پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1400-07-20-حجت الاسلام رفیعی

موضوع برنامه: بررسی شخصیت اصحاب پیامبر اکرم (اَسماءِ بِنتِ عُمَیس)


من امروز توفیقی شد مجموعه تقریباً متناوبی از پیام های بینندگان عزیز را خواندم. یعنی از قم تا تهران پیام خواندم. همه را نه، ولی یک بخشی از این ها را خواندم. من تندخوانی ام هم نسبتاً خوب است. تشکر و قدردانی که خیلی بود، من از همه ممنونم، محبت دارید. یک تعداد سوال راجع به بحث ما است. مثلاً طرف پرسیده بود شما راجع به اصحاب امام حسین و پیامبر بحث می کنید شهربانو تکلیفش چه شده است، کربلا بوده یا نبوده، یا راجع به حضرت ام کلثوم پرسشی شده است که ایشان در کربلا کمتر از این ها یاد می شود و شبیه این سوالات بود.

این نشان دهنده این است که توجه دارند عزیزان به موضوع. اگر اجازه دهید چون ممکن است ما چند برنامه دیگر بیشتر خدمتتان نباشیم ولی همین چند برنامه ای که هستیم یک جلسه را این ها را دسته بندی کنیم و اختصاص به پرسش های بینندگان بدهیم که دیگر بعضی از این ها پاسخ هایشان هم کوتاه است. یعنی می شود سریع پاسخگویی کرد. اما نکته ی دومی که عرض می کنم برخی از بینندگان عزیز نوشته بودند که حاج آقا از گرانی و تورم و مسکن و اجاره و این دولت هم که هنوز موفق نشده کاری کند و بلکه بعضی چیزها گران تر شده است و مثلاً این چیزهایی که همه در بازار حس می کنیم.

من حالا خدمت این دوستان عرض کنم چشم، وظیفه است ما بگوییم. ولی این برنامه یک برنامه ی معارفی است. بالاخره باید بر داشته ها و آموخته های مردم در حوزه تاریخ، در حوزه نهج البلاغه بیفزاید. ضمن این که خوب حالا ما یک تسبیحی دست بگیریم بگوییم گرانی است، گرانی است، گرانی است. مشکلی حل نمی شود. من یک وقتی به یکی از دوستانمان که از ائمه جمعه هستند گفتم من یک خواهشی از شما دارم، گفت چیست.

گفتم رهبر انقلاب وقتی یک عنوانی را مطرح می کنند، مثلاً یک مشکل اجتماعی را، یک سالی را نام گذاری می کنند. مثلاً می گویند سال حماسه فلان، یا تولید، یا رفع موانع. امسال این گونه بود. یا نه، اصلاً یک موضوعی را می گویند، ازدواج جوان ها، مسکن. گفتم ایشان از شما نمی خواهد شما هم همین واژه را در نماز جمعه تکرار کنید، این را که خود ایشان فرمودند. شما راهکار بدهید، روش بدهید.

بگویید شما فرمودید رفع موانع تولید، ما در استان خودمان پنج کارخانه است، می رویم موانع تولیدش را رفع می کنیم. پیگیری می کنیم و نظارت که این شعار محقق شود. الان این گونه شده است. این گونه شده است که تکرار می کنیم واژگانی که در اخبار هم تکرار می شود و مرتب 20:30 و جاهای دیگر هم نشان می دهند که مثلاً لبنیات این گونه شده است، گوشت گران شده است، مسکن گران شده است.

لذا من می خواهم خدمت آن بینندگان عزیز عرض کنم که بنده اگر به این عرصه ورود پیدا کنم هم طبیعتاً همین عرصه تکرار می شود چون کارشناس نیستیم، وارد هم نیستم. ولی بله دغدغه درستی است و بایستی به آن پرداخت شود. ان شاءالله ما هم اشاره خواهیم کرد در ضمن برنامه هایی که با بینندگان عزیزمان داریم. و اما ما قبل از ماه محرم و صفر به بحث اصحاب پیامبر می پرداختیم، در ماه محرم و صفر اصحاب امام حسین را مطرح کردیم.


شریعتی: که خیلی هم بحث خوبی شد. من همین جا تشکر می کنم.
حجت الاسلام رفیعی: خدمت دوستمان، تهیه کننده گرامی جناب آقای رکنی که عرض کردم فرمودند ماه ربیع ماه پیامبر است، میلاد حضرت رسول اکرم در این ماه است. جا دارد که این بحث برگردد. طبعاً من هم سعی کردم آن عمده اصحاب امام حسین را در محرم و صفر مطرح کنم که در واقع حرف برای گفتن داشت. لذا به این بحث برمی گردیم با یک رویکرد متفاوتی و آن رویکردی که می رویم سراغ اصحاب خانم و زن پیامبر. ما از آقایان خیلی گفتیم، افراد مختلفی را مطرح کردیم. جعفر بن ابی طالب را مطرح کردیم، عقیل، و افراد دیگر.

