96-02-06-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 06-02-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان عزیز و گرانقدرم. بینندههای خوبمان و شنوندههای عزیز رادیو قرآن، مخاطبین عزیز خارج از کشور، انشاءالله هر جا که هستید دل و جانتان بهاری باشد. ایام عید بزرگ مبعث هم بر شما مبارک باشد. از خدا میخواهم به همه ما درک این شبهای عزیز و روزهای باقیمانده ماه رجب را عنایت کند و بتوانیم نهایت استفاده و بهره را ببریم. حاج آقای ماندگاری اینجا هستند که به سؤالات شما پاسخ بدهند. سلام علیکم، خیلی خوش آمدید. ایام مبارک باشد.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و صلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز سلام عرض میکنم. عید مبعث را تبریک میگویم. امیدواریم خداوند توفیق بدهد پیام مبعث را دریافت کنیم. با اینکه رسالت و مأموریت بنده پاسخ به سؤالات است ولی حیفم میآید که در یکی دو دقیقه سه پیام مبعث را نگویم.
بینندگان عزیز و همه مشتاقان آقا رسول الله(ص) مبعث وجود نازنین پیغمبر سه پیام اساسی دارد. پیغمبر در مقابل جهل مبعوث شدند. پس پیام اول این است که پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است. تا جایی که میتوانیم بپرسیم تا بدانیم. هرچه بیشتر بدانیم سهم ما بیشتر و خسارت ما کمتر است. هرکس در زندگیاش دارد بیشتر از کارشناسان دین میپرسد، بفهمد پیام بعثت رسول خدا را دریافت کرده است. الحمدلله! پیام دوم مبعث این است که زیر چتر ولایت خدا باشید و توقع داشته باشید از عنایت خدا بهرهمند شوید. زیر چتر ولایت خدا نباشید، توقع حمایت هم نداشته باشید. «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِى كُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» (نحل/36) زیر چتر ولایت خدا باشید. یعنی چه؟ یعنی کارهایمان را از خدا اجازه بگیریم. از پیغمبر خدا اجازه بگیریم. از امامان اجازه بگیریم. از مرجع تقلید اجازه داشته باشیم. هرکاری میکنیم اگر اجازه داشته باشیم زیر چتر ولایت خدا هستیم. خدا هم حمایت میکند. اگر اجازه داریم خیلی از کارها را انجام میدهیم از حمایت خدا توقعی نداشته باشیم. این پیام دوم بود.
پیام سوم بنده اخلاق است. خوش اخلاقی است. خوش اخلاقی را من چهار تعبیر کشف کردم. بعضی فکر میکنند خوش اخلاقی فقط برخورد قشنگ است. نه! خوش اخلاقی چهار خوش است. 1- خوشرویی، اگر کسی با ما تلخ رو بود. ترشرو بود، ما با او خوشرو باشیم. «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ» (مؤمنون/96) خانم عصبانی است. همسر عصبانی است. بچه عصبانی است. برادر،خواهر، مشتری، همکار، مردم، تو خشرو باش. 2- فکرمان راجع به دیگران خوش ظن باشد. حسن ظن داشته باشیم. خوش گمان باشیم و بد گمان نباشیم. الکی پشت سر دختر مردم، پسر مردم، پشت سر روحانی و پشت سر مسئول، امروز بازار سوء ظن به مسئولین متأسفانه زیاد شده است. حسن ظن داشته باشیم. 3- خوش زبان باشیم. زبان ما غیبت نکند. فحش ندهد. تهمت نزند. دروغ نگوید. افتراء نزند. آبروی کسی را نبرد. 4- خوش قلب باشیم. نسبت به دیگران مهربان و دلسوز باشیم. هر کجای عالم گرفتاری بود، چه مسلمان، چه غیر مسلمان، دلمان برایش بسوزد، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم، برای رفع گرفتاریاش دعا کنیم. این سه پیام بعثت است.1- پرسیدن عیب نیست، ندانستن عیب است. 2- تا زیر چتر ولایت و اجازه خدا و ولی خدا نباشیم از حمایتهایش بهرهمند نمیشویم. 3- بیاییم خوش اخلاق باشیم. با این چند محوری که گفتم. دعای سلامت امام زمان را با هم بخوانیم. تا انشاءالله برکت برنامه ما بیشتر باشد. (قرائت دعای سلامت امام زمان) هرکس دوست دارد امام زمانش بیاید بعثت پیغمبر را زنده کند، دسته گل صلواتی را هدیه کند.
شریعتی: انشاءالله منتظر باشیم که روزگار ظهور که ثمرهی نهضت رسول خداست از راه برسد و ما هم شاهد بهار واقعی باشیم. حاج آقای ماندگاری اینجا هستند که به سؤالات شما از طریق ایمیل و پیامک به دست ما رسیده است پاسخ بدهند. اما اولین سؤال با عصبانیت شروع میشود.
