پنجشنبه 1 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

تفسیر زیارت جامعه کبیره
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: تفسیر زیارت جامعه کبیره
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمین رنجبر
تاريخ پخش: 94/09/22

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین


جز آستان توام در جهان پناهی نیست *** سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم *** که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست
چرا ز کوی خرابات روی برتابم *** کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر *** بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
غلام نرگس جماش آن سهی سروم *** که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن *** که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن *** که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
چنین که از همه سو دام راه می‌بینم *** به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
خزینه دل حافظ به زلف و خال مده *** که کارهای چنین حد هر سیاهی نیست


شریعتی: سلام به همه‌ی شما هم وطنان عزیز خانم‌ها و آقایان خیلی خوشحالیم که در این لحظات همراه شما هستیم در کنار شما هستیم ان شاء الله هر جا که هستید تن تان سالم باشد و قلبتان سلیم. سلام علیکم حاج آقای رنجبر.
حاج آقا رنجبر: علیکم السلام و رحمة الله بسم الله الرحمن الرحیم من هم خدمت شما و همه‌ی بینندگان خوب و نازنین عرض سلام و ادب دارم. تبریک عرض می‌کنم حلول ماه ربیع را و پیشاپیش هم عذرخواهی می‌کنم به خاطر صدای خسته و کسالتی که دارم.
شریعتی: ما خدمت شما هستیم.
حاج آقا رنجبر: در عالم طبیعت بذر حواله به خاک شده یعنی به خاک گفته شده که هرگاه یک بذر آمد سراغ تو هر چه می‌خواهد در اختیارش بگذار نیازهایش را مرتفع بکن ریشه می‌خواهد ساقه می‌خواهد برگ می‌خواهد گلبرگ رنگ عطر می‌خواهد هر چه می‌خواهد به او بده حواله گاه بذر در عالم طبیعت خاک است هر کجا برود سبز نخواهد شد شکفته شکوفا نخواهد شد و ضایع و تلف می‌شود مگر به همان جایی که حواله شده برود بحث این است که حواله گاه انسان کجاست؟ کجا برویم سبز می‌شویم کجا برویم حیات پیدا می‌کنیم کجا برویم نیازهایمان رفع و مرتفع می‌شود کجا باید برویم؟ حواله گاه ما کجاست؟ حواله گاه یک بذر گل سرخ خاک است اگر برود در دل یک خاک مساعد مناسب سبز می‌شود به گل می‌نشیند شکوفا می‌شود حواله گاه ما کجاست؟ ما کجا برویم حیات پیدا می‌کنیم؟ زنده می‌شویم؟ قرآن حواله گاه انسان را آستانه‌ی حق می‌داند به همین خاطر می‌گوید شتابان به سوی خدا حرکت بکن « يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ» (بقره/ 21) بیایید عبادت بکنید با عبادت است که شما سبز می‌شوید و حیات پیدا می‌کنید البته عبادت را خوب معنا نمی‌کنند این آیات قرآن مثل پرهای طاووس است پرهای طاووس تا بسته است خیلی جلوه و جمالی ندارد یک وقتی باز می‌شود آن وقت خیلی زیبا و معنا دار است آیات قرآن کلمات قرآن هم همین است ببینید روزی چند بار ما در نماز می‌گوییم « إِيَّاكَ نَعْبُدُ» (حمد/ 5) این نعبد یعنی چه؟ عبادت کنید عبادت یعنی چه؟ « وَأَنِ اعْبُدُونِي» (یس/ 61) عبادت یعنی پرستش نه. عبادت در لغت عرب یک معنای خیلی لطیفی دارد یعنی هموار کردن جاده یعنی صاف کردن مسیر عرب‌ها به جاده‌ای که کوبیده شده باشد صاف شده باشد می‌گویند طریقٌ مُعَبَّد یعنی راه صاف شده راه هموار شده راه کوبیده شده در عربستان اگر دیده باشید در جاده‌ها پشت این غلطک‌های جاده صاف کن نوشته عابد یعنی کوبنده یعنی صاف کننده عبادت یعنی این که جاده‌ی وجود خودت را برای خدا هموار کنی برای خدا صاف کنی خدا راحت بتواند وارد ذهن و زندگی و وجود تو شود دستورات الهی راحت بتوانند وارد شوند الآن ما این طوری نیستیم ما واقعا برای دستورات الهی حکم یک سنگلاخ و دست انداز داریم ولی بعضی‌ها این طور نیستند در یک مسجد آقایی بالای منبر چقدر روضه می‌خواند که فلانی گرفتار است هر کس می‌تواند به اندازه‌ی وسعش کمک بکند چند نفر دست به جیب می‌شوند راحت؟ خیلی کم. آن‌هایی که راحت دست به جیب می‌شوند این‌ها عابد هستند قبلا مسیر را هموار کردند این‌ها اهل عبادت هستند بقیه اهل خم و راست شدن هستند عابد کسی است که به راحتی دستورات الهی را پذیرش بکند دریافت بکند حالا هر کسی عابد تر باشد هر کسی جاده اش صاف تر باشد هموار تر باشد طبیعتا دریافت‌های بیشتری هم خواهد داشت چرا آیات قرآن بر پیغمبر نازل می‌شود؟ سرّش همین است « نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا» (بقره/ 23) این آیات را نازل کردیم بر عبد خودمان یعنی کسی که جاده‌ی وجود خودش را برای ما صاف کرده بود چرا این آیات برای دیگران نازل نمی‌شود چون آن‌ها سنگلاخ و پر دست انداز هستند این چتر باز‌ها وقتی می‌خواهند از آسمان فرود بیایند کجا فرود می‌آیند؟ روی سنگلاخ؟ نه یک جای هموار و صاف آیات الهی هم همین طور است وقتی می‌خواهند نازل شوند هر جا که فرود نمی‌آیند چرا دستگاه امام حسین سرشار شده از رحمت الهی هر چه رحمت است بر آن جا باریدن گرفته چون دو حرم است که اذن دخول ندارد تمام حرم‌ها امام‌ها امام زاده‌ها حتی امام زاده‌های بین راهی هم اذن دخول دارند شما بخواهی وارد شوی باید اذن دخول بخوانی جز حرم امام حسین و حرم حضرت عباس ورودش اجازه نمی‌خواهد یعنی این جا دریا دریا رحمت است هر چه هستی هر که هستی مهم نیست وارد شو خودت را معطل نکن چرا این همه رحمت آن جا ساری و جاری شده چون عبد به تمام معنا است یعنی در تمام شرایط آن عبد بودن خودش را ثابت کرده لذا دنیای آن جا یک دنیای دیگری است در دنیای سیدالشهدا و در دنیای کربلا دو دو تا چهار تا نیست دو دو تا هر چه امام حسین بگوید است الآن هم از جهت علمی ثابت شده یک رشته‌ای است در دانشگاه تدریس می‌شود به نام رشته‌ی کیاس ترجمه می‌کنند به آشوب می‌گویند یک فضاهایی است شرایطی است عوالمی است که در آن جا دو دو تا چهار تا نیست دو دو تا هر چند تا می‌تواند باشد دستگاه امام حسین چنین دستگاهی است واقعا دو دو تا چهار تا نیست بیست و هفت میلیون زائر هشتاد و پنج کیلومتر حرکت می‌کند این‌ها کجا می‌خواهند متمرکز شوند محدوده‌ی حرم این جا را می‌خواهیم دو دو تا بکنیم چرتکه بیندازیم چقدر در چقدر است این گنجایش و ظرفیت از کجاست؟ پس آن جا دو دو تا چهار تا نیست بیست و هفت میلیون این‌ها روزی یک نان بخواهند بخورند می‌شود بیست و هفت میلیون نان این نان‌ها از کدام تنور می‌آید بیرون؟ تنورهای بغداد هم که پر از نان است نان وایی هم که پر از نان است همه هم که فکر نکنید نان‌های مانده و بیات باشد تازه می‌خورند مردم این‌ها روزی یک لیوان آب بخواهند بخورند می‌شود روزی بیست و هفت میلیون که حداقل بعضی‌ها هفت هشت لیوان آب می‌خورند بیست و هفت میلیون لیوان از کجا می‌آید آن جا بیست و هفت میلیون صبحانه است بیست و هفت میلیون نهار بیست و هفت میلیون شام است آن هم انتخاب می‌کنند منو دارند فکر نکنید اجبارا مردم می‌خورند من در کوچه می‌رفتم یک کسی به رفیقش می‌گفت بیا قورمه سبزی بخور می‌گفت نه من امروز قورمه سبزی نمی‌خواهم ماهی می‌خواهم واقعا این طوری است آن‌هایی که رفتند دیدند تنوع عجیبی است فقط هم سه وعده نیست میان وعده‌ها هم است این‌ها را اگر بخواهید چرتکه بیندازید دو دو تا بکنید واقعا چهار تا نمی‌شود چرا آن جا دریا دریا رحمت است؟ چون دنیا دنیا عبودیت است صفا است امام حسین خودش را صاف کرد خودش را به حواله گاه خودش رساند که خدا باشد همین که حافظ گفت جز آستان تو ام در جهان حواله گاهی نیست. حواله گاه یک بذر در جهان خاک است حواله گاه من هم خاکساری آستان تو است. تعبیر جهان هم تعبیر با معنایی است به دنیا می‌گویند جهان چون جهنده است با شتاب می‌گذرد این هم ترجمه‌ی قرآن است « مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ» (اسراء/ 18) قرآن به دنیا می‌گوید عاجله چون با عجله و شتاب عبور می‌کند اول صبح عاشورا هم سیدالشهدا یک نطقی دارد با همین عبارت شروع می‌کند قدم الحسین حتی وقف بإزاء القوم فجعل ینظر إلی صفوفهم كأنهم السیل و نظر إلی ابن سعد واقفا فی صنادید الكوفة فقال "الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ الدُّنْیَا فَجَعَلَهَا دَارَ فَنَاءٍ حضرت نگاهی به جمعیت دشمن کرد انگار که سیل بودند جالب است همه جا سیل‌ها آدم‌ها را می‌برند آن جا آدم‌ها سیل‌ها را بردند حضرت این طوری شروع کردند الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ الدُّنْیَا فَجَعَلَهَا دَارَ فَنَاءٍ (مناقب، ج 4، ص 100) حمد خدایی را که دنیا را آفرید و دنیا را جهان آفرید یعنی ناپایدار است جهنده است و با شتاب عبور می‌کند. سر مرا به جز این در حواله گاهی نیست. سر من به این در حواله شده سفارش شده توصیه شده به من گفتند اگر می‌خواهید این سرت پر شود از معنا و معنویت و حیات باید فقط بروی این جا هر جا بروی سبک سر می‌شوی هر کجا بروی خالی برمی‌گردی حواله گاه این جا است حواله گاه معنای دیگری هم دارد به معنای تفرج گاه تفریح گاه به این معنا هم معنا می‌دهد می‌گوید حواله گاه من آن جا است یعنی اگر من بخواهم تفرجی داشته باشم سروری داشته باشم حالم خوب باشد ابتهاجی داشته باشم همین جا است که حال من خوب می‌شود من هر کجا بروم حالم خوب نیست خیلی از این‌هایی که آمده بودند کربلا تقریبا یک تجربه‌ی عمومی است می‌گویند وقتی ما می‌آییم کربلا حال خوشی مثل ایران نداریم اشکی سوزی حالی که در ایران داشتیم فکر می‌کردیم اگر برویم کربلا چه خواهیم کرد خیلی‌ها می‌پرسیدند به این‌ها می‌گفتم این بهترین حالی است که انسان می‌تواند در کربلا داشته باشد خیلی تعجب می‌کردند می‌گفتم یک رودی که خروشان است هنوز به دریا نرسیده به این سنگ می‌زند به این دیوار می‌زند برای خودش خروشی که دارد ولی وقتی به دریا رسید آرام می‌شود قرار پیدا می‌کند علت این که این جا شما مسرور هستید واقعا آن جا زائر محزون مسرور است شما نگاه بکنید همه لباس ماتم و عزا تنشان است ولی یک سرور و ابتهاجی در چهره‌ها می‌بینید آن اشک و انابه‌ای که پیش از این حتی در مسیر داشتند آن جا ندارند سرّش این است که حواله گاه انسان از آن جا است تفرج گاه است آن جا آستان حق و اولیای حق چنین تصویری دارد.
عدو چو تیز کشد من سپر بیندازم، اهل قرآن است خودش گفته من هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم قرآن هم به او گفته عدو تو چه کسی است « إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (فاطر/ 6) بعد می‌گوید این را جدی جدی دشمن بگیرید « فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» دشمن جدی قسم خورده است لذا می‌گوید من وقتی پای شیطان بیاید وسط سپر تقوا خواهی نخواهی خواهم انداخت یعنی من نمی‌توانم با این تقوایی که دارم در مقابل شیطان مقاومت بکنم. عدو تا بیاید ما از پا در بیاورد من سپر می‌اندازم تقوایی که دارم خود به خود خواهم انداخت که تیغ ما به جز از ناله‌ای و آهی نیست تنها راهی که دارم این است که دست به دعا شوم سِلاحُهُ الْبُکاءُ (دعای کمیل) تنها سلاحی که من دارم گریه و اشک و ناله است می‌گوید آن چیزی که می‌تواند شیطان را از سر راه من بشوید و ببرد یک چیز است اشک است تقوا نیست تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است، راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش.
