جمعه 27 مهر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب


1401-11-10-حجت الاسلام رفیعی

 بسم الله الرحمن الرحیم

توفیقی شد تا شانزده مورد از این چهل و چهار بیماری را عرض کردیم، انصافاً هم بیماری است، هر کدام از اینها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند یک زحمتی را، یک تبعات و آثار منفی در زندگی ما ایجاد کند و آدم‌ها را زمین گیر کند. آخرین موردی که بحث کردیم بزرگ شمردن عبادت بود استکبار طاعه، و قبل از آن استصغار معصیت، کوچک شمردن گناه. امروز در هفدمین و هیجدهمین قسمت، چرا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم هفدمین و هیجدهمین چون اینها باید با هم و کنار هم دیده بشود، عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم امام سجاد به خدا عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند خدایا من پناه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برم به تو من مباحات المکثرین از اینکه آدم‌های ثروتمند به خودشان ببالند، به جای اینکه به دیگران کمک کنند هی بگویند پول من، خانه من، ماشین من و الاضراء‌ بالمقلین، فرودستان و تهیدستان را خوار کنند خود را بزرگ ببینند و آنها را کوچک ببینند.

حالا البته به خودبالیدن فقط برای ثروت نیست، به خود ببالد از نطر نسب ما از طایفه فلانیم شما از طایفه چنین، از نظر مکان ما منطقه فلان شهر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشینیم شما پایین شهر، مدرک، من تمام مراحل را طی کردم الان استاد تمامم دکترا هستم پروفسور هستم شما دانشجو هستید ثروت، آنچه انسان‌ها به آن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بالند دو قسم است بعضی‌هایش ممکن است ارزش هم باشد مثلاً علم یک ارزش است ولی ما حق نداریم به آن ببالیم تقوا یک ارزش است شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانی من چه تقوایی دارم چه نماز شبی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم چه عبادتی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم بالیدن به مسائل حقیقی و ارزشی هم جایز نیست مثل علم مثل تقوا مثل اسلام، خدا به پیغمبر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید منت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارند سر تو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند ما مسلمان شدیم بگو سر من منت نگذارید من به شما منت دارم که اسلام را برای شما آوردم، شما را نجات دادم

یا فرض کنید کسانی که سابقه جبهه دارند جبهه رفتن یک ارزش است شهادت و عزیز دادن در راه خدا یک ارزش است، ولی اگر کسی اینها را وسیله به خود بالیدن قرار بدهد و حتی فخرفروشی این غلط است، قسم دوم چیزهایی که قابل فخرفروشی نیست ارزشی نیست مثل قدرت مثل ثروت، مثل نسب، حسب، چیزهایی که واقعاً ارزشی ندارد انسان بخواهد به آن ببالد از این عبارت مباهات المکثرین استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود اینجا چون نقطه مقابلش آمده کوچک شمردن فقرا و خود بالیدن ثروتمندان معلوم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود بیشتر مسائل مالی و ثروت منظور است، من اجازه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم چهار پنج تا آیه از قرآن در این رابطه بخوانم و با قرآن وارد بحث بشوم.


آیه نخست سوره ای که همه مان بلدیم، یعنی مورد اول بسم الله الرحمن الرحیم الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر خدایا تبارک و تعالی دارد تکاثر را اینجا مذمت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، تکاثر یعنی چی یعنی ثروت اندوزی و به خود بالیدن از ثروت به گونه ای که الهیکم التکاثر، الهیکم از لهو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید یعنی تکاثر شما را باز دارد از حقیقت از یاد خدا، حتی زرتم المقابر به گونه ای که دعوا کنید بگویید این قبر مال ماست آن بگوید قبر مال ماست چه کاری است یک وقت بحث ارزشی است بحث دیگری است شما بگویید ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بالیم به اینکه فرض کنید فلان شخصیت اهل شهر ما بوده عیبی ندارد اما اینکه شما در شمارش اینها بخواهید دیگران را کوچک کنید تحقیر کنید

این آیه اول که حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه خطبه دویست و بیست و یک یک خطبه عجیبی دارند که ذیل همین سوره است در نهج البلاغه بعضی اوقات امیر المومنین به تفسیر آیات پرداخته البته تعدادش زیاد نیست کم است گرچه من باورم بر این است که تمام کلمات نهج البلاغه تفسیر بر قرآن است در واقع حضرت این کلماتی که فرموده شرح کلام خداست ولی بعضی جاها به طور خاص یک سوره یا آیه ای را خوانده و تفسیر کرده است.