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام من خیلی از شما عصبانی هستم. از شما و از همه کسانی که پرچم اسلام را دارند. من نمیدانم اسم خودم را مسلمان بگذارم یا نه. من حداقل بیحجاب نیستم، حتی بدحجاب هم. دروغ نمیگویم. غیبت نمیکنم. از سخن چینی و دخالت در کار دیگران بیزار هستم. اسراف نمیکنم و خیلی از کارهای دیگر که در اسلام به آن سفارش شده است. اما یک عیب خیلی بزرگ دارم، آن هم این است که نماز نمیخوانم. کتابهایی در مورد نماز خواندم. تلفنی و آنلاین از دفتر مرجع تقلید هم کمک خواستم. بیننده برنامه شما بودم. گاهی نامههایی که خواندید گفتم: این سؤال من هم هست. اما متأسفانه جواب آن چیزی نبود که میخواستم. سؤال حضوری هم که خجالت میکشم بپرسم. برای همین از دست همه شما عصبانی هستم. چون سؤال من این است که چه کار کنم رای اینکه نمازخوان شوم؟ مشکل من چیست که نمیتوانم. چه کوتاهی و گناهی کردم که این نعمت از من دریغ شده است؟ اما همه جا فقط از فضایل نماز میگویید. میدانم ارتباط با خداست. از ذات وجود خدا انرژی میگیریم. ما را از فحشا و منکر دور میکند. پل تعالی انسان است. از لحاظ علمی و جسمی عالی است. ولی سؤال من این نیست. ایشان مثالی زدند و گفتند: مثل اینکه بپرسم چطور اسفناج را بپزم و شما از فواید اسفناج بگویید. من میخواهم بپرسم چطور بپزم و اگر از فوایدش نمیدانستم که دنبال طرز پختنش نبودم. پس خواهش میکنم یک راهی پیش پای من بگذارید. من بیصبرانه منتظر شنیدن جواب سؤالم خواهم بود. کمک کمک کمک!
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. یک بنده خدایی بدهکار چند نفر بود. هی میآمد و میرفت و میگفت: به خدا دوست دارم بدهیام را به شما بدهم. بیایید بدهیتان را از دست من بگیرید. اینها گفتند: بده. در مغازهاش میآمدند داد و فریاد میزد. نمیدهم! ای مردم اینها سر من ریختند. پولهای مرا ببرند! گفتند: خودت گفتی بیاییم بدهیمان را بگیریم! آخر دید نمیشود. دوست داشت بدهیاش را پرداخت کند ولی نمیدانست چطور باید پرداخت کند. چون یک وابستگی عجیبی به پول داشت. به طلبکارها پیغام داد. بیایید اول دست و پای مرا ببندید. پولها در گاوصندوق است. کلیدش هم فلان جا است. کلید را بردارید باز کنید. بی انصافی هم نکنید. هرکدام به اندازه بدهیتان بردارید. طلبتان را بردارید، هرچه هم من داد و فریاد زدم، شما توجه نکنید. این کار را کردند و بدهی پرداخت شد.
سؤال ایشان هم سه راه حل دارد. 1- اجبار، این آقا برای خودش اجبار را درست کرد. گفت: بیایید دست و پای مرا ببندید، پولهایتان را بردارید و بروید. از ایشان و امثال ایشان که کم هم نیستند، نمیتوانند برای خودشان اجبار درست کنند. من آدم بینظمی هستم. نظم را دوست دارم. هرکاری میکنم نمیشود، باید پادگان بروم. حالت پادگانی برای خودش درست کند. اجبار درست کند. اجبار چیست؟ یک برنامه ریزی بگذارد. یک ناظم هم بگذارد. یک تنبیه هم بگذارد. یک نظام درست کند. یک زمانی به دوستان برنامهساز میگفتیم، میگفتند: حاج آقا مثلاً برای این برنامه معارفی ما سی دقیقه بیشتر وقت نداریم. گفتم: قربان شما شوم، اگر شما دغدغه برنامه معارفی داشتید، از اول طوری برنامهریزی میکردید، میگفتید: ما در جدول پخشمان پنجاه دقیقه، یک ساعت برای برنامه گذاشتیم. حالا براساس این یک ساعت فیلم سینمایی که میخواهیم انتخاب کنیم، این یک ساعت لطمه نخورد. فیلم سینمایی هفتاد دقیقهای استفاده میکنیم. شما همه برنامههایتان را چیدهاید، حالا دیدید سی دقیقه وقت دارید. حالا برنامه معارفی سی دقیقهای هم بگذارید. این معلوم میشود از اول دغدغه برنامه معارفی را نداشتم!
خواهر بزرگوار، برادر گرامی از اول برنامه بگذار و تایم نمازت را مشخص کن. یک نفر هم تو را اجبار کند. یا مادرت، یا پدرت، نماز صبحت هم سخت است ولی ظهر و عصر را که میتوانند اجبارت کنند. تا نماز نخواندی به تو ناهار نمیدهیم.
شریعتی: این پاسخ برای کسانی است که شما احساس میکنید از روی تنبلی و کسالت نماز نمیخوانند.
حاج آقای ماندگاری: آن کسی که معرفت به نماز دارد، باید فواید نماز را برایش بگوییم. آن کسی که اعتقاد ندارد باید اصل باور را برایش درست کنیم. ولی ایشان فواید اسفناج را میداند، فواید نماز را هم میداند. فقط تنبلی و بی برنامگی دارد. 1- اجبار و برنامهریزی برای خودش درست کند. 2- من میخواهم بگویم، بعد از اجبار یک همراه لازم داریم. خیلی از ما اگر قرار بود تنهایی یک کاری را انجام بدهیم، انجام نمیدادیم. مثل همین اعتکافی که تازه گذشت. اگر قرار بود جوانها یک نفری اعتکاف بروند، به نظر شما همه میآمدند؟ همین که همه با هم در مدرسه و دانشگاه و حوزه قول دادند، هفت هشت نفری اعتکاف بروند، با هم قرار میگذارند. این خواهر، این برادر با دوستانشان قرار بگذارند. حتی تلفنی، بگویند: همه این ساعت سر نماز میایستیم. چطور شب 22 بهمن ساعت نه شب قرار میگذاریم تکبیر بگوییم؟ همه با هم سر قرار میآییم. چطور قرار میگذارند روز جمعه این ساعت یا صاحب الزمان بگویند. توسل به امام زمان بکنند. چطور قرار میگذارند دعای سلامت امام زمان را بخوانند؟ یک قرار با هم بگذارند این ساعت تا این ساعت نماز را بخوانند. خیلی از عزیزان بودند که گفتند: با همین یک صفحه قرآن شما و قرار روزانه، انس با قرآن پیدا کردیم. 3- چرا خجالت میکشد و نمیآید خودش بپرسد؟ احساس میکند آدم بینماز، بی اعتبار است. به اعتبارش فکر کند. آدم با نماز شماره تلفن خدا را خوب دارد، اعتبار دارد. مثل کسی که شماره تلفن آدمهای مشهور را دارد و قیافه میگیرد. خودش اعتراف میکند که من خجالت میکشم حضوری بیایم و بگویم: من بینماز هستم. تو با این حجاب و تقیدات و خوبیهایی که گفتی نماز نمیخوانی؟ ای وای خیلی بد شد! اعتبار شما پایین آمد. پس به اجبار فکر کند. خودش با توجه به شرایط خودش اجبار برای خودش درست کند. خانمها یک جور،آقایان یک جور، متأهلها یک جور، مجردها یک جور! برای خودش همراه پیدا کند. همسر، مادر، پدر،خواهر، برادر، هم کلاسی، همکار، هرکسی که همراه باشد. به اعتبارش فکر کند. یک نکته عملیاتی هم میخواهم بگویم. یکی از مشکلاتی که ما در نماز داریم، وضو است. لحظهی وضو خیلی سخت است وضو بگیریم. بیاییم دائم الوضو باشیم. خود دائم الوضو بودن ما را به سمت نماز هول میدهد. ضمن اینکه دائم الوضو بودن برکتی مثل برکت رزق و روزی دارد. حسابرسی انسان روز قیامت آسان میشود. قبرش نورانی هست. این برکات سر جای خودش، ما را برای نماز هول میدهد.