حالا یک جلساتی را اختصاص دهیم به این بانوان که این ها می شوند صحابیات و این ها هم به هر حال جایگاه بلندی دارند در نزد رسول خدا. اگر اجازه بفرمایید بعضی از این ها را باز هم طبق حروف الفبا اشاره می کنیم. البته بحث ما روی اهل بیت نیست. حضرت زهرا همان طور که در اصحاب هم به امیرالمومنین و امام حسین نپرداختیم. آن را در چتر اهل بیت مطرح می کنیم که طبیعتاً در مناسبت هایی که پیش می آید مفصل پرداخته شده است. بحث امروز من اگر فرصت شد، البته شخصیت دیگری هم مطرح خواهد شد، راجع به اَسماءِ بِنتِ عُمَیس است. این زن با شخصیت، شجاع، که جزو اولین کسانی است که به پیغمبر ایمان آورد و همان آغاز اسلام با همسرش جعفر بن ابی طالب به پیامبر گرامی اسلام ایمان آوردند. رسول خدا هم خیلی خوشحال شد.

این ها هم طبیعتاً در همان آغاز اسلام که مسلمانان در مکه اذیت می شدند ایشان و همسرش، یعنی اسماء و جعفر و عده ای از یاران به حبشه شرکت کردند و سال ها در حبشه بود، تا سال هفتم هجری یعنی تا روز فتح خیبر. سه فرزند خدا در حبشه به ایشان داد که یکی از آن ها همین عبدالله جعفر است که شوهر حضرت زینب است. ایشان متولد حبشه است و فرزند دیگرشان هم محمد است و فرزند دیگرشان هم عون است. با سه فرزند از حبشه سال هفتم هجری برگشت.

ممکن است به ذهن بینندگان بیاید، ما مکرر در منابر در سخنرانی ها در خود شما آقایان شنیدیم که شب عروسی حضرت زهرا اسماء کنار ایشان بود و پیغمبر وقتی فرمودند که مگر نگفتم کسی نماند در خانه گفت خدیجه کبری به من سفارش کرده است دخترم را تنها نذارم. مرحوم علامه شوشتری که از دانشمندان شوشتر است و در آن جا معروف به شیخ شوشتری است، ایشان سال 1374 فوت کردند.

من یک بار دیگر هم از ایشان نام بردم. ایشان یک کتابی به نام «الاخبار الدخیله» دارد، البته عربی است. بیشتر راجع به روایاتی که جنبه ضعیف دارند یا تاریخ هایی که درست نیست اظهار نظر کرده است. البته نقدهایی هم شده است که من کاری ندارم. ایشان در آن جا می گوید این اسماء نمی تواند آن اسماء باشد. اسماء دیگری بوده است. یک خانم دیگری به نام اسماء بوده است. این نمی تواند اسماء بنت عمیس باشد. چرا؟ چون اسماء بنت عمیس اصلاً مدینه نبوده است، ایشان حبشه بوده است.

ایشان وقتی با همسرش برگشت خیلی پیامبر اکرم خوشحال شد. آن روز دو اتفاق افتاد. یک اتفاق این بود که جعفر آمد و حضرت را آغوش گرفت و گفت نمی دانم به چه شاد باشم، به فتح خیبر یا به قدوم جعفر. «بِاَیهِما اَفرَح» این قدر شاد بود. یک پیروزی این جوری و حالا هم که تو برگشتی. ببین حالا چقدر برایش حضرت مهم است که چه را کنار که گذاشته است. بعد حضرت هم یک جایزه ای داد. حضرت هم آن موقع نسبتاً وضعش خوب بود، اسلام پیشرفت کرده بود، هم دام داشتند، هم زراعت داشتند، هم زمین داشتند.

حضرت فرمود هر کدام از این ها را می خواهی من به عنوان هدیه به تو بدهم. یا می خواهی یک نمازی به تو یاد بدهم. گفت نه نماز را به من یاد بدهید. معلوم است زرنگ بود. این نماز جعفر طیار که 300 «سُبحانَ اللهِ وَ الحَمدُ للِه وَ لا اِلهَ الَّا الله وَ الله ُ اَکبَر» دارد دو رکعت است و در مفاتیح هم هست. جالب است که آن آقایی که می گوید امام رضا را از مدینه می آوردند به ایران، می گوید در طول مسیر آقا نماز جعفرش ترک نشد.

به خاطر همین هم حرم امام رضا خواندن این نماز در صبح های جمعه مستحب است. این نماز را حضرت به ایشان داد. نکته ی دومی که اتفاق افتاد اسماء بالاخره بعد از چند سال دوری از همسایگان و خانم ها و صحابیات پیغمبر دورش را گرفتند که خوب خوش آمدی، بی بچه رفتی با سه بچه برگشتی، سفر خوش. یک مقدار که با او نشستند گفتند ما یک سوالی از پیامبر داریم رویمان نمی شود بپرسیم، تو الان می توانی بپرسی. بالاخره تازه برگشتی حضرت تو را تحویل می گیرد. و آن این است که برو به پیامبر بگو ما زن ها از بعضی ثواب ها محروم هستیم، یکی ثواب جهاد است.

چرا جهاد را از گردن ما برداشتید، ما که می خواهیم در این ثواب باشیم. به هر حال جهاد بیاید شهادت می آید، جانبازی می آید، ثواب های این طوری هم هست. جناب اسماء گفتند باشد. آمدند خدمت پیامبر گرامی اسلام و آن جمله معروف را که من حالا به خانم های محترمی که خیلی ها بیننده ی ما هستند به همه هم خسته نباشید می گوییم. چون این ساعت اداری ها هنوز سر کار هستند ولی خانم ها هستند و ان شاءالله این را نقل می کنند برای همسرانشان و فرزندانشان.

