1400-01-03-جت الاسلام والمسلمین رفیعی
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
موضوع مهدویت قبل از اسلام من ورود نمیکنم ولی به در ازای تاریخ اسلام قدمت دارد. یعنی چنین نیست که شما موضوع مهدویت را از دویست و پنجاه و پنج که آقا به دنیا آمدند، مطرح باشد. مثل خود داستان کربلا که برای زمان حضور امام حسین نیست و سالها قبل از آن هم این داستان مطرح بوده و روایاتی که از ائمه(ع) راجع به حضرت حجت رسیده است، جالب است که از همهی ائمه هم هست و بخشی از اینها حتی ندبه است و گریه است و یعنی تعصب به فقدان آقایی است که هنوز به دنیا نیامده است و این خیلی چیز عجیبی است. کتابی به نام مکیال المکارم است که این کتاب دو جلد است.
مرحوم آیت الله موسوی در اصفهان تدوین کرده است و خود ایشان خیلی سال است که فوت کرده است. خود او در مقدمه میگوید که اسم این کتاب را هم از حضرت حجت گرفتم. کتاب خیلی منظم است و منقح است و روایات مهدوی اخیراً در دو جلد با تحقیق چاپ شده است و ترجمه شده است. کارهای فراوانی هم به واسطهی مهدویت هم بنیاد و هم مؤسساتی که هست، تشکیل دادند. دانشنامه نوشته شده است و کتابهای روان فراوان راجع به حضرت حجت کار شده است و در عین حال چون مسئله خیلی مهم است و نسلها هم عوض میشوند و نسلهای جدید میآیند، باز هم این موضوع مطرح است و موضوع نویی است و مخصوصاً در این داستانهای کرونا که پیش آمد، این موضوع بیشتر مطرح شد که این علامت ظهور است و چه هست و فلان است.
من میخواهم یک بحثی را تحت عنوان آسیبها و آفتهای مهدویت مطرح کنم. بحث خوبی هم هست یعنی مورد نیاز است. من یک وقتی شاید ده سال پیش این را نوشتم و ارائه به کنفرانسی در عراق کردم که آنجا هم این موضوع چاپ شد. کنفرانسی در کوفه بود که من خود هم شرکت کردم. گفتند که بیا این مقالهی خود را بخوان. عنوان آن کنفرانس «المهدی و المستقبل العالم» امام زمان و آیندهی جهان. خب هر کسی مقاله داده بود و هفت جلد هم چاپ شده بود.
یکی از سخنرانهای آن مجموعه که بعداً یک جلد آن مجموعهی مقالات کتاب ایشان شد آیت الله امامی کاشانی بودند که ایشان سه جلد راجع به امامت دارند و یک جلد آن که در آن مجموعه چاپ شده است، مختص امام زمان است که در آنجا چاپ شد و خیلی از آقایان بودند که بعضی از آنها از دنیا رفتند. ما هم رفتیم و ارائه دادیم و به تعبیر امروزیها پنلی که ارائه دادم، در کنار آن پنلها یک اتاقی بود که هر کسی موضوع خود را ارائه میداد.
من دوازده تا آسیب را آنجا مورد بررسی قرار دادم و گفتم که اینها مهم است و اینها مبتلا به جامعه است. اصولاً یک فکر خوب هم همیشه آسیب هم دارد و یک درخت پر ثمر آسیب هم دارد. شما ملاحظه بفرمایید روایت هم داریم که «لکل شیء آفت» هر چیزی آفت و آسیب ممکن است که داشته باشد. من برخی از این آسیبها را میگویم. یکی از آسیبهایی که آنجا چالشی شد و مورد بحث قرار گرفت، آسیب تطبیقهای ناروای علائم ظهور بود که برای مردم هم خیلی جای ظهور است. ما یک سری نشانهها و علامتهایی در روایات خود برای ظهور داریم. انطباق اینها با جریانهای بیرونی خیلی مشکل است.