نکته آخر هم این است که این بزرگوار حتماً بدانند برای ایشان یک رخصتی هست. برای نماز صبح حدود یک ساعت و نیم فرصت است. برای نماز ظهر و عصر حدود هفت ساعت تابستان، چهار، پنج ساعت در زمستان فرصت است. برای نماز مغرب و عشاء هم چند ساعت فرصت هست. من از ایشان توقع نماز اول وقت ندارم، خودش بگوید: حتماً میخوانم. هروقتی که شد. چون دیروقت میشود میگوید: دیگر آخر وقت به درد نمیخورد. این راه حلهایی است که به ذهن من میرسد. امیدواریم خدا کمکش کند و بتواند جزء نمازگزاران باشد. این آیهی قرآن هم که حضرت ابراهیم خواندند را بخواند. «رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ» (ابراهیم/40) قطعاً از پدر و مادر مهربانتر، خدای من و شماست. از خدا بخواه خدایا در نماز مرا کمک کن. به شرط اینکه تو این برنامهریزیها را بکنی، خدا هم کمک تو خواهد کرد. از دست ما هم عصانی نباشید.
شریعتی: برای چه عصبانی باشند؟ بالاخره در هر دعوتی یا باید از فواید یک کاری گفت، یا از مضرات ترک یک کاری گفت. ما هم همیشه از فضایل و برکات نماز گفتیم.
حاج آقای ماندگاری: ما باید بیشتر راهکار بگوییم. ما اعتقاد داریم مردم ما دین دوست هستند. دین مدار هستند.
شریعتی: هرکسی که در نماز تنبلی میکند یا به هر دلیلی توفیق نماز خواندن ندارد، نکتهاش را برای ما بنویسد، ما بتوانیم راهکار پیدا کنیم.
حاج آقای ماندگاری: عواملی که برای ایشان وجود دارد تنبلی و بی برنامگی است. برای روز و هفته خودش برنامهریزی کند. خودش را وادار کند. تشویق وتنبیه کند. یکبار گفتم: هرکس هر کار بدی میکند، روزی هزار تومان صدقه بدهد. گفت: پول دادن خیلی سخت است. حتماً میخوانم، قول میدهم.
شریعتی: با سلام و خسته نباشید. شما را به همه مقدساتتان قسم میدهم که سؤال مرا از کارشناس برنامه بپرسید. دست من به جایی بند نیست. من دختری 22 ساله هستم که به لحاظ اعتقادی و مذهبی در یک خانواده معمولی بزرگ شدم. سالها پیش محجبه نبودم که به لطف شهدا و اتفاقی که برایم افتاد محجبه شدم تا جایی که تا الآن که نه سال از محجبه شدن من میگذرد هنوز مادرم به من تکه میاندازد و با حجاب من موافق نیست. من خدا را ملاک قرار دادم و امیدوارم این کار کوچکی که کردم را از من قبول کند. مدتی پیش در فضای مجازی با آقایی آشنا شدم که بسیار مؤمن و معتقد بودند و اینطور که پیدا بود خانوادهی خیلی مذهبی هم داشتند. خدا شاهد است که در آن مدت یکبار هم نشد که آن آقا حرفی بزند که خارج از چهارچوب باشد. بعد از یک مدتی به من گفتند: من مدتی است به شما فکر میکنم و از شما میخواهم که با اطلاع پدرتان و خانوادهتان حرفهای مرا از نزدیک بشنوید. سربسته از من خواستگاری کردند و من هم چون ایشان اخلاق و مرام خدا پسندانهای داشتند، جواب منفی ندادم. ولی صد در صد هم جواب مثبت ندادم، تأکید کردم که نظر خانواده من برای من مهم است. ولی هرطور فکر میکنم میبینم خانواده من با ازدواج ما موافقت نمیکنند، چون آن آقا وضع مالی خوبی ندارد و من تنها دختر خانواده هستم و پدر و مادر من توقع دارند یکی پیدا شود که اصلاً زمینی نباشد و از کرهی دیگری آمده باشد و بیاید مرا بگیرد. برای من این چیزها مهم نیست. فقط دوست ندارم آن آقا بیاید و خانواده من بخواهند، شخصیت او را مسخره کنند. شخصیت او را خرد کنند. نمیدانم چطور باید به آن آقا بگویم: بروید و به زندگیتان برسید چون با من خوشبخت نمیشوید. چرا که آخر حرفها و نیش و کنایههای آنها زندگی را برای ما تلخ میکند. آنقدر عذاب وجدان دارم که نمیتوانم از فکر بخوابم. آن آقا دارد همه تلاشش را میکند که به من برسد. من با این قضیه مشکلی ندارم فقط نمیدانم تکلیف آن آقا چه میشود و راه درست چیست و من باید چه کار کنم که آن آقا به زندگی عادیاش برگردد و ذهنش درگیر من نباشد و از کار و زندگی نیافتد؟ شما را به خدا کمک کنید. اصلاً حال روحی مناسبی ندارم.
