95-11-20-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 20-11-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام به شما و ایمانی که از آن سرشار هستید. سلام به شما و آسمان پاک و زلال دلهای شما. خیلی خوشحالیم که امروز هم در کنار شما هستیم. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله. (قرائت دعای فرج)
من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم. امیدواریم خدا به همه ما توفیق بدهد در این دههی مبارکه فجر قدر انقلاب و مملکتمان و امت اسلامی و قدر ولایت و امنیتمان را بدانیم و این قدرشناسی را روز 22 بهمن نشان بدهیم. امام فرمود: روز 22 بهمن ضمن اینکه روز اسلام است. روز ایران است. ایران سربلند شد. ایران از مستأجری نجات پیدا کرد و مردم صاحب مملکت خودشان شدند. حتی کسانی که شاید انقلاب را خیلی قبول نداشته باشند، حتی مسلمان نباشند، چون مذاهب و ادیان هم مشارکت خیلی خوبی داشتند. حتی من و امثال من را هم قبول نداشته باشند. مسئولین را خیلی قبول نداشته باشند اما ایران را که قبول دارند. بخاطر ایران بیایند، که هرچه 22 بهمن باشکوهتر باشد، ایران سربلندتر است. مسئولین هم باید قدر این مردم را بدانند. مردمی که هروقت لازم بود، پشت سر نظام بودند و به میدان آمدند. امام فرمودند: من شهادت میدهم امت اسلامی ایران از امت عهد رسول الله بالاتر و بهتر بودند. انشاءالله همدیگر را در راهپیمایی 22 بهمن ببینیم. حتی راهپیمایی 22 بهمن مکان استجابت دعاست. بیایید برای مریضها و گرفتارها دعا کنید. روز جمعه هم هست، برای فرج آقایمان هم دعا کنیم. یک دسته گل صلوات هم هدیه به ساحت مقدس امام زمان و مادر نورانیاش فاطمه زهرا(س) بکنیم که این ایام منتسب به این بانوی بزرگوار است تقدیم کنیم.
شریعتی: قرار همه سمت خداییها روز جمعه در راهپیمایی 22 بهمن است. مطمئن هستم که مردم مهیا و آماده میشوند برای نمایش اقتدار و وحدت و همدلی. امروز آقای ماندگاری اینجا هستند که به سؤالات شما که از طریق ایمیل و پیامک به دست ما رسیده پاسخ بدهند.
با سلام و ادب خدمت برنامهی گره گشای سمت خدا. دختری 22 ساله هستم در برنامهای که صحبت از یکی بودن ظاهر و باطن داشتید من به یاد اطرافیان خودم افتادم که هرگز ظاهر و باطنشان برای من یکی نبوده است. پانزده سال پیش که همسر خواهرم اعتیاد داشت و از ابتدا با نیرنگ وارد زندگی خواهرم شد تا به الآن که بخاطر همین موضوع از ازدواج ترسیدم و به کل تصمیم گرفتم اصلاً ازدواج نکنم. از طرفی هم مادر من خیلی من را به این تصمیم تشویق میکند. میگوید: ما که ازدواج کردیم چه شد؟ من هم با خودم میگویم: آمار مجردها را بالا ببرم بهتر از این است که آمار طلاق را بالا ببرم. ایشان در ادامه میگویند: خواهرم هم میگویند: ازدواج نکنی خیلی بهتر است.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. من میگویم اگر ما چهار تصادف در جاده ببینیم دیگر سفر کردن را کنار میگذاریم؟ سفر خودش یک کمال است. «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْض» (انعام/11) با چهار تا حوادث، الآن شما میبینید مردم در حوادث جادهای هر سال آمار زیادی میدهند. ولی سال بعد آمار سفرها بیشتر میشود. مردم عاقل هستند. بخاطر چهار حادثه که اصل مسیر کمال را برای خودشان نمیبندند. باید بیشتر احتیاط کنید. اگر ما چهار آمار رفوزه و مردودی در دانشگاه داشته باشیم، بگویم: من آمار بیسوادی را بالا میبرم که مار مردودی را بالا نبرم! این یعنی اعلام ضعف خودم. این یعنی اعلام تنهایی و بیکسی خودم. مگر ما خدا نداریم؟ مگر قرار نیست با تکیه بر خدا اعتماد به خودمان کنیم. خدا به پیغمبر میگوید: «حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (انفال/64) نهضت ملی نفت شکست خورد. مشروطه شکست خورد. خیلی از تلاشهایی که در این صد ساله اخیر در ایران اسلامی اتفاق افتاد به نتیجه کامل نرسید. امام بفرمایند: من آمار انقلاب نکردهها را بالا ببرم، بهتر از این است که آمار شکستها را بالا ببرم؟ «قُلْ إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى» (سبأ/46) امام امروز ما به همه افسران نیروی هوایی فرمودند: شما با تکیه بر خدا میتوانید همه سدها را از سر راه بردارید. میتوانید همه موانع را از سر راه بردارید.
