پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1400-04-01-حجت‌الاسلام دکتر رفیعی-یاران امام رضا (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

 امروز که روز میلاد امام رضا (علیه السلام) هست، به ذکر سه نفر از اصحاب امام رضا (علیه السلام) می پردازم چون چند روزی هست که اینجا هستیم، منبر رفتیم و از ابعاد مختلف زندگی امام رضا (علیه السلام) صحبت کردیم اما بحث اصحاب مطرح نشده، اجازه می خواهم سه نفر از اصحاب را به صورت گزینشی به زندگی شان بپردازم.


برادران عزیز وخواهران گرامی، وقتی انسان با امام مأنوس و همراه می شود، مثل این که یک گِلی در کنار گُل بنشیند، بوی گُل می گیرد، آدم تأثیر می پذیرد، خود شما ببینید چه حال و هوایی دارید، هم جوار امام شدن و با امام شدن و همراهی با امام چه قبل از شهادتش و چه بعد از آن، موجب می شود انسان نورانیتی بگیرد؛ این را به شما عرض کنم این که هی تأکید شده زیارت ما بیایید برای همین است، نه این که امام رضا (علیه السلام) نیاز به زیارت دارد، یعنی شما بیایید از این نور بهره مند شوید مثل این که آفتاب آدم ها رو دعوت کند بیایید زیر نور من، آفتاب که نیاز به ما ندارد، می خواهد ما بهره مند و تطهیر شویم، باران وجود امام انسان را پاک می کند، با این مقدمه، یکی از اصحاب امام رضا (علیه السلام)، آقایی است به نام «زکریابن آدم»؛ قبرستانی در قم داریم به نام «شیخان»، قبر ایشان آنجاست.


زکریا بن آدم از صحاب امام صادق (علیه السلام)، امام کاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) است، این ها از اشعری ها هستند؛ یک آقایی به نام مالک بن عامر که اشعری بود و در یمن زندگی می کرد، آمد مدینه خدمت پیغمبر مسلمان شد، از آن مسلمانان خیلی قوی، در جنگ ها نیز پیغمبر را یاری می کرد، به فامیل هایش در یمن نوشت که بیایید به مدینه و مسلمان شوید، دست از عقاید سابقتان بردارید، این اشعری ها از یمن آمدند مدینه و مسلمان شدند و کنار پیغمبر بودند، پیغمبر نیز خیلی این ها را دوست داشت، می فرمود «اللهم اغفر للأشعريين صغيرهم وكبيرهم»، خدایا این اشعریین را بیامرز، جمعیتشان خیلی زیاد شد.


بنی امیه که حجاج بن یوسف سقفی خیلی جنایت می کرد و شیعیان را می کشت، این اشعری ها آمدند ایران و مستقیم آمدند شهر قم و ماندند لذا این که شنیدید وقتی حضرت معصومه آمدند قوم، اشعری ها از ایشان استقبال کردند، علتش این است، فامیلی این ها الان «اشعری قمی» است، این زکریابن آدم، اشعری قمی است، پدرش آدم بن عبدالله از اصحاب ائمه بوده، دوتا برادر دارد به نام اسحاق و اسماعیل که این ها هم از اصحاب ائمه هستند؛ آقایان و خواهران ببینید یک آدم عادی می تواند به کجا برسد، زکریابن آدم به جایی رسید که امام رضا (علیه السلام) به او فرمود «انت مأمون علی الدین و الدنیا»، مدالی به او داد؛ آقای زکریابن آدم، تو دین و دنیایت مورد تأیید است.

این آدمی است که یک وقتی تصمیم گرفت از شهر قم برود، به امام رضا (علیه السلام) اعلام کرد آقا من می خواهم از این شهر برود، اینجا اذیت می شود، آقا به او فرمودند « بلا از شهر قم به خاطر تو دفع می شود، در این شهر بمان و جایی نرو همانطور که به خاطر پدرم موسی بن جعفر بلا از شهر بغداد دفع می شود»، ببینید چه شخصیت بزرگی است که یک کسی به امام رضا (علیه السلام) گفت آقا راه ما دور است و نمی توانیم به مدینه بیاییم و از شما مسائل را بپرسیم، آقا فرمود به زکریابن آدم مراجعه کنید، ایشان مورد تأیید کامل ما هستند. یک سفری ان شاءالله همه عزیزان مشرف بشوند حج که یک برنامه سمت خدا هم از کنار کعبه برویم، البته آل سعود باید برود و الا نمی گذارند آنجا برنامه اجرا کنیم.