حضرت فرمود که شما جهاد دارید، چه کسی گفته است ندارید. «جِهادُ المَرأَةِ حُسنُ التَبَعُل» جهاد یک زن خوب همسرداری کردن است. کانون خانه را گرم نگه داشتن، محبت به همسر کردن، کانون خانه را سرد نکردن. و واقعاً جناب آقای شریعتی حالا همین طور است. من یک چند شبی توفیق داشتم در مشهد روی بحث خانواده صحبت می کردم. بیش از 100 آیه در قرآن راجع به خانواده پیدا کردم و این که چقدر اسلام به این کانون گرم اهمیت داده است. امیدواریم ان شاءالله به آبروی اهل بیت که به هر حال همه نزد خدا آبرو دارند، خانواده هایمان به هم گرم شوند، این دل هایشان با هم باشد، ان شاءالله این طلاق ریشه کن شود. خیلی متاسفانه شکننده است.


شریعتی: و چه آسیب های جدی دارد.
حجت الاسلام رفیعی: چه آسیب هایی، چه بچه هایی، چه غصه هایی. و این زن و شوهرهای مهربان و عزیز به وظایفشان آشنا باشند.
شریعتی: شما حساب کنید وسط این گرانی و مشکلات و گرفتاری هایی هم پیش بیاید.
حجت الاسلام رفیعی: می گوید رفتم عریضه خاص بنویسم، رفتم تمبر باطل کنم این قدر از من گرفته است، رفتم وکیل بگیرم.


شریعتی: جنگ اعصاب است.
حجت الاسلام رفیعی: و به قول شما قصه و دغدغه گرانی و اقتصاد یک طرف، این قصه و مشکلات هم یک طرف. و شما می دانید که در اسلام بنایی مبغوض تر از طلاق نیست و بنایی زیباتر از ازدواج نیست. چقدر این زن و شوهر با هم قشنگ زندگی کردند، اسماء و شوهرش. بعد هم که به مدینه آمدند می دانید که جناب جعفر بن ابی طالب وقتی در جنگ موته به شهادت رسید رسول خدا شخصاً به خانه اسماء آمد، این سه بچه را روی زانو نشاند، دست بر سرشان کشید.

حالا بچه ی دیگر هم داشت یا نه نمی دانم، ولی این عبدالله و عون و محمد بودند. و تسلیت گفت به اسماء بنت عمیس. حضرت زهرا فرمود که سه روز غذا به این خانه بیاورید که اسماء بتواند برای همسرش عزاداری کند. قبر جعفر بن ابی طالب هم در اردن واقع شده است. به هر حال جناب اسماء بن عمیس طبق آن رسمی که در آن زمان معمول بود. حالا در جامعه ما هم یک مقداری این مسئله هم متروک شده، هم قبح پیدا کرده است.


شریعتی: یک مقدار وضع فرق کرده است.
حجت الاسلام رفیعی: وضع فرق کرده است. من این را عرض نمی کنم بعضی از فرمول ها ممکن است برای جامعه ای حتی در خود ایران ما. الان ایران ما جامعه جنوب ما با جامعه مثلاً مرکز متفاوت باشد.


شریعتی: یک چیزهایی آن جا عرف باشد این جا نباشد.
حجت الاسلام رفیعی: بله. کاملاً همین طور است. عزیزان ما تصدیق می کنند. حالا من به عنوان مثال عرض می کنم. یکی از دوستان ما که برای افغانستان است یا برای پاکستان. ایشان می گفت مثلاً دخترمان سید باشد حتماً باید با مرد سید ازدواج کند و به غیر سید ازدواج نمی کند. ولی این جا مرسوم نیست. بنده خودم خانواده ام سیده است. یا مثلاً فرض کنید خود مقام معظم رهبری بعضی از دامادهایشان سید نیستند. در قم هم بعضی از علما و بزرگان ما این گونه هستند. ولی ایشان نه تنها این را می گفت بلکه با یک تندی هم با من می گفت. این عرف آن جا است در صورتی که هیچ دلیلی هم ندارد ولی عرف است. می گوید ما نمی دهیم.

یا شنیدم در بعضی از این عشایر و قبایل جنوب و جاهای دیگر، این ها حتماً باید از خودشان ازدواج کنند. ممکن است این مسائل باشد. بر اساس این رسمی که بود اسماء بعد از شهادت همسرش و در جنگ حنین، به ازدواج ابی بکر درآمد که آن موقع ایشان هنوز موضوع خلافت مطرح نبود. یکی از افرادی بود که در مدینه زندگی می کرد. فرزندی از او به نام محمد بن ابی بکر دارد. که این بچه امیرالمومنین فرمود: « کَانَ إِلَیَّ حَبیباً وَ کَانَ لِی رَبیباً » هم محبوب من است و هم فرزند من است. نامه 28 نهج البلاغه را خواهش می کنم بینندگان اگر فرصت دارید این نامه را ببینید. نامه 27 نهج البلاغه را امیرالمومنین به محمد بن ابی بکر نوشته است. البته این بچه زیاد در خانه جناب ابی بکر نبود.


