96-02-13-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 13-02-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
هوا، هوای لطیفی است، طراوت است و ترنم
و شبنم است و شقایق، هوای همهمه دارند ابر و تندر و باران
هوای زمزمه دارند، بید و باد و بنفشه و من هوای تو را دارم
شریعتی: سلام میکنم به همه شما دوستان خوبم. بینندههای خوبمان و شنوندههای گرانقدرمان. انشاءالله هر جا که هستید دل و جانتان بهاری باشد. حاج آقای ماندگاری اینجا هستند که به سؤالات شما پاسخ بدهند. سلام علیکم، خیلی خوش آمدید. ایام مبارک باشد.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله و صلاة و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله. من هم خدمت شما و همه بینندگان و شنوندگان عزیز سلام عرض میکنم. ایام را تبریک میگویم، میلاد با سعادت امام حسین(ع)، میلاد با سعادت سید الساجدین زین العابدین(ع) و میلاد با سعادت ابالفضل العباس(ع) را تبریک میگوییم و امیدواریم که خداوند به همه ما توفیق بدهد بتوانیم از این نورانیتهای قشنگ استفاده بیشتر را ببریم. (قرائت دعای سلامت امام زمان) دسته گل صلواتی را هم به ساحت مقدس امام زمان هدیه کنیم.
من حس کردم وقتی اعتقاد داریم که ولادتهای اهلبیت و شهادتشان و مناسبتها شعائر الهی است و قرآن فرموده: «وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ» (حج/32) انسان باید از این ولادتها و شهادتها یک درس ویژه هم بگیرد. من سه عیدی را به مناسبت سه میلاد مختصر تقدیم میکنم. عیدی اول به مناسبت میلاد امام حسین، همه مردم عزیز ما میدانند که وجود نازنین امام حسین(ع) قبل از تولد داخل شکم مادر با مادر نازنینشان حضرت زهرا(س) صحبت کردند. این در رابطه با امام حسین قطعی است. حتی در رابطه با مادرشان حضرت زهرا نسبت به مادرشان حضرت خدیجه(س) قطعی است. امروز به هر دانشگاه علوم پزشکی و به هر مجامع علمی بگویید، میگویند: غیر ممکن است. اصلاً نمیشود. بچه در شکم مادر قدرت تکلم ندارد. ولی ما با قرآن میگوییم: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (نحل/40) یعنی عیدی من این است. ما در زندگی و در مشکلاتمان کلمه نمیشود، نمیتوانم، به نتیجه نمیرسیم خیلی زیاد است. امکان ندارد آقایی که سربازی نرفته، شغل ندارد، پول ندارد، بتواند ازدواج کند! امکان ندارد، نمیشود بچههای زیادی داشته باشیم. نمیشود خیلی از کارها را بکنیم. نمیشود حجابمان را رعایت کنیم. نمیشود امر به معروف و نهی از منکر کنیم. ما میگوییم: هدیه میلاد امام حسین، تکلم حضرت در داخل شکم مادر به ما نشان میدهد که کار با خدا نشد ندارد.
ما بیاییم کارهایمان را از این نمیشود که معلوم میشود اتصالش با خدا قطع شده است، اتصال با خدا قطع شود، امام حسین در شکم مادر حرف میزند. حضرت زهرا در شکم مادر حرف میزند و حضرت عیسی هم در گهواره حرف میزند. پس عزیزان و بینندگان عزیز و جوانها و پدر و مادرهای نازنین! اگر ازدواج ما به خدا متصل شود. اگر تکثیر اولاد ما به خدا متصل شود. اگر اشتغال ما به خدا متصل شود، کار نشد ندارد. این هدیه اول بود.
نسبت به میلاد حضرت ابالفضل العباس، همه میدانند که ابالفضل باب الحوائج است. باب الحوائج یعنی چه؟ یعنی دستشان در عالم باز است. میتوانند گره همه را باز کنند. من خیلی فکر کردم، آیه 30 سوره بقره به ذهنم آمد. «وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» اصلاً هدف خلقت انسان این بوده که ما باب الحوائج شویم. همه انسانها باب الحوائج شوند. یعنی چه؟ همه انسانها جانشین خدا شوند. خلیفة الله شوند. جانشین خدا یعنی چه؟ یعنی از طرف خدا بتواند امضاء کند. همان خدایی که در عیدی قبل گفتیم: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» این انسان را بتواند کن فیکون کند. نشد را شد کند! در حدیث قدسی هم به ما فرموده: ای بنده من تو فقط اطاعت مرا بکن، من تو را مثل مَثَل خودم قرار میدهم. ابالفضل العباس چه کار کرد؟ اطاعت خدا کرد. حرف خدا را نگذاشت روی زمین بماند. نگذاشت دین خدا غریب بماند. نگذاشت ارزشهای دین خدا روی زمین بماند. نگذاشت ولی خدا حرفهایش روی زمین بماند. خدا او را باب الحوائج کرد. مردم! ما و شما هم بیاییم در انجام واجبات، ترک محرمات، خدمت به مخلوقات، حرف خدا را روی زمین نگذاریم، دست ما گره گشا میشود. شهدا، امامزاده که نبودند. ولی الآن بعد از شهادتشان امامزاده شدند. پس به اعتقاد ما باب الحوائج شدن، جایگاه انسان است ولی به شرط اینکه انسان عبد الهی شود. عبدالله شود! این هم عیدی ولادت حضرت ابالفضل العباس.
