96-03-17-حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری – پاسخ به پرسشهای بینندگان
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: پاسخ به پرسشهای بینندگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين ماندگاری
تاريخ پخش: 17-03-96
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد *** احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی *** یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
شریعتی: خیلی خوشحالیم و شاکر خدای متعال هستیم که دوازدهمین روز از ماه مبارک رمضان را داریم درک میکنیم و لحظاتش را تجربه میکنیم. سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، خانمها و آقایان، بینندهها و شنوندههای عزیزمان، طاعات و عبادات شما قبول باشد. افتخار داریم به رسم چهارشنبهها خدمت حاج آقای ماندگاری باشیم و ایشان به سؤالات شما پاسخ بدهند. حاج آقای ماندگاری سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقا ماندگاری: سلام علیکم و رحمة الله. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله، و سلام علی رسول الله و علی آله آل الله. من هم خدمت شما و همکاران خوب برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز، روزهداران مؤمن عرض سلام و ادب و احترام دارم. یک تذکر به خودم و همه عزیزان بدهم. ماه رمضان نزدیک به نیمه رسیده است. این فرصت نورانی به نیمه رسید، حواس ما پرت باشد ماه رمضان از دست ما رفته است و معلوم نیست چقدر برداشت کردیم. از وجود نازنین امام زمان(عج) مدد میخواهیم که همه در بهرهبرداری از ماه رمضان به ما کمک کند و هم در پاسخگویی به عزیزان بیننده و شنونده. (قرائت دعای سلامت امام زمان) دسته گل صلواتی را به محضر آقایمان و به مولود نیمه رمضان، امام مجتبی(ع) هدیه کنیم.
شریعتی: پیام اولی که انتخاب کردیم درد دل یکی از مخاطبین عزیز ماست. سلام و احوالپرسی کردند و از برنامه تشکر کردند. گفتند: مدتهاست دنبال جواب سؤالم هستم اما هنوز هیچکس به من پاسخ روشنی نداده است. امید دارم کارشناسان محترم برنامه شما پاسخی به من حقیر بدهند و مرا و یکسری از همکاران دیگر مرا از سردرگمی و عذاب وجدان نجات بدهند.
من یک خانم کارمند بانک هستم، که حدود بیست سال تمام سعیام را کردم که حتی ثانیهای در محیط کارم بیکار نباشم که نکند حقوق من حرام باشد. امثال من بخاطر این طرز فکر دچار بسیاری از بیماریها مثل آرتروز گردن، دیسک کمر یا سنگ کلیه و ضعف اعصاب شدند. اما دید نادرستی که برخی از مردم خوب ما به بانکیها دارند که متأسفانه بعد از جریانات حقوقهای نجومی بدتر هم شده است، درد و رنج ما را دو چندان کرده است، مخصوصاً از زمانی که فرمایشات برخی مراجع محترم تقلید در خصوص حرام بودن حقوق کارمندان بانک را شنیدیم، سردرگمی فوق العادهای تمام وجود ما را گرفته و حتی بنده هم بارها به فکر استعفا افتادم اما وقتی به فکر شرایط بسیار دشواری که با وجود دو کودک خردسال و شلوغی شعبی که طی این سالها نصیب بنده و یکسری از همکاران بی پارتی و مظلوم ما شده بود که اغلب خانمها بودند و نمیتوانستند مثل مردها از حقشان دفاع کنند و همیشه سختترین و پر حجم ترین کارها روی سرشان میریختند، میافتم، منصرف میشدم. باور کنید حقوقهای نجومی را به ما کارمندهای پشت باجه نمیدهند. فقط زحمتهایش را به گردن ما میاندازند. نجومیها نه زیر فشار کار سنگ کلیه گرفتند و نه آرتروز گردن، نه دیسک کمر و نه فحش و ناسزای ارباب رجوع را به جان خریدند و این کمال بی انصافی است که ما چون جلوی چشم ملت هستیم، تصور نجومی بگیر را با چهره ما در ذهنشان بسازند، و با کوچکترین معطلی یا مواجه شدن با مشکلی فحشها و بد و بیراهها را نثار ما کنند که حقوقهای نجومی را خوب میگیرید، لااقل کار مردم را هم مثل حقوقهایتان خوب راه بیاندازید. به لطف مسئولین محترم چهار سالی هست که حتی ساعت کار هم در ماه مبارک رمضان حتی پنج دقیقه هم کم نشده است و ما از ساعت هفت صبح تا چهار عصر باید بی وقفه کار کنیم. شاید دلشان خنک شود که روزه دارها پدرشان از کار کردن دربیاید تا آنها باشند که دیگر روزه نگیرند. با این وجود آیا باز هم حقوق ما حرام است؟ خواهش میکنم مرا ناامید نکنید و جواب مرا بدهید چون چندین بار تا به حال به شما و اشخاص صاحب نظر دیگر پیام دادم ولی جواب ندادند.