شریعتی: تربیت شده امیرالمومنین بود.
حجت الاسلام رفیعی: بله. ابی بکر از دنیا رفت بعد از مدتی بعد از رحلت پیامبر، اسماء به ازدواج امیرالمومنین درآمد. به خانه امیرالمومنین علیه السلام آمد. جالب است بدانید که اسماء فرزندی هم از امیرالمومنین به نام یحیی دارد. الان در عراق مقبره دارد. نزدیکی شهر حله جایی به نام هاشمیه است که آن جا ضریح دارد، زیارتگاه دارد به نام یحیی بن علی. این یحیی بن علی و این محمد بن ابی بکر و آن محمد بن عبدالله بن جعفر ، این ها از طریق مادر با هم برادر هستند. حالا خود اسماء هم در همان هاشمیه عراق یک قبری به او منسوب است. گرچه در باب الصغیر دمشق هم که ما رفتیم آن جا هم یک قبری به او منسول است. حالا وجهش نمی دانم چیست.

ولی به هر حال درعراق نزدیک حله این قبر آقازاده شان یحیی بن علی هم است. نکته ای که می خواستم عرض کنم این که در ارتباط با جناب محمد بن عبدالله یک حقی هم از ایشان ادا کنیم گرچه الان روی اصحاب امیرالمومنین نیست. حالا ان شاءالله این برنامه شما ادامه داشته باشد در آینده خوب است این روش راجع به ائمه هم بحث شود، یعنی اصحاب امیرالمومنین، اصحاب امام رضا. ایشان را امیرالمومنین حکم زده برایش برای استانداری مصر و این نامه 27 را آقا به او داد. مثل همان نامه ای که به مالک اشتر داد، آن نامه 53 است، این نامه 27 است. که این گونه هم شروع می شود. حضرت می فرماید: «فَاخفِض لَهُم جَناحَکَ» با مردم متواضع باش، نرم خو باش، با مردم مهربان باش. من خواهشم این است عزیزان ما که در کشور مسئولیت دارند، وزرا، استاندارها، فرمانده ها، مخصوصاً آقایان استاندار. این نامه 27 را یک بار مرور کنند.


شریعتی: هم نامه 27 و هم آن عهد مالک اشتر را.
حجت الاسلام رفیعی: حالا عهد مالک اشتر را ان شاءالله ببیند منتها طولانی است. اما این یک صفحه است. کپی بگیرند. یک نکته ای دارد، به خاطر این نکته عرض می کنم. خوب بینندگان دقت کنند. وقتی محمد بن ابی بکر آمد مسئولیت مصر را آغاز کرد، معاویه روی مصر نظر داشت. عمروعاص را فرستاد که محمد بن ابی بکر را ساقط کند.


شریعتی: مصر خیلی برایشان مهم بود.
حجت الاسلام رفیعی: و محمد بن ابی بکر به شهادت رسید. آن بی انصاف ها جنازه او را گذاشتند در بدن یک حیوانی و آتش زدند. خیلی امیرالمومنین گریه کرد، خیلی ناراحت شد. حضرت امیر در نهج البلاغه چند جا، در چند خطبه، و حتی در کلمات قصارشان هم هست، نسبت به شهادت محمد بن ابی بکر اظهار تاسف کرد. فرمود من پسری از دست دادم، فرزندی از دست دادم. این که می خواستم عرض کنم آقایان مسئول ان شاءالله عنایت کنند. عمروعاص ریخت در دارالاماره مصر و اموال را غارت کرد، از جمله این نامه ها را پیدا کرد. نامه امیرالمومنین را پیدا کرد.


شریعتی: حکم ماموریتش را.
حجت الاسلام رفیعی: این ها را برداشت و به شما آورد و به دست معاویه داد. معاویه این ها را برداشت نامه را نگاه کرد. گفت این چیست؟ گفتند این حکم ماموریت محمد بن ابی بکر است که معاویه به او داده است. عمروعاص گفت پس آن را پاره کن، بنداز در آتش. گفت پاره کنم؟ این نامه علی بن ابی طالب است، این سند است. حالا این قدر عقلش می رسید. گفت ترویجش نمی کنیم، نمی گوییم یک جایی چنین چیزی هست ولی در بایگانی بگذارید. و این نامه را معاویه از بین نبرد. این قصه قاعدتاً باید در سال 38 باشد، چون محمد بن ابی بکر تقریباً 38 شهید شد. گذشت. معاویه رفت، یزید رفت، عبدالملک و چه و چه. قدرت دست عمربن عبدالعزیز افتاد، سال 99، حدود 50 سال بعد. این نامه را پیدا کرد و دستور داد بین استاندارها و مسئولین ترویج کنند. این را گفتم که آقایان یک مقدار تحریک بشوند ان شاءالله این نامه را ببینند.