امروز بارها گفتیم اگر به یکی از دستورات خدا عمل کنیم که گره مردم را باز کنیم، خدا گره ما را هم باز میکند. دست ما گره گشا میشود. ولادت امام سجاد هم عیدی لازم دارد. امام سجاد در شرایطی بودند که همه به امام سجاد پشت کردند. معمولاً هم ما مردم یک مشکلی داریم که وقتی مردم از ما روی برمیگردانند ما زود افسرده میشویم. زود احساس بن بست میکنیم. زود پژمرده میشویم. امام سجاد به ما یاد دادند، هروقت مردم به تو پشت کردند تو رویت را از مردم برگردان و به طرف خدا کن. خدا که به تو پشت نمیکند. لذا امام سجاد نتوانستند با مردم حرف بزنند. با خدا حرف زدند. این راه را برای ما باز کردند. اینکه میگوییم: راه دعا باعث میشود ما در جامعه افسردگی نداشته باشیم. پژمردگی نداشته باشیم. عروس خانم، مادر شوهر و پدر شوهر احتمالاً تو را یک مقدار فراموش کردند. دختر و پسر احتمالاً پدر و مادر فراموشتان کردند. رفیق فراموشت کرده است. مردم احتمال بدهید مسئولین فراموشتان کردند. خدا که شما را فراموش نکرده است. این عیدی است. پس 1- کار با خدا نشد ندارد. ما بنده خدا شویم باب الحوائج میشویم. اگر مردم به ما پشت کردند رو به خدا کنیم.
شریعتی: خیلی ممنون از شما و از همه بینندههایی که این روزها و ماهها و سالها همراه ما هستند و در کنار ما هستند. یک سلام ویژه به کسانی که باغ اندیشهشان پر از سؤال است. سؤالاتشان را از طریق پیامک و ایمیل برای ما میفرستند و من در شروع برنامه امروز و به عنوان اولین پیام، پیامی را میخوانم که خیلی جای تأمل دارد و مبنای نظرسنجی امروز ماست که بعد از تلاوت قرآن انشاءالله نظرسنجی را خدمت شما مطرح خواهیم کرد.
با سلام و عرض ادب، یکی از برنامههای شما که درباره گره گشایی از مردم بود بسیار خوب بود. ولی بنده اعتقاد دارم که همه مشکلات مردم مشکلات مالی نیستند. این امید را به شما میدهم و از شما خواهش میکنم در مورد گره گشایی در امر ازدواج بیشتر صحبت کنید. بسیاری از اطرافیانم را میبینم که به دلیل پیش نیامدن موقعیت ازدواج و افسردگی گرفتن به برخی ارتباطهای ناصحیح روی آوردند و یا هزار و یک مشکل دیگر که برایشان پیش آمده است. بحمدالله برنامه شما آنقدر جذاب و فراگیر شده که بشود از طریق آن مشکلات و دغدغهها را بیان کرد. همانطور که میدانید ما حدود دوازده میلیون جوان آماده به ازدواج داریم ولی آیا مشکل همه اینها بیکاری و نداشتن جهیزیه است. نه! با چیزی که بنده مشاهده کردم بسیاری از دخترهای جوان به دلیل اینکه پدری کشاورز و یا کارگر و از کار افتاده دارند یا اینکه وضع مالی خوبی ندارند، کسی به سراغشان نمیآید. این مشکل ناشی از چیست؟ آیا برنامه سمت خدا و فرد فرد ما مسئول نیستیم؟ سخنان کارشناسان برنامه در بسیاری از موارد آنقدر مورد پذیرش واقع شده که روز به روز مخاطبین شما بیشتر میشوند. آیا برنامه شما نمیتواند در مورد این مشکلات بحث کند و به مردم گوشزد کند که دست از چشم و هم چشمی و عقاید نادرست در مورد ازدواج برداند؟ من معتقد هستم برنامه شما در این زمین خیلی میتواند گره گشا باشد. چون متأسفانه قشر مذهبی هم ما دچار چنین افکار و عقاید نادرستی در مورد انتخاب امر ازدواج شدند.
خیلی ممنون از پیام شما و ابراز لطف و محبتی که داشتید. این پیام شما بهانه و تلنگری برای ما شد که سؤال نظرسنجی امروز ما که بعد از تلاوت قرآن خواهم خواند براساس پیام مخاطب ما شکل بگیرد. آقای ماندگاری بفرمایید.
حاج آقای ماندگاری: من اجازه میدهم بعد از نظرسنجی اظهار نظر کنیم. به همه بینندهها و شنوندههای عزیز احترام میگذارم. شما سؤال نظرسنجی را براساس این پیام تنظیم بفرمایید و مردم نظراتشان را بدهند، بعد ما صحبت کنیم. چون احساس میکنم مردم از باب علاقهای که به برنامه دارند، ممکن است نظر ما را تأیید کنند. بعد این را پیش داوری میگویند. میخواهم پیشداوری نکنیم. چون بارها گفتیم که نظرات مردم خیلی راهگشا بوده است. چون مردم هستند که با این مشکل بیش از ما درگیر هستند و برایشان ملموس است. این پیام کاملاً قشنگ است و من از این بیننده عزیز تشکر میکنم. هم از اظهار لطف و محبتشان نسبت به برنامه سمت خدا و حسن ظن ایشان و هم اینکه قشنگ به مشکل پرداختند. واقعاً همین است که مشکل گشاییها فقط قصه مالی نیست. بارها گفته شده که مشکل گشایی خیلی راههای دیگر و کم هزینهتری هم دارد که همه ما میتوانیم جزء ردیف مشکل گشاها باشیم، انشاءالله!