حجت‌الاسلام رفیعی: یک سفری را امام رضا (علیه السلام) می روند حج، زکریابن آدم کل این سفر همراه امام رضا بود و در طول این سفر طولانی همراه امام رضا بود؛ چون این بحث مطرح نمی شود، خواستم یادی کرده باشم از این صحابی و یار امام رضا (علیه السلام)، این هم خدمت شما عرض کنم که ایشان چند سال بعد از امام رضا (علیه السلام)از دنیا رفت، زمان امام جواد (علیه السلام)، به امام جواد (علیه السلام) گفتند زکریابن آدم از دنیا رفت، این مدال رو ببینید، امام جواد (علیه السلام) فرمود «فقد عاش أيام حياته عارفا بالحق قائلا بالحق صابرا محتسبأ للحق»، چندتا مدال امام جواد (علیه السلام) به زکریابن آدم دادند؛ فرمود ایشان ویژگی اش این بود که تا زنده بود، حق را می شناخت، از حق دفاع می کرد و بر حق نیز صبر می کرد؛

بعضی ها حق را می شناسند اما سکوت می کنند، عمر سعد روز نهم محرم یکی به او گفت چرا آب را به روی خیمه های امام حسین (علیه السلام) بستی، گفت به خدا قسم می دانم این ها حق هستند ولی من تصمیم گرفتم به خاطر مُلک ری با این حق بجنگم، برخی حق را می شناسند؛ در غدیر آدم هایی به امیرالمؤمنین تبریک گفتند و بعدأ انکار کردند، آقا امام جواد (علیه السلام) فرمود زکریابن آدم حق را می شناخت، دوم، از حق دفاع می کرد، شما حق را بشناسی و سکوت کنی، چه فایده دارد؟ سه، وقتی شما از حق دفاع کنی، هزینه دارد دیگر، «صابرأ محتسبأ للحق»، پای حق هم می ایستاد، این اولین شخصیتی که اسم بردم.


حجت‌الاسلام رفیعی: شخصیت دیگری که از اصحاب امام رضا (علیه السلام) است و همه تان می شناسید و می خواهم نامه امام رضا (علیه السلام) را به ایشان برای شما بخوانم، حضرت عبدالعظیم حسنی است، نگین تهران، شهرری، حضرت عبدالعظیم محضر امام رضا (علیه السلام)، امام جواد (علیه السلام) و امام هادی(علیه السلام) را درک کرده، برخی که گفته اند پنج امام که امام کاظم (علیه السلام) و امام عسکری (علیه السلام) را هم گفته اند اما احتمالأ فقط به دیدن این سه امام موفق شده است؛ این آدم نوه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است، یعنی چهار پشتش می رسد به امام حسن مجتبی و مهم ترین ویژگی این آدم این بود که پیروی امام بود، می آمد دو زانو خدمت امام هادی (علیه السلام) می نشست و می گفت «آقا ببین دین من درست است یا نه»؛ برادران و خواهران مخصوصأ دختران و پسران جوان، مواظب دینتان باشید، دینتان را به عالِمی عرضه کنید، اگر شبهه ای در فضای مجازی پیدا کردید نیز از یک عالم بپرسید، نگه ندارید.


الان آقایی آمد پیش من ابراز نگرانی کرد که دخترم 15، 16 سال دارد، وارد فضای مجازی شده، نماز و قرآن می خوانده و اهل دین بوده، همه این ها را کنار گذاشته، اولأ جوانانتان را دعا کنید، آن پدرانی که می توانید، امروز فرزندان کم هستند، دیگر 15، 16 تا که نیستند، نهایت سه یه چهارتا، امام صادق (علیه السلام) فرمود «من هرشب برای هر فرزندم دو رکعت نماز می خوانم، رکعت اول حمد و اناانزلنا و رکعت دوم، حمد و انا اعتیناک الکوثر، برایشان دعا می کنم»،

