95-12-25-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 25-12-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
در خود شکستهایم، هزاران هزار بار *** لختی ببار، آینه ما را به خود بیار
با برگهای بیرمق احساسمان یکی است *** ماندیم چون کویر بیا حضرت بهار
ماییم و لحظههای سراسیمه پیش رو *** برگرد حس گمشدهی روح روزگار
ای آفتاب ناز، شبی عطر روشنت *** میگیرد آشیانه در این جان بیقرار
ای آیهی رفیع قیامت، نزول کن *** برسرزمین روح تب آلودمان ببار
شریعتی: «السَّلامُ عَلَي رَبِيعِ الانام و نضرة الايّام» سلام میکنم به همه شما بینندهها و شنوندههای عزیزمان. انشاءالله ایام بر همه شما مبارک و فرخنده باشد. خیلی خوشحالیم که امروز هم مهمان لحظات بهاری شما هستیم. بهترینها نصیب شما شود. افتخار این را داریم که امروز خدمت شما خدمت حاج آقای ماندگاری باشیم. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین. «اللّهمّ صلّ علی فاطمهٔ و أبیها و بعلها و بنیها [و السّرّ المستودع فیها] بعدد ما أحاط به علمک» من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان عزیز و شنوندگان رادیو قرآن عرض سلام و ادب و احترام دارم. پیشایش ایام ولادت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا(س) را و تقارن آن با ایام بهار طبیعت و عید نوروز را به همه عزیزان تبریک بگوییم. مخصوصاً به مادران گرامی، همسران بزرگوار و دختران گل، همه بانوان جامعه که انشاءالله دوست دارند فاطمی شوند، و تلاش میکنند فاطمی باشند و از خدا میخواهیم حضرت زهرا(س) دستشان را بگیرد و الگو باشند، همچنان که حضرت زهرا برای این بانوان الگو هستند، اینها هم برای تمام بانوان کل جهان و کل دنیای امروز الگو باشند. دعای سلامت حضرت را با هم تلاوت کنیم. (قرائت دعای سلامت امام زمان) دسته گل صلواتی را به محضر آقایمان به مناسبت میلاد با سعادت مادرشان هدیه کنیم.
شریعتی: انشاءالله دلتان در آستانه بهار، بهاری باشد. امروز هم حاج آقای ماندگاری به سؤالات شما پاسخ خواهند داد. من اولین سؤال را بخوانم و پاسخ حاج آقای ماندگاری را میشنویم.
سلام و احوالپرسی کردند و گفتند: من و خانوادهام از بینندگان همیشگی برنامه خوب شما هستیم. حالا که حاج آقا در مورد خیر و برکت و احسان و کمک به خویشاوندان به یکدیگر صحبت میکنند، دوست دارم دل نوشتهی خودم را برای حاج آقا بگویم. دختری 25 ساله هستم. پدرم کارگر و زحمتکش است و همیشه نان حلال سر سفرهی ما گذاشته است. صحبتهای شما در مورد احسان و کمک به خویشاوندان و هم نوع واقعاً زیباست. اما در این زمانه کمتر کسی پیدا میشود که به فکر اطرافیان و خویشاوندان خودش باشد. ولی اگر هم باشند، تعدادشان کم است. نمونهاش همین خویشاوندان ما که از تمکن مالی برخوردار هستند، با وجود اینکه میدانند من خواستگارانم را به خاطر فقر مالی رد میکنم، به روی خود نمیآورند و کمکی هم نمیکنند. ایشان میگویند: ما خانواده آبروداری هستیم و صورت خودمان را با سیلی سرخ نگه میداریم. آنها نه تنها به ما که فامیلشان هستیم، بلکه به هیچکسی کمک نمیکنند. شاید حرفهای من حرف دل خیلیها باشد. از شما تقاضا میکنم که دل نوشتهِی مرا در برنامه خوبتان مطرح کنید و از حاج آقای ماندگاری تقاضا دارم برای خوشبختی جوانها و رفع مشکلات دعا کنند.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از نکات خوبی که ایشان در سؤالشان مطرح کرده بودند، این بود که پدر زحمتکش ایشان فقط به دنبال لقمهی حلال هستند. ما میخواهیم از این تعبیر به یک ثروت فرهنگی کنیم. اگر انشاءالله همه مادرها کمک پدرها کنند و تقاضای لقمهی حلال کنند، سر سفرهی همه لقمه حلال باشد، یک ثروت فرهنگی است. یک سرمایهی فرهنگی است. از درون این سرمایه فرهنگی اولاد صالح درمیآید. من سه کلمه بگویم خواهش میکنم یادداشت کنید. از درون لقمه حلال 1- اولاد صالح درمیآید. 2- دعای مستجاب درمیآید. همه این داستان را شنیدند. تخم مرغ کوچک با بزرگ عوض شد، مالها قاطی شد، لقمهها قاطی شد، دیگر دعا مستجاب نشد. امروز یکی از گرفتاریهای ما این است که یک ذره لقمه شبههناک در زندگی ما آمده است. ثروت فرهنگی از این جهت است. سرمایهی بزرگی است که از درون لقمه حلال اولاد صالح پیدا میشود. دعای مستجاب میآید و گوش شنوا میآید.
امام حسین(ع) روز عاشورا چند بار سخنرانی کردند. گوشها حرف امام حسین را نفهمید. چون شکمها از حرام پر شده بود. امروز به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و خون شهدا، بیش از صد شبکه رادیویی و تلویزیونی، دارند معارف دین را به مردم میگویند. هفتاد هزار مسجد داریم. بخش عمدهای فعال هستند و معارف به مردم میگویند. الآن یک مقدار گوشهای ما کم خاصیت شده است. دل ما آماده نیست. پس خواهش میکنم بیایید همه با هم کمک کنیم، در وجودمان، در خانههایمان لقمه حلال بیاید. ثروت حلال بیاید. این سرمایهای است، اولاد صالح، دعای مستجاب، دل آماده و گوش شنوا ایجاد میشود. این نکته زیبایی بود که در سؤال این خواهر خوب ما مطرح بود.