شریعتی: شما هم فکر کنید تا گزینههای درست را انتخاب کنیم و بعد در موردش صحبت کنیم. سلام کردند و گفتند: من هفت سال است که خانه پدر و مادرم نمیروم. دلم خیلی برای آنها تنگ شده است. علتش ارثیه و مال دنیاست. همسرم من را از رفتن به خانه آنها منع کرده و میگوید: یا من را انتخاب کن یا آنها را. شوهرم میگوید: اگر خدا و پیغمبر هم بیایند، نمیگذارم خانه آنها بروی، حتی اگر پدر و مادرت هم بمیرند نمیگذارم در ختم آنها شرکت کنی. باید حقت را بدهند تا بگذارم بروی. پدر و مادرم هم از دست من ناراحت هستند. تکلیف من چیست؟ کار من غصه و گریه شده است.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. بعضی از پیامها دل همه ما را به درد میآورد. این از پیامهایی است که جداً میگویم همه را متأثر میکند، چرا باید اینطور باشد؟ من سه نکته را به این آقای بزرگوار و آقایانی که متأسفانه یک مقدار فراوانیاش هم زیاد شده است، میگویم. چون مراجعه میکنند و میگویند: یک ارثیهای، حتی یک تقسیمی و هدیهای در خانواده همسر ما مطرح شده است، به ما نرسیده و کم دادند. حق ما را خوردند. این حرف را میزنند و رابطه را قطع میکنند. من سه تا اصل و نکته را اشاره کنم. بدترین مدیریت همسرداری این است که من همسرم را بین خودم و خانوادهاش سر دوراهی قرار بدهم. میخواهد مرد بگوید یا زن بگوید. این بدترین مدیریت است. چون خانوادهاش هستند، پدر و مادرش هستند. خواهر و برادرش هستند. همسرش و عزیزش است و هرکدام هم جایگاه خودشان را دارند. من بارها زوجهای جوانی را دیدم که میگویند: ما نسبت به مادر خانممان یا مادر شوهرمان، خواهر شوهرمان یک مشکلی داریم. یک بیاحترامی به ما شده یا یک کم توجهی به ما شده است. برویم به خانم بگوییم؟ میگویم: بدترین کار را انجام میدهی؟ میگویم: ایشان بین خواهر و برادر و پدر و مادرش و شما چه کسی را انتخاب کند؟ به قول قدیمیها این طرف بزنم قرمز میشود. این طرف هم بزنم قرمز میشود. چرا بنده خدا را در منگنه بگذاریم؟ نمیتواند انتخاب کند. چرا شرایط را برای او پیچیده کنم؟ این بدترین مدیریت است. راه حل چیست؟ راه حل این است که منطقی صحبت کنی یا قیدش را بزنی و برایت مهم نباشد.
نکته دوم اینکه من از شما سؤال میکنم: داماد جزء طبقه وراث است؟ عروس یا داماد؟ داماد و عروس جزء طبقه وراث نیستند. حقی ندارند! اگر حقی است برای دخترشان و پسرشان است. میخواهند بدهند، میخواهند ندهند. یک دختری میگوید: من اصلاً ارث نمیخواهم و میخواهم به برادرانم بدهم. من که داماد هستم بگویم: نخیر! حق توست. حتماً باید بروی بگیری. من تو را در فشار قرار میدهم. گاهی از دختر هم وکالت میگیرند. با خانواده دختر طرف میشود. میگوید: پدر شما را درمیآورم. تا قران آخر از شما میگیرم. فقط بار خودش را سنگین میکند. پس داماد و عروس جزء طبقه وراث نیستند.
سوم اینکه چه این خانم ارثیه داشته باشد و چه نداشته باشد، یا حقوق داشته باشد یا نداشته باشد، این خانم واجب النفقه شماست. یعنی دادن خرجی زندگی این خانم از خوراک و پوشاک و مسکن وظیفه شوهر است. واجب بر شوهر است و حق این خانم است. چه پول داشته باشد و چه نداشته باشد. این سه مطلب، سه حکم شرعی است.
یک توصیه هم به این آقای بزرگوار کنم. گفته بودند که اگر خدا و پیغمبر هم بیایند نمیگذارم خانهشان بروی. این یعنی چه؟ این حرفها در زندگی بی برکتی میآورد. یعنی من قرار ندارم به حرف خدا و پیغمبر عمل کنم؟ من اگر بخواهم جواب این آقا را بدهم و بگویم: خدا هم بگوید اگر پیغمبر هم روز قیامت تو را بخواهد شفاعت کند، من قبول نمیکنم، قشنگ است؟ تو آنجا گفتی: اگر پیغمبر هم بیاید شفاعت کند من قبول نمیکنم. خدا هم میگوید: حالا اوضاع قیامت دست من است اگر پیغمبر هم بخواهد تو را شفاعت کند من قبول نمیکنم!