برای بچه هایتان دعا کنید، دعای 24 صحیفه سجادیه را گاهی بخوانید، دعای حضرت سجاد برای اولاد است، آیه 15 سوره احقاف را هم در قنوت نمازتان گاهی حفظ کنید و بخوانید، دعای خیلی مهمی است. آنجا می گوییم «أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلي‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لي‏ في‏ ذُرِّيَّتي... (احقاف/ 15)»، می گوییم خدایا توفیق چهارتا چیز به ما بده، یک «شکر»، دو «شکر آن نعمت هایی که به پدر و مادرم داد»، سه «عمل صالح» که ریا در آن نباشد و چهارم، «اولادمان را صالح کن»، این دعا را اگر بخوانید هم برای خودتان دعا کردید، هم برای پدر و مادر و هم اولاد دعا کردید و هم طلب عمل صالح کردید، خیلی مواظب جوانان باشید البته زبان جوانان را باید بلد باشید، تندی نکنید، تحقیر نکنید، تمسخر نکنید، با جوان نرم سخن بگویید، با جوان شیوا سخن بگویید، تکریم کنید، بالاخره سخت است. گاهی نگران می شویم از این شبهات و فضای مجازی برای دین جوانان، همینجا دعا می کنم خدا همه شان را حفظ کند.


این حضرت عبدالعظیم حسنی که از اصحاب امام رضا (علیه السلام)، امام جواد (علیه السلام) و امام هادی (علیه السلام) است، می آمد دو زانو پیش امام هادی (علیه السلام) می نشست و دینش را عرضه می کرد، امام هادی (علیه السلام) هم خیلی ایشان را دوست داشت با این که ایشان از سادات حسنی است، یک وقتی وجود مقدس امام هادی (علیه السلام) فرمود «درود بر تو، تو واقعأ ما را دوست داری»، امام به کسی بگوید درود بر تو خیلی اتفاق بزرگی است؛ ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم، ثواب زیارت سیدالشهدا (علیه السلام) است.

آقا عبدالعظیم حسنی آمد خدمت امام رضا (علیه السلام)، ایشان نامه ای به او نوشت، فرمود «یا عبدالعظیم، ابلغ انی اولیائی السلام»، سلام دوستان ما را برسان، آقایان امام رضا (علیه السلام) به همه شما مکتوب سلام رسانده، ابلغ انی اولیائی السلام، تو سلام ما را به شیعیانمان برسان و به آنان بگو امام رضا (علیه السلام) این چیزها را از شما می خواهد؛ یک، «نگذارید شیطان به شما نفوذ کند»، شیطان نفوذ می کند از راه چشم، شهوت، از راه مال، از راه شبهات، زینت می دهد گناه را، زشتی را زیبا جلوه می دهد، نگذارید شیطان به شما نفوذ کند.


شیطان در هر کسی از یک راهی نفوذ می کند، به جوان می گوید نگاه به نامحرم، به پیرمرد 90 ساله که نمی گوید نگاه به نامحرم، او جلوی پایش را هم نمیبیند، به او می گوید غیبت، به بنده که نمی گوید شراب بخور، من که نمی خورم، به من می گوید تکبر، هر کسی را با یک رنگ و نقطه ضعفی، نقطه ضعفتان را شناسایی کنید و نگذارید شیطان سراغتان بیاید، من دارم حرف های امام رضا (علیه السلام) را به شما می گویم که به عبدالعظیم حسنی گفتند؛

دوم، «به شیعیان ما بگو دروغ نگویند»، «امانت‌دار» باشند، دروغ که نداریم ان‌شاءالله ولی وای اگر مسؤولین به مردم دروغ بگویند، وای اگر حکومت به مردم دروغ بگوید، وای اگر پدری در خانه دروغ بگوید، آقایان خیلی مواظب باشید، به خودتان عادت بدهید صداقت را، کاسب راست بگوید، اینقدر خریدم، اینقدر میدهم، نترسید، البته راست گفتن واجب نیست، مثلأ من بگم امروز چی خوردم، لازم نیست بگویم، یک وقت چیزهایی را نمی خواهید بگویید، نگویید اما وقتی می گویید، دروغ نگویید.

به آنان بگو سکوت در زندگی تان زیاد باشد، آدم حرف که نمی زند، کمتر گناه می کند، نمی گویم همیشه سکوت کنیم، سکوت به جای خودش، سکوت و توجه به مطالب، این هم یکی اما دیگری اش، به شیعه هایمان بگو «باهم رفیق» باشید، به هم رو کنید، هوای هم را داشته باشید؛ آقای شریعتی یادم است سال های قبل شما چنین روزهایی توصیه می کردید به صاحب خانه ها که هوای مستأجر را داشته باشید، به صاحبان مغازه، طرف پاساژ دارد، 50 تا، 100 تا مغازه حالا اجاره اش را کمتر بگیرد به جایی برنمی خورد.

