه است یا غیر عادلانه است؟ غیر عادلانه است. اما طراح مسابقه میگوید: هرکدام از شما یک مسافتی را باید بروید. تو که بنز هستی باید در یک ساعت 120 کیلومتر بروی. تو که پیکان هستی صد کیلومتر باید بروی. از ظرفیت تو کمتر است. تو که ژیان هستی هشتاد تا، تو که موتور سیکلت هستی 60 کیلومتر، تو که دوچرخه هستی سی کیلومتر، پیاده پنج کیلومتر و سینه خیز یک کیلومتر. اینکه سینه خیز بود، سینه خیز یعنی همین بچهای که خرابه به دنیا آمده و من یک مقدار غمناک میکنم. پدر و مادر هم ندارد و بچه سر راهی است و هیچی ندارد. این سینه خیز است. تو به اندازهی یک کیلومتر در این دنیا تلاش کنی، به تو مدال طلا میدهند در حالی که بنز باید 120 کیلومتر برود تا به او مدال طلا بدهند. پس خدا یک قاعده در این دنیای پر از تفاوت گذاشته است. جوان نوزده ساله عزیز! تفاوتهای دنیا را نمیشود صفر کرد. اقتضای دنیا این است. اصلاً اگر تفاوت نبود، خسته کننده بود. این تفاوت اینقدر رقابت ایجاد کرده و پویا میکند. پس تفاوت را نمیشود صفر کرد. اما خدا براساس این تفاوت یک آخرت گذاشته است، گفته: شما نه به اندازهی داراییتان، به اندازه ظرفیت خودتان «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا ما آتاها» (طلاق/7) به هرکس هرچقدر دادم، به همان اندازه به او ظرفیت دادم میشود «لا يكلّف اللّه نفساً الّا وسعها» (بقره/286) به مقداری که دادم، ظرفیت ایجاد شده است. به مقداری که ظرفیت ایجاد شده مسئولیت آمده است. به مقدار مسئولیت آنجا از او سؤال میکنم. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» (تکاثر/8) حالا کسی که داراییاش به قول ایشان کم است. ظرفیتش کمتر، مسئولیتش کمتر، سؤالهایش کمتر، ولی نمرهاش فرقی نمیکند. آن کسی که داراتر است، داراییاش بیشتر، ظرفیتش بیشتر، مسئولیت بیشتر، سؤالات روز قیامت بیشتر، باز هم نمرهاش فرقی نمیکند. آیه 69 سورهی نساء، «مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُول» ملاک همین است. هرکس هستی، در هر کجای عالم به دنیا آمدی، هر زمانی و با هر امکاناتی به دنیا آمدی، کاری ندارم که لحظهای که به دنیا آمدی پانصد میلیون به تو ارث رسیده است، یا پنج قران ارث رسیده است. تو در این پولی که به تو رسیده است، اطاعت خدا و رسول را بکن. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» اسم این آیه را نور بیستها، مدال طلاها! پیغمبران آنجا بنز سوار و امامان بنز سوار هستند. شهداء پیکان سوار هستند. علما پیکان سوار هستند. ولی من و شما شاید سینه خیز باشیم ولی «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» باشیم. ملاک تو این باشد که با هر امکانی به تو دادند، بروی ببینی بندگی خدا چیست؟ حالا یک نفر بندگی خدا به این است که خدا صدها میلیون به او داده است.
یک نکته دیگر هم بگویم، آن کسی که خدا به او امکانات مادی داده است، رأفت و محبت هم داده است. درست است او از امکانات مادیاش با رأفت و محبتی که خدا به او داده برای خودش سرمایهگذاری آخرتی میکند، از این طرف آن کسی که خدا به او امکانات مادی نداده، امید هم به او داده است. چون امید به او داده ناامید نمیشود و میگوید: الهی شکر! چه بسا جلو میزند. امتحان داراها سنگینتر از امتحان ندارهاست. پس دارایی و نداری ملاک نیست. نوع نگاه تو به دارایی و نداری ملاک است. آن کسی که دارد بگوید: خدا داده و از من مسئولیت میخواهد. آن کسی هم که ندارد بگوید: خدا نداده و باز هم از این مسئولیت میخواهد.
شریعتی: اگر یک نفر یک میلیون پول داشت و یک نفر دیگر یک میلیون نداشت. او باید این یک میلیون را جواب بدهد و او این حسابرسی را ندارد. تنگدستی هم با قیامت و آخرت جبران میشود.
