95-12-11-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 11-12-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
همین که دست قلم در دوات میلرزد *** به یاد مهر تو چشم فرات میلرزد
نهفته راز اذا زلزلت به چشمانت *** اگر اشاره کنی، کائنات میلرزد
هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست *** بدون عشق تو بیشک صراط میلرزد
تو را به کوثر تطهیر و نور گریه نکن *** که آیه آیه تن محکمات میلرزد
کنون نهاده علی سر به روی شانهی در *** به روی گونهی او خاطرات میلرزد
غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر *** میان چشم سواری فرات میلرزد
سپس سوار میافتد و تو میرسی از راه *** که روضهخوان شوی اما صدات میلرزد
شریعتی: «السلام علیک یا فاطمه الزهرا» سلام میکنم به همه شما هموطنان عزیزم. خانمها و آقایان، تسلیت من و همکارانم را به مناسبت ایام فاطمیه و شب شهادت حضرت زهرا(س) پذیرا باشید. انشاءالله همه ما مشمول عنایت و نگاه مادرانهی حضرت صدیقه طاهره(س) باشیم. به سمت خدا خوش آمدید. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. «اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک» (قرائت دعای سلامت امام زمان) برای تسلای دل آقایمان امام زمان یک صلواتی هم هدیه کنیم.
شریعتی: انشاءالله امروز هم از بانوی بینشان که شب قدر ما هستند، حاج آقای ماندگاری برای ما خواهند گفت. امروز هم به سؤالات شما پاسخ میدهیم. سؤالاتی که از طریق ایمیل و پیامک به دست ما رسیده است. اگر اجازه بدهید من اولین سؤال را بخوانم.
سلام و احوالپرسی کردند و یک نگرانی جدی دارند. گفتند: نگران پدرم هستم. کسی که سالهاست به سختی نان حلال به خانه آورده است و من به عنوان دختر بزرگ خانواده با اطمینان صد در صد میگویم که پدرم با اینکه میتوانسته پول حرام وارد زندگیاش کند، اما همیشه سر سفره ما نان حلال آورده است. اما نگرانی من از اینجا شروع میشود که پدرم خمس نمیدهد. یک مدتی بود که مادرم با او صحبت کرد و شروع به خمس دادن کرد. حتی سال خمسی هم داریم. اما بعد از مدتی دیگر پی این مسأله را نگرفت، وقتی هم من و مادرم با او دربارهی این مسأله صحبت میکنیم، میگوید: من قصد پرداخت نکردن خمس را ندارم. وقتی مشهد مشرف میشویم به دفتر مرجع تقلیدش مراجعه میکند، هزار تا سؤال میکند و میگوید: دیگر حتماً خمسم را میدهم. اما دوباره انگار در کارش تردید میکند و پشیمان میشود. من نگران قیامت پدرم هستم. به خدا اینقدر پدر خوبی است، اگر من الآن پای برنامه سمت خدا کلام و معارف اهلبیت را یاد میگیرم، و یا اگر نگرانش هستم مدیون تربیت همین پدر و مادر هستم. شاید باور نکنید اما اینقدر به مردم پول قرض داده است، شاید حدود ده میلیون از مردم پول طلب دارد و به هرکدام هم چقدر فرصت داده که برگردانند. اما اثری نکرده است. با اینکه چقدر هم ضامن بانکها شده و هر روز در خانه ما نامه میآورند که باید بیایی و این وامها را بپردازی. حاج آقا خواهش میکنم، من هم مثل دختر شما، مرا از نگرانی در بیاورید. نمیتوانم بیتفاوت باشم. چون به من هم ربط دارد و خیلی زیاد میترسم. چون میدانم همیشه خیلی زود دیر میشود. مرا از ناامیدی و ترس و خستگی نجات بدهید.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. من هم خدمت شما و همه بینندگان خوب این برنامه سلام عرض میکنم و شهادت فاطمه زهرا(س) ام الائمه را به ساحت مقدس امام زمان تسلیت میگویم. امیدوارم خداوند به همه ما حیات فاطمی، مرگ فاطمی و حشر فاطمی عنایت بفرماید. انشاءالله!
همچنان که فرمودید در این سؤال قشنگ خواهر ما، چند نکته خیلی قابل توجه هست. اول خدا را شکر میکنیم که چنین فرزندان عزیزی در خانوادهها هستند. فقط نگران ظاهر هم نیستند. نگران قیامت هم هستند. این نگرانی نسبت به باطن و قیامت همان فلسفه امر به معروف و نهی از منکر است. انشاءالله این واجب از فراموشی دربیاید. همچنان که این دختر گل و آقا پسرهای گل و خیلی از آدمهای گلی که دلشان برای قیامت همدیگر میسوزد، آمارشان در جامعه بالا برود. همچنان آنهایی که دلشان برای کسانی که در آتش دنیا داشتند میسوختند، سوخت و جان خودشان را به خطر انداختند، ما هم دلمان برای آنهایی که دارند در آتش قیامت میسوزند، احتمالاً میخواهند بسوزند، بسوزد، و خودمان را حتی به خطر بیاندازیم تا آنها را نجات دهیم. این جای شکر دارد. الحمدلله رب العالمین!