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. اجازه بدهید اول به بخش آخر سؤال اشاره کنم. ایشان فرمودند: به لطف و عنایت مسئولین پنج، شش سال است که پنج دقیقه هم از وقت کار در ماه رمضان را کم نکردند، بعضیها هم فرمودند: ماه رمضان را مثل ماههای دیگر باید کار کنند. قابل توجه مسئولین بزرگواری که میگویند: ماه رمضان را مثل ماههای دیگر هست، این است که خدا میگوید: ماه رمضان مثل ماههای دیگر نیست. اصلاً تصریح داریم در روایات که مؤمنین و مؤمنات از دوازده ماه سال یازده ماه را خیلی کار کنید، اما زمان کار را در ماه رمضان کم کنید تا توان روزه را از دست ندهید. این دستور اسلام است، نه از بابی که «هذا شهر عظمته و فضلته و شرفته علی الشهور» از بابی که سفارش دین است. یعنی خدا به دستوراتش برای ماه رمضان تسهیلات فراهم کرده که کار کم کنید تا عبادت بیشتری کنید ولی مسئولین بزرگوار لااقل برای بندگی خدا، دین داری را آسان کنیم، الحمدلله رب العالمین هیچکس گوش نداد. گفتیم: یک مقدار امتحانات بچهها را عقب بیاندازید. امتحانهای کنکور را مقداری عقب، جلو کنید. امسال که گذشت انشاءالله سالهای بعد. امیدواریم خدا به همه دغدغهی دینداری بدهد. لذا ما تقاضا کردیم برای کارمندها، دانشآموزان، برای کارگران و کارفرماها ستاد تسهیلات بگذارید. مسئول کارخانهها، مسئول کارگاهها، بیایید به شاگرد و کارمند و کارگر بگویید: دوازده ماه در سال، یازده ماه روزی هفت، هشت ساعت برای من کار کردید. من میخواهم با خدا معامله کنم، در ماه رمضان برای من پنج ساعت کار کن که تو راحت روزه بگیری.
بخش اول سؤال ایشان یک دردی است و همه هم قبول داریم. خانم محترم و همه شما که دغدغهی دینداری دارید. دغدغهی دینداری این خانم ستودنی است. نظام بانکی ما اشکال دارد همچنان که نظام اداری ما اشکال دارد. همچنان که نظام صدا و سیما و شهرداریهای ما اشکال دارد. بدون تعارف نظام قوه قضاییه ما، نظامهای ما اشکالاتی دارد. ما توقع داریم روز به روز اشکالات کم شود ولی گاهی وقتها خبرهای بدی میشنویم و کارهای ناخوب دارد بیشتر میشود. من میخواهم به این خانم بزرگوار بگویم: دغدغهی مراجع تقلید نسبت به نظام بانکی بیشتر مخاطب مسئولین هستند که مسئولین بزرگوار همچنان که یک نفر یک غذایی را میخواهد به مهمانها بدهد، مراقب یک فضله موش است که همه غذاها را آلوده نکند، شما هم مراقب باشید در صندوق دولت که همه کارمندان دولت دارند از این صندوق حقوق میگیرند و رزق و روزی مردم با این است، فضله موش نیافتد. فضله موش چیست؟ معاملات حرام، قراردادهای شبهه ناک، همین رباها و نزول خوردنها و اشکالات! دغدغه مراجع و توقع مراجع و همه متدینین از مسئولین سیستم بانکی است. نظام اسلامی است که دغدغهی اصلاح اینها را داشته باشد.
من بارها شنیدم که رهبر معظم انقلاب و مراجع اعظام تقلید به مسئولین سیستم بانکی فرمودند: تا جایی که میتوانید تلاش کنید اشکالات کم شود. پر از اشکال است. هچنین که مسئولین باید دغدغهی اصلاح این سیستم را داشته باشند، اصلاح سیستم یکبار به عقود اسلامی است. ما میگوییم: همه عقدها و قراردادهای بانکها اسلامی است اما اجرایش هم اسلامی است؟ در عقود نباید شرایط غیر اسلامی باشد. حالا مضاربه است، سپردهگذاری است، پولی که به مردم میدهید و پولی که از مردم میگیرید، باید قراردادهای شرعی داشته باشد. اجرایش هم باید شرعی باشد. این هم یک دغدغه است.
نکته بعدی این است که دغدغه و توقع مراجع اعظام تقلید که توقع خداست. توقع پیامبر و آل پیغمبر از ماست. همچنان که مسئولین دنبال اصلاح این سیستم باشند، تک تک کارمندها هم به دنبال اصلاح این سیستم باشند. یعنی خانم محترم و کارمند محترمی که دارد میگوید: وقتی یک نفر به بانک میآید، من او را به سیستم غلط راهنمایی نکنم. یک فاکتورسازی و یک شاهد الکی بیاور، یک سند الکی بیاور من به تو وام بدهم. این خودش سوق میدهد. من به روند غلط کمک نکنم. من تلاش کنم در حد خودم اصلاح امور داشته باشم. من تذکر بدهم، من فریاد بزنم، مسئولین دغدغهی اصلاح داشته باشند. کارمندان دغدغهی تلاش حلال و دغدغهی تذکر و دغدغهی اصلاح داشته باشند، قطعاً هیچ مرجع تقلیدی نگفته حقوقها حرام است. ولی اگر همه بی خیال شدند، مسئولین بی خیال شدند. کارمند هم بی خیال شد، هرچه پیش آید خوش آید. نه این درست نیست! این قطعاً حقوق را شبهه ناک میکند.