حاج آقای ماندگاری: گفتم: نداری او اقتضای دنیاست. یکی چهره زیبا ندارد. جیب پر پول ندارد. خانه بزرگ ندارد. ماشین شاسی بلند ندارد. امکانات آنچنانی ندارد. اگر در این نداری «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ» باشد، در قیامت کاملاً جبران میشود. حواله قیامت دارد. آن کسی هم که دارد اگر درست استفاده کرده باشد، او هم از این استفاده در قیامت بهره میبرد.
شریعتی: گفتند: من تقریباً فرد محجبه و معتقد به دین هستم. تازگی متوجه ارتباطاتی از شوهرم شدم که شرع و عرف به هیچ عنوان آن را تأیید نمیکند. هرکسی از اطرافیان من که این ماجرا را از من شنیده است به من میگوید: تو هم برو آرایش کن. بیرون برو، لباسهای سنگین نپوش که شوهرت بفهمد کارش چه معنی میدهد. شاید چشمش دنبال خانمهای رنگ و وارنگ بیرون است و با این کار میتوانی نظر شوهرت را جلب کنی. من نمیگویم خیلی آدم مقیدی هستم. اما هرچه فکر میکنم هم نمیتوانم یک چنین آدمی باشم. شما بگویید: من باید چه کار کنم؟
حاج آقای ماندگاری: پناه بر خدا از این مشاورههای غیر تخصصی! حضرت عباسی همین قوم و خویشها، این خانم پیششان برود و بگوید: من قلب مادرم مشکل دارد، میگویند: بیا ما ایشان را جراحی کنیم؟ نسخه میدهند. یا اگر میخواهند کمک کنند، اینها مشاوره و کمک را اشتباه گرفتند. خانم بزرگوار، آقای بزرگوار شما که متخصص نیستید، کمک شما این است. آدرس دکتر اینجاست. ماشین من آماده است شما را دکتر ببرم. من که متخصص نیستم ماشینم را در اختیار میگذارم. آدرس دکتر بدهم و بگویم: اگر پول هم برای دکتر رفتن لازم دارید تقدیم کنم. از این مشاورههای غیر تخصصی بترسیم. اینها دارند درست همان بلایی را تشویق میکنند که این آقا بخاطر همان بلا به آن گرفتار شده است. کدام بلا؟ رنگ و وارنگ شدن جامعه! اگر صد تا خانم در جامعه رنگ و وارنگ راه میروند، اینها دارند یک نفر دیگر هم به این رنگ و وارنگها اضافه میکنند. این خانم رنگ و وارنگ شود چشم شوهرش را پر میکند یا چشم ده تا مرد هوس باز دیگر؟ این چه مشاورهای است میدهیم؟ اسلام گفته شما باید چشم شوهرت را در اتاق خواب پر کنی. نه در خیابان! در خیابان که پر کنی که چشم ده نفر دیگر را هم پر میکنی. این همان حق الناسی است که همه شما از آن میترسید. همه ما از آن میترسیم. به هم زدن زندگی دیگران!
شریعتی: اگر من جای این خانم بودم هیچوقت سفره دلم را نزد کسی باز نمیکردم.
حاج آقای ماندگاری: مشکلاتمان را جار نزنیم. قرآن میگوید: «فَابْعَثُوا حَكَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَكَماً مِنْ أَهْلِها» (نساء/35) بروید سراغ یک آدم متخصص، یک کارشناس دین. اگر هردو بتوانید یک نفر را قبول کنید خیلی خوب است. حرف بین همه نگردد. اگر نشد یک نفر شما و یک نفر همسر پیدا کنید و بنشینید براساس خطکش دین مشکلات را حل کنید. خواهر بزرگوار، برادر بزرگوار! مادر شما تنگی نفس دارد شما به مغازهدار محل میگویید؟ نزد دکتر میبرید! پس دو نکته بگویم. تو را به خدا آنهایی که متخصص نیستند، مشاورهی غیر تخصصی ندهند. میخواهند کمک کنند ماشین در اختیار بگذارند، پول بدهند، آدرس دکتر بدهند. تو را به خدا مشکل خودتان را بین همه جار نزنید. پر نکنید.
