سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

1401-10-26-حجت الاسلام رفیعی-آفات اصرار بر گناه (شرح دعای هشتم صحیفه سجادیه)

بسم الله الرحمن الرحیم

 بله در این دعا از چهل و چهار بیماری به خدا پناه برده شده که خوب برای اینکه بتوانیم زودتر بحث را جمع کنیم، بعضی‌ها‌یش به هم مربوط است ممکن است دو سه تا را با هم بگوییم. سیزده مورد از این مواردی که امام سجاد از خدا خواسته که از اینها دور باشد البته ایشان که معصوم است به ما دارد یاد می‌دهد مطرح شد. اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و صوره الغضب از حرص و غضب و حسد و شهوت اینها شروع کردیم، چهاردهم و پانزدهم چون به هم در یک راستا است با هم عرض می‌کنم، و الاصرار علی المعاصم و الاستصغار المعصیه، خدایا پناه می‌برم به تو از دو چیز یک اصرار بر گناه دو کوچک انگاری گناه، معلوم می‌شود که گناه که چیز خیلی بدی است دو چیز این بد را بدتر می‌کند یکی تکرار، و پافشاری، و یکی هم کوچک انگاری مثل اینکه فرض کنید دروغ گفتن بد است یک وقت یک کسی دروغی از دستش در می‌رود می‌گوید اما یک وقت کسی نه هر روز کارش دروغ است بعد می‌گویی چرا دروغ می‌گویی می‌گوید چیزی نیست همه می‌گویند این خیلی آدم را حرص می‌زند، یک وقت کسی زنگ خانه شما را تصادفی می‌زند، فرار می‌کند یا عمداً می‌زند بعد شما هم الان دیگر همه خانه‌ها‌ متوجه می‌شود،

آدم دوربین هست، متوجه می‌شوید به او می‌گویید که زنگ خانه ما را زدی رفتی دیدم می‌گوید ببخشید عذرخواهی می‌کنم خوب خطا کرده عذرخواهی هم کرده یک وقتی هر روز می‌زند، وقتی می‌گویی می‌گوید مهم نیست، مگر شیشه شکستم مگر کسی را کشتم، مگر چیزی را خراب کردم، این حرص آدم را در می‌آورد مثل بچه¬ای که یک بار از دستش در می‌رود خدای نکرده بی احترامی به پدرش می‌کند بعد از رفتارش معلوم است ناراحت است

اما یک کسی بی احترامی به پدر یا مادر بشود روشش، بشود شیوه اش هیچ روزی نیست سر هیچ سفره-ای نیست، هیچ صبحی از خواب بلند نمی‌شود مگر اینکه بی احترامی بکند بعد می‌گوید برای چی احترام کنم مگر چکار کردم این حرص انسان را در می‌آورد پس دو چیز شد، اصرار بر گناه و دوم کوچک انگاری گناه، قبل از آنی که وارد بحث بشوم در تکمیل این دو روایتی را از رسول خدا می‌خوانم که فرمودند اربعه فی الذنب شر من الذنب این روایت خیلی عجیب است چهار چیز در گناه از گناه بدتر است ما اینجا دو مورد را گفتیم اینجا چهار تاست، چهار چیز در گناه از گناه بدتر است، الاستحقار و الافتخار و الاستبشار و الاسرار، دو تایش اینجا بود آنجا هم هست یکی از چیزهایی که در گناه خیلی زشت است استحقار، کوچک انگاری گناه، مردم دارند میلیاردی می‌خورند ما پنج هزار تومان از شما اضافه گرفتیم، تو دستت نمی‌رسد میلیاردی بخوری فعلاً دستت به این پنج هزار تومان می‌رسد مردم آدم می‌کشند ما یکی در گوش شما زدیم این کوچک انگاری گناه تو گوش زدن است خیلی خطرناک است.

مثل اینکه کسی بیاید کنار ماشین شما رد بشود و آینه شما را بشکند بعد بگویی آقا چیه، له که نکردم، خودت را نکشتم، یک آینه شکستم، این آدم بدش می‌آید. این یک دو افتخار، خوب کردم، بازم می‌کنم این خیلی بد است افتخار کند می‌گوید نمی‌دانید چنان در نوبت زدم نوبتم نبود همه را زدم کنار اگر بودی خلاصه از تعجب می‌ماندی که چه جور خودم را جلو انداختم فکر می‌کند کار خوبی کرده دارد به خطای خودش افتخار می‌کند، این دو تا الاستبشار، شادی، یعنی هنوز هم تعریف می‌کند نمی‌دانی اصلاً هیچ کس متوجه نشد من حق فلانی را خوردم فلان کار را کردم هی نقل هم می‌کند دیدید

بعضی‌ها‌ آمده بود پیش ابن زیاد می‌گفت پر کن خورجین ما را از طلا و نقره می‌گفت املأ رکابی ذهب و فضه پر از طلا و نقره کن چرا چون من یک آدم مهمی را کشتم حسین را کشتم انی قتلت خیر الناس ام و ابا، همه جا می‌نشیند تعریف می‌کند مثلاً کشتن امام حسین را یک افتخار می‌داند پس کوچک انگاری، فخر فروشی، شادی و الاسرار پافشاری می‌گوید ببین اگر پایش بیافتد صد تا دیگر مثل امام حسین هم باشد من می‌کشم یعنی لجوج است اصرار می‌کند تکرار می‌کند، می‌گوید این کار را کردم فردا هم این کار را می‌کنم، خوب کردم، باز هم انجام می‌دهم خیلی خدا بدش می‌آید این آدم‌ها‌ را خدا نمی‌آمرزد پس دو تا از صفات رذیله یکیش اصرار بر گناه است، یکی هم کوچک انگاری گناه، اما اگر نه شما یک گناهی کردید خدایا ببخشید سعی می‌کنم تکرار نکنم شاید هم تکرار کنی اما بنایت بر این نیست،