شریعتی: من از دوستان خواهش می کنم بعضی از فرازها را در کانال هم بگذارند که ان شاءالله عزیزانمان خواستند مراجعه کنند؛ نامه 27 نهج البلاغه.
حجت الاسلام رفیعی: یک جمله اش را بگویم. آقا در آن جا می فرماید که محمد بن ابی بکر یک کاری کن فقرا از تو مأیوس نشوند، بگویند این هم به درد ما نخورد. و یک کاری کن قدرتمندها به تو طمع نبندند. بگوید خوب شد این آمد، این به درد ما می خورد. خیلی حرف مهمی است. فرمود یک کاری کن صاحبان ثروت در تو طمع نکنند و صاحبان ضعف و فقر و گرفتارها و عامه مردم از تو مایوس نباشند. این را عزیزانی عرض می کنم که دولت جدید را تحویل گرفتند. روال این بوده است که جدید به سر کار می آیند. یک کاری کنید که مردم عادی مایوس نشوند، این امیدی که بستند قطع نشود.

با تشکر از همه ی تلاش هایی که در گذشته صورت گرفته است به هر حال مردم منتظرند ان شاءالله یک تحولی در عرصه اقتصاد و معیشت مردم ببینند. دور شدیم. به هر حال جناب اسماء بن عمیس را عرض می کردیم که ایشان از امیرالمومنین فرزندی به نام یحیی دارند. یک نکته ای بگویم که یادم رفت بگویم. ظاهراً این ها 10-11 تا خواهر هستند. آن چیزی که جالب است یک همین اسماء است که همسر جعفر بن ابی طالب بوده در ابتدا، بعد حضرت امیر و همچنین ابابکر. خواهر دیگر این ها میمونه زن پیامبر است، خواهر دیگر این ها ام فضل همسر عباس عموی پیغمبر است، خواهر دیگرشان سلما زن همزه سیدالشهدا است. این چهارتا با هم باجناق می شوند. جعفر بن ابی طالب، پیامبر، عباس عموی پیامبر و همزه سیدالشهدا.

روایت داریم، به نظرم از امام باقر است. فرمود این ها زنان بهشتی هستند و به این ها «اَخَواتُ المُومِنات» می گویند، خواهران زن های مومن هستند. این ها می گویند مادرشان خیلی کیف می کرده است، می گفته چهار داماد دارم، هر چهارتا چه دامادهایی. همه از بنی هاشم هستند. افتخار می کردند. رسول خدا که در راس است، خود جعفر بن ابی طالب، خود همزه، عباس. این هم یک ویژگی و نکته ای است که در زندگی جناب اسماء بنت عمیس قابل توجه است. اسماء از آن خانم های است که در حجة الوداع در محضر پیامبر گرامی اسلام بوده است و با این که در شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در خانه امیرالمومنین نبوده است ولی در عین حال آمد و در دفن حضرت زهرا بریز آب روان اسماء ولی آهسته آهسته.

خدا حفظ کند آقای سازگار را که این شعر برای ایشان است. حضور داشته است. و ایشان همان خانمی است به حسب نقل که وقتی دید صدیقه طاهره (س) ناراحت است از تشییع جنازه اش، گفت من در حبشه دیدم تابوت هایی درست می کنند که دیوار دارد. شما الان هم در فلسطین یا بعضی کشورهای عربی دید که پیکرها را وقتی تشییع می کنند یک تخته ای است. ولی تابوت ها داریم، دیوار داریم. الله اکبر که چقدر حضرت زهرا اهمیت می دهد به حجاب و عفاف که می خواهد حجم بدنش حتماً این بدنی که روی این تخته قرار می گیرد خوب کفن دارد، یک پتویی یا پارچه ای افتاده است. ولی حجم بدن مشخص نباشد، آن هم میت، کسی که از دنیا رفته است می خواهد مشخص نباشد و نگران است.

خواهران گرامی درس بگیریم از حضرت زهرا سلام الله علیها و مواظبت کنید، مواظبت کنیم، از حجاب، از شخصیت، از کرامت خودتان. که حضرت خیلی خوشحال شد وقتی جناب اسماء این پیشنهاد را به ایشان داد. و ایشان یکی از ویژگی هایشان این است که ناقل فضائل اهل بیت است، یعنی محدثه است. خیلی از این فضائل امیرالمومنین را ایشان نقل کرده است، از جمله داستان رد الشمس که دیگر فرصت این جا نیست. عزیزان می توانند دنبال کنند. یکی از ناقلین هم جناب اسماء بنت عمیس است. زنی با کرامت، با فضیلت، با شجاعت، با عظمت، مدافع اهل بیت، حتی مدافع فدک، مدافع حضرت زهرا. خیلی مهم است. ببینید ظاهراً همانطور که از تاریخ استفاده می شود در جریانات رحلت پیامبر و ثقیفه ایشان در این شرایط همسر جناب ابی بکر بوده است.


این گونه می شود وقتی در حنین ازدواج کرده است یکی دو سال قبل از رحلت پیامبر بوده است، همزمان با رحلت پیامبر دقیقاً ایشان در خانه کسی است که به هر حال در جریان سقیفه به خلافت برگزیده شده است و آن داستان غدیر عملاً میان بخشی از جامعه فراموش شده است. اما اسماء با این جریان همراه نیست. این خیلی مهم است. یعنی با جریان حکومت همراه نیست با این که همسر است، با این که به حسب عادی ازدواج کرده است. عرض کردیم این هم آن زمان یک عرفی بوده است، اما همراه نیست.


