سه شنبه 4 دي 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تفسیر زیارت جامعه کبیره
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تفسیر زیارت جامعه کبیره
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمین رنجبر
تاريخ پخش:94/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


شریعتی: سلام عرض می‌کنم خدمت شما بینندگان عزیز و حاج آقای رنجبر خیلی خوش آمدید
حاج آقا رنجبر: سلام علیکم و رحمة الله سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام را تسلیت عرض می‌کنم
شریعتی: سلامت باید ان شاء الله زیارت بقیع نصیب شما شود

بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی *** خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد *** حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است *** عیش با آدمی‌ای چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف *** مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت‌ای خسرو شیرین دهنان *** گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات *** مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ ***‌ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن *** که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی


حاج آقا رنجبر: خیاط اول اندازه می‌گیرد بعد می‌برد بعد می‌دوزد برش دوخت بدون اندازه گیری معنا ندارد اصلا پارچه ضایع می‌شود سعدی هم می‌گفت نشاید بریدن نینداخته درست نیست تا خیاط متر را روی اندام مشتری نینداخته نگذاشته قیچی بردارد و شروع کند پارچه‌ی او را برش بدهد هر طور ببرد هر طور بدوزد دیگر به قامت او نمی‌آید ناساز است ناموزون است خداوند نسبت به انسان حکایت خیاطی را دارد که اندازه‌ها را گرفته و اندازه‌ها را خوب می‌داند و خوب می‌داند که چه اندازه قدرت برای من برای شما ببرد و بدوزد تا اندازه‌ی ما باشد خوب می‌داند که چه اندازه سر وقت چه اندازه شهرت ببرد و بدوزد تا به اندام ما بیاید یعنی اندازه گیری‌ها را خوب می‌داند نشان هم داده که خوب می‌داند گاهی ما را متوجه دنیای پیرامون خودمان می‌کند می‌گوید نگاه کنید به این خورشید این خورشید بالاخره اجاق زمین است زمین به وسیله‌ی این خورشید گرم می‌شود خورشید فانوس زمین است به وسیله‌ی این خورشید است که زمین روشن می‌شود الآن این فضا یک ابعادی دارد اگر کسی توانست یک چراغی بگذارد که این ابعاد را روشن بکند یک اجاقی بگذارد که این ابعاد را گرم بکند چنین کسی اندازه‌ها را خوب فهمیده فهمیده این اندازه فضا چه اندازه نور چه اندازه انرژی می‌طلبد خداوند می‌گوید ببین ما اندازه‌ی زمین را می‌دانستیم و می‌دانستیم که این زمین اگر قرار است گرم شود اگر قرار است روشن شود باید اندازه‌ی خورشید چقدر باشد لذا وقتی داستان خورشید را مطرح می‌کند در پایان می‌گوید « وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ» (یس/ 38) این اندازه گیری آن کسی است که قدرتمند است و دانا است یعنی می‌داند باید اندازه‌ی خورشید چقدر باشد باید اندازه‌ی فاصله‌ی خورشید با زمین چقدر باشد نزدیک تر باشد این جا می‌شود آتش کده اگر دور تر باشد می‌شود یخچال می‌داند اندازه‌ی ماه باید چقدر باشد و اندازه‌ی فاصله‌ی ماه و خورشید چقدر و هر دو با زمین چقدر این‌ها را خوب می‌داند و نشان داده می‌داند این زمین چقدر باید خشکی