بنابراین خدایا خیلی جرم من بزرگ است من می‌دانم دعایی داریم بعد از نمازهای واجب می‌خوانیم در روایت دارد اگر کسی این دعا را مرتب بخواند گناهانش را به خودش هم روز قیامت نشان نمی‌دهند اینقدر قشنگ می‌آمرزد خدا، خودش هم فکر می‌کند این گناه را نکرده، البته مضمونش مهم اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَكَ اَرْجي مِنْ عَمَلي وَ اِنَّ رَحْمَتَكَ اَوْسَعَ مِنْ ذَنْبي اَللّهُمَّ اِنْ كانَ ذَنْبي عِنْدَكَ عَظيما فَعَفْوُكَ اَعْظَمُ من ذنبی؛ اگر گناه من بزرگ است عفو تو بزرگتر است این آدم را خدا دوستش دارد می‌گوید تو مثل دانش آموزی که نمره نیاورده سر کلاس سرش را می‌اندازد پایین شرمنده اما می‌گوید فردا امتحان بگیری همین است من نمره بیاور نیستم خودت را اذیت نکن بعد دست می‌گیرد به همان نشان می‌دهد ببینید پنج شدم کیف می‌کند، این خیلی بد است اسرار بر گناه و کوچک انگاری گناه. 

من چند تا نکته عرض کنم راجع گناه، حدود چهارده پانزده واژه در قرآن برای گناه به کار رفته، فارسی فقط می‌گوییم گناه، ولی در عربی بیش از چهارده تا یا پانزده تا واژه راجع گناه به کار رفته که وقتی آن واژه عربی را باز می‌کنیم می‌بینیم یک جوری در آن واژه اثر منفی گناه آمده مثلاً عرض می‌کنم مثلاً کلمه عصم، قرآن هم دارد که قل فیها عصم کبیر، کلمه عصم به معنای گناه است ما معنا می‌کنیم گناه همه این چهارده تا واژه را، به شما بدهند چهارده پانزده تایش را می‌نویسی گناه، ولی عصم یعنی گناه منتها ریشه کلمه عصم به معنای کندی است، به معنای کوتاهی است، یعنی کسی که گناه می‌کند در زندگی حرکت رشدیش کند می‌شود، باز می‌ماند، این یک ، دو ذنب که نزدیک چهل مرتبه شاید در قرآن آمده ذنب هم معنا می‌کنیم گناه می‌گوییم غافر الذنب مگر به خدا نمی‌گوییم غفار الذنوب، ذنب به معنای دنباله، پیامد، چون هر گناهی یک پیامدی دارد

شما چنانچه مال حرام خوردی در زندگیت یک پیامدی دارد، اگر اهل دروغ بودی مردم به تو اعتماد نمی‌کنند یک پیامدی دارد اگر بدقول بودی کسی با تو قرار نمی‌گذارد یک پیامدی، اگر خیانت به امانت کردی کسی چیزی به تو نمی‌سپارد پس گناه عصم است چون کند می‌کند ذنب است چون پیامد دارد خیلی جالب است چهارده تایش اینجا آوردم، چند تایش را اشاره می‌کنم. یکی از اسامی دیگری که برای گناه آمده جرم است خودمان می‌گوییم کل جرم اجرمته در دعای کمیل داریم در قرآن هم داریم اجرموا، جرم به معنای قطع کردن است چیزی که می‌برند، جرم به این معناست یعنی گناه رابطه شما را با سعادت قطع می‌کند، قطع می‌کند، وقتی صله رحم نمی‌کنی، قطع رحم می‌کنی، یک نوع قطعی است وقتی در زندگیت اهل نماز نیستی با خدا رابطه ات قطع می‌شود، همین طوری قطع می‌شود جرم یعنی قطع، واژه دیگری که راجع گناه داریم زلل است،

ما باز و ازله الشیطان فاغفر ذلتی، ذلت لغزش، گناه می‌لغزاند انسان را می‌اندازد نمی‌گذارد حرکت کند.واژه دیگر درباره گناه فسق است فسق هم ما معنا می‌کنیم گناه، فسق به معنای خروج است یعنی شما با گناه خارج می‌شوی از مسیر سعادت از مسیر رشد یعنی هر کدام وزر هم یعنی گناه وزر به معنای سنگینی است لا تزر وازره وزر اخری، یعنی سنگینی برای شما خیلی جالب است من یک وقتی این را حتی پایان نامه دادیم به یک نفر گفتیم برو یک رساله شد به نظرم رساله ارشد شد که واژه شناسی گناه در قرآن و آن اثرهایی که دارد تعابیر جریره، لبم، هر کدام از اینها یک وقتهایی دوستان نگاه کنند چهارده پانزده تا واژه است در واقع در منابع ما آمده این یک نکته ای که من می‌خواستم عرض کنم.

نکته دوم اینکه همانطور که اشاره کردم یکی از چیزهایی که موجب می‌شود انسان در واقع دچار لغزش بشود و در همین دعا هم امام اشاره کرده، اسرار بر گناه است من آیه اش را بخوانم والذین اذا فعلوا فاحشه می‌دانید این آیه داستان‌ها‌ی مختلفی ذیلش ذکر شده یکی از آن داستانها این است که جوانی در مدینه مرتکب یک خطایی شده، حالا داستانش مفصل در تاریخ آمده، نامش ثعلبه است پیامبر و رزمندگان رفته بودند جبهه ایشان وظیفه داشت بیاید در خانه از خانواده‌ها‌ سوال کند چی احتیاج دارند برایشان تهیه کند، یکی از این روزها که آمده بود در خانه یکی از رزمندگان که در جبهه بودند از دوستانش پرده را زد کنار دست به طرف همسر در واقع آن دوستش ببرد شیطان است، چه شکلی است چه جوری است وسوسه است، همه گناهان شهوانی از چشم شروع می‌شود و این طور نیست بعضی‌ها‌ فکر می‌کنند

اگر ولنگاری در جامعه باشد، گناه تمام می‌شود، قبحش می‌شکند تمام نمی‌شود. خود غربی‌ها‌ که رها کردند ولنگارند خیلی مسائل به این معنا که چیزی به نام حجاب یا حریم بین زن و مرد نیست این طور که گناه جمع شده باشد نه اشکالش عوض شده، تبدیل شده به همجنس گرایی، حتی رابطه با حیوانات هی دارند می‌روند سراغ گزینه‌ها‌ی بالاتری در گناه و معصیت که شما می‌بینید در اخباری که می‌آید، چون حد ندارد این حرف درستی نیست ما بگوییم شما همه را فردا بگویید یک جا بیایند بیرون پانصد تا نگاه کردی عادی می‌شود مثل اینکه همه بگذارند در مدرسه نمره تک بیاورند، نمره تک آوردن عادی می‌شود قبول دارم ولی نمره تک ارزش نیست این خیلی مهم است.