یعنی اینکه بگوییم فرض میکنیم یک فردی داریم که سید خراسانی است یا یمانی است یا دجال است. این در روایت آمده است اما اینکه چه کسی است. چندین فرد تا حالا به این عناوین در کشور ما دستگیر شدند. یعنی ادعا کرده است که آن فرد من هستم و آن جایگاه را من دارم. علائمی که برای ظهور حجت در سلسلهی روایات آمده که اینها بعضاً با علائم و نشانههای قیامت هم اشتباه شده است.
من یک وقتی خدمت آیت الله صافی بودم، ایشان در مهدویت خوب کار کرده است و هم کتاب فارسی دارند و هم سه جلد منتخب الاثر دارند که روایات مهدویت را هم جمع کردند. ایشان فرمود که بعضی از اینها اشراط الساعه است یعنی علامتهای آمدن قیامت است. یعنی میگوید که اگر این اتفاق بیفتد، قیامت به پا میشود نه اینکه امام زمان بیاید. این قیامت را با قیام حضرت حجت بعضیها اشتباه کردند و در این کتابهای فتن و اینها که بیشتر نوشته شده است، این علامتها را با هم گذاشتند و لذا توجه به این نکته خیلی مهم است و کتابهایی هم نوشته شده است و تحقیقاتی هم در این زمینه وجود دارد و کارهای علمی هم صورت گرفته است.
من آن چیزی که به آن رسیدم این نکته است که ائمه بزرگ ما برای اینکه مسیر به سوی امام زمان گم نشود و مردم این مسیر را دنبال کنند، در طول تاریخ بعد از دویست و شصت که غیبت صغری تا سیصد و بیست و نه، شصت و نه سال غیب صغری بود که این چهار تا نماینده بودند و بالاخره مردم ارتباط داشتند. با آغاز غیبت کبری که سیصد و بیست و نه است تا امروز که هزار و چهارصد و دو که این هزار و صد سال بیشتر، ائمه در طول این تاریخ یک سری نشانهها را برای اینکه ره گم نشود چیدند. مثلاً گفتند که خروج پرچمهای سیاه از خراسان، خب این همان جریان بنی عباس است. این یکی از نشانهها بود.
یا فرض میکنیم که فوت فلان شخص که این فلان شخص پانصد سال است که مرده است. اینها مثل اینکه شما اول جادهی تهران مشهد، مشهد زده است ولی اینجا مشهد است. شما در مسیر هستید و از همین دست آمدن یک سری هر چه نزدیک به این دوران ظهور میشویم، نزدیک به معنای کلی آن، گفتند جامعه یک نقاط ضعف و یک افولی هم پیدا میکند. مثلاً به حق عمل نمیشود، باطل گسترش پیدا میکند، احترام والدین کم میشود، پول قبلهی یک عدهای میشود.
این چیزهایی که الان هست و قبلاً هم بوده است و اینها هم علامت ظهور متصل به امام زمان نیست. یعنی یک سری از همان تابلوها و علامتهایی است که چیده است و روایت در بحار دارد که حدود پنجاه مورد از اینها را شمرده است. ترسیم دوران قبل از ظهور است و اینکه این مسیر است و اینکه مساجد آباد میشود و نمازخوان کم میشود و بعضی از جوانها بیتوجهی میکنند. من دو شب قبل یک کنگرهای بودم که برای سی و شش هزار دانش آموز بود که ما سی و شش هزار دانش آموز شهید در این مملکت دادیم، خب اینها هم جوان هستند. در دفاع از حرم شهید حججیها را داشتیم.
کسی نگوید که این روایات یعنی همهی جوانها باید فاسد شوند. میگوید بعضیها به حرف پدر و مادر خود گوش نمیدهند. بعضیها نماز آنها کاهش پیدا میکند. این علامتها دال بر اتصال بر ظهور نیست. همان طور که شما تعبیر قشنگی داشتید و دوران قبل از ظهور را ترسیم کرده است اما آنکه من به آن رسیدم، در نهایت پنج علامت را به ظهور متصل کردند. گفتند که این اگر اتفاق افتاد، دیگر خیال شما راحت باشد و هیچ کدام از این پنج تا هم تا امروز اتفاق نیفتاده است و کی هم اتفاق بیفتد، ما نمیدانیم و من با این مخالف هستم که در این قصه ما بیاییم و تطبیق بدهیم. یعنی بگوییم که این آقا همان یمانی است و این آقا سید خراسانی است و این شخص همان است.