مشکل این خانم از کجا شروع شد؟ از اینکه در جامعه ما حیاء و عفت کم شده است. این مشاورههای غیر تخصصی دارند بیحیایی را اضافه میکنند. من تقاضا میکنم وقتی سراغ مشاوره دینی رفتید، مشاوره دینی میگوید: خانم شما وظیفه خاص خودت را انجام میدهی یا نه؟ آقا شما حواست هست باید چشم و گوش و زبانت را در جامعه ببندی یا نه؟ «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم» (نور/30) «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِن» (نور/31) اینها برای چه کسی است؟ مؤمنین و مؤمنات را میگوید.
ماه رمضان آدم 17، 18 ساعت غذا نمیخورد. نان خالی هم افطار سالار است. در خیابانها زن و مرد چشمشان روزه باشد، بخدا همسرشان زیباترین است. دیگر برایش بهانهگیری نمیکند. توصیه میکنم هر خانمی احساس میکند سر و گوش شوهرش میجنبد، هر آقایی احساس کرد نعوذ بالله یک چنین مشکلی در خانه پیش آمده است، سراغ کارشناس دین بروید. یک مقدار کالبد شکافی کند. آزمایش و بررسی کند. ببیند خانم در وظایف کوتاهی میکند. آقا کوتاهی میکند؟ کجای کار میلنگد که این ماشین درست کار نمیکند؟ خانواده مثل یک دستگاه است. آسیب شناسی کند که کجای رفتار این زن و شوهر مشکل پیدا کرده که این خروجی را میدهد؟ ما نسخه ندهیم بگوییم: شما هم بیحیا شو و به بیحیاهای جامعه اضافه کنیم. وقتی جامعه بیحیا شود همه خانوادهها به هم میریزند. خانمی که بیحیا یا کم حیا کنار خیابان ایستاده است، صد نفر که این را میبینند، 99 نفر شب در خانه به همسرشان بهانه میگیرند. چون مقایسه میکنند. تقاضای ما این است این کار را نکنید.
توصیه آخر من این است که این خانم یا آقا، گاهی برای مشکلات اینچنینی که پیش میآید، میگویند: سر و گوش همسرمان میجنبد، حاضر هستند میلیونها تومان خرج کنند تا این مشکل از زندگیشان دور شود. من میگویم: به جایی که خرج کنید مشکل از زندگی ما دور شود، بیاییم این پولها را برای کسانی که سنشان بالا رفته و همسر ندارند، خانم هایی که همسرشان را به هر طریقی از دست دادند، بیاییم در ازدواج اینها کمک کنیم. تا خدای نکرده اینها مورد وسوسهی شیطان قرار نگیرند، بعضیهایشان در خیابان بیایند، و چشم و گوش شوهر شما را بربایند. هزینه درمان را بدهیم و پیشگیری کنیم. الآن سراغ رماّل و جادوگر و سر کتاب باز کن میروند، پولهای زیاد میدهند که این قصه از سر شوهر من دفع شود. من میگویم: این پولها را خرج ازدواج جوانهایی کنیم که بخاطر مسائل مالی پشت سد ازدواج گیر کردند. خرج ازدواج کنیم. چون وقتی ازدواج گران شد، دیر شد، سخت شد، این ناامنی خانوادگی در خانوادهها و جامعه ما اتفاق میافتد. خواهش میکنم مشاوره غیر تخصصی نکنید. مشکلات خودتان را جار نزنید. در بحث آسان سازی ازدواج کمک کنید تا جامعه باحیاتر شود. آمار ازدواج بالا برود، آمار ارتباط پایین میآید و دیگر جامعه امن میشود. دیگر شما خانم یا آقا نگران نیستی همسرت بیرون برود شاید با یک نگاه دیگری برگردد. انشاءالله خدا حیا و عفت را به جامعه ما برگرداند.
شریعتی: خانمی گفتند: من 27 سال دارم. دو سال پیش مدرک فوق لیسانسم را از یکی از دانشگاههای معتبر تهران گرفتم. بعد از اینکه درسم تمام شد ازدواج کردم و زود هم بچهدار شدم. در این مدت بخاطر بچه سر کار نرفتم. الآن بچه من دو سال دارد و شرایط برای رفتن سر کار یک مقدار بهتر شده است. اما من تردید دارم که سرکار بروم یا نه؟ حقوق شوهرم کفاف زندگی ما را میدهد اما وقتی یادم میآید که من این همه شبها بیدار ماندم و درس خواندم، میگویم: اگر سر کار نروم تمام تلاشهای من بی فایده میشود. از طرفی میترسم با رفتن من سر کار آن آرامشی که این مدت در منزل داشتم را دیگر نداشته باشم. لطفاً مرا یاری کنید. یک تذکری هم به مردم بدهید که اینقدر در زندگی دیگران سرک نکشند. هی نگویند: چرا سر کار نمیروی؟ حیف نیست این همه درس خواندی!؟ این سؤالات خیلی مرا آزار میدهد و بعضی مواقع فکر میکنم به خاطر حرف دیگران میخواهم سر کار بروم. لطفاً به سؤال من پاسخ بدهید که از این سردرگمی بیرون بیایم.