شخصی خدمت امام باقر آمد و گفت: من میخواهم به حالت تجرد و مجرد بودن به مسیر کمال ادامه بدهم. حضرت فرمودند: اگر این مسیر کمال بود، مادرم زهرا(س) بر شما سبقت میگرفت. یک سؤال از این خواهر بزرگوار و مشابه این خواهر دارم. آقایان هم هستند. این سؤال فراوانی زیاد دارد. آقا و خانم بزرگوار که ترجیح میدهید آمار مجردها را بالا ببرید، تا نکند آمار طلاق بالا برود. خواهش میکنم این فکر با عقلانیت شما سازگار نیست. آمار سفرها پایین بیاید، چون تصادفات جادهای داریم. آمار پذیرش دانشگاهها پایین بیاید. چون مردودی هم داریم. آمار تیمهای ورزشی ما پایین بیاید چون شکست داریم. این مسیرهایی که سر راه ما به نام ازدواج هست، ازدواج از یک طرف، اشتغال از یک طرف، همه مسیرهایی که در مقابل ماست، همه مسیر کمال ماست. مثل اینکه یک دانش آموز از مقطع دبستان به مقطع دبیرستان آمد. از آنجا به مقطع دانشگاه میرود. وقتی میخواهد به مقطع دانشگاه برود، جشن میگیرد. جشن میگیرد به نظر شما یعنی راحت میشود؟ گرفتاریهای مشابه دیگر و گرفتاریهای سختتری نصیبش میشود. ولی اعتقاد دارد بزرگ میشود.
شریعتی: همه ما فکر میکنیم با ازدواج وارد یک فضای گل و بلبلی خواهیم شد، بعد میبینیم با واقعیت همخوانی ندارد.
حاج آقای ماندگاری: با ازدواج شما وارد یک مرحلهی بالاتری از رشد و کمال میشوید. اگر وجود نازنین معصوم فرمودند: «من تزوج فقد احزر نصف دينه» (بحار، ج 103، ص 219) هرکس ازدواج کند، نصف دین است. چون این مدرک گرفت و به مرحلهی بالاتر رفت. قرار نیست به قول شما در مرحلهی زندگی بعد ازدواج همهاش گل و بلبل باشد. قرار است من و شما با مشکلات دست و پنجه نرم کنیم. چون ظرفیت شما بالاتر رفته، امتحانت هم سختتر میشود. شهید مطهری جملهی خیلی زیبایی دارند. میفرمایند: آنهایی که این مسیر کمال جلویشان میآید و میتوانستند در مسیر کمال قرار بگیرند، چون بارها مواردی داشتیم که خانمها و آقایان میگویند: ما برای ازدواج آماده هستیم. یک عده میگویند: امکان دارد. یک عده میگویند: امکان ندارد. ما به امکان ندارد کار نداریم. ما میگوییم: آنهایی که میتوانستند در این مسیر رشد وارد شوند و نشدند، آن کمالی که قرار بود در این مسیر گیرشان بیاید از کجا میخواهند پیدا کنند؟ یک قطعهای از کمال خودشان را به دست خودشان محروم کردند. من میتوانستم بعد از دیپلم دانشگاه بروم و لیسانس بگیرم، اما بخاطر اینکه دیدم چهار نفر از دوستان من دانشگاه رفتند و سه نفرشان مشروط شدند، من هم نرفتم! من وارد کار آزاد شدم، اما آن کمالی که در دانشگاه و حوزه پیدا میکردم، کجا باید پیدا کنم؟
شریعتی: یعنی اگر قرار باشد ما به صد درجه کمال برسیم، و مثلاً پنجاه تا با ازدواج بدست بیاید، جای خالی این با چیزی پر نمیشود.