حاج آقای ماندگاری: در این سؤال و این پیام باید سه مطلب را متذکر شویم. مطلب اول اینکه فضای مجازی یک مسیر درست دارد و یک مسیر غلط دارد. مسیر درست این است که من نوشتههایی دارم مینویسم و در فضای مجازی میگذارم. شما به نوشتههای بنده علاقهمند میشوید و پیگیری میکنید. نوشته هست، شعر و کار هنری است. ممکن است یک نفر به مطالب بنده علاقهمند شود و دنبال کند. اما من از آقا پسرها و مخصوصاً دختر خانمها میپرسم که چه اتفاقی دارد در این فضای مجازی میافتد که آن آقا به جای اینکه به نوشتههای شما دلبسته شود، به شخص شما دلبسته میشود؟ به جای اینکه به نوشته من، به کلیپ من، به نقاشی من و هنر من نگاه کند، به خود من نگاه میکند. این چالش فضای مجازی و دست انداز فضای مجازی است. آسیب جدی این است و در این قصه هم دخترها بیشتر از پسرها آسیب میبینند. با صداقتشان جلو میآیند، عکس میگذارند، توضیحات میدهند، یک مقدار دلربایی میکنند، دلبری میکنند و محبت آمیز صحبت میکنند به گمان اینکه هیچ اتفاقی نمیافتد و یکباره میبینند یک اتفاق این چنینی رخ داده است. بدون اینکه خودشان اراده کنند. پس تقاضا میکنم دختر خانمهای گل و آقا پسرها در حضورشان در فضای مجازی یک بازنگری کنند. ما نگفتیم: وارد فضای مجازی نشوید. حضورتان را در فضای مجازی مدیریت کنید. از لحاظ زمان و از لحاظ کیفیت! این آمده نقاشی مرا تماشا کند به خود من نگاه میکند. وابسته من شده است. تشنه ازدواج هم فراوان داریم. پس این خانم در این قصه، از گزارشی که خودشان دادند، این آقا به جای اینکه به مطالب فضای مجازی و کانال ایشان علاقهمند شود به خود ایشان علاقهمند شده است. این خودش یک خطای بدون قصد است. بدون سودی از من سر زده و این اتفاق افتاده است.
مطلب دوم اینکه داریم همه ما میبینیم که فضای مجازی فضای صداقت نیست. همه آنگونه که هستند خودشان را نشان نمیدهند. الآن در فضای جامعه ما بیشتر خوشرویی است یا عصبانیت است؟ عصبانیت. ولی در عکسهای فضای مجازی همه لبخند میزنند. یعنی حتی کسی هم که عصبانی است، میخواهد عکسی از خودش در فضای مجازی بگذارد، عکس لبخند میگذارد. یعنی بابا آنچه من هستم این نیست. یک چیز دیگر است. ما از واقعیت طرف که خبر نداریم. بنابراین تصویری که در فضای مجازی میگذارد، عاشق میشویم. براساس ظاهر عاشق میشویم و گیر میکنیم. ایشان فضای خانوادگیشان را نگفتند. خودشان را یک مقدار معرفی کردند. آن آقا نسبت به این معرفی علاقهمند شده است. این یک فضای غیر صادقانه است و این خوب نیست و ضربه میزند. یکوقتی در بحث خواستگاری گفتیم: چه ضرورتی دارد من ماشین ندارم، بروم ماشین دوستم را قرض بگیرم و خواستگاری بروم؟ این صداقت است. در فضای مجازی هم خیلی از این اتفاقها میافتد. یعنی اینقدر خودشان را توانمند و گل و بلبل و آرمانی و آسمانی معرفی میکنند، وقتی میبینیم زمین تا آسمان فرق دارد. حضرت علی (ع) فرمودند: «كلُّ شیءٍ مِن الدُّنیا بیانه أعظمُ مِن عِیانه ِو كلُّ شیءٍ مِن الآخرةِ عِیانُهُ أعظَمُ مِن بیانه» همه امور دنیا خبرش خیلی بزرگتر از خودش نشان میدهد. اما فضای مجازی واقعاً این کلام حضرت مصداق بارز شده است. هر خبری میدهند خیلی بزرگتر از واقعیتش است. مردم آن خبر را میبینند مشتری میشوند. جلو میروند میبینند خبری نیست!