شریعتی: حق را می شناسد.
حجت الاسلام رفیعی: احسنت. مدافع امیرالمومنین است. و شاید یکی از دلایل این که حضرت بعداً با او ازدواج کردند و از او فرزند دارند. خود جناب محمد بن ابی بکر می دانید به هیچ وجه با قضیه جمل همراه نیست، به هیچ وجه با قضیه صفین همراه نیست. در قضیه صفین با معاویه همراه است و نه در جمل با خواهر خودش که در جمل حضور داشت. تاریخ را ببینید. فیلم امام علی هم این را نشان می دهد. کاملاً مطیع امیرالمومنین است یعنی در مسیری که آقا می گوید حرکت می کند و آن تعریف هایی که حضرت امیر از او می کند.


شریعتی: یعنی متاثر از نسب نیستند.
حجت الاسلام رفیعی: حالا در عین حال اصل این است که این قصه پیروی از حق در این داستان مهم است.
شریعتی: بسیار خوب. خیلی ممنون و متشکرم. یک شخصیت دیگر را هم می ‎ فرمایید.
حجت الاسلام رفیعی: بله. اگر اجازه دهید بعد از تلاوت باشد.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. ما یک طرحی داریم سال ها شما هم مطلع هستید، طرح رد مظالم. که در ایام ماه ربیع الاول به یمن میلاد با سعادت نبی مکرم اسلام این اجازه را برنامه سمت خدا از مراجع معظم تقلید گرفته است. بخش عمده ای از این زحمات بر دوش حاج آقای حسینی قمی است که ان شاءالله خداوند حفظشان کند.
حجت الاسلام رفیعی: به زودی ان شاءالله به جای ما به برنامه بیایند.


شریعتی: ان شاءالله. اختیار دارید. هر گلی برای ما یک بویی دارد. ما از محضر شما هم استفاده می کنیم. از هزار تومان تا 500 هزار تومان بدهید. اگر بیشتر شد نیاز به اجازه مجددی دارد که با دفاتر مراجع معظم تقلید می توانید تماس بگیرید و این اجازه را بگیرید و از طرف صاحبان حقی که نمی شناسید یا به هیچ وجه به آن ها دسترسی ندارید خودتان این مبلغ را به فقرا بدهید، فقرایی که خودتان می شناسید. اگر نکته ای راجع به طرح رد مظالم دارید بفرمایید.


حجت الاسلام رفیعی: به طور کلی در این سوالات هم یک مقداری بود. از من هم پرسیده بودند با این که بنده طراح این موضوع نبودم. به طور کلی خیلی خانواده های از ما سوال می کنند که ما گاهی یک بدهی هایی داریم، اصلش را می دانیم، شخصش را نمی شناسیم. و نکته دوم این که مقدارش را هم نمی دانیم. مقدار را به اقل می شود کفایت کرد. البته اگر بیشتر بدهند خوب است ولی من نمی دانم که مثلاً 5 هزار تومان بدهی من است یا 10 هزار تومان. می شود 5 تومان را داد. اما طرفم را نمی شناسم. آن هایی که می شناسیم رد مظالم نمی شود.


شریعتی: باید به خودشان بدهیم.
حجت الاسلام رفیعی: بنده می دانم به آقای شریعتی بدهکار هستم، باید به خود شما بدهم. اما نمی دانم آن طرف کیست. یک وقتی یک آقایی به من گفتند، حالا هر کجا هستند من برایشان آرزوی توفیق دارم. گفت من کارمند اداره پست بودم، در گذشته هم رد و بدل پول از خارج از کشور گاهی با نامه صورت می گرفت.


شریعتی: در پاکت می گذاشتند.
حجت الاسلام رفیعی: من خودم یادم است پدرم گاهی می خواست برای کسی پولی بفرستند همین 100 دلار، 200 دلار، می گفت من ناشی گری کردم، شیطان گولم زد. گاهی بعضی از این نامه ها را باز کردیم و پول هایی از آن برداشتیم. و ایشان می گفت مثلاً آن موقع در حدود 5هزار تومان، این که من می گویم برای 20 سال قبل است. نه صاحبانش را می شناسم، نه می دانم که هستند، نه آن ها پیگیر می شدند، نه شاکی شدند. گفتم همین کار را بکنید. شما الان رد مظالم بده. فلذا خیلی طرح خوبی است مخصوصاً شما که با 500 هزار تومان مجوز گرفتید. منتها من خواهشم این است شناسایی کنند افراد آبرومند، عیال وار، این هایی که گرفتار هستند. لازم هم نیست به طرف بگویید که رد مظالم است. نگویند ولی این را تقدیم کنند به فقرا و نیازمندان.


صفحه321قرآن کریم
یک تعبیری بود در این آیاتی که قرائت شد. «وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ» پیامبر خاندانت را به نماز امر کن. می دانید تعبیر اهل در قرآن چند بار آمده است که قرآن کریم به ما می گوید علاوه بر خودتان مواظب اهلتان هم باشید. اهل یعنی خانه، فرزند، همسر. از جمله این آیه سوره تحریر که می فرماید: «قُوا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم ناراً» مردم مواظب خودتان و خانواده هایتان باشید جهنمی نشوند. یا در سوره طور می فرماید وقتی بهشتی ها دور همدیگر می نشینند «وَ اَقبَلَ بَعضُهُم عَلی بَعضِ یَتَسائَلون» از هم می پرسد شما در دنیا چه کار می کردید، پاسخ می دهند «کُنَّا» ما در دنیا در خانواده هایمان مشفق بودیم یعنی مهربان و نگران بودیم. ادامه آیه این است: «فِي اَهلِنا مَشفِقین».