نکته دوم اینکه باید بگویم این است که دخترخانمها، آقاپسرها، و خانمهایی که در اینطور خانوادهها هستند، و خیلی هم فراوان سؤال میکنند، پدر خانه، شوهر خانه خمس نمیدهد. البته ایشان فرهنگ خمس را دارند. ولی آنهایی که اصلاً خمس نمیدهند، به این بهانه میخواهیم آنها را جواب بدهیم. میگویند: ما در این خانه چه کنیم؟ شما اصلاً خودتان را اذیت نکنید و نگران هم نباشید. یک مراجعه کوچک، مادر شما، دختر خانه، پسر خانه به دفتر مرجع تقلید شما در هر شهری هستید داشته باشید، آنها به شما اجازه تصرف در آن خانه و استفاده از خوراک و پوشاک آن خانه را به شما میدهند. یعنی کار برای شما خیلی سخت نیست.
نکته سوم این است که اگر پدر خانهای میفرماید: من خمس میدهم و من اهل خمس ندادن نیستم. اینجا وظیفهی ما این نیست که برویم تجسس کنیم که بگوییم: قبضها را بیاور نشان بده. کدام دفتر دادی؟ همین مقدار که پدر خانه میدهد و میدانیم که پدر خانه مقید و حلال خور است، به او اعتماد کنند، حمل بر صحت کنند و در آن خانه راحت باشند. چون این پدر را خود این بچهها دارند شهادت میدهند که سالهای سال حلال خور است و لقمه حرام به خانه نیاورده است. روایت ما میگویند: اگر خمسمان را ندهیم، در مالمان نمیتوانیم تصرف کنیم. یعنی این حرام است. یعنی به جای اینکه از مردم دزدی کنیم، نعوذ بالله رفتیم از اهلبیت دزدی کردیم، و در خانه آوردیم.
نکته چهارمی که خیلی قشنگ هم از این سؤال استفاده کردند، این است که فرمودند: وقتی به حرم امام رضا میرویم، پدر یک انگیزه بیشتری برای ادای واجباتش پیدا میکند. من میخواهم به کسانی که متولی حرمها، امامزادهها، مساجد هستند، مخصوصاً مبلغین بگویم. این بهترین گواه است برای اینکه مردمی که در مسجد پای منبر میروند، در هیأت و حرم و امامزاده، در محافل معنوی، شب قدر، کربلا، حرم امام رضا، اینها آمادهی به گرفتن هستند. محیا هستند. تنورشان برای نان چسباندن داغ است. احکام الهی را شیرین برایشان بگوییم. حالا اگر همین دختر خانم یا آقا پسرشان یا همین پدر مهربان دلسوز زحمتکش پای صحبت هستند، من میخواهم یک مقدار خمس را شیرین برایشان بگویم. من یک مثال بزنم. من و شما احتمالاً از لحاظ اقتصادی خیلی بالا نیستیم، متوسط هستیم. یک نفر باشد که خیلی دارایی زیاد داشته باشد. بیاید پیشنهاد شراکت بدهد، قبول میکنید یا نه؟ قطعاً قبول میکنید. پدرهای بزرگوار، بیننده و شنوندهی عزیز، خمس یعنی خدا، «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (منافقون/7) همه عالم برای اوست. اهلبیت که همه عالم در اختیارشان است دارند به ما پیشنهاد شراکت میدهند. بیاییم با هم شریک شویم. شریک خیلی نازنینی هم هستند. مهربان، آگاه، دلسوز، حکیم، خیرخواه، هرجا کم آوردیم، اینها جبران میکنند. خودشان وعده دادند برکت میدهند. «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض» (اعراف/96) پس پدر بزرگوار میدانم دست شما تنگ است. کارمندها و کارگرهای عزیز، بازاریها و کشاورزهای عزیز، میدانم شرایط اقتصادی هم مناسب نیست و دست شما تنگ است، ولی به پیشنهاد شراکت خدا و اهلبیت جواب رد ندهید. حیف است!