حاج آقای ماندگاری: فضولی بد است. فضولیهای این شکلی خیلی بد است. یکوقت کسی میپرسد: ازدواج کردی؟ بخاطر اینکه میگوید: اگر ازدواج نکردی من گزینههای خوبی دارم. این خوب است. کمک است. یکوقت میپرسد و بعد میگوید: اِ... سی سال است هنوز شوهر پیدا نکردی؟ الهی بمیرم! همین پدر بنده خدا را درمیآورد. یا میگوید: سر کار نمیروی؟ من دو نفر را سراغ دارم برای کار، مثلاً یک کارشناس خانم لازم دارند. محیطش مخصوص خانمهاست میخواهم معرفی کنم. اشکال ندارد. اما این موردی که ایشان فرمودند، حقیقتاً دین ما این را فضولی میگوید. یعنی ما مهربانی داریم. فضولی داریم، تجسس داریم. تجسس حرام است. فضولی هم قطعاً ناشایست است. مهربانی خیلی خوب است. دلسوزی خیلی خوب است. من به کسی که ازدواج نکرده میخواهم کمک کنم. به کسی که شغل ندارد میخواهم کمک کنم. به کسی که خانه ندارد، میخواهم آدرس خانه بدهم. اِ شما این همه کار کردی هنوز خانه نداری؟! هنوز ماشین نداری؟! این خیلی بد است. فقط نیش زدن است.
من بارها گفتم. در روایت داریم وقتی در قبر قرار بگیرند، یک حیوان کریه المنظر نیش زننده کنارشان است. در آن عالم میپرسد: تو چه کسی هستی؟ میگوید: من همان اخلاق گند شما هستم. به هرکسی رسیدی یک نیش زدی. اگر نیش میارزد که برای عالم بزرخ خودمان یک گزندهای را کنار خودمان استخدام کنیم، از بو و نگاهش و نیشهایش منزجر و در اذیت باشیم، به همه نیش بزنیم! امروز فراوان است. صدها هزار نفر دختر و پسر ازدواج نکردند، شغل ندارند، خانه و کار ندارند، به هرکسی برسیم میتوانیم یک نیش بزنیم. انتقاد هم باید با دلسوزی باشد. نیش زدن تخریب است. چیزی عاید انسان نمیشود. ما به مسئولین نیش بزنیم که او دلسرد شود و کار نکند، کار خرابتر میشود. لذا بیاییم یک مقدار فکر کنیم چطور زبانمان را به کار میگیریم.
اما در رابطه با سؤالی که مطرح کرده بودند که بحث کار بود. ما در کار بارها این بحث شده است، وقتی من کار میکنم و سر کار میروم یک سرمایه و هزینهای را میپردازم و یک چیزی گیر من میآید. یکبار یک خاطرهای را گفتم. از خانمی که فروشنده بود سؤال کردم: شما از آن طرف شهر به این طرف شهر میآیید و فروشندگی میکنید، چقدر به شما میدهند؟ یک رقم خیلی پایینی را گفت. گفتم: این کرایهی ایاب و ذهاب شما هم نمیشود. گفت: بله! کم میآورم. گفتم: چه چیزی گیر شما میآید؟ گفت: پُزش! این مادر، معلوم نیست وقتی خسته از سر کار میآید برای شوهرش چقدر انجام وظیفه میکند؟ برای فرزندش چقدر مادری میکند؟ روزی هفت، هشت ساعت مشغول کار و رفت و آمد است. هیچ چیز هم گیرش نمیآید. این هزینه به پُز میارزد؟ من سه حالت را برای این خواهر بزرگوار و مشابه ایشان بگویم.