خطبه دویست و بیست و یک تفسیر همین الهکم التکاثر است که ابن ابی الحدید از دانشمندان اهل سنت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید من تا به حال هزار بار این خطبه را خواندم هزار بار خیلی است قاعدتاً حفظ شده، ایشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید هر دفعه خواندم یک درسی گرفتم. آنجا حضرت امیر در توضیح این سوره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمایند افبمصارع آبائهم یفخرون شما به قبر باباهایتان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نازید فخرفروشی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید تعبیری که حضرت در این خطبه دویست و بیست و یک آوردند، بنده در این کتاب بخشی از آن را آوردم.

افبمصارع آبائهم یفخرون آیا به محل سقوط اجساد یعنی همان قبر افتخار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند یا به تعداد مردگان خود فزونی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌طلبید بعد حضرت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید این قبرها باید باعث عبرت شما باشد نه باعث فخرفروشی، خوب دومین موردی که عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم فعلاً داریم سوره آیاتی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانیم که اشاره و مذمت این ثروت در واقع به خود بالیدن در ثروت است، ثروت داشتن عیبی ندارد حضرت سلیمان هم ثروتمند بوده، بعضی از انبیای الهی، بعضی از ائمه علیهم السلام ثروت داشتند،

سوره مبارکه کهف، سوره کهف صد و ده آیه است خیلی توصیه شده شب‌های جمعه به خواندن آن چند تا داستان قشنگ دارد یکی داستان خود اصحاب کهف است یکی داستان ذو القرنین است که در آنجا آمده یکی داستان حضرت موسی و خضر است یک داستان دیگری آنجا نقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند که دو نفر بودند یکی ثروتمند یکی فقیر با هم رفیق هم بودند جالب است. الان بحث ما این بود به خود بالیدن ثروتمندان و تحقیر فقرا.

این دو تا آقا و دو تا آدم آن ثروتمند به آن رفیقش که این همیشه اهل شکر و اهل پرستش خدا و اینها بود اما آن نه، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت انا اکثر منک مال و اعز نفرا، ببین من هم پول بیشتر دارم هم آدم بیشتر دارم اما تو نه پول داری نه آدم، خودت هستی این نصیحتش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت بگو ما شا الله لا قوه الا بالله انشاءالله خدا اینها را نگه دارد، به فقرا کمک کن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت برو بابا اولاً که قیامتی نیست تازه اگر قیامتی باشد آن هم مال ما ثروتمندان است، قرآن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یهودی‌ها می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند که اگر قرار باشد بهشتی هم باشد مال ماست چون نحن به اصطلاح ابنا الله یا اولیا لله، ما با خدا رفیق هستیم خلاصه قرآن کریم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید این آدم کم ظرفیت حرف رفیق متدین و مومنش را گوش نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد و همه اش فخرفروشی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد نه آقا چنین است چنان است خیلی هم وضعش خوب بوده تا اینکه بالاخره این باغ از بین رفت و نابود شد، هی دست روی دستش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت ای وای دیدی هیچیش نماند دیدی خاکستر شد، چرا این قصه را قرآن نقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، نقل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند بدانید مال ماندنی نیست، مال وقتی خوب است انسان به مصارفی برساند

وجود مقدس ابا عبد الله الحسین سلام الله علیه که ما کم از ایشان روایت داریم اما همانقدر که داریم غیر از عاشورا جالب است یک روایت دارند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمایند مال برای تو نیست مالک من مالک، نیست برای تو آن مالی که تو داری الا ما اکلت مگر آنی که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوری و مصرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی یا لبست لباس می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خری آن هم یک نوع مصرف است یا کمک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی به دیگران انفاق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی. جنابعالی یک پولی دارید از آن غذا خوردید یا لباس پوشیدید یا به دیگران البته آن مثال است، فرض کن فرش خریدم، یخچال خریدم، ماشین خریدم بقیه اش مال تو نیست چرا چون وقتی از دنیا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود ارث دیگر مال شما نیست. پس حالا که مال شماست یک عبارت دارد خیلی عجیب است می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید مالت را بخور قبل از اینکه مال تو را بخورد. قبل ان یأکلک، مال تو را بخورد گذاشتند در قبر رفت، مالت را استفاده کن قبل از اینکه مال تو را، پس این دو تا در واقع آیه و سوره از قرآن یکی سوره تکاثر یکی سوره کهف.