من و شما راه میرویم، مثلاً رئیس کل بانک مرکزی میآید به ما پیشنهاد مشارکت میدهد، رئیس فلان بانک و مؤسسه مالی به ما پیشنهاد مشارکت میدهد. نان ما در روغن است. آی مردم! خدا و اهل بیت به من و شما پیشنهاد مشارکت دادند، باور کنید نان ما در روغن است. چقدر آبرو و برکت و جبران دارد. کسی که اهل خمس باشد، خدا وعده داده که نمیگذارد زمینگیر شود. شاید فراز و فرود داشته باشد ولی زمینگیر نمیشود. نکته آخری که در این سؤال میخواهم بگویم این است که این پدر بزرگوار که دخترشان شهادت دادند اهل خیرات است. قرض الحسنه مستحب است. انفاق مستحب است. کمک مستحب است. خدایی که اینقدر دستورات مستحبی مالی داده است، واجب مالی برای ما نگذاشته است. خیلی عجیب است به مستحب توجه داشته باشیم، به واجب توجه نداشته باشیم. مثل کسی که هر حرمی میرود نماز مستحب را بخواند، واجب را نخواند. شما که دخترت میگوید: حدود ده میلیون دست مردم قرض دادی، اینقدر دستگیری تو قشنگ است، از دیگران دستگیری میکنی، نمیخواهی از خودت دستگیری کنی؟ دست خودت را هم بگیر. خمس و زکات که واجب است، دست خودمان را گرفتن است. انفاق دست دیگران را گرفتن است که نتیجهاش به ما برمیگردد. غیر مستقیم است. شما که بلد هستی دست خودت را غیر مستقیم بگیری، خدا گفته: دست خودت را مستقیم هم بگیر. برای آخرت خودت این کار را بکن. از همینجا به دفاتر مراجع محترم تقلید هم یک توصیهی طلبگی و برادرانه کنم. خیلی سخت نگیرید. «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر» (بقره/185) همه اجازه و اختیاراتی که مراجع به ما دادند، به کار بگیریم تا مردم از خمس فراری نشوند. فکر نکنند که الآن اگر آنجا بروند ورشکست میشوند. هر موقع وجوهات و خمس بدهکار میشوید، دست گردان میکنند. یک اصطلاح فقهی است، کم کم پرداخت میکنید، آرام پرداخت میکنید، مثل قسط خانه دنیا برای خانه آخرتتان هم پرداخت میکنید. خواهش میکنم همه آنهایی که مشهد میروند، حرم حضرت معصومه میروند، به دفاتر مراجع تقلید مراجعه کنند. بگویند: وضعیت ما را روشن کنید. ما فهمیدیم تا الآن که با خدا و اهلبیت مشارکت نداشتیم، ضرر کردیم. حالا میخواهیم قرارداد مشارکتمان را امضاء کنیم. یک دفترچه بگیریم. انشاءالله شما هم مراعات کنید که خمس به کام عزیزان شیرین بیاید و الا خودتان میدانید پول دادن از جان دادن سختتر است. «وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّه» (انفال/72) باید تمرین کنیم و تعلق مالیمان را قیچی کنیم. درواقع برای خودمان هم داریم پسانداز میکنیم ولی از دنیای خودمان جدا میکنیم.
شریعتی: یک تبریک به این پدر بزرگوار بگویم بخاطر تربیت یک چنین فرزندی که هم نگران پدرشان هستند و هم قدردان و قدرشناس که میگویند: اگر امروز من به اینجا رسیدم، نتیجه تربیت همین پدر و مادر است. انشاءالله این خانواده موفق باشند و مثل این خانوادهها انشاءالله خیلی زیاد شوند.
سؤال بعدی را بخوانم. گفتند: با سلام، خانمی هستم 35 ساله، ده سال است ازدواج کردم و تا به حال سه بارداری ناموفق داشتم و این بارداریهای ناموفق اثرات مالی و روحی نا مطلوبی را بر روی ذهنیت من و همسرم و خانوادههای ما داشته است. در این روزها که خیلی از ناکامی آخر نمیگذرد، همه اطرافیان ما معتقد هستند که به سراغ بارداری مجدد نروم. حتی از خدا هم طلب فرزند نکنم. چرا که چیزی را به زور از خدا گرفتن، عواقب بدی خواهد داشت. شاید با کلی پشیمانی و آه و حسرت همراه شود. اما سؤال من این است که مگر نمیگویند: فقط از خدا خواستههایتان را بخواهید و او توانایی مطلق است و بر همه امور و کارها تواناست، من هم این را قبول دارم. اما سؤال من این است که آیا واقعاً طلب فرزند کردن من از درگاه خدا، به زور چیزی را از خدا گرفتن است، و انجام فرآیند درمان و غیره میتواند نشانهی این باشد که من به زور از خدا چیزی را میخواهم و اگر از این اقدامات نتیجهای حاصل شود، حتماً عواقب بدی در انتظار ما خواهد بود. ایشان سؤالشان این است که فرق بین دعا کردن و تلاش و کوشش برای رسیدن به مطلوب با به زور چیزی را از خدا خواستن چیست؟
حاج آقای ماندگاری: اول دعا کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد. خدا را به آبروی فاطمه زهرا(س)، پدر بزرگوارشان، مادر بزرگوارشان، همسر بزرگوارشان و اولاد طاهرینشان قسم میدهیم که به همه آنهایی که آرزوی اولاد دارند، اولاد صالح و سالم عنایت بفرماید. آنهایی هم که همسر ندارند، اول همسر و بعد بچه هم به آنها بدهد. من از جمله آخر ایشان بگویم. البته یک تذکر بدهم، اینکه از اطرافیان خواهش میکنم فتوا ندهند. نظر کارشناسی ندهند. خانمهای بزرگوار! چون عمدتاً خانمها نظر میدهند. چرا نظر کارشناسی میدهید به یک خانمی که امیدوار است، این امیدواری خیلی گوهر زیبایی است، به یک خانم مؤمنهای که امیدوار به لطف و رحمت الهی است، و در تلاشش هم خسته نشده است، چرا نظر کارشناسی غلط میدهید؟ میگویید: دیگر به نظر ما دنبال بارداری نرو؟ این به زور بچه گرفتن از خداست. یک نسبتی هم به دین میدهید. این بنده خدا را در شبهه گذاشتید.