بهر حال این آیه نازل شد، این آقا می‌خواست توبه کند خدا گفت اگر کسی می‌خواهد توبه کند یک شرط اساسی دارد والذین اذا سوره مبارکه آل عمران آیه صد و سی و پنج والذین اذا فعلوا فاحشه، اگر کسی مرتکب کار زشتی شده او ظلموا انفسهم، به خودش ظلم کرد، گناه ظلم است ظلمت نفسی بعد ذکر الله، یاد خدا افتاد گفت چه کار بدی کردیم فاستغفروا لذنوبهم، گفت استغفر الله ربی و اتوب الیه، خدایا من خدای نکرده شراب خورده بودم، رابطه نادرست داشتم، ربا خوردم الان یاد تو افتادم می‌خواهم بگذارم کنار عیب ندارد خدا هم می‌بخشد

و من یغفر الذنوب الا الله هیچ راهی جز خدا ندارد، چون گناه خدا باید ببخشد، غفار هیچ کدام از مردم نیست، غفار فقط خداست، خدا می‌بخشد، اما یک شرط دارد و لم یسروا علی ما فعلوا، ببینید اسرار نکنید، بگویید خوب بنده خدا دزدی می‌کرد حرم امام رضا بود، گفت دیگر تمام، غلط کردم، دیگر تا اینجا را شما قلم بکش دیگر تمام، آمد بیرون یک سبکی احساس کرد، فکر کرد آقا، این حس به او دست داد نگاهش افتاد به دو تا شمعدانی یک جای خیلی قشنگ است دید نمی‌شود اینها را برندارد اینها را برداشت گفت آقا این یکی هم زیر آن لیست اضافه کن قلم بکش، اگر قرار است بگذاری کنار این را اضافه نباید بکنی، خیلی این آیه دقیق است خیلی مهربانانه است، از این روشنتر نمی‌شود فعلوا فاحشه، فاحشه به هر کار زشتی می‌گویند، شراب بوده، فحشا بوده هر چه بوده، آنی که خدا نمی‌بخشد کفر است، کسی کافر بمیرد آمرزش ندارد،

خوب اگر کسی کار زشتی کرده یا گناهی کرده، توبه کرده، خدا توبه را می‌پذیرد و لم یسروا علی ما فعلوا این خیلی، اسرار بر آنچه کرده انجام ندهد این یک آیه بود اما حدیث حدیث می‌فرماید که اعظم الذنوب، گناه خیلی بد است، گناهان رتبه دارد یکی نگاه به نامحرم می‌کند، یکی دست به نامحرم می‌زند، یکی مرتکب رابطه می‌شود، آن یکی نیست بالاخره پله پله متفاوت است شما مدرسه چهارده با دوازده، با هشت با پنج با هم فرق می‌کند، رتبه‌ها‌ فرق می‌کند، یکی یک وقت در گوش کسی می‌زند بد است یکی آدم می‌کشد خیلی فرق می‌کند، بزرگترین گناه چیست، اعظم الذنوب عند الله ذنب اسر علیه عامله بدترین گناه گناهی است که عاملش بر آن اصرار بکند. لذا من به بینندگان عزیز عرض می‌کنم خیلی مواظب باشید گناه در زندگیتان با اسرار عادی نشود.

ملکه نشود، می‌دانید چی عرض می‌کنم یعنی آدمی که دروغ گفتن را اصرار می‌کند، اینقدر دیگر دروغ گفتن براش عادی می‌شود الان آمده مشهد با اتوبوس می‌گویی با چی آمدی می‌گوید با قطار، این دروغ به درد من نمی‌خورد نه مشکلی از من حل می‌کند، اگر بگویی با اتوبوس من می‌گویم چرا می‌دانید می‌خواهم چی عرض کنم، الکی دروغ می‌گوید، عادت شده، چون عادت شده با اتوبوس آمده می‌گوید با قطار، دروغ برایش می‌شود یک شیوه، یک روش، لذا اعظم الذنوب بدترین گناهان گناهی است که صاحبش بر آن اصرار کند. یک روایت دیگر رسول خدا فرمود چهار چیز نشانه شقاوت است من علامات الشقی ما یک سعید داریم یک شقی داریم، فارسی بگوییم یک خوشبخت داریم یک بدبخت داریم انسان‌ها‌ی شقی اگر می‌خواهد ببیند که در این آدم چه نقطه ضعفی وجود دارد، چهار چیز نقطه ضعف است، ‌

ان شاءالله در بینندگان ما اصلاً نباشد ولی اگر هست بروید دنبال رفعش یک من علامات الشقا، یکی فرمود جمود العین خشکی چشم، آقا برایش روضه می‌خورند چشمش تکان نمی‌خورد، داغ می‌بیند شب احیا همه ضجه می‌زنند این نگاه می‌کند، یک جای کار اشکال دارد ببین چیه این اشک نه در حرم امام حسین جاری می‌شود نه برای مرگ عزیزت جاری می‌شود، می‌بینی حال نداری حس نداری این یک، آنهایی که اشک چشم دارند خدا را شاکر باشند.