سوره سومی که باز مذمت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند این نوع نگاه را، ببینید من به هیچ وجه ثروت را مذمت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم این نگاه را مذمت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم. آن که همه شنیدند بسم  الله الرحمن الرحیم سوره عبس، عبس و تولی، یک ثروتمندی کنار پیغمبر نشسته بود، عبد الله بن ام مکتوم وارد شد ایشان وارد شد نابینا بود نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند کجا نشسته کی پیش پیغمبر است یک خرده شروع کرد صحبت کردن این اخم‌هایش را کرد تو هم ثروتمند چیزی نگفت عبس فقط عبوس شد و تولی تو هم وقت گیر آوردی من دارم با پیغمبر صحبت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم بی توجهی کرد، آقا سوره نازل شده عبس و تولی به قول آقای قرائتی خدا حفظشان کند، فرمودند آن بنده خدا ندید این عبوس شد، آدمی که چشمش نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند خوب ناراحتی دیگران را چیزی نگفته بود عبس فحش نداده بود چهره، خدا سوره نازل کرد به پیغمبر، پیغمبر به این آقا بگو عبوس شدی تولی رو برگردانی ان جائه العمی حالا که یک عمی آمد پیشتت یک دو سه خدا ول نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند پشت سر هم رگباری تو نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانی شاید او چیزی سوال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد شاید تذکر پیدا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، فکر کردی از فقر او به تو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد شروع کرده خدا مذمت کاری که این آقا کرد، کار این آقا چی بود تحقیر این نابینا و فقیر این هم سه تا،

چهارم باز سوره ای که اشاره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم، این که اسم سوره‌هایش را گفتم مورد چهارم رسول گرامی اسلام در مسجد نشسته بود یک سری از همین‌ها دورش بودند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانید پیغمبر اکرم وقتی از مکه آمدند مدینه برای یک عده ای از مردم مکه کنار مسجد یک ایوانی درست کرده به نام صفه، اینها بی پول نبودند، جا نداشتند پولهایشان هم مکه مانده بودند خانه  شان زندگیشان مثل عزیزان ما که در حمله به خرمشهر و آبادان هجرت کردند به شهرهای دیگر جنگ زدگان که آن موقع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند اینها آمده بودند طرف خانه اش بمب خورده بود، زندگیش زیر آب رفته بود. اینها هم از مکه آمده بودند مدینه چیزی نداشتند.


خیلی پیغمبر اینها را دوست داشت گاهی یک ظرف خرما بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفت بینشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشست یکی به این یک خرده به این گاهی در مسجد دورش را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفتند یکی از همین ثروتمندان مغرور از در وارد شد، دید اینها نشستند سلمان است مقداد است ابی ذر است سهیب رومی است بلال است گفت اطرد یا محمد اینها را دور کن از دور خودت یا محمد اینها کی هستند آیه نازل شد و لا تطرد، او گفت طرد کن آیه گفت طرد نکن، پیغمبر اینها را طرد نکنی با همین‌ها باشد واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغده و العشی با همین‌ها مومن هستند متدین هستند، به قول حضرت امام کوخ نشینان، پس این هم مورد چهارم، مورد پنجم که خدای تبارک و تعالی مذمت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، بسم  الله الرحمن الرحیم ویل لکل همزه لمزه، همزه لمزه مربوط به همین ثروت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود به قرینه بعدی آن، بعضی از ثروتمندان به فقرا گوشه چشمی رفتند، بعضی گوشه چشمش دیگران را، نگاه کن فرعون این کار را کرد وقتی موسی آمد گفت این را نگاه کن با یک چوب دستی آمده وقتی در رود نیل داشت غرق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد فهمید موسی کیه

لذا محکم ایستاده جلوی اینها یک علتی دارد علت را عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم. عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که بله ویل لکل همزه لمزه، چرا نیش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زدند، تحقیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند، کی‌ها این کار را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند که در واقع ویل لکل همزه بر اینها آمده الذی جمع مالاً و عدده، هی جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شمارد، جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شمارد، هنگفت کردن ثروت، الذی جمع مالاً و عدده، یحسب ان ماله اخلده، این فکر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند این مال خلود دارد این مال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ماند کو به فرعون ماند به سلیمان ماند، به قارون ماند من خواهشم این است این برنامه را امروز مخصوصاً آنها که یک مقدار دستشان به دهانشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد خیلی گوش بدهند همه گوش بدهند ممکن است کسی بگوید حاج آقا این حرف‌ها که شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنید ما نه مال داریم نه عدده همان که صبح می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیریم شب تمام است حقوق سر ماهمان ده روز قبلش هزینه کردیم.

من روی سخنم با افرادی است که در جامعه وضعشان خوب است یا حتی نه متوسط است اینها توجه کنند رسیدگی به امور مردم مخصوصاً در این شرایط بحرانی کشور بعضی خانواده‌ها علی رغم اینکه خیلی تلاش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود ولی گرانی خیلی از تلاش ما جلوتر است، اسبش افسار پاره کرده، بهر حال چه عاملی است ما یک وقت در سخنرانی‌های حرم خواهش کردیم از عزیزانمان در دولت یک حد توقفی را ذکر کنید، بگویید تا این قدر، تا این مقدار تا کجا قرار است پیش برود در نماز جمعه تهران هم گفتم. نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانم نگویم شاید بهتر باشد چون بدتر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. سه چهار بار امتحان کردیم گفتیم بدتر شده، ولی بهر حال شرایط مردم فشار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید دختر پسر ازدواج، تغذیه خب این هم یکی،