میگوید که وقتی به ظهور نزدیک میشوید صیحهی آسمانی باید شنیده شود. اتفاقی نیفتاده است یا سایر آن علامتها. اگر تطبیق بدهیم و اتفاق نیفتاد، عقاید را سست میکند. یاد من است که خود من بیست سال پیش، سی سال پیش که من هم پای صحبتهای او بودم، با قطعیت میگفت که مرگ این مرجع تقلید بعد از آن ظهور امام زمان است. دلیل او هم این بود که میگفت برای آن آقا مکاشفهای اتفاق افتاده است در آن مکاشفه شنیده است که مات فلانی و ظهر حضرت حجت ارواحنا فداه. یکی، دو سال بعد آن مرجع تقلید فوت کرد و الان بیش از بیست، بیست و پنج سال میگذرد و این اتفاق هم نیفتاد. این عقاید را سست میکند.
یک وقتی یک آقایی کتابی به من در قم داد که تعجب هم میکردم که چه طور اجازهی چاپ پیدا کرده بود. طبق زمانی که ایشان داده بود الان پانزده، شانزده سال از ظهور میگذرد. زمان داده بود. آن هم بر اساس یک خوابی بود. اینها درست نیست. شما ملاحظه میفرمایید که حضرت امام وقتی از این صحبت کردند که مثلاً در قرن چهاردهم چون چهارده کنگره با تولد پیامبر در مدائن این اتفاق افتاد، احتمال دارد و شاید منظور این است. امام خیلی دقیق بود و امام روایات را که میخواند، میفرمود به حسب نقل است و میگفت این طور که نقل شده است، به این معنا است و محکم نسبت نمیداد و لذا یکی از بدترین آسیبها در جریان مهدویت این انطباقهای ناروا است که باید روی آن توجه کرد. ما اصلاً در این قضیه وظیفهای نداریم و به ما نگفتند که برو بگرد و اینها را برو پیدا کن که ببین شده است یا نشده است.
گفتند که اگر شما دیدی بگو مسیر شما درست است و این در واقع آسیب اول است. عطف به همین آسیب ادعاهای رؤیت و تعیین وقت که شما اگر نامههای امام زمان را دیده باشید در توضیحات خود ایشان، فرموده است که کسانی که وقات هستند یعنی وقت تعیین میکنند تکذیب کنید. کسانی که مدعی رؤیت ما هستند، تکذیب کنید. با فرض اینکه شما میدانید اصل رؤیت غیر قابل انکار است یعنی در دروان غیبت عدهای امکان درک امام زمان را دارند. سید بحرالعلوم، مقدس اردبیلی ولی من یک چیزی به شما بگویم، شاید ده، پانزده تا از این مراجع شانه به شانه کنار آنها گفتگو داشتند.
آیت الله العظمی صافی، آیت الله العظمی شبیری، آیت الله العظمی بهجت و خود مقام معظم رهبری، آیت الله نوری همدانی، آیت الله سیستانی، همین اتاقی که ایشان دارند و من کنار ایشان بیست دقیقه رفتم خدمت ایشان نشستم. آیت الله مظاهری که من سه سال نزد ایشان شاگردی کردم. آقا میرزای تبریزی که من خدمت ایشان شاگردی کردم و درس خواندیم. آیت الله العظمی فاضل که من پیش ایشان درس خواندم. من از یکی از اینها نشنیدم که ادعای تشرف کنند. اصلاً وقتی من مطرح میکردم، میگفتند که خدا انشاءالله در ظهور ایشان تعجیل کنند. یک بار از زیر زبان اینها حتی آیت الله العظمی بهجت که من مکرر خدمت ایشان رسیده بودم، نشنیده بودم، بحرالعلوم هم ادعا نمیکرد. حالا از یک جایی لو رفته است و مطلع شدهاند. دکان و دستک باز نمیکردند و افراد را به سوی خود دعوت نمیکردند.