من میخواهم این خانم را به عنوان الگو بگویم. مسئولین بزرگوار از یک کارمندی که اینقدر دغدغهی دینی شدن زندگیاش را دارد، شما یاد بگیرید در اصلاح کارها از آن بالا تلاش کنید، از منشأ کارها و قوانین و اجرا، مدیریتها و نظارتها، شما تمام تلاشتان را بکنید که بانکها اصلاح شود. تمام ادارات ما اصلاح شود. شما هم بی خیال و بی دغدغه نباشید و مثل این بانوی بزرگوار و بانوی متدینه که اینقدر دغدغه دارد تلاشش حلال باشد و لقمهاش حلال باشد شما هم تذکرتان را بدهید. به روند غلط کمک نکنید، راهنمایی برای روند غلط نکنید. با این نگاه قطعاً حقوقها اشکالی ندارد.
یک تذکر دیگر هم بدهم اینکه چرا ما مردم هرجا یک مشکلی پیش میآید میخواهیم به همه انگ بزنیم و نیش زبان بزنیم؟ ماه رمضان است. شما یقین دارید این خانم حقوق نجومی گرفته که از پشت باجه بانک بگویید: شما که حقوقهای نجومی میخورید، کار مردم را هم راه بیاندازید. آیا شایسته است یک مسلمان در ماه رمضان با دهان روزه اینطور به یک مسلمانی که دارد خدمت میکند انگ بزند؟ نیش بزند و زخم زبان بزند و خستگی را در تن او نگه دارد؟ اینقدر دین سفارش میکند که زبانمان را کنترل کنیم برای همین است. خدایا به آبروی محمد و آل محمد مسئولین بزرگوار را در اصلاح سیستمها و تمام مردم ما را در کمک به اصلاح یاری بفرما.
شریعتی: انشاءالله این اتفاق مثبت و سازنده چه در سیستم بانکی ما چه در سیستم آموزشی ما و در تمام نظام ما اتفاق بیافتد، و انشاءالله بتوانیم به آنجایی برسیم که باید برسیم.
سلام کردند و گفتند: خانمی هستم 32 ساله، 16 سالگی ازدواج کردم و سه تا بچه دارم. شوهرم فقط خرجی خورد و خوراک را میدهد و الحمدلله نه بیکار است و نه معتاد است. یکسره کار میکند و یکسره هم مینالد. از اول زندگی ندارم، ندارم. چون پول ندارم برای لوازم مدرسه و لباسهای بچههایم، مجبور هستم ساختمان را جارو و تمیز کنم یا خیارشور و ترشی بفروشم تا بلکه پولی دربیاورم. از وقتی بچه سوم ما به دنیا آمد ناشکری کرد که چرا این به دنیا آمد و حتی میخواست سقطش کنیم. هنوز که کلاس اول است همینها را میگوید. از بس جوش زدم عمل قلب باز انجام دادم. الآن هم که بچههایم بزرگ شدند میگویم: دو دست لباس بخر، میگوید: ندارم. پس وظیفه تو چیست؟ دائم میگوید: کرایه مغازه دارم و قسط دارم. حتی یکبار در زندگی نگفته دارم، خدا را شکر! یا اینکه بگوید: همین که خدا سلامتی داده کافی است. تصمیم گرفتم تا پایان امتحانات بچها صبر کنم و بعد هم جدا شوم. دیگر از زندگی سیر شدم. از مهریه هم میگذرم. مشکل من پول نیست، اخلاق و محبت مهم است که این برای من مثل یک عقده شده است. من دیگر صبر ندارم. لطفاً پاسخ سؤال مرا بدهید.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم. من اول یک تذکر به این خواهر بزرگوار بدهم. حتماً با آن آقا صحبت خواهم کرد. اما این خواهر بزرگوار یک مقدار از بیماری شوهرش به ایشان هم سرایت کرده است. در نقلی که کردند اول نکات خوبی از شوهرشان گفتند که اهل کار است، معتاد هم نیست، حتماً اهل نماز و روزه هم هست، لااقل از داشتن این خوبیها شکر کند. ما اگر به ناشکری یک نفر تذکر میدهیم، خودمان ناشکرانه تذکر ندهیم. بارها گفتیم دستور دین این است که همیشه بگوییم: «الحمدلله علی کل نعمة» یا به تعبیرعلامه امینی که میفرمودند: الحمدالله بهتر از بدترم! من از این خواهر بزرگوار که خسته شدند و میخواهند به سمت طلاق بروند یک تقاضا میکنم. میخواهم بگویم: خواهر بزرگوار! من از شما شرایط سخت تری هم سراغ دارم. ولی به این زودی تصمیم به طلاق نگرفتند. پس شما هم یک مقدار داری ناشکری میکنی. با این چیزهایی که شما گفتی، شوهر شما مصداق «قلیلاً ما تشکرون» است. «قلیل من عبادی الشکور» است. شما مصداق نشو! بگو: الهی شکر، تن بچههای من سالم است. الهی شکر شوهرم بیکار نیست. معتاد نیست. الهی شکر دارد کار میکند فقط یک مقدار خسیس است. خواهش میکنم تصمیم به طلاق نگیرید. سه تا بچه را بی پدر و مادر نکنید. چون بچههای طلاق نه پدر درست حسابی دارند، نه مادر درست حسابی دارند. این زندگی را به هم نریزید، من قول میدهم زندگی شما به دعای خوبان عالم خوب میشود. انشاءالله زندگی شما و امثال شما اصلاح شود. امیدوارم همسر بزرگوار شما و همه همسرانی که این مشکل را دارند، این نکته را دقت کنند.