شریعتی: یک وقتی شما یک فرمولهایی گفتید که همیشه در اذهان مانده است. مخصوصاً فرمولی برای کنکوریها گفتید که از همینجا هم برای موفقیت این عزیزان دعا میکنیم. یکوقتی گفتید: در محاسبات زندگیمان همیشه حواسمان باشد که چه میدهیم و چه میگیریم؟
حاج آقای ماندگاری: فرض میکنیم این آقا به خانمش فشار بیاورد که برود ارثیه را بگیرد. میلیون، میلیارد بگیرد. آیا گرفتن این پول میارزد که برکت از زندگی او برود بخاطر این حرفی که زده است. یا رحمت و مغفرت الهی را از دست بدهد. آیه 80 سوره توبه میفرماید: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُم إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» (توبه/80) خدا میگوید: پیغمبر، برای بعضی از آدمها آخر آیه توضیح میدهد، نمیخواهم بگویم ایشان مصداقش است. پیغمبر تو هم هفتاد بار بیایی واسطه شوی قبول نمیکنم. قشنگ است؟ اینجا این بیادبی را بکنم و بگویم: پیغمبر و خدا هم واسطه شوند من تو را نمیبخشم و نمیگذارم خانه پدر و مادرت بروی. از آن طرف هم خدا بگوید: اگر پیغمبر هم واسطه شود برای بخشش تو من نمیبخشم. این ارزش دارد؟ همه دنیا را هم بدهند به دوری از شفاعت پیغمبر میارزد؟ این هم نکته چهارم.
نکتهای که به این خانم بزرگوار میخواهم بگویم، خیلی وقتها خانمها وقتی در این موقعیت قرار میگیرند که مردشان یک حساسیت پیدا کرده است، الآن به خانه پدر و مادر شما حساس شده است. شما به جای کل کل کردن با او، دهان به دهان کردن با او 1- سکوت کن. 2- محبت کن. 3- چشم بگو! بیرون رفتن از خانه باید با اجازه شوهرت باشد. که خدای نکرده شوهر هم نباید از این اجازهای که خدا به او داده سوء استفاده کند. او دارد اشتباه میکند که از این امتیازی که خدا به او داده که خانمت میخواهد از خانه بیرون برود، باید از تو اجازه بگیرد، او دارد از این سوء استفاده میکند. برای اغراض شخصی، خدا اگر این اجازه را به مرد داده برای حفظ جایگاه زن است. نه برای اینکه دل خودت خنک شود. حالا او دارد سوء استفاده میکند، ولی شما بگو: چشم! این ارتباط برقرار کردن با پدر و مادر فقط به رفتن و دیدن است؟ نه. با موبایلی که داری، با پولی که داری، شارژ کن و تلفن بزن. تلفن هم میتواند صله رحم باشد. اگر مشکلی دارند، به کسی بگو: بروید مشکلشان را حل کنید. خیرات را برای پدر و مادرت انجام بده. دعایشان کن و برایشان استغفار کن. چون اگر در موضع جنگ و دعوا با همسرت قرار بگیری، داری اشتباه میکنی. ولی شما در موضع دعوا قرار بگیری، اولاً شیطان او را بیشتر تحریم میکند چون غضب و ناراحتی و عصبانیت یکی از میادینی است که شیطان گفته من خیلی راحت وارد میشوم. آتش را شعله ور میکنید و بیشتر اذیت میشوید. ولی توصیه به این آقا و آقایانی شبیه ایشان را جدی گفتم. ببینید با این تهدیدها و ممنوع کردن همسر چه چیزی را از دست میدهید و چه چیزی را بدست میآورید؟ اینکه من نمیگذارم تشییع جنازه پدر و مادرت بروی، این حرفها چیست؟! یک مقدار فکر کنید. قطعاً این آقای محترم هم وجدان دارند. مسلمان هستند. مؤمن هستند. به تعبیر شما نیازمند و محتاج شفاعت پیغمبر و آل پیغمبر هستند. دعا میکنیم که خدایا با آبروی صاحبان این ایام و مولودی ماه شعبان این منیتها را از مرد و زن ما و از همه ما دور بفرما. امام بزرگوار فرمود: این من همان شیطان است! این من من کردن در ارتباط شخصی باشد، شیطان است. در خانواده باشد، شیطان است. در جامعه و مسئولین باشد، شیطان است. امیدواریم این منیتها از همه ما دور شود.
شریعتی: اصلاً نمیتوانم یک ادبیات این چنینی را در خانهها تصور کنم. جایی که همسر باید به شوهرش تکیه کند، شوهر باید به همسرش تکیه کند و بین اینها کلمات محبت آمیز رد و بدل شود. آنوقت با این ادبیات هیچ تصویری من از این خانه ندارم که چطور این زن و شوهر دارند با هم زندگی میکنند و قرار است به هم محبت کنند. انشاءالله این منیتها کنار برود و ما شویم و زندگی ما گل و بلبل شود.