مطلب سوم اینکه من میخواهم بگویم خواهر بزرگوار! تا الآن یک اشکالی به وجود آمده و یک عدم صداقت دارد ایجاد میشود که اتفاقهای خوبی را رقم نمیزند. الآن بیایید صادقانه جلو برویم. الآن به این آقا در فضای مجازی بگویید: خانواده من با شما موافق نیستند. احتمالاً شما بیایید، شما را تحقیر بفرمایند. نیش و کنایه هم تا آخر عمر به شما در صورتی که ازدواج کنیم، بزنند. شرایط من صادقانه این است. اگر با این شرایط هنوز مشتاق بنده هستید، با خانوادهتان بیایید. اگر این صداقت را به خرج دادید، یک استغفار هم در مورد قصوراتی که داشتید بکنید، بقیه را به خدا واگذار کنید. اگر این آقا رزق این خانم باشد در دستگاه حضرت حق تعالی، خدا دل پدر و مادر ایشان را هم موافق میکند و کمکشان میکند و اگر هم نباشد که اتفاقی نمیافتد. او هم دنبال سرنوشت خودش میرود و شما هم دنبال سرنوشت خودت میروی. نگرانی ایشان نشان میدهد که یک مقدار خدا را نادیده گرفتند. نقش خدا را پررنگ ببینید. مگر نمیگویید: نه سال است که محجبه شدید و هرچه نیش و کنایه زدند، شما تحمل کردی؟ خدا کمک کرده شما تحمل کردی. «تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ» (فصلت/30) تو استقامت کردی و خدا هم افرادی را فرستاده است که کمک تو کنند. الآن هم روی قصه دینت بایست، صادقانه به این آقا شرایط خودت را بگو. به پدر و مادرت هم صادقانه بگو. به خدا هم صادقانه بگو. به خدا بگو: خدایا حتماً من اشتباهی کردم که این آقا دلبسته من شده است. من حتماً صادقانه نگفتم که این آقا اینطور جلو آمده است. حالا به تو صادقانه میگویم و استغفار میکنم.
پدر و مادر بزرگوار حالا که دختر شما با چادرش شباهت به فاطمه زهرا پیدا کرده است، تو را به خدا به او نیش نزنید. فردا خودتان پیش حضرت زهرا شرمنده میشوید. اگر دختر شما کسی را پسندیده و معیارهای عقلانی و دینی دارد، به او کمک کنید. باز هم پیش خدا سربلند خواهید بود. انشاءالله.
شریعتی: با توجه به فرمایشات شما و ماهیت و واقعیت فضای مجازی و نکاتی که شما گفتید، به نظرم باید همه دختر و پسرهایی که در عرصه فضای مجازی فعال هستند،یک کاری کنند که کار به اینجا نکشد.
حاج آقای ماندگاری: بنده سراغ ندارم کسی گفته باشد دختر و پسری در فضای مجازی بروند و با جنس مخالف رابطه گفت و گویی برقرار کرده باشند و علاقهمند به هم نشده باشند. معلوم میشود این مسیر آدمها را هول میدهد. برای همین ما سفارش کردیم که خانمها بیشتر با خانمها ارتباط داشته باشند و آقایان هم با آقایان. ما نگفتیم تعطیل کنید. چون وقتی با جنس مخالف ارتباط برقرار کنیم به جای اینکه به محصول شما فکر کند، به خود شما فکر میکند. این آفت دارد.
شریعتی: متأسفانه ماهیت فضای مجازی را آنطور که باید نشناختیم و احساس میکنیم فضای مجازی همچنان مجازی است در صورتی که حقیقی است.
حاج آقای ماندگاری: این آفت وقتی بیشتر ضربه میزند که آن کسی که خانواده دارد به کسی علاقهمند میشود. سراغ داریم کسی را که همسر دارد. زندگی قشنگ دارند و علاقهمند به کسی دیگر میشوند آن هم در فضای مجازی و براساس یک سراب. یک سراب را دیده و از واقعیت خبر ندارد. زندگی خودش را به هم میزند که به آن سراب برسد. خدا انشاءالله همه ما را از آفات این قصه نجات بدهد.
شریعتی: این سؤالات از دست ایمیل و پیامک به دست ما میرسد. شما سؤالات را برای ما ارسال میکنید. آقای رکنی عزیز هم زحمت میکشند همه سؤالات را مطالعه میکنند. چند سؤال را انتخاب میکنیم. در مورد سؤالاتی که فراوانی بیشتر دارد صحبت میکنیم. اینجا مطرح میشود و انشاءالله گرههای فراوانی از زندگی دوستان عزیز ما باز میشود.
با سلام، موضوعی بود که قبلاً هم مطرح کردم ولی کسی به این حرفها گوش نمیدهد. میخواستم اگر میشود از کارشناسان برنامه تقاضا کنید به جای این همه خرج برای حرمین و عتبات و ساخت مساجد که کسی در آنها نماز نمیخواند، این پولها را خرج جوانها بکنید که بیخانمان هستند و شغل ندارند. آیا واقعاً امامان ما راضی هستند که جوانها در فساد زندگی کنند و این پولها خرج حرمها و مساجد شود؟ خدا برای چه گفته که مسجد بسازید؟ برای اینکه در مسجد رفع مشکلات مردم شود نه اینکه ما مسجد بسازیم که نه تنها کسی آنجا نماز نمیخواند و مشکلی حل نمیشود بلکه پولی هم که خرج ساخت این مساجد شده میتواند خرج ساخت مسکن جوانها شود. تا مشکلات جوانها حل شود. پس این پول خودش گره گشای مشکلات جوانها شود. واقعاً برای خودمان و مذهبمان متأسفم که در حصار افکار جاهلانه قرار گرفته است. امیدوارم به خودمان بیاییم و ببینیم چه میکنیم. امیدوارم این نامه را بخوانید هرچند فکر نمیکنم خوانده شود.