خواهر بزرگوار من! بانوی محترم و همه شما بزرگوارانی که دارید برای بچهدار شدن تلاش میکنید. این تلاش در سفارش اهلبیت است که 1- تلاش کنید. تلاش شما در چهارچوب دین باشد. یعنی مراقب باشید گناه انجام نشود. 2- دعا هم کنید. از لحظه اول تا لحظه آخر تلاش. اصرار بر دعا هم داشته باشید. تکرار دعا هم داشته باشید. فقط فرقی که سؤال کردید این است. برای خدا تکلیف مشخص نکنیم! نگوییم: باید بگویی. بگوییم: اگر صلاح است به ما بده. اصرار این است که شما روزی صد مرتبه بگویید: «اللهم الرزقنی ولداً صالحا». روزی هزار بار بگویید. اما اصرار به زور بچه گرفتن این است که بگویی: خدایا اگر ندهی، دیگر نماز نمیخوانم! اگر ندهی دیگر با تو قهر هستم! باید به من بچه بدهی! این به زور گرفتن است. ولی وقتی شما اصرار در دعا کردی، بارها گفتیم: نفس دعا یعنی کاسهای را در خانه بردن و خالی برنگشتن! حالا چه آن چیزی که من میخواهم، یا ایشان بچه میخواهد، در کاسه بگذارند و یا نگذارند. این کاسه خالی برنمیگردد. یعنی تلفن زدن به خدا و خدا گوشی را برداشتن! «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم» (غافر/60) یعنی گوشیهایتان را بردارید. این دعای شما برای بچه روزی صد بار باشد، روزی صد بار کاسه شما پر میشود. شاید هم بچه به شما ندهند ولی صد چیز دیگر به شما میدهند. که آن همان چیزهایی است که گاهی وقتها ما نمیبینیم. نعمتهای پنهان است! یک گشایشی در زندگی شما میشود. یک گشایش مالی، یک گشایش معنوی، یک دفع بلایی میشود. یک رزقی در خانه شما میآید. احساس یک آرامش روحی میکنید و یک مغفرت و رحمتی در وجود شما میآید. اینها همه برای تکرار دعا است.
اطرافیان عزیز میخواهید این نعمتها را از این خانم بگیرید؟ یعنی دعا معامله برد برد است. باخت درونش نیست. چه حاجت ما را بدهند، چه ندهند. یک چیز دیگر میدهند که بارها گفتیم، دفع بلا میکنند. تخفیف گناه میدهند. نعمت مادی میدهند. نعمت معنوی میدهند، مشابه میدهند. به خودمان میدهند، به عزیزانمان میدهند. در دنیا میدهند، در آخرت میدهند، این کاسه برنمیگردد. لذا حیف نیست این کاسه روزی هزار بار در خانه خدا نرود.
یکوقت یک جایی آش میدهند،کاسه اول را که بردی، کاسه دوم را که میبری، میگویند: ببخشید، به بقیه هم باید برسد. دیگر کاسه مرا بار دوم پر نمیکنند. ولی در خانه خدا هزار بار کاسه ببرید خالی برنمیگردد. چون خزانه خدا به گونهای نیست که اگر به من و شما هزار بار بدهد، به نفر پشت سری کم برسد. اطرافیان محترم! این خانم را از این فیض محروم نکنید. خودمان را هم محروم نکنیم. «قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم» (فرقان/77) اگر دعاهای من نبود خدا به من نگاه نمیکرد. پس ما دعا کنیم، چه خواسته مورد نظر را به ما بدهند، چه ندهند، ما اصرار در دعا، تکرار در دعا، رفتن برای درمان برای بچه، نه تلاش را قطع کنیم و نه دعا را قطع کنیم. این یعنی امیدواری و این خانم الحمدلله این عنصر زیبای امیدواری را دارد. فرق این دو خواسته که ایشان داشته، این است که اصرار تکرار دعا است. به زور گرفتن، برای خدا تعیین تکلیف کردن است. خدایا حتماً باید این ازدواج بشود. این بچه را بدهی. این شغل بشود. این زمان اتفاق بیافتد. ما از این اجازهها نداریم. طلبکار خدا هم نیستیم. ما بنده هستیم. بنده باید بگوید: «پسندم آنچه را جانان پسندد». پس خواهر بزرگوار دعاهایتان را تکرار کنید. تلاشهایتان را برای درمان تکرار کنید. اصرار در دعا هم داشته باشید، انشاءالله خدا به شما اولاد میدهد. اگر مصلحت الهی این بود که ندهد، این دستی که در خانه خدا بلند شده است، خالی برنگشته است و شما برد کردید. چه به شما بچه بدهند و چه ندهند، برد کردید. پس این ارتباط برد برد را با خدا قطع نکنید. امیرالمؤمنین دعایشان این است. خدایا آنچه به خوبانت از اول عالم دادهای، الآن به خوبانت میدهی و تا آخر عالم میخواهی بدهی، علی یکجا همه را میخواهد! چون میداند خدا بخیل نیست و میدهد. آنهایی که از خدا کم میخواهند خودشان بخیل هستند. لذا خواهش میکنم برای خودت بچه میخواهی، برای همه بیبچهها هم بخواه! در همه جای عالم و کاری هم به کیش و مذهبشان نداشته باش. برای همه بخواه! هر مادری دوست دارد بچهدار شود. برایشان بخواه!
یک خانمی که دو جلسه قبل نامه نوشته بودند و گفته بودند: دکترا دارم و چقدر دوست داشت یکی به او مادر بگوید. برای او هم دعا کنید. این دست بالا میرود کم نخواهیم. به کرمش نگاه کن و به دست خودت نگاه نکن. به لیاقت خودمان نگاه نکنیم. به کرم بالایی نگاه کنیم و خیلی بخواهیم. دعا را ترک نکنیم.
