فروبردن خشم
منبع : آیت الله مکارم شیرازی؛ انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقی، ص: 223
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
یا علی، اوُصیک بِوَصیةٍ فَاحفَظها فَلا تَزالُ بِخَیرٍ ما حَفِظتَ وَصِیتی. یا عَلِی مَن کظَمَ غَیظاً وَهُوَ یقدِرُ عَلی امضائِهِ أعقَبَهُ اللّهُ یومَ القِیامَةِ أمناً وَایماناً یجِدُ طَعمَهُ.
ای علی، سفارشی به تو می کنم و آن را حفظ کن، زیرا اگر این سفارشم را حفظ کنی پیوسته در خیر و نیکی هستی. ای علی، کسی که خشمش را که بتواند آن را انجام دهد فرو ببرد، خداوند در روز قیامت امنیت و ایمانی به او می دهد که مزّه اش را می چشد.[1]
پی نوشت
[1] بحارالانوار، ج 74، ص 46
شرح
در این بخش از وصیت، پیامبر صلی الله علیه و آله یک سفارش می کند و آن این است که هر کس در حال توانایی بر اعمال خشم، آن را فرو برد خداوند در دنیا نعمتی و در آخرت نعمتی به او می دهد. نعمت آخرت امنیت و نعمت دنیا ایمانی است که مزّه آن را می چشد.
«کظم» در اصل به معنی محکم بستن سر مشک است. گویی وقتی انسان خشمگین می شود خشم از درون وجودش به بیرون فوران می کند.
در اینجا به نکاتی باید توجّه کرد:
1- خشم و غضب یکی از عوامل مهمّ ایجاد گناه است. گناهانی که انسان هنگام خشم مرتکب می شود فراوان است، از جمله توهین و آزار مؤمن، آلودگی زبان به انواع گناهان است. همچنین گاه انسان به گناهانی دست می زند که نمی توان آن را کنترل کرد، یا از سر خشم کاری می کند که در تمام مدّت عمرش نمی تواند آن را جبران کند. ازاین رو بیشتر تصمیماتی که در حال عصبانیت گرفته می شود پشیمانی به همراه دارد. پس باید انسان به خودش توصیه کند که بعداً تصمیم می گیرم، زیرا در آن حالت فکر انسان معتدل نیست و درست کار نمی کند و قدرت تشخیص مصالح و مفاسد را ندارد. ازاین رو بزرگان گفته اند در حال عصبانیت و خشم نه تصمیم، نه دستور و نه تنبیه. به عبارت دیگر در چنین حالی هیچ عمل مهمّی انجام ندهید و فقط خود را کنترل کنید. البتّه کنترل کردن خود در حال عصبانیت کار دشواری است و از جمله چیزهایی که در کنترل این کار مؤثّر است ایجاد عوامل انصراف است. فی المثل از آن محل دور شود، یا اگر در منزل عصبانی شده است بیرون برود. حتّی گفته اند اگر انسان ایستاده است بنشیند، یا نشسته است برخیزد و یا کمی آب بیاشامد. خلاصه در هر صورت تغییر حالت بدهد، حتّی اگر تغییر مختصری در حال خودش بدهد مؤثّر است. مثلًا به صورتش آب بزند یا سوره ای از قرآن تلاوت کند تا وضع و مسیر را تغییر دهد.
برخی اوقات انسان به اندازه ای خشمگین می شود که برای فرو نشاندن آن چاره ای جز مشت کوبیدن به دیوار ندارد تا عقده هایش خالی شود و در نتیجه غضبش فرو بنشیند.