حاج آقای ماندگاری: وقتی دین ما میگوید: شما با ازدواج به یک مرحلهای از کمال وارد میشوید، یک کمالی است که هزینه هم دارد. همچنان که هزینه دانشگاه رفتن از دبیرستان بیشتر است. همچنان که مسافرت رفتن از درون خانه ماندن بیشتر هزینه دارد. چون کمال دارد، هزینه دارد. هزینه ازدواج کردن هم قطعاً از مجردی بیشتر است. چون کمال دارد، هزینه دارد. خواهر بزرگوار، برادر بزرگوار! خواهش میکنم خودتان را از این کمال محروم نکنید. چون آنهایی که با مسیر ازدواج به کمال رسیدند، آمارشان خیلی بیشتر از آنهایی است که در نرفتن راه به کمال رسیده باشند. در همه مشکلات هم اساتید ما میگویند: شاید کمال آنها در برخورد با آن مشکلات بوده است. از کجا میدانید اطرافیان و خواهر شما که با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، رشد نکردند؟
شریعتی: دیروز در برنامه حاج آقای حسینی پیام چند نفر از مخاطبین را خواندند. خیلی از اینها اینقدر شاعرانه و عاشقانه زندگیشان را توصیف کرده بودند و نکتهی بسیار قابل توجه این بود که همه اینها گفته بودند: ما در زندگیمان دچار مشکل هستیم ولی سعی کردیم مشکلات را مدیریت کنیم.
حاج آقای ماندگاری: باور کنید ما در مدیریت تنها نیستیم. خدا کمک میکند به شرطی که توکل داشته باشیم. خدا به حضرت موسی فرمود: «تَفَرَّغْ لِعِبَادَتِي» حدیث قدسی است. اگر تو خودت را برای بندگی من آماده کنی، «وَ عَلَيَّ أَنْ أَسُدَّ فَاقَتَك» (کافی/ج2/ص83) خدا میفرماید: خودم بر خودم واجب میکنم که مشکل شما را رفع کنم.
سؤال: شما میگویید: هرکه در این ره مقربتر است *** جام بلا بیشترش میدهند؟
مفسرین میفرمایند: خدا وقتی میفرماید بر من واجب است که مشکلش را حل کنم، معنایش این نیست که مشکل را از سر راهش برمیدارم. معنایش این است که ظرفیتش را بالا میبرم. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» (شرح/1) لذا در پیامها بعضی از خانمها اشاره میکنند، ما مشکلات سه سال اول زندگی را تحمل کردیم، الآن اینقدر زندگی با وجود مشکلات برای ما شیرین شده است. چون ضمن اینکه داریم مشکلات را تحمل میکنیم، داریم رشد میکنیم. ظرف وجودی دارد وسیعتر میشود. داریم بزرگ میشویم.
یادی از دفاع مقدس کنیم. یادتان است بیت شعری که بچهها میخواندند. «جنگ ما را لایق خود کرده بود» بچههای سیزده ساله را امروز ما برایشان حساب باز نمیکنیم. ولی بچههای سیزده ساله با مشکل جنگ بزرگ شدند. ما 36 هزار تا از اینها را شهید داریم.
پس ما باید در مشکلات بزرگ شویم. به یک شرط 1- باور کنم قرار است بزرگ شویم. اینجا قرار نیست آسایش باشد، آخرت است. اگر باور کردیم که یک روز هم گفتیم هرچه اینجا سختی بکشیم، آن طرف جبرانی داریم، هرچه اینجا کمبود بکشیم آن طرف جبرانی داریم. به شرط اینکه همه تلاشمان را بکنیم. 1- رشد خودم را باور کنم. 2- باور کنم خدایی که در این سختی مرا تنها نگذاشته است. اگر اینطور نگاه کنیم قطعاً دنبال زیاد کردن آمار مجردها نیستید. خیلی از دختر خانمهای گل صبح یک مقدار با سختی بلند میشوند. ولی ببینید چه رشدی میکند وقتی این دختر خانم ازدواج میکند و مادر میشود. این مادر نه تنها صبح برای نماز صبح بیدار میشود بلکه از شب تا صبح ده بار با یک تکان بچه بلند میشود، آن هم بیداری عاشقانه است. یک رشدی است. شما میخواهی خودت را از رشد و کمالی که در مادر بودن است محروم کنی؟ میخواهی خودت را از رشد و کمالی که در همسر بودن است و پیغمبر ثواب مجاهدت و شهادت را دادند، محروم کنی؟ این کمال در مجردی نیست. شما نصف شب با یک صدای بچه عاشقانه بیدار میشوی. ضمن اینکه بچه را شیر میدهی یک ارتباط هم با خدا برقرار میکنی. این کجا پیدا میشود؟ بخاطر همین کمال هم که شده انشاءالله زود عروس شوید و زود هم داماد شوید.