شریعتی: نفس این ارتباط و خواستن و رفتن در خانه خدا کلی ارزش دارد.
حاج آقای ماندگاری: «سلاح المؤمن الدعا» (عدة الداعي، 24) یعنی این ارتباط برد برد اسلحه مؤمن است. حالا شما میخواهید این را قطع کنید؟ چرا میخواهید دعاهای این خانم قطع شود؟ برود یک گوشه افسرده شود.
شریعتی: انشاءالله دعاهای همه ما مستجاب شود و برای هم دعا کنیم، و انشاءالله خداوند آنچه خیر است را به همه ما بدهد. باز هم دعا میکنیم که انشاءالله خداوند به همه آنهایی که در انتظار و آرزوی فرزند صالح هستند، فرزند صالح عنایت کند.
سلام کردند و گفتند: من یک پسر مجرد هستم و میخواهم ازدواج کنم. گزینه مورد نظر من برای ازدواج یک دختر مؤمن و متدین است. من این مدت خیلی به خدا و اهلبیت به خصوص حضرت زهرا(س) متوسل شدم که بهترین مصلحت را برای من رقم بزنند و بهترین گزینه را سر راهم قرار بدهند. سعی کردم تمام اذکار و دعاهایی که دین سفارش کرده را انجام بدهم. به یک شخصی مورد اعتماد و مؤمن مراجعه کردم که یک خانم با ایمان را به من معرفی کند. در این مدت که این شخص به دنبال پیدا کردم یک مورد مناسب برای من بود، من بسیار به حضرت زهرا توسل کردم که اگر قرار است کمک من کنند که حتماً هم میکنند، پس همان گزینه اول گزینه بهترین باشد که من سردرگم نشوم. پس از گذشت چند روز این شخص گزینهای را به من معرفی کرد ولی متأسفانه از نظر ظاهری اصلاً مناسب نبود و حتی حداقلهای ظاهر را هم نداشت. اصلاً به دل بنده ننشست و انتخابش نکردم. ایشان میگویند: من دچار شک و سردرگمی شدید هستم. از یک طرف میگویم: اگر تو کار را به خدا و اهلبیت سپردی، شاید همین گزینه اول برای تو بهترین گزینه بوده و خودت نمیدانی. اینطور احساس میکنم با این کارم به اهلبیت بیاحترامی کردم. از طرف دیگر نمیشود گفت: ویژگیهای ظاهری اصلاً مهم نیست. شاید مهمترین معیار نباشد، ولی یکی از معیارها که هست. مرا از این سردرگمی نجات بدهید.
حاج آقای ماندگاری: انشاءالله خدا به حق آبروی حضرت زهرا(س) که این عزیز هم به ایشان توسل کردند، مشکل ازدواج همه جوانهای ما را حل بفرماید. دو سه نکته خیلی قشنگ در این سؤال است. یکی اینکه این جوان مؤمن است. الهی شکر! الحمدلله در مملکت ما جوان مؤمن کم نیست. قابل توجه آنهایی که فکر میکنند همه جوانها مشکلدار شدند. نه! ما جوان مؤمن خیلی داریم. اگر این جوان مؤمن واقعاً دنبال گزینه مؤمن میگردد، دنبال گزینهای است که مورد انتخاب دین باشد، میگوید: من تمام آنچه را که دین گفته دارم رعایت میکنم.
نکته سوم این است که یک اشکالی در نگاهشان است. آن اشکال چیست؟ اشکال این است که ایشان میگوید: من با حضرت زهرا قرار گذاشتم که آن لطفی که ایشان میخواهد به من بکند، آنچه بهترین است،گزینهی اول باشد. شما دیدید امضای حضرت زهرا را که آن طرف این قرار را امضاء کرده باشند؟ چه کسی گفته که حضرت زهرا این قرار را قبول کردند و گزینه اول بهترین گزینه است؟ توسل و توکل هیچکدام تعطیل کردن عقل نیست. همین حضرت زهرا(س) و اهلبیت(علیهمالسلام) که به ما گفتند: توسل کنید، خدا گفته: «وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَة» (مائده/35) به راهحلهای آنها توسل کنیم. قرار نیست ما راهحلهای آنها را ندید بگیریم و بگوییم: خودتان برای ما انتخاب کنید. نخیر! آنها راه حل به ما دادند، همین راهحلهایی که خودت داری میگویی که ایمانش خوب باشد. طهارت و نجابت داشته باشد، خانواده قابل قبولی داشته باشد.
در رابطه با ظاهر خود اهلبیت فرمودند: ظاهرش به ذائقهی شما بخورد. خیلی نکته قشنگی است. بارها دیدیم که یک آقا، یک خانم را یک نفر میپسندد، یک نفر نمیپسندد. این لطف خداست. خدا ذائقههای خلایقش را یکنواخت خلق نکرده است. متفاوت است. لذا در جوامع و کشورهای مختلف ذائقهها برای پسند خیلی متفاوت است. نگفتند: حتماً این باید خوشگل باشد. گفته: ظاهرش به ذائقهی شما بخورد. حالا شما که با حضرت زهرا از طرف خودت قرارداد امضاء کردی، یک کسی را سر راهت گذاشتند که خلاف حرف خودشان است؟ ظاهر این دختر خانم به ذائقهی شما نخورد. پس طبق سفارشات اهلبیت این گزینه بهترین برای شما نیست. ما میگوییم: اگر به اهلبیت واگذار کردیم، عقل ما را که تعطیل نکردند، دین را هم تعطیل نکردند. نمیخواهم شب شهادت مثال خندهدار بزنم. اما برای اینجا خوب است.