من قبل از اینکه سه تذکر به این آقا بدهم، یک تذکر به کل جامعه بدهم. از شما سؤال میکنم: فقر امروز بیشتر است یا تفاقر؟ تفاقر یعنی خودمان را به فقر بزنیم. متأسفانه تفاقر خیلی زیاد است. یعنی علیرغم اینکه داریم، میگوییم: نداریم. روایت از پیغمبر داریم «من تفاقر افتَقَرَ» هرکس خودش را دروغی به فقر بزند، خدا او را به فقر میاندازد. همیشه بگوییم: الهی شکر! نان خالی هم میخوریم الهی شکر بگوییم. داستان معروفی که حاج آقای قرائتی میگفتند: یک کسی کفش نداشت گفت: ای خدا من کفش ندارم! بعد دید یکی پا ندارد، گفت: الهی شکر من پا دارم! همین سلامتی که دارید، همین که بچههای سالم دارید، میخواستی شیطان گولت بزند و بچه سومت را از خودت بگیری. الحمدلله نگه داشتی و الآن دسته گل است و نگاهش میکنی و کیف میکنی! چرا اینقدر خودمان را به نداری میزنیم. بعضی از مردها فکر میکنند هرچه بگویند: ندارند خانمها بیشتر ملاحظهشان را میکنند. نه! راست حسینی به خانمت بگو: این مقدار توان بالقوه من است و این مقدار توان بالفعل من است. الآن این مقدار را میتوانم بگیرم، ولی اگر صبر کنی بعداً بهترش را برایت میگیرم. نمیخواهد دروغ بگوییم: ندارم ندارم! رسم ندارم گویی در زندگی ما رسم قشنگی نیست. این رسمی که همه میخواهیم خودمان را به فقر بزنیم وقتی یک امتیازی مطرح میشود، وقتی پای پز است، همه دارا هستند. ولی یک جایی که بساط ندارم است، همه از همه ندارتر میشوند. این رسم قشنگی نیست. روحیه گدا صفتی خیلی بد است. در دین ما میگویند: مستحق واقعی کسی است که صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد و عزتش را حفظ کند.
اما به این مرد بزرگوار و امثال ایشان سه تذکر بدهم. در دین ما گفتند: سه حق در مال شما هست. 1- حق خدا و پیغمبر که همان خمس است. هرکس بدهد خدا به او میدهد. 2- حق العیال، یعنی برادر عزیز حق خانواده واجب شماست و اینها واجب النفقه شما هستند. تا زمانی که خرج اینها را میدهی اگر اضافه نداری حج بر شما واجب نیست. صدقه بر شما واجب نیست. انفاق بر شما واجب نیست.
کسی نزد پیغمبر آمد، گفت: پولی به دست آوردم میخواهم خیرات کنم. برای آخرتم پس انداز کنم. فرمود: زن و بچه داری؟ گفت: بله، فرمود: برای زن و بچهات خرج کن. بار دوم محضر پیغمبر رفت، فرمود: پدر و مادرت هستند؟ گفت: بله، فرمود: برای آنها خرج کن. بار سوم فرمود: برای اقوام و بار چهارم فرمود: همسایهها و بار پنجم فرمود: به فقرای دیگر بده. یعنی اینها واجبتر هستند.
توصیه بر عیال سفارش شده است. امروز زن و بچه شما یک وسیله برای رفاهشان میخواهند، سفارش شده است. یک وسیله برای آسایش بیشتر میخواهند. مستحب است و ثواب دارد. پس حق العیال هم واجب است و هم یک بخش آن سفارش شده به حکم استحباب.
شریعتی: بعضی از خانمها در نامهها مینویسند که دلمان لک زد برای اینکه یک جفت جوراب فقط برای ما بخرد!
حاج آقای ماندگاری: من اسم این را ظلم مردها میگذارم که دارند و خانوادههایشان معقول میخواهند، اینها اجابت نمیکنند. به اسم اینکه اینها اگر بفهمند من چقدر پول دارم دیگر پدر مرا در میآورند. برای زن و بچه خرج نکنی میخواهی برای چه کسی خرج کنی؟ وقتی این واجب است یعنی ضمن اینکه داری برای زن و بچه و عزیزانت خرج میکنی، پس انداز قیامتت هم میشود چون داری امری واجب را انجام میدهی.