شما یکوقت میخواهید کار کنید. از مادری و همسری و عمر و جانتان هم بگذرید. برای یک ضرورت زندگی خودتان که خیلی از خانم سر کار میروند که کمک خرج همسرشان باشند. این اشکال ندارد، حدود شرعی را رعایت میکند و سر کار رفته است. یا برای ضرورت جامعه است. مثلاً ایشان فوق لیسانس گرفته، دکترا گرفته، خانواده لازم ندارند، ولی جامعه نیاز به پزشک زن دارد. یا برای ضرورت زندگی خودم یا برای ضرورت زندگی جامعه است. پیش خدا سربلند است. اگر یک مقدار برای مادری بچهام هم کم گذاشتم، برای همسرم کم گذاشتم، اینجا احساس وظیفه کردم. درس خواندی و برو یک کاری بکن. اما اگر میگویی: ضرورت ندارد. اما یکوقت میگویی: میخواهم سر کار بروم، که تجملات زندگی را تکمیل کنم. من اگر سر کار نروم معلوم نیست سه چهار سال یکبار هم بتوانم وسایل زندگی را عوض کنم. ولی اگر بروم میتوانم سالی یکبار مبلم را عوض کنم. من میگویم: ارزش دارد در مادری و همسر بودن او نقص ایجاد شود، که به تجملات برسد؟ این ارزش ندارد. چه دادی و چه گرفتی؟ بخدا برای تأمین تجملات سر کار رفتن به درد نمیخورد.
یا اینکه برای هوس خودش سر کار برود. برای پز دادن سر کار برود. این اصلاً ارزش ندارد. فقط در یک حالت ارزش دارد. یا ضرورت زندگی تو است. یا ضرورت جامعه است. و الا خواهر من در دست شما دُرّ است. داری مادری میکنی. داری همسری میکنی. درس هم خواندی فهمت بالا رفته است.
شریعتی: پس در رابطه با این سؤال حاج آقای ماندگاری یک معیار دادند و کلی نگفتند. ما زندگیمان را بسنجیم. چه میدهیم و چه میگیریم؟ خودمان حساب و کتاب کنیم.
حاج آقای ماندگاری: اگر برای تجملات است، توصیه نمیکنیم. برای هوسیات است میگوییم: اصلاً نرو.
شریعتی: امروز صفحه 464 قرآن کریم، آیات 48 تا 56 سوره مبارکه زمر در سمت خدای امروز تلاوت خواهد شد.
«وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «48» فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ بَلْ هِيَ فِتْنَةٌ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «49» قَدْ قالَهَا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «50» فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَيُصِيبُهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِينَ «51» أَ وَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِرُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «52» قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «53» وَ أَنِيبُوا إِلى رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ «54» وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ «55» أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ «56»
ترجمه: و (در آن روز) براى آنان بدى آن چه (در دنيا) كسب كردهاند روشن خواهد شد و آن عذابى كه به مسخره مىگرفتند آنان را فرا خواهد گرفت. پس چون سختى و ضررى به انسان رسد ما را مىخواند، سپس همين كه از جانب خود نعمتى به او عطا كنيم گويد: «بر اساس علم و تدبيرم نعمتها به من داده شده» (چنين نيست) بلكه آن نعمت وسيلهى آزمايش است، ولى بيشتر مردم نمىدانند. به راستى كسانى كه قبل از آنان بودند (نيز) اين سخن را گفتند، ولى آن چه را (در دنيا) كسب مىكردند كارى برايشان نكرد. پس (نتيجه) اعمال بدى كه مرتكب شده بودند به آنان رسيد و كسانى از اينان (كافران مكّه) كه ستم كردند به زودى بدى آن چه را انجام دادهاند به ايشان خواهد رسيد و آنان نمىتوانند ما را درمانده كنند (و از ما بگريزند). آيا (هنوز) ندانستهاند كه خداوند روزى را براى هر كه بخواهد گسترده يا تنگ مىسازد؟! البتّه در اين امر براى كسانى كه ايمان مىآورند نشانههايى (از حكمت و قدرت الهى) است. بگو: «اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف (و ستم) كردهايد! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زيرا كه او بسيار آمرزنده و مهربان است.» و پيش از آن كه عذاب به سراغ شما آيد و ديگر يارى نشويد، به سوى پروردگارتان باز گرديد (و توبه كنيد) و تسليم او شويد. و از بهترينِ آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شده است پيروى كنيد، پيش از آن كه عذاب، ناگهانى و در حالى كه از آن بى خبريد به سراغ شما آيد. تا مبادا (در قيامت) كسى بگويد: «دريغا بر من بر آن چه در (كارى كه) جهت الهى (داشته) كوتاهى كردهام و همانا من از مسخره كنندگان (آيات او) بودم.»