سؤال بعدی را بخوانم. جوان دانشجویی هستم که در منطقه تقریباً محروم زندگی میکنیم. من در محله سکونتمان در امور جهادی همچون تدریس رایگان به دانشآموزان و امور فرهنگی مرتبط با این دانشآموزان محروم فعالیت میکنیم. اما پدرم خیلی موافق این کار من نیست. وقتی از ایشان در مورد علت مخالفت سؤال میکنم، میگویند: چرا کار مجانی و رایگان انجام میدهی؟ این مردم قدر زحمات تو را نمیدانند. اصلاً تو را نمیشناسند. چرا وقت و هزینه خودت را تلف میکنی؟ اما من برای قدردانی و تشکر کاری نمیکنم. این کار را فقط برای رضای خدا و خشنودی امام زمان انجام میدهم. متأسفانه در منطقه ما مسئولین کوچکترین توجهی در امور محرومین ندارند و اگر ما جوانهای مذهبی با انجام کارهای هرچند اندک مشکلی را از مردم حل نکنیم، چه کسی باید به فریاد مردم برسد؟ جواب امام زمان را باید چه بدهیم؟ خواهش میکنم مرا راهنمایی کنید و بفرمایید در صورت عدم رضایت قلبی پدرم آیا باید این کار را ترک کنم یا خیر؟
حاج آقای ماندگاری: ممنونیم که اینقدر قشنگ مصائبشان را با ما در میان میگذارند. نوع بیان من و شما، چه دختر و چه پسر برای پدر و مادر، چه زن برای شوهر، چه شوهر برای زن، چون مثال ایشان مخصوص یک جوان نیست. حالا پسر یا دختر فرقی نمیکند. خانمی میآید برای شوهرش میگوید: یک سری کارهایی برای همسایهها کردم. برای محرومین کردم. شوهر میگوید: خوب چه داشتی؟ هیچی... چرا مجانی کار میکنی؟ مرد میآید برای خانمش میگوید. پدر برای بچه و بچه برای پدر میگوید. وقتی ما کار را مجانی جلوه دادیم طرف ما احتمال دارد بگوید: چرا مجانی؟ همین تدریس را اینجا انجام بده، هم ثواب ببر و هم حقوق بگیرد. خانم تو این خدمت را بکن، هم ثواب دارد و هم پول بگیر و هم کار کن. ولی اگر آمدیم ترسیم کار، این کار یک کار خیرات فرهنگی بود. این دختر یا آقا پسر دارد انجام میدهد. اگر ترسیم ما ترسیم مجانی نبود، این جوان بیاید بگوید: بابا رفتم، بابا جایت خالی بود. وقتی به این بچهها درس دادم، اینقدر این بچههای محروم دریافت کردند، جایت خالی بود این صحنه را ببینی. وقتی به اینها درس دادم، اینقدر برای شما دعا کردند، اینقدر برای شما دعا کردند که خوشحالی که من در دل این بچههای یتیم و در این منطقه دور افتاده دیدم که به برکت دعاهای شما و به برکت تربیت شما بود.
شریعتی: یعنی میخواهید بگویید که پدر ایشان فقط کار و زحمت و تلاش را میبینند و از پشت پرده و آثار و برکات بیخبر هستند.
حاج آقای ماندگاری: این برکات دنیایی است. ولی وقتی پدر ببیند اِ... کاری که دخترش کرده اولاً بابا را دارد تأیید میکند. تربیت بابا دارد تأیید میشود. از بابا تشکر میشود. برای بابا دعا میآید، برای بابا خیرات میآید. بارها شده برای عزیزانی که در مسیر هدایت مردم قرار گرفتند، مردم میگویند: حاج آقا ما برای شما دو رکعت نماز در حرم امام رضا میخوانیم. این چقدر میارزد؟ حاج آقا ما برای شما صدقه دادیم. پس وقتی اینطور ترسیم کردند هم احساسی و هم پردرآمد که درآمدش هم فقط برای خودش نیست به پدر و مادرش هم سهم رسیده است. حتی به آباء و اجدادش هم که زیر خاک هستند سهم رسیده است. بابا برای من هم دعا کردند و گفتند: خدا انشاءالله نسل تو را از گزند شیطان محافظت کند. نسل من هم از این درآمد سود بردند. آباء و اجداد من هم سود بردند. برای من دعا کردند که انشاءالله مبتلاء به بلاء و بیماری نشویم. لذا ما میگوییم: دخترها، پسرها، پدرها، مادرها، شوهرها، همسرها، هیچوقت هیچ کاری را رایگان نبینید. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُم» (اسراء/7) شما صبر دارید. مگر قرار است فقط سود یک کار در دنیا به دست ما برسد؟ مگر قرار است سود کار را فقط در پاکت بگذارند به ما بدهند؟ مگر سود کار فقط مدرک است که به دست ما برسد؟ سود معنوی و اخروی هم دارد. سود روحی و باطنی هم دارد. وقتی این پدر مهربان، دخترش، پسرش، همسرش اینطور برایش توضیح بدهد او را هم شریک کند، خانم به شوهرش بگوید: بانی شدیم یک جهیزیه برای دختری آماده شد که این دختر اصلاً فکر نمیکرد. بانی شدیم یک نفر را زائر حرم امام رضا و حرم امام حسین شود. داشت از خوشحالی بال درمیآورد. آقا شما هم شریک هستی چون دائم برای شما دعا میکردند. من به برکت وجود شما دارم این کار را میکنم همسر عزیزم! این کار غیر رایگان میشود. احساسی تعریف شد و احساسات مادر و همسر را هم تحریک میکند.
اگر خدای نکرده اینطور هم ترسیم کردیم و باز هم پدر راضی نشد. اینجا حکم خدا این است که دختر و پسر گل، این کار را بدون رضای پدرت دیگر انجام ندهی. ولی همین که نیت قشنگ برای گره گشایی بچهها داشتی، قلبت راضی بوده، «الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ مَعَهُمْ فِيهِ» (نهج البلاغة، حكمت 154) مثل کسی هستی که عضو گروهی است که دارد آن کار را میکند. همین که تلاش میکنی و دغدغه داری، خدا به شما پاداش میدهد.