بعد یحسب ان ماله کلا ان الانسان لیطغی الرعا استغنی یک تعبیر قشنگی شما فرمودید، فرمودید مثل اینکه خدا خیلی بهش بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد چرا چون در عبس و تولی ول نکرد ده تا آیه پشت سر هم به این آقای ثروتمند گیر داد کی گفت عبوس، کی گفت رو برگردانی مگر چه اشکالی داشت در تکاثر الهیکم التکاثر حتی زرتم المقابر کلا سوف تعلمون، ثم کلا سوف تعلمون، کلا لو تعلمون، ول نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، چون آخر تو به چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نازی آن تکاثر این عبث آن سوره کهف هم طولانی است آیاتش در این رابطه، این هم اینجا که یحسب ان ما لو اخلده، تا آنجایی که انسان طغیان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند وقتی خودش را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند.


مورد دیگر در سوره فجر، که قرآن کریم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید که بعضی‌ها تحبون المال حباً جما، تأکلون التراث اکلاً لما، آقا ارث را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند رعایت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند این ارث که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورند نه مال خودشان منظور است یعنی کسی از دنیا رفته، بچه یتیم به او ارث رسیده سران مکه مال او را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوردند یعنی ارث بچه را تصاحب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردند به خودش هم نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند. یک وقتی یتیمی آمد در خانه ابو سفیان گفت من گرسنه ام است، ابوسفیان داشت کباب درست می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد مال خودش بود به من هم بدهید با ناراحتی ردش کرد که آیه نازل ارأیت الذی یکذب بالدین فذلک الذی یدع الیتیم و لا یحض طعام المسکین، خدای تبارک و تعالی به گونه ای در سوره‌های مختلفی من خواندم آیات مختلفی یک وقت یک کسی با همین نگاه وارد قرآن بشود،

حالا من به اندازه وسعم چند مورد را اشاره کردم از اول قرآن ببیند این نگاه خدا به افراد اینطوری خیلی نگاه تندی است و لذا روایت هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید کسی مومنی را تحقیر کند لفقره من حقر، کسی تحقیر کند مومنی را لفقره، حقر الله یوم القیامه، روز قیامت خدا او را تحقیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

 در بعضی روایات داریم حضرت سلیمان آخرین پیامبری است بهشت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روند البته مقصود مذمت نیست، حساب کتاب است، البته سلیمان به هیچ وجه به این ثروت وابسته نبود می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت هذا من فضل ربی، خوب با توجه به این مواردی که اشاره کردم پس یکی از آسیب‌های جدی زندگی این است که ثروتمندان به ثروت خود ببالند و به تحقیر فقرا بپردازند،

حالا توصیه چیست، توصیه این است که قرآن کریم در جاهای مختلفی از جمله این آیه ای که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم اواخر سوره بقره است، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید انفقوا من ما رزقناکم، سه تا نکته در این آیه است، نکته اول این است که ما به شما دادیم، فکر نکن مال خودت است شما دست در جیب خدا داری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی به هیچ وجه نگو پول من، خانه من ماشین من، شما ملاحظه بفرمایید چند روز قبل جلسه ای خیرین را در یکی از استان‌ها را جمع کرده بودند، گفتند شما راجع همین موضوع صحبت کن من همین آیه را خواندم گفتم اگر یک پدری به پسرش پول داد صبح، وسط روز بعد از ظهر ظهر احتیاج پیدا کرد نانی بخرد دید پول ندارد گفت بابا از آن پول که صبح دادم پنج تومانش را بده می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم بروم نان بخرم دیگر بچه نباید پررویی کند بگوید بابا به من وابسته ای از من پول می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهی، آقا من خودم دادم، این یکی پس رزقناکم ما دادیم