حق سوم حق فقراست، «وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/24 و 25) اگر ما این سه حق را انجام بدهیم، بعد خواستیم هرکار دیگر بکنیم آزاد هستیم، البته آن موقع هم برای آخرتمان پس انداز میکنیم. نه اینکه بخواهیم خدای نکرده هوس بازی کنیم. خدایا روحیه سخاوت و بخشش مخصوصاً برای خانوادهها به همه مردهای عزیز عنایت بفرما. این روحیه ندارم، ندارم را هم از جامعه ما ریشه کن بگردان.
شریعتی: سؤال جالبی پرسیدند، سلام کردند و گفتند: پسر من تصمیم گرفته به حوزه برود و در آینده روحانی شود. من دوست دارم پسرم لباس پیامبر را بپوشد و سرباز امام زمانش شود. ولی به او گفتم: اگر حوزه میروی شیخ انصاری و آیت الله قاضی طباطبایی و یا امام خمینی بیرون میآیی، برو! و گرنه اگر از این روحانیهایی میشوی که میبینیم، از اینها خیلی داریم. چرا دیگر از حوزههای ما مثل قدیم، از این بزرگان بیرون نمیآیند؟ اگر من اشتباه میکنم جواب مرا بدهید که مسیر پسرم اشتباه نشود.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم، در این سؤال چند نوع جواب میخواهم بدهم. نکته اول اینکه در قدیم اگر از حوزهها خروجی قشنگ بود، از بازار هم خروجی قشنگ بود. ما کسانی را داشتیم که خیاط بودند، بقال بودند، عطار بودند و جزء اولیای خدا بودند. از معلمها و قشر فرهنگی ما هم خروجیهای ویژهای بود. از ادارات هم خروجیهای ویژه داشتیم. از همه مشاغل ما، حتی از زراعت و صنعت هم خروجیهای ویژهای داشتیم. ما در زمان بزرگانی مثل شیخ انصاری، شیخ مفید، علامه مجلسی، علامه بحرالعلوم، امام بزرگوارمان، همه اینها مراقبتها به تناسب وسوسهها بود. در زمان آ سید علی آقای قاضی، نه ماهواره بود. نه فضای مجازی بود و نه خیابانها اینطور بود. به تناسب وسوسههای آن زمان آ سید علی آقای قاضی برای خودش مراقبت تعریف کرده بود آ سید علی آقای قاضی شد. هرچه زمان جلوتر آمد، وسوسهها بیشتر شد. مراقبتها به جای اینکه به تناسب وسوسهها بیشتر شود، کمتر شد.
ما دیدیم که بعضی محضر بزرگان میآمدند و میگفتند: ما میخواهیم برای درس خواندن خارج از کشور برویم. علما و بزرگان به اینها میفرمودند: اگر اینجا نیم ساعت قبل از اذان صبح بلند میشدی نماز شب میخواندی، آنجا میروی چون وسوسهها بیشتر از باید یک ساعت و نیم قبل از اذان صبح بیدار شوی! یعنی باید بیشتر تلاش کنی چون هجمه دشمن بیشتر شده است. من خیلی از شهدا مثال میزنم. زمان ما که دفاع مقدس بود، یکی از جوانهای ما این صحنهها را در خیابانها نمیدیدند. این ماهوارهها را نمیدیدند. این فضای مجازی و موبایل در جیبشان نبود ولی مراقبت به تناسب وسوسهها بود. الآن وسوسهی شیاطین خیلی بیشتر و سنگینتر شده است. باید مراقبت بیشتر شود.
حالا سؤال را به خانواده برمیگردانم. مادر بزرگوار آیا در زمان که وسوسهها برای فرزند شما و من بیشتر است، من و شما سعی کردیم مراقبت خودمان را در لقمهها بیشتر کنیم؟ شما مادرها سعی کردید مراقبت را در شیر پاک بیشتر کنید؟ سعی کردیم مراقبت را در بستر تربیت بیشتر کنیم؟ مراقبت را برای دعا و چهار قل و آیت الکرسی سعی کردیم بیشتر کنیم؟ آن روز پدر کشاورز پول زحمت کشی سر سفره میآورد، خمس و صدقه هم میداد، آن پول زحمت کشی میشد فلان عالم! الآن آیا همه پدر و مادرها سعی میکنند لقمه حلال و خالص سر سفره بیاورند که توقع داریم پسر ما اگر حوزه رفت، امام خمینی شود؟ حواسمان باشد! چون در سالگرد ایام رحلت امام بزرگوارمان هم هستیم، واقعاً آیا مراقبتهایی که مادر امام در آن زمان به تناسب زمانش کرد، ما به تناسب زمانمان داریم میکنیم؟
شریعتی: حاج آقای عباسی در برنامه گلبرگ یک تعبیری داشتند که الآن بشقابهای ماهواره بشقاب سر سفره ما شده است!
