اموری که امّت طاقت آن را ندارند
منبع : آیت الله مکارم شیرازی؛ انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص: 262
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
یا علی، ثَلاثٌ لا تُطیقُها هذِهِ الامَّةِ: المواساةُ لِلأخِ فی مالِهِ وَ انصافُ النّاسِ مِن نَفسِهِ وَ ذِکرُ اللّهِ عَلی کلّ حالٍ وَلَیسَ هُوَ: «سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُلِلّهِ وَلا إله إلَّااللّهُ وَاللّهُ اکبَرُ» وَلکن إذا وَرَدَ عَلی ما یحرُمُ عَلَیهِ خافَ اللّه عَزَّوَجَلَّ عِندَهُ وَ تَرکه.
ای علی، سه کار است که این امّت طاقت آن را ندارند (و از همه ساخته نیست):
مواسات با برادران دینی در مال؛ حقّ مردم را از خویشتن دادن و یاد خدا در هر حال، ولی یاد خدا (تنها) «سبحان اللّه و الحمدللّه و لا إله إلّااللّه و اللّه اکبر» نیست، بلکه یاد خدا آن است که وقتی انسان در برابر حرامی قرار می گیرد از خدا بترسد و آن را ترک گوید.[1]
پی نوشت
[1] بحارالانوار، ج 74، ص 45
شرح
حدیث مورد بحث بسیار پرمحتوا واز احادیث معروف است. حضرت می فرماید: سه چیز است که امّت طاقت آن را ندارند. یعنی کار مشکلی است و از همه ساخته نیست.
1- «المواساة للاخ»
انسان در مورد دیگران مواسات داشته باشد. گاه ممکن است انسان انفاق کند یا صدقه و قرض بدهد، امّا مواسات داشتن یعنی اینکه اموالش را با دیگران تقسیم کند و این کار بسیار مشکلی است. از این جمله استفاده می شود که گاه از اموال و خوراک و لباس در راه خدا انفاق کنیم. البتّه در این صورت نباید مغرور شویم که گامی برداشته ایم، بلکه باید خود را مقصّر بدانیم چون هنوز به مواسات و از آن بالاتر به مقام ایثار نرسیده ایم. و اگر اهل مواسات نباشیم لااقل این اثر را می تواند در ما بگذارد که هر چه کمک می کنیم باز خود را مقصّر بدانیم نه طلبکار. چون این کوچک ترین کاری است که یک مسلمان می تواند انجام دهد.
میهمانی ایثارگرانه
در مجمع البیان نقل شده است که کسی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
گرسنه ام. حضرت دستور داد از منزل غذایی برای او بیاورند، ولی در منزل حضرت غذا نبود، فرمود: چه کسی امشب این مرد را میهمان می کند؟ مردی از انصار برخاست و او را به منزل خود برد، امّا جز مقدار کمی غذا برای کودکان خود چیزی نداشت. غذا را برای میهمان آورد و چراغ را خاموش کرد و به همسرش گفت: کودکان را به هر ترتیب ساکت کند، سپس زن و مرد بر سر سفره نشستند و بی آنکه چیزی از غذا در دهان بگذراند دهانشان را تکان می دادند.
میهمان گمان کرد آنها نیز همراه او غذا می خورند و به مقدار کافی خورد و آنها شب را گرسنه خوابیدند. صبح خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند حضزت نگاهی به ایشان کرد و تبسّم فرمود و بی آنکه آنان سخن بگویند آیه «وَیؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»[1] را تلاوت کرد و ایثار آنها را ستود.[2]
مواسات در روایات اسلامی
ابوذر گوید از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «انَّما هُم اخوانُکم فَاکسُوهُم مِمّا تَلبَسُونَ وَ أطعِمُوهُم مِمّا تُطعَمونَ فَما رُؤِی عَبدُهُ بَعدَ ذلِک الّا وَ رِداؤُهُ رِدائُهُ وَازارُهُ ازارُهُ مِن غَیرِ تَفاوُتٍ؛ زیردستان شما برادران شما هستند از آنچه می پوشید به آنان بپوشانید و از آنچه می خورید به آنها اطعام کنید».[3] در حدیثی می خوانیم: «لا یجوزُ لِلرَّجُلِ ان یخُصَّ نَفسَهُ بِشَی ءٍ مِنَ المَأکولِ دُونَ عَیالِهِ؛ برای انسان سزاوار نیست که در خانه غذای اختصاصی داشته باشد و از چیزی بخورد که خانواده او نمی خورند».[4]
2- «إنصافُ النّاسِ مِن نَفسِهِ» پیشتر اشاره کردیم که جامعه اسلامی جامعه ای است که حق در آن دادنی است نه گرفتنی. یعنی بدهکار دنبال طلبکار می گردد.
هر وقت صاحب حق را پیدا کرد و حقّش را ادا کرد، خدا را شکر می کند که از زیر بار سنگین حقّ الناس راحت شد.
3- «وَذِکرُ اللّهِ عَلی کلّ حالٍ» از جمله چیزهایی که از عهده همگان برنمی آید به یاد خدا بودن در همه احوال است. البتّه یادی که برای انسان انگیزه باشد.
«ذکر» سه معنی دارد: لفظی، قلبی، عملی.
ذکر لفظی آسان است و ذکر قلبی مشکل و ذکر عملی از همه مشکل تر. یعنی اینکه خداوند را در زندگی عملی حاضر و ناظر دانستن، اعمالت نشان بدهد که خدا در آنها حضور دارد.
فرمود: «وَلَیسَ هُوَ» با اینکه این اذکار از مهم ترین ذکرهایی است که در روایات بر آنها تأکید فراوان شده است، فرمود: ذکر منحصر به اینها نیست، بلکه حقیقت ذکر این است که وقتی وارد بر عمل حرامی شود همان قدر از خدا بترسد و گناه را ترک کند.
بنابراین ذکر اللّه گوهر گرانبهایی است که هر چه درباره آن گفته شود کم است. اصولًا روح نماز و عبادات همه ذکر اللّه است. یعنی به همان مقدار از نماز که حواسمان هست و در آن حضور قلب داریم، نماز است و بقیه اش پوست بدون مغز. هدف اصلی عبادات ذکر خداست که مهم ترین عامل حفاظت انسان در مقابل گناهان است. کسانی که آلوده به جنایات و خطاهای بزرگ می شوند و رسوایی های بزرگ به بار می آورند قطعاً اهل ذکر اللّه نیستند، چون اگر اینها اهل ذکر باشند در هنگام گناه وقتی که به یاد خدا بیفتند این گونه نمی شدند و این بدبختی ها و رسوایی ها که درس عبرت است به بار نمی آوردند. بنابراین اگر خواستیم خود را در مقابل همه چیز بیمه کنیم باید در همه حال به یاد خدا باشیم.
یعنی انسان باید عادت کند که خدا را فراموش نکند. مثلًا وارد مجلسی می شود ذکر خدا را داشته باشد. ذکر خدا مایه آرامش انسان در این دنیا هم هست: «أَلَا بِذِکرِ اللَّهِ تَطْمَئِنَّ الْقُلُوبُ».[5]
پی نوشت ها
[1] ترجمه: «آنها(مهاجران) را بر خود مقدّم مىدارند، هرچند خودشان نيازمند باشند». سوره حشر، آيه 9.
[2] مجمع البيان، ج 9، ص 430.
[3] جوامع الجامع، ج 2، ص 338.
[4] بحارالانوار، ج 9، ص 221.
[5] سوره رعد، آيه 28.