حاج آقای ماندگاری: همینطور که آخر سؤالشان فرمودند: میدانم که نمیخوانید، احتمال بدهید که خیلی از چیزهایی که میدانیم اشتباه میدانیم. چون شما گفتید: میدانم نمیخوانید و ما داریم میخوانیم. من یک قسمت را میخواهم با این عزیز همراهی کنم. شاید خیلیها تعجب کنند و بر من خرده بگیرند. همه کسانی که این دغدغه را دارند و بارها این سؤال را پرسیدند و ما هم بارها جواب دادیم. اسلام و اهلبیت با اسراف و ریخت و پاش موافق نیستند. در خانه خودمان موافق نیستند چه برسد به خانه خدا و اهلبیت. ما قطعاً نه اسراف و نه ریخت و پاش را مجوز میدهیم. اما قطعاً انسان عاقل بین اسراف و ریخت و پاش با یک رفاه عقلانی که طرف را راضی نگه داریم متفاوت است. شما در اداره میخواهید بروید، پنج طبقه است. آسانسور ندارد. میگویند: اینجا آسانسور اسراف است. میخواهیم پول آسانسور را برای مسکن جوانان بدهیم! این چه حرفی است؟ در اداره میخواهیم بالا و پایین برویم. در یک اداره آسانسور برای رفاه طبیعی افرادی که رفت و آمد میکنند لازم است. یک سرویس بهداشتی هم لازم است. یک نمازخانه هم لازم است. یک بوفه هم لازم است. اینها جزء ضروریات راضی نگه داشتن برای افرادی است که آنجا زندگی میکنند یا مراجعه میکنند. میشود بگوییم: پول سرویس بهداشتی را هم برای کار راه اندازی افرادی که آنجا میآیند بدهیم. پول آسانسور هم برای راه انداختن کار مردمی که به آن اداره میآیند و گرفتار هستند بگذاریم. مردم بانک میآیند و وام میخواهند. بانک دستشویی نمیخواهد. آب خوری نمیخواهد. بدهید کار مردم راه بیافتد. خوب همه میخندند. به نظر شما میشود ما شهرک بسازیم و بگوییم: فضای تفریحی نمیخواهد. برای خانه جوانها بدهید. شهرک میسازیم درمانگاه نمیخواهد. پارک نمیخواهد. فضای آموزشی و درمانی و بهداشتی نمیخواهد. همه را میخواهیم برای مسکن بدهیم. هیچ عاقلی قبول نمیکند.
پس اگر ما این را قبول کردیم که مسجد سیستم سرمایشی لازم دارد. سیستم گرمایشی میخواهد، سرویس بهداشتی میخواهد. فرش تمیز میخواهد. ساختمان نسبتاً مناسبی نیاز دارد. ما در مسجد هم با اسراف مخالف هستیم. با ریخت و پاش و تجملات مخالف هستیم. در حرم امام رضا و اهلبیت هم مخالف هستیم. اما در حرم امام رضا جایی باید باشد که مردم یک استراحتی بکنند؟ همان کسانی که خانه ندارند، خیلیهایشان در حرم امام رضا میخوابند. مسافری که جا ندارد. اینها که دیگر ریخت و پاش نیست.
شریعتی: یعنی میخواهید بگویید همانطور که اداره محل مراجعه مردم هست، حرمها و مساجد هم محل مراجعه مردم هست؟
حاج آقای ماندگاری: یقین دارم این آقای بزرگوار به اصل ساخت مسجد ایراد نمیگیرند. اصل ساخت حرم را ایراد نمیگیرند. چون حرم مثل فضای آموزشی، مثل فضای تفریحی و درمانی، بارها در این برنامه گفتیم حرم اهلبیت، حرم امامزادگان، مساجد، حسینیهها، هم آموزشگاه و دانشگاه هست، هم درمانگاه هست. مردم طبق نیاز ضروریشان به آموزشهای دینی و فضایی که نیاز معنوی آنها را تأمین کند، به فضایی که دردهای زندگی آنها را درمان کند نیاز دارند. امام هادی(ع) فرمودند: «بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا» (من لايحضره الفقيه،ج2، ص 615) مردم در مساجد میآیند راه حل زندگی یاد میگیرند. راه حل مقابله با مشکلات زندگی را هم یاد میگیرند. پس هیچ عاقلی با اصل این مخالف نیست. با اصل اینکه این مسجد و این حرم در حد رفاه قابل قبولی را برای زائرین و مراجعه کنندگان داشته باشد جزء اولیات است. ایشان میگویند: ریخت و پاش و اسراف است. ما میگوییم: نیست!
بعضی دوستان میخواهند گیر بدهند این لوسترها و گنبدهای طلا مصداق اسراف است. من نمیخواهم بگویم: هست یا نیست. الآن نمیخواهم بحث کنم. هفت معصوم ما گنبد ندارند. وجود نازنین پیغمبر که گنبد ندارند. حضرت زهرا(س) حرم ندارند. چهار امام بقیع هم هستند که حرم ندارند. امام زمان هم که در قید حیات تشریف دارند و حرم ندارند. هفت امام ما گنبد طلا و حرم قابل توجهی دارند. چهار امامزاده هم حضرت ابالفضل(ع)، حضرت معصومه(س)، حضرت زینب(س) گنبد طلا دارند میشود دوازده گنبد طلا. ما دوازده گنبد طلا داریم و دوازده میلیون جوانی که پشت سد ازدواج هستند. به نظر شما این دوازده گنبد طلا را، طلاهایش را بفروشیم مشکل ازدواج جوانهای امروز حل میشود؟
یک پدری هشت بچه داشت و یک ماشین داشت. گفتند: تو برای چه ماشین داری؟ ماشینت را بفروش و خرج ازدواج پسرت کن. گفت:چشم! خوب خرج ازدواج این کردم بعدی چه میشود؟ گفت: باز ماشینت را بفروش. گفت: ماشین را که فروختم. دیگر ماشین ندارم بفروشم! دوازده گنبد طلا داریم، خرج دوازده میلیون جوان کنیم. اینطور باید بیاییم برای ازدواج و اسکان جوانها پول جمع کنیم؟ مسجدها و حرمها ضمن اینکه محل توجیه مردم برای جذب کمکها هستند. ضمن اینکه محل جمعآوری کمکها برای ازدواج و مسکن و تمام مشکلات مردم هستند، خودشان باید اسراف نکنند. خودشان باید بریز و بپاش نکنند. ولی بهتر نیست به جای گیر دادن به حرم و مسجدها برویم به اسرافهای دیگرمان گیر بدهیم؟ سالانه چقدر خرج مسافرتهای صرفاً تفریحی و خارج از کشور میشود؟ یک نفر به این گیر داده است؟ حالا به دو تا زیبایی حرم و مسجد باید گیر بدهیم؟ این زیبایی حرم دارد مردم را به این حرم جذب میکند و وقتی جذب شدند توجیه میشوند. بارها شده از همین حرمها پای همین منبرها و مساجد مردم میلیاردی برای ازدواج جوانها، برای مسکن جوانها، برای درمان کمک کردند. برای زلزله و سیل کمک کردند.