خشم شعله ای از آتش های شیطان و مهم ترین ابزار ابلیس است. باید توجّه داشت که خشم انسان را از حال طبیعی خارج می کند. کسانی را دیده ایم که در حالت عادی انسان های خوب و طبیعی اند، ولی هنگام عصبانیت همه چیز را به سوی مقابل پرتاب می کنند، چون در آن حالت عوارض بسیاری در انسان دیده می شود و مشکل این است که انسان در آن حالت عذر شرعی ندارد که بگوید در حال خشم بودم، زیرا بیشتر قتل هایی که رخ داده در حال عصبانیت بوده است، برای اینکه هیچ کس در حال خونسردی کارد برنمی دارد تا سر کسی را ببُرد.
2- «خشم» از خطرناک ترین ابزارهای شیطان برای گناه کردن است. البتّه خشم از موهبت های الهی است که به نادرست از آن استفاده می شود، زیرا «خشم» عبارت است از بسیج تمام نیروهای بدن برای مقابله با مشکل. به عبارت دیگر، خداوند خشم را در انسان آفریده تا بتواند در مقابل تهاجمات از خود دفاع کند، زیرا اگر در این حالت خونسرد باشد و نیروهای بدنش بسیج نشود نمی تواند از خودش دفاع کند.
برخی می گویند: انسان در حال عادی حدود یک دهم نیروهایش آماده است، ولی در حال عصبانیت قدرتش ده برابر می شود. یعنی تمام نیروهایش بسیج می شوند، لذا می بینیم که برخی در حالت عادی ضعیف به نظر می رسند ولی در حال خشم و عصبانیت پنج نفر هم از عهده آنها برنمی آید و نمی توانند او را نگاه دارند چرا که همه قدرت او بسیج شده است. در نتیجه این چیزی را که خداوند در انسان آفریده از نعمت های اوست ولی باید در جای خودش مصرف شود. به تعبیری دیگر، خشم بر دو قسم است: خشم مذموم، خشم ممدوح و واجب.
انسان باید در مقابل عاصیان و گناهکاران غیرت شرعی داشته باشد و نباید نسبت به آنها بی توجّه بود. آن روایت معروف که خداوند عدّه ای از ملائکه را برای عذاب قومی فرستاد، ولی آنها مأموریت خویش را انجام نداده برگشتند و عرض کردند: بارالها، در میان این قوم مردی عابد در دل شب بیدار بود و عبادت می کرد و نخواستیم آنها را نابود کنیم، به آنها وحی شد که دوباره برگردید و آن آبادی را ویران کنید و آن مرد را هم نابود کنید و بعد در روایت علّت چنین ذکر شده که همین پیرمرد عابد که در نیمه های شب عبادت می کند، حتّی یک بار در برابر گناه خشمگین نشده و به رگ غیرتش برنخورده است.
بنابراین انسان در جایی که باید امر به معروف و نهی از منکر کند و خشمگین شود باید به وظیفه اش بپردازد و در برابر گناه از پای ننشیند و چنین خشمی ممدوح و واجب است و از نظر اسلام انسان بی توجّه به این امور ارزشی ندارد.
البتّه خشم نابجا ناپسند است.
3- طبق این روایت، خداوند برای فروبرندگان خشم (الکاظِمِینَ الغَیظ) دو پاداش در نظر گرفته است:
الف) امنیت در روز قیامت. اگر خداوند در روز قیامت که به «یوم الحسرة»، «یوم البروز»، «یوم الخوف»، «یوم الوحشة الاکبر» و «یوم الفزع» معروف است، به انسان امنیت بدهد بالاترین نعمت و موهبت است، زیرا اگر انسان تمام دنیا را داشته باشد ولی آرامش خاطر نداشته باشد گویی هیچ چیز ندارد.
ب) ایمان. اگرچه ظاهرش متعلّق به این دنیاست، زیرا درباره برخی گناهان حدیث داریم که اگر انسان آنها را ترک کند خداوند به او ایمانی می دهد که در ذائقه اش نمایان می شود. یعنی این ایمان به صورت اعتقادی خشک نیست، بلکه چون شیرینی در ذائقه می ماند و آن را احساس می کند این را به هر کس نمی دهند، به کسانی می دهند که در مقابل نفس ایستادگی و مقاومت کرده اند. مثلًا در کتاب وسایل الشیعه در باب مقدّمه نگاه در روایتی آمده است که «چنانچه کسی چشمش به زن زیبای نامحرم بیفتد و فوراً چشمش را برگیرد، خداوند به او ایمانی می دهد که مزّه آن را می چشد».