شریعتی: من سؤال پایانی را هم بخوانم. گفتند: سؤالی که هفته گذشته در مورد خواستگاری که اهل نماز نبود و قبلاً هم اهل مشروب و روابط نامشروع بود و قول داده بود این کارها را کنار بگذارد، مطرح کردید. دقیقاً این سؤال من بود. فقط تفاوت ما این است که همسر من همه اینها را بعد از عقد به من گفتند. الآن یک سال و نیم است ازدواج کردیم ولی ذهن من دائم مشغول است که ازدواج من با این شخص درست بوده یا نه؟ آیا من گناهکار هستم یا خیر؟ آیا باید جدا شوم یا نه؟ البته الآن همسر من به لطف خدا هم مشروب را کنار گذاشته و هم اهل نماز شده است؟ من چه کار کنم؟ من با پاسخ شما احساس کردم که نمیبایست با این مرد ازدواج میکردم.
حاج آقای ماندگاری: دین ما اینقدر پویاست و قشنگ است، یک توصیه برای قبل از ورود به هر کاری را به ما میگوید. حالا کسی این توصیه را رعایت نکرد. آنچه هفته گذشته گفتیم برای قبل از ورود بود. این خانم گفته: ما هنوز در آستانهی گفتگو هستیم، گفتیم دین میگوید: این دقتها را بکن. ولی برای ایشان بعد از ورود است. ایشان میگوید: من ازدواج کردم. شوهرم الحمدلله رعایت کرد. من سه نکته به ایشان میگویم. خدا را شکر کن! شما موفق شدی یک آدمی را که مبتلا به مشروب بوده و اهل نماز نبوده از مشروب جدا کنی و به نماز وارد کنی. مرحبا به شما! من به شما تبریک میگویم. 1- خدا را شکر کن. همان خدایی که تا اینجا به شما کمک کرده، امیدت را از خدا قطع نکن. باقی زندگی هم به تو کمک میکند. 2- شما میتوانی گذشته شوهرت را هم ترمیم کنی. 3- تلاشت را قطع نکن. تلاشت را برای روز به روز بیشتر شدن خودت و شوهرت قطع نکن. زندگی شما باید مثل اوج گرفتن یک هواپیما باشد. الحمدلله هواپیمای شوهرت در حال سقوط بود و شما در حال صعود قرار دادی. بارک الله! من به شما خیلی تبریک میگویم. سعی کن آرام آرام تقیدات دینی و شیرینی آن را در زندگی خودت و شوهرت با هم بچشید. صاحب اولاد هم بشوید. این شیرینی دیانت را به فرزندان خودتان هم بچشانید. انشاءالله زندگی شما سرمشقی برای دیگران بشود که میشود به عنایت الهی با انسانی که اهل گناه بوده ازدواج کرد ولی برای اصلاحش مصمم بود و مقاومت در مسیر اسلام. پس اصلاً ناامید و پشیمان نباشید. اصلاً نگران هم نباشید.
شریعتی: برنامهی فردای ما را از دست ندهید، جلسات و مباحث مرحوم مهندسی که هفتههای گذشته پخش کردیم خیلی مورد استقبال قرار گرفت. دعا میکنیم که ایشان مهمان سفرهی اهلبیت(علیهم السلام) باشند. حاج آقای ماندگاری دعا بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: خدایا توفیق تقویت ایمان و معرفت دینی را به همه جوانها و نسل جوان ما عنایت بفرما. خدایا توفیق فضولی در زندگی مردم را از همه ما بگیر. هیچکس در زندگی دیگران فضولی نکند و نظر غیر کارشناسی ندهد. ولی توفیق کمک کردن به دیگران را به همه ما عنایت بفرما. توفیق حیا و عفت را بیش از پیش به همه ما عنایت بفرما. خدایا آنهایی که در مسألهی ازدواج گیر کردند. در مسأله اولاد گیر کردند، نداشتن اولاد، اولاد نا سالم، در مشکلات زندگی، به آبروی امام رضا مشکلاتشان را حل بفرما. خدایا فرج صاحبمان را برسان. شهدای عزیز ما، شهدای انقلاب و دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم، امام شهیدان و همه کسانی که بر گردن ما حق داشتند و از دنیا رفتند، از ثواب این مجلس ما بهرهمند بفرما. به برکت صلوات بر امام رضا(ع).