1400-02-14-حجت الاسلام رفیعی
بسم الله الرحمن الرحیم
ما در این برنامه بحثمان روی اصحاب پیامبر بود ولی خب اولاً که امیرالمؤمنین بزرگترین صحابه پیامبر است. اول کسی است که به پیغمبر ایمان آورده است. جان پیغمبر است، نفس پیامبر است. انفسنا در قرآن خوانده شده و پیامبر گرامی اسلام فرمودند جزء تو کسی من را نشناخت و جز من هم کسی تو را نخواهد شناخت. لذا اجازه میخواهیم امروز را به مناسبت سالروز شهادت آن حضرت در مورد امیرالمؤمنین (ع) صحبت کنیم.
واقعاً صحبت از حضرت امیر مشکل است. کسی که مدحش را خدا در قرآن گفته، پیامبر فرموده، ائمهی معصومین او را افضل از همه خواندهاند. یعنی افضل از سایر ائمه. و کسی که پیامبر گرامی اسلام آن کلمات بلند را درباره ایشان دارد. ولی من اجازه میخواهم همانطور که رسول خدا در آن حدیث معروف فرمودند: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ» من دو چیز گرانبها در بین شما قرار میدهم. یکی قرآن و یکی سنت و عترت.
از این دو منبع امیرالمؤمنین را معرفی کنم. اول از قرآن و بعد هم از کلمات نورانی پیامبر اکرم و ائمه معصومین (ع). میدانید که فضائل حضرت امیر علیرغم مخالفتهای فراوانی که با ایشان شد و آن لعنها و بغضها، اما صدها کتاب حتی غیرمسلمانان در مورد ایشان نوشتهاند. کتابهایی که مسیحیها دارند مثل جرج جرداق، دانشمندان اهل سنت دارند مثل دکتر عبدالفتاح عبدالمقصود. کتاب دارد امام علی بن ابیطالب.
فضائل امیرالمؤمنین احمد بن حنبل دارد از علمای قرن سوم. مناقب امیرالمؤمنین ابن عساکر دارد. فراوان نوشته شده است. نسایی از علمای ششگانه اهل سنت خصایص دارد که فضایل امیرالمؤمنین (ع) است. یکی از کارهایی که راجع به حضرت امیر انجام شده جمعآوری آیاتی از قرآن است که راجع به حضرت علی است. چون گاهی بعضی ها سؤال میکنند آیا نام امیرالمؤمنین در قرآن آمده است یا نه. نخیر. نام حضرت امیر در قرآن نیامده است.
بعد هم قرار نیست که ما برای خدا تعیین خط مشی کنیم. اگر خدا صلاح میدید خودش میآورد. خیلی چیزها در قرآن نیامده است. رکعات نماز نیامده، مقدار زکات نیامده. اما اوصاف امیرالمؤمنین در قرآن آمده، وصف آن حضرت در قرآن آمده و این اوصاف خودش خیلی مهم است. از گذشته نویسندگانی دنبال این بودهاند که کتابهایی بنویسند که این آیات را جمعآوری کند. مثلاً پنجاه تا است، صد تا است، دویست تا است.
آیات هم دو قسم است. بعضی از آنها مربوط به شخص امیرالمؤمنین است. یعنی اصلاً نمیشود جای دیگر آن را به کار برد. منحصر است. مثل مثلاً آیهی ابلاغ. «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْك» (مائده/ 67) این راجع به انتخاب امیرالمؤمنین است. یا آیه ولایت. «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُون» (مائده/ 55) که راجع به انفاق امیرالمؤمنین در حال نماز است. اما بعضی از آیات فراگیر است، عام است ولی بالاترین مصداق آن امیرالمؤمنین (ع) است.
مثلاً «مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّه» (احزاب/ 23) این آیه عام است اما بالاترین مصداق این آیه امیرالمؤمنین (ع) است. یا آیاتی که مثلاً فرض بکنید در معرفی فضایل مؤمنین آمده است. خب بالاترین مؤمن و اول مؤمن امیرالمؤمنین (ع) است که مرحوم علامه طباطبایی میگوید این آیات جری و تطبیق است یعنی یا انطباق بالاترین مصداقش را دارد بیان میکند. درست است این آیه فراگیر است اما در واقع بهترین مصداق این آیه امیرالمؤمنین (ع) است.
