✍ #سید_محمد_موسوی
خداوند تبارک و تعالی در یک تحلیل بسیار دقیق و عمیق ریشه طغیان را معرفی می کند و طی چهار مسئله آنها را بیان می دارد:
۱. «کلَّا بَل لَّا تُکرِمُونَ الْیتِیمَ؛ چنان نیست که شما خیال می کنید؛ بلکه شما یتیمان را گرامی نمی دارید» مسئلۀاول این است که شما یتیم را اکرام و احترام نمی کنید. یتیم یعنی شخصی که پشتوانه تربیتی، اقتصادی، اجتماعی و آبرویی خود را که پدرش باشد، در سنین کودکی از دست می دهد و نمی تواند از عهده کار های خود برآید.
چیزی برای یتیم پیش برنده و سازنده است، اکرام است؛ نه رسیدگی مادی صرف. آن چیزی که آینده او را تضمین می کند، تربیت او، شخصیت دادن به او و بزرگداشتش است و این است که باعث می شود در آینده روی پای خود بایستد و جلو رود.
۲. «وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَی طَعَامِ الْمِسْکینِ؛ و یکدیگر را بر اطعام مستمندان تشویق نمی کند». این موضوع هم عمومی است و به همۀماها برمی گردد. کسی خودش را استثنا نکند. خداوند دارد ریشه اشکالات را بیان می کند. شما نسبت به خوراک رسانی به کسانی که گرفتار مسکنت هستند و فقر شدید دارند توصیه و تشویق نمی کنید.
مسئله یک قدم بالاتر از این است که خودتان رسیدگی کنید؛ یعنی فرض گرفته است که تو نه تنها خودت باید رسیدگی کنی، باید دیگران را هم تشویق کنی که به کسانی که گرفتار دشواری های اقتصادی هستند و در امتحان های سخت و تقدیر رزق هستند، رسیدگی کنند.
۳. نکته سوم «وَتَأْکلُونَ التُّرَاثَ أَکلًا لَّمًّا؛ و میراث را (از طریق مشروع و نامشروع) جمع کرده می خورید». اگر اینجا تراث به معنی عام مد نظر باشد، یعنی همۀآنچه که انسان بهره مند شده است. حال یا از پدر، مادر یا اجدادش به ارث رسیده یا شرایط، تجارت، موقعیت های اقتصادی طوری شده که یک دفعه پول حسابی دست شخص آمده است. «وَتَأْکلُونَ التُّرَاثَ أَکلًا لَّمًّا» شما هنر فوق العاده ای در میراث خواری دارید؛ چه حلالش، و چه حرامش.
«أَکلًا لَّمًّا» یعنی همۀآن را می خواهید یکجا بخورید. گاهی در فارسی شوخی می کنند مثلاً بعد از اینکه طرف می خورد، بعدش می گوییم لم می دهد، بعضی ها می گویند «أکلا لما» یعنی می خورد و لم می دهد! لما یعنی جمعاً، همه اش را یک جا می خورید.
۴. چهارم «وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا؛ و مال و ثروت را بسیار دوست می دارید». مسئلۀمال دوستی، آن هم نه یک حب عادی، بلکه حب شدید مطرح است.معلوم می شود ابتلائات خطرناک انسان در زندگی عمدتاً از جنس مادی و به مال مربوط می شود.
این چهار مورد را می شود به هر دو طرف آزمایش تطبیق داد. اگر کسی به آزمایش اول مبتلا شد، یتیم ها و مساکین را از یاد می برد و گرفتار حب مالی شدید و شادخواری است. گروه دوم که گرفتار تقدیر رزق می شوند، به وظایفشان در قبال نیازمندان عمل نکرده اند.
یکی از بستر های اصلی فساد و طغیان امتحان های رزقی و مالی است. اگر انسان بخواهد نجات پیدا کند، باید بسیار مواظب باشد. ضمن اینکه اگر انسان در ارتباط با مسائل مالی حساب و کتاب دقیقی نداشته باشد و اهل انجام وظایف الهی نباشد، در سراشیبی خطرناک می افتد.