حاج آقای ماندگاری: واقعاً همینطور است. وقتی جوان من و شما روزی پنج ساعت پای فضای مجازی است و انواع خوراک مصموم دارد میآید، این بچه هاضمهاش حلال میشود؟ این فکر میخواهد فکر شهید مطهری و امام خمینی و شهید بهشتی و شیخ انصاری شود؟ مادر و پدر من و شما چقدر مراقبت کردیم و جامعه چقدر مراقبت کرده است؟
نکته سوم اینکه ما یک روز داستان علامه جعفری را گفتیم و خیلی هم جالب بود. علامه محمد تقی جعفری مراقبت کرد. دید همه دوستانش نگاه کردند به آن عکس زیبا، دست و پایشان را گم کردند. مراقبت کرد و گفت: نمیخواهم نگاه کنم. من انتخابم را از قبل کردم. من یک لحظه نگاه به امیرالمؤمنین و چهره نورانی آقایم امیرالمؤمنین را به هزار سال با این زن ولو حلال نمیدهم! چون مراقبت داشت.
امام صادق در روایتی به تناسب هفت سنگی که در رمی جمرات میزنیم، انشاءالله اسبابش به عافیت برای همه دوستداران کربلا و مکه و مدینه آماده شود، امام صادق میفرماید: شما برای این هفت سنگی که میزنید یعنی هفت مراقبت، مراقبت بر چشم، مراقبت بر گوشتان، مراقبت بر زبانتان، مراقبت بر شکمتان، مراقبت بر شهوتتان، مراقبت بر دستتان، مراقبت بر پا، هفت مراقبت را بکنید راه باز است. امروز مراقبت خیلی سختتر از دیروز است ولی راهش بسته نیست.
نکته آخر اینکه ایشان از اینها زیبا یاد کردند، در زمان حیاتشان گمنام بودند و کسی اینها را نمیشناخت. بعد از مرگشان فهمیدند شیخ انصاری چه کسی بود. شهید مطهری چه کسی بود. علامه محمد تقی جعفری چه کسی بود. وقتی از دست دادند فهمیدند. لذا الآن هم یقین داریم شاید مثل آنها نباشد، ولی انشاءالله شبیه آنها در حوزهها هستند. در بازار هم هستند، در معلمها هم هستند، در مدیران هم هستند، در همه اصناف هستند. در جوانها هم هستند ولی گمنام هستند. من جوانی را میشناسم که باور کنید حداقل حضور در خیابانها را دارد، میگویم: برای چه؟ میگوید: بخاطر اینکه فضای خیابانها آلوده است. همه کارهایم را در خانه انجام میدهم و برای ضرورت میآیم.
من یک سفر اروپایی داشتم، در اتاق یکی از دانشجوهای اردبیلی بود، خیلی صفا کردم، دیدم او زودتر از من قبل از اذان صبح بیدار شده است. گفتم: چطور؟ گفت: در اروپا مراقبت بیشتر لازم است. راه باز است. «إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» (انسان/3) بچههای من و شما میتوانند با مراقبت پدر و مادر، با مراقبت خودشان و اساتیدشان، انشاءالله شیخ انصاریهای بزرگی را تحویل جامعه بدهند. از آمدن بچهتان سر سفره امام زمان ممانعت نکنید.
شریعتی: در بهار قرآن، نشستن سر سفره قرآن یک لذت دیگر دارد. امروز از جزء دوازدهم قرآن کریم، صفحه 231، آیات 82 تا 88 سوره هود را به اتفاق تلاوت میکنیم.
«فَلَمَّا جاءَ أَمْرُنا جَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْها حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ «82» مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَ ما هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ «83» وَ إِلى مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ وَ لا تَنْقُصُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ إِنِّي أَراكُمْ بِخَيْرٍ وَ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ «84» وَ يا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيالَ وَ الْمِيزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ «85» بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ «86» قالُوا يا شُعَيْبُ أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشؤُا إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ «87» قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُرِيدُ أَنْ أُخالِفَكُمْ إِلى ما أَنْهاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ «88»
ترجمه: پس هنگامى كه فرمان (قهر) ما آمد، آن سرزمين را زير و رو كرديم و بارانى از سنگهايى از گِلهاى لايه لايه بر آنها فرو ريختيم، (سنگهايى كه) نزد پروردگارت نشاندار بودند، و اين (كيفر سنگباران) از (ساير) ستمگران (و فاسدانى كه در خط قوم لوط باشند،) دور نيست. و به سوى (منطقه و مردم) مدين، برادرشان شعيب (را فرستاديم، او) گفت: اى قوم من! خدا را پرستش كنيد (كه) جز او خداى ديگرى براى شما نيست، و پيمانه و ترازو را (در هنگام خريد و فروش) كم نگذاريد، همانا (در اين صورت) من شما را به خير (و صلاح) مىبينم و براستى كه من از عذاب روز (قيامتى كه) فراگير (است،) بر شما مىترسم. و (حضرت شعيب تأكيد كرد كه) اى قوم من! پيمانه و ترازو را با انصاف و عدل پر كنيد (وتمام دهيد) و (از) اشيا (واجناس وحقوقِ) مردم (چيزى) را نكاهيد و فسادكنان، در زمين تباهى مكنيد. (مال و سرمايهى حلالى كه) خداوند (براى شما) باقى گذارده (از مال و ثروتى كه در اثر كم فروشى بدست مىآوريد) برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من نگهبان شما (بر حفظ ايمانتان و پذيرش اين راه) نيستم. (امّا مردم مدين در جواب) گفتند: اى شعيب! آيا نمازت به تو فرمان مىدهد كه (به ما بگويى) آنچه را كه پدرانمان مىپرستيدند رها كنيم؟ (و) يا اينكه (نتوانيم) آن گونه كه خود مىخواهيم، در اموالمان تصرّف كنيم؟! تو كه مرد بردبار و فهميدهاى هستى! (اين چه توقّعى است كه از ما دارى؟) (شعيب) گفت: اى قوم من! آيا انديشيدهايد كه اگر من دليل روشنى از طرف پروردگارم داشته باشم و او مرا رزق نيكويى (مثل نبوّت) از سوى خود عطا كرده باشد، (چگونه مىتوانم مخالفت او كنم؟) و من نمىخواهم نسبت به آنچه شما را از آن نهى مىكنم، خود مخالفت كنم (ومرتكب آن شوم). من به جز اصلاح به مقدار توانم، خواستهى ديگرى ندارم و جز به لطف خداوند، توفيقى براى من نيست، (از اين روى) بر او توكّل كردهام و به سوى او بازگشتهام.
