شنبه 3 آذر 1403

                                                                                                                        


                                   

                                                                                                                                                                                                                                 

 

 

منو سخنرانی مکتوب

92-11-02-حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
92/11/2

سوال – این سوال یک هفته ی تمام همراهم بود و خیلی با خودم کلنجار رفتم که کار درست چیست . بالاخره تصمیم گرفتم که حرفم را بگویم. نمی دانستم که باید این حرفها را بگویم یا خیر،می ترسم با گفتن این حرف، دل پدر و مادری را به درد بیاورم که همه ی زندگی من هستند. اما از طرفی شاید این سکوت گناه بزرگی محسوب بشود. من فرزند ارشد خانواده ای هستم که چند سال پیش وقتی پدرم شنیدند که برای چهارمین بار صاحب فرزندی شده اند بجای شکر، راه ناسپاسی پیش گرفتند و این قدر از فقر مالی و تربیت فرزندان و بزرگ شدن آنها صحبت کردند تا اینکه مادرم تصمیم به سقط جنینی گرفت که کم کم بدنش شکل گرفته بود. و با انجام کارهای مختلف مثل بلند کردن اجسام سنگین موفق شدند جلوی بدنیا آمدن برادر ندیده ام را بگیرند یعنی برادرم سقط شد. چند ماهی از این ماجرا نگذشته بود که با بروز مشکلی در راه رفتن فرزند بزرگ شان(خودم)بصورت یکباره و خودبخود متوجه شدند کسی که تا قبل از آن می دوید، و پله ها را یکی درمیان بالا و پایین می رفت، دچار بیماری لاعلاجی شده که عضلات را تا فلجی کامل پیش می برد. و تاکنون در هیچ جای دنیا درمانی برای آن پیدا نشده و پاسخ جدی برای آن پیدا نشده است. مادری عزیزی که از ترس فقر مالی به این فکر افتاده اید، من فرزند خانواده ای هستم که یک روز بخاطر دغدغه های مشابه شما به خواست خدا دقت نکردند و به کودک شان اجازه ی زندگی ندادند. اما امروز صاحب فرزند معلولی هستند که سند بهترین املاک را در دست دارد ولی توانایی جسمی اش روز به روز کمتر و کمتر می شود و والدین او حاضرند که اگر امیدی به بهبودی فرزندشان باشد میلیاردها تومان هزینه بکنند. هر وقت آنها به ثروت و املاک فرزند ارشدشان اضافه می کنند یاد لحظه ای می افتم که پدر می گفتند: جدا از تربیت ما در خرج همین چند تا مانده ایم، چطور می توانیم در این اوضاع اقتصادی از عهده ی یکی دیگر بربیاییم. پدر و مادر مهربانی که در چنین موقعیتی قرار گرفته اید ،امیدوارم که شما راه درست را انتخاب کنید. و از آزمایش خدا سربلند بیرون بیایید و نتیجه ی این اطاعت و فرمانبری از خداوند متعال را بچشید. و انشاءالله دارای فرزندی صالح و سالم بشوید که زندگی تان پر از برکت وجودش بشود. ناگفته نماند که من خدا را شاکرم و امیدوارم که با درد کشیدن من قسمتی از بار گناه والدینم کم بشود.

پاسخ – انسان ها همیشه سر دو راهی هستند. ایشان یک هفته سر دو راهی بوده اند که امر خدا را دنبال کنند یا ملاحظه ی حال پدر و مادرشان را بکنند. آنجایی که بین امر خدا و خوشحالی یک عزیزی قرار می گیریم، می توانیم به سیره ی خوبان عمل بکنیم. ایشان ضمن دست بوسی والدینش، امر خدا را دنبال می کند. پدر و مادری که به خانه ماهواره آورده، فرزند می تواند اشک بریزد، دست آنها را ببوسد و بگوید که این ماهواره حرام است، این اسباب حرمت می آورد. پس ما می توانیم در دوراهی های زندگی مان خدا را انتخاب کنیم و در ضمن به پدر و مادرمان هم بی احترامی نکنیم. در قرآن داریم: اگر والدین شما را در گناه قرار دادند، از آنها اطاعت نکنید ولی با آنها بی ادبی هم نکنید. پس ملاحظه ی پدر و مادر در سر دوراهی ها، ما را از تکلیف باز ندارد. شهدا در دوراهی ها، راه خدا را انتخاب کردند و خداوند مزد شهادت را به آنها عنایت کرد.