اربعین امام حسین که میلیونها نفر هستند کسی پول دولتی داده است؟ همه مردم تا جمعیت جمع نشود پول هم جمع نمیشود. بله، شما که اینقدر آدم خوبی هستی و دلسوز هستی،به ما کمک کن بگو: چه کار کنیم مسجدها پر رونقتر شود. چه کار کنیم حرمها پر رونقتر شود و براساس این کمکها بیایند بیشتر کمک کنند. معقول نیست به چهار گنبد گیر بدهیم و بگوییم: اینها را خرج ازدواج جوانها کنیم. من و شما و همه اگر یک ذره از اسرافهایمان قیچی کنیم، مشکل همه ازدواجها و مسکنها حل میشود انشاءالله!
شریعتی: امروز صفحه 562 قرآن کریم، آیات ابتدایی سوره مبارکه ملک در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، تَبارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «1» الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ «2» الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ما تَرى فِي خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ «3» ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنْقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِيرٌ «4» وَ لَقَدْ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّياطِينِ وَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذابَ السَّعِيرِ «5» وَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «6» إِذا أُلْقُوا فِيها سَمِعُوا لَها شَهِيقاً وَ هِيَ تَفُورُ «7» تَكادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ «8» قالُوا بَلى قَدْ جاءَنا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلالٍ كَبِيرٍ «9» وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا فِي أَصْحابِ السَّعِيرِ «10» فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقاً لِأَصْحابِ السَّعِيرِ «11» إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «12»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان. مايه خير و بركت و بلند مرتبه است آن (خدايى) كه فرمانروايى به دست اوست و او بر هر چيزى تواناست. او كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما كار بهترى انجام مىدهيد و اوست عزّتمند و آمرزنده. همان كسىكه هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد. در آفرينش خداوند رحمان هيچ خللى نمىبينى. بار ديگر ديده باز كن، آيا هيچ شكافى مىبينى؟ باز، پى در پى چشم خود را برگردان (و تماشا كن، خواهى ديد كه) چشم در حالى كه خسته و ناتوان است به سوى تو بازمىگردد (بدون آن كه نقص وخللى مشاهده كند). و همانا ما آسمان دنيا را با چراغ هايى زينت داديم و آن را وسيله راندن شياطين قرار داديم و براى آنها عذاب فروزان آماده كرديم. و براى كسانى كه به پروردگارشان كفر ورزند عذاب جهنّم است كه بد بازگشتگاهى است. هنگامى كه به دوزخ پرتاب شوند، خروش نابهنجار آن را مىشنوند در حالى كه جوشش و فوران دارد. نزديك است از شدت خشم، پاره پاره شود، هرگاه گروهى در آن افكنده شوند، نگهبانان دوزخ از آنان پرسند: آيا هشدار دهندهاى به سراغ شما نيامد؟ گويند: چرا، همانا هشداردهنده به سراغ ما آمد، ولى ما تكذيب كرديم و گفتيم:خداوند چيزى نازل نكرده است و شما جز در گمراهى بزرگى نيستيد. و گويند: اگر ما (حق را) مىشنيديم يا تعقل مىكرديم، در زمره اهل آتش نبوديم. پس به گناه خود اعتراف نمايند، پس لعنت بر اهل آتش باد. همانا كسانىكه از پروردگارشان در نهان مىترسند، برايشان آمرزش و پاداشى بزرگ است.
شریعتی: من سؤال نظرسنجی این هفته را بخوانم. انشاءالله هفته آینده در مورد سؤال نظرسنجی هفته گذشته صحبت خواهیم کرد.
سؤال نظرسنجی این هفته این است که فارغ از هرگونه پیشداوری، نگاه شما در خصوص مباحثی که هم اکنون در کتابهای دینی مدارس مطرح شده است و نحوه آموزش آنها چیست؟
1- عموم مطالب این کتابها مفید هستند و معلمان هم تخصص کافی در آموزش این مطالب دارند.
2- مطالب این کتابها مفید نیستند و معلمان هم تخصص کافی در آموزش این مطالب ندارند.
3- عموم مطالب این کتابها مفید هستند اما افراد متخصص برای آموزش وجود ندارد.
4- معلمان تخصص لازم را در زمینه آموزش دارند، اما مطالب این کتابها مفید نیستند.
هم میتوانید به کانال برنامه مراجعه کنید و هم به نرم افزار سروش و آنجا نظر و رأی خودتان را ثبت کنید. من سؤال فضای انتخاباتی را که در فضای مجازی این روزها حاکم هست بخوانم.
با عرض سلام، گفتند: این روزها وقتی وارد فضای مجازی میشوم، بیش از هر چیزی که به چشم میخورد فضای انتخاباتی هست که بیش از اینکه بخواهد فرد مورد نظرش را تبلیغ کند فقط بیادبی و بیاخلاقی را ترویج میکند. وقتی به اینگونه پستها نگاه میکنم بدون اینکه لایک کنم یا آن پست را باز کنم، فقط برای شخص نویسنده متأسف میشوم که چقدر غیر اصولی رفتار میکند و شرع را زیر پا میگذارد. کاش این روزها همه مراعات حال هم را بکنیم و بهتر وارد این میدان شویم.
