روزي مردي از انصار از او کمک مادي خواست. پيامبر خدا(ص) از او پرسيد در خانه چيزي داري؟ مرد پاسخ داد: آري! گليمي دارم و کاسه اي چوبين. حضرت(ص) فرمود: آنها را بياور. مرد آنها را آورد. حضرت(ص) آنها را گرفت و فرمود: آيا کسي هست که اين ها را بخرد؟ مردي گفت: هر دو را به يک درهم مي خرم. پيامبر(ص) پرسيد: چه کسي بيشتر مي خرد؟ مرد ديگري گفت: من دو درهم مي خرم. حضرت آنها را به آن مرد داد و دو درهم را گرفت و به مرد انصاري داد و فرمود: با يک درهم غذايي بخر و به خانواده ات بده و با يک درهم ديگه تيشه تهيه کن و برايم بياور.
مرد چنين کرد. حضرت(ص) چوبي را به عنوان دسته در آن قرار داد و فرمود: برو هيزم جمع آوري کن و تا پانزده روز ديگر نزد من بيا.
مرد پس از دو هفته با ده درهم آمد و ب آن لباس و مواد غذايي خريد. پيامبر(ص) فرمود: اين کار برايت از خواهش کردن بهتر است. خواهش کردن (تکدي) در روز قيامت به صورت لکه اي در چهره ات نمايان مي شود.
سپس فرمود: درخواست کردن شايسته نيست مگر براي بينواي بسيار گرسنه, يا بدهکاري که قدرت پرداخت ندارد, يا صاحب ديه اي دردمند.
کسي که از دسترنج خويش بخورد, پروردگار با مهرباني به او مي نگرد هرگز عذابش نمي کند و درب هاي بهشت به رويش گشوده مي شود تا از هر دري که بخواهد وارد شود. (نگين هستي, ص 51)
تبصره: حضرت(ص) مي توانست از مال خويش به آن مرد انصاري ببخشد, همانگونه که گاهي مال فراوان به کسي مي بخشيد ولي بخشيدن به کسي که توان کار کردن دارد را کاري درست نمي دانست و تکدي گري را ترويج نمي کرد.
ثروت اندوزي از راه باطل را نکوهش مي کرد و مي فرمود: «هر کس براي امت من يک شب آرزوي گراني کند خداوند عبادت چهل ساله او را باطل مي کند.»
در مقام کسب حلال تشويق مي نمود و مي فرمود: «کسي که از پذيرفته شدن دعاهايش شاد مي شود, بايد درآمدش را پاکيزه سازد همانا خداوند افرادي دين باور پيشه ور را دوست دارد».
خارج شدن از منزل صبح زود را مستحب بر شمرد و فرمود: «صبح زود در جستجوي درآمد و نيازهاي خود برويد, زيرا صبح خيزي مايه برکت و رستگاري است.» آن حضرت(ص) در دعايي فرمود: «خداوندا! صبح زود را براي امت من خجسته گردان.»(خصال صدوق، ص 383)
تجارت را با برکت مي دانست و فرمود: «تاجر راستگوي امين, با پيامبران, صديقان و شهيدان است. اگر خداوند به بهشتيان اجازه مي داد تجارت عطر و پارچه مي کردند.»
«پاکيزه ترين درآمد کسب تاجراني است که هرگاه سخن مي گويند, دروغ نمي گويند, هر زمان که امينشان قرار دهند, خيانت نمي کنند, اگر وعده دهند, تخلف نمي کنند, زماني که بخواهند چيزي بخرند, از آن کالا بد نمي گويند هنگامي که بخواهند بفروشند بيش از اندازه نمي ستايند, براي تحويل معطل نمي کنند و بدهکار خود را در تنگنا قرار نمي دهند.»
برترين سرمايه را در گوسفنداري دانست و فرمود: «بر شما باد به گوسفنداري و کشاورزي که هماره مايه خير و خوبي اند.» خود آن حضرت(ص) نيز صد گوسفند داشت که نميخواست از آن تعداد بيشتر شوند از همين روي هر گاه بره اي متولد مي شدگوسفندي را صرف خوراک خانواده خود و بينوايان مي ساخت.
مي فرمود: «روزي خود را در نهان زمين بجوييد.» هرگاه کشاورز بذري را از راه حلال در دست خود مي گيرد, فرشته اي ندا مي دهد: «يک سوم براي دهقان, يک سوم براي پرندگان و يک سوم براي چهارپايان. چون آن را بر زمين مي پاشد, براي هر دانه بذر, ده نيکي برايش مي نويسند.چون آن را آبياري مي کند و بذر مي رويد گويي در برابر هر دانه, انسان مؤمني را زنده ساخته است و تا دهقان آن کشته را درو کند, خداي تعالي او را مي ستايد. چون آن را بکوبد, گويا گناهانش را له مي کند. هنگامي که خرمن را باد مي دهد, گناهانش نيز بر باد مي روند, زماني که آن را وزن مي کند, بسان روز تولد از گناهان خارج مي شود, وقتي آن محصول را به خانه مي برد و اهل خانه شاد مي شوند, عبادت چهل ساله را بر او مي نگارند و چون از آن به گرسنه, همسايه و بيچاره يم دهد, آفريدگار او را از عذاب خود در امان نگه مي دارد.»(نگين هستي, ص 52)
از او پرسيدند: «چه ثروتي بهتر است؟» فرمود: «کشته اي که صاحبش آن را بکارد, سامان دهد و روز درو زکاتش را پرداخت نمايد.»