دو قسوه القلب قسی القلب بودن، فویل للقاسیه قلوب، قساوت قلب همین است که شما در این جریانها ببینید یک وقت یک کسی را یک گوشه ای گیر می‌اندازند می‌زنند می‌کشند، بابا انسان است آدم پا روی جوجه ای می‌گذارد روی مورچه ای می‌گذارد دلش می‌سوزد، تیر می‌زنی به گلوی شش ماهه بعد افتخار می‌کنی، قساوت است.

یکی از آنها فرمودند شده الحرص فی طلب الرزق کسی که خیلی حرص دارد، نه تلاش حرص، پس خشکی چشم، قساوت قلب، حرص و الاسرار علی الذنب، کسی که بر گناه اسرار دارد بحث ما این است، بحث ما این است خدایا پناه می‌برم به تو از دو چیز، یکی اسرار بر گناه یکی هم کوچک شمردن گناه، کوچک انگاری گناه، خوب کوچک انگاری گناه را توضیح بدهم چه جوری می‌شود انسان گناه را کوچک کند.

سابق که می‌رفتیم حرم حضرت امیر من این روایت را دیده بودم در کاشی‌ها‌ی حرم نوشته بودند کار قشنگی کردند، روایات خوبی دارد در کاشی‌ها‌ی آبی رنگ در ایوان طلا، دورتادور یک سری روایت نوشتند از امیر المومنین یک کار خوبی که در عراق دیدم در حرم‌ها‌ این هم می‌تواند الگو بشود برای خیلی جاها، وقتی قرآن خوانده می‌شود قبل از اذان بلافاصله اذان نمی‌گویند سه چهار دقیقه فرصت را می‌گذارند آقایی پنج دقیقه چهار دقیقه صحبت می‌کند خیلی جالب است همه جا هم پخش می‌شود،

مثلاً قرآن تمام می‌شود می‌گوید خوب امروز مثلاً فرض کنید که میلاد امیر المومنین است حضرت امیر فلان سال به دنیا آمد، فلان سال شهید شد اینقدر اولاد داشت این هم یک حدیثش، امشب شب جمعه است، امشب استغفار، صلوات خیلی خوشم آمد، فرصت طلایی که همه نشستند منتظر نمازند، من توصیه ام به دوستان آستان قدس، آستان حضرت معصومه این است البته بین دو نماز احکام دارند ولی این چیز جالبی است و این آقا کی هست من چند سال است می‌روم ثابت است خودش است یک صدای خاصی دارد قشنگ یعنی یک در واقع ترسیمی از آن شب را به شما می‌دهد، شب عرفه باشد عرفه، شب عید باشد عید، مناسبت‌ها‌، بله این را داشتم عرض می‌کردم،

کاشی کاری، آن کاشی در حرم حضرت امیر این روایت نوشته بود: أشَدُّ الذُّنوبِ ما استَخَفَّ بهِ صاحِبُهُ ، بدترین گناه آنی است که صاحبش آن را کوچک بشمارد الان گفتیم چی، اعظم الذنوب چی شد بزرگترین گناه این شد که انسان بر گناه اصرار کند، شدیدترین گناه چی شد این که انسان گناهی را کوچک بشمارد، توجیه کند، همین طور که شما اشاره فرمودید حالا کوچک انگاری گناه این است که انسان فرض کنید بگوید کاری نکردم، همه دارند می‌برند، همه دارند می‌خورند مهم نیست، دیدی بعضی‌ها‌ داشت گوشواره از گوش بچه می‌کشید گریه هم می‌کرد روز عاشورا گناه بدی است چرا این کار را می‌کنی، گفت دلم می‌سوزد بچه است گفتم نکن، گفت یأخذها غیری، من نکنم یکی دیگر می‌کند این می‌شود کوچک انگاری، این می‌شود توجیه گناه که اگر من انجام ندهم دیگری انجام می‌دهد.

شریعتی:‌ برای همین می‌گویند توجیه گناه از خود گناه بدتر است.
شریفیان:‌ خود شیطان توجیه کرد، من آتشم، آدم از خاک است و من از او بهتر هستم لذا توجه به این نکته باید بشود، قرآن کریم می‌فرماید این گناه بزرگ شرک خیلی گناه بزرگی است بعضی از این مشرکین وقتی می‌گفتند شما چرا مشرکید می‌گفتند که قالوا، توضیح را ببینید لو شاء الرحمان اگر خدا می‌خواست، ما خدا را عبادت می‌کردیم، لابد خدا نخواسته که ما مشرکیم دارند گردن خدا می‌اندازند که لو شاء‌ الرحمان ما عبدناهم، چه حرفی است، دیدید الان در جامعه اینطوری است، طرف بدون تحقیق، بدون بررسی با عجله دخترش را شوهر می‌دهد، بعد از یک سال طلاق و اختلاف، قسمت، از اول برایش نوشته بودند، دویست تا سرعت رفتی تصادف کردی، خودت و بچه را همه را از بین بردی، حالا می‌گویند می‌گویی مقدر بود، پس اختیار ما چی می‌شود عقل انسان چی می‌شود، لذا می‌دانید شما روایتی داریم که اینها که به گناه می‌میرند،

بیش از آنهایی است که به مرگ طبیعی می‌میرند من یموت بالذنوب اکثر من یموت فی الاجال خیلی عجیب است خدا رحمت کند مرحوم آقای فلسفی گفت یک چراغ دو جور خاموش می‌شود چراغ عمر ما همینطور است می‌گفت یک چراغ نفتش تمام می‌شود بیست لیتر نفت داشت بیست و چهار ساعت سوخت اما یک وقت نه بیست لیتر نفت دارد پنج ساعت سوخته باز می‌زند خاموش می‌کند یا فوت می‌کنی، یا پتو رویش می‌افتد اکسیژن نمی‌رسد،