شریعتی: سلام کردند و گفتند: آقای ماندگاری شما هفته گذشته خاطرهای از مادر بزرگوارتان تعریف کردید که انشاءالله خداوند رحمتش کند. من خیلی ناراحت شدم و یاد یک خاطرهای افتادم. یادم هست وقتی سیزده ساله بودم، وقتی مغازه میرفتم از چیزهایی که دم دست بود، خودم را بی بهره نمیگذاشتم. اوایل که این کار را میکردم به دروغ میگفتم: پیدا کردم. ولی بعدها متوجه شدم که مادرم از این کار خیلی بد من خبر دارد و چیزی به من نمیگوید. خلاصه وقتی به کارهای بد خودم پی بردم که 33 سال داشتم و یک برنامهای به نام سمت خدا مرا به سمت خدا برد ولی متأسفانه خیلی دیر شده بود. چون ما از آن شهر رفته بودیم. من دختر بدی نبودم. درواقع تربیت خوبی نداشتم. حالا همه این حق الناسی که بر گردن من هست چه باید بکنم؟ خیلی از آن دنیا میترسم. امکانش هم نیست که به آن شهر بروم. تا حالا فقط صد هزارتومان رد مظالم دادند. خیلی دوست دارم حاج آقای ماندگاری را از نزدیک ببینم ولی میترسم. از برنامه شما که باعث هدایت ما جوانها شده است تشکر میکنم.
حاج آقای ماندگاری: ایشان اول از پدر و مادرها یاد کردند، من میخواهم از همه پدر و مادرهایی که نقش معلم ما را داشتند، چون ایام بزرگداشت روز معلم و استاد شهید مرتضی مطهری هست، اجازه بدهید از همه پدر و مادرهایی که نقش معلم برای ما داشتند و اساتید و معلمانی که واقعاً برای ما دلسوزی کردند. حق پدری و مادری برای ما داشند. اساتید و معلمانی که در منبرها و جلسات دینی و مذهبی به ما چیزی یاد دادند. علما، صلحا، امام شهیدان، به ویژه حاج آقای مهندسی عزیز، از معلمین با صفای سمت خدا که واقعاً جایشان خالی است. یادی از همه بکنیم و اجازه بدهید از شما تقاضا کنم یک صلوات به روح همه آنها هدیه کنیم.
این سؤال را من از سه جهت مورد توجه قرار میدهم. اولاً من به این دختر خانم 33 سالهای که به اشتباهشان پی بردند یک بشارت بدهم و یک انذار بدهم. بشارت این است که پشیمانی شروع توبه است. خدا به شما لطف کرده پشیمان شدید. خدایا توفیق پشیمان شدن از خطاها، از گناهها را به همه ما عنایت بفرما. خدا به شما لطف کرده و برنامه سمت خدا هم مؤثر بوده الحمدلله! دوم اینکه نیت جبران دارند، این در واقع سوخت حرکت در جاده توبه است. چون بعضیها توبه میکنند و پشیمان هستند، میگویند: دیگر حوصله ندارم دنبال جبران بروم. با یک استغفار حل کردیم! استغفار خوب است ولی در حق الناس استغفار یک توبه نیست. در حق الله هم همین توبه نیست. پشیمانی و استغفار همه توبه نیست. شروع توبه است. باید سراغ جبران برویم. جبران چیست؟ جبران زحمت دارد. سختی دارد. الآن میگویند: از آن شهر بیرون آمدند. من میگویم برگشتن به آن شهر غیر ممکن است؟ نه. رفتن به محلهای که خطا از من سر زده است، غیر ممکن است؟ نه. رفتن سراغ کسی که مال و آبروی او را ضایع کردم غیر ممکن است؟ نه. پس به صرف اینکه الآن شهر دیگری هستم،خجالت میکشم، سخت است، زحمت دارد، حاج آقا هم گفتند: رد مظالم بدهید و استغفار کنید کافی است، این کمال توبه نیست. اصلاً در آداب دینی داریم خودت را به زحمت بیانداز، اذیت شو تا خدا توبهات را به نقطه کمال برساند. اصلاً پاداش توبه کننده برای همین است. چرا خدا میگوید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِين» (بقره/222) چون برای شستن بدن باید زحمت کشید. صورت را باید با لیف بشوید. بدن را با کیسه بشوید و کف پا را با سنگ پا بشوید. هرچه آلودگی عمیقتر شده، شستنش سخت تر است. پس خواهش میکنم این جمله بعضی از مبلغین را هم بد متوجه نشده باشید. حاج آقا به ما گفتند: استغفار کنید و رد مظالم بدهید کافی است. دیگر ما رویمان نمیشود به آن شهر برویم. به آن محله و مدرسه برویم. چون هفته معلم است، من از معلمین خیلی نازنین دیدم. میگوید: من احتمال دادم که به بعضی از بچههای کلاس اولم یک ذره بداخلاقی کردم. راه افتاده در خانه تک تک بچهها که برود حلالیت بگیرد. چرا؟ حواس ما باشد که حلالیت طلبیدن در دنیا و زحمت کشیدن برای پاک شدن از آلودگی حق الناس و حق الله و توبه در دنیا خیلی آسانتر از آخرت است. در آخرت هم باید جبران کنیم. آنجا میخواهی بروی، اینجا میگوید با یک شاخه گل، با یک جعبه شیرینی حتی با یک هدیه، آقا من از این مغازه چیزی برداشتم، نمیخواهد بگوید: من از مغازه شما چیزی دزدیدم یا چیزی برداشتم. بگوید: این امانتی برای شما بوده آمدم به شما بدهم. یا بگذار در مغازه و برو. برای ما مهم باشد. پاک شدن از گناه و دین مردم برای ما مهم باشد. اگر داستان وجود نازنین پیغمبر سندش درست باشد، که روزهای آخر عمرشان فرمودند: اگر کسی حقی بر گردن من دارد بیاید. برای پیغمبر مهم است. این خیلی مهم است. ما علمای بزرگی را دیدیم که سراغ طرف رفتند، گفتند: بگذار ما دست شما را ببوسیم و پای شما را ببوسیم. پس این مطالب در مورد خواهر و برادر بزرگواری که به صرف استغفار و رد مظالم و پشیمانی اینها خوب است. ولی کافی نیست.