اینگونه پیام ها که خوانده می شود معنایش این نیست که هر کس سقط جنین کرده باشد حتما فرزندش معلول می شود یا یک بلای دنیایی سرش می آید.ولی این اصل ثابت است که هر کس سقط جنین بکند بعنوان یک معصیت الهی مورد تنبیه خدا قرار می گیرد یا در دنیا یا در آخرت یا هم در دنیا وهم در آخرت .مگر اینکه توبه کند و کفاره گناهش را در دنیا بپردازد. علت این مشکل بوده که این پدر و مادر در چند سال پیش دچار فقر بوده اند و با برنامه ریزی خودشان فکر می کرند که این فقرشان ادامه دارد. معمولا پولدارها فکر می کنند که تا آخر پولدار و فقرا فکر می کنند که تا آخر فقیر می مانند، بیمارها فکر می کنند که تا آخر بیمار و سالم ها فکر می کنند که تا آخر سالم می مانند. ما از تقدیر الهی ساعت بعد خودمان خبر نداریم. ممکن است که فقیری ساعت دیگر پولدار و پولداری ساعت دیگر فقیر بشود. فردی فقیر می گفت که یک زمینی در بیابان از پدربزرگ مان به ارث رسید که جاده ای از آن عبور کرد، زمین قیمت پیدا کرد و ما پولدار شدیم. چون ما از تقدیر الهی خبر نداریم با تدبیر ناقص خودمان می خواهیم کارها را انجام بدهیم. این پدر و مادر اجازه ی حیات را از یک بچه گرفتند بخاطر فقر. آنها با حساب و کتاب های مادی جلو رفتند. اگر ما تکلیف مان را انجام بدهیم خداوند وعده داده که تقدیر نیکو برای ما رقم بزند.

تنبیه این پدر و مادر این است که آنها بخاطر بی پولی ادامه ی حیات را از یک انسان گرفتند، حالا خدا آنقدر به آنها پول داده که نمی دانند از این پول چطور برای سلامت بچه شان استفاده کنند. پس پول حلّال مشکلات نیست، نبود پول مشکل نیست، کم ایمانی ما مشکل است. مشکل اساسی ما عدم باور به خداست. آنها با تقدیرالهی مبارزه کرده اند. کسانی که به خاطر درس خواندن ،فقر مالی، بهم خوردن تیپ و آرامش شان جلوی تکثیر نسل را می گیرند، عبرت بگیرند و با تقدیر الهی مبارزه نکنند. اگر ما بندگی مان را کنیم خداوند خدایی اش را می داند. خدا می فرماید: هیچ جنبنده ای در زمین خلق نشده است قبل از اینکه رزقش را آماده کنیم. آیت الله بهجت می فرمود: ای کاش ما هم مثل بچه های شیرخوار که اعتماد دارند که وقتی مادرشان صبح به آنها شیر می دهد، در ظهر هم به آنها شیر می دهد، به خدا اطمینان داشتیم که روزی ما را می دهد. پس بخاطر مسائل مادی جلوی حیات انسان را نگیریم. خدا این خانواده را دوست داشته که در دنیا آنها را تنبیه کرده تا آنها پاک بشوند. این پدر و مادر استغفار کنند و کفاره اش را هم بدهند تا مورد لطف و مرحمت خدا قرار بگیرند.

سوال – چند روز پیش در مسجد، امام جماعت در مورد وحدت صحبت می کردند. ایشان آنقدر خوب صحبت کردند که تقریبا همه قبول کردند که راه انداختن بعضی از مجالس و زدن برخی حرف های اختلافی در این زمان ،کار اشتباهی است. و باید تمام فرقه های مسلمان را رو به سمت وحدت جمع کنیم و باعث کینه وعداوت نشویم. ولی ایشان بدون توجه به حرف های خودشان در ادامه ی صحبت هایشان وارد مسائل سیاسی شدند و از بعضی جناح های سیاسی طوری حرف می زدند که همه ی آنها را در حد کافر پایین کشیدند. دینی که تاکید به وحدت دارد چطور رقبای سیاسی را که هم کیش هستند ولی همفکر نیستند، این قدر به تندی دفع می کند؟