شریعتی:انشاءالله این عینک بدبینی را بردارند و زود خبر ازدواجشان را به ما بدهند که ما هم از صمیم دل به ایشان تبریک بگوییم.
لحن پیامی که میخوانم خیلی تند است و بیمقدمه شروع کردند. حاج آقا آیا میدانستید پولدارها زودتر از فقرا به بهشت میروند؟ چون من همه چیز را در پول دیدم. صدقه بده بلا دور میشود. بکش، دیه بده. بزن، دیه بده. طلاق بده، مهریه بده. پول بده حج برو. پول داشته باش، نذری بده. پول داشته باش به فقیر کمک کن. پول کلا خیلی از چیزها را حلال و حل میکند. شما اگر بتوانید یک مقدار این فاصلهی طبقاتی را کم کنید که همه با هم به بهشت برویم.
حاج آقای ماندگاری: انشاءالله همه ما اهل بهشت شویم. من سوار یک ماشینی شدم، این آقا گفت: من رزمنده بودم. گفتم: الحمدلله! دیدم دارد حرفهای بیربطی میزند. گفتم: ماهواره در خانه داری؟ گفت: از کجا فهمیدی؟ گفتم: از حرفهای بیربط شما! این آقا هم احتمالاً سرش خیلی در تلگرام است. قرار نیست هر حرف بیربطی را که در تلگرام گذاشتند، من سریع برای همه بفرستم. چه کسی این تهمتها را دارد به اسلام میزند؟ کجا اسلام گفته: بکش دیه بده! کجا اسلام گفته: طلاق بده، مهریه بده. طلاق را اسلام مبغوض ترین حلال دانسته است. یعنی راه حال آخر آخر که همه تلاشی بکنند نشود این زندگی را به هم چسباند، حالا طلاق بده. ولی مبغوضترین حلال است. کجا اسلام گفته: تو فقط صدقه بده به بهشت میروی؟ یا بزن، دیه بده. ما اول از اسلام دفاع کنیم، یک حرفهای بیربطی است که در فضای مجازی بدون اطلاع و بدون استناد میزنند، من هم نپرسیده و دقت نکرده، سریع پخش میکنند. البته ایشان هم میخواهد از اسلام دفاع کند و حس قشنگی دارد. اولاً اینطور نیست، هیچ فقیهی، هیچ آیه و روایتی، هیچ سندی چنین اجازهای به کسی نداده است.
شریعتی: در این حجم عظیم اطلاعاتی که در روز به سمت ما میآید، ما یک وقتهایی درست و غلط را با هم قاطی میکنیم.
حاج آقای ماندگاری: در فضای مجازی گاهی درست و غلط با هم قاطی میشود. گاهی هم «كلمة حقّ يُراد بها الباطل» یعنی حرف درستی میزنند، ولی هدف نادرستی از پخش آن دارند. هر خوراکی که دست ما دادند، به بچهمان نمیدهیم. هر خوراکی، هر نوشیدنی، هر خوردنی به شما دادند دست خانواده میدهید یا چک میکنید؟ تو را به خدا مطالب تلگرام را چک کنید. هرکدام درست است پخش کنید. من خودم گفتم با تلگرام مبلغ دین شوید. نه هر حرف بیربطی که در تلگرام یا فضای مجازی پخش شد.
نکتهی دومی که اینجا میخواهم عرض کنم، ببینید در اسلام یک کلمهی فقر داریم، یک کلمهی غنا داریم، یک کلمهی استغنا داریم. تا این را قشنگ حلاجی نکنیم، مشکلات حل نمیشود. نه در اسلام به ما گفتند: بروید فقر شوید، نه به ما گفتند: بروید غنی شوید. به ما گفتند: بروید استغنا پیدا کنید. استغنا یعنی چه؟ اگر فقیر شدید، خودتان را ذلیل نکنید، این استغنا است. اگر فقیر شدید، ذلیل نشوید. تلاش کنید. این امتحان شماست. بعضیها میگویند: کلمهی امتحان را خیلی شنیدیم، باز هم میگوییم که بشنوید. چون خدایی که بالای سر شما ایستاده است، وقتی شما فقیر شدید، اگر شما تقصیری نداشتید، مثل بچهای که در خانواده فقیر به دنیا آمده، این امتحان را خدا گذاشته که در آخرت جبران کند. ولی تو بنا داشته باشی اولاً به خاطر فقر خودت را ذلیل نکنی. 1- استغنا یعنی طبعت بالا برود، ذلیل نشوی. 2- بنا داشته باشی اگر پولدار شدی، مغرور نشوی. نگویی: حالا که پولدار شدم من یک عمری بدبختی کشیدم، حالا به اینجا رسیدم. لااقل بگذار خودم بخورم. زن و بچه من بخورند، باقی را کار ندارم. آقا تو امروز خودت فقیر بودی، نه! آنجا هم بنای خیرات داشته باشید. از کجا معلوم میشود؟ یک داستان برای شما بگویم.