چرا ز کوی خرابات روی برتابم کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست درخت در فصل بهار هر چه دارد به خاطر پاییز است چون پاییز تکیده شد برگ‌های زخیم و تیره و دود آلود و غبار آلود را سخاوتمندانه نثار کرد الآن به این برگ‌های لطیف و ترد و چمنی رسیده یعنی تا خراباتی نشود تا همه‌ی آن چیزهایی که به او چسبیده جدا نشود تا تعلقاتش را دور نریزد بهاری نمی‌شود انسان هم همین طور است تا خراباتی نشود تا پاییزی نشود تا دست از تعلقات خودش نکشد به چیزهای برتر و بالاتری دست پیدا نمی‌کند این است که می‌گوید چرا ز کوی خرابات روی برتابم این کوی این مسیر حق کوی خرابات است خودیت‌ها نفسانیت‌ها فرو می‌ریزد تعلقات فرو می‌ریزد ولی وقتی فرو می‌ریزد تعلقات بالاتری را به انسان می‌دهند علقه‌ها و تعلقات بالاتری به انسان می‌دهند کاز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست چه راهی بهتر از پاییزی شدن برای بهاری شدن راهی بهتر از این وجود ندارد چرا ز کوی خرابات روی برتابم کز این بهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست یعنی تنها راه و راه تنها خراباتی شدن است گفت خراباتی شدن از خود رهایی است خراباتی شدن یعنی از خودت بیایی بیرون چرا زیارت عاشورا این همه فضیلت دارد سرّ فضیلت زیارت عاشورا چیست؟ به خاطر این که انسان را از خودش بیرون می‌آورد شما در زیارت عاشورا می‌گویید اِني سِلْمٌ ِلِمَنْ سالَمَكُمْ وَ حَربٌ لِمَنْ حارَبَكُم نمی‌گویید لمن سالمنی نمی‌گویید لمن حاربنی یعنی ملاکت خودت نیستی ما الآن ملاک مان خودمان هستیم یعنی هر کسی با ما در صلح و صفا باشد ما هم با او خوب هستیم هر کسی با ما در جنگ و نزاع و دعوا باشد ما با او درگیر هستیم ولی در زیارت عاشورا این خود را برمی‌دارد از این خود می‌آید بیرون می‌گوید ملاک و معیار من سیدالشهدا است هر کسی در خیمه‌ی سیدالشهدا بود من با او خوب هستم ولو او با من بد باشد هر کسی در این خیمه نبود من با او بد هستم ولو با من خوب باشد این خراباتی شدن است یعنی بیرون آمدن از خود است. زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست یک نمونه از این خراباتی شدن را نشان می‌دهد می‌گوید عمری که جانی که پیش همه عزیز ترین چیز است پیش من به اندازه‌ی یک برگ کاه ارزش ندارد یعنی از چشم من افتاده یعنی خراب شده هیچ فایده و ارزشی من برای این عمر قائل نیستم و ارزشی برای قائل نیستم نوجوان سیزده ساله است که وقتی سیدالشهدا از او می‌پرسد مرگ را چطور می‌بینی می‌گردد در تمام شیرینی‌های عالم شیرین ترش که عسل است را انتخاب می‌کند می‌گوید اَحلَی مِنَ العَسَل (لهوف، ص 115) این یعنی خراباتی شدن یعنی این عمر این جان عزیز پیش من به اندازه‌ی یک برگ کاه ارزش ندارد زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر. خرمن یک مجموعه‌ای است که انباشته شده باشد از دانه‌ها و خوشه‌ها عمر هم چون مجموعه‌ی انباشته از ساعت‌ها و روزها و هفته‌ها و ماه‌ها سال‌ها است حافظ تشبیه می‌کند به خرمن می‌گوید اگر روزگار آتش بیندازد به خرمن عمر ما یعنی اتفاقاتی بیفتد عاشورایی پیش بیاید که جان عزیز ما را از ما بگیرد بگو آتش بگیرد که بر من به برگ کاهی نیست. غلام نرگس جماش آن سهی سروم که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست. ما می‌گوییم فلانی نان بازویش را می‌خورد اشتباه می‌کنیم هیچ کس نان بازویش را نمی‌خورد همه نان چشمشان نان نوع نگاهشان را می‌خورند کسانی که خودشان را حقیر می‌دانند تن به انواع حقارت‌ها می‌دانند کسانی که خودشان را عظیم می‌بینند جز در برابر عظمت‌ها سر فرود نمی‌برند گفت من غلام آنک نفروشد وجود جز بدان سلطان با افضال و جود من غلام آن مس همت پرست کو به غير کيميا نارد شکست حافظ می‌گوید من غلام این جنس چشم‌ها و این جنس نگاه‌ها هستم که در برابر هر کس و نا کسی سر خم نمی‌کند خیره نمی‌شود غلام نرگس جماش نرگس یعنی چشم جماش یعنی زیبا دل فریب صحیح یعنی بلند سرو یعنی سرو یعنی کسانی که مثل سرو بلند هستند یعنی بلند همت و عالی طبع اند مناعت طبع بلندی دارند در خودش یک چنین عظمتی کبریایی احساس می‌کند که آن کبریایی اش آدم را مست می‌کند می‌گوید هیهات من الذله من دست در دست یزید بدهد؟ یک کبریایی و عظمت در خودش می‌بیند می‌گوید من برای خودم شأنی جایگاهی دارم وقتی معاویه از یزید صحبت کرد و تعریف کرد و از امام حسین و دیگران می‌خواست بیایید با این یزید بیعت بکنید حضرت بلند شد گفت داری چه کار می‌کنی داری در روز روشن می‌گویی زغال سیاه سفید است؟ این را باید به کسی بگویی که زغال را ندیده باشد یا لا اقل این را در شب بگو نه در روز یزید زغال سیاه است یعنی من خودم را خیلی بالاتر و برتر از این می‌دانم که بخواهم با چنین کسی دست بدهم چون دستش در دست خدا است چنان عظمتی دارد چنان مهابتی دارد که هیچ کس را به هیچ چیز حساب نمی‌کند. می‌گوید این کبریایی او واقعا مثل شراب است انسان را مست می‌کند. اصلا به هیچ کس التفات و توجه نمی‌کند.
شریعتی: خیلی ممنون امروز صفحه‌ی 62 مصحف قرار روزانه‌ی ماست آیات 92 تا 100 سوره‌ی مبارکه‌ی آل عمران.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّـهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿٩٢﴾ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٩٣﴾ فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ الْكَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَـئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿٩٤﴾ قُلْ صَدَقَ اللَّـهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٩٥﴾ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ ﴿٩٦﴾ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّـهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿٩٧﴾ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّـهِ وَاللَّـهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ ﴿٩٨﴾ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّـهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٩٩﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تُطِيعُوا فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ﴿١٠٠﴾
ترجمه:
هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. (۹۲) همه خوراکی‌ها بر بنی اسرائیل حلال بود، جز آنچه اسرائیل [یعنی حضرت یعقوب] پیش از آنکه تورات نازل شود [به علتی] بر خود حرام کرد؛ [بنابراین آنچه از خوراکی‌ها در توراتْ حرام شده به کیفر گناهان بنی اسرائیل است نه آنکه از آیین ابراهیم به جا مانده باشد] بگو: اگر راستگویید [و حقیقت غیر از این است] تورات را [که از نظرها پنهان کرده اید] بیاورید و آن را بخوانید، [و اگر از آوردن تورات و خواندنش خودداری ورزید، اعتراف کنید که به تورات دروغ می‌بندید.] (۹۳) پس کسانی که بعد از این [دلایل روشن] بر خدا دروغ بندند، [و بگویند: آنچه از خوراکی‌ها در تورات حرام شده از شریعت ابراهیم باقی مانده و نسخ آن محال است،] اینانند که یقیناً ستمکارند. (۹۴) بگو: خدا راست گفت [که خوراکی‌ها در آیین ابراهیم حرام نبوده]. بنابراین از آیین ابراهیم که یکتاپرست و حق گرا بود و از مشرکان نبود، پیروی کنید. (۹۵) یقیناً نخستین خانه‌ای که برای [نیایش و عبادت] مردم نهاده شد، همان است که در مکه است، که پر برکت و وسیله هدایت برای جهانیان است. (۹۶) در آن نشانه‌هایی روشن [از ربوبیّت، لطف، رحمت خدا و از جمله] مقام ابراهیم است؛ و هر که وارد آن شود در امان است؛ و خدا را حقّی ثابت و لازم بر عهده مردم است که [برای ادای مناسک حج] آهنگ آن خانه کنند، [البته] کسانی که [از جهت سلامت جسمی و توانمندی مالی و باز بودن مسیر] بتوانند به سوی آن راه یابند، و هر که ناسپاسی ورزد [و از رفتن به آنجا خودداری کند، به خود زیان زده]؛ زیرا خدا از جهانیان بی نیاز است. (۹۷) بگو:‌ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کفر می‌ورزید؟ در حالی که خدا بر آنچه انجام می‌دهید، گواه است. (۹۸) بگو:‌ای اهل کتاب! چرا کسانی را که ایمان آورده اند از راه خدا ـ در حالی که خواهان کج نشان دادن آن هستید ـ بازمی دارید؟ با اینکه شما [به مستقیم بودن و حقّانیّتش] گواهید، و خدا از آنچه انجام می‌دهید بی خبر نیست. (۹۹)‌ای اهل ایمان! اگر از گروهی از کسانی که به آنان کتاب داده شده اطاعت کنید، شما را پس از ایمانتان به کفر بازمی گردانند. (۱۰۰)
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شریعتی: اشاره‌ی قرآنی را می‌شنویم.