گاهی یک کسی بیست لیتر ظرفیت دارد باید هشتاد و پنج سال عمر کند، قطع رحم می‌کند، شراب خواری می‌کند بی بند و باری می‌کند معصیت می‌کند عمر کوتاه می‌شود و عکسش هم داریم لذا این که خدا در قرآن می‌گوید يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ، گاهی خدا چیزهایی را پاک می‌کند جایگزین می‌کند معنایش همین است پس دو سه تا مثال بزنم برای کوچک انگاری گناه، یکی همین که بگوییم مشرک بودند می‌گفتند اگر خدا می‌خواست ما مشرک نمی‌شدیم،

یکی دیگر قرآن می‌فرماید از جهاد فرار می‌کردند می‌گفتند بیوع بیوتنا اورع خانه‌ها‌ی ما در خطر است ما اگر بیاییم جهاد است ممکن است محاربین به خانه‌ها‌ی ما حمله کنند قرآن می‌گوید دروغ می‌گویند این یریدون الا فرارا، اینها می‌خواهند از جنگ در بروند میک جنگی واقع شد در مرز تبوک، کشور نزدیک روم، هفتصد کیلومتر ششصد کیلومتر تا مدینه فاصله داشت، پیغمبر گفت بیا برویم راه خیلی بود، با امکانات آن وقت بعضی می‌گفتند یا رسول الله آنجا حجاب ندارند ما بیاییم نگاهمان به این زنها می‌خورد گول می‌خوریم، آیه قرآن است، می‌گفتند ما اگر بیاییم آنجا نگاهمان به آن خانم‌ها‌ می‌افتد گول می‌خورد لذا ما را معاف کنید. این است که گاهی از اوقات می‌بینید توجیهاتی که هست موجب می‌شود در واقع این گناه توجیه گناه کوچک انگاری گناه،

حجت الاسلام رفیعی:‌ یک نکته دیگر عرض کنم یک روایتی است از وجود امام سجاد این روایت خیلی زیباست، این هم از آنهاست به نظرم باید تبدیل به یک رساله بشود یعنی رویش مفصل بحث بشود. می‌دانید کتاب‌ها‌ی زیادی راجع پیامدهای گناه نوشته شده، کتاب خوبی آقای قرائتی دارند گناه شناسی، یادی از ایشان بکنم ایشان می‌دانند خیلی دوستشان دارم ایشان هم خیلی به ما محبت دارند.

آقای قرائتی به نظرم سال‌ها‌ی شصت و یک، شصت و دو این را در تلویزیون یک ماه بحث کرد بعد نوشت من گوش می‌کردم یادم است از این تلویزیون‌ها‌ی کوچک چهارده اینچ سیاه و سفید داشتیم ساعت نه هم تعطیل می‌شد، برفک پخش می‌شد یک کانال یا دو کانال بیشتر نبود، ایشان شب‌ها‌ی جمعه این را ماه رمضان بود یک ماه رمضان گناه شناسی، خیلی کتاب خوبی است من توصیه می‌کنم بینندگان عزیز ببینند. اما یکی از مواردش که آثار را فقط اشاره کرده، گناهش را نگفته، دعای کمیل است، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ، الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمَ،

یک روایتی دارد از امام سجاد علیه السلام این روایت خیلی زیباست ما اینجا آوردیم، عزیزان من در اینترنت هم بزنند پیدا می‌کنند الان بگویی برو فلان کتاب را نگاه کن می‌گوید کو جلد هفتاد و سه بحار من صد و جلد را باید بگردم، نمی‌گویم آنطوری در فضای مجازی هم پیدا می‌کنند. این روایت چهارده پانزده قسمت است طولانی هم هست شاید دو سه صفحه است، آقایی به نام ابو خالد کابلی که ابو خالد کابلی الان موسسه¬ای در افغانستان به نامش هست، ایشان از اصحاب خاص امام سجاد بوده، آقای شریعتی اصحاب ائمه هم عجیبند وقتی نگاه می‌کنی بلال حبشی، سلمان فارسی، ابو خالد کابلی، سهیب رومی، هر کدام از یک جا و اینها را پیامبر گرد خودش جمع کرده و امام سجاد و ائمه، خود کربلا، جعن، اسلم، ترکی، جعن غلام سیاه چرده هر کسی مال یک جایی است انسان می‌بیند این معلوم می‌شود ان اکرمکم عند الله اتقاکم، هیچ ملیت لا فخر پیغمبر فرمود هیچ فخری هیچ کسی بر کسی ندارد جز به تقوا

ابو خالد کابلی می‌گوید خدمت امام سجاد رسیدم و ایشان به تفصیل شروع کردند من گاهی می‌گویم که این روایت امام سجاد شرح همان مضامین دعای کمیل است، امام به تفصیل شروع کردند برایم آثار گناه را بیان کردن که من خدمت شما بعضی‌ها‌یش را عرض می‌کنم. الذنوب التی تغیر النعم، پیامدهای گناه، یکی از چیزهایی که گناهانی که آثاری که بر گناه هست تغییر نعمت است، نعمت می‌شود نقمت، در دعای کمیل هم می‌گوییم چه گناهانی نعمت را تغییر می‌دهد امام فرمودند چهار تا گناه، البغی علی الناس ظلم به مردم، اگر کسی به مردم ظلم کند نعمت از او سلب می‌شود هر کسی به اندازه خودش خدای نکرده یک مسئول باشد یک رئیس باشد کارگر باشد کاسب باشد، دو الزوال ان العاده فی الخیر ان که آدم بگوید پشت دستم را داغ کردم دیگر کار خیر نمی‌کنم، این هم خدا نعمت را از تو می‌گیرد