باشد چقدر آب باشد اندازه گیری کرده گفته خشکی باید کمتر از آب باشد می‌داند این هوایی که من و شما استشمام می‌کنیم چه گازی باشد و آن گاز باید چه اندازه باشد چه ترکیباتی داشته باشد و هر یک از آن اجزاء ترکیبی چه اندازه باشد این اندازه‌ها را خوب می‌داند در یک جایی دارد می‌گوید « إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ » (قمر/ 49) ما نه فقط ماه و خورشید را همه چیز را به اندازه آفریدیم یعنی اندازه گیری کردیم روی حساب است روی کتاب است از عظیم ترین کهکشان‌ها تا ریز ترین اجزاء اتم روی حساب است روی اندازه است نمونه اش وجود خود ما است شما برابر آینه بایست نگاه به خودت بکن اندازه گیری کرده در حجم سر شما چه حجمی باید باشد چه اندازه باشد چشم شما چه اندازه باشد بینی شما گوش شما چه اندازه‌ای باشد اگر این دو چشم را بردارند بگذارند روی چهره‌ی دیگر کاریکاتور می‌شود اندازه‌ها را خوب می‌داند و خوب می‌داند که این‌ها باید کجا قرار بگیرند اندازه گیری در وضع در موقعیت چشم را کف پا نگذاشته مغز را در سینه نگذاشته معده را در سر نگذاشته این‌ها اندازه گیری است از روی حساب و کتاب است اندازه گیری در عمل است چشم کارش دیدن است ولی تا چه حدی ببیند چه چیزهایی را ببیند گوش کارش شنیدن است تا چه اندازه بشنود چه چیزهایی را بشنود یک صداهایی است در عالم اگر ما بشویم حیات ما تهدید می‌شود نمی‌توانیم زندگی بکنیم خدا اندازه گیری کرده پس خداوند آن خداوندی است که اندازه‌ها را می‌فهمد اندازه گیری می‌کند تقدیر می‌کند البته ما یک تقدیر داریم و یک قدر. قدر یعنی اندازه تقدیر یعنی اندازه گیری کردن لیلة القدر یعنی شب اندازه است و عظمت این شب هم به خاطر همین است که شب اندازه است یعنی شبی است که آدمی می‌تواند اندازه‌ی خودش را کم و زیاد بکند می‌تواند یک سر و گردن قد بکشد بزرگ شود آن وقت وقتی اندازه‌ی خودش را تغییر داد اندازه گیری خدا هم تغییر می‌کند یعنی ما می‌توانیم تقدیرات الهی را تغییر بدهیم به شرطی که قدر خودمان را تغییر بدهیم اندازه‌ی خودمان را تغییر بدهیم اگر شب قدر درک و معرفتی به ما رسید خداوند هم اندازه گیری اش را تغییر می‌دهد لذا اصلا پای جبر در میان نیست که شب قدر چیزی به نام شما بنویسند تمام شود می‌گوید یک شب به تو مهلت می‌دهم اندازه ات را بزرگ بکن خیلی کوچک هستی البته فقط ویژه‌ی شب قدر نیست در طول سال این طور است شب قدر تمام شد نباید بی خیال شوی منتها شب قدر فرصت مجالی است شما راحت تر با سهولت بیشتری می‌توانی خودت را بزرگ بکنی مثل بوته‌ی خیار است در فصل خودش یک مشت بذر کشاورز می‌پاشد روی زمین آفتاب باران می‌خورد سبز می‌شود ولی در غیر فصل خودش باید گلخانه بگذاری حرارت نور گرما می‌خواهد هزینه‌های خودش را دارد ولی در فصل خودش این هزینه‌ها را ندارد شب قدر چنین شبی است شب رشد است ولی رشدی که خیلی راحت اتفاق می‌افتد فصل رشد است گل خانه‌ای نیست طبیعی است لذا ما می‌توانیم در تقدیرات الهی تغییر بدهیم اگر قدر خود را تغییر دهیم شما وقتی صله رحم می‌کنی خودت را بزرگ تر کردی در نتیجه در روایات داریم قرار بود سی سال عمر بکند یعنی در اندازه گیری خداوند سی سال بود اما خداوند به خاطر این صله رحم چهل سال می‌کند تغییر می‌دهد یا صدقه‌ای می‌دهد تغییر می‌کند تقدیرات الهی تقدیرات الهی قابل تغییر اند بسیاری از آن‌ها و تغییرش هم به دست خود ما است یک