حالا بعضی وقت ها پیرزنی است که می گوید من یک زیرزمین دارم که زندگی ام با این می چرخد اما واقعأ صاحب خانه هایی هستند که اوضاعشان خوب است، خیلی ثواب دارد راه آمدن با مستأجر، خدا خیلی در زندگی تان تسهیلات ایجاد می کند، بزرگان و علمای ما اگر به جایی رسیده اند، از رسیدگی به امور مردم بود؛

خاطره ای را بگویم، آیت الله العظمی بروجردی، من ایشان را ندیدم، ایشان کسی بود که شاه می آمد مقابلش زانو می زد، تا ایشان زنده بود، شاه جرأت نکرد خیلی کارها را مثل اصلاحات ارضی و انقلاب سفید را انجام دهد، آیت الله بروجردی کسی بود که امام شاگردش بوده، ایشان می گوید، یک شب پیغمبر خدا را خواب دیدم، دیدم علمای بزرگ مقابل و کنار پیغمبر نشسته اند اما نگاه کردم ببینم سمت راست پیغمبر چه کسی نشسته، نزدیک ترین آدم، دیدم عموی ما، آسیدجواد بروجردی است، آسید جواد بروجردی الان قبرش در بروجرد است و خیلی ها می روند و به ایشان متوسل می شوند، دیدم ایشان کنار پیغمبر نشسته، آیت الله العظمی بروجردی می گوید در عالم خواب تعجب کردم این هایی که دورتر از پیغمبر نشسته اند از ایشان باسوادترند، یک مرتبه در عالم رؤیا پیامبر به من متوجه شد و گفت میدانی چرا؟ چون این بیشتر از دیگران بار از رو دوش مردم برمی دارد، مشکل مردم را حل می کند.


این قصه را به نظرم در حرم گفتم یک روزی که آقا امام رضا (علیه السلام) نشسته بودند، سلیمان جعفری می گوید یک گنجشکی آمد مقابل امام رضا (علیه السلام) شروع کرد پر و بال زدن، گفتیم آقا این چه می گوید، ائمه ما زبان حیوانات و پرندگان را می دانند، آقا فرمود از ما کمک می خواهد، دارد می گوید یک مار آمده به جوجه هایم در لانه حمله بکند، سلیمان جعفری می گوید چوبی برداشتم و رفتم مار را دور کردم، آقا خوشحال شدند، در این حد؛ امام هشتم (علیه السلام) که در کنار حرمش نشسته اید که ان شاءالله به همه تان عنایت کند، فرمود عبدالعظیم به شیعه های ما بگو به شیطان راه ندهند، دروغ نگویند، امانت دار باشند، سکوت در زندگی شان باشد و تا می توانند به هم رو کنند، کار هم را حل کنند.


«همدیگر را خرد نکنند»، به هم توهین نکنند، خوشبختانه انتخابات ریاست جمهوری تمام شد، ما که گله مندیم از مناظرات، مقام معظم رهبری هم فرمودند نکاتی دارم که بعدأ می گویم ولی حالا می گوییم رقابت بوده، عیبی ندارد، بالاخره هفت نفر رقابت می کردند، یک چیزهایی گفتند ولی بینی و بین الله از این به بعد باهم رفاقت کنید، زیر بال همدیگر را بگیرید؛ اگر این امید در مردم ایجاد شده که مشکلات حل می شود ان شاءالله، این امید ایجاد شده این گرانی و فساد رفع بشود، در تمام 42 سال گذشته دولت ها خدمت کردند به اندازه خودشان، این ها را نادیده نمی گیریم ولی بینی و بین الله آقایونی که الان دولت جدید را می پذیرند، هرچی آدم مال قبل است را کنار نگذارند، به شایستگی ها نگاه کنند، به خط و جناح کار نداشته باشید؛ درود خدا بر شهید چمران که امروز سالروز شهادت شهید چمران است و این مرد با این که دانشگاهی و مهندس و علوم پایه بود اما آشنا به علوم حوزوی و شخصیتی عارف بود، می گفت من نگاه می کنم کی برای کشور مفید است، از او استفاده می کنم.