عزیزی میگفت: در پارک نشسته بودیم، برای تفریح رفته بودیم. یک پیرمردی کیسهی پفک آورده بود، میفروخت. میگوید: پفک به شرط چاقو! رفتیم جلو بخریم، گفتم: این یک پیرمرد است و سنی از او گذشته است. بگذار کل کیسه را از او بخرم بیاید با ما بنشیند یک چای بخورد. به او گفتم: گفت نه باید بروم پفکهایم را بفروشم. به او گفتم: بگذار کل پفکهایت را بخرم تو هم بنشین اینجا یک مقدار با ما حرف بزن. گفت: نه، میخواهم کاسبی کنم! گفتم: من همه را از تو میخرم، تو هم کاسبی کردی! گفت: نه، کاسبی یعنی من کاری را که از دستم برمیآید، انجام بدهم، خدا هم برکت به زندگی من میدهد. ولی همینطور که دارم راه میروم، این پفکها را میفروشم، یک بچه یتیم میبینم. میگفتم: خدا، اگر من پول داشتم این را راه میانداختم! یک دختر و پسر میبینم در قصهی ازدواجشان گیر کردند، به من میگویند: پیرمرد دعا کن مشکل ازدواج ما حل شود! ای خدا، من اگر پول داشتم این را هم راه میانداختم! تا شب که این پفکها را میفروشم که زندگی من با رزق حلال است، صد تا کاسبی معنوی دیگر هم میکنم. این استغنا است. یعنی نیت میکنم که اگر داشته باشم، مست نشوم. یعنی نداشته کاسب است. آی فقیر عزیزی که نداشته کاسب هستی، به خدا خیلی از آنهایی که دارند، از این کاسبیها ندارند. باز هم بد است؟ یکی باید در مغازه بایستد، تا شب دو زار گیر بیاورد. تو که نایستاده، کاسب هستی.
دین ما میگوید: فقیر باش، اشکال ندارد. ولی استغنا داشته باش. 1- ذلیل نشوی، 2- بنا داشته باش تلاش کنی. 3- اگر پولدار شدی، کمک کنی. الآن نیت کن هر کار خیر و هر مشکلی بود، نیت کن اگر داشتی باز میکردی. غنی باید استغنا داشته باش. یعنی چه؟ یعنی حالا که پول داری. چقدر زیباست، فقیر استغنا داشته باشد نیت میکند. نیت خیرات زیاد میکند مثل این پیرمرد پفک فروش. غنی استغنا داشته باشد، میگوید: الآن که دارم. شاید این پول امتحان است و از من بگیرند. پس حالا خود عمل خیرات را انجام میدهد و مغرور هم نمیشود. این استغنا است. یعنی غنی وابسته نشود، فقیر ذلیل نشود.
شریعتی: نکته اولی که این بیننده عزیز گفتند، پولدارها زودتر از فقرا به بهشت میروند؟
حاج آقای ماندگاری: والله اینطور نیست. این تهمت به اسلام است. کسی زودتر به بهشت میرود که «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم» (حجرات/13) مجاهدین زودتر به بهشت میروند. در تاریخ نگاه کنید آمار پولدارها در بهشتیها بیشتر است، یا آمار بیپولها؟ شهدای بالای شهر بیشتر هستند یا پایین شهر؟
شریعتی: سراغ پیام بعدی برویم. یک جوان 32 ساله این پیام را فرستادند و به نوعی درد دل کردند. سلام من جوانی 32 ساله هستم. در سالهای گذشته من خلافکار بودم و سه بار به حق زندانی شدم. تا اینکه در زندان یک روحانی با معرفت با دل و جان در خدمت زندانیها بود. با او آشنا شدم. حتی وقتی فهمید من سُنی هستم، بیشتر به من توجه میکرد. به واسطهی او با خدا آشنا شدم و در زمانی که آزاد شدم خدا را شکر توبهام را نشکستم. حالا چند سال از آن زمان میگذرد اما من در جامعه پذیرفته نمیشوم. زیرا برای هر کاری یک برگهی سوء پیشینه از من میخواهند. مردم محله من بی انصاف هستند و من از آقای ماندگاری میپرسم که در حکومت حضرت علی(ع) هم افرادی مثل من از جامعه طرد میشدند؟ لطفاً مرا راهنمایی کنید تا دوباره راه را گم نکنم. چرا که من خرج مادر و خواهرم را هم باید بدهم و دلم میگیرد که میبینم خواهرم برای خرج خانه جهیزیهاش را میفروشد و هیچ کاری از من بر نمیآید؟ من منتظر راهنمایی حاج آقای ماندگاری هستم چون حرفهای ایشان آرامم میکند.