شریعتی: ما بارها گفتیم رد مظالم برای زمانی است که صاحبان آنها را نمیشناسیم یا دسترسی نداریم یا احتمال میدهیم فتنهای به پا شود.
حاج آقای ماندگاری: ولی وقتی من میتوانم در شهر بروم و بگویم: آقا این امانت برای شماست. به دستش برسانیم. این زحمت را به خودمان بدهیم و سختی بکشیم تا توبه ما پذیرفته شود. یک نکته هم به مادر میخواهم بگویم. اگر شما حرکت مادر خدا بیامرز من برایتان قشنگ بود، مادر بزرگوار! این دخترخانم میگوید: مادر من متوجه میشد و بیاعتنا بود. اگر بچه شما چهار دست و پا میرفت و سوسک برمیداشت و میخورد، بی اعتنا بودید؟ برای چه ما حرام خورد، بیاعتنا بودید؟ آشغال از روی زمین میخورد، بی اعتنا بودید؟ قطعاً نه! چرا وقتی مال حرام خورد بیاعتنا بودید؟
نکته بعدی اینکه چرا از ما میترسند. ما لولو خرخره نیستیم. آدمیزاد هستیم. شاید فکر میکنند چون عمامه به سر هستم ملامت میکنم. هیچ روحانی حق ندارد گنهکاری را ملامت کند. گاهی وقتها فکر میکنند الآن ما میخواهیم حد خدا را جاری کنیم. نه! حتی در بحث خمس گاهی فکر میکنیم، الآن برای خمس برویم مرجع زنگ به کلانتری می زند که بیایند او را دستگیر کنند. نه! اعمال دینی باید با طیب خاطر شما انجام شود. بیایید ما کمک شما میکنیم.
نکته آخر اینکه نسبت به کسانی که امروز دارند به اموال مردم یا اموال بیتالمال دست درازی میکنند، هشدار این خانم یا آقا خیلی قشنگ است. یک روزی انشاءالله شما هم پشیمان خواهید شد ولی شاید آن روز راهی برای جبران نباشد. ایشان 33 ساله است.یک کسی در هفتاد سالگی یادش آمده و چیزی هم ندارد. حالا چه کار کند؟ گاهی کسی دست به مال کسی میزند که یک ذرهاش هم حرام است. یکی هم به بیتالمال دست میزند. آنهایی که دارند دست درازی به بیتالمال میکنند حواسشان باشد، یک روزی خدا به آنها لطف کند و آنجا از خواب بیدار شوند شاید راه برای جبران خیلی نداشته باشند. کاری که جبران آن برای ما در دنیا سخت و آخرت به شدت سختتر است. مراقب باشیم دست به مال مردم و آبروی مردم و دست به بیت المال نزنیم!
شریعتی: امروز صفحه 569 قرآن کریم، آیات 11 تا 40 سوره مبارکه معارج در سمت خدای امروز تلاوت میشود.
«يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ «11» وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِيهِ «12» وَ فَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ «13» وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ يُنْجِيهِ «14» كَلَّا إِنَّها لَظى «15» نَزَّاعَةً لِلشَّوى «16» تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى «17» وَ جَمَعَ فَأَوْعى «18» إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً «19» إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً «20» وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً «21» إِلَّا الْمُصَلِّينَ «22» الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ «23» وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ «24» لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «25» وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «26» وَ الَّذِينَ هُمْ مِنْ عَذابِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ «27» إِنَّ عَذابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ «28» وَ الَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ «29» إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ «30» فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ العادُونَ «31» وَ الَّذِينَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ «32» وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ «33» وَ الَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ «34» أُولئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُكْرَمُونَ «35» فَما لِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ «36» عَنِ الْيَمِينِ وَ عَنِ الشِّمالِ عِزِينَ «37» أَ يَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ «38» كَلَّا إِنَّا خَلَقْناهُمْ مِمَّا يَعْلَمُونَ «39» فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ «40»
ترجمه: به يكديگر نمايانده مىشوند. در آن روز مجرم دوست دارد فرزندان خود را براى دفع عذاب فديه دهد و فداى خود كند. و همچنين همسر و برادرش را. و بستگان و قبيلهاش را كه هميشه به او پناه دادند. (بلكه آرزو دارد) تمام مردم روى زمين را فدا كند تا او را نجات دهند. چنين نيست، همانا آن آتش شعلهور است. كه پوست بدن را به شدّت جدا مىكند. (اين آتش) هر كس را كه (به حق) پشت كرده و روى برتافته، فرامىخواند. و (نيز كسى كه مال) جمع كرده و ذخيره ساخته است. همانا انسان، بىتاب و حريص آفريده شده است. هرگاه بدى به او رسد، نالان است. و هرگاه خيرى به او رسد، بخيل است. مگر نمازگزاران. آنان كه بر نمازشان مداومت دارند. و آنان كه در اموالشان حقّى است معلوم. براى افراد سائل و محروم. و آنان كه روز جزا را باور دارند. و آنان كه از عذاب پروردگارشان بيمناكند. زيرا از عذاب پروردگارشان ايمنى نيست. و آنان كه دامنهاى خود را (از گناه) حفظ مىكنند. مگر بر همسران يا كنيزانشان كه در اين صورت، در خور ملامت نيستند. پس كسانى كه جز اين را طلب كنند، اينان همان تجاوزگرانند. و آنان كه رعايت كننده امانتها و قراردادهاى خويشند. و آنان كه به (اداى) شهادتهاى خود قيام مىكنند. و آنان كه بر نمازشان مراقبت دارند. اينان در بهشتها گرامى داشته مىشوند. پس كافران را چه شده كه شتابان به سوى تو مىآيند. از راست و چپ، گروه گروه. آيا هر يك از آنان طمع دارد كه به بهشتى پر نعمت در آيد. چنين نيست، همانا ما آنان را از آنچه مىدانند، آفريدهايم.به پروردگار مشرقها و مغربها سوگند مىخورم كه ما تواناييم.