یک زیارت در مفاتیح داریم به نام زیارت غدیر. امام هادی (ع) در این زیارت میگوید آقا جان! شما کسی هستی که قرآن فضائلت را بیان کرده است. بعد شروع به شمردن میکند. یک، دو، سه، چهار. نمیدانم. یادم نیست چند تا است. پر از آیات قرآن است. من زیارتی در زیارتهای مفاتیح به پای غدیر ندیدم که سرشار از آیات باشد.
یکی از نویسندگان اهل سنت حسکانی است. حاکم نیشابوری حسکانی، ایشان یک کتاب خیلی زیبایی دارد به نام شواهد التنزیل. 120 آیه در مورد امیرالمؤمنین در این کتاب آورده با روایات معتبر که حدود 1200 روایت هم هست. این کتاب را یکی از فضلای قم ترجمه کرده است به نام سیمای امام علی در قرآن. این سیمای امام علی در قرآن ترجمه همان کتاب شواهد التنزیل حسکانی است که ایشان در آنجا آورده است.
من اجازه میخواهم از این دو منبعی که عرض کردم یک مقداری به فضایل امیرالمؤمنین (ع) بپردازیم گرچه واقعاً تبیین فضایل امیرالمؤمنین در صد تا برنامه هم ممکن نیست. چگونه انسان شخصیت کسی را تبیین کند که پیغمبر گرامی اسلام آنگونه از او مدح کرده است. خدا در آیه مباهله او را جان پیغمبر خوانده و آن روایاتی که درباره ایشان هست. اما آیه اول. این آیه خیلی مهم است. آخرین آیه سوره رعد است.
خدا در این آیه می فرماید پیامبر عدهای از این کافرها پیامبری تو را قبول ندارند. میگویند تو پیغمبر نیستی. خب به آنها بگو من برای پیامبریام دو شاهد دارم. میدانید شاهد کسی است که گواهی میدهد، دلیل می آورد بر یک مطلبی. مثل اینکه بنده مثلاً مدعی هستم از یک کسی پولی طلب دارم، او منکر است. جنابعالی میآیی شهادت میدهی میگویی نه، من آن روز بودم. دیدم که ایشان آمد پول را از شما گرفت. گواه، شهادت دو مرحله دارد. تحمل و ادا. آن روزی که ایشان این پول را از من گرفت شما دیدی. به آن تحمل میگویند. بعد الآن که شما میآیی از من دفاع میکنی داری ادا میکنی. خب پیغمبر تو دو تا شاهد داری. یکیش خداست.
علامه طباطبایی میگوید خدا چگونه میخواهد شهادتش را نسبت به پیغمبر ادا کند؟ میگوید از طریق معجزه. ببینید این پیغمبر با اینکه ننوشته، کلاس هم ندیده، اما یک کتابی آورده است که مضامین آن مال خودش نیست. این میشود شهادت خدا. نه، ببینید شق القمر میکند، ببینید درختی را میآورد، سنگریزه روی دست او شهادت میدهد. اینها معجزات پیغمبر است. میگوید از طریق معجزه که خدا ثابت میکند که تو پیامبر من هستی. خب شاهد دوم کی هست؟ باید خیلی مهم باشد. کسی که میخواهد در کنار خدا قرار بگیرد.
قرآن میگوید: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب» (رعد/ 43) کسی که علم الکتاب دارد نه علم من الکتاب. علم من الکتاب راجع به آصف بن برخیا است. یک بخشی است. اما این علم الکتاب دارد. یعنی آگاهی دارد به کتاب تکوین که عالم هستی است و کتاب تشریع که قرآن است. من آیه را بخوانم. «يَقُولُ الَّذينَ كَفَرُوا کافرها میگویند لَسْتَ مُرْسَلاً پیغمبر تو پیامبر نیستی قُلْ كَفى بِاللَّهِ شَهيداً بَيْني وَ بَيْنَكُمْ کفایت میکند شهادت دو شاهد مهم. یک، خدا دو وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب» خدا رحمت کند علامه طباطبایی اینجا خیلی خوب به میدان آمده است. تمام احتمالات دیگری را که بعضی ها گفتهاند «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب» شاید مسیحیها هستند، بعضیها گفتهاند فلان گروهند، فلان دانشمند است. میگوید نه، تمام اینها مردود است.