حاج آقای ماندگاری: من دو نکته قشنگ که در این سؤال بود سریع بگویم. 1- معمولاً کسانی که خدای نکرده خلاف کردند، میگویند: به ما ظلم شده است. حق پذیر و حقگو نیستند. همه میگویند: ما را به اشتباه در زندان انداختند. ولی ایشان فرمود: مرا به حق زندانی کردند. یعنی اشتباه را پذیرفته است. این همان چیزی است که ما میگوییم: تقصیر! یک جوان خلاف کرده، حالا پذیرفته که خلاف کرده است. میگوید: تو را به خدا بیشتر از خلافم مرا مجازات نکنید. میگوید: من زندانیام را کشیدم و حالا به جامعه آمدم، کمکم کنید! پس دم این جوان گرم. دم آن روحانی با صفا هم گرم! همینجا به روحانیون عزیز میگویم: به خدا زندانیها هم بچههای خود ما هستند. اشتباهی آنجا رفتند. بارک الله به این روحانی که برای ایشان وقت گذاشته و بارک الله به این روحانی که وقتی فهمیده ایشان سنی است، کمکش کرده است. شیعه و سنی برای ما فرقی ندارد. حتماً این روحانی در یک ویژگیهای خیلی زیبا توانسته این عزیز را جذب کند. خدا خیرش بدهد.
یک نکته به جوانهایی بگویم که خدای نکرده در مسیر خلاف هستند. خلافکار عزیز، علاوه بر اینکه اگر گیر بیافتی، مجازات میشوی و زندان میروی، بقیه زندگی تو روی خط زلزله است. ببینید این جوان چقدر گرفتاری دارد؟ به آیندهی خودت و زن و بچهات فکر کن. قانون را نمیشود عوض کرد. حتماً آن قانون مستنداتی داشته است، سوء پیشینه میخواهند. اگر تو خلاف کردی، تا آخر عمر محروم میشوی. خلاف نکنیم!
نکته چهارم به این جوان عزیز و جوانهایی که مشابه هستند بگویم که کارهای اداری سوء پیشینه میخواهد. کارهای شرکتی سوء پیشینه میخواهد. کارهای آزاد هم سوء پیشینه میخواهد؟ روی پای خودت بایست. ما بارها در پیامها خواندیم جوان با غیرتی که به کارهای خدماتی، کارهایی که در جامعه شاید نگاه قشنگ نشود، رفته و روی پای خودش ایستاده است. رفته و موفق هم شده است. حرف ما این است که خدا به کار برای رزق حلال برکت میدهد. همینجا در برنامه گفتیم پیرمردی که فرفره میفروخت. جوانی که واکس میزد. نمیخواهم بگویم ایشان هم سراغ این کارها برود. میخواهم بگویم: روی پای خودش بایستد. خواهر و مادرش هم میتوانند کمک کنند. کار آزاد هم یک بودجه میخواهد. یک کارخانهای را در مشهد اخبار نشان داد. خدا پدر و مادر آن مجموعه را بیامرزد که اصلاً کارگرانش را از آنهایی جمع کرده که سوء پیشینه داشتند. عجب غیرتی! ولی خیلی کار سختی است. واقعاً با خدا معامله کرده است.