اما یک نکته قابل انتقاد بگویم. فرمودند: مردم خیلی اهل احسان و نیکوکاری نیستند با اینکه شما خیلی از احسان و نیکوکاری میگویید. من جمله اقوام ما! من این را قبول ندارم. یقین دارم شما هم قبول ندارید. تا یک آتش سوزی در مملکت میشود، تا یک سیل و زلزله میشود، همه مردم پای کار میآیند. پس معلوم میشود الحمدلله به برکت اعتقاد دینی که مردم دارند، فرهنگ احسان و نیکوکاری در مردم ما هست. این هم خودش یک ثروت و سرمایه است برای توازن در اجتماع. حالا در این سرمایه آیا درست عمل میشود یا نه؟ این مهم است.
در بحث احسان و نیکوکاری که شاهد من این است، غیر از فضای عمومی در مملکت، شاهد من این است که بارها شده حضرتعالی در برنامههای مختلفی که در سمت خدا داشتید، وضعیت یک خانوادهای که خیلی نا بسامان بوده را بیان کردید. از لحاظ فقر و مریضی، مشکلاتشان را گفتیم. زیارت نرفتند. تا حالا فلان اتفاق برایشان نیافتاده است. سیل پیامها و نامهها آمده که آدرس بدهید ما برویم کمک کنیم. حتی برای سفر مشهد، سفر کربلا، جهیزیه کمکهای زیادی شده است. ما میخواهیم بگوییم: در فرهنگ احسان و نیکوکاری سه کلمه است. 1- فقرا حق ندارند فقر خودشان را اعلام کنند. مثل اینهایی که میگویند: ما صورت خودمان را با سیلی سرخ نگه داشتیم. فقرا باید عزت نفس پیشه کنند و قناعت داشته باشند. در روایات ما میگوید: با سیلی صورت خودشان را قرمز نگه دارند. مناعت طبع داشته باشند. عفت نفس داشته باشند. 2- اغنیا دنبال فقرا بگردند. همین اقوام خوب شما که انشاءالله وقتی یک مسألهای را در یک برنامه میگوییم، از ما تقاضا میکنند مستمند را معرفی کنید، خواهش میکنم بگردند. ما وظیفه داریم تفحص کنیم تا فقیر واقعی را پیدا کنیم.
شریعتی: اگر این تفحص اتفاق بیافتد، دیگر نیازمندی نخواهیم داشت.
حاج آقای ماندگاری: بعضیها میگویند: این فقیرهایی که در خیابان به ما مراجعه میکنند، نمیدانیم بدهیم یا ندهیم. ما میگوییم: قاعده این است که دست کسی را رد نکنید. به آنها کمک فرعی بدهید، هزارتومان بدهید. کمک اصلی شما که دوست دارید ده درصد از حقوقتان، پنج درصد از حقوقتان، «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم» (معارج/24 و 25) اگر تفحص کردی، وظیفهات را در مواجه با آن انجام دادید، دیگر احساس وظیفه نسبت به بقیه شدت نداشته باشد. پس فقرا عفت نفس، اغنیا تفحص، تکلیف سوم در این مسأله هم اینکه گفتند: از نزدیک شروع کنید به دور، یعنی چه؟ «الاقربُ فالاقرب» یعنی محضر رسول الله(ص) آمد. گفت: من یک مقدار میخواهم خیرات کنم. حضرت فرمود: پدر و مادر داری؟ گفت: بله یا رسول الله! فرمود: به پدر و مادرت بده! بار دوم فرمودند: اقوام داری؟ به اقوام بده. بار سوم فرمودند: همسایه داری به همسایه بده. بار چهارم فرمودند: آشنا داری به آشناها بده. بار پنجم فرمودند: حالا به فقرای غریبه بده. اگر اقوام خوب این خواهر بزرگوار یک تفحصی در اقوامشان میکردند، در آشناها میکردند، اینها نباید اینطور ناله بزنند. یک دختر خوب که سر سفرهی حلال بزرگ شده است، حیف نیست پسردارها سراغ این دختر نروند؟ این دختر میتواند مادر اولاد پاک و صالح بشود. چون پاک به دنیا آمده است. سر سفره حلال بزرگ شده است. حیاء و عفت دارد. در اقواممان بگردیم، اگر فقرا و گرفتارهایی هستند که با عفت نفس دارند خودشان را حفظ میکنند، کمکشان کنیم.
نزدیک عید است، خیلی از مردم ما دستشان به دهانشان میرسد و یک مختصر شادی برای خودشان درست میکنند. قرآن میگوید: «وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِق» (طلاق/7) مردم عزیز! میدانم مشکلات اقتصادی دارید. میدانم دست همه ما تنگ است. میدانم اگر یک سفره کوچک برای عید هم درست کردید، شاید با قرض بوده است. ولی الآن احسان و نیکوکاری میچسبد. نیازی هم نیست ثروتمند باشیم. من اگر در ماه یک میلیون تومان حقوق دارم، پنجاه هزار تومانش را بدهم. کسی که دو میلیون میگیرد، صد هزار تومانش را بدهد. اگر همه ماهی پنجاه هزار تومان صدقه میدهیم، بیاییم در عید صد هزار تومان بدهیم. الآن الحمدلله حرکتهای جهادی خوبی هم شروع شده است. بچههای باحال و باصفا، دانشجوها و طلبهها راه افتادند، مرغ تهیه میکنند، چند تن چند تن در خانه فقرا تقسیم میکنند. با احترام میدهند. در قم و مشهد و تهران دیدم. این کوپن را در خانه اینها میدهند با احترام مغازه میروند و پنج کیلو مرغ میگیرد. به اینها کمک کنیم. به کمیته امداد کمک کنیم. به بهزیستی کمک کنیم. به خیریهها کمک کنیم. اینهایی که دارند گوشت تهیه میکنند. بچههای دیگر آمدند در یک مسجد جمع شدند، صد تا خانوار را آذوقه میدهند. برنج و نخود و لوبیا و ماکارونی پشت در خانه میآورند و به احترام میدهند.