ما قبلاً که در دنیا بودیم به خانواده توجه داشتیم، برای ما مهم بودند. این آیه هم همین را می گوید. می گوید به بچه ها و خانواده تان بگویید نماز بخوانند. ممکن است بگویند نمی خوانیم، باشد، دوباره بگویید. «وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ». یعنی امر به معروف و نهی از منکر صبر می خواهد. دعوت اهل خانه به نماز و واجبات خانه صبر می خواهد. یک بار به دختر خانم بگو نماز صبح بخوان، نخواند. 2-3 روزی دوباره بگو. یک بار برایش یک کادو بخر، یک بار به او بگو دخترم برای خودت است. بالاخره به اشکال مختلفی بگو.


شریعتی: ولی خسته نشو.
حجت الاسلام رفیعی: این «وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا ۖ» چون می دانید که صبر در همین صفحه ای که الان خوانده شد دارد که «فَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ» بعضی حرف های می زنند صبور باش، جای دیگر داریم «فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّک» گاهی فرمان خدا می آید که مثلاً در تابستان به جنگ بروید، صبور باشید. گاهی می گوید «فَاصبِر عَلی ما أَصابَکَ» گاهی مصیبت پیش می آید. پس صبر فقط در مصیبت و گفتارها و معصیت نیست.

یکی از مصادیق صبر صبری است که صاحبان امر به معروف و نهی از منکر باید داشته باشند. پدر باید صبور باشد. درس هم همین است. در درس «فَصطَبر» هستیم. مدرسه اش می رویم، کتاب کمک درسی می گیریم، کلاس ویژه برایش می گذاریم، خواهش می کنیم، قربان صدقه می رویم. در نماز هم می گوییم این کار را بکنیم که ان شاءالله به آبروی پیامبر اکرم و طبق این آیه ای که الان خواندیم که قرآن در واقع توصیه می کند همه ی بچه ها و خانواده مان اهل نماز باشند. آقای شریعتی یک نکته هم این جا بگویم حالا که به این جا رسیدیم. بینندگان عزیز، برادران، خواهران، جوانانی که الان عرایض بنده را گوش می دهید، نماز برای خودتان مفید است، بخوانید. مثل این که چطور خودتان را می شوید برای خودتان مفید است.

در مشکلاتی که در جامعه دارید، پدر بداخلاقی، آخوند بداخلاقی، قاضی بدقلقی، مسئول مثلاً مشکل داری، نماز را به این چیزها گره نزنید. نماز برای خداست. خدا دارد قول می دهد می گوید: «إنَّ الصَلاة تَنهی اَنِ الفَحشا وَ المُنکَر». در زندگی شما منکر را می برد. و در صورت معارج نگاه کنید. حالا بحث به این جا رسید عرض می کنم، قبل از این که به تاریخ بگویم. در سوره معارج نگاه کنید خدا در قرآن می فرماید انسان ها حریص هستند، «إنَّ الاِنسان خُلِقَ هَلوئا». بعد می گوید: «إلَّا المُصَلّین» کسانی که اهل نماز هستند اعتدال دارند. نماز یک پالایشی است، یک شویندگی دارد. لذا من تقاضایم این است عزیزانی که صدای ما را می شنوند. ان شاءالله که همه اهل نماز هستند. مخصوصاً این جوان های عزیز این 17 رکعت را اهمیت بدهید، دنیا و آخرت برای شما مفید است ان شاءالله.


حجت الاسلام رفیعی: بنا شد که خانم های اصحاب صحبت کنیم. اسماء را اشاره کردیم. خواهر امیرالمومنین را اشاره می کنیم، ام هانی. ابوطالب چهار پسر داشت، یک دختر، از فاطمه بنت اسد به نام ام هانی. شجاع، قوی، رشید، خوش بیان و یک زن بسیار بل فضیلت و با کمالی که پیامبر گرامی اسلام هم نسبت به این زن و جایگاهشان هم توجه داشتند. فلذا یک وقتی حضرت در فتح مکه وقتی پیغمبر مکه را فتح کرد از پیغمبر یک خانه گرفته بودند. خانه خدیجه کبری بود، در مکه بستگان هم داشت، خیلی ها هم دلشان می خواست که پیامبر به آن جا برود.

ولی به خانه ام هانی رفت. ام هانی هم خیلی خوشحال شد، بلافاصله نان آورد و حضرت آمدند مشغول شوند گفت آقا خورش هم هست. رفت یک قدری سرکه آورد. پیامبر نان و سرکه میل کردند. ایشان به هر حال شوهری داشته به نام هبیره. این شوهر مشرک بود. خود ام هانی مسلمان شد ولی این شوهرشان مشرک بوده است. پیامبر خدا مکه را که فتح کرد فرمود که شمشیر را زمین بگذارید و الا کسی شمشیر دست بگیرد خونش هدر است. ما نمی خواهیم مکه خونی ریخته شود، ما می خواهیم این شهر آرام فتح شود. مردم هم گوش دادند، شمشیر را زمین گذاشتند.