بینندههای عزیز، من میخواهم بگویم من از شما توقع ندارم که اینها را در کارخانه و مغازهتان بیاورید، آنوقت خودتان به من میگویید: آقای ماندگاری خودت داشته باشی این کار را میکنی؟ من میگویم: میتوانید با خدا معامله کنید «مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا» (بقره/245) ده نفر از دور و اطرافیان این جوان هرکدام پانصد هزار تومان به این جوان قرض بدهند، بگویند: با این پنج میلیون یک کار آزاد راه بیانداز. مثلاً یک جنسی را یک جایی بفروش. بعضیها ممکن است بگویند: این سوء پیشینه دارد شاید پول ما را برنگرداند. خواهش میکنم این پانصد هزار تومان را در دفترتان خط بزنید. یقین دارم این جوان برمیگرداند. ولی اگر یک درصد برنگرداند، شما با خدا معامله کردید و ضرر نکردید. این گره را باز کردید. امام صادق(ع) از قول پیامبر نقل کردند: هرکس گره یک مؤمن را باز کند، خدا هفتاد و سه گره او را باز میکند که هفتاد و دو گره برای قیامت است. یکبار دیگر از امام رضا(ع) روایت خواندم. امام رضا فرمودند: گره یک نفر را باز کنید، من تعهد میدهم خدا گره قیامت شما را باز کند. ده نفر، نفری پانصد هزار تومان به این جوان عزیز بدهند، من قول میدهم این جوانی که اینقدر حق گو هست، این جوان روی پای خودش میایستد و خرجی خواهر و مادرش را هم میدهد. بعد میبینید یک نفر را زنده کردید. چقدر قشنگ است که به عشق امیرالمؤمنین بدهید، این جوان نام امیرالمؤمنین را آخرش برده بود. گفته بود در حکومت امیرالمؤمنین چرا نباید به هم کمک کنند؟ پس با این پانصد هزار تومان میشود شفاعت امیرالمؤمنین را هم خرید.
شریعتی: پس آنهایی که خدای نکرده دچار سوء پیشینه هستند و برای کارشان گواهی عدم سوء پیشینه میخواهند، کار دولتی هم نشد، دست به دست هم بدهند یک شغلی برای اینها ایجاد کنند. امروز صفحه 485 قرآن کریم، آیات 16 تا 22 سورهی مبارکه شوری در سمت خدا تلاوت میشود.
«وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ «16» اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ وَ ما يُدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ قَرِيبٌ «17» يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِينَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ يَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِينَ يُمارُونَ فِي السَّاعَةِ لَفِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «18» اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبادِهِ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ «19» مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ «20» أَمْ لَهُمْ شُرَكاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّينِ ما لَمْ يَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا كَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «21» تَرَى الظَّالِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا كَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِي رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ «22»
ترجمه: و كسانى كه درباره خداوند پس از آنكه دعوت او را پذيرفتهاند به جدال (مىپردازند) دليلشان نزد پروردگارشان باطل و بىپايه است و بر آنهاست خشم الهى و برايشان عذاب سختى است. خداست آنكه كتاب آسمانى و ميزان را به حقّ نازل كرد و چه مىدانى شايد قيامت نزديك باشد. كسانى كه ايمان به قيامت ندارند (نسبت به وقوع آن) شتاب مىورزند، ولى كسانى كه به آن ايمان دارند از آن مىترسند و مىدانند كه قيامت حقّ است، بدانيد محقّقا كسانى كه درباره قيامت به جدال مىپردازند در گمراهى دورى هستند. خداوند نسبت به بندگانش با مهر و لطف رفتار مىكند، هر كه را بخواهد (و صلاح بداند) روزى مىدهد و اوست تواناى غالب. آن كه كشت آخرت بخواهد براى او در كشتش مىافزاييم و آن كه كشت دنيا بخواهد از آن به او مىدهيم و در آخرت هيچ نصيبى ندارد. آيا خدايانِ باطلِ مشركان، احكامى از دين كه خداوند به آن اذن نداده براى مشركان قرار دادهاند و اگر فرمان قطعى (خداوند مبنى بر مهلت دادن به منحرفان) نبود قطعاً ميان مشركان (به هلاكت) حكم مىشد و همانا ستمكاران برايشان عذابى دردناك است. ستمكاران را خواهى ديد كه از آنچه انجام دادهاند هراسانند در حالى كه (كيفر) آن به آنان خواهد رسيد و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى نيكو انجام دادهاند در باغهاى بهشت هستند، براى آنان نزد پروردگارشان هر چه را بخواهند (فراهم است). اين است آن فضل بزرگ.