آقا من خانه داشتم مشهد می‌دادم به مردم، من ندارم مثال می‌زنم، دیگر نمی‌دهم فلانی رفت شیر آب را باز گذاشت فلانی رفت کنتور برق را قطع نکرد، خانه را از تو می‌گیرد وقتی می‌گویی دیگر نمی‌دهم و کفران نعم، نعمت را کفران کردن و ترک شکر، اینکه انسان در زندگیش شکر انجام ندهد، پس گناهانی که تغیر النعم البغی الناس الزوال عن العاده الخیر، کفران النعم ترک الشکر، بعد همینطور حضرت یکی یکی توضیح می‌دهندمن همه اش را نمی‌رسم بخوانم لااقل این که مبتلا به است خیلی‌ها‌ سوال می‌کنند بگویم که الذنوب التی گناهانی که ترد الدعا نمی‌گذارد دعا به اجابت برسد،

بعضی از دعاها می‌گویند چرا به اجابت نمی‌رسد، در دعای کمیل داریم اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا، اینها چیست شش تاست به نظرم، سوء‌ النیه، اگر آدم نیت سوء‌ داشته باشد هی بدگمان باشد نمی‌شود فکر نکنم کار ما راه بیافتد خود بدگمانی، خبث السریره اگر در درون کسی خباثت باشد، کینه، حرص، حسادت، الانفاق مع الاخوان دو چهره بودن با مردم جلوی روی شما تعریف می‌کنند پشت سر شما مذمت می‌کنند ترک التصدیق بالاجابه، اگر کسی اعتقاد به اجابت نداشته باشد بگوید مریض ما مردنی است نمی‌خواهد برایش دعا کنی تأخیر الصلوات المفروضات حتی تذهب اوقاتها، کسی نماز را نخواند نخواند تا وقتش بگذارد صبح بلند بشود نگاه کند بخوابد بخوابد بعد آفتاب زد،

خدا می‌گوید تو اینطوری با نماز بازی می‌کنی، آن وقت می‌خواهی من دعایت را به اجابت برسانم من هفده رکعت نماز شما خواستم همه کاری کردی این که مال من بود انداختی عقب، انداختی عقب آخرش انجام ندادی. لذا من همین جا به عزیزانی که حالا ‌انشاءالله همه عزیزان ما اهل نمازند، انها که به نماز بی دقتی می‌کنند عرض کنم یک نوع کوچک انگاری حق خداست، یک نوع بی محبتی کم لطفی است مثل کوچک شمردن گناه است، خدایا ببین غذایم سر ساعت، خوابم سر ساعت، کلاسم سر ساعت، با دوستم قرار داشتم سر ساعت اما نماز تو را هی گفتم باشه بعد، باشه بعد بعد نخواندم خیلی من همین جا عرض می‌کنم خانواده‌ها‌ی محترمی که به ما تأکید می‌کنند برای نماز فرزندانشان، این جمله را به بچه‌ها‌یشان عرض می‌کنم به خودشان به خودم به همه نماز یک نوع اظهار محبت به خداست، به مادرت نمی‌گویی دوستت دارم، به پدرت نمی‌گویی فرزندت را به آغوش نمی‌گیری ببوسی بگویی دوستت دارم نگو یک بار می‌گوییم، آقا به مادرت یک بار در سال سر می‌زنی یا هر شب سر می‌زنی یا هر روز نسبت به فرزند محبت می‌کنی، شما غذا همیشه می‌خوری، خیلی کارها را ما همیشه انجام می‌دهیم بعضی جوانها به ما می‌گویند این مرتب خواندنش برای ما سخت است، مرتب غذا نمی‌خوری، مرتب حمام نمی‌روی، مرتب نفس نمی‌کشی، مرتب به فرزندت به همسرت اظهار محبت نمی‌کنی، خیلی بد است که انسان در نماز مهمترین قصه این است که در نماز انسان حق خدا را کوچک می‌بیند یعنی خدایا ببین من برای تو اصلاً‌هیچ باکسی باز نکردم، هیچ فضایی برای تو نگذاشتم.

حجت الاسلام رفیعی:‌ بله ترد الدعا، چه گناهانی دعا را رد می‌کند نیت بد باطن خبیث، نفاق، ترک تصدیق این که بگوییم نه خیر به اجابت نمی‌رسد، تأخیر نماز، و ترک التقرب الی الله عز و جل بالبر و الصدقه، خدایی که ما را دوست دارد به ما می‌گوید می‌خواهی کارهایت را راه بیاندازم، کار مردم را راه بیانداز، کسی که کار مردم را راه نیدازند خدا می‌گوید من دعایت را به اجابت نمی‌رسانم، لذا وقتی انسان می‌خواهد دعا کند خوب است یک صدقه ای بدهد یک نیکی حضرت زهرا نان به یتیم و مسکین و اسیر دادند روزه هم گرفتند برای شفای امام حسن و امام حسین هم دعا کردند، آخریش ‌انشاءالله نباشد در زندگی هیچ کدام ما استعمال بضا و الفحش فی القول این که انسان در سخنش فحش و حرف زشت بزند، خدا می‌گوید با همین زبانی که فحش دادی می‌خواهی دعا کنی، این روایت پیامدها و آثار گناه را مطرح می‌کند پس این دو مورد که امروز گفتیم کوچک اصرار بر گناه و کوچک انگاری گناه دو آسیب جدی است که موجب می‌شود ما از معنویت دور بشویم و امام سجاد از اینها به خدا پناه برد.

چینش اینها توسط امام سجاد علیه السلام بر اساس آن نوع گناهانی است که افراد مرتکب می‌شوند، حالا که بحثمان رسید به گناه پس دو تا نتیجه از اینجا بگیریم یکی اینکه بر گناه اصرار نکنیم، اگر یک وقتی گناهی پیش آمد فوراً توبه کنیم سعیمان بر ترکش باشد و سخت هم هست البته تمرین کنیم، ممارست کنیم هی به خودمان بگوییم بعضی‌ها‌ می‌گویند می‌گوید من گناهم با چشم است هی می‌گویم ولی باز هم شیطان گولم می‌زند می‌خواهم انجام نشود باشه، یکی از راهکارهای مهم مبارزه با گناه و اصرار گناه انجام ضدش است، مثلاً آدمی عصبانی است زادوا الغضبه بالحلم هی سعی کنی حلم بورزی حلم، بداخلاق است هی سعی کنی خوش اخلاقی کنی، این برای این است که از اصرار در گناه پرهیز کنی.