شریعتی: انشاءالله به برکت این آیات نورانی زیارت مشاهد مشرفه نصیب دوستان عزیز ما شود. اشاره قرآنی را بشنویم.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم، اجازه بدهید ثواب تلاوت آیات قرآن را هدیه به روح بلند امام بکنیم و شهدای پانزده خرداد که سالگردشان را پشت سر گذاشتیم. آیه 86 سوره هود آیه عجیبی است که همه مردم نصف آن را بلد هستند. «بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَ ما أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ» تکه آخر آیه پیامش این است که خدا میفرماید: من برای هر چیزی سببی خلق کردم. سبب حفاظت انسانیت شما، دیانت شما، دنیا و آخرت شما امام زمان است. عنصر ولایت است. اگر شما ایمان داشته باشید، شما باید بفهمید امام سبب حفاظت انسانیت شماست، انسانیت شما را حفظ میکند و دنیا و آخرت و سعادت شما را حفظ میکند. حالا که خدا برای شما سبب خلق کرده است، شما باید دنبال سببتان باشید. شما باید تشنه وجودش باشید. این روایت را هروقت در حرم امام رضا خواندم، یک اعتراضی شده است.
یک پیرمردی یکبار مرا دید و گفت: حاج آقا این روایت را نخوانید، آبروی ما میرود. روایت این است که امام زمان فرمودند: اگر شیعیان ما به اندازه یک لیوان آب منتظر ما بودند، ما میآمدیم. من و امثال من شب غذای شور بخورم که تشنه بخوابم، حتماً تا صبح بلند میشوم و چند بار دنبال آب میگردم ولی نمیدانم چند بار من شیعه و منتظر امام زمان بلند شدم سر به دیوار بگذارم و بگویم: «يا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ» (یوسف/88) آقاجان داریم از غیبت میمیریم، خدا میگوید: تا تشنه وجود امام زمان نشوید از آمدنش خبری نیست. لذا ما همیشه میگوییم: برای آمدن امام زمان لازم است از وضع موجود خسته شویم، تشنه وضع مطلوب شویم، این میشود پذیرنده حضورش، اگر انشاءالله آماده شدیم و وابستگیهایمان را کنار گذاشتیم، رزمنده جهادش میشویم و اگر متخصص شدیم و تعهد و تخصص پیدا کردیم و لیاقت پیدا کردیم، فرمانده حکومت میشویم.
شریعتی: من سؤال آخر هم بخوانم. سلام کردند و گفتند: من فردی 20 ساله هستم که از یک خانواده فقیر و روزهای خیلی سختی داریم با پدری معتاد که فقط به فکر خودش است. همه بار زندگی روی دوش مادرم است. مادرم از بس کار کرده پا درد گرفته است. شبها با گریه میخوابد. راست میگویند که بهشت زیر پای مادرهاست! من هیچوقت پدرم را نمیبخشم بخاطر مادرم و تمام حسرتهایی که خوردم و خجالتهایی که کشیدم و به آقایان مسئولین که میتوانستید در مورد قاچاق مواد کاری کنید و نکردید میگویم، شاید در این دنیا نتوانم حقم را بگیرم، ولی روز قیامت که میتوانم. شما که اینجا به حسابتان نمیرسید، آنجا به حساب شما میرسند. انشاءالله! اگر برنامههایی مثل برنامه شما نبود من هم نبودم. ممنون از همه کارشناسان شما به خصوص آقای ماندگاری.