اندازه‌ای داشته خود ما در اندازه گیری خداوند یک تغییرات ایجاد می‌کنیم ظرف را بزرگ تر می‌کنیم لذا شما توقع تغییر تقدیرات الهی را نباید داشته باشید که خدا اندازه گیری اش را تغییر بدهی ابدا مگر خودت اندازه‌ی خودت را تغییر بدهی حالا حافظ همین را می‌گوید که اگر اندازه ات را تغییر ندهی توقع داشته باشی او اندازه گیری اش را تغییر بدهد خون دل خون جگر خواهی خورد رنج خواهی برد اصلا از این خبر‌ها نیست. بشنو این نکته. نکته یعنی آن حرفی که بسیار دقیق است و ظریف است و باریک بینانه است بشنو این نکته این حرف دقیقی که به تو می‌زنم را آویزه‌ی گوشت بکن و اگر بشنوی و باورش بکنی از تمام غم‌ها از تمام غصه‌ها نجات پیدا می‌کنی ریشه‌ی غم‌ها همین جا است بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی رها می‌شوی خلاص می‌شوی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی. روزی‌های الهی رزق‌های الهی بعضی هایش برای جناب عالی ننهاده است نانهاده است یعنی مقدر نشده است مقرر نشده است قرار داده نشده است نانوشته است و اما تو می‌خواهی مثلا او برای تو ده درصد قدرت نوشته تو بیست درصد می‌خواهی دست و پا می‌زنی ده شود بیست می‌گوید محال است شود این تغییر نمی‌کند مگر این که خودت تغییر بکنی. فقط خون دل می‌خوری الکی دست و پا نزن اندازه ات همین است بیش از این اگر به تو بدهد زمین می‌خوری مثل بچه‌ای که چادرش باید به اندازه‌ی خودش باشد ده سانت بزرگ تر بکنی با همان چادر زمین می‌خورد می‌گوید من اگر به تو بدهم زمین می‌خوری مگر چرا خدا گاهی وقت‌ها می‌خواهد طرف را عذاب بکند اگر بخواهد عذاب بکند تقدیراتش را طور دیگری تنظیم می‌کند یعنی اگر ده درصد قدرت می‌خواهد پنجاه درصد قدرت می‌دهد تا با همان قدرت به زمین بخورد تغییر می‌دهد مثل گلی که شما می‌خواهی خشک بکنی به جای این که یک لیوان آب بدهی ده پارچ آب بدهی می‌پوسد تمام می‌شود وگرنه نه اگر خدا شما را بخواهد هر چه می‌خواهی به سر خودت بزنی هیچ فایده‌ای ندارد. ممکن است بگویید من از کجا بفهمم واقعا تقدیر من چقدر است می‌گوید تلاش بکن درست هم تلاش بکن اگر تلاش کردی درست هم تلاش کردی آن وقت به هر چیزی که رسیدی همان تقدیر توست همان اندازه‌ی توست حالا اگر خیلی زحمت کشیدی تغییر نمی‌دهد ولی پاداش تلاش شما را خواهد داد تلاش کردی زحمت کشیدی مثلا قدرتی که ده درصد بوده را بکنی بیست درصد آن هم واقعا ده درصد برای شما تقدیر کرده بیست درصد به درد شما نمی‌خورد بله زحمت کشیدی می‌گوید من پاداش تلاش شما را خواهم داد « وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى » (نجم/ 39) سعی کردی به قدرت بیشتر برسی ولی منی که علیم حکیم هستم می‌گویم همین اندازه قدرت برای تو بس است با همین اندازه قدرت و شهرت و ثروت سر کن آخر الامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده بکنی. سعدی می‌گفت وقتی به آسمان نگاه می‌کنید غبار می‌بینید غبار نیست اگر خوب نگاه کنید این‌ها چشم هستند ابرو هستند خال و خط هستند لب و گونه هستند دست و پا هستند یعنی چه؟ می‌گفت کسانی بودند عاشق بودند معشوق بودند این‌ها آمدند در دنیا چند صباحی زندگی کردند مردند وقتی مردند پوسیدند خاک شدند بادی آمد طوفانی آمد این خاک‌ها را هوا کرد شدند غبار دیر و زود این شکل و شخص نازنین خاک خواهد گشتن و خاکش غبار. می‌گوید این غبار همان چشم و ابروهاست. حافظ می‌گوید این کوزه‌ها را می‌بینی این‌ها کوزه نیستند این‌ها یک روزی زلف پریشان بودند طره بودند گیسوان طلایی چشم و خال و خط و ابرو بودند این‌ها مردند خاک شدند کوزه گر هم سوار الاغش شد رفت صحرا خاک پیدا کند رسید به مزار این‌ها گفت عجب چیزی است برای کوزه بیل زد خاک را ریخت در خورجین الاغ رفت مغازه خاک را ریخت آب قاطی کرد گل کرد لگد کرد و شکل داد شد کوزه این کوزه چشم و ابروست که الآن داری آب می‌ریزی داخلش و می‌خوری آخر الامر آخر پایان امر کار یعنی پایان کار گل کوزه گران خواهی شد یعنی می‌میری خاک می‌شوی ممکن است گزار کوزه گری بیفتد از این خاک گل بسازد بعد کوزه بسازد خواهی شد می‌خورد به بدن شما این بدن شما است روح که داستان دیگری دارد دقیقا مثل فصل گل که طرف صد دویست گلدان می‌آورد در پارک کنار باغچه‌ای شروع می‌کند یکی یکی بوته‌ها را از گلدان در می‌آورد در فضای سبز می‌کارد گلدان را پرت می‌کند می‌شکند حکایت انسان حکایت گلدان و بوته است لحظه‌ی مرگ لحظه‌ای است که روح آدمی از این گلدان وجودش وارد فضای دیگری کاشته می‌شود ولی این بدن که همان گلدان است پرت می‌شود گوشه‌ای خاک می‌شود از بین خواهد رفت شکسته می‌شود این را هم خداوند به همه نشان داده که شما فقط بدن نیستید روح هم هستید اتفاقا همه کاره هم روح است و این روح از این بدن هم جدا می‌شود این بدن می‌شود یک جایی باشد روح یک جای دیگر در فلسفه‌ی خواب دیدن داریم در عهد یکی از پیامبران بود که مردم تا آن زمان خواب نمی‌دیدند پیغمبر مردم را به اطاعت خدا دعوت کرد گفتند اگر اطاعت کنیم چه می‌شود اگر عصیان کنیم چه می‌شود گفت اگر اطاعت کنید می‌روید بهشت و توصیف کرد اگر عصیان می‌کنید می‌روید جهنم و توصیف کرد گفتند فَقَالُوا مَتَى نَصِيرُ إِلَى ذَلِكَ فَقَالَ إِذَا مِتُّمْ (کافی، ج 8، ص 90) کی می‌رویم بهشت کی جهنم گفت وقتی مردید تا گفت وقتی مردید بلند شدند گفتند مرده‌ها را در قبرستان می‌بینیم استخوان شدند خاک شده بهشت چه جهنم چه مسخره کردند رفتند در روایت داریم همان شب همه‌ی آن‌ها خواب دیدند اولین باری که انسان خواب دید آن جا بود بعضی‌ها دیدند در گلزار هستند بعضی‌ها دیدند در گلخن هستند صبح که بلند شدند همه حیران بودند وقتی رفتند پیش پیغمبر ماجرا را گفتند فرمود مرگی که دیروز گفتم همین بود خداوند خواست مرگ را به شما نشان بدهد اَلنَّوم اَخُ المَوتِ خواب برادر مرگ است منتها برادر کوچک است موقت است کوتاه است روح می‌رود ولی برمی‌گردد ولی در مرگ روح برای همیشه می‌رود دیده‌ای در روی پر قو خوابیده بودی روحت در گلخن بودی روی حصیر خوابیده بودی روحت در گلشن بود پس روح آدمی حکایت دیگری دارد این که می‌گوید گل کوزه گران خواهی شد این بدن شما است خاک است روزی هم خاک خواهد شد به خاک بودن خودش برمی‌گردد. حالیا یعنی همین الآن و اکنون فکر سبو کن که پر از باده کنی. بارها گفتیم شراب ظرف خاص خودش را دارد شراب را می‌ریزند در جام در ساغر در پیاله در سبو و بارها گفتیم حافظ معرفت را به شراب تشبیه می‌کند به خاطر ویژگی‌های مشترکی که دارند چون معرفت باعث سرمستی و از خود بی خود شدگی می‌شود وقتی معرفت به شراب تشبیه می‌شود ظرف معرفت که همان دل است را باید به جام و پیاله و ظرف و سبو تشبیه بکنیم حافظ وقتی یکی از این‌ها را نام می‌برد منظورش دل آدمی است. حالا که هستی چند صباحی فرصت داری فکر سبو کن فکر این دلت باش