این شخصیت کسی است که وقتی وارد شد امیرالمؤمنین رسول خدا فرمود: «ذاک اخی علی بن ابیطالب و هو من عنده علم الکتاب». این همان است که نزدش علم الکتاب است. انشاءالله بنده و جنابعالی و بینندگان مشرف بشویم ساحت نورانی امیرالمؤمنین در نجف اشرف، آنجا میگوییم «السلام علیک یا من عنده علم الکتاب». این یکی از آیاتی است که من خدمت دوستانمان عرض کردم.
آیه دوم که این هم بسیار مهم است سوره تحریم آیه 4 است. قبلی آیه آخر سوره رعد بود. پیامبر گرامی اسلام 25 ساله بودند ازدواج کردند. پنجاه سال داشتند همسرشان از دنیا رفت. در طول این 25 سال هم هیچ ازدواجی نکردند. تنها همسری که تنها با پیغمبر زندگی کرده است خدیجه کبری (س) است. تنها همسری که بیشترین زندگی را با پیغمبر داشته است خدیجه کبری است. 25 سال. تنها همسری که قبل از رسالت پیغمبر با ایشان ازدواج کرده است خدیجه کبری (س) است. تنها کسی که پیامبر تعبیر عاشق و وامق و فدایی ایشان را داشت خدیجه کبری است. و تنها همسری که همه چیزش را برای پیغمبر ایثار کرده است خدیجه کبری (س) بود. خب خدیجه کبری از دنیا رفت، پیغمبر ازدواج کردند.
ظاهراً بعد از چند ماه با یک همسری ازدواج کردند. بعد آمدند مدینه برخی از این خانمها همسر از دست داده بودند مثل ام حبیبه که شوهرش در حبشه مرتد شد. ام سلمه که شوهرش شهید شد. حضرت با اینها ازدواج کردند. و بعضیها هم خودشان اسرار به ازدواج با پیغمبر داشتند چون پیامبر یک موقعیتی داشت، یک معنویتی داشت. خیلی دوست داشتند که سایه پیغمبر بالای سرشان باشد. به اینها میگویند ازدواجهای اقتراحی میگویند.
بعضی از افراد هم پدرانشان با رضایت آن دختر میگفتند ما دوست داریم پیغمبر دختر ما را بگیرد. یک امتیازی بود. به این نسبت میبالیدند که پیامبر داماد ماست. این موجب شد که چند ازدواج بعد از 50 سالگی داشته باشند ولی تا خدیجه کبری بودند هیچ همسری غیر از ایشان نبوده است. وقتی همسرها با گرایشهای مختلفی میآیند، گاهی ممکن است یک تضادهایی هم پیش بیاید که بعضی از اوقات تضاد اینها با خودشان بود، گاهی پیش میآمد. گاهی هم به پیغمبر میکشید.
یعنی حضرت هم از این اختلاف مطلع میشدند. مثلاً زمانی که پیامبر در جنگها پیروز شدند، غنائم زیادی به دست آوردند، بعضی از همسرها از ایشان انتظاراتی داشتند که یک مقداری تزیین منزل بیشتر شود که خدا به همسران پیغمبر گفت نگاهتان به ثروتهای دیگران نباشد، از پیامبر مال زیاد نخواهید و خلاصه این قصهها پیش میآمد.
در یکی از این قصهها یک چنین داستانی پیش آمد و بین پیامبر گرامی اسلام و بعضی از همسرانشان این گفتگو و این مجادله که طبیعی هم هست. گاهی در همه زندگیها پیش میآید. پیامبر یک قدری مکدر شدند، ناراحت شدند که چرا این اتفاق افتاده است. اصلاً این سوره تحریم به همین مناسبت نازل شده است. این را من نمیگویم. عزیزان بیننده ما کافی است که تفاسیر شیعه و سنی را نگاه کنید. آیه سوره تحریم که اصلاً چرا به این سوره، سوره تحریم میگویند.