نکته دوم که خیلی مهم است برای کوچک ندیدن گناه هر وقت خطایی مرتکب می‌شویم کار خودمان را بزرگ ببینیم دائماً بگوییم چه کار زشتی بود نباید این کار را می‌کردم این خیلی مهم است. یک دعایی دارند یکی از اصحاب امام کاظم علیه السلام نقل می‌کند می‌گوید امام کاظم به من فرمودند همواره این دعا را بخوان زیاد بخوان مثل اللهم کن لولیک که می‌گویند زیاد بخوانید این دعا هم سفارش شده زیاد بخوانید اکثر من ان تقول خیلی بگو به نظرم یونس بن عبد الرحمان است اگر اشتباه نکنم، آقا فرمودند زیاد بگو اللهم لا تعجلنی من المعارین و لا تخرجنی من التقصیر، خیلی قشنگ است یعنی چی، خدایا دین من را عاریه ای قرار نده، معارین یعنی این دین عاریه ای، دین عاریه ای با یک حادثه از انسان گرفته می‌شود، دین بی ریشه، دین ما ریشه دار باشد دومی یعنی چی و لا تخرجنی من را خارج نکن من التقصیر یعنی همواره خودم را مقصر بدانم،

اگر انسان همواره خودش را مقصر دانست یعنی همیشه خودت را بدهکار بدانی یک نوع ملامتی داشته باشی خودت چه نمازی است چه عبادتی است سیره بزرگان که مراجعه می‌کنیم اینطور است مثلاً آیت الله العظمی بروجردی با آن همه خدمت در بسترش اشک می‌ریزد می‌گوید دستم خالی است آقا کجا دست شما خالی است می‌گوید من نمی‌دانم خدا قبول کرده یا نه، آن ناقد خیلی بصیر است خیلی دقیق است نمی‌دانم اخلاص در آن بوده یا نه، خود امام سجاد علیه السلام معروفند سید الساجدین، زین العابدین، یک وقتی خواهرشان سکینه بنت الحسین به جابر بن عبد الله انصاری که حالا با این خانواده مرتبط بود، فرمودند شما به برادرم بگو یک کمی کم کند عبادتش را، خیلی خودش را اذیت می‌کند، می‌گوید آمدم و به امام سجاد گفتم، آقا فرمودند آن کتاب را بیاورید، آوردم مربوط به امیر المومنین بود، فرمود ببین جدم علی چقدر عبادت می‌کرده من کجا و علی کجا، یعنی فوراً رفت سراغ گزینه بالاتر که غرور مثلاً، حالا امام سجاد که معصومند، این که انسان به گزینه‌ها‌ی بالاتر در عبادت نگاه کند، عبادت خودش را زیاد نمی‌بیند.

در قصه گناه هم اینطور است، باید خیلی مواظب باشید گناه خودمان همواره مد نظر داشته باشیم، اگر این اتفاق بیافتد، توبه می‌کنیم، استغفار می‌کنیم، من یک روایتی است خاطره ای از این روایت دارم چون این روایت اولین منبری که رفتم این روایت را خواندم سال شصت و چهار یا شصت و سه من نوزده سالم بودم، هیجده نوزده سالم بود، شصت و سه بود شاید تازه طلبه شده بودم شصت و دو طلبه شدم، یک سال از طلبگی من گذشته بود رفته بودیم جبهه یک گروهی بردند آنجا برای تبلیغ اولین منبر من را فرستادند لباس هم نداشتم یک عبا روی دوشم انداختم نشستم خیلی فکر کردم قبلش می‌ترسیدم چی بگویم از به نظرم یکی از کتاب‌ها‌ی حدیثی خصال صدوق بود یا جای دیگر این حدیث را دیدم الان از آن زمان به نظرم نزدیک سی و هفت و هشت سال می‌گذرد نزدیک چهل سال می‌گذرد، هنوز یادم است چون خیلی‌ها‌ آمدند روایت را گرفتند یادداشت کردند بعضی‌ها‌ می‌گویند از همانجا شما عددی بودن منابع برایت شکل گرفته، این روایت را خواندم قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم پیغمبر خدا فرمودند علامه الشقاوه اربعه چهار چیز انسان را ساقط می‌کند نشانه بدبختی است،

نشانه درجا زدن است نسیان الذنوب الماضیه یک فراموش کردن گناهان گذشته هنوز هم یادم است این مثال را زدم گفتم مثل کسی که جرمی مرتکب شده تصادف کرده مثلاً یادش رفته بیمه که یادش نمی‌رود دادگاه که یادش نمی‌رود، دو سه ماه دیگر می‌آیند در خانه می‌فرمایند هزینه اش را بدهید اگر ما گناهان گذشته مان را یادمان رفت کرام الکاتبین که یادشان نرفته، خدا که یادش نرفته، فی لوح محفوظ در آنجا نوشته شده، چهار چیز نشانه سقوط است یکی فراموشی گناه دو ذکر الحسنات و لا یعلم قبلت او ردت این که آدم هی خوبی‌ها‌یش را به رخ دیگران بکشد اینقدر جبهه دارم،

اینقدر خدا رحمت کند آقای مجتهدی فرمودند که هر وقت می‌خواهد قسم بخورد می‌گوید به آن حجر الاسودی که بوسیدم بدان که ما مکه رفتیم، به آن هم اسمم امام حسین که بیست و پنج بار به پابوسم مشرف شدم، البته قصد ندارند بعضی‌ها‌، قصد فخرفروشی ندارند بعضی‌ها‌ عادتشان است، سوم فرمود نظره فی الدین الی من هو دونه، سومین نشانه سقوط این است که انسان در امور دین به پایین دستش نگاه کند، آقا خدا پدرت را بیامرزد مردم شراب می‌خورند ما نماز نمی‌خوانیم چه حرفی است بالاتر از خودت را ببین، نماز شب می‌خوانند،