یک شخصی میخواهد دزدی کند. به خدا بگوید: ای خدا اگر میخواهی من دزدی نکنم، من به مقصد دزدی نرسم! میگوید: من میرسم. پس معلوم میشود خدا راضی به دزدی من بوده است. این خیلی خندهدار است. اگر تو امرت را به خدا واگذار کردی و گفتی: «وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّه» (غافر/44) خدا میگوید: اول به دین من نگاه کن، دزدی کردن کار غلطی است. از من کمک خواستن در دزدی هم کار غلطی است. این چه شرطی است میگذاری؟ نمیخواهم بگویم: کار شما مثل ایشان است. میخواهم بگویم: اگر کار را به خدا و حضرت زهرا واگذار کردی، حضرت زهرا فرمودند: به دین نگاه کن، دین میگوید: ضمن اینکه طهارت دارد، دیانت دارد، نجابت دارد، ظاهرش هم به ذائقه شما بخورد. اگر قرار است حضرت زهرا بهترین را برای شما انتخاب کند که انشاءالله انتخاب میکند، خودشان خلاف دستور دین عمل نمیکنند. پس این قطعاً بهترین گزینه برای شما نیست. اینکه میگویند: ظاهر هم توجه کنید، ظاهر باید به ذائقهی دختر یا پسر بخورد. گاهی وقتها پیش آمده که دختر ذائقهاش پسر را پسندیده است، پسر ذائقهاش دختر را پسندیده است. پدر و مادرانشان نمیپسندند. پدر و مادر عزیز شاید ذائقهی شما این دختر یا پسر را نپسندیده باشد. ولی ذائقه دختر یا پسر شما پسندیده است. ذائقه عروس و داماد مهم است.
شریعتی: یعنی نکتهای که شما میخواهید بگویید این است که زیبایی یک چیز نسبی است و مطلق نیست که همه بگویند: فقط و فقط این زیباست. نه ممکن است ظاهر کسی برای کسی خوشایند باشد، و برای کس دیگر نباشد.
حاج آقای ماندگاری: ظاهر نسبی است و باید به ذائقه من بچسبد. گاهی یک ظاهر را هیچکس نمیپسندد. این آقا میپسندد. یک ظاهر را همه میپسندند و این آقا نمیپسندد. امیدواریم که خدا مشکلات ازدواج جوانان را حل کند.
شریعتی: انشاءالله. و انشاالله با معیارهایی که اهلبیت به ما دادند پیش برویم. امروز صفحه 506 قرآن کریم، آیات 29 تا 35 سوره احقاف در سمت خدا تلاوت میشود. انشاءالله ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند و آسمانی حضرت زهرا هدیه کنیم.
«وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَيْكَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ يَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِيَ وَلَّوْا إِلى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِينَ «29» قالُوا يا قَوْمَنا إِنَّا سَمِعْنا كِتاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ «30» يا قَوْمَنا أَجِيبُوا داعِيَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُجِرْكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ «31» وَ مَنْ لا يُجِبْ داعِيَ اللَّهِ فَلَيْسَ بِمُعْجِزٍ فِي الْأَرْضِ وَ لَيْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءُ أُولئِكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «32» أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى بَلى إِنَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «33» وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ «34» فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ ما يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ «35»
ترجمه: و آنگاه كه گروهى از جن را به سوى تو روانه ساختيم تا قرآن را بشنوند، پس چون نزد آن حاضر شدند، گفتند: خاموش باشيد! (و گوش فرا دهيد) پس چون (شنيدن آيات) به انجام رسيد، به سوى قوم خود باز گشتند تا آنان را هشدار دهند. گفتند: اى قوم ما! همانا ما (آيات) كتابى را شنيديم كه بعد از موسى نازل شده و كتابهاى پيش از خود را تصديق مىكند. مردم را به سوى حق و به سوى راه راست هدايت مىنمايد. اى قوم ما! دعوتگر الهى را اجابت كنيد و به او ايمان آوريد تا خداوند از گناهانتان بر شما ببخشد و از عذاب دردناك امانتان دهد. و هر كه دعوتگر الهى را پاسخ نگويد، پس نمىتواند (عوامل قهر الهى) در زمين را عاجز كند وجز خداوند هيچگونه ياورى نخواهد داشت، آنان در گمراهى آشكارند. آيا نمىنگرند خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده و در آفرينش آنها درنمانده، مىتواند مردگان را زنده كند، آرى، او بر هر كارى بسيار تواناست. و روزى كه كافران بر آتش عرضه شوند (به آنان گفته شود:) آيا اين (جهنّم) حق نيست؟ گويند: به پروردگارمان سوگند كه چنين است.(خداوند به آنان) گويد: پس به خاطر كفرتان، عذاب را بچشيد. پس (اى پيامبر!) صبر كن همان گونه كه پيامبران اولوا العزم صبر كردند و براى (عذاب) آنان شتاب نكن. روزى كه آنچه را وعده داده شدهاند بنگرند، گويى جز ساعتى از روز (در دنيا) نماندهاند. (اين) ابلاغى است (براى همگان)، پس آيا جز گروه بدكار هلاك مىگردند؟