گفتم سه تا نکته، نکته دوم نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم فقط پول بدهید رزقنا هر چه دادید، به یک کسی علم دادیم این که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آیید صحبت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید مشاوره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهید یک جوانی را هدایت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنید الان مشاوره‌ها هم خیلی گران شده واقعاً بعضی از اینها که ازشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید مشاوره بدهند ببینند این هم انفاق است عیب ندارد شاید ناراحت نشوند بگویند ما کارمان است مثل بعضی پزشکان اخیراً یک مطبی رفتم دیدم تابلو زده اگر توان پرداخت ندارید به منشی بگویید مثلاً ویزیت از شما نگیریم، شما اگر مشاوری هزینه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیری برای پنج نفر که ندارند مجانی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود من ما رزقناکم، پس رزقناکم هم پول است هم آبرو است هم بیان است هم اعتبار است این هم نکته دوم، نکته سوم من که نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم همه اش را بدهید من ما، یک بخشی را بدهید من خیرین را خیلی‌هایش را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسم بهر حال گوشه و کنار ارتباط دارم غالباً وضع خودشان خوب است یعنی ماشین زیر پایش خوب است خانه اش خوب است بچه اش زندگیش خوب است پس خودت را تأمین کن ما کاری نداریم الحمد الله اینقدر هست اما یک بخشی از این را شما هشتاد درصدش مال خودت بیست درصدش خمس است، گاو گوسفند شتر داری، جو گندم داری، کشمش خرما طلا نقره همین نه چیز آن میزانش که خدا تعیین کرده مال خودت اینقدرش را زکات بده که زکات و خمس دیگر واجب است همین جا خدمت بینندگان عزیز عرض کنم صدقه انفاق اینها مستحب است و ثواب دارد اگر کسی داد خیلی ارزش دارد خیلی خوب است ولی کارش ندارند اگر نداد ولی خمس و زکات واجب است این را دقت کنند مثل سایر واجبات جز فروع دین است جز واجبات مالی است.


انفقوا من ما رزقناکم، نکته دیگر خدای تبارک و تعالی برای اینکه تحریک کند مردم را یعنی ثروتمندان را به اینکه کمک کنند شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانید که در جامعه ما بخش عمده مدارس کار خیرین است من بارها گفتم اگر خیرین نبودند آموزش و پرورش بخشی از دانش آموزانشان در کف خیابان باید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشستند بنیادهای مختلف بیمارستانها بخش عمده ای مال خیرین است درمانگاه‌ها، خود شما همین کار به اصطلاح قربانی که گزارش هم دادید هفته پیش دارید انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهید این کار خیر است، همه این کارهایی که صورت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد. پس خیرین دارند کمک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند.


قرآن برای اینکه اینها را تحریک کند، حالا بهر حال ماه رجب هم هست انشاءالله قربانی‌های شما آمارش برود بالا مخصوصاً ‌که الان گوشت خریدن برای عده ای محال شده غیر ممکن شده، خیلی مشکل شده، درآمد روزانه این کارگر اجازه خرید یک کیلو گوشت گاهی نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. برای اینکه تحریک کند چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید ببینید در این دنیا دو چیز به درد شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد یکی نسب یکی به اصطلاح سبب، حالا جمع نسب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود انساب، جمع سبب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود اسباب، مثال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنم یعنی چی اینجا نسب به درد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد، پدر نسب است، به درد آدم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد یک بچه ای گیر بیافتد بابایش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید وساطت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند کارش را راه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازد. سبب هم به درد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد سبب مثل پول مثل سند خانه، یکی زندان است سند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری آزاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. مردم روز قیامت نه انساب به درد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد نه اسباب. آیه اش کدام است‌؟‌ فاذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم این مال نسب، روز قیامت تقطعت بهم الاسباب پس اسباب تقطعت، انساب هم فلا انساب، اینها را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم اهرم تحریک، بدهید کمک کنید.


قرآن کریم من اینجا آیه اش را خواندم انساب بود و اسباب، مصداقش هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم یوم لا ینفع مال و لا بنون، مال چیست سبب، بنون چیست نسب، یوم لا ینفع سبب مال، بنون نسب. به درد نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد قرآن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید طرف از اولادش فرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند روز قیام یوم یفر از برادرش فرار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.
گفتم دو سه تا نکته می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم عرض کنم، نکته اول انفقوا من ما رزقناکم رزقناکم همه چیز است، مال ما هم هست رزقنا من ما، یک بخشی را بدهید نکته بعدی برای اینکه شما بدانید چقدر این کار مهم است عمرتان محدود است روز قیامت هم انساب و اسباب به درد نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد. نکته سوم که این خیلی مهم است حتماً جنابعالی یکی از عاملین به این حرف من هستید چرا، چون یک وقت شما پول نداری، اما یک برنامه ای در اختیارتان است مثل همین برنامه، دو دقیقه شما راجع قربانی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویی به خاطر حرف شما پنجاه تا گوسفند اضافه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود شما که نکشتی پول هم شما ندادی، شما چکار کردی شما واسطه شدی به خیر،

حدیث می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید الدال علی الخیر کفاعله، کسی مردم را به کار خیر هدایت کند، مثل این است که چیه خودش انجام داده، خیلی زیباست یعنی شما مثلاً این جوان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آید یک مشکلی دارد پیش من این خیلی توسعه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، الدال علی الخیر کف الیک، کسی کسی را به کار خیر هدایت کند مثل کسی است که آن را انجام داده.