که پر از باده بکنی همه اش فکر جیبت فکر تنت نباش. حالیا فکر سبو بکن این سبو است این جام است نگذار خالی باشد پر کن سر بکش این است که به درد می‌خورد گوهر معرفت آموز که با خود ببری این را می‌توانی با خود ببری چیز دیگری را نمی‌توانی با خود ببری. می‌خواهد بگوید دیگران که بعدا از تو استفاده می‌کنند می‌شوی کوزه آبی می‌ریزند داخلش سر می‌کشند عطشی را رفع می‌کند لا اقل خودت هم از خودت بهره‌ای ببر خودت هم از این دل خودت نفعی ببر نباشی مثل چشم ابریشم که دیگران از ابریشمش استفاده بکنند ولی خودش هیچ بهره‌ای نبرد نباشی مثل سوزن که برای همه جامه می‌دوزد اما خودش برهنه است نباشی مثل شمعی که اطراف خودش را روشن می‌کند اما پایه‌ی خودش تاریک است.
شریعتی: خیلی ممنون امروز صفحه‌ی 27 را تلاوت می‌کنیم آیات 177 تا 181 سوره‌ی مبارکه‌ی بقره.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَـكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَـئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿١٧٧﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنثَى بِالْأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿١٧٨﴾ وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿١٧٩﴾ كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿١٨٠﴾ فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّـهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿١٨١﴾
ترجمه:
نیکی این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکی [واقعی و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات] کسانی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده اند، و مال و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادی] بردگان می‌دهند، و نماز را [با همه شرایطش] برپای می‌دارند، و زکات می‌پردازند، و چون پیمان بندند وفاداران به پیمان خویشند، و در تنگدستی و تهیدستی و رنج و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین داری و پیروی از حق] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند. (۱۷۷)‌ای اهل ایمان! در مورد کشته شدگان بر شما قصاص مقرّر و لازم شده: آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن. پس کسی که [مرتکب قتل شده چنانچه] از سوی برادر [دینی] اش [که ولیِّ مقتول است] مورد چیزی از عفو قرار گرفت [که به جای قصاص، دیه و خون بها پرداخت شود] پس پیروی از روش شایسته و پسندیده [نسبت به وضع مادی قاتل بر عهده عفو کننده است]، و پرداخت دیه و خون بها با نیکویی و خوش رویی [بر عهده قاتل است]. این [حکم] تخفیف و رحمتی است از سوی پروردگارتان؛ پس هر که بعد از عفو، تجاوز کند [و به قصاص قاتل برخیزد] برای او عذابی دردناک است. (۱۷۸)‌ای صاحبان خرد! برای شما در قصاص مایه زندگی است، باشد که [از ریختن خون مردم بدون دلیل شرعی] بپرهیزید. (۱۷۹) بر شما مقرّر و لازم شده چون یکی از شما را مرگ در رسد، اگر مالی از خود به جا گذاشته است، برای پدر و مادر و خویشان به طور شایسته و پسندیده وصیت کند. این حقّی است بر عهده پرهیزکاران. (۱۸۰) پس کسانی که بعد از شنیدن وصیت، آن را تغییر دهند، گناهش فقط بر عهده آنانی است که تغییرش می‌دهند؛ یقیناً خدا شنوا و داناست. (۱۸۱)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: در خدمت شما هستیم.