شریعتی: من سؤال نظرسنجی این هفته را بخوانم. انشاءالله جمع بندی فرمایشات حاج آقای ماندگاری را بشنویم و خداحافظی کنیم.
بدون توجه به حرفهای رایج و براساس نگاه واقعی خودتان بگویید. مهمترین دلیل کاهش آمار ازدواج در بین جوانهای ما چیست؟ 1- وجود رسوم غلط و دست و پا گیر در خصوص جهیزیه و مهریه و مراسم عروسی 2- کمبود شغل مناسب برای جوانان و پسران 3- عدم امکان مسکن مناسب توسط زوجهای جوان 4- نداشتن توکل و همت لازم برای شروع زندگی در بین جوانها 5- تمایل نداشتن به تشکیل خانواده به دلیل رواج روابط نامناسب در فضای مجازی و حقیقی 6- کمرنگ شدن سنت واسطهگری و معرف شدن برای ازدواج 7- تمایل به ادامه تحصیل 8- سایر موارد
هم به پیام رسان سروش و هم به کانال ما میتوانید مراجعه کنید. نتایج اولیه نظرات را هم میتوانید بدهید. حاج آقای ماندگاری حسن ختام فرمایشان شما را میشنویم.
حاج آقای ماندگاری: من در مورد این نظرسنجی یک ذره برای مردم توضیح بدهم. الآن مردم عزیز شما و بنده سراغ داریم مواردی را که خانه دارد ولی باز هم ازدواج نمیکند. شغل هم دارد، باز ازدواج نمیکند. مورد خوب هم سراغ دارد، حتی با هم رابطه دوستی دارند، باز هم ازدواج نمیکند. چرا میل به ازدواج کم است؟ آیا فقط شغل است؟ مسکن است؟ مورد پیدا نکرده است؟ اگر مسأله پول است چرا در بین پولدارها ازدواج کم است؟ من میخواهم یک نکته را بگویم. دغدغهی گناه نکردن کم شده است. من برای اسلام یکی از اهداف ازدواجش این است که هم خود پسر و دختر، هم بزرگترها و هم واسطهها برای ما یک مقدار عادی شده است که دخترم یا پسرم، خواهرم، برادرم، برادرزادهی من راحت دارد نیازش را به یک طریقی از طریق گناه تأمین میکند و زیر بار ازدواج نمیرود.
شریعتی: اگر بین مخاطبین ما هستند کسانی که در آستانه ازدواج هستند ولی به هر دلیلی ازدواج نمیکنند نظرشان خیلی مؤثر است.
حاج آقای ماندگاری: بهترین کسانی که به این نظرسنجی میتوانند پاسخ بدهند دختر خانمها و آقا پسرها هستند. من خواهش میکنم پدر و مادرها هم کمک کنند. شاید به برکت توفیقاتی که برنامه سمت خدا پیدا کرده است بتوانیم راه حل دینی و منطقی و شدنی پیدا کنیم. بخدا این ازدواج نکردن حدود 12 میلیون بحران است. 12 میلیون شوخی نیست! امیدواریم خدای متعال به آبروی مولودین ماه شعبانی مشکل ازدواج و موانع ازدواج را برای جوانهای ما حل بفرماید. انشاءالله خدای متعال باران رحمتش را بیش از پیش بر ما نازل بفرماید. مریضها لباس عافیت بپوشاند. خدای متعال شر دشمنان به خودشان برگرداند و فرج صاحب ما را برساند و به مردم ما توفیق انتخاب احسن را در تمام مراحل زندگی و انتخاباتی که پیش روی ما هست را عنایت بفرماید. به مسئولین و دولتمردان توفیق خدمت بیشتر و خالصانهتر عنایت بفرماید و انشاءالله هرکس به اسلام و انقلاب و مردم خدمت میکند به ویژه رهبر ما، خداوند ایشان را در پناه امام زمان حفظ بگرداند. رزمندگان اسلام و مسلمانان تمام دنیا را در یمن و بحرین و افغانستان و پاکستان و سوریه و لبنان و فلسطین به پیروزی نهایی برساند به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.