پاسخ- دین ما حتی پیامبر خودش را به اتحاد با پیروان ادیان دیگر دعودت کرده است. در قرآن داریم :این دعوت خداست به پیامبر، بگو که شما مأمورهستید با پیروان ادیان دیگر با هم وحدت داشته باشید. معنای اتحاد این نیست که ما دست از عقایدمان برداریم ، منظور این است که با یکدیگر گفتمان عقلانی داشته باشیم، بی ادبی و بی احترامی نکنیم و استدلالی با هم حرف بزنیم. در قرآن داریم :به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید. آیا چنین دینی اجازه می دهد که پیروان یک مذهب بخاطر سلایق سیاسی با هم دعوا کنند؟

دین ما دعوت کننده به وحدت است بین پیروان ادیان، مذاهب و سلایق .وحدت معنایش این نیست که اگر سلیقه ی سیاسی دو تا بود یا دین دو تا بود، هم سلیقه و هم دین بشویم معنایش این است که درست با یکدیگر حرف بزنیم، گفتمان منطقی داشته باشیم .پس این دین اجازه تفرقه به خاطر سلایق سیاسی نمی دهد. رمز موفقیت و بقای انقلاب اسلامی کلمه ی توحید و توحید کلمه است. امام خمینی جناح چپ و راست را تعبیر به جناح کردند نه خط زیرا خط در روبروی هم هستند ولی جناح دو بال هستند که برای انقلاب لازم بودند. اگر دو تا جناح با هم بحث و گفتگو کردند و همدیگر را نقد کردند، این باعث بالندگی آنها می شود.

امام جماعت امام همه است .در مسجدالنبی وقتی امام جماعت می ایستد شیعه و سنی پشت سر امام جماعت می ایستند و نماز می خوانند. در مسجد هم، مردم با تمام سلایق، باید امام جماعت را قبول داشته باشند. جامعه ی ما این را اقتضا می کند. این به رفتار امام جماعت برمی گردد که خودش را مدافع یک جناح قرار داده است یا خیر. ائمه ی جماعت باید کاری بکنند که جوانان تناقض در رفتار نبینند. این جوان تناقض بین گفتار و رفتار دیده است.

امام در جایگاه حق طلبی است. کار امام بصیرت دادن نسبت به حق و باطل است. می توان حق را با ملاک یا با مصداق گفت. وقتی حق را با ملاک بگوییم ،خیلی زیباتر است. قرآن می فرماید: خدا ظالمین را لعنت می کند یعنی ظلم و کفر را لعنت کرده است. ما باید ویژگی های جریان حق ،باطل و نفاق را بگوییم ، مستمعین عاقل هستند. بجای اینکه همیشه مصداق بگوییم ،می توانیم ملاک بگوییم. البته بعضی مواقع لازم است که مصداق بگوییم. امام خمینی فرمودند: امریکا شیطان بزرگ است، انگلیس استعمار پیر است( اینها مصداق است)در جای دیگر فرمودند :اگر دولت های منطقه این ویژگی ها را داشته باشند بر باطل هستند. پس امام جماعت با ملاک صحبت کند. ما نمی توانیم خودمان را مصداق حق بدانیم و هر کس که با ما مخالف است ،مصداق باطل بدانیم. در دفتر امام خمینی گفته بودند که یکی به امام توهین کرده ، باید او را بگیریم و ببندیم. امام داد زده بودند و فرموده بودند که مگر من حق هستم؟ پیامبر فرمود: علی حق است و حق با علی است. پس امام جماعت معیارها و ملاک های حق و باطل را برای مردم بگویند. اگر ما حق را به مردم شناساندیم ،هرکس در مسیر باطل باشد، مردم او را محکوم می کنند.

بزرگی گفت :اگر پست و مقامی تحویل گرفتی، نگو خرابه تحویل گرفتم زیرا این معیارحق نیست. تو معصوم نیستی و قبل از تو هم معصوم نبوده، وقتی شما این جمله را می گویید: یعنی قبلی باطل بوده و من حق هستم. این معیار درستی نیست. مقام معظم رهبری فرمودند: همه ی دولت ها تلاش هایی کرده اند و اشکالاتی داشته اند. این جمله با وحدت آفرینی منافات دارد. دیگر اینکه نگوییم: می خواهیم معجزه کنیم. و دیگر اینکه همه ی نیروهای قبلی را تعویض نکنیم. زیرا همه ی آنها بد نبوده اند. افراد را براساس توانمندی ها، انتخاب کنیم. باید شعار وحدت و عمل وحدت، یکی باشد.