میتوانیم از این فرهنگ احسان و نیکوکاری که به عنوان یک ثروت فرهنگی مملکتی ما است، یک کاری کنیم شب عید هیچکس غصهدار نباشد. سفره هیچکس خالی نباشد. هیچکس بدون کفش نباشد. وجودش بیلباس نباشد. یک ذره شاد باشند.
شریعتی: من خیلی وقتها فکر میکنم به حال دل پدری که شرمنده زن و بچهاش میشود. این خیلی سخت است.
حاج آقای ماندگاری: وقتی با این احترام کمک کنند، پدر خانه قشنگ خرید میکند. و این احسان عید امسال را هدیه بدهیم به ساحت مقدس مادر سادات فاطمه زهرا(س) که از شفاعت بیبی روز قیامت بهرهمند شویم.
شریعتی: انشاءالله همه دست به دست هم دهیم و این توجهی که حاج آقای ماندگاری گفتند داشته باشیم تا هیچ فقیر و نیازمندی نباشد و بساط تمام خیریهها جمع شود و بروند کارهای دیگر بکنند.
حاج آقای ماندگاری: انشاءالله خیریهها و کمیته امداد در کشورهای دیگر دنبال فقیر و مستحق بگردند. مردم ایران این لیاقت را دارند که عید 96 را که با نام حضرت زهرا(س) عجین است، نگذارند هیچ خانوادهای غم و غصهی ظاهری داشته باشد. ما که غصه فرج آقا را داریم، انشاءالله سال 96 سال ظهور آقایمان هم باشد.
شریعتی: گفتند: امروز اموال من مورد سرقت قرار گرفته است. من شخص کارگری هستم که با زحمت پول درمیآورم. سؤالم اینجاست که آیا مال حرام وارد زندگی من شده که دزد مال و اموال مرا برده است یا نه؟ لطفاً راهنماییام کنید.
حاج آقای ماندگاری: یکی از اتفاقاتی که در زندگی ما هست این حوادث است. دین ما یک اسم قشنگی روی این گذاشته است. ابتلاء و امتحان الهی! این ابتلاء و امتحان و سنت الهی است. یعنی نگاه توحیدی به حوادث واقعی! برادرها و خواهرهای عزیز! مال من هم یکبار سرقت رفته است، ناراحت نباشیم. انشاءالله که در خانه من مال حرام نبوده است! پس حتماً سرقت رفتن مال دلیل بر حرام بودن اموال نیست. وظیفه من چیست؟ وظیفه مردم چیست؟ در سنت ابتلاء به این حوادث، خدا و دین به ما فرموده است: آقایی که مالت رفته است، آقایی که بچهات از بین رفته و مریض شدی. تو به خودت دو تا تلنگر بزن. بگو: اگر خطایی کردم این حادثه تطهیر من است. پاک شدن من است. اگر خطایی نکردم این حادثه ترفیع من است. خدا میخواهد مرا بالا ببرد و مرا امتحان کند. اگر گناهی کردم «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين» (بقره/155) این میتواند برای تطهیر من باشد. اگر اشتباهی به ذهن من نمیآید، دست به مال کسی زده باشم. ظلم به کسی کرده باشم. خدای نکرده به ناموس کسی تعدی کرده باشم، چیزی به ذهن من نمیآید. پس این ترفیع شماست. آن برای من است! یعنی اگر شما به من نگاه میکنی، ولی باز تکلیف شما چیز دیگری است. پس خود شخصی که آن حادثه برایش اتفاق افتاده بگوید: یا تطهیر من است، یا ترفیع من است. مردم که آن حادثه را نگاه میکنند، حق ندارند او را متهم کنند. بگویند: حتماً مال حرام وارد زندگیات شده و خدا خواسته تو را پاک کند.
شریعتی: وقتی این اتفاقها میافتد، اطرافیان وقتی مینشینند، میگویند: مال فلانی را دزد برده است، میگویند: باد آورده را باد میبرد.
حاج آقای ماندگاری: مردم حق ندارند اینطور حرف بزنند. چون برای خودشان گناه درست میکنند و این را تطهیر میکنند. مردم باید بگویند: چقدر خدا دوستش دارد که با مال امتحانش میکند. خانه فاطمه زهرا(س) سوخت. نعوذ بالله این مکافاتشان بود؟ بگوییم: اینها خانه کسی را سوزاندند، حالا خانهشان سوخته است؟ برای آنها ترفیع و تکریم است. پس هرکس خودش برایش حادثهای پیش آمد، از نقصهای طبیعی که دارد ایجاد میشود، مریض شدند، جانی و مالی، بگویند: یا تطهیر است یا ترفیع است. هردو هم زیباست و جای شکر دارد. «اللهم لك الحمد حمد الشاكرين لك على مصابهم» خدایا ممنونم داری مرا پاک میکنی. خدایا از تو ممنونم که مرا بالا میبری. یعنی نسبت به دیگران همه باید خوش بین باشیم. نسبت به خودم امیرالمؤمنین میگوید: میتوانی بدبین باشی، بگویی: حتماً یک خطایی کردم و خدا میخواهد مرا پاک کند. اگرنه که میخواهد بالا ببرد! ولی نسبت به دیگران حتماً باید خوشبین باشی. مریض شد، نگویید: حتماً یک گناهی کرده و خدا در خانهاش انداخته است! حق اوست! مال باد آورده را باد میبرد! حرام وارد زندگی کردی، همین است! اصلاً این حرفها درست نیست!!! ولو یقین داریم، نباید بگوییم. به ما اجازه نمیدهند چنین نسبتی بدهیم. شاید نسبت به گناهی که من یقین دارم، توبه کرده است. اینجا خدا میخواهد او را بالا ببرد.