من فکر میکنم که جا دارد در مورد این گلایه شما بیشتر صحبت کنیم، ولی در اواخر برنامه نکاتی را از حاج آقای ماندگاری میشنویم و بعد انشاءالله در جلسه بعد مفصل به این موضوع خواهیم پرداخت.
حاج آقای ماندگاری: ما اعتقادمان بر این است که الگوی جمهوری اسلامی این است که میخواهیم به دنیا بگوییم: ما یک حکومت دموکراسی مردم سالارانهی دینی برقرار میکنیم که به دنیا الگو بدهیم. باید انتخابات ما هم الگو باشد. اگر قرار باشد انتخابات ما الگو باشد هم کاندیداهای محترم باید خودشان را معرفی کنند. از خودشان دفاع منطقی کنند و حداکثر طرف را نقد منصفانه کنند. نباید هر حرف و خبر و هر شایعهای را خود کاندیدها عامل پخش آن شوند. الآن فضای مجازی نقد غیر منصفانه و دفاع غیر منطقی است! بدون سند حرف زدن است و این خلاف دستورات عقل و اسلام است. کلا بد اخلاقی و بی تقوایی انتخاباتی است.
من از کاندیداهای محترم تقاضا دارم که به طرفدارانشان بگویند، ما سه توصیه به این کاندیداها میکنیم. 1- هرکس وعدهای به مردم بدهد که احتمال بدهد نتواند این وعده را محقق کند، فردا منتظر باشد که به او دروغگو بگویند. بنده با شرایط امروزم یک وعدهای به شما میدهم. فردا شرایط من عوض میشود. شرایط مملکت و دنیا عوض میشود. اعتقاد من این است که مردم کاندیدایی موفق است و عاقل است و دینی است، که بیاید به مردم بگوید: مردم من قول میدهم کوتاهی نکنم! تمام تلاشم را برای استفاده از همه ظرفیتهای داخلی انجام بدهم، بقیه را به عهده خدای متعال میسپارم. این ادبیات قشنگ است. هر کاندیدا بیایند اینطور بگویند: ای مردم شما سابقه ما را در پستی که بودیم میدانید. در دولت بودند، در شهرداریها بودند. در سازمانهایی بودند. ما این بار قول میدهیم تلاش بیشتری بکنیم، از همه ظرفیتها استفاده کنیم. خدا هم کمک ما کند. قول عددی به مردم ندهند. قول متعین به مردم ندهند. وقتی قول متعین به مردم بدهند، مردم دیگران را دروغگو میخوانند. اینها را بعداً دروغگو میخوانند و این فضای دروغ و بیتقوایی میشود و خلاف اخلاق انتخاباتی است. پیامبر فرمود: به خاطر دنیای دیگران، آخرت خودمان را به باد ندهیم! مراقب باشیم فضای تبلیغات در فضای مجازی و فضای بیرونی، دینمان را از دست ندهیم. آخرتمان را از دست ندهیم. هم کاندیداهای محترم و هم طرفدارانشان و همه مردم عزیز، انتخابات تمام میشود و خودمان مینشینیم ارزیابی میکنیم که من چرا اینقدر دروغ گفتم؟ چرا حرفهای بی ربط زدم؟ چرا اینقدر تهمت زدم؟ چرا آبروی دیگران را بردم؟ فردای قیامت چطور میخواهم پاسخگو باشم؟ این هفته فرصت کم بود. در هفتههای آینده به شرط حیات در مورد انتخابات قطعاً سؤالات بیشتر خواهد بود و ما هم انجام وظیفه میکنیم و انشاءالله محضر عزیزان مطالبی را تقدیم خواهیم کرد.
شریعتی: همانطور که هفته گذشته عرض کردیم روزهای پنجشنبه ما مزین به حضور حاج آقای میرباقری هست تا پایان ماه شعبان المعظم، انشاءالله فردا هم خدمت شما میرسیم و دعوت میکنم بیننده برنامه فردا باشید. یکی از دوستان دیروز به من میگفت: پزشکان برای مادرشان تشخیص سرطان دادند و خیلی متأثر بود و خیلی از عزیزانی که گفتند: مخصوص برای بیماران سرطانی دعا کنید و مادری که گفتند: من یک ماه طعم شیرین مادر شدن را چشیدم، اما خوشحالی من با بیماری فرزندم کوتاه شد. از خدا معجزهای میخواهم. فرزندشان مشکل قلبی دارد و ایشان گفتند: دارم از غصه روانی میشوم. همه به من تبریک میگویند ولی من از درون دارم داغون میشوم. حاج آقای ماندگاری دعا بفرمایید و همه آمین بگوییم.
حاج آقای ماندگاری: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوء» خدایا به آبروی محمد و آل محمد همه مریضها به ویژه این طفل مریض، جانبازان، شیمیاییها، دکتر جواب کردهها لباس عافیت بپوشان. من یک نکته هم در مورد همین پیام بگویم. گاهی ما اطرافیان چه کار میکنیم که یک کسی خجالت میکشد مریضی بچهاش را به دیگران بگوید. نیش میزنیم به جای اینکه کمک کنیم. خدایا به آنهایی که لذت نماز را نچشیدند، مثل سؤال اول، لذت نماز را به آنها بچشان. آنهایی که دوست دارند همه مردم مشکلاتشان حل شود، به آبروی محمد و آل محمد مشکل ازدواج، اشتغال، گرانی و مسکن را برطرف بفرما. مردم عزیز ما را توفیق انتخاب اصلح عنایت بفرما. فرج صاحب ما را برسان به برکت صلوات بر امام رضا(ع).