پیامک – من وهمسرم در سن بیست سالگی به یکدیگر علاقمند شدیم و با موانع فراوان( خانواده ی همسرم از نظر اقتصادی از ما پایین تر بودند) و پشتیبانی والدین توانستیم با هم ازدواج کنیم. حدیثی از امام صادق(ع)همیشه سرلوحه ی من بوده است که هر کس از ترس فقر ازدواج را به تاخیر بیندازد به خداوند گمان بد برده است. با اینکه هر دو دانشجو بودیم، به لطف خدا و اقوام همسرم خانه ای با اجاره ی پایین در اختیار ما گذاشتند که ما در آن ساکن شدیم. باوجود اینکه تمام اقوام من دنبال چشم و هم چشمی هستند و در توان پدرم بود که بهترین جهیزیه را برای من فراهم کند ولی خودم خواستم که ساده ترین باشد. ما به خدا اعتماد کردیم و او هرگز خلف وعده نمی کند. با اینکه همسرم مدرک یکی از پردرآمدترین رشته های مهندسی را داشت چون سرمایه نداشت، به هر کاری دست زد از رانندگی تا ویزیتوری تا برای زندگی اش یک درآمد حلال فراهم بکند. من همیشه از او ممنون خواهم بود. خانواده ها به ازدواج با چشم تجارت نگاه نکنند. اگر دو نفر عقلانی و اخلاقی به یکدیگرعلاقمند شدند ،اگر کسی مانع این ازدواج بشود ،گناه بزرگی انجام داده است. زیرا ممکن است که آن دو نفر به گناه بیفتند و کسانی که مانع شده اند، در گناه آنها شریک بشوند. اگر ما دین دار هستیم باید به خدا اعتماد بکنیم و همه چیز را به او بسپاریم.

سوال -شما خیلی زیبا صحبت می کنید ولی برخی از مسائل در حد صحبت زیبا هستند ولی وقتی در زندگی بکار گرفته می شوند تلخی های زیادی در پی دارند. مثل آن دخترخانمی که بخاطر مشکلات مالی پسر،چند سالی است که نتوانسته ازدواج بکند. من هم چنین مشکلی را داشتم زیرا همسرم دانشجو بودند و وضعیت مالی مناسبی نداشتند و با مخالفت خانواده ام روبرو شدیم. در نهایت بخاطر همین حرف های زیبا راضی شدند و ما ازدواج کردیم. متاسفانه در این چهارسال سختی های زیادی را تحمل کردیم و حتی چندین بار تا مرز طلاق پیش رفتیم. امروز از این ازدواج پشیمان هستم و با خودم می گویم: ای کاش هرگز خانواده ام با این ازدواج موافقت نمی کردند تا من با این همه مشکلات مواجه نمی شدم. بنظر من با شرایط کنونی جامعه و وضعیت اقتصادی موجود ،باید قبل از ازدواج تمام وسایل رفاه فراهم باشد تا زندگی جوانان دوام داشته باشد و با تلخی همراه نباشد. امیدوارم که صحبت های شما باعث نشود که زندگی تلخ من برای جوانان دیگر تکرار بشود.