حاج آقا رنجبر: یک بذر اگر بخواهد نهال شود و یک نهال اگر بخواهد درخت شود و یک درخت اگر بخواهد به ثمر بنشیند خیلی عوامل باید دست به دست هم بدهند مهم ترینش آن سکون و سکینه‌ی زمین است در آن فضایی که کاشته شدند نباید مرتعش و لرزان باشد وگرنه امکان ندارد شما یک بذری را در یک مشت خاک قرار بدهید ولی آن مشت خاک را روی دستگاهی باشد که در حال ارتعاش باشد محال است ریشه بزند آدم‌ها مثل بذر می‌مانند در نگاه قرآن کریم یعنی این‌ها اگر بخواهند قد بکشند و رشد و تعالی داشته باشند خیلی عوامل باید دست به دست هم بدهد یکی اش هم این است که آن فضا باید فضای امنی باشد به همین خاطر خداوند دستورات احکامی دارد که فضای زندگی آدمی را امن می‌کند و امنیت می‌بخشد از جمله دستوراتش حکم قصاص است می‌گوید اگر این قصاص حاکم شود مایه‌ی حیات است حیات چه؟ حیات امنیت است یعنی امنیت شما زنده می‌شود جان می‌گیرد اگر قصاص نباشد امنیت از بین خواهد رفت امنیت از یک جامعه رخت برمی‌بندد « وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» این حکم قصاصی که ما دادیم گفتیم اگر کسی کسی را کشت می‌شود او را کشت اگر کسی دندان کسی را شکست دندانش را بشکنید اگر کسی چشم کسی را کور کرد چشمش را کور کنید این فرمانی که ما دادیم در این حیات است حیات امنیت است ما می‌خواهیم امنیت در جامعه زنده شود البته این را همه کس نمی‌فهمد یعنی یک مقدار خرد می‌خواهد خرد ورزی می‌خواهد تامل تعقل می‌خواهد اگر خوب به این موضوع توجه شود شما درک می‌کنید و دریافت می‌کنید که حیات امنیت انسان به قصاص است.
شریعتی: خیلی ممنون در مرور فرازهای نورانی زیارت جامعه‌ی کبیره رسیدیم به آن جایی که ما شهادت می‌دادیم.