پیغمبر ناراحت شدند بعد این آیه نازل شد. پیغمبر اگر یک وقت بین شما و همسرانتان یک چنین گفتگویی پیش میآید یا آنها حرف شما را گوش نمیدهند، نگران نباش. تو چهار تا پشتیبان (حامی) خوب داری. من الآن بحثی روی اول آیه ندارم. بیشتر بحثم روی آن ادامه آیه هست. «وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْه» اگر بعضی از همسران بر تو پشت به پشت هم دادن و در مقابل تو یا در مخالفت با تو مطلبی گفتن تو چهار تا پشتیبان داری. «فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ» اولیش خداست. «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا».
دومی هم که حضرت حبرئیل است. «وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ» صالح المؤمنین سوم «وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهير». ملائکه روشن است، جبرئیل هم روشن است، خدا هم روشن است. صالحین المؤمنین که در واقع وجود مقدس رسول گرامی اسلام در نقل دارد که «اخذ رسول الله (ص) بید علی و قال ایها الناس هذا صالح المؤمنین» جالب است 15 تا روایت همین حاکم حسکانی در شواهد التنزیل دارد. ایشان از علمای اهل سنت است.
15 تا روایت ذیل این آیه آورده است که صالح المؤمنین امیرالمؤمنین (ع) است. این هم آیه دومی که در ارتباط با آن حضرت مطرح است. من یکی دو آیهی دیگر بخوانم. بعضی از فرمایشات پیامبر را میخواهم اگر برسم عرض کنم. شبی که جای پیامبر در مکه خوابید و مشرکین حمله کردند دیدند ایشان پیامبر نیست و امیرالمؤمنین جای پیامبر آرمیده، واقعاً فدایی پیغمبر حضرت زهرا (س) در آن خطبهی معروفی که در مسجد خواندند فرمود: هر کجا آتشی شعلهور میشد علیه اسلام، آن کسی که پیامبر او را در دهانهی آن آتش میانداخت که آن آتش را خاموش کند، امیرالمؤمنین (ع) بود. قذف اخاه. قذف به معنای پرت کردن است. میانداخت وسط.
و خود حضرت امیر در نهج البلاغه میگوید من نگاه نمیکردم طرف مقابلم کیست حتی اگر برادر من است. حتی اگر بستگان من هستند. اعمام من هستند. عموی من است. آنچنان امیرالمؤمنین (ع) فانی در پیامبر بود که میگوید من نگاه نمیکردم این خویش است، غیرخویش است. و میدانید که واقعاً آن چیزی که مردم ما از فضایل حضرت امیر میدانند در مقابل آن که نمیدانند اصلاً قابل مقایسه نیست. خیلی نمیدانند. خیلی مقام بالاست، فضایل بالاست. خود پیغمبر گرامی اسلام هم همه چیز را درباره امیرالمؤمنین نفرمودهاند. ذیل سوره والعادیات نگاه کنید. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً فَالْمُورِياتِ قَدْحاً فَالْمُغِيراتِ صُبْحا» که این درباره یکی از جهادهای امیرالمؤمنین نازل شده است.
آنجا پیغمبر فرمود: علی جان من میترسم اگر همه چیز را درباره تو بگویم طوایفی از امت من تو را خدا بخوانند. به خاطر این نمیگوید. ظرفیتش نیست. خیلی مقام بالا است. آن شبی که جای پیامبر خوابیدند این آیه نازل شد. سوره مبارکه بقره که میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» (بقره/ 207) بعضی از مردم خودشان را فدا میکنند برای دیگری به خاطر رضایت خدا. این مهم است. امیرالمؤمنین برای رضایت خدا جای پیغمبر خوابید. «وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد» و آیه چهارم «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون» در همهی رشتهها پیشکسوت احترام دارد.
الآن این همه برق اختراع شده همه میگویند ادیسون. ادیسون که این دستگاهها را اختراع نکرده بود ولی جرقه را او زده بود. وقتی پیشکسوت. میگویند پیغمبر اسلام بنیانگذار اسلام است. الآن شما نسبت به انقلاب خدا ببینید. خیلی زحم کشیده شده است، خیلی تلاش کردند اما آنی را که ما میگوییم بنیانگذار جمهوری اسلامی کی هست؟ امام راحل است. یک نفر هم بیشتر نیست. همیشه پیشکسوت اصلی یک نفر است.
«وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون» السابقون السابقون کی هست؟ از زنها خدیجه کبری، از مردها امیرالمؤمنین (ع). قبل از اینکه اسلام بیاید که موحد بود، غار حرا هم کنار پیغمبر بود، لحظهای در زندگی امیرالمؤمنین شرک نبود و همواره با خدا و یاد خدا بود و این شخصیت بزرگوار شخصیتی است که عرض کردم شما نمیخواهد کتابهای دانشمندان شیعه را ببینید. همین جرج جرداق صوت العدالة الانسانیه او را نگاه کنید.
یک دانشمند مسیحی است. آن دیگری میگوید علی نسخه مفرده. علی نسخهای است که کپی ندارد. و آن دکتر عبدالتفاح عبدالمقصود که غوغا کرده است. کتابش ترجمه فارسی شده است. به نظرم مرحوم آیت الله طالقانی هم بعضی جلدهای آن را ترجمه کردهاند. چقدر زیبا راجع به امیرالمؤمنین (ع) قلم زدهاند و نوشتهاند. خیلی شخصیت والا است. تا صورت پیوند جهان بود علی بود/ تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود.
مسجود ملائک که شد آدم ز علی بود. آدم چو یکی قبله و مقصود علی بود. وقتی این ضریح حرم امیرالمؤمنین را آوردند نصب کنند این ضریح خب آقایان علما و بزرگان نجف گفتند یک اشعاری روی ضریح نوشته شود که به هر حال آن اشعاری که بود شاید مناسب نبود.
اشعاری نوشته شد و بعد روی ضریح پرت شد یعنی چسبانده شد که بعداً همین اشعار خیلیهاش در گنبد نوشته شد. بخشی از این اشعار مال ابن ابی الحدید معتزلی است. که قصیده معروف ایشان هست که در آنجا اَ اقول فسک سمیدع کلا و حاشا ان یقال بمثلک سمیدع. آقا جان بگویم تو آقایی، آقایی برای تو کم است. واژهای نیست که بشود تو را با آن توصیف کرد. اینها بخشی از آثاری است که عرض کردم.
اما مطلب دوم اگر فرصت هست بگویم. مطلب دوم کمی طولانی است. رابطهی تفکیکناپذیر امیرالمؤمنین و پیامبر. میدانید که این دو انفسنا. قرآن میگوید جان. انا و علی من شجره واحده. عقد اخوت با ایشان بود. از یک درختی. باب علم را به ایشان داد. من ده مورد از موارد ارتباط را نوشتهام همش را عرض نمیکنم. بعضی از آنها را میگویم.
یک، امیرالمؤمنین پروردهی دامان رسول خداست. یعنی همسرش خدیجه مادر پیغمبر، خود حضرت هم پدر... مادر حضرت خدیجه مادر امیرالمؤمنین، خود پیغمبر هم پدر امیرالمؤمنین (ع) است. در واقع والدینی که ایشان را بزرگ کردند حالا حضرت ابوطالب و فاطمه بنت اسد جای خود. چون ایشان شیرخوار بوده آمده. چون حضرت میگوید غذا را له میکرد دهان من میگذاشت.
بچهای که دندان دارد نیاز به این ندارد. «قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِي مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالْقَرَابَةِ الْقَرِيبَة» شما میدانید من چقدر به پیغمبر نزدیک هستم؟ بعد میگوید: «وَضَعَنِي فِي حِجْرِه» من را میگذاشت در دامان خودش. «يَضُمُّنِي إِلَى صَدْرِه» من را میچسباند به سینهاش و در رختخواب خودش من میخوابیدم و استراحت میکردم. این یک.
دو، محرم اسرار پیغمبر بود. «انی كُنْتُ آتِيهِ كُلَّ سَحَرٍ» من همهی سحرها خدمت پیغمبر میرفتم. خیلی است. سحر پیغمبر خلوت پیغمبر بوده است. «فَأُسَلِّمُ عَلَيْه» بر پیغمبر سلام میکردم و رازهایی را از او دریافت میکردم. سوم شاگرد خاص رسول خداست. شاگردی که یک ترم، دو ترم، سه ترم نبوده است. روزانه، هر روز، تمام این 23 سالی که رسالت پیغمبر طول کشیده است. حالا قبل از آن را هم من عرض نمیکنم. آن 10 سال قبلش که...
«يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَما» هر روز پیغمبر یک ویژگی اخلاقی را برای من الگوسازی میکرد. امروز حالت نهادینه میکرد برای همه. بعدیش قرآنشناس ویژه. در قرآنشناسی بعد از پیامبر کسی به پای امیرالمؤمنین نداریم. پیامبر که خودش دریافتکننده وحی است اما ببینید «مَا نَزَلَتْ آيَة» به خدا قسم حضرت امیر میگوید هیچ آیهای نازل نشده است «إِلَّا وَ قَدْ عَلِمْتُ فِيمَا نَزَلَتْ وَ أَيْنَ نَزَلَت» میدانم کجا نازل شده، درباره کی نازل شده است. این خیلی مهم است.
الآن شما میدانید اختلاف عجیبی در اعلام قرآن است. اعلام یعنی شخصیتهای قرآنی. مثلاً فرض کنید که «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم» یکی میگوید این آقا، یکی میگوید آن آقا. اختلاف زیادی. متأسفانه اگر از اول گذاشته بودند آن تفسیر علوی بین مردم بیاید دیگر این اختلاف به وجود نمیآمد که طرف بگوید که شاید راجع به این است، شاید راجع به آن است. شما تفاسیر را نگاه کنید متفاوت شد. جعل در آن راه پیدا کرده است. پول میگرفتند.
همین آیهای که من الآن خواندم «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّه» مبلغ بالایی سمره بن جندب گرفت گفت این آیه در فضیلت ابن ملجم است. بله، کار میکردند. بعد امیرالمؤمنین فرمود هیچ آیهای نازل نشده مگر اینکه من میدانم شب بوده، روز بوده، دشت بوده، صحرا بوده. «إِنَّ رَبِّي وَهَبَ لِي قَلْباً عَقُولًا وَ لِسَاناً سَؤُلا» خدا به من عقل و خرد ویژه و زبان ویژهای را اعطا کرد. این هم بعدیش.
مورد دیگر علم امیرالمؤمنین است که این علم وقتی که آمد «انا مدینه علم و علی بابها» وقتی او را در آغوش گرفت و کنار آمد، گفت هزار باب علم. هر بابی هزار باب. این علم ویژهی علوی که علم علوی علم نبوی است. دانستنیهای امیرالمؤمنین دانستنیهای رسول گرامی اسلام است. و واقعاً این همان است که حضرت زهرا (س) تأسف میخورد میفرمود چرا علی را رها کردید؟ چرا بال پرنده اسلام را قیچی کردید.
شما نگاه کنید 24 سال بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام موج جریانهایی که با اسلام آشنا شده بودند میآمدند مدینه پیامبر را ببینند و پیامبر نبود برخورد میکردند با افراد، سؤال میکردند در پاسخگویی میماندند. خیلی جاها سلمان، ابن عباس، دیگران، امیرالمؤمنین را خبر میکردند و آقا جواب هم میداد. حضرت دیگر اختلافات را مطرح نمیکرد. بالاخره این آقا آمده ببیند اسلام چیست. نمیشود به او بگوییم آقا برو ما الآن خودمان با هم درگیر هستیم. خودش هم فرمود من به خاطر حفظ اسلام سکوت کردم. به حضرت زهرا (س) فرمود اگر میخواهی نام پدرت در این اذان بماند من باید سکوت کنم.
این علم ویژه امیرالمؤمنین (ع) که حالا در قضاوتهای ایشان آمده، در جاهای دیگر آمده. این کتاب قضاوتهای امیرالمؤمنین را اخیراً یکی از دوستان فاضل ما در قم تحقیق کردند با تحقیق چاپ شده است. من خواهش میکنم این را در سایتتان قرار بدهید. این جدید است با تحقیق آقای دکتر مصطفی صادقی نوشتهاند. این با تحقیق چاپ شده که آن قضاوتهای شگرف امیرالمؤمنین (ع). این هم یکی دیگر از ویژگیهای حضرت.