اینکه حضرت حجت در آن طوقی ایشان و در روایات دیگر گفتند که اگر ادعا شد، شما تکذیب کنید، دلیل آن بر این است که نمیشود آن را جمع کرد. فردا بنده هم میآیم و شما هم میآیید. الان با این شدت و حدت که دارد برخورد میشود، در عین حال مدتی با یک جریان دستگیر میشوند. افرادی که عدهای را سر کیسه میکنند. یک وقتی خدمت آیت الله جوادی آملی بودیم و ایشان فرمودند که گاهی وقتها انسان در گرفتاریها ممکن است که خدمت اصحاب امام برسد. ما بیاییم و یک کاری را راه بیندازیم. بعد فکر کند که امام است ولی به طور کلی، این کتاب «الاقبری حسان» که در فارسی هم هست و اسم آن عربی است، این را مرحوم آقای نهاوندی نوشته است.
یک وقتی به اصطلاح رهبر انقلاب میفرمودند که ما دو تا نهاوندی در مشهد داشتیم، هر دو به تدین و تقوا معروف بودند. یکی از اینها همین صاحب این کتاب است که ایشان همین صحن گوهرشاد هم اگر شما تشریف برده باشید، هنوز شبستان نهاوندی میگویند. ایشان زمان آیت الله بروجردی بوده است که وقتی آیت الله بروجردی در مشهد آمد، آقای بروجردی این قدر موقعیت پیدا نکرده بود مثل موقعیت زمان مرجعیت خود، مشهور بود اما نه این شهرت مرجعیت. آقای نهاوندی نماز خود را به ایشان داد. شلوغترین نماز برای آیت الله نهاوندی بود و به آیت الله بروجردی داد و خود او هم اقتدا کرد.
ایشان در این کتاب هفت قسم ارتباط با امام زمان را بحث کرده است و همهی آن هم با داستان و مستند و در عین حال اینکه محکم میگوید که ادعای رؤیت ممنوع است و کسی حق ندارد که بیاید ادعا کند که من نیابت دارم. بحث میکند که بعضیها مستقیم مثل سید بحرالعلوم و بعضیها غیر مستقیم آقا را دیده است و نشناخته است و بعد متوجه شده است. بعضیها با استغاثه که این هم برای خود ما هم شاید پیش بیاید و یک زیارت آل یاسینی میخوانیم و مشکل خود را با آقا مطرح میکنیم و بعد هم میبینیم که مشکل حل شد، این هم یک نوع ارتباط است.
بعضیها میگوید در خواب مثل شیخ صدوق که آن کتاب کمال الدین را به دستور حضرت حجت نوشتند. بعضیها هم که اشاره کردم که ارتباط با اصحاب. پس ممکن است مستقیم و یا غیر مستقیم آن و در رؤیا و با اصحاب و در حال استغاثه که من فکر میکنم که این قسمی که من عرض کردم با استغاثه سادهترین و بهترین و بیشترین آن باشد. یک وقت آدم گرفتار میشود، زیر آسمان برود و بعضی از این روایتها نوشتند که سلام الله الکامل التام. یا السلام علی آل یاسین و یا این دعاهایی که راجع به حضرت حجت در مفاتیح آمده است که حتی بعضیها کتاب نوشتند و مکیال المکارم که دعاهایی راجع به امام زمان هست و دعاهایی که راجع به حضرت ولی است.
همین دعای اللهم کل ولیک که به ما گفتند که زیاد بخوانید. این و عجل فرجهم بعد از صلواتها و توسل به امام زمان پیدا کنیم و موضوع را هم پیدا کنیم. من یک بار دیگر شاید قبلاً این را چند سال قبل در این برنامه عرض کردم که خیلیها خدمت امام و پیغمبر میرسیدند و نزدیک ایشان هم بودند ولی در خط ایشان نبودند. پسر نوح که بزرگ شدهی پیغمبر است و همسر نوح که زن همسر نوح است که با او زندگی میکرده است و با او همراه بوده است و خیلی از اصحابی که بودند. یک شعری آن دعبل خزاعی(رحمه الله علیه) بالا سر امام رضا نوشته است که میگوید اینجا دو تا قبر است و یکی قبر بهترین آدم و قبر بدترین آدم است. قبران فی طوس خیر الناس کلهم که امام رضا است یعنی شما هارون الرشید از قبر امام رضا بهره میبرد؟ نه. امیرالمؤمنین کجا دفن است، نجف است و پیامبر در مدینه دفن است ولی جان پیغمبر است.