شریعتی: کجا پنهان شدست، آنقدر میدانم که جارو میزند بال ملک صحن و سرایش را... سلام میکنیم به حضرت زهرا(س) و انشاءالله لحظات زندگی ما منور به نام و یاد آن حضرت باشد. باز هم تسلیت من و همه دوستان سمت خدا را پذیرا باشید. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: «فَاصْبِرْ كَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» خداوند پیغمبران را دعوت به صبر کرده و هم پیروان پیامبران را. در سه سؤالی که قبل از تلاوت قرآن خواندیم، هم دختر نازنینی که در دیانت پدرش اینقدر اصرار داشت دوست داشت دیانت او بیشتر شود. پدران و مادران عزیز! اگر صبر بر دیانت کنیم، بچههای ما از این هم که هستند نازنینتر میشوند. هم آن مادری که دوست داشت، مادر شود و هنوز خدا مصلحت ندانسته بود که مادر شود، صبرکن بر دعا و بر تلاش. صبر بر مصیبت داشته باشد و آن آقای عزیز جوانی که دوست داشت همسر زهرا پسند نصیب او شود. صبر کن بر اعتقادات خودت در مسیری که میروی تا انشاءالله آن عطیهی الهی نصیبمان شود. همه ما اگر بر دیانتمان صبر کنیم، بر عبادتمان، بر ترک معصیتمان، بر مشکلات صبر کنیم قطعاً خدا بهترین وعدهها را نصیب ما خواهد کرد. انشاءالله!
شریعتی: فردا در سالروز شهادت ام ابیها در خدمت شما هستیم و مهمان برنامه ما حاج آقای انصاریان عزیز خواهند بود. پیام پایانی را بخوانم.
گفتند: آقای ماندگاری من بهار امسال در مراسم احیای نیمه شعبان شرکت کردم، خادمین این مراسم جوانهای بسیار فعالی بودند و کارتهایی را تهیه کرده بودند که روی آن نوشته شده بود: امسال برای تولد امامت چه هدیهای داری؟ نوشته بود عهد میبندم که... در گوشهای نوشته بود: عهد نابستن از این به که ببندی و نپایی! من از این کارتها در این مراسم دریافت کردم و بعد از مراسم تا مدتها با خودم درگیر بودم که من باید چه عهدی با آقا ببندم یا بهتر بگویم: کدام یکی از گناهانم را برای همیشه باید ترک کنم؟ بالاخره بعد از مدتها تصمیم گرفتم دو گناهی را که اغلب مرتکب میشدم را با آقا عهد ببندم و برای همیشه ترک کنم. این دو گناه همان گناهان رایج بین مردم است. عصبانی شدنهای گاه و بیگاه و غیبت کردن، حالا تقریباً بعد از گذشت چند ماه هنوز موفق به ترک کامل آن امور نشدم ولی بیشتر مواقع مقاومت میکنم. در جاهایی که باید عصبانی شوم، سکوت میکنم و جاهایی که غیبت میشنوم، سعی میکنم مدافع شخصی باشم که از او غیبت میکنند ولی در بعضی مواقع هم حساب کار از دستم در میرود. حالا سؤالی که دارم این است که برای ترک کامل این امور باید چه کار کنم؟ آیا این کار من که هنوز نتوانستم این گناهان را به طور کامل ترک کنم، یک طور عهد شکستن با آقاست؟ ممنون میشوم پاسخ بدهید.
حاج آقای ماندگاری: در جمکران شب چهارشنبه داشتم برای مردم صحبت میکردم. توفیقی بود، من گفتم: فکر میکنید اگر بخواهیم به درد امام زمانمان بخوریم، باید چه کار کنیم؟ همان چیزی که آن جوانهای عزیز دنبالش بودند، به نام عهد! گفتم: بیایید یک مقدار در تاریخ برویم، ببینیم آنهایی که به درد حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) نخوردند، چه اشکالی داشتند؟ ما عهد ببندیم، اشکال آنها را نداشته باشیم. از عهد این جوان جلوتر هست. ایشان میگوید: عهد کنم گناه نکنم، میگویم: گناه کردن برای بیبرنامگی است. اگر ما برای خودمان برنامه ایجاد کنیم انسان به گناه نمیرسد. بعد آنجا در جمکران، امام زمان(عج) لطف کردند و به من کمک کردند، سه تا انتظار فاطمه زهرا را از مردم زمانشان بیان کردم که ویژگیهای ما و عهدهایی که باید ببندیم میشود.