خشم در روایات اسلامی
امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است که حضرت فرمود:
«ألغَضَبُ یفسِدُ الایمانَ کما یفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ؛ خشم، ایمان انسان را فاسد می کند چنانکه سرکه عسل را فاسد می سازد».[1] از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «ایاک وَالغَضَبَ فَأوَّلُهُ جُنونٌ وَآخِرُهُ نَدَمٌ؛ از خشم بپرهیزید که آغازش جنون و پایانش پشیمانی است».
در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «لَیسَ الشَّدیدُ بَالصّرعَةِ إنَّما الشَّدیدُ الَّذی یملِک نَفسَهُ عِندَ الغَضَبِ؛ نیرومند و قهرمان کسی نیست که در کشتی رقیب خود را بر زمین زند، بلکه نیرومند کسی است که هنگام خشم مالک نفس خود باشد».[2] امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «ألغَضَبُ نارٌ مُوقَدَةٌ مَن کظَمَهُ أطفَأَها وَمَن أطلَقَهُ کانَ أوَّلَ مُحتَرَقٍ بِها؛ غضب آتشی است مشتعل، کسی که خشم خود را فرو نشاند آن آتش را خاموش کرده است و آن که غضب را به حال خودش آزاد گذارد خود اوّل کسی است که در شعله های آن خواهد سوخت».[3] امام صادق علیه السلام فرمود: «ألغَضَبُ مِفتاحُ کلّ شَرّ؛ خشم، کلید تمام بدی ها و شرور است».[4] حضرت علی علیه السلام در روایتی فرمود: «شِدَّةُ الغَضَبِ تُغَیرُ المَنطِقَ وَتَقطَعُ مادَّةَ الحُجَّةِ وَتُفَرّقُ الفَهمَ؛ خشم شدید چگونگی گفتار را تغییر می دهد و اساس استدلال را به هم می ریزد، تمرکز فکر را از بین می برد و فهم آدمی را پراکنده می سازد».[5] در روایتی دیگر فرمود: «أعدی عَدُوّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ وَشَهوَتُهُ فَمَن مَلَکهُما عَظُمَت دَرَجَتُهُ وَبَلَت غایتُهُ؛ دشمن ترین دشمنان آدمی غضب و شهوت اوست. آن که بتواند این دو غریزه سرکش را مهار کند و آنها را به فرمان خود درآورد، مقام عظیمی دارد و می تواند به اوج انسانیت برسد».[6] در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «إذا غَضِبتَ فَاسکت؛ هرگاه خشمگین شدی سکوت کن».[7] از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «مَن کفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ یومَ القِیامَةِ؛ هر که خشمش را از مردم بازدارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز خواهد داشت».[8] در حدیثی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إذا غَضِبَ أحَدُکم فَلَیتَوَضَّأ بَالماءِ البارِدِ فَانَّ الغَضَبَ مِنَ النّارِ؛ هرگاه یکی از شما خشمگین شد با آب سرد وضو بگیرد، زیرا خشم از آتش است». [9]
پی نوشت ها
[1] بحارالانوار، ج 73، ص 267.
[2] مجموعه ورّام، ج 1، ص 122.
[3] عيون الحكم والمواعظ، ص 22.
[4] غررالحكم، ص 49.
[5] بحارالانوار، ج 71، ص 428.
[6] غررالحكم، ص 498.
[7] المحجّة البيضاء، ج 5، ص 308.
[8] تحف العقول، ص 391.
[9] المحجّة البيضاء، ج 5، ص 305.