مرحوم آقا شیخ عباس قمی میگوید که شما چرا بیست و هفت رجب زیارت امیرالمؤمنین مستحب است؟ میگوید برای اینکه او جان پیغمبر است. چرا در زیارت امیرالمؤمنین اذن دخول میگیریم و سلام میگوییم به پیامبر سلام میدهیم. آخر اینها تفکیک ندارند. نمیخواهم بگویم که دفن شدن در کنار امام فضیلت نیست، نه اگر انسان زمینهی آن را داشته باشد که فضیلت است و نمیخواهم بگویم که دیدن امام، نه کسانی که امام را ببینند، اصحابی مثل اباذر و سلمان، میخواهم عرض کنم که این تمام فضیلت نیست و به استعداد ما مربوط است. اگر بتوانیم خدمت آقای خود برسیم که خیلی عالی است. به خاک پای ایشان ارواح ما فدا ولی میخواهم بگویم که دنبال این داستان بودن و گاهی از قبل این داستان، خواب و آن علائم و آن جایگاه مهدویت را تضعیف کردن، به نظر من کار درستی نیست. «أرنا الطلعة الرشيدة، و الغرّة الحميدة» «عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَى الْخَلْقَ وَ أَنْتَ لَا تُرَى». (المزار الكبير (لابن المشهدي)/ ص: 581)
سومین آسیبی که مهم است عدم درک مفهوم واقعی غیبت است. الان وقتی غیبت میگویند یک کسی غایب است و اینجا نیست و اصلاً هیچ بروزی ندارد. مثلاً از دنیا رفته است یا اصلاً فرض کنید که نیست یا گم شده است یا ته دریا رفته است و یا مثل هواپیمایی که گم شده است اما یک وقتی یک کسی از نظر بنده و جنابعالی غایب است. مثلاً فرض کنید یک شخصیتی را ما قبلاً میشناختیم ولی الان نمیدانیم که کجا است ولی دارد کار خود را انجام میدهد. اگر نویسنده بوده است مینویسد و اگر برنامه داشته، برنامه دارد ولی ما خبر نداریم که کجا حضور دارد. مثل اینکه من از جنابعالی سؤال کنم که فلانی کجا است؟ میگویید نمیدانم ولی در مورد امام زمان غیبت را رکود، ترک و حضور نداشتن در جامعه معنا نکنیم که هیچی و کاملاً راکد است و این در واقع زمان شروع فعالیت او از زمان ظهور است.
امامت امام زمان از زمان شهادت پدر او است و نه از زمان ظهور. زمان ظهور زمان تشکیل حکومت جهانی است. امام چه نقشی در جامعه دارد. هر نقشی دارد از سال دویست و شصت تا الان امام زمان داشته و خواهد داشت. مثلاً فرض کنید که شما متوسل به امام میشویم و امروز هم متوسل میشوید. دعا برای او کنید، امروز هم میتوانید دعا کنید. پروندهها خدمت امام زمان میرود، امروز هم میرود. امام زمان اعمال شما را رصد میکند، امروز هم رصد میکند. امام زمان از اینکه ظلم به کسی شود، ناراحت میشود، امروز هم همین طور.