شریعتی: انشاءالله فردا هم طبق قرار ما، روزهای پنجشنبه حاج آقای انصاریان عزیز مهمان برنامه ما خواهند بود. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: با مدد از وجود نازنین امام رضا(ع). آیهی 20 سورهی شوری خیلی به من انرژی میدهد. آنهایی که در امتحان فقر هستند، آنهایی که در امتحان مریضی هستند، آنهایی که در امتحانهای مختلف هستند، این آیه خیلی انرژی میدهد. «مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَ مَنْ كانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ» خدا دارد اعلام میکند میخواهید در این دنیا سختی بکشید، آن طرف جبران ببینید. یا میخواهید در این دنیا دائم در کیف و آسایش و عیش و نوش باشید و آن طرف هیچی نداشته باشید؟ با این آیه هیچکس مجرد نماند. با اینکه متأهلی سخت است. هیچکس بی تفاوت نسبت به گرفتاریهای مردم نباشد. با اینکه رسیدگی به گرفتاریهای مردم سخت است. هیچکس به فکر دستگیری کردن نباشد، با اینکه دستگیری کردن خیلی سخت است. هیچکس به فکر جبهه رفتن نباشد، با اینکه جبهه رفتن سخت است. اصلاً تکلیف سخت است. هیچکس به فکر فرار از نماز خواندن نباشد، با اینکه نماز خواندن سخت است. از خمس و زکات فرار نکند با اینکه اینها سخت است. اعتقاد به آخرت که قرار است خدای متعال، این داور نازنین قرار است ما هرچه اینجا سختی کشیدیم، هرچه کمبود داشتیم، نه تنبلی کنیم، ما همه تلاشمان را کردیم ولی نشد. آن طرف قرار است جبران کند. ولی اگر همه را این طرف خواستیم، میترسم آن طرف هیچی نداشته باشیم. فقر آن طرف خیلی دردناک است. فقر این طرف قابل تحمل است. مریضی این طرف قابل تحمل است. گرفتاری این طرف قابل تحمل است. ولی آن طرف واقعاً قابل تحمل نیست. به شما بشارت میدهم این آیه را حفظ کنید و انرژی بگیرید.
شریعتی: اما نظرسنجی هفته گذشتهی ما، اگر خاطر دوستان عزیز ما باشد، در مورد موانع ازدواج آسان نظرسنجی کردیم که تجمل گرایی و تشریفاتی که هست خودش یکی از علل و عوامل اصلی ازدواج آسان است. حالا نتایج برای من خیلی جالب بود. سؤال این بود که یکی از موانع ازدواج آسان در زمان حاضر تجملگرایی در خرید جهیزیه است. به نظر شما در تجمل گرایی و خرید وسایل غیر ضروری کدام یک از گروههای زیر بیشتر مؤثر هستند؟ 1- خود دختران و نوعروسان، 2- والدین دختران 3- داماد و خانوادهی دختران، 4- سایر افراد و گروهها.
خود دختران و نوعروسان طبق رأیی که دوستان دادند 60 درصد گفتند: خودشان باعث تجمل گرایی هستند. خودشان مانع ازدواج را فراهم میکنند که خیلی رقم قابل توجهی است و جای بحث دارد. والدین 17 درصد، داماد 16 درصد و سایر افراد و گروهها هم 7 درصد.
حاج آقای ماندگاری: برای من این آمارها خیلی سخت بود. چون حدود ده سال پیش من در حد دور و اطرافیان خودم این آمار را عکس میدیدم. دیدم دختر و پسرها چون واقعاً ضرورت ازدواج را برای خودشان قائل هستند، میگویند: ما حاضر هستیم با کمترین وسایل برویم. چون تأخیر ازدواج از تأمین ازدواج برایشان مهمتر بود. پدر و مادرها چه کار کردیم که بچههای ما اینطور شدند؟ من میخواهم بگویم: اشتباه شده است. دخترها و پسرهای گل! مگر شما قبول ندارید ازدواج آن نیازی از شما را در مسیر کمال تأمین میکند که یخچال و فریزر معلوم نیست تأمین کند. من هم یخچال و فریزر آنچنانی دوست دارم. امکانات خوب دوست دارم ولی شما بخاطر آنچه اولویت سوم و چهارم است، اولویت اول را به تأخیر میاندازید. من حس میکنم یک تجدید نظر باید پدر و مادرها و دخترهای گل بکنند. البته آمار آقا دامادها پایین بود. ولی دخترها من از این آمار ناراحت شدم. باور کنید اگر بخاطر تأمین تجملات ازدواج را به تأخیر انداختیم، خساراتی به ما میخورد که قابل جبران نیست. ما در زندگی دو سه بار لوازم زندگی را عوض میکنیم. اینها قابل تدارک است. ولی خساراتی که در ازدواج میخوریم دیگر قابل تدارک نیست.