حاج آقا رنجبر: اعضای آدمی دست پا این‌ها برای خودشان یک ائمه‌ای دارند یک امامانی دارند یک پیشوایانی دارند و اتفاقا هم خوب تبعیت می‌کنند از ائمه‌ی خودشان خوب اطاعت می‌کنند ائمه‌ی اعضا حواس آدمی است حس چشایی حس بویایی حس بینایی حس شنوایی این‌ها ائمه‌ی اعضا هستند حضرت علی فرمود وَالْحَواسُّ اَئِمَّةُ الأعْضاءِ یک خانم نشسته دارد تلویزیون تماشا می‌کند یک مرتبه‌ای یک بو می‌کشد می‌گوید غذایم سوخت مثل فنر می‌پرد می‌دود به سمت آشپزخانه چه چیزی این اعضا دست و پا را به حرکت در آورد حس بویایی است آن امامت کرد پیشوایی کرد فرمان داد او هم اطاعت کرد طرف لباسش را در ایوان آویزان کرده یک وقت دید بادی وزید سریع از پله‌ها می‌رود بالا که مبادا لباس هایش را باد ببرد حس بینایی این حرکت را در او ایجاد کرد در خانه نشستی صدای دعوا می‌شنوی صدا هم آشنا است سریع می‌دوی چه باعث دویدن و به حرکت در آمدن اعضا شد آن حس شنوایی حضرت علی فرمود حواس ائمه‌ی اعضا است همین حواس هم فرمود این‌ها ائمه‌ای دارند امامان پیشوایانی دارند امام اول دومی دارند این‌ها بدون امام نیستند این‌ها هم اطاعت می‌کنند ائمه‌ی حواس قلب‌ها هستند دل‌ها هستند وَالْقُلُوبُ اَئِمَّةُ الْحَواسِّ دل‌ها یعنی میل‌ها تمایلات شما چون میل به بوی خوش دارید تا بوی خوشی به وجود می‌آید توسط نسیم به مشام می‌رسد نفس عمیقی می‌کشی چه شد حس بویایی شما تحریک شد و فعال شد آن تمایل به بوی خوش است حالا خود این دل‌ها تمایلات امیال ائمه‌ای دارند ائمه‌ی این‌ها افکار است وَ الأفْكارُ اَئِمَّةُ الْقُلُوبِ شما فکر می‌کنید که به یک چیزی میل و تمایل پیدا می‌کنید باید فکر کرد خوب که فکر کرد به بچه اش گفت که یا بُنَی کراماتُ الدّنیا زائله و النّاسُ من الدنیا راحِلَهٌ روز عاشورا گفت ببین پسرم من فکر کردم این خوشی‌های دنیا تمام می‌شود و همه یک روزی از این جا می‌روند چه بهتر که خوب بروند بیا برویم به سپاه حسین بپیوندیم فکر کرد که تمایل پیدا کرد همین افکار هم برای خودشان ائمه دارند اَلْعُقُولُ اَئِمَّةُ الأَفْكارِ ائمه‌ی افکار عقل‌ها است انسان تعقل می‌کند که فکری به سرش می‌زند افکار بعد از تعقل می‌آیند لذا این روایت بلند را فرمود. اَلْعُقُولُ اَئِمَّةُ الأَفْكارِ، وَ الأفْكارُ اَئِمَّةُ الْقُلُوبِ، وَالْقُلُوبُ اَئِمَّةُ الْحَواسِّ وَالْحَواسُّ اَئِمَّةُ الأعْضاءِ (بحارالانوار، ج 1، ص 96) چه می‌خواهد با این روایت بگوید می‌گوید ببین انگشت تو خان تو پوست دست تو امام می‌خواهد حواس تو امام می‌خواهد امیال تو امام می‌خواهد افکار تو امام می‌خواهد آیا عقول تو امام نمی‌خواهد و می‌خواهد بگوید ما امامان چه چیزی هستیم وقتی در زیارت جامعه می‌گوید اَشهَدُ اَنَّکُم اَئِمَة خب ائمه‌ی چه چیزی هستید ائمه‌ی اعضا؟ اعضای ما که ائمه دارند حواس است حواس و قلوب و افکار ائمه دارند اما ائمه‌ی عقول چه؟ می‌گویند ما عقول شما را امامت می‌کنیم ما اندیشه‌های شما را هدایت می‌کنیم ما می‌گوییم روی چه تعقل بکن روی چه تعقل نکن حضرت علی از پیغمبر پرسید مَالحِیلَة (مستدرک الوسائل، ج 19، ص 291) چاره اندیشی چیست فرمود تَرکُ الحِیلَةُ این که انسان دنبال چاره اندیشی‌ها حیله و مکر و فریب نباشد خوراک عقل را دارد به انسان می‌دهد عقل انسان را هدایت می‌کند می‌گوید در چه حوزه‌ای بیندیش پس این‌ها ائمه‌ی عقول آدمی هستند عقل‌های آدمی را هدایت می‌کنند همان طور که دست و پا نیاز به امامت دارند عقل‌ها هم احتیاج به امامت دارند چرا این‌ها ائمه‌ی عقول هستند به خاطر ویژگی‌هایی که دارند یکی به خاطر این که این‌ها راشدون هستند راشد از ریشه‌ی رشد است یعنی به هدف رسیدن راشد یعنی کسی که به هدف رسیده است و اهل بیت چون راشد هستند چون به هدف رسیدند می‌توانند مرشد باشند دیگران را به هدف برسانند وقتی می‌گوییم این‌ها راشد هستند یعنی این‌ها هستند که می‌توانند مرشد باشند چرا این‌ها راشد هستند چرا به هدف رسیدند چون مهدیون هستند هدایت یافته راه یافته هستند کسی که راه بلد باشد به هدف می‌رسد کسی که هدایت شده باشد به هدف می‌رسد و چون مهدی هستند می‌توانند هادی باشند کسی که خودش راه را بلد باشد می‌تواند دیگران را هم به راه بیاورد هدایت هم فقط هدایت‌های اخروی نیست هدایت‌های دنیوی هم است یعنی فقط مربوط به مسائل آخرتی نیست معنوی نیست دنیوی اش هم است فقط روحانی نیست جسمانی اش هم است یعنی جسم ما هم نیاز به هدایت دارد حتی غذایی که می‌خوریم آبی که می‌نوشیم هم نیاز به هدایت دارد لذا صد‌ها روایت پیغمبر در مورد نوع غذا خوردن دارد کی غذا بخور چگونه غذا بخور دارد هدایت می‌کند این یعنی این که حتی یک غذا خوردن هم بدون هدایت نمی‌شود می‌فرمود اگر این هدایت‌های ما را شما گوش بدهید هیچ گاه بیماری‌هایی که الآن پیدا می‌کنید را نمی‌کردید بسیاری از این بیماری‌ها ریشه در معده دارد یعنی چه؟ یعنی تو نمی‌دانی چه وارد معده بکنی یعنی حتی این اندازه هم انسان هدایت نیاز دارد اتفاقا فرمول‌های خیلی ساده‌ای هم دارد می‌گوید اگر شما این‌ها را رعایت بکنید بیمار نمی‌شوید می‌گوید روزی دو وعده غذا بخور صبح و شام نهار نخور. وقتی می‌خواهی غذا بخوری قبلش خوب دستت را بشوی بعدش هم خوب بشوی اگر این کار را بکنی گشایشی در زندگی تو ایجاد می‌شود حالا چه ربطی به گشایش دارد ما نمی‌دانم می‌گوید قبل و بعد از غذا نمک بخور می‌گوید اگر این کار را بکنی 72 بلا بیماری از تو دور خواهد شد سر سفره سبزی بگذار لقمه‌ها را کوچک بگیر خوب بجو گرسنه بنشین گرسنه برخیز غذا را فوت نکن بگذار غذا خودش سرد شود سر سفره انواع نوشیدنی نگذار دارد در آخر الزمان سَيَكُونُ رِجَالٌ مِنْ أُمَّتِي يَأْكُلُونَ أَلْوَانَ الطَّعَامِ , وَيَشْرَبُونَ أَلْوَانَ الشَّرَابِ (كنز العمال، ج3، ص561) سر سفره انواع نوشیدنی است دوغ است نوشابه است دلستر است انواع غذاها است کلم پلو خورشت بادمجان می‌گوید این‌ها با این کاری که می‌کنند بیچاره می‌کنند بعدش می‌گوید خلال بکن بعد نخواب قدمی بزن خم و راست بشو نمازی بخوان می‌گوید من تضمین می‌کنم اگر این چند فرمول ساده را رعایت بکنی این بیماری‌هایی که رایج است را نمی‌گیری این یعنی چه؟ یعنی غذا خوردن هم هدایت دارد تا چه رسد به این که مسائل معنوی و روحی.

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

 شماره نوبت استخاره: 09102506002

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

پاسخگویی سوالات شرعی: 09102506002

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group