پس برادر عزیزی که اموال شما سرقت رفته است. خودت به خودت بگو: یا تطهیر است یا ترفیع است. دیگران باید به شما بگویند: حتماً خدا دوستت دارد و دارد امتحان مالی میکند. نگاه توحیدی چقدر نگاه زیبایی به ابتلائات زندگی است. ولی نگاه غیر توحیدی چه؟ نگاه غیر توحیدی این است که فقط دیگران را مقصر میکنیم. نگاه توحیدی این است که اول خودت را مقصر کن، یا مقصر هستی، چون خطا کردی باید پاک شوی. یا لایق هستی و میخواهند تو را بالا ببرند.
شریعتی: یعنی ما باید نسبت به دیگران حسن ظن داشته باشیم، اگر سوء ظنی هست به سمت خودمان باشد.
حاج آقای ماندگاری: حق نداریم نسبت به دیگران نیش بزنیم. لذا در روایت داریم هرکس کسی را به مسألهای سرزنش کند، نمیمیرد تا مبتلا شود. نکنیم! اگر خدای نکرده بچهای ناقص به دنیا آمده است، میگویند: نکند پدر و مادرش نعوذ بالله گناهی کردند و بچهشان اینطور شده است؟ یا بچهدار نمیشوند، میگویند: نکند اینطور شده است؟! من تقاضا میکنم هرکسی را گرفتار به حوادث دیدید، بگویید: چقدر خدا دوستت دارد، دارد تو را امتحان میکند.
شریعتی: شاید این سؤال بهانهای باشد برای اینکه در آستانهی بهار به برکت نام حضرت زهرا بیاییم قراری بگذاریم که از امروز به بعد مخصوصاً در سال جدید دیگر کسی را قضاوت نکنیم. ما هیچ حقی نداریم در مورد دیگران قضاوت کنیم. این قضاوتها چه دلهایی را که نمیسوزاند و چه آههایی که به آسمان نمیرود و پناه بر خدا از آههایی که واقعاً برای خودمان داریم میخریم و انشاءالله خدای متعال به همه ما کمک کند این اتفاق نیافتد. سؤال بعدی را بخوانیم.
سلام کردند و گفتند: از آقای ماندگاری سؤالی در رابطه با مباحث ازدواج دارم. سؤالم این است که شما اکثراً در راهنمایی جوانان برای ازدواج در حالی که شرایط اقتصادی و کار ندارند، توصیه به ازدواج میکنید. میفرمایید: شما تکلیف خودتان را انجام بدهید. خداوند به شما کمک میکند و وعده خدا برای شما محقق میشود. من به شخصه هرگز شکی در تحقق وعدههای پروردگار ندارم. اما مسائلی در اطراف من رخ میدهد که متأسفانه کم هم نیست و من را گیج کرده که واقعاً چه کاری درست است و باید انجام داد. مثلاً افراد بسیاری با وجود نداشتن کار ازدواج کردند. اما بخاطر همین مشکلات اقتصادی و اینکه متأسفانه نتوانستند حتی نیازهای حداقلی همسرشان را تأمین کنند، طلاق گرفتند یا در حال طلاق گرفتن هستند. به دلیل اینکه استقلال مالی نداشتند و همیشه وابسته به خانواده خود بودند، عزت نفس و اعتماد به نفس خودشان را از دست دادند و منجر به ناسازگاری با همسر و حتی طلاق عاطفی شده است. یا برای اینکه جلوی همسر و خانواده خودشان سرشکسته نباشند، خدای نکرده وارد کارهای خلاف و کسب لقمه حرام میشوند، در حالی که به ظاهر آدم معتقدی بودند. اما برای رهایی و خروج از این وضع و فشارها مرتکب حرام شدند. اگر نیاز به ازدواج و عدم پاسخ به آن منجر به فعل حرام میشود و آثار سوء دارد، ازدواج نکردن و نداشتن کار هم همین آثار سوء را دارد. آیا واقعاً این ازدواجها با این نتایج صحیح است که شما توصیه میکنید؟ من به عنوان یک دختر هرگز از همسرم تقاضای خانه و ماشین را نخواهم کرد. اما هرگز نمیتوانم از اینکه همسرم شغلی ندارد چشم پوشی کنم و با آن کنار بیایم. چرا که وقتی نان نداشته باشی بخوری، دین و ایمان هم نداری. امیدوارم به سؤال من پاسخ بدهید.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. اول یک دعا کنیم. خداوند انشاءالله مشکل ازدواجها را همراه با فرهنگ ازدواج اصلاح بفرماید. من بخشی از حرف این خواهر بزرگوار را قبول دارم. موانع ازدواج شغل است، قبول داریم. سربازی است، قبول داریم. اطرافیان هستند، قبول داریم. سرمایه لازم برای زندگی ندارند، قبول داریم. توقعات بالا است، قبول داریم. اما اگر ما نسخهی ازدواج دادیم، نسخهی ازدواج با فرهنگ ازدواج دینی است. ازدواج در همه عالم هست. حتی در گیاهان و حیوانات و انسانها هم هست. در همه ادیان و مکاتب هم هست. اما آن ازدواجی که دین اسلام روی آن سرمایهگذاری میکند به عنوان عامل کمال، عامل رشد و تکثیر و تعالی مطرح میکند، یک پازل است. یک قطعه از ازدواج خود عقل است. پذیرش دختر و پسر نسبت به هم است. بخش عمدهای از آن مسئولیتهایی است که مربوط به این دختر و پسر است. بخشی مربوط به خداست. بخشی مربوط به اطرافیان و جامعه است. ما اگر داریم بحث ازدواج را توصیه میکنیم، خدا که سر قرارش هست. «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه» (نور/32) خدا خلف وعده نمیکند. اما خدا که خلف وعده نمیکند، منوط به این است که ما، یعنی زوجهای جوان و جامعه و اطرافیان تکالیف خودشان را انجام بدهند. به چند تکلیف اشاره میکنم.