1- حضرت زهرا چه توقعی از مردم زمانشان داشتند؟ سادهترین توقع این بود که مردم به پیغمبر و امیرالمؤمنین که خدا انتخاب کرده بیاعتنا نباشند. امیرالمؤمنین را خدا انتخاب کرد و پیغمبر هم اعلام کرد. شما به این انتخاب خدا بیاعتنا نباشید. به کلام و فرمان خدا و رسول خدا و ولی خدا بیاعتنا نباشید. یادتان هست یک روز در برنامه عرض کردم مشکلاتی که پیش میآید، دلیلش این است که وقتی کلام خدا را جلوی ما میگذارند، کلام اهلبیت را میگذاریم میگوییم: اینها فرمایش فرمودند، ما باید نظر خودمان را عمل کنیم. حضرت زهرا میگوید: نگویید خدا و اهلبیت فرمودند، کنار بگذارید و بعد به نظر خودتان عمل کنید.
جوان عزیز! اگر میخواهیم با امام زمان عهد ببندیم، عهد فاطمی ببندیم، کمر فاطمه را عهد شکنهای صدر اسلام شکستند. چقدر مسیر تاریخ عوض شد. چقدر امت اسلام متفرق شدند. فقط بخاطر اینکه انتظار فاطمه زهرا را برآورده نکردند. فاطمه زهرا انتظار زیادی نداشت. فرمود: شما حاکم میخواهید؟ بعد از پیغمبر ولی میخواهید؟ خدا برای شما انتخاب کرده است. به انتخاب خدا بیاعتنا نباشید. ولی به انتخاب خدا بیاعتنا شدند. این جوان که امروز میخواهد خوشتیپ باشد، خدا برای خوشتیپی من چیزی نگفته است؟ ولی خدا نگفته است؟ دین خدا نگفته است؟ بیاعتنا نباشیم. عهد ببندیم به دستورات خدا و پیغمبر و ائمه و مراجع تقلید، دین خدا، رساله، توضیح المسائل عمل کنیم و بیاعتنا نباشیم. بارها گفتیم: اگر میخواهیم کاری کنیم برویم ببینیم اگر اینها حرفی ندارند، آنوقت هرچه به ذهن ما رسید انجام بدهیم.
الآن در سؤالها دیدیم، عمدهی سؤالهای ما گرفتاری و شک و تردید مردم از کجاست؟ از جایی که کسانی که به آنها نسخه میدهند، بیاعتنای به کلام خدا و رسول و اهلبیت هستند. اگر جوانهای عزیز میخواهند با امام زمان عهدی ببندند. با خدا و رسول خدا و اهلبیت و ولی خدا عهد ببندیم، امروز در عصر غیبت مراجع اعظام تقلید نایب امام زمان هستند. ولی فقیه نایب امام زمان است. بیاعتنا نباشیم. پس عهد اول اینکه به خدا و پیغمبر و اهلبیت و ولی خدا و کتاب خدا، به دستور خدا و راهنمایی خدا بیاعتنا نباشیم.
عهد دوم انتظار دومی است که حضرت زهرا داشت. حضرت زهرا(س) فرمود: اگر از علی بهتر پیدا کردید دنبالش بروید. اگر پیدا نکردید، پیرو علی باشید. غیر از اینکه بیاعتنا نباشید، پشت سرش بروید و به او اقتدا کنید. عهد ببندید پیرو ولی خدا باشید. کسی که پیرو ولی خدا باشد دیگر دست به گناه نمیزند.
حضرت زهرا فرمود: عهد ببندید ولی خدا را بعد از اعتنا و بعد از تبعیت یاری کنید. تنها نگذارید. در دعای ندبه چه میخوانیم؟ «إِلَّا الْقَلِيلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَايَهِ الْحَقِّ فِيهِمْ» هیچکس با امیرالمؤمنین نبود. جوان عزیز عهد ببند نایب امام زمان را تنها نگذاری. امام زمان را تنها نگذاری. با جان و مال و آبرو و هستیمان، هرکاری که خود فاطمه زهرا تنهای تنها کرد.
این علی کیست که عالم همه دیوانهی اوست *** این چه شمعی است که فقط فاطمه پروانهی اوست
کار را به جایی رساندند که حضرت زهرا تنهای تنها، با مالش از ولایت دفاع کرد. با صورتش دفاع کرد، با بازویش دفاع کرد. با سینه مبارکش دفاع کرد. با پهلویش دفاع کرد. با آبرویش دفاع کرد. با وصیتنامهاش دفاع کرد. آنقدر دفاع کرد که وقتی امیرالمؤمنین بدن مبارک حضرت زهرا را در خاک گذاشت، زبان حالش این بود: فاطمه جان!
تا خدا هست و خدایی میکند *** حیدر از تو عذرخواهی میکند
«صلی الله علیک یا فاطمه، یا وجیها عند الله اشفعی لنا عند الله»
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای ماندگاری: «اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک» خدایا به عصمت حضرت زهرای مرضیه فرج فرزندشان را برسان. باران رحمتت را به عافیت بیش از پیش بر ما نازل بفرما. همه حاجات کسانی که التماس دعا گفتند، آنهایی که شفای مریض میخواهند، آنهایی که اولاد میخواهند، آنهایی که همسر میخواهند، آنهایی که کار مناسب میخواهند، آنهایی که مسکن میخواهند، حاجات همه را عنایت بفرما. شر دشمنان زهرا را به خودشان برگردان. خدمت گزاران به اسلام و مسلمین، علما و مراجع، رهبر ما را در پناه امام زمان حفظ بفرما. عاقبت ما و نسل جوان ما را ختم بخیر و سعادت بفرما. اموات و شهدا و امام ما را غریق رحمتت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.