یک وقتی در بیت رهبری بعد از روضه ای که آنجا منبر می رویم، آقای شهید سلیمانی هم کنار بنده بود، دیدم افرادی که می آیند با ایشان روبوسی و اظهار ارادت می کنند، هرکدام مال یک جناح است، یکی اصولگرا، یکی اصلاح طلب است، همه با ایشان رفیق بودند چون شهید سلیمانی با فرض این که خط قرمزش ولایت فقیه بود اما طرد نمی کرد، می گفت این آقا به درد می خورد؛ اخیرأ یکی از آقایان که از ایران رفته و خارج از کشور است، گفته بود «من شرمنده اخلاق شهید سلیمانی شدم چون منم که به نظر مردم ضد انقلاب هستم، کاری داشتم در خارج، آقای سلیمانی برایم راه انداخت چون تو ایرانی هستی».

شریعتی: اولویت شهید سلیمانی ایران بود و مردم.
حجت‌الاسلام رفیعی: ایران، مردم و در عین حال کار راه افتادن در عین حالی که همه می دانستند اگر کسی با رهبری مقابله کند، پیش سلیمانی جایی ندارد، اهل قهر نبود، عزیزانی که از شبکه سه عرایض من را می شنوید، قهر از کشور، قهر از نظام، قهر از صندوق رأی، من رأی نمی دهم، من چنین می کنم و ...، این «من» را بگذارید کنار، والله این «من» شیطان است، این من خدا نیست، خودتان برای نظام بخواهید، نظام را برای خودتان نخواهید، نگویید اتحاد با من، بگویید اتحاد باهم؛ تقاضایم این است عزیزانی که دولت را دست می گیرند، مراقب باشند بر شایسته سالاری، تجربیات گذشته کنار زده نشود، ان شاءالله خدا هم کمک کند، امید داریم، خیلی امیدوارم به آینده که مشکلات جامعه مرتفع بشود؛ دوتا از یاران امام رضا (علیه السلام) را عرض کردم، یکی زکریابن آدم و یکی هم حضرت عبدالعظیم.


شخصیت سوم، یونس بن عبدالرحمن است، این را خوب دقت کنیم، کسی است که سه بار امام رضا (علیه السلام) بهشت را برای او تضمین کرد، خیلی حرف است، سه بار فرمود «تو اهل بهشتی»، یونس بن عبدالرحمن را گفته اند سلمان زمان امام رضا، اینقدر آقا دوستش داشت، یونس بن عبدالرحمن کسی است که ائمه دوستش داشتند و ایشان، احادیثش مورد تأیید است، کتابی نوشته بود به نام «یوم و لیله»،

یک کسی می گوید وجود مقدس امام جواد (علیه السلام) آمد منزل ما، یکی از اصحاب امام جواد (علیه السلام) می گوید من مریض بودم، امام جواد (علیه السلام) آمد دیدن من، نشست و حال مرا پرسید و این کتاب کنار من بود، گفت این چیست، گفتم کتاب یونس بن عبدالرحمن است، آقا کتاب را برداشت، تمام صفحاتش را ورق زد، با دقت نگاه کرد، بعد فرمود «رحم الله یونس»، خدا رحمت کند یونس بن عبدالرحمن را، امام از کتاب آدم تعریف کند خیلی اتفاق بزرگی است؛ ابوهاشم جعفری می گوید رفتم خدمت امام عسکری (علیه السلام)، کتاب یونس بن عبدالرحمن دستم بود، پرسیدند در دستت چیست، گفتم کتاب یوم و لیله است، آقا از من گرفت و ورق زد، فرمود «آنچه در این کتاب آمده حق است، مورد تأیید ما و همان دین مورد نظر ماست»؛ ما یک کتاب بنویسیم، امام تأیید کند آن هم دوتا امام، این یونس بن عبدالرحمن است.


آنقدر علیه این یونس بن عبدالرحمن توطئه کردند، شایعه ساختند، حرف علیهش زدند، همین مسلمانان؛ روزی آمد خدمت امام رضا (علیه السلام)، می گوید با عده ای رفتیم خدمت امام رضا (علیه السلام)، همینطور که خدمت آقا نشسته بودیم، یک گروه دیگر از بصره آمده بودند دیدن امام رضا (علیه السلام)، امام به من فرمود یونس بن عبدالرحمن بلند شو برو در آن اتاق پشت پرده که این ها تو را نبینند، گفت رفتم اتاق پشت پرده، این ها خدمت امام رضا (علیه السلام) رسیدند، شروع کردند علیه یونس بن عبدالرحمن حرف زدند و چه حرف هایی، این ها رفتند، گریه کنان از اتاق آمد بیرون، گفت آقا دیدید چطور پشت سر من در مقابل شما حرف می زنند، آقا فرمود «من از تو راضیم ولو همه از تو ناراضی باشند»،