ما میخواهیم بگوییم در فرهنگ ازدواج اولین نکته این است که همچنان که ایشان اشاره کردند، دخترها و پسرها و خانوادهها یک کم فتیلهی توقعات را پایین بیاورند. قناعت ملاک باشد. امروز اگر بخواهند قناعت نداشته باشند، یک ازدواج معمولی چهل، پنجاه میلیون هزینه میبرد. پدری که ماهی یک میلیون حقوق میگیرد، آقا پسری که هم شاغل است و ماهی یک میلیون درآمد دارد، تا کی باید قسط این چهل، پنجاه میلیون را بدهند؟ اما اگر قانع باشند، ازدواج با هفت، هشت میلیون هم انجام میشود. با پنج، شش میلیون هم انجام میشود. ما میگوییم: 1- فرهنگ ازدواج دینی قناعت است. 2- سادگی است. ساده برگزار کنیم. اگر دارند تالار بگیرند. اگر دارند هزینه کنند البته نباید اسراف کنند. اگر ندارند، خودشان را به فلاکت نیاندازند. یادتان هست نامهای خواندید که دختری گفته بود: پدرم هرچه توانست قرض کند برای خواهرم قرض کرد، دیگر برای من مانده و نمیتواند کاری کند. سی میلیون تومان برای خواهر من قرض کرد، دیگر برای من مانده است. این دختر دیگر باید بماند.
پس 1- قناعت پیشه کنیم. به کم راضی باشیم. 2- ساده باشیم. در حد وسعمان، دختر خانم به آقا پسری جواب بدهد که به هم میخورند. یادتان هست در برنامهای گفتیم: باید به ذائقهی هم بخورند. ذائقه، فقط ذائقهی نگاهی نیست. ذائقهی اقتصادی و سیاسی هم هست. از همه مهمتر که تکالیف اطرافیان است. باید ازدواج مصداق آیهی «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى» (مائده/2) باشد. و الا همان اثم و عدوان میشود که ایشان هم گفتند. ازدواج نکند یک جور به گناه میافتد. ازدواج هم بکند طور دیگر به گناه میافتد و راست هم میگویند. اگر تعاونی میشد، تعاونی یعنی چه؟ من دو راهکار را گفتم و باز هم میگویم.
من هم پسر دارم، هم دختر دارم. انشاءالله هرکس ندارد خدا به او بدهد. حداقل برای پسرها داریم پانصد هزار تومان در ماه خرج میکنیم. برای دختر هم داریم همین مقدار را خرج میکنیم. خوب پدر بزرگوار آقا پسر و دختر خانم! الآن سن ازدواج سی سال است. من به پسر و دخترم بگویم: 22، 23 سالگی ازدواج کنید، من تا شش، هفت سال هر دو پدر و مادر نفری پانصد تومان به آقا داماد هدیه میدهیم. یعنی اینها را راه انداختیم. این «تعاونوا» است. نه اینکه به اینها بگوییم: تازه تو داماد شدی باید بیایی به ما هم کمک کنی. بله اگر میتواند باید کمک کند. پدر و مادر تا چند سال به آقا پسر و دختر خانم کمک کنند. نه اینکه تنبل شوند. بگویند: کار و تلاش هم بکن، من هم کمک تو میکنم.
شریعتی: آنوقت احساس نمیشود که اینها عزت نفسشان زیر سؤال میرود؟
حاج آقای ماندگاری: ما بارها گفتیم اگر کار تعریف کنیم، نه! من بارها به کمیته امداد گفتم. کمیته امداد از یادگارهای قشنگ امام بزرگوار است. گفتم: به جای اینکه جهیزیه به خانوادههای تحت پوشش بدهید، خیاطی یاد بدهید، بگویید: اگر خیاطی را یاد گرفتید، برای تشویق به شما یخچال میدهیم. ما هم به پسر و دختر بگوییم: شما کار بکنید، یک مقدار هم ما به شما کمک میکنیم. خانوادههای هر طرف هم، حداقل قوم خویشهای هر طرف صد خانوار هستند، اینها همه میخواهند هدیه بیاورند. نفری صد هزار تومان به جای شیرینی و کادوهای دیگر در سبد برای آقای داماد بگذارند. صد تا خانواده دختر، صد تا خانواده پسر، دویست تا میشود. بیست میلیون تومان سرمایه اول زندگی اینهاست. خیلی از جاها این کار را میکنند و بیشتر هم جمع میشود. آن کسی هم که مغازه دارد، شرکت دارد، کار دارد بیاید اینها را قاطی کند. این تعاونی است. ولی اگر قرار شد، این بدبختها که خودشان زیر خرج زندگی ماندهاند، همه برای مراسم و خرجها لشگرکشی هم بکنند، بله حق با این خانم است، باید به حرام بیافتند. پس پسر و دختر وظیفهشان قناعت و سادگی است. توکل و توسل است. بالا بردن ضریب لیاقت خودشان، ضریب عرضهی خودشان، توانمندیهای خودشان، پدر و مادر هرکدام کمک کنند. اقوام یک جور کمک کنند. اهل مسجد و دوستان، بارها گفتم که مسجدیها بگویند: هر جوانی در محل ما ازدواج کرد، هرکسی به اقتضای شغلش یک کادو برایش بیاورد. واقعاً اینطور باشد، باز هم بعد از ازدواج به گناه میافتند؟
به این دختر خانم میگویم که اگر یک دانشجوی متدین بیاید، عرضه بالا داشته باشد، تحصیلات بالا باشد، شغل نداشته باشد، باز هم میگویید: نه؟! خدا ایستاده ما به تکالیف خودمان عمل کنیم.