حاج آقا رنجبر: تمام گل‌ها گیاهان ریاحین سر تا پا نسبت به آفتاب نسبت به خورشید نیاز هستند اصلا بدون خورشید هیچ هستند اما به عکس خورشید نسبت به آن‌ها سر تا پا بی نیازی است خورشید چه نیازی به گل سرخ یا به گل یاس دارد؟ در نگاه قرآن کریم حکایت انسان و خدا حکایت گل و آفتاب است یک جا می‌گوید « يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّـهِ» (فاطر/ 15) شما سر تا پا نیازمند خداوند هستید سر تا پای وجود شما نیاز است در این جا می‌گوید « فَإِنَّ اللَّـهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ» خداوند سر تا پا نه از شما تمام هستی تمام کائنات شما که عددی نیستی از تمام کائنات سر تا پا بی نیاز هست قرآن هم همین طور است ما سرتا پا به قرآن نیاز داریم قرآن سر تا پا بی نیاز است اهل بیت هم همین طور هستند ما سر تا پا به اهل بیت نیازمند هستیم این‌ها سر تا پا نسبت به ما بی نیاز هستند چه نیازی دارند؟ ما نیاز داریم ما اگر از این‌ها ببریم مثل شاخه‌ای که از درخت بریده شود آرام آرام خشک و پژمرده می‌شویم و به درد سوختن می‌خوریم گفت هر که خواهد هم نشینی خدا گو نشین اندر حضور اولیا از حضور اولیا گر بگسلی تو هلاکی زان که جزئی نی کلی تو مثل یک شاخه‌ای نه درخت جزئی نه کل یک شاخه‌ای یک برگی از درخت جدا شود برای درخت تنومند تناور چند هزار ساله چه اتفاقی می‌افتد؟ اما آن برگ و شاخه خشک می‌شود.
شریعتی: خیلی ممنون فرازهای نورانی زیارت جامعه‌ی کبیره را که مرور می‌کنیم می‌رسیم به این فراز که اهل بیت الْمُصْطَفَوْنَ هستند.
حاج آقا رنجبر: این آیات قرآن فریاد می‌کند که خدا طوفان نیست خدا صفت باران را دارد فرق طوفان و باران این است که طوفان وقتی که می‌آید چیزهایی که نباید بالا ببرد را بالا می‌برد گرد خاک خس خاشاک چیزهایی که نباید پایین بیاورد می‌آورد درخت تنومند تناور شاخه را می‌شکند از آن بالا می‌آورد پایین طوفان بی حساب کتاب کار می‌کند اما باران این طوری نیست باران وقتی بیاید گل‌ها و ریاحین را بالا می‌کشد آن غبار را پایین نمی‌کشد سر جای خودش قرار می‌دهد خدا صفت باران را دارد لذا در سوره‌ی اسراء اولین آیه اش این طوری شروع می‌شود « سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ» (اسراء/ 1) ببینید با چه شروع شد با چه تمام شد خیلی حساب شده است با سبحان شروع می‌شود با سمیع بصیر تمام می‌شود این پیامی دارد چون ماجرای معراج پیغمبر است شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر داده شد و از آن جا به معراج ولی قبل از این که می‌گوید می‌گوید سبحان یعنی ببین ما اگر او را به آسمان بردیم بی حساب کتاب نبوده ما طوفان نیستیم ما باران هستیم ما روی حساب کتاب کار می‌کنیم خدا منزه است از این که بی حساب کتاب کار بکند آخرش هم می‌گوید سمیع بصیر یعنی ما چیزهایی از این مرد شنیدیم و دیدیم دیدیم ارزشش را دارد ما این را شبانه ببریم ارزشش را دارد این را به آسمان‌ها ببریم همین طوری نبوده حساب کتاب دارد حالا زیارت جامعه همین طور است اول می‌گوید الْمُصْطَفَوْنَ اهل بیت منتخبان حق اند ولی بعد فکر نکنی بی حساب و کتاب باشد الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ می‌دانی چرا این‌ها مصطفون اند فرمول اصطفی و برگزیدگی را می‌خواهد بگوید اگر این‌ها اصطفی شدند برگزیده شدند منتخب شدند چون سر تا پا مطیع خدا بودند یعنی هر چه خدا می‌گفت می‌گفتند چشم قرآن می‌گفت « لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ» (بقره/ 