ویژگی دیگر امیرالمؤمنین نسبت به پیغمبر گرامی اسلام بحث آن دفاع از پیامبر هم از جان پیامبر و هم از اصل اسلام. نمیدانم مدینه مشرف شدید یا نه. یک ستونی است کنار قبر پیامبر استوانة الحرس. یک استوانه توبه داریم ابولبابه، یک استوانه وفود داریم جایی که هیأتها میآمدند. یک ستون دارد ستون حرس. به قبر پیغمبر چسبیده است. یعنی ستون نگهبانی. اینجا جایی بود که «کان علی (ع) یلی باب رسول الله (ص) و یحرس النبی» اینجا میایستاد از جان پیغمبر حراست میکرد. این را میگویند استوانه محرس یا حرس که منظور همان نگهبانی است.
خودش در نهج البلاغه میگوید. میگوید مثل بچه شتری که دنبال مادر میرود، «كُنْتُ أَتْبَعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّه» فقط جنگ جنگ، صلح صلح. هیچی. یک کلمهای اظهار وجودی بکند خود امیرالمؤمنین و همینجا من این را عرض کردم نوشتهام که یکی دیگر از ویژگیهای آن حضرت همین دفاع از اسلام است. یک جوان است که شاید 22 تا 23 سال دارد در خندق مقابل عمر بن عبدود ایستاد که تمام کفر در مقابل تمام اسلام. یا در احد یا در بدر. اینها بخشهایی از ویژگیهای حضرت هست و یکی دیگر از آن نکاتی که باید من روی آن تأکید کنم که خیلی مهم است امیرالمؤمنین احیاگر سنت پیغمبر است.
یکی از نکات مهمی که باید روی آن توجه شود که پیامبر خدا از دنیا رفت. 23 سال هم ایشان سخنش، سکوتش و فعلش میشود سنت. کی این سنت را احیا کرد؟ در برخی از نوشتهها و مطالب مثلاً میخواهد گفته شود که نه، این سنت فقط توسط اصحاب گسترش پیدا کرد. نه، مهمترین احیاگر سنت پیامبر امیرالمؤمنین و فرزندان او هستند. شما نماز پیغمبر را از امام صادق بپرس. فرزندش است. معصوم است. پاره تن او است.
همه هم او را قبول دارند. اهل سنت هم راجع به او کتاب نوشتهاند. شخصیتش را که قبول دارند. خدا حفظ کند یکی از آقایان علمای مشهد کتابی دارد صلاه النبی یکی از کتابهای ایشان است، وضوء النبی یکی از کتابهای ایشان است. یک کتاب مستقل راجع به وضوء پیامبر. تحقیقی هم هست. بدون هیچ پیشداوریای. میگوید آقا شما بیایید، ما شواهد را بیاوریم که این وضوء امام صادق وضوء پیغمبر است. نماز امام صادق نماز پیامبر است. این سنت پیغمبر است. اذان امام صادق اذان پیغمبر است.
امیرالمؤمنین مهمترین احیاگر سنت پیغمبر است. لذا بعد از 25 سال هم وقتی مبعوث شد فرمود من سنت را به جای خودش برمیگردانم. من اجازه نمیدهم آنجایی که از سنت تخطی شده است، حالا البته حضرت همش را هم حریف نشد. حریف نشد نه منظور من این است که حضرت العیاذ بالله نتوانست. امام شجاع بود، توانمند بود. جامعه همراهی نکرد. در یک جریانی وقتی حضرت امام حسن را فرستاد برود جلوی یکی از همین بدعتها بایستد امام حسن برگشت با چشم اشکبار پرسید نمیشود. مردم قبول نمیکنند. نپذیرفتند.
شما نگاه کنید مرحوم مجلسی در بحار آورده است. اتفاقاتی که فقط در همان سه دهه اول افتاده است و حضرت سعی کرد اینها را برگرداند که خود مدیریت معاویه بر شام یکی از این بدعتها است که پیغمبر راضی نبودند که یک چنین افرادی بر مقر اداره جامعه بنشینند. لذا دست حضرت امیر در جنگ صفین بند شد به خاطر همین قصه. لذا یکی از خصوصیات همین بحث احیاگری سنت پیامبر هست.