شریعتی: من یک وقتی خاطرم هست و خیلی نکته خوبی بود و بارها و بارها من این را از قول آقای ماندگاری نقل کردم که اگر کسی حتی کار نداشته باشد ولی جربزهی کار کردن را داشته باشد، میتواند در زندگی آدم موفقی باشد.
حاج آقای ماندگاری: ده بار هم زمین بخورد، بلند میشود. ولی کسی میلیاردی پول داشته باشد ولی عرضه نداشته باشد، همان سال اول همه را از دست میدهد. پس خواهش میکنم، ما هنوز در بحث ازدواج اصرار داریم ولی با فرهنگ ازدواج دینی که تکلیف همه را مشخص کرده است. خدا هم پای کار هست.
شریعتی: انشاءالله مشکل ازدواج جوانها با تصحیح فرهنگ ازدواج حل شود. امروز صفحه 520 قرآن کریم، آیات پایانی سوره مبارکه قاف و آیات ابتدایی سوره مبارکه ذاریات در سمت خدا تلاوت میشود.
«وَ كَمْ أَهْلَكْنا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشاً فَنَقَّبُوا فِي الْبِلادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ «36» إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ «37» وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ «38» فَاصْبِرْ عَلى ما يَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ الْغُرُوبِ «39» وَ مِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَ أَدْبارَ السُّجُودِ «40» وَ اسْتَمِعْ يَوْمَ يُنادِ الْمُنادِ مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ «41» يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ «42» إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَ نُمِيتُ وَ إِلَيْنَا الْمَصِيرُ «43» يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسِيرٌ «44» نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ وَ ما أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ «45»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً «1» فَالْحامِلاتِ وِقْراً «2» فَالْجارِياتِ يُسْراً «3» فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4» إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ «5» وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ «6»
ترجمه: و پيش از اينان چه بسيار نسلهايى را كه نيرومندتر از ايشان بودند و (با قدرت و خود و كشورگشايى) به شهرها نفوذ كردند، هلاك كرديم. آيا (براى آنان) راهگريزى بود؟ همانا در اين (تحوّلات تاريخى و هلاك سركشان) پندى هست براى كسى كه دلى (بيدار) دارد و يا با حضور قلب، (به سخنانِ حقّ) گوش فرا دهد؟ و همانا ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان آنهاست، در شش روز (دوره) آفريديم و هيچ رنج و خستگى به ما نرسيد. پس بر آنچه (مخالفان) مىگويند، شكيبا باش و پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب، پروردگارت را با سپاس و ستايش، تنزيه كن. و پارهاى از شب را به تسبيح او بپرداز وبه دنبال سجدهها (نيز خدا را تسبيحگوى). و گوش به (زنگ) روزى باش كه منادى از مكان نزديك ندا مىدهد. روزى كه آن صيحه حقيقى را (از صور اسرافيل) بشنوند، آن روز، روز خروج (مردم از قبرها) است. همانا اين ما هستيم كه زنده مىكنيم ومىميرانيم وبازگشت (همه) بهسوى ماست. روزى كه زمين به سرعت از روى آنان شكافته شود، (و آنان از گورها بيرون آيند.) اين حشر (و گردآوردن همه انسانها) بر ما آسان است. ما به آنچه (مخالفان) مىگويند آگاهتريم و تو مأمور به اجبار مردم نيستى (تا آنان را با زور به راه راست درآورى). پس هر كه را از وعده عذاب من مىترسد، به وسيلهى قرآن پند ده.
به نام خداوند بخشنده مهربان، سوگند به بادهايى كه با شدّت اشيا را پراكنده مىكنند. پس به ابرهاى گران بار سوگند. پس به كشتىهايى كه به آسانى در حركتند سوگند. پس به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مىكنند سوگند. كه آنچه وعده داده مىشويد، قطعاً راست است. و حتماً (روز) جزا واقعشدنى است.
شریعتی: انشاءالله دل و جان شما منور به نور قرآن کریم باشد و روح شما بهاری باشد. اشاره قرآنی را بفرمایند و انشاءالله بحث را ادامه بدهیم.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. با مدد از وجود نازنین امام رضا(ع)، آیه 37 خیلی به مدد ما آمد. این تعبیر در قرآن با ادبیات مختلف زیاد آمده است. «إِنَّ فِي ذلِكَ لَذِكْرى» ما داریم تذکر میدهیم و یادآوری میکنیم. «لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَ هُوَ شَهِيدٌ» ما داریم تذکر میدهیم. اگر دلتان آماده باشد و گوش شما کر نشده باشد، اینها را میشنوید. این تذکرها را دریافت میکنید. شاهد میشوید، میبینید. گفتیم: اگر لقمه حلال نخوریم، دل و گوش ما از کار میافتد. اگر لقمه حرام وارد شکم ما شود دل ما از پذیرش میافتد. گوش ما از شنوایی میافتد. من که سهل است، پیغمبر هم برای ما قرآن بخواند، نستجیر بالله اثر نمیکند.
شریعتی: و یکباره میبینیم در مواجه با آیات و اتفاقهایی که میافتد و باید دل ما نرم شود، سنگ هستیم.