مثل زمان امام صادق وقتی میآمدند به امام صادق میگفتند که آقا معلب بن خنیس را فرماندار مدینه گرفته است و میخواهد شکنجه کند و اعدام کند، آقا ناراحت میشد و او را نفرین میکرد، امروز به امام زمان که آقا اطلاع از همهی عالم دارند که فلان زندانی بیگناه و فلان شخصیت در عربستان به شهادت رسیده است و اعدام شده است، خب آقا ناراحت نمیشود. زکزاکی زندان باشد و شیخ نمر به شهادت برسد، ببینید میخواهم عرض کنم که چه طور امام زمان با دستگیری معلب بن خنیس ناراحت میشد و با شهادت او ناراحت میشد،
امروز امام زمان بر عرصهی جامعه و در میان مردم که در روایات هم هست که میفرماید من در اجتماعات شما میآیم. من در بازار شما میآیم و من حرکت میکنم و هر سال در حج حاضر هستم. این آسیب بزرگی است که ما از این غفلت کنیم که ما منتظر ظهور هستیم و نه منتظر حضور. مگر جاذبه الان حاضر نیست اما ظاهر است، نه. مگر الان خیلی از چیزها مثل ملائکه که چهار هزار فرشته در کنار قبر امام حسین دائماً حاضر هستند، چند نفر آنها را تا حالا دیدید؟ هیچ کدام را ولی حاضر هستند. وجود حضرت حجت(ارواحنا فداه) الان برترین موجود عالم خلقت است.
پیامبر اکرم، ائمه، امیرالمؤمنین در زمان خود در جای خود، موجود حی یعنی فردی که الان در جامعه زندگی میکند و در بین مردم است و بر نوک هرم قرار دارد و بیعت هیچ کسی بر گردن او نیست و هیچ کسی بر او امام نیست و هیچ کسی به او در زمان ما شباهت ندارد و احدی حق ندارد که خود را با امام زمان(ارواحنا فداه) مقایسه کند، ایشان است و این نکتهای است که در دوران غیبت باید به آن توجه شود و به همین جهت هم ملاحظه بفرمایید مثلاً در روایات ما داریم که اگر کسی دل او میخواهد که از اصحاب امام زمان باشد بداند که وظیفهی او این است که خوش اخلاق باشد و وظیفهی او این است که به محاسن اخلاق عمل کند و تقوا داشته باشد و امام زمان خود را با این چیزها یاری کند.
چه طور امیرالمؤمنین فریاد میزد که «اعینونی بالورع و الاجتهاد» من را با تقوا و تلاش خود یاری کنید. امروز هم میگوید که «من سره ان یکون اصحاب المهدی فلیعمل به الورع و المحاسن الاخلاق» امروز هم اگر امام زمان با اعمال ما یاری نشود، به یاد امام زمان نباشیم. چرا ما میگوییم که صدقه میدهیم به یاد امام زمان بدهیم و چرا ما میگوییم که یاد کنیم در دعای خود از امام زمان خود. مگر آقا احتیاج به این دعا و این صدقه دارد؟ نه. این یاد کردن توجه امام زمان را به ما جلب میکند و ما را در صف خریداران یوسف فاطمه قرار میگیرد که آقا ما را هم نگاه کن. گاهی افرادی در حق امام دعا کردند که امام فرموده است که دعای شما در حق ما به اجابت رسیده است و این خواستهای که شما داشتید، تحقق پیدا کرد. این هم یکی از آسیبها است که به عبارت دیگر غیبت را بد معنا نکنید. غیبت را به معنای صحیح قصه معنا کنید.
مرحوم شیخ صدوق که خود ایشان میگوید در عالم رؤیا خدمت آقا رسیدم. خود ایشان در مقدمهی کتاب کمال الدین نوشته است که میگفت آقا به من فرمودند که شما کتابی راجع به غیبت بنویسید که این کمال الدین را ایشان نوشتند و آنجا بگویید که غیبت ویژهی من نبوده است. حضرت موسی چهل روز میقات بود و غیبت کرده بود. مردم اگر به وظیفهی خود عمل کرده بودند که گوساله پرست نمیشدند. حواس ما جمع باشد که سامریها در دوران غیبت ولی از ما سوء استفاده نکنند. سامری زمان حضرت موسی از غیبت موسی سوء استفاده کرد و وقتی حضرت موسی برگشت دیگر کار سنگین بود. کار را برای امام زمان سخت نکنیم. این قدر زمینه را فراهم کنیم که انشاءالله وقتی آقا میآیند طول نکشد و در روایت هم داریم که باید زمینهی ظهور را شما فراهم کنید و این فکر غلطی است که ما بگوییم که ما به فساد در عالم کمک کنیم که امام زمان بیاید، نه، باید گول سامریها را نخورد که وقتی ولی خدا میآید مثل حضرت موسی غضبان اسفا نباشد.