پاسخ – قرار نیست هر کس بر اساس انتخاب عقلانی و اخلاقی با رعایت حکم خدا به این ازدواج تن داد، وضعیتش خیلی خیلی درست باشد. قرار است که از برکات ازدواج بهره مند بشود. قرار نیست که برکت ازدواج فقط مسائل مادی باشد. یکی از برکات ازدواج این است که شما به غنایی می رسید. غنا پول نیست بلکه یک حالت روحی(اطمینان خاطر و آرامش) است. روحیه ی غنا یعنی اینکه بچه ی شیرخوار می داند که شیر در وجود مادر است وهیچ وقت نگران شیر نیست. وقتی ما زیر چتر فضل الهی رفتیم، باید این باور را داشته باشم که این فضل الهی روزی مرا تضمین کرده است. یکی دیگر از برکات ازدواج آرامش است. آرامش یعنی اینکه زن و شوهر در کنار هم زیر سایه خدا قرار گرفته اند. بچه ی فقیر آرامش ندارد که بتواند وسایل آینده ی مدرسه اش را فراهم کند ولی بچه ی پولدار آرامش دارد زیرا پشتش به پدر پولدارش گرم است که همه چیز را فراهم می کند. پس تا شما به فضل خدا ایمان نیاورید، غنا نمی آید. اینها به فضل خدا ناامید هستند. پس برکت ازدواج ایمان به فضل خداست. خدا فرموده :من از فضل خودم شما را بی نیاز می کنم ولی ما باید به فضل خدا ایمان داشته باشیم. برکت دیگر ازدواج سکونت و آرامش است. برکت ازدواج دعای دو تا خانواده است. برکت ازدواج صیانت زن و مرد از گناه است. ما نباید ازدواج را وسیله ی پولدار شدن بدانیم. خدا به موسی گفت که برو در حالیکه دریا در جلوی موسی بود. ما هنوز ایمان به خدا و امام پیدا نکرده ایم. برکت ازدواج به باور است. هر کس قانون خدا را کامل رعایت کند، به او روزی می دهند. ما قانون کامل خدا را رعایت نمی کنیم ولی از خدا انتظار حمایت کامل داریم. باید قانون خدا و ائمه را کامل رعایت کنید. اگر ما قانون خدا را در ازدواج رعایت کنیم ،خدا در مشکلات ازدواج، گشایش روحی می دهد یعنی یک روح بزرگ می دهد که اصلا مشکل را مشکل نبینیم.

سوال – وقتی شما گفتید که دل از زیورآلات تان بِکنید و با آن گره از مشکلات اطرافیان تان باز کنید ، دلم آتش گرفت . از اینکه این همه زیورآلات به سر و گردنم آویزان است ولی مادر و خواهرانم سرگرسنه به زمین می گذارند، من می سوزم. چند سال است که از یک خانواده ی فقیر عروس یک خانواده ی متمول شده ام که ثروت شان سر به فلک می کشد ولی با این همه ثروت من اجاره ندارم که به مادر و خواهرانم که از شدت فقر چهره شان رنجور است،چیزی بدهم. من باید چکار کنم؟

پاسخ – همسر این خانم اگر در محیط بیرون صحبت از فقر بشود، خواهد گفت که چرا دولت و مسئولین به فقرا رسیدگی نمی کنند. اگر مرد به خانم خانه اجازه بدهد که به اطرافیان شان کمک کنند، بخشی از مشکلات جامعه مرتفع می شود. نباید فقط منتظر دولت بود.

خدایا به حق محمد و آل محمد همه را از خواب غفلت بیدار بفرما، همه را حق طلب، وحدت آفرین و احسان آفرین قرار بده.

 

 

اطلاعات تماس

 

روابط عمومی گروه :  09174009011

 

آیدی همه پیام رسانها :     @shiaquest

 

آدرس : استان قم شهر قم گروه پژوهشی تبارک

 

پست الکترونیک :    [email protected]

 

 

 

درباره گروه تبارک

گروه تحقیقی تبارک با درک اهميت اطلاع رسـاني در فضاي وب در سال 88 اقدام به راه اندازي www.shiaquest.net نموده است. اين پايگاه با داشتن بخشهای مختلف هزاران مطلب و مقاله ی علمي را در خود جاي داده که به لحاظ کمي و کيفي يکي از برترين پايگاه ها و دارا بودن بهترین مطالب محسوب مي گردد.ارائه محتوای کاربردی تبلیغ برای طلاب و مبلغان،ارائه مقالات متنوع کاربردی پاسخگویی به سئوالات و شبهات کاربران,دین شناسی،جهان شناسی،معاد شناسی، مهدویت و امام شناسی و دیگر مباحث اعتقادی،آشنایی با فرق و ادیان و فرقه های نو ظهور، آشنایی با احکام در موضوعات مختلف و خانواده و... از بخشهای مختلف این سایت است.اطلاعات موجود در این سایت بر اساس نياز جامعه و مخاطبين توسط محققين از منابع موثق تهيه و در اختيار كاربران قرار مى گيرد.

Template Design:Dima Group