279) ظلم نکنید حتی به اندازه‌ی یک ذره ظلم نباید کرد حضرت علی اطاعت می‌کرد لذا یک تعبیری دارد معنایش این است که اگر بزرگ ترین منفعت عالم به من داده شود کوچکترین ستم در عالم نمی‌کند همان روایت معروف که فرمود اگر اقالیم سبع را در اختیار من بگذارند منفعتی از این بزرگ تر دیگر نیست مغز نه پوسته پوسته‌ی جویی نه گندمی آن هم از دامن موری نه انسانی به ستم نمی‌گیرم یعنی کوچک ترین مرحله‌ی ظلم می‌گوید من حاضر نیستم بزرگ ترین منفعت در ازای کوچکترین ستم این یعنی الْمُطِيعُونَ لِلَّهِ وقتی خدا می‌گوید « أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم» (بقره/ 254) یعنی از آن چه دادم به شما انفاق بکن مال و منال در دست این‌ها مثل آب در غربال است شما آب را بریز در غربال جز این که نمی‌رطوبتی برای خودش برمی‌دارد بقیه هر چه دارد سخاوتمندانه فرو می‌ریزد سیره‌ی اهل بیت را نگاه بکنید یک وقتی حضرت علی فرمود به فلان پیرزن چهل کیلو خرما بدهید یک کسی آن جا بود گفت اول که آن پیرزن از شما خرما نخواسته چیزی نخواسته بعد چرا چهل کیلو چهار کیلو بدهید حضرت فرمود لَا کَثَّر الله فِي المؤمنين ضَرَبک! اَعطي اَنا وَ تَبخل انتَ (فروع کافی، ج 4، ص 22) ان شاء الله مثل تو را در جامعه زیاد نکند من می‌دهم و تو بخل می‌ورزی تو می‌خواهی یاد من بدهی می‌گویی او تقاضا نکرده یک حاکم اسلامی قبل از تقاضا باید بدهد اگر قبل از تقاضا داد به وظیفه‌ی خودش عمل کرده اگر مردم تقاضا کردند و او داد معامله کرده خیلی حرف زیبایی است می‌گوید معامله کرده یعنی بیچاره آبرویش را داده چند کیلو خرما به او دادید یک داد و ستد کردی به وظیفه‌ی خودت عمل نکردی خیلی لطیف است می‌گوید حاکم اسلامی قبل از این که مردم دستشان را دراز بکنند باید دستشان را پر بکند وگرنه اگر دست دراز کردند دستشان تازه پر هم بکنی معامله کردی چون این بیچاره دستش را دراز کرد آبروی خودش را گذاشت کف دست شما شما چند کیلو خرما به این دادی این دنیای سخاوت است چرا؟ چون سر تا پا نسبت به قرآن کریم اطاعت است یک کسی آمد پیش مردم شیرین زبانی بکند گفت از کجا می‌آیی گفت از پیش بخیل ترین مردم گفت چه کسی؟ گفت حضرت علی گفت دروغ می‌گویی علی اگر کوهی از طلا داشته باشد و کوهی از کاه اول کوه طلا را انفاق می‌کند بعد آن کوهی از کاه این مرد رغبتی به دنیا و مال و منال دنیا ندارد واقعا هم همین طور است داریم یک سائلی آمد حضرت فرمود هزار تا بده مسئول خزانه گفت هزار تا نقره بدهم طلا بدهم گفت هر چه می‌خواهد بده فرقی ندارد پیش من می‌خواهد طلا باشد نقره باشد ابن زبیر داریم آمد یک وقتی به حضرت علی گفت پدرم از پدرت هشتاد هزار درهم طلب داشت حضرت هشتاد هزار درهم به او داد رفت برگشت گفت دروغ گفتم قضیه به عکس بود پدر شما از پدر من هشتاد هزار درهم طلب داشت حضرت فرمود آن هشتاد هزار درهمی که پدرم از پدرت طلب داشت بخشیدم این هشتاد هزار درهمی هم که به تو دادم مال خودت باشد چرا؟ چون سر تا پا اطاعت اند وقتی خدا می‌گوید به این مال منال تعلقی نداشته باش دلبستگی نداشته باش به راحتی دل می‌کند معلوم می‌شود حضرت علی چرا حضرت علی مصطفی می‌شود؟ چون مطیع است چون جزء مطیعان الهی است سر تا پا اطاعت می‌کند. الْقَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ قوام جمع قائم است قائم یعنی ایستاده گفت ایستاده ام چو شمع مترسان ز آتشم اهل بیت قائم اند همه شان یعنی ایستاده اند پای فرمان خدا تا پای جان نشان هم داده اند که تا پای جان ایستاده اند لذا به این‌ها قائم می‌گویند انسان‌های ایستاده قائم ویژگی همه‌ی اهل بیت است البته ویژه‌ی امام زمان اگر است به عنوان اسم خاصی آن هم داستانی دارد داریم در ماجرای عاشورا امام باقر علیه السلام فرمود لَمّا قُتِل جَدّی الحُسین علیه السلام ضَجَّت المَلائِکَة إلَی اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ بِالبُکاءِ وَالنَحیب وَقالوا: إلَهنا وَسَیِّدَنا! أَتَغفلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتکَ وَابْن صَفْوتکَ وَخِیَرتکَ مِنْ خَلْقِکَ؟فَأَوْحی اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلیهم: قَرّوا مَلائِکَتی، فَوَعِزّتی وَجَلالی لأنتقِمَنَّ مِنْهُمْ وَلَوْ بَعد حین.ثُمَّ کَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وجَلّ عَن الأَئمَّة مِنْ وُلْدِ الحُسَین علیه السلام لِلمَلائِکَة، فَسَرّت المَلائِکَةِ بِذلِکَ، فَإذا أَحَدهُمْ قائِم یُصَلّی، فَقالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلّ: بِذلِک القائِمُ أَنْتقِمُ مِنْهُمْ. (بحارالانوار، ج51، ص 28) وقتی جد ما امام حسین به شهادت رسید ضجه الملائکه فرشته‌های آسمان شروع کردند به شیون و ناله کردن که محتشم هم اشاره می‌کند در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است اشاره به همین جا است فرشته‌ها تعبیر تندی به کار می‌برند این قدر متاثر می‌شوند از این ماتم به خداوند می‌گویند آیا غافل هستی نمی‌بینی که دشمن با او دارد چه کار می‌کند؟ خداوند به آن‌ها وحی می‌کند که آرام بگیرید فرشتگان من من یک روزی از این‌ها انتقام خواهم گرفت بعد می‌گوید یک وقت حلقه‌ی اهل بیت را در فرشته‌ها به آن‌ها نشان داد که در آن حلقه یک کسی ایستاده دارد نماز می‌خواند خداوند اشاره کرد به کسی که ایستاده بود فرمود بر همین اساس اسمی شده برای وجود نازنین امام زمان وگرنه همه‌ی اهل بیت قائم اند قائم که نه بالاتر اند قوام اند یعنی کسانی که کارشان ایستادگی در راه خدا هستند یعنی می‌ایستند الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ از یک طرف مطیع خدا هستند هر چه خدا بگوید می‌گویند چشم از یک طرف مردمانی هستند هر حرفی می‌زنند خودشان عمل می‌کنند به کار می‌بندند این طوری نیست که فقط حرف بزنند آن هم به انگیزه‌ی الهی عمل می‌کنند روی هوا و هوش و نفسانیت خودشان رفتار نمی‌کنند گفت کار آن دارد که حق را شد مرید بهر کار او ز هر کاری برید وقتی امر دایر شود بین خود و خدا در هر شرایطی خدا را انتخاب می‌کنند.
شریعتی: رمز و راز حسینی بودن چیست؟ چگونه می‌شود در عاشورا ماند؟
حاج آقا رنجبر: همین ویژگی‌هایی که ما از اهل بیت می‌شماریم اگر همین رنگ‌ها را ما پیدا بکنیم ما ماندگار می‌شویم شیوه‌ای که این‌ها رفتند بالاخره یک کسی می‌خواهد خطش خوب شود یک راه بیشتر ندارد باید ببیند چه کسی خطش خوب است بر اساس همان تمرین بکند تمام کسانی که خطاط خوبی شدند خطاط خوبی دیدند ما هم اگر می‌خواهیم اهل بیتی شویم باید اهل بیت را ببینیم شیوه‌ی این‌ها مرام مسلک این‌ها را انسان ببیند وقتی می‌گوید این‌ها انسان‌های مطیعی هستند گوش به فرمان هستند فرمان الهی را بر هر فرمانی ترجیح می‌دهند ما هم همین طور است خیلی وقت‌ها فرمان الهی را درک می‌کنیم دریافت می‌کنیم می‌دانیم خدا این را می‌خواهد ولی پا رویش می‌گذاریم این‌ها این کار را نمی‌کردند این‌ها روی سر می‌گذاشتند ما هم اگر این شیوه را داشته باشیم ما هم حسینی می‌شویم

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group