حتی پیامبر فرمود بروید به خانه ابوسفیان، با این که ابوسفیان خودش از سران مشرکین بودند. هر که به آن جا برود در امان است. هر که خانه اش باشد و بیرون نیاید در امان است. اما توطئه و شمشیر و آدم کشی نه. یک چند نفری شلوغ نکردند و شمشیر دست گرفتند، از جمله پسر ابوجهل. به هر حال حضرت وارد شد و مسلمانان جنگیدند. به خانه ام هانی رفتند. چون هبیره شوهرش بود، خودش هم جزو مشرکین بود. رفتند به خانه پناهنده شدند. حضرت فرمود که بروید این ها را بیاورید. این ها شلوغ کرده بودند، شمشیر دست گرفته بودند.

امیرالمومنین مامور این کار شد. زره، کلاه خود، با مامور درِ خانه خواهرش آمد. در زد و ام هانی هم در را باز کرد. نمی دانست که ایشان است. نمی شناخت. چند سال آقا را ندیده است، آقا 8 سال است که هجرت کرده است. برو از سر راه من کنار برو. حضرت امیر به ام هانی گفت من مامورم این ها را تحویل بدهم. گفت کسی نمی تواند وارد خانه من بشود، من اجازه ورود احدی را به این خانه نمی دهم. شجاع بود. دستانش را در چارچوب در انداخت و بعد گفت تو حیا نمی کنی. من یک زن هستم. حالا این تعبیر من است. یک مرد نامحرم جلو خانه من این طور آمده است.

حضرت کلاه خود را برداشت. در آغوش گرفت، خواهر و برادر گریه کردند و بعد از چند سال. البته ام هانی قبل از این که حضرت امیر کلاه خود را بردارد گفت به تو می گویم برو و الا می آیم پیش همان پیغمبر شکایت می کنم. قسم خورد. بعد که شناخت و تمام شد گفت من بروم پیش پیغمبر شکایت تو را بکنم. گفت خودت می دانی. گفت ببین من قسم خوردم، چون قسم خوردم بگذار بیایم. ام هانی نزد رسول آمد. لبخندی زد و گفت اگر همه ی مردم فرزند ابوطالب بودند شجاع بودند. امیرالمومنین فرزند ابوطالب، خواهر هم ام هانی است. گفت که من آمدم از برادرم گله کنم. به هر حال چون سوگند یاد کردند. پیغمبر فرمود کار ایشان درست بوده است چون ماموریت داشته بیاید. ولی باشد، به آن ها هم امان می دهم. به خاطر تو به آن ها هم امان می دهم. این هم نکته ای بود که راجع به جناب ام هانی است.


شریعتی: چه زمانی مسلمان شد؟ در تاریخ نیامده است؟
حجت الاسلام رفیعی: همان موقع در فتح مکه مسلمان شده است. یک فرزندی هم دارد که خیلی حضرت امیر این فرزند را دوست داشت. به نام جعده بود. این پسر همین ام هانی است. این همان کسی است که شب نوزدهم وقتی در خانه ام کلثوم حضرت علی علیه السلام صحبت از مرگ و شهادت کرد گفتند آقا شما نرو مسجد، یک شخص دیگر را بفرست. حضرت همان جعده را بفرستید. که فرستادند منتها دیگر نشد که خود حضرت آمدند. ایشان امیرالمومنین دایی اش می شود. به او مسئولیت هم داده است. یک وقتی این جعده از طرف حضرت امیر کارگزار بوده است.

به هر حال این زن مومنه و متدینه و مورد توجه پیامبر گرامی اسلام روایاتی هم در تاریخ نقل کرده است. البته بعد از پیامبر زنده بوده و این همان خانمی است که وقتی حضرت امیر هم به خلافت رسید بود. بعد از پیامبر بود تا زمان خلافت امیرالمومنین که معروف است که وقتی حضرت امیر بین المال را تقسیم می کرد ایشان هم آمد سهمش را بگیرد حضرت 30 درهم به او داد. همزمان یک خانم دیگری آمد که کنیز بود و عرب هم نبود.

حضرت 30 درهم هم به همان خانم داد. ام هانی گفت آقا مساوی؟ من خواهر خلیفه، من عرب، آزاد، این زن کنیز، غیر آزاد، غیر منسوب به خلیفه. حضرت فرمود خواهر جان شرمنده، این هایی که شما می گویید هیچ کدام وجه امتیاز نیست. این هم عدالت امیرالمومنین است و ایشان هم پذیرفت. اصلاً من اعتقادم این است که این سوال را کرد که همین جواب را بشنود و عدالت امیرالمومنین را نشان بدهد. درود خدا بر ابوطالب، درود خدا بر فاطمه بن اسد، درود خدا بر مولی الموحدین امیرالمومنین و خواهرش ام هانی و برادرانش عقیل و جعفر و سایر منسوبین به این خاندان. امیدواریم که خداوند به برکت اسامی که امروز بردیم خدا هم به همه ما ان شاءالله لطف داشته باشد.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group