حاج آقای ماندگاری: بسم الله الرحمن الرحیم، این از سؤالهایی است که دغدغه ایجاد میکند. مرض اعتیاد اگر یک دغدغه جمعی نباشد، حل نمیشود. مسئولین مملکت همچنان که ایشان گله کرده است، باید واقعاً بدانند اگر جلوی این آتش خانمان سوز را نگیرند، سر از درون خانههای خودشان در میآورد. مرزبانان عزیز و فداکاری که هر روز دارند برای دفاع از این مرز الهی و اسلامی شهید میدهند هم باید دغدغه مند باشند. اگر خدای نکرده یک نفر برای حاجات دنیایی خودش یک رشوهای بگیرد و بگذارد محموله وارد مملکت شود، او فکر کرده کسی به فکر ما نیست، لااقل من خودم به فکر خودم باشم یک پولی بگیرم و زندگی خودم را درست کنم، ولی نمیداند صدها زندگی را نابود میکند احتمالاً در آن صدها زندگی چهار پنج تا قوم و خویشهای خودش و زندگی خودش هم باشد. پس یک دغدغهی عمومی میخواهد برای جلوگیری از این بلای خانمان سوزی که متأسفانه تلفاتش در مملکت ما بالا است.
نکته دوم را به جوانهایی میگویم که به بهانهی تفنّن، یک پُک بزنیم، یک کام بگیریم، یک شبی را صفا کنیم، با یک شب مشکلی پیش نمیآید، یک شب هزار شب نمیشود، آنها بدانند آن یک قدم برداشتن در مسیر خلاف نتیجه این میشود که یک پدری مبتلا میشود، یک خانوادهای تباه میشود. این آقا پسر است، اگر دختر خانم باشد کسی برای خواستگاری بیاید، بفهمد پدر معتاد است، عقب نشینی میکند. به پسر این خانواده هم کسی دختر نمیدهد. کار هم به او نمیدهند. پدر تو معتاد است، احتمال میدهیم تمام زندگی ما را ببرد. یعنی کسانی که دارند در ابتدای این مسیر خطرناک میروند، به بهانه تفنّن و همراهی با دوستان، بدانند چه تباهی برای خودشان و اطرافیانشان درست کردند.
یک نکته هم به این ماد فداکار و آقا پسر صبور بگویم، ما بارها گفتیم: یقین بدانند خدا برایشان جبران میکند. همین که خانواده را از هم نپاشیدند و متفرق نشدند و آبرو را حفظ کردند، همین که مادر با تمام سختیها سعی کرده قوام زندگی را نگه دارد، این مجاهدت مادر، این صبوری مادر و فرزندان قطعاً در دستگاه خدا گم نمیشود.
بیاییم همه تلاش کنیم، باور کنید اگر برای بعضی از معتادها دست به دست هم بدهیم میتوانیم در مراکز ترک اعتیاد اینها را درمان کنیم. میتوانیم به اینها شغل بدهیم که سمت اعتیاد نیایند. میتوانیم به اینها محبت کنیم. به اینها کمک کنیم تا همه دست به دست هم بدهیم این بلای خانمان سوز از جامعه ما رخت ببندد. امیدواریم خدا ریشه کن کند، انشاءالله!
شریعتی: من جای این آقا پسر نیستم، اگر جای ایشان بودم احساس نمیکردید که باید خودم هم به مادرم کمک میکردم؟
حاج آقای ماندگاری: من حس کردم این آقا پسر قطعاً فهم این مسأله را دارد، آقا پسری که میبیند مادرش آنقدر تلاش کرده که به این دردها مبتلا شده است، ما بچههایی را سراغ داریم که از دوازده سالگی رفتند کار کردند و کمک مادر کردند. قطعاً ایشان هم بخشی از بار زندگی را برداشتند. قطعاً در مسیر درمان پدرشان را یاری کردند. انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله این پیامهایی که خوانده میشود، گرچه شاید تلخ باشد و به کام ما خوش نیاید، ولی امیدواریم طرح این پیامها در برنامه و پاسخ حاج آقای ماندگاری که از منظر دین پاسخ میدهند گرههای زیادی را باز کند و خبر خوش هم به ما برسد و حال همه ما و حال جامعه ما را خوب کند. دعا بفرمایید و همه آمین بگوییم.
حاج آقای ماندگاری: «أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ» دوست دارم ماه رمضان هر هفته این دعا را بکنم. خدایا حوائج امام زمان ما، چون اگر خواستههایمان را به امام زمان بسپاریم قطعاً ایشان بهتر و بیشتر برای ما میخواهد، حوائج مؤمنین و مؤمنات، حوائج دردمندها، قرضدارها، مریضدارها، زندانیدارها، بیبچهها، بیخانهها، بیشغلها، حوائج همه را فوق رغبتشان عنایت بفرما. احیاء و اموات و امام و شهدای ما، شهدای مظلوم پانزده خرداد را از همه عبادات و زیارات بهرهمند بفرما. عیدی ولادت امام مجتبی را بهرهمندی ما از شبهای قدر قرار بده، فرجی برای مسلمین و شیعیان مظلوم جهان، شیعیان حجاز، بحرین، یمن، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، افغانستان، پاکستان، نیجریه و میانمار، در اقصی نقاط عالم که در شدیدترین حالات هستند، خدایا به حق صاحب این ماه امام زمان، همه شیعیان را با نابودی دشمنان نجات عنایت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.