آقایان، خواهران، کاری کنید امام رضا (علیه السلام) از شما راضی باشد، خواهری که شما حجابت را رعایت می کنی، دختر جوانی که حجابت را رعایت می کنی، مسلمأ امام رضا (علیه السلام) از شما راضی است، بگذار به تو بگویند امل، بگذار به تو بگویند مذهبی، هرکه هرچه می خواهد بگوید، شما دانشجوی عزیز در خوابگاه نماز بخوان ولو همه خوابگاهی ها مسخره ات کنند، اگر انسان حق بگوید، نباید از ملامت بترسد؛ امام رضا (علیه السلام) فرمود «اگر یک دُر در دستت باشد و همه بگویند سنگ است، قبول می کنی؟»، گفت نه، گفتند «برعکسش، یک سنگ در دستت باشد و همه بگویند دُر است»، گفت آن را هم قبول نمی کنم، من که می دانم دُر نیست، فرمودند «پس کاری به حرف مردم نداشته باش». همینجا یک تذکر بدهیم، از پنجره آبروی یکدیگر وارد نشویم، از پلکان آبروی هم بالا نرویم، مواظب باشیم گناه آبرو ریختن خیلی بد و زشت است، این آقا یونس بن عبدالرحمن علیهش حرف می زدند اما امام از او راضی بود، برادران و خواهران، یک کاری کنید که امام رضا (علیه السلام) از شما راضی باشد.

سوره یونس آیه 12 که این قاری محترممان نیز امروز خواندند، خیلی عجیب است، آقایان و خواهران، چند جا خدا در قرآن گله کرده است، یکی آن همین آیه 12 سوره یونس است که قاری محترم خواند، آیه اش این است «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ...»، وقتی یک گرفتاری برای آدما پیش می آید، بچه اتاق عمل می رود، کرونا می گیرد، تصادف می کند، «...دَعانا...»، فورأ با خدا رفیق می شوند و خدا خدا می کنند، «...لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً...»، خوابیده، نشسته، ایستاده، هی می گوید خدا بچه ام شفا پیدا کند، مریضم از کما بیرون بیاید، عیب ندارد، خدا می گوید وقتی گرفتار می شوید، خوب ما را می خوانید، در همه حال هم با ما رفیق می شوید، پشت در اتاق عمل نشسته صلوات می فرستد، ایستاده صلوات می فرستد، به این و آن متوسل می شود، «...فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ...»، وقتی مریض خوب شد، بچه از کما بیرون آمد و از بیمارستان مرخص شد،

«...مَرَّ کَأَنْ لَمْ يَدْعُنا...»، مثل این که اصلأ ما را نمی شناسد، انگار نه انگار، دیگر صلوات و نماز یادش می رود؛ چطور وقتی گرفتار شدی، ختم سوره فلان، دیدید در فضای مجازی تا یک نفر گرفتار می شود، چه چیزهایی پیدا می کنند که خیلی هایش هم درست است، این تعداد حمد بخوانید، اینقدر « مَّنْ يُجیب» بخوانید، خدا می گوید عیب ندارد، کارتان را راه می اندازیم اما اینطور نباشد که اصلأ ما را نمی شناسید.


خدا به حضرت داوود یک وقتی وحی کرد که داوود، در خوشی ات مرا بخوان که در ناخوشی جوابت را بدهم، این هایی که گرفتار می شوند و رو می آورند به نماز و دعا و خدا، در روایت داریم وقتی دعا می خوانند، ملائک می گویند «این صدا ناآشناست»، تا حالا نیامده بود، الان بچه اش مریض است، اینطور نباشد؛ مهم ترین پیام امام رضا (علیه السلام) هم به من و شما همین است، گفتم ائمه آمده اند ما را با خدا رفیق کنند، مشهد هم می آییم برای این است که توحیدمان قوی بشود، «خدایا من از خانه ام به خاطر تو راه افتادم» و الا چرا امام رضا برای ما مهم است؟ چون برای خدا مهم است و خدا ایشان را امام قرار داده، این پیام را از زندگی امام رضا (علیه السلام) دریافت کنیم «با خدا رفیق باشیم»، ارتباطتان را با خدا پای کارهای سیاسی و عملکرد افراد و مشکلات برخی اشخاص نگذارید، جوانان با خدا رفیق باشید، خدا ان شاءالله در زندگی تان گشایش ایجاد می کند.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group