حاج آقای ماندگاری: «اللهم ارزقنا رزقاً حلالاً طیباً واسعا» هروقت خواستید رزق الهی را نوش جان کنید، این دعا را بخوانیم.
شریعتی: یک نکتهای را در پاسخ به سؤال دوستان عزیز بگویم، مخصوصاً سؤال قبلی که در مورد بیمسئولیتی در امر ازدواج صحبت کردیم و آن جربزهی کار کردن را در تأیید فرمایشات حاج آقای ماندگاری عرض کردم، آقای ماندگاری نتایج نظرسنجی شماره چهار ما که اگر خاطر شما باشد، پرسیدیم که چنانچه در اطراف شما واقعه طلاق رخ داده است، مهمترین دلیل جدایی آن زوج چه بوده است؟ نکته جالب اینجاست که بیمسئولیتی یکی از زوجین یا هردو را دوستان ما انتخاب کردند و 36 درصد به این رأی دادند. یعنی مشکل اقتصادی را بیان نکردند، بلکه بی مسئولیتی یکی از زوجین را بیان کردند که این هم میتواند دلیل خوبی باشد.
حاج آقای ماندگاری: آقای شریعتی ما در طول تاریخ هم که نگاه کنیم، خود دختر و پسر در شرایط سخت سخت وقتی مسئولیت پذیر بودند و تلاش واقعی کردند و در برابر مشکلات صبوری کردند، خدا برای اینها گشایش گذاشته است. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» (طلاق/2) ولی متأسفانه امروز خیلی عادت کردیم که گناه را گردن دیگران بیاندازیم. فرافکنی کنیم. آقا مشکلات اقتصادی است. پدر و مادر کمک نکردند. خانواده کمک نکردند. بله گفتیم که حتماً باید کمک کنند. ولی وظیفه ما چیست؟ مسئولیت من این است که وقتی همسرم را به خانه آوردم باید نان او را در بیاورم. شغل من بهانهی روزی است. رازق خداست. خدا گفته: تنبلی نکن. دامادها و آقا پسرها! 1- تنبلی نکنید. تن پروری نکنید. 2- بیدینی هم نکنید. 3- ظلم هم نکنید. این سه کار را بکنید، خدا رزق و روزی را میرساند. من قسم میخورم اگر نرساند، صورت بنده را سیاه کنید. تنبلی نکنیم، هر کاری از دست ما برآمد انجام بدهیم. بی دینی نکنیم. کارمان در حاشیه دین باشد و قوانین دین را رعایت کنیم. به کسی هم ظلم نکنیم و حق کسی را ضایع نکنیم. این سه مورد را رعایت کنیم، قول میدهم که خدا رزق واسعش را به همه ما عنایت میکند. انشاءالله!
شریعتی: من یکبار دیگر سؤال نظرسنجی را بخوانم. شاید مردم مشتاق باشند که میزان مشارکت مردم را بدانند که چه میزان مواردی که در این سؤال مطرح شده، انتخاب شده است؟
چنانچه در اطراف شما واقعهی طلاق رخ داده است، مهمترین دلیل جدایی چه بوده است؟
بیمسئولیتی یکی از زوجین یا هردو 36 درصد انتخاب شده است. 19 درصد گفتند: زیاده خواهی یکی از زوجین یا هردو. 15 درصد گفتند: دخالتهای بیجای اطرافیان. 8 درصد اعتیاد، 8 درصد سایر موارد. 7 درصد هم اختلافات شدید فرهنگی و 7 درصد گفتند: فشارهای اقتصادی که در جامعه وجود دارد باعث جدایی شدند.
انشاءالله همه مسئولیتمان را بشناسیم و بتوانیم به آن عمل کنیم. سؤال دیگر که از طریق ایمیل به دست ما رسیده است. یکی از دوستان ما گلایه کردند و گفتند: در مورد حق خانواده میخواهم بگویم. چرا ما باید از حقمان داخل خانواده بگذریم. ایشان گفتند: آیا وقتی ارثی میخواهد تقسیم شود ولی برادرهای بزرگ بیشتر به فکر خودشان باشند، با آنکه آنها ازدواج کردند و وضع مالیشان خوب است، ارثیه را برای خودشان بردارند درست است و به فکر ما خواهر و برادر کوچک که یتیم هم هستیم، نباشند؟ آیا این حق ما نیست که ارثیه را درست تقسیم کنند که حق ما پایمال نشود؟ آیا باید از حقمان بگذریم ولو اینکه به ضرر ماست؟ خیلی علاقه خاصی به برنامه شما دارم. ولی آن روز که برنامه شما را نگاه کردم، از این حرف شما ناراحت شدم. خانواده ما یک خانوادهی مذهبی و مقید هستند ولی در ارث تقسیم کردن انگار میخواهند حقی را پایمال کنند. لطفاً پاسخ مرا بدهید شاید به گوش برادران من برسد.
حاج آقای ماندگاری: ما قطعاً میگوییم: حق گرفتنی است و این شعار دین ماست. حق را باید گرفت. کجا گفتم: باید از حق بگذریم؟ جایی که من میخواهم حقم را دنبال کنم و یک مسأله بزرگتر دارد آسیب میبیند. مثلاً از سهمیهی ارث شما یک میلیون تومان کم دادند. شما برای یک میلیون تومان اصرار میکنی و رابطهی خواهر و برادری را خراب میکنی. آنجا یک مسأله بالاتری است و گفتیم از این حق کوچک بگذرید. و الا ما میگوییم: حق را دنبال کنید، امیرالمؤمنین(ع) هم از حقشان گذشتند چون یک مسألهی بالاتری بود و آن اصل اسلام بود. هروقت یک مسألهی بالاتری با حق کوچک ما تعارض پیدا کرد، از این حق بگذریم تا آن مسأله ی بزرگتر از بین نرود و لطمه نبیند.