آمد خدمت امام معصوم یک کسی گفت کمکم کنید آقا فرمودند من الان چیزی ندارم ولی حاکم فرماندار استاندار دختری داشته از دنیا رفته خیلی ناراحت است، من یک متن تسلیت یاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم از آن متن‌هایی که آدم را آرام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند برو خانه اش این تسلیت را به او بگو. آقا چه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شنوم چکار داری برو، این متن را گرفت از امام معصوم آمد سراغ استاندار فرماندار حاکم آن شهر، خیلی متن زیباست، داستان مال زندگی امام حسن مجتبی است گفت این یک مرتبه به اصطلاح نشاط آمد مثل اینکه داغ برایش، گفت این حرف مال تو نیست گفت بله فلان آقا داده، آقا یک هدیه بسیار خوبی به ایشان داد.

خوب حالا این پول را امام داده بود امام چکار کرده بود، امام واسطه شده بود الدال آمد پیش پیغمبر خدا گفت یا رسول الله زن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم، آقا جوانهایتان اگر گفتند زن می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم دعوایشان نکنید بالاخره نیاز است کمکشان کنید پدرها مادرها، امروز هم کمتر جوانی خودش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند زن بگیرد الدال علی الخیر، آمد عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که حضرت فرمود ببین فلانی دختر دارد، برو در خانه اش بگو پیغمبر من را فرستاد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید آمدم، جیبر است قصه معروف گفتم رسول خدا من را فرستاده و آن ازدواجی که صورت گرفت پیغمبر اینجا شد الدال علی الخیر کفاعله یک چیزی به شما بینندگان عزیز بگویم چون خودم این را عمل می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم بارها گفتم سختم است یک چیزی را خودم عمل نکنم و از بینندگان این را بخواهم یا بگویم روی منبر، بارها گفتم اگر یک چیزی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم سعیم بر این است، فضیلت نیست چون اثر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند.

من اگر نماز اول وقت نخوانم به شما بگویم نماز اول وقت بخواند اثر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند و آن این است از این که گاهی خودتان کوچک بشوید در این قصه نترسید. نگو زشت است من این نامه را امضا کنم، نگو بد است من بروم زنگ بزنم من گاهی این کار را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم گاهی راه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتم یک جاهایی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روم، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند فلانی فرض کنید بیست تا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد فرش برای فلان کار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم باشه، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویند حاج آقا زشت است می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم چه زشتی دارد.

گاهی هم شده مثلاً آن طرف خوب هم تحویلم نگرفته، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم عیب ندارد من که برای خودم نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم، نتیجه اش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بینم بیست تا فرش است این هم نکته بعدی الدال علی الخیر کفاعله، کاش این روایت را شما زیرنویس کنید هر کسی دیگران را به کار خیر راهنمایی کند مثل اینکه خودش آن کار را انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. این برای کسانی که بهر حال اعتبار دارند پول ندارند. یعنی این بانک می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید ببین آقای شریعتی پنجاه تا نامه بده من به احترام امضای شما پنجاه نفر را وام می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم با همان شرایط شما یعنی ضامنش را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد، کارهایش را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد ولی به احترام امضای شما، شما نباید کوتاهی کنید ما نباید کوتاهی کنیم.

می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند یکی از علمای بزرگ که از علمای قم بود، ایشان خیلی واسطه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شد مثلاً از قصابی گوشت از جاهای دیگر برای فقرا و اینها اواخر عمرش گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، گفتند چرا گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنی، از شخصیت‌های بزرگ بود. گفت اگر خدا روز قیامت جلوی من را بگیرد، بگوید ما بیش از این به تو اعتبار داده بودیم تو همه اش را خرج نکردی، بیشتر از این می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانستی خرج کنی و واقعاً گاهی اینطور است، گاهی بعضی از این اعتبارها من امتحان کردم، طرف به شما اعتماد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، به بنده اعتماد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید من می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم، این هم نکته بعدی.