و نظره فی الدنیا الی من هو فوقه این که انسان در دنیا به مافوق خودش نگاه کند، اینها نشانه سقوط است، پس این دو تا صفتی که امام سجاد گفتند خیلی مهم بود حواسمان جمع باشد اولاً گناه نکنیم، ثانیاً اگر گناه کردیم بر آن اصرار نکنیم و سوم گناهمان را توجیه نکنیم و کوچک نشماریم گناه بد است، گردن کشی در گناه بدتر است، گناه بد است، فخرفروشی از گناه بدتر است، گناه بد است اما اگر مثل حر گردنت را کج کردی گفتی حلی من توبه، خدا می‌بخشد تکرار هم نکردی جبران هم کردی این خیلی مهم است.
شریعتی:‌ بسیار خوب خیلی ممنون و متشکرم. اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا ‌انشاءالله دعایتان بر درگاه استجابت خیلی ممنون متشکرم از آقای دکتر حجت الاسلام رفیعی عزیزمان و همینطور مخاطبان جان یک بشارت بدهم اگر در اطرافتان هستند افراد ناشنوا، چند وقتی است که تکرار این برنامه با ترجمه ویژه ناشنوایان از شبکه افق حوالی ساعت هشت صبح پخش می‌شود، روزهای جمعه می‌توانید اطلاع بدهید ‌انشاءالله ببینند این کمترین کاری بود که می‌توانستیم برای ناشنواهای عزیز بکنیم، پیرو درخواست‌ها‌ی مکرر و متعددشان که از همین جا به صورت ویژه و مخصوص به همه شان سلام می‌کنم، صفحه صد و هشتاد و شش قرآن کریم را دوستانم بشنوند، آیات هفتاد تا هفتاد و پنج سوره مبارکه انفال باز می‌گردیم با احترام همراه شما و در کنار شما.

 چون برنامه قبل فرصت نشد من از قرآن بگویم امروز یک قدری بیشتر عرض می‌کنم آیات پایانی سوره انفال هست، جالب است سه چهار مرتبه در این آیات این جمله تکرار شده، ان الذین آمنوا و‌ها‌جروا و جاهدوا و اموالهم و انفسهم فی سبیل الله دوباره چند تا آیه پایین تر والذین آمنوا و‌ها‌جروا و جاهدوا، دوباره بعدش تکرار شده والذین آمنوا من بعد و‌ها‌جروا و و جاهدوا در واقع سه تا عبارت چند بار تکرار شده آمنوا،‌ها‌جروا، جاهدوا این سه رکن در واقع مهمی است که در این آیات سه بار روی آن تأکید شده و سلوک ماست در واقع، اول ایمان الذین آمنوا، اگر یک کسی هجرت هم کرد بدون ایمان به درد نمی‌خورد، جهاد هم کرد بدون ایمان به درد نمی‌خورد انفاق هم کرد بدون ایمان ممکن است خدا یک نمره ای به او بدهد

ولی ایمان پایه همه اعمال صالح است لذا باور به خدا داشته باشد انسان این می‌شود آمنوا بعد‌ها‌جروا وقتی شما ایمان آوردی یک وقت شرایط اقتصادی شرایط اجتماعیت، شرایط کاریت اقتضا می‌کند هجرت کنی مثل جعفر بن ابی طالب بله دست زن جوانت را بگیری بروید چند سال حبشه نزدیک چهارده سال خیلی است، بچه‌ها‌یش آنجا به دنیا آمدند، حبشه مکه کجا، حبشه کجا، وقتی برگشت پیغمبر جایزه نماز جعفر را به او داد و خودش شهید موته است این می‌شود‌ها‌جروا و بعد جاهدوا کوشش و جهاد و تلاش هم بکند،

به مناسبت‌ها‌جروا و بحثی که امروز داشتیم که بحث تکرار نکردن گناه و عدم اصرار بر گناه بود این را عرض کنم ما دو جور هجرت داریم، هجرت جغرافیایی، که مثل اینکه پیامبر از مکه آمد مدینه، دو هجرت اخلاقی، مثل حر ، حر هجرت اخلاقی کرد المهاجر من هجر السیئات اگر کسی یک گناهی را گذاشت کنار این خودش می‌شود هجرت، از ظلمت به نور، یخرجهم من الظلمات الی النور این هجرت هم خیلی مهم است این که حضرت امیر در نهج البلاغه می‌فرماید الهجره قائمه علی اصولها، این هجرت که در قرآن آمده امروز هم هست،

شما در آپارتمانی زندگی می‌کنید، در منطقه ای زندگی می‌کنید، آن منطقه شما را به گناه می‌کشد، بچه ات را به فساد می‌کشد باید عوض کنی بروی جای دیگر، ولو ممکن است ضرر هم بدهی مسلمانان که از مکه آمدند مدینه خیلی ضرر کردند، خانه زندگی اوضاع آدم به هم می‌خورد شما از این محله برو آن محله سختت است یک چیزی می‌گوییم هجرت کار سختی است، حضرت امام یک مرتبه از قم به نجف، عمرشان با زن و بچه و چندین سال سیزده چهارده سال کار مشکلی است، عادت کردی اینجا، فامیل داری، آشنا داری اطرافیان داری ولی اقتضای شرایط این است که بپذیری خوب این یک هجرت است، اما این هجرت جنبه اخلاقی هم دارد و آن که کسی بتواند گناه را یک مرتبه بگذارد کنار، اگر توانست به این در واقع موفقیت دست یابد این هم یک نوع مهاجر است لذا وقتی پسر ابو جهل آمد مسلمان شد، کفر را گذاشت کنار، پیغمبر به او فرمود مرحباً لراکب مهاجر، بارک الله به تو که هجرت کردی نه هجرت جغرافیایی هجرت از کفر و از گناه ‌انشاءالله همه مان مصداق این آیات باشیم.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group