در رابطه با ارث مطلب ایشان کاملاً درست است. ما چند مشکل داریم، خدا در رابطه با ارث احکام را دقیق فرموده است. هم دقیق و هم عمیق و هم حکیمانه است. حالا اگر ما فلسفهاش را نفهمیدیم، که چرا ارث دختر نصف ارث پسر است؟ بارها فلسفهاش گفته شده است. چون دختر نان آور خانه نیست و پسر نان آور خانه است. مسئولیت دختر با یک نفر دیگر است. خدا براساس حکمت این تقسیمات را فرموده است. اگر اعتقاد داریم پدر و مادرها در زمان حیاتشان طبق دستور خدا عمل کنند، وصیتشان هم طبق دستور خدا بنویسند. ورثه هم طبق دستور خدا عمل کنند، هیچ مشکلی پیش نمیآید. آنوقت همه راضی بلند میشوند. در زمان حیات خدا به پدر و مادرها فرمود: اگر میخواهید به بچههایتان بخششهای یک مقدار نابرابر داشته باشید، مراقب باشید توجیهشان کنید.
مثلاً من پدر به پسر و دختر خودم میگویم: بچههای گلم! شما الحمدلله زندگیتان راه افتاده است. من هنوز در قید حیات هستم و زنده هستم. این برادر و خواهر شما یک بچه مریض در خانه دارد. این خرجش بیشتر است. اجازه بدهید من در زمان حیات یک خانه برای او بخرم. این بچه کوچک زیاد دارد، یک ماشین برای او بخرم. یعنی این بخشش من یک مبنای عاقلانه و دینی داشته باشد. اگر در زمان حیات بخششهای پدر و مادر به فرزندان یک مبنای عاقلانه و دینی داشته باشد و یک توضیحی هم برای فرزندم بدهم، این مایه اختلاف نمیشود. بعد از وصیتنامه و بعد از فوت پسر و دخترها و همسر بر طبق آن چیزی که خدا فرموده عمل کنند. همسر یک هشتم باشد. پدر و مادر در چه شرایطی یک ششم هستند. طبق قوانین درست انجام شود.
نکته آخر اینکه ارث را حبس نکن. بعضی از پدرها بیست سال است، چهل سال است از دنیا رفتند، ارث حبس شده است. یک توافقی بکنند صبح کلک ارث را بکنند. یکوقت همه موافق هستند. ولی اگر احتمال یک ذره نارضایتی دیدند، ارث را حبس نکنید. یعنی ممکن است در این بین یک نفر محتاج باشد، بگوید: من امروز نیاز دارم. فردا معلوم نیست باشم. پس در زمان حیات کسی را محروم نکنیم. تقسیمهای ما مبنای دینی داشته باشد. وصیتنامه را طبق دین بنویسیم. حاج آقای حسینی قمی یکبار وصیت نامه را برای مردم گفتند. بعد از فوت پدر یا مادر یا عزیز هم طبق دستور خدا به وصیت عمل کنیم، حبس ارث هم نکنیم. البته چقدر سفارش شده که حالا که ارث تقسیم شد، خواهر و برادر باز میبینند یکی گرفتارتر است، آنها بگویند: از سهم ما به او که گرفتارتر است، بدهید که برای پدر ما خدا بیامرزی بدهد. این چقدر زیباست.
شریعتی: بیشتر دخترخانمها گلایه داشتند که ما را از ارث محروم میکنند. چه در وصیتهایشان، چه برادرهایشان. خلاصه مراقب باشیم ظلمی مرتکب نشویم. این ظلمها اثرات بدی میتواند داشته باشد.
این آخرین جلسه ما در سال 1395 است که خدمت حاج آقای ماندگاری عزیز هستیم. برای ایشان آرزوی سلامتی و توفیق میکنیم. انشاءالله سال جدید هم روی ماه ایشان را ببینیم. اگر نکتهای هست بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: من میخواهم مردم قول بدهند که آنچه کم و کسری در سال 95 داشتیم، ما را ببخشند. سال 95 پروندهاش کم کم بسته میشود. ببخشیم تا دیگران هم ما را ببخشند. چقدر زیباست که همچنان که طبیعت لباس زمستان را از تن درمیآورد، مردم همه لباس کینه و حسادت و بغض و ناراحتی را از تنشان دربیاورند. در آستانه سال نو با توجه به ولادت فاطمه زهرا(س) میخواهم چند دعا کنم. خدایا به محمد و آل محمد، مملکت، مردم، امت و همه ما را آماده ظهور بفرما. ظهور آقای ما را تسریع بفرما. خدایا شر دشمنان به خودشان برگردان. خدایا آنهایی که ازدواجشان مشکل دارد، اولاد ندارند، مریض دارند و گرفتار هستند به آبروی حضرت زهرا رفع گرفتاری بفرما. باران رحمتت را به عافیت بر ما نازل بفرما. در این روزهای آخر سال همه اموات و همه گذشتگان، آنهایی که در حادثهی آتش سوزی و سیل و زلزله از دنیا رفتند، همه را غریق رحمت خود بفرما. شهدا و امام شهیدان، شهدای مدافع حرم با اولیای خودت محشور بفرما. به مردم توصیه میکنم توفیق زیارت راهیان نور را هم پیدا کنند. خدایا به مردم ما توفیق زیارت شهدا و مشهد شهیدان را عنایت بفرما. همهی خدمتگزاران به اسلام و مسلمین، آنهایی که در این ایام عید را بر خودشان تعطیل کردند و به همه خدمت میکنند، به همه توفیق خدمت بیشتر و خالصانهتر عنایت بفرما. عاقبتهای ما با شهادت، ختم به خیر و سعادت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد. «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» خدایا در هر خانهای مریض هست، به آبروی زهرای مرضیه لباس عافیت بپوشان.