یک نکته دیگر این را زیاد هم گفتیم کار خیر و اینها را به ثروتمندان و کسانی که توان دارند، ثروتمند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم نسبی است هر کسی به اندازه خودش است والا حضرت زهرا سلام الله علیها و خانواده اش آن شبی که نان دادند به یتیم و مسکین و اسیر ثروتمند نبودند، حضرت زهرا آن شب که لباس عروسی داد، زندگی ساده ای داشت. از آنچه داشت و من همین جا عرض کنم بارها گفتم خیلی چیزهای قابل انفاق در خانه‌هایمان هست ولی به خودمان اجازه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهیم گاهی درب کمدها باز نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و یک دختری برای این سرویس چینی یا این مثلاً وسیله کناری له له می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند خیلی‌هایمان این که عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم خیلی از خانواده‌ها فرش را عوض کرده قبلی را لوله کرده کنار گذاشته، بابا بده برود نترس، تو که داری فرش زیر پایت اگر یک وقت بخواهم این را بشویم آن را جایش بیاندازم، نکن بده برود، خیلی‌ها اینطورند مخصوصاً این جسارت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم بعضی از اینها که قدری سنی از آنها گذشته یک عزیزی یادم است یک وقتی حدود شاید نود سالشان بود مسن بودند از بستگان بودند گاهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتیم خوب بچه‌ها که سر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زدند به ایشان نوه‌ها نتیجه‌ها پول می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بردند این همه را نگه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشت گاهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتیم اینها را بده برایتان یک کاری انجام بدهیم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت پیری دارم پیر پیر بود بالاخره بعد از مرگ یادم است، این که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم مال سالهای اوایل انقلاب است سال شصت شصت و یک، بخش عمده ای از این پول‌ها باطل شده بود چون پول‌های طاغوتی بود زمان تغییرش گذشته بود، عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که آن نکته ای که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستم این است گفتم بارها فرمودند در کار خیر شما سه چیز را اگر انجام بدهید کارتان قشنگ می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود معروف تمام نیست و کامل نیست، مگر با سه ویژگی، یک تعجیل، زود بدهید، دو پوشاندن، دیگر مطرحش نکنید، سه تصغیر کار خودتان را کوچک ببینید.


حالا بیاییم سراغ فرمایش امام سجاد علیه السلام که هفدهم و هیجدهم اللهم انی اعوذ بک خدایا من پناه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌برم به تو من مباهات المکثرین از این که ثروتمند به خودش ببالد بعدش بد است و اضراب المقلین، مقل یعنی اینها که تهیدست هستند آنها را تحقیر کند و کوچک ببیند یک وقتی وجود مقدس علی بن موسی الرضا علیه السلام سر سفره ای با غلامها نشسته بودند یک کسی آمد گفت سفره ثروتمندان یا مسئولین آن بالاست تشریف بیاورید آنجا فرمودند ساکت باش پدرمان یکی است مادرمان یکی است دینمان یکی است، چه حرفی است تو می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنی

من یک سال، الان انگار جلویش را گرفتند ندیدم دیگر، آن موقع استانداری‌ها افطار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند رسم بود استانداری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد، شهرداری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد ادارات می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادند یک جایی خیلی برایم جالب بود نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانم آقای استاندار الان کجاست اگر هست خدا حفظش کند مرد متدینی بود، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناختمش این که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم مال سال شصت و پنج شش است، سی و پنج شش سال پیش شهری رفته بودم تبلیغ مرکز استان استانداری سه شب افطاری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داد خودشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند از بودجه استانداری نیست خیر دارد آقای استاندار یادم است می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفت من هم بانی هستم من کاری به این بخشش ندارم یک شبی که ما را دعوت کرده بود ما مبلغین بودیم رفتیم، ثروتمندهای شهر را دعوت کرده بود، فقرای شهر هم دعوت کرده بود، فقرها در کوچه بعضی‌هایشان گدایی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند یعنی دست دراز می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنند خیلی جالب بود، من نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کردم سر سفره، آدم‌های فقیر فقیر، آدم‌های غنی غنی، حالا جرأت داری عبس و تولی خود این آقا من با چشم خودم دیدم دم درب استانداری پنج شش تا از این فقرا بعضی‌هایشان مشکل پا داشتند بعضی‌هایشان نابینا، زیر بغلهایشان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد کنار این ثروتمندان می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشاند، خیلی مهم است.


شما در مثلاً روضه‌هایی که ما داری مگر فرق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گذارید حرم حضرت معصومه شب احیا فدای علی بن موسی الرضا علیه السلام، همه آدمی هست در حجش در اربعینش دور خانه خدا مگر خدا فرقی گذاشته فخری نیست، این نکته ای که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستم عرض کنم.
شریعتی:‌ خیلی خوب خیلی ممنون و متشکرم بعد از تلاوت قرآن خدمت شما هستیم نکته‌های خوبی شنیدیم و امیدوارم در کنار هم هر چقدر شرایط سختتر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود آقای حجت الاسلام رفیعی ما به این نوع تعامل بیشتر احتیاج داریم، و ما هم با همین رویکرد در برنامه سمت خدا الحمد الله در کنار دوستان عزیزمان هستیم و از مشارکت همه تان ممنون و متشکریم، عزیزان امروز صفحه دویست را تلاوت خواهند کرد آیات نورانی سوره مبارکه توبه، آیات هشتاد تا هشتاد و شش این سوره مبارکه را به اتفاق خواهیم شنید بر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردیم با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تلاوت قرآن

 این آیه شریفه که می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید و لا تعجب اموالهم و اولادهم پیغمبر اموال و فرزندان این مشرکین و افراد تو را به شگفتی نیاورد، نه گاهی بعضی از همین‌ها زمینه رشد نیست، انما یرید الله ان یعذبهم بها فی الدنیا، الله اکبر، گاهی از اوقات ثروت وسیله عذاب عکسش هم هست کما اینکه خداوند در قرآن به مال می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید خیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید فضل و الباقیات و الصالحات به اولاد گاهی اطلاق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند. خوب بحث ما در پناه بردن به خدا از هفدهمین و هیجدهمین بیماری اخلاقی بود یعنی به خود بالیدن ثروتمندان و کوچک انگاری فقرا یک نکته ای من عرض کنم که این نکته خیلی مثال دارد در جامعه، ولی من در مورد خودمان اشاره می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم

ما در سطح جامعه گاهی یک توصیه‌های متقابل داریم برای ایجاد اعتدال مثلاً به خانم گفته که شما بر بداخلاقی مرد صبر کن این یک مسئولیت است و شما سعی کن که نسبت به آزار همسرت اگر خدای نکرده تندی کرد تحمل داشته باش قهر نکن خدا انشاءالله توفیق می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد به مرد گفته شما عاشروهن بالمعروف با خانمت مهربان باش، خوش اخلاق باش، خوش برخورد باش این حرف که به آقا زده این را خانم گوش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد، این حرف که به خانم زده آقا گوش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد یعنی آقا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید ببین گفتند بر بداخلاقی صبور باش، آن هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید ببین گفته، این خیلی مهم است، فرض کنید جنابعالی پولی از بنده گرفتید قرض از آن طرف خدا در قرآن به منی که به شما قرض دادم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید با بدهکار سخت نگیر، قولاً میسورا، به شما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید وفای به عهد داشته باش، سند بده گفتی اول شعبان یا اول رجب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم، شما آن را گوش می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویی نگاه کن مگر نگفته آسان بگیر، بعد من هم به آن بخش نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم این کار غلطی است. این را برای این گفتم که در جامعه به فقیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید شما قناعت بورز، دست پیش دیگران دراز نکن، تکدی نکن، کله بر جامعه نباش به داشته‌های خودت بساز، زهد، اما به آن چی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید انفاق، ایثار، فقرا را کمک کردن، می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روی سراغ ثروتمند می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید مگر خدا نگفته زهد داشته باشید قناعت داشته باشید دست دراز نکنید، این اشتباهی که باید توجه بشود این وظایف متقابل قاطی نشود و من خیلی این را دیدم من دو سه مثال زدم برای این قصه.

به عبارت دیگر جسارت به کسی نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم خودم را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویم استاد فرافکنی هستیم، توپ را بیاندازیم در زمین دیگران، ببین مگر نگفتم به پدر و مادر قو انفسکم و اهلیکم مگر نگفتند فرق یعنی اولاد آن بخشی می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند که به والدین گفتند بین اولادتان فرق نگذارید به پدر و مادر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویی که بچه‌ها را فرق نگذار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید مگر نگفتند به والدین احسانا، مگر نگفتند ولو پدر و مادر ظالم باشند یعنی او وظیفه شما را می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بیند، اولاد وظیفه پدر و مادر این یک خطای راهبردی است، همین قصه نسبت به دولت و ملت هم وجود دارد یعنی ما می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم وظایف دولت را متذکر بشویم، دولت می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد وظایف ما را، آقا شما وظایف خودت را انجام بده ما وظایف خودمان بله ما وظیفه داریم از نظام دفاع کنیم دعا کنیم به دولت، اسراف نکنیم تبذیر نکنیم ولی بین و بین الله شما وظیفه ای ندارید شما نباید مواظب باشید قیمت‌ها در کشور بالا نرود نباید مواظب باشید مردم اذیت نشوند در جذب نیروها عدالت باشد شایسته سالاری باشد این که حضرت امیر علیه السلام در نهج البلاغه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرماید من به عنوان والی یک حقی به گردن شما دارم شما هم یک حقی دارید حقوق متقابل است حق‌هایی که به گردن خودمان است به گردن دیگران نیاندازیم، خانواده‌ها من زیاد دیدم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گویی پیامبر با همسرش قشنگ حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زد از خدیجه کبری تقدیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کرد می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوید تو پیامبر باش، من تقدیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم، تو خدیجه باش من تقدیر می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کنم.


 انشاءالله خداوند به ثروتمندان ما دست انفاق به فقرای ما صبر و تحمل و قناعت عنایت کند همه مشکلات رفع بشود مخصوصاً مشکلات اقتصادی این کشور که خدای تبارک و تعالی کمک کند البته باز هم می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم قبلاً هم گفتیم فقط با دعا حل نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود توفیق برنامه ریزی و زیرساخت درست